eitaa logo
نسرا گیلان
442 دنبال‌کننده
704 عکس
234 ویدیو
10 فایل
نسرا (نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 کمی باشید؛ مقداری حرف‌های عجیب و غریب بزنید تا شوید! 🔸تا حالا از خودتان پرسیده‌اید چرا اینقدر آدم مشهور دارد؟ کسانی که تعداد دنبال کنندگان آنها بیش از بازیگران و ورزشکاران یا همان آدم معروف‌های دنیای واقعی بیشتر هستند. این افراد، آدم معمولی‌های جامعه قبل از ظهور مانند اینستاگرام هستند. در شبکه‌های اجتماعی برای معروف شدن احتیاجی به داشتن هنر ندارید. اتفاقا هرچه بی‌هنر تر معروف تر! 🔸سری به صفحه‌های آدم‌معروف‌های اینستاگرام بزنید. آنها فحش می‌دهند، حرف‌های بی‌محتوا می‌زنند. رفتار عجیب و غریب نشان می‌دهند و بعد معروف می‌شوند. 🔸هر روز هم به تعداد این سلبریتی‌های فضای مجازی بیشتر می‌شود. دلیل آنهم مشخص است. معروف شدن در فضای مجازی آسان است. هیچ زحمتی نمی‌خواهد بکشید. کافی است کمی باشید. مقداری حرف‌های عجیب و غریب بلد باشید و یک موبایل و اینترنت داشته باشید. معروف شدن دو کودک شمالی و اصفهانی را ببیند. در فضای مجازی معروف شدند و بعد تلویزیون از آنها دعوت کرد و معروف تر شدند!!! 🔸به نظر شما الان خانواده‌ها یا خود فرزندان برای معروف شدن سعی می‌کنند درس بخوانند یا هنری یاد بگیرند یا تلاش می‌کنند با کمی حرکات عجیب و ادبیات متفاوت معروف شوند. قطعا راه دوم را انتخاب می‌کنند. بدون سختی به جایی می‌رسند که در دنیای واقعی حاصل زحمت چند ساله است. سوالی در این میان مطرح می‌شود که تلویزیون به عنوان یکی از رسانه‌های فراگیر، چرا از اینگونه مشهور شدن استقبال می‌کند?! 🔸دلیل اقبال اهالی فضای مجازی به این افراد به خاطر این است که ما در دنیای واقعی با روبرو هستیم. می‌خواهم کمی به گذشته برگردیم. در زمان‌هایی که چندان هم دور نیست و بسیاری از مردم آن روزها را به چشم خود دیده اند. جامعه ایرانی در هر زمینه‌ای یک قهرمان داشت. هر زمینه‌ای یعنی از مذهب و سیاست بگیرید تا به ورزش و موسیقی و سینما برسید. کسانی بودند که می‌توانستند جامعه را هدایت کنند. در زمان‌های نه چندان دور شعرایی بودند که مردم شعرهای آن را حفظ می‌کردند و چهره به چهره برای هم نقل می‌کردند. شعرهایی که بسیاری از آنها برای ساختن یک جامعه سروده شده بود. 🚨جامعه امروز ایران با روبرو شده است. تبدیل به شده‌اند. معروف شدن این جنس آدم‌ها باعث می‌شود جامعه از دانایی خالی شود. 🔸باید به شدت فکری به حال این نبود قهرمان‌ها و عادی شدن جامعه کنیم. جامعه‌ای که همه چیز در آن عادی شود نمی‌تواند به سوی فرزانگی گام بردارد. در جامعه عادی شده با چند حرف‌ عجیب و غریب می‌شود، معروف شد. ✍ / عصر ایران ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasragilan
