✅ مادرم خم به ابرو نیاورد!
🔴 روایت حمیدرضا جلاییپور از شهادت برادرش محمدرضا جلاییپور توسط منافقین، به نقل از کتاب «تاریخنگاران و روایان صحنه نبرد»
◀️ پنج مهر سال ۶٠ محمدرضا داشت از ساختمان سپاه تهران بیرون میآمد که ترور شد. آن روز منافقین خیابان ولیعصر را بسته بودند و هر حزباللهی که گیر میآوردند شهید میکردند. محمدرضا همراه یکی از بچههای سپاه جلوی در ساختمان سپاه محاصره شدند. محمدرضا میتوانست با موتورسیکلت فرار کند، ولی منافقین نفر دوم را با تیر زده بودند؛ زخمی شده بود و روی زمین افتاده بود.
◀️ محمدرضا آمده بود بهش کمک کند که منافقین از بالای یکی از ساختمانهای بلند زدند توی قلبش و شهید شد. موقع شهادت ۲۶ سالش بود. زمانی که محمدرضا شهید شد، من کردستان بودم. اوج جنگهای کردستان بود و من تازه حکم فرمانداری مهاباد را گرفته بودم. سه روز بعد از اینکه رفتم مهاباد، محمدرضا شهید شد. حتی نتوانستم برای تشییع جنازهاش بیایم تهران. نمیتوانستم آنجا را رها کنم؛ مسئولیت داشتم. ضدانقلاب هر روز توی شهر بمب میگذاشتند.
◀️ شهادت محمدرضا برای خانواده سنگین بود، ولی مادرم خم به ابرو نیاورد. محمدرضا که شهید شد، پنج ماه نکشید که خود مادرم برای زنداداشم شوهر پیدا کرد. خدا خیرش بدهد؛ پسر خیلی خوب و مؤمنی است. هنوز هم که هنوز است، برای ما مثل فامیل میماند؛ هر برنامه و مراسمی که داشته باشیم میآید و شرکت میکند.
🔗 لینک فروش کتاب:
http://shop.hdrdc.ir/
#معرفی_کتاب
#تاریخ_نگاران_و_راویان_صحنه_نبرد
#مرتضی_قاضی
#شهید_حسین_جلایی_پور
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#نشر_مرز_و_بوم
#دبیرستان_مفید
#دوره_سوم
#منافقین
#ترور
https://www.instagram.com/p/ClJcK9FOigT/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
✅ مادرم خم به ابرو نیاورد!
🔴 روایت حمیدرضا جلاییپور از شهادت برادرش محمدرضا جلاییپور توسط منافقین، به نقل از کتاب «تاریخنگاران و روایان صحنه نبرد»
◀️ پنج مهر سال ۶٠ محمدرضا داشت از ساختمان سپاه تهران بیرون میآمد که ترور شد. آن روز منافقین خیابان ولیعصر را بسته بودند و هر حزباللهی که گیر میآوردند شهید میکردند. محمدرضا همراه یکی از بچههای سپاه جلوی در ساختمان سپاه محاصره شدند. محمدرضا میتوانست با موتورسیکلت فرار کند، ولی منافقین نفر دوم را با تیر زده بودند؛ زخمی شده بود و روی زمین افتاده بود.
◀️ محمدرضا آمده بود بهش کمک کند که منافقین از بالای یکی از ساختمانهای بلند زدند توی قلبش و شهید شد. موقع شهادت ۲۶ سالش بود. زمانی که محمدرضا شهید شد، من کردستان بودم. اوج جنگهای کردستان بود و من تازه حکم فرمانداری مهاباد را گرفته بودم. سه روز بعد از اینکه رفتم مهاباد، محمدرضا شهید شد. حتی نتوانستم برای تشییع جنازهاش بیایم تهران. نمیتوانستم آنجا را رها کنم؛ مسئولیت داشتم. ضدانقلاب هر روز توی شهر بمب میگذاشتند.
◀️ شهادت محمدرضا برای خانواده سنگین بود، ولی مادرم خم به ابرو نیاورد. محمدرضا که شهید شد، پنج ماه نکشید که خود مادرم برای زنداداشم شوهر پیدا کرد. خدا خیرش بدهد؛ پسر خیلی خوب و مؤمنی است. هنوز هم که هنوز است، برای ما مثل فامیل میماند؛ هر برنامه و مراسمی که داشته باشیم میآید و شرکت میکند.
#معرفی_کتاب
#تاریخ_نگاران_و_راویان_صحنه_نبرد
#مرتضی_قاضی
#شهید_حسین_جلایی_پور
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#نشر_مرز_و_بوم
#دبیرستان_مفید
#منافقین
#ترور
🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃
🛒 خرید آسان از سایت:
http://shop.hdrdc.ir/products
🛒 خرید از فروشگاه:
خ انقلاب خ فخر رازی مجتمع ناشران فخر رازی
۰۲۱۶۶۴۸۱۵۳۲
____
با ما همراه باشید👇👇👇
@nashremarzoboom