💣💣💣
✅پایش را در هر عملیاتی میگذاشت، ضد انقلاب شکست می خورد!
🔴روایت سردار حسن رستگارپناه از نقش شهید عثمان فرشته در امنیت مریوان🔴
◀️ سال ۶۱، زمانی که در مریوان بودم، تصمیم گرفته شد که جاده کامیاران به سروآباد پاکسازی شود. برنامه این بود که ما از سمت مریوان جاده را پاکسازی کنیم و واحدی هم از سمت کامیاران برای پاکسازی بیاید.به سرعت رفتیم و همه جا را گرفتیم و تا خط حدی که مشخص شده بود رسیدیم. آن موقع عثمان فرشته زنده بود. من خودم در عملیات بودم و همراه فرشته روی گردنه ای به نام دژن رفتیم.گفت که اگر ما اینجا بایستیم میتوانیم دموکراتهای منطقه کامیاران را که این مسیر را برای فرار انتخاب میکنند تعقیب کنیم. پرسیدم چطوری؟ گفت بگویید چهار تا اسب از روستای تفین برای من بیاورند. من با ۸ نفر دو ترک روی اسب می نشینم و آنها را تعقیب می کنم. گفتم خطر دارد. گفت: نه نترس! اسب ها را آوردیم. ده نفر سوار اسب ها شدند. خیلی شجاع بود. گفت بلندگوی دستی را به من بدهید. در بلندگو فریاد زد اگر از حزب دموکرات یا گروه کومه له کسی آنجا هست یا بیاید تسلیم شود یا من جنازهاش را روی زمین می اندازم. تا رفت پایین دیدم ۹ نفر پایین گردنه دژن آمدند تسلیم شدند. سوال کردیم شما چند نفر بودید؟ گفتند حدود ۲۳ نفر و بقیه به سمت پاوه رفتند. رفتیم و آنجا را پاکسازی کردیم. یک ماه بعد خبر دادند که حزب دموکرات و گروه کومه له، تپه دژن را دوباره از دست بچههای سپاه گرفتند و آنجا سقوط کرده. به سرعت عثمان فرشته را با تعدادی نیرو به آنجا فرستادم. جاده سمت ما تا آن تاریخ باز شده بود.فرشته از روی جاده تا آنجا رفته بود. نزدیک که شد نیروهایش را سازماندهی کرده بود. قبلش گفته بود: با تفنگ ۱۰۶ آنجا را میزنم که اگر ضد انقلاب در سنگرهای بالا بودند بچه ها آسیب نبینند. بنده خدا خیلی با تفنگ ۱۰۶ کار نکرده بود و کار با آن را بلد نبود. من آن موقع از مریوان برای جلسه ای به سنندج آمده بودم. فرشته پشت تفنگ ۱۰۶ رفته بود و همین که ماشه را زده بود، آتش عقبه سر و گردن تا سینه اش را در جا قطع کرده بود. من در آن صحنه نبودم ولی بچه ها میگفتند که بدن او بدون سر روی پایش ایستاده بود. از شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم. گفتم سپاه ضربه بدی خورد. چون او پایش را در هر عملیاتی که میگذاشت غیرممکن بود آن عملیات با موفقیت انجام نشود. با اقدامات او، عناصر گروهها یا کشته میشدند و یا مجبور به تسلیم و فرار. عثمان فرشته مسئول عملیات سپاه بومی مریوان بود که اکثر عملیاتهای مریوان را سپاه بومی آن شهر انجام می داد
🌷🌷🌷
#معرفی_کتاب
#کردستان_در_بحران_امنیت_و_محرومیت
#تاریخ_شفاهی_دفاع_مقدس
#حسن_رستگار_پناه
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#نشر_مرز_و_بوم
📝🎤📝🎤📝
#کردستان
#مریوان
#عثمان_فرشته
@nashremarzoboom
https://www.instagram.com/p/CBYD8uCpHGk/?igshid=12cyazy9jv3ce
🚦🚦🚦
✅ روایت عجیب سردار رستگارپناه از جلال طالبانی