#تامل #خودشیفته_دیجیتالی! 📍اخیرا، انجمن روانپزشکی آمریکا، تمایل گرفتن از خود یا همان عکس #سلفی را به عنوان اختلال روانی تایید کرده است که آن را با اصطلاح «#سلفیتیس» ( selfitis#)، نامیده اند. ✳️۱- اگر روزی سه عکس سلفی از خود می‌گیرید، اما آنها را در #شبکه‌های_اجتماعی به اشتراک نمی‌گذارید، در رده‌ سلفیتیس لب مرزی قرار می‌گیرید. ✳️۲- اگر روزی حداقل سه عکس از خودتان را به این شبکه‌ها ارسال می‌کنید، دچار اختلال سلفیتیس حاد هستید. ✳️۳- اگر اشتیاق غیرقابل کنترلی برای گرفتن روزانه شش عکس از خود و ارسال آنها را تجربه می‌کنید، شما دچار اختلال سلفیتیس مزمن هستید. ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasragilan
🔸شبکه اجتماعی چیست؟ هسته اصلی دیالوگ است و روابط بر همین اساس شكل می‌گیرد شبكه‌های اجتماعی فرا روایت‌هایی مثل ساختار قصه دارند: كه یك روایت استاندارد مبتنی بر فرمت است و بازنمایی افراد از خودشان در این شبكه‌ها مبتنی بر همین فرا روایت حاكم بر شبكه‌ها و در دیالوگ با سایر اعضای شبكه شكل می‌گیرد. یك تمپلیت پیش ساخته فرهنگی هویتی در چهارچوب بازنمایی است و خوراندن اطلاعات به شبكه اجتماعی از درون همین تمپلیت‌ها صورت می‌گیرد. انتخاب تمپلیت یا طرد. این قاعده بازی در شبكه‌های اجتماعی است. شبكه اجتماعی یك كنش مبتنی بر التزام است؛ یك كانون برای افراد همفكر؛ دارای علائق و اهداف مشترك است كه ارتباطات خود را در یك جماعت (community) می‌سازند. اعضای شبكه‌ها در پاسخ به تمپلیت فرهنگی حاكم برشبكه‌ها؛ خود را بازنمایی می‌كنند. : فیسبوك یك باغ بسته‌ است برای گروگان‌گرفتن کاربران و سیاست‌هایش قاتل نوآوری. : سیلو‌هایی هستند كه اجازه برداشت به افراد نمی‌هند. ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasragilan‌
📸"یادداشت شفاهی" درباره ▫️یونس شکرخواه 🔸داستان برمی‌گردد به که پشت سر هم می‌آیند و می‌روند، مثلا که تست کرد و موفق نبود و که به موفقیت رسید یا همین که منبع انواع سلفی‌هاست با خرید فیسبوک آسیب دید و بسیاری با آن خداحافظی کردند. این نشان می‌دهد که این جنس بازارها ذائقه‌ای است و زندگی حباب‌وار دارد. مثل حباب راحت شکل می‌گیرد، بزرگ می‌شود و همان‌قدر راحت می‌ترکد. 🔹 هم از این ذائقه‌محوری مستثنا نیست؛ از دید من یک تب است و ماندگار نخواهد بود. چرا که یک بازار اقتصادی را به طرف خود می‌کشد، مثل وسایلی که برای گرفتن به فروش می‌روند که ساخت چین و آمریکا و کشورهای مختلف است. طبیعی است که همراه این تب و ذائقه همه‌گیر، صنعت هم وارد شود و بازارهای متعددی به‌وجود آید ولی این، دلیلی بر ماندگاری این پدیده نیست. چراکه شبکه‌های اجتماعی مثل اتاق‌های شیشه‌ای شده که فروشنده‌ها و بازاریاب‌ها را به دور خود جمع می‌کند. 