◀️ اواخر سال ۵۹ و اوایل سال ۶۰ که به سقز و بانه می رفتم یک بار در پادگان سقز بودم که خبر آمد یک گروه کرد به نام طالبانی از تهران اسلحه گرفته و قصد دارد برود با رژیم عراق درگیر شود. من آنجا در اتاق فرماندهی تیپ سقز بودم. گفتند که خود جلال طالبانی با هلیکوپتر دارد از کرمانشاه به سمت سقز می رود. برای من خیلی عجیب بود چون در درگیری جاده بانه - سقز جنازه فردی را دیده بودم که کارت گروه طالبانی را داشت. گفتند طالبانی میخواهد این سلاحها را از جاده بانه به سمت سردشت ببرد. گفتم جاده بانه - سردشت در اختیار ما نیست، در اختیار دموکرات و کومه له است. چطور میخواهد این تسلیحات را ببرد؟ قطعاً با آنها تعاملاتی دارد. مستنداتی هم از قبل داشتم. سریع به آنجا رفتم. در آنجا یک کامیون خاور پر از سلاح و مهمات دیدم . تا آمدن مهمات را ببرند، جلویشان را گرفتم
◀️ فرمانده تیپی که آنجا بود گفت:
ما دستور داریم بگذاریم اینها بروند. گفتم:
من هم دستور دارم نگذارم اینها بروند. با محمد بروجردی که آن زمان در کرمانشاه بود تماس گرفتم. از ایشان پرسیدم بگذارم بروند؟
گفت:
به هیچ عنوان نباید بروند. داشتم با فرمانده تیپ کلنجار می رفتم که دیدم جلال طالبانی با سه چهار نفر محافظ مسلح از هلیکوپتر پیاده شد. یکی از نیروهای همراه او به من گفت:
چرا نمیگذارید عبور کنیم؟
گفتم: شما قبل از اینکه با عراق بجنگید با حزب دموکراتیکی که دارید سلاحها را از میان آنها می برید زد و بند کرده اید. اگر راست می گویید به نیروهای حزب دموکرات بگویید از روی جاده عقب بروند و با ما درگیر نشوند تا ما برویم سردشت را پشتیبانی کنیم. کمی بحث کردیم و دیگر آنها چیزی نگفتند. چند نفر از بچههای سپاه را اول جاده سقز - بانه مستقر کرده و نگذاشتم ماشین برود.
ارتش در آنجا یک دژبانی داشت. آن موقع از تهران دو سه بار تماس گرفتند. نمیدانم حالا اینها با ستاد مشترک ارتش هماهنگ شده بودند یا نه ولی ابلاغیه داشتند که طبق آن باید اجازه میدادند آن سلاح ها در اختیار طالبانی ها قرار بگیرد تا آنها بروند در مناطق عمومی عراق با ارتش بعثی درگیر شوند. ولی عجیب بود که آنها میخواستند از بین نیروهای حزب دموکرات و کومه له عبور کنند. این هم یکی از موضوعاتی است که فکر نکنم جایی ثبت شده باشد
.
📝🎤📝🎤📝
.
#معرفی_کتاب
#تاریخ_شفاهی_دفاع_مقدس
#کردستان_در_بحران_امنیت_و_محرومیت
#سردار_حسن_رستگارپناه
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#نشر_مرز_و_بوم
#کردستان
@nashremarzoboom
🌷🌷🌷
https://www.instagram.com/p/CB8RsFTp-Fu/?igshid=s42qujjmfpo8
🌷🕊️🌷🕊️🌷
✅ چگونه متوسلیان پرونده ی سپاه رزگاری و نیروهای فرقه ی نقشبندیه را برای همیشه بست؟
🔴روایت سردار حسن رستگار پناه از اواخر سال ۵۹ در کردستان
◀️ اواخر سال ۵۹، چند ماه بعد از شروع جنگ، پاکسازی مناطق زیادی در محدوده اورامانات از سمت پاوه، مریوان و کامیاران در دستور کار قرار گرفت. در اولین مرحله پاکسازی ها احمد متوسلیان در منطقه دزلی عملیاتی انجام داد و با حزب دمکرات درگیر شد. در مرحله دوم به منطقه اورامانات رفت.فردا صبح خبر دادند که ۵۰۰ نفر از سپاه رزگاری آمدند تسلیم شدند.
◀️ ما روی یک گردنه رفتیم که به آن تپه پاسگاه ژالانه می گفتند. بعدا اسم آن را تپه ی شهدا گذاشتند. ما آنجا جمعیت زیادی را دیدم که چیزی شبیه چوب دستشان بود و به آن پارچه سفیدی بسته بودند و داشتند به سمت بالا میآمدند. چند نفر از بومیها با آنها حرف زدند و آمدند گفتند که اینها افراد حزب رزگاری اند که سلاح هایشان را آوردند تا تسلیم شوند.