🔸- عکس سلفی یک تب است مانند تب‌های دیگر که در فضاهای اجتماعی شکل می‌گیرد. مثلا در حال حاضر شما کمتر خاطره‌نویسی و وبلاگ‌نویسی می‌بینید. ما گورستان انبوهی از وبلاگ‌های مرده داریم، شما مطمئن باشید روزی خواهد آمد که گورستانی از اکانت‌های بلااستفاده ا خواهیم داشت. شما اینها را تجربه می‌کنید و یکی از نمودهای این تجربه از بین رفتن تب عکس سلفی است. 🔹 محدودیت‌های شبکه‌های اجتماعی هرکدام بر اساس یک ایده است؛ شما در به طرف نوشتن متن‌های کوتاه و جملات قصار کشیده می‌شوید و از کاراکترهای محدودی فراتر نمی‌رود. در اینستاگرام بحث تصویر است و شما از طریق عکس حرف می‌زنید. اما می‌بینید به غلط در اینستاگرام کپشن‌های طولانی می‌نویسند یا از ده‌ها هشتگ استفاده می‌کنند؛ مثلا یک عکس از لیوان گرفته‌اند و هشتگ ساخته‌اند به عنوان شبکه آبیاری! خب معلوم است که بیننده دیگر سراغ این فرد نمی‌آید. 🔸سلفی اصلی، سلفی بود. یک‌سری سلبریتی دورهم جمع شدند و یکی از آنها آن عکس را ثبت کرد. آن اولین سلفی بود که ماندگار شد. به نظرم اگر عکس سلفی در این فضا موفق می‌شود به یک دلیل خاص است. ما همیشه یک فرد را از نگاه دوربینش دیده‌ایم و حالا دوست داریم خودش را ببینیم. آن تمبر کوچک اکانت، جوابگوی ما نیست. یعنی یک روز وقتی از آن فضا بیرون می‌آیید و حریم خصوصی‌تان را برای دیگران آشکار می‌کنید، برای یک بار جذاب است. اما وقتی با هویت واقعی در شبکه‌های مجازی اکانت دارید عکس سلفی چیز جذابی نیست. 🔹شاید اسم و اصطلاح سلفی که نو بود هم در فراگیر شدنش تاثیر گذاشت. مثلا اگر نامش سلف‌پرتره بود (چون از قبل یک صبغه‌ای و سبکی در داشت) همه‌گیر نمی‌شد. آن نفر اولی که از خودش عکاسی کرد، شاید هیچ وقت فکر نمی‌کرد به یک اتفاق فراگیر تبدیل شود. اما اگر شما فکر کنید سلفی یک روند پایدار است، اصلا این‌طور نیست و مثل هزار هزار اتفاق دیگر تبش سرد می‌شود. 🔸زمانی در گوگل، گذاشتن مد شد و خیلی سر و صدا کرد، اما الان از آن خبری نیست و هیچ کس یادش نیست نام آن نرم‌افزار آواتارساز چه بود؟ سلفی هم مثل همان است. برای بعضی از پدیده‌ها، فراگیری الزاما به معنای پایداری نیست. مانند زندگی که خودش یک حباب است ▫️همشهری جوان - شماره ۴۵۵ - ۲۷ اردیبهشت ۹۳ ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasragilan
⁠ ◽️سلیقه در شبکه‌های اجتماعی ▫️این روزها می‌توان آنچه را در شبکه‌های اجتماعی نشر یا بازنشر می‌شود به‌عنوان معیاری برای شناخت سلیقۀ آدم‌ها مطالعه کرد. اینکه کسی در شبکه‌های اجتماعی چه کسانی و چه اکانت‌هایی را دنبال می‌کند، کدام چهره‌های معروف را می‌بیند، چه مطالبی را لایک می‌کند یا بازنشر و برای دیگران ارسال می‌کند، سلیقۀ او و طبقۀ فرهنگی‌اش را نشان می‌دهد. ▫️سلیقۀ بخش عمده‌ای از اکانت‌های «پرکاربر» مصداق‌های شهری بسیاری دارد. این سلیقه‌، در واقع سلیقۀ طبقۀ‌ مشخصی از جامعۀ ایران امروز است؛ طبقه‌ای که ترجیح می‌دهد معماری خانه‌، دکوراسیون مغازه‌ها و پارک‌ها شلوغ و پررنگ و «شاد» باشد. این طبقه شبکه‌های اجتماعی‌ای هم که می‌پسندد همین قواعد را دارد. ▫️آنچه در طبقات سلیقۀ‌ شبکه‌های اجتماعی می‌‌گذرد، ادامۀ همان طبقات سلیقه‌ در زندگی روزمرۀ خارج از شبکه‌های اجتماعی ‌است. ▫️شبکه‌های اجتماعی تابع سلیقۀ کاربران‌شان هستند، نه اینکه کاربران تحت‌تأثیر شبکه‌های اجتماعی باشند. شبکه‌های اجتماعی در حوزۀ سلیقه‌، بستر و پلتفرمی خنثی و خالی‌ هستند و کاربران محتوایش را تولید می‌کنند. این تفاوت ماهوی شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های تلویزیونی و مطبوعات ‌است. ▫️از آنجایی که محتوا در شبکه‌های اجتماعی بدون سرمایه‌های اقتصادی تولید می‌شود و از آنجایی که فرایند تولید تا نشر می‌تواند به‌سادگی و سرعت تولید شود، امکانی برای حضور کاربلدانی در تولید محتوا و مدیریت هنری ایجاد نمی‌کند. ▫️در واقع، به‌واسطۀ شبکه‌های مجازی با نوعی آزادی سلیقه‌ای مواجه هستیم که به‌راحتی امکان تولید، عرضه و مصرف هر نوع سلیقه‌ای را می‌دهد. 🗞منبع: گزیده‌ای از یادداشتی با تیتر «دموکراتیزاسیون سلیقه»، منتشر شده در شماره 96 ، اردیبهشت 1397 ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasragilan
🚦 کدام شما را مصرف می‌کند؟ 📍 یکی از توهم‌هایی که می‌دهند این است که فکر می‌کنیم ما هستیم که همه چیز را می‌کنیم! 🔸ممکن است در ابتدا ما یک منبع خبری یا یک سلبریتی را «انتخاب» کنیم اما بعد از این انتخاب، بیشتر اوقات به یک طعمه یا مصرف‌کننده تبدیل می‌شویم که حق انتخابی ندارد جز اینکه صدا، چهره و حرف‌های آن منبع یا فرد را ببلعد و در بسته‌بندی جدید تکرار کند. 🔸بسیاری از سلبریتی‌ها دانسته یا ندانسته این کار را با ما می‌کنند. آنها فکر، روح، و نگرش ما را مصرف می‌کنند. 🔸سلبریتی‌ها با خانه و ماشین و لباس‌های شیک، دندان‌ها و پوست سفید، لبخندهای رو به دوربین، ظاهر متفاوت و خوشبخت‌نمایی ما را با تنها می‌گذارند و می‌توانند به یک تبدیل شوند. 🔸سلبریتی‌های تهی‌مایه در هرجای جهان حتی با ژست‌های آزادیخواهانه و از روی خیرخواهی، ممکن است بهترین سرباز برای دیکتاتورها شوند. 🔸آنها حواس ما را از واقعیت‌های پیرامون پرت می‌کنند و به ما رویاهای دروغین می‌فروشند. 🔸اینکه می‌توانند به ثروت و شهرت خیره‌کننده برسند. اینکه در همین دنیا می‌توانند عدالت، خوشبختی و شادی واقعی را تجربه کنند. اینکه اگر شما موفق نیستید دلیلش تنبلی است و تاریخ، جغرافیا، سیاست و شانس هیچ نقشی در آن ندارد! 🔸هنر سلبریتی‌ها این است که مستقیم به ما نمی‌گویند چه کاری بکنیم، اما آرام‌آرام ما را فتح می‌کنند. بدون اینکه حتی متوجه باشیم می‌بینیم مثل آنها لباس می‌پوشیم، فکر می‌کنیم، حرف می‌زنیم، شبیه آنها ژست می‌گیریم یا مثل آنها دست به خوشبخت‌نمایی می‌زنیم. 🔸گاهی حتی مقاومت می‌کنیم که «امکان ندارد و من اینطور نیستم»! اما «به من بگو در شبکه‌های اجتماعی چه کسی را فالو می‌کنی تا بگویم کی هستی!». دیر آدم متوجه می‌شود که مدتها توسط سلبریتی‌ها مصرف شده است. 🚨چطور بفهمیم توسط یک سلبریتی مصرف می‌شویم؟ + دنبالش نکنید و بعد از یک هفته از خودتان بپرسید بدون دیدن عکس، ویدئو و نوشته‌های او چیز ارزشمندی از دست داده‌اید یا نه؟ صرفاً به او معتاد بودید یا از او چیزهایی یاد می‌گرفتید که شما را به انسان بهتری تبدیل می‌کرد؟ 🔹پاسخ به این سوالات حتی در خلوت هم نیاز به دارد. ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasragilan
‍ 🔺سواد کرونا 🔸این روزها شیپور خطر کرونا در دور و نزدیک ما به گوش می‌رسد اما در یک داوری کلی به نظر می‌رسد نهادها و دستگاه‌های رسمی و مسئول در مدیریت بحران، گرفتار آنچنان تنگناها و ناتوانایی‌هایی شده‌اند که خود نیز به صراحت ابراز می‌کنند. جامعه بویژه گروه‌های در معرض خطر هم دچار نوعی و در مشارکت برای کاهش دامنه‌های بیماری شده‌اند. 🔸، و نیز حداقل به اثربخشی اقدامات و تلاش‌های خود چندان نیستند. روشن است که در چنین شرایط دشوار و پیچیده‌ای که در آن هر لحظه بخشی از سلامت، حیات انسانی، سرمایه اجتماعی، منابع اقتصادی، قدرت مدیریت سیاسی و توانمندی جامعه مدنی به تحلیل می‌رود، مهم‌ترین پرسش و مبرم‌ترین وظیفه هر انسان مسئولی چیست؟ 🔸شاید بتوان گفت در فرآیند مقابله با شیوع کرونا همه عوامل دخیل در آن از سیاستگذاران و برنامه‌ریزان و مجریان تا کنشگران و فاعلان و عاملان اجتماعی در چنبره کم‌بهرگی گرفتار شدند. 🔸سواد کرونا مترادف داشتن اطلاعات یا حتی و شتاب‌زده نیست. "سواد کرونا درست و بموقع فهمیدن و فهماندن خطر و جلب توجه، حساسیت و مشارکت ذینفعان در مواجهه با خطر و فراهم کردن زمینه و بستری مناسب و مساعد برای همدلی و همکاری همه اندیشمندان، متخصصان و کنشگران حرفه‌ای، اجتماعی، مدنی و سیاسی در یک برنامه و اقدام همگانی است." 🔸 برای رسیدن به این اقدام تفاهم بر سر ضرورت «ادراک همگانی خطر کروناست» که به نظر می‌رسد در حال حاضر ما در هر سه سطح حاکمیت، نخبگان و عموم شهروندان با این ضرورت عملاً فاصله داریم. ♦️تلخیص نوشتار دکتر خانیکی در باب لزوم توسعه سواد کرونا ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasragilan
⁠ 💠شبکه‌وندان در عصر قدرت شبکه‌ای ✍️مجید رضائیان 🔸«نوام چامسکی» و «ادوارد هرمان»، پیش از تولد اینترنت، تئوری‌ای داشتند تحت عنوان «فیلترهای خبری.» بر مبنای این نظریه، رسانه‌ها با پنج فاکتور مجبور می‌شدند خود و مخاطبانشان را فیلتر کنند. از سیاست رسانه گرفته تا صاحبان آگهی و حتی گاه بازخوردهای خود مخاطبان شاکله این نظریه را تشکیل می‌داد. 🔹امروز این تئوری بخش عمده‌ای از واقعیت خود را از دست داده است. رسانه‌ها چه بخواهند و چه نخواهند، در جهان شیشه‌ای دیده می‌شوند و «پشت صحنه آنان» نیز- که روزی با فیلترهای خبری رسانه را وادار می‌کرد مواضعی خاص اتخاذ کند- امروز در برابر دیدگان باز کاربران وب 2یا شبکه‌های اجتماعی، نه فقط به‌روشنی دیده می‌شود که هیچ چیزشان پنهان نمی‌ماند. 🔸«مانوئل کاستلز» ارزیابی شایسته و متفاوتی از شبکه‌های اجتماعی مطرح کرد؛ وی بر این باور است که شبکه‌های اجتماعی، «قدرت شبکه‌ای» ایجاد کرده‌ و مسیری در جهان ارتباطات گشوده‌اند که می‌توان به‌مرور ایام شهروندان را «شبکه‌وندان» یاد کرد. 🔹اینک جهان شبکه‌ای قدرت، نیروی خود را از شبکه‌های اجتماعی می‌گیرد. از شبکه‌وندانی می‌ستاند که تا دیروز حتی در وب 1به رسانه‌های اینترنتی وابسته بودند، اما امروز خود به یک رسانه، پیام‌آفرین، ارتباط‌گر و سرانجام به یک منتقد تبدیل شده‌اند. 🔸چنین جهانی را نه می توان فیلتر کرد و نه چنین جهانی می تواند ما را فیلتر کند و نبیند. امروز همه صداها در همه‌جای جهان قابل شنیدن است، حتی به طور غیر ارادی. شهروندان امروز یا شبکه‌وندان فردا، آزادی جریان اطلاعات را باور خواهند کرد، که نظم جهانی از «عرصه سیاست به عرصه فرهنگ» نقل مکان کند. 🗞منبع: تلخیصی از مقاله‌ای با تیتر «قدرت شبکه‌ای؛ سازنده فضای گفتمانی»، شماره 79 ، آذر 1395 لینک مقاله ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasragilan
💠 ضرورت شناخت مختصات فرهنگ سلبریتی ◀️ تعریف و جایگاه سلبریتی‌ها در جامعه ما چیست و چه میزان دارای مرجعیت برای جامعه‌اند؟ 🔺سلبریتی یا در نگاهی عام‌تر «فرهنگ سلبریتی» تعریف خاصی دارد که آن را از هر فرد مشهور یا شهرت و شناخته‌شدن به‌ معنای عام متمایز می‌کند. سلبریتی از اساس با توجه و میل به شهرت و دیده‌شدن تعریف می‌شود؛ سلبریتی با ترویج مصرف‌گرایی و کالایی‌شدن تعریف می‌شود؛ سلبریتی برخلاف افراد مشهوری که ما بنا به استعداد یا مهارت یا فضیلت خاصی می‌شناسیمشان، ممکن است بدون هیچ دلیل موجهی دیده و شناخته شده باشد. در مورد سلبریتی، به طور عموم، زندگی شخصی و حواشی‌ او مهمتر از حرفه و توانمندی و فعالیت اوست. 🔺این‌ها برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های فرهنگ شهرت هستند. به‌جای ارزیابی موردی افراد و اطلاق یا عدم اطلاق لفظ سلبریتی به آن‌ها، شاید بهتر باشد که ابتدا با مختصات این فرهنگ آشنا شویم. به این ترتیب امکان تشخیص گفتار و کردار سلبریتی‌وار آسان‌تر می‌شود و می‌توانیم مواجهه منطقی‌تر و آگاهانه‌تری با آن داشته باشیم. اما در خصوص جایگاه سلبریتی‌ها در ایران، باید گفت متاسفانه این چهره‌ها در دهه گذشته از جایگاه به نسبت بالایی در رسانه و جامعه برخوردار شده‌اند. این پدیده تک‌علتی نیست و پژوهشگران و اندیشمندان تحلیل‌های مختلفی را در این خصوص ارائه داده‌اند. در واقع شرایط مختلفی دست به دست هم داده‌اند و این چهره‌ها را به نوعی مرجع برای جامعه تبدیل کرده‌اند. از جمله مهم‌ترین دلایل، سیاست‌های (و یا شاید بی‌سیاستی) در برجسته‌کردن بیش از حد این افراد در تلویزیون بوده است. 