◀️ در محدوده ی اورامانات بیشتر مردم طرفدار فرقه ی نقشبندیه بودند. شیخ عثمان در هر روستا به ده بیست نفر به صورت فلهای اسلحه داده بود که در روستای خودشان مقاومت کنند.
◀️ هنگام پاک سازی مریوان، چند نفر از اقوام عثمان فرشته از سمت پاوه مسلح شدند. خود او از سمت مریوان مسلح شد. حمید سالکی عدهای از پیشمرگان را از محدوده سروآباد به ارتفاعات شاهو فرستاد و با کمک آنها کنترل آنجا را به دست گرفت. نیروها سپس از پشت وارد منطقه اورامانات شدند و ضد انقلاب را محاصره کردند.
◀️ متوسلیان عملیات را متوقف نکرد. به سرعت نیروهایی را آماده کرد که بروند روی ارتفاعات تته مستقر شوند. خبر داشتیم که عراق آمده و ارتفاعات تته را گرفته است. متوسلیان در بخش محدودی درگیر شد و سریع نیروها را توسعه داد و راه های عقب نشینی سپاه رزگاری به داخل خاک عراق را مسدود کرد. نیروهای رزگاری خبر نداشتند که متوسلیان عملیات آزادسازی ارتفاعات تته را انجام داده است. آنها شب در حالی که پسران شیخ عثمان همراهشان بودند آمدند از معبر عبور کنند که در کمین نیروهای ما افتادند و عدهای از آنها کشته شدند. پسران شیخ عثمان جان سالم به در بردند و به داخل خاک عراق گریختند و تحت پوشش عراقی ها قرار گرفتند. به این ترتیب پرونده رزگاری در همان مراحل اولیه فعالیتش در سال ۵۹ بسته شد
🌷🕊️🌷🕊️🌷
#معرفی_کتاب
#تاریخ_شفاهی_دفاع_مقدس
#کردستان_در_بحران_امنیت_و_محرومیت
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#نشر_مرز_و_بوم
#احمد_متوسلیان
@nashremarzoboom
📝🎤📝🎤📝
https://www.instagram.com/p/CCRFmWzphJV/?igshid=nxynf48ykwb8
✅ ضدانقلاب یا شورشگر؟
🔴 تعریف سردار حسن رستگارپناه از تفاوت شورشگر و ضدانقلاب
◀️ حسن رستگار پناه دلیل استفاده از واژه ضدانقلاب به جای شورشگر را این طور توضیح می دهد: «شورش براساس مبانی نظری این طور تعریف می شود که اگر حاکمیتی بر جمعیتی خاص فشاری وارد کند و این فشارها بر مردم به گونه ای باشد که آنها نتوانند به خواسته هایشان برسند، از درونشان گروهی شکل می گیرد و با حاکمیت مبارزه می کند. حادثه کردستان را نمی توانیم اقدامی شورشگرانه بنامیم، چراکه یک هفته از انقلاب نگذشته بود که حملات گروه های کرد علیه حاکمیت به صورت مسلحانه شروع شد و به سرعت هم توسعه پیدا کرد.
◀️ در ابتدا، خواسته های سیاسی مطرح بود و دولت موقت و حتى حضرت امام هیئت هایی را برای رفع مشکلات و توجه به خواسته های گروه ها به کردستان اعزام کردند، ولی احزاب و گروه های کرد با پشتوانه ای که در خارج از کشور داشتند، همسو با دشمنان انقلاب، فعالیت هایی را برای منفک کردن بخشی از سرزمین ایران اسلامی شروع کردند. بنابراین، حادثه کردستان حادثه ای سازماندهی شده بود. به همین دلیل، عنوان ضدانقلاب برای گروه ها و احزابی که بحران کردستان را به وجود آوردند، بر واژه شورشگر ترجیح دارد.»
#معرفی_کتاب
#تاریخ_شفاهی_دفاع_مقدس
#کردستان_در_بحران_امنیت_و_محرومیت
#حسن_رستگار_پناه
#رضا_صادقی
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#نشر_مرز_و_بوم
https://www.instagram.com/p/CN10Q4wBuMN/?igshid=1dda4l3ruoljn