🔺حضور گسترده آن‌ها در انواع برنامه‌های تلویزیونی، اظهارنظر در مسائل مرتبط و غیرمرتبط، تولید برنامه‌های سلبریتی‌محور (همچون «دورهمی») و دامن‌زدن به فرهنگ سلبریتی در این برنامه‌ها، ارزشمند جلوه‌دادن «دیده‌شدن» در برنامه‌هایی همچون «عصر جدید» و ...، از جمله انتقادهای وارد بر صداوسیماست. همچنین،‌ فراگیری استفاده از در ایران در طول این دهه نیز بی‌تأثیر نبوده است. از سویی بسیاری از سلبریتی‌های سنتی از این تریبون شخصی و جایگاهی که در نظر مخاطبان پیدا کرده‌ بودند استفاده یا گاهی سوء‌استفاده کردند. 🔺از سویی دیگر سلبریتی‌های مخصوص فضای مجازی (همچون میکروسلبریتی‌ها، اینفلوئنسرها و ...) با شهرت‌های موجه یا غیرموجه از دل این شبکه‌ها سر بر آوردند و دیگر بستر مناسب برای شکل‌گیری جماعت‌های هواداری مجازی، بیش از پیش در این شبکه‌ها فراهم شد. عوامل دیگری همچون تغییرات سیاسی و اجتماعی در فضای کشور و به‌دنبال تغییر در ذائقه و خواست مردم در طول این دهه را نیز می‌توان از جمله یکی از علل برجسته‌شدن سلبریتی‌ها در ایران مطرح کرد. ✅ با ما باسواد شوید 🚩 نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی استان گیلان 🌐 @nasra_guilan
فروتنی فکری، دریچه‌ای به سوی گفت‌وگوهای سازنده در 🔸در نخستین سال‌های استفاده‌ی گسترده از اینترنت بسیاری فکر می‌کردند که آدم‌ها هرچه بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مهربان‌تر و آگاه‌تر می‌شوند و دنیا جای پرصلح و صفاتری خواهد شد. 🔺اکنون در سال ۲۰۲۳ این باور کمی ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد. حالا به‌خوبی می‌دانیم که اینترنت انسان‌ها را به هم وصل می‌کند، اما لزوماً همدلی پدید نمی‌آورد. به‌قول ایان لزلی، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی بریتانیایی: «اینترنت، در بدترین حالت، مثل دستگاه عظیم تولید نفرتِ متقابل می‌ماند.» 🔹در وهله‌ی نخست، مشکل از جذاب‌بودن مخالفت نشئت می‌گیرد. به‌قول پل گراهام، کارآفرین سیلیکون‌ولی: «مخالفت‌ بیش از موافقت‌ْ مردم را به هیجان می‌آورد.» آدم‌ها در هنگام مخالفت حرف‌های بیشتری برای گفتن دارند و، البته، در قیاس با موافقت، به‌سرعت برانگیخته می‌شوند. در نتیجه، مطالب یا نظرات ستیزه‌جویانه بیشتر لایک می‌خورند و بازتوییت می‌شوند. 🔺مشکل اما از آنجا آغاز می‌شود که نظر مخالف را به هویتِ خود یا دیگران گره بزنیم. در این صورت، به‌جای آنکه ذهن خود را برای فهم دیدگاه دیگران آماده کنیم، از آن سپری می‌سازیم و بر دفاع از خویشتن تمرکز می‌کنیم. [...] 🔺مشکل دیگر ــ و از نظر ما، مهم‌ترین آفت ــ از پرورش نوعی نخوتِ شناختی در شبکه‌ها‌ی اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. شواهد نشان می‌دهد که شیوه‌ی پاداش‌دهیِ اینترنت به‌گونه‌ای است که افراد برآورد نادرستی از میزان داناییِ خود دارند و آن را به‌گونه‌ای کاذب دست ‌بالا می‌گیرند. 🔷زیست‌محیطِ اینترنت با پاداش‌دادن به اتاق‌های پژواک و محیط‌های هم‌نظر و خودکامروا و تخریب روحیه‌ی پرسشگری و جست‌وجوی مُجدانه‌ی حقیقت خصلتِ گشودگی به نظرات مخالف را از بین می‌بَرد. به‌ عبارت‌ دیگر، اینترنت بر نخوتِ شناختی ما دامن می‌زند و خیال می‌کنیم بیش از آنچه می‌دانیم دانا هستیم. فیدها و الگوریتم‌های جهتمندِ شبکه‌ها‌ی اجتماعی ما را به درون اتاق‌های پژواکی می‌راند که در آن برای نظرات ما هورا می‌کشند و نظرات مخالف را دست می‌اندازند. جماعت دست‌چین‌شده‌ی خودمان ما را، که از چالش‌های جدی در امان مانده‌ایم، تشویق می‌کنند. بدین‌ ترتیب، کم‌کم توانایی‌مان برای خودارزیابیِ دقیق را از دست می‌دهیم و به‌تدریج خودمان را بسیار بیش از آنچه واقعاً هستیم آگاه می‌دانیم. 💢 اما فروتنی فکری چیست؟ ابتدا باید میان فروتنی، به‌طور عام، و فروتنیِ فکری، به‌طور خاص، فرق بگذاریم. درحالی‌که فروتنی، در معنای عمومی و اخلاقیِ خود، به نگرش انسان در مورد کاستی‌های خویش در «تمام حوزه‌ها» بازمی‌گردد، فروتنیِ فکری عمدتاً به «محدودیت‌های شناختی» راجع می‌شود. 🔸 فروتنی فکری، به‌طور ساده و خلاصه، عبارت است از پذیرش محدودیت‌های فکریِ خودمان. بدیهی است که فروتنی فکری در این معنا ریشه‌ای دیرینه دارد و تبار آن به جهل سقراطی یا «دانم که ندانم» بازمی‌گردد. بااین‌حال، فروتنی فکری، در مقام حوزه‌‌ای مستقل و متمرکز از پژوهش‌های انسانی، مفهومی نو و مدرن به شمار می‌‌آید که در دهه‌های اخیر در مطالعات میان‌رشته‌ای بسط و گسترش یافته است. فروتنی فکری مفهومی چندوجهی است و براساس مدل‌های گوناگون تعاریفی متفاوت دارد. 💠با این وصف، می‌توان برخی از مؤلفه‌هایی را برشمرد که پژوهشگران کمابیش بر سر آن توافق دارند: • پذیرش اینکه باورها و نظرات ما ممکن است اشتباه باشند؛ • آگاهی از خودفریبیِ ذهن و قبول محدودیت‌های فکری؛ • سعی در پرهیز از حالت تدافعی‌گرفتن در زمانی که نظرات‌مان به چالش کشیده می‌شوند؛ • توجه به نظرات دیگران و تأمل بر شواهد تازه‌ای که ممکن است به رد باور کنونی ما بینجامد. 🔺طبق مطالعات انجام‌شده، کسانی که در آزمون‌های فروتنیِ فکری نمرات بالاتری می‌گیرند به احتمال زیاد در برابر دیدگاه‌های سیاسی و مذهبیِ مخالف رواداریِ بیشتر و تعصب کمتری از خود نشان می‌دهند و نسبت به دوستی با اعضای برون‌گروهی در پلتفرم‌های اجتماعی تمایل بیشتری بروز می‌دهند. همچنین احتمال کمتری دارد که از گروه‌های مخالف اهریمن‌سازی کنند یا به آنان انگ نادانی یا شرارت بزنند. به‌طورکلی، درحالی‌که تفکرِ بسته به تحقیر نظرات و استدلال‌های طرف مقابل می‌انجامد، فروتنی فکری بحث‌ها را به‌سوی گفت‌وگوهای محترمانه سوق می‌دهد. ⁉️اما چگونه می‌توانیم فروتنی فکری را در خود تقویت کنیم و آن را رواج دهیم؟ 1⃣ خالی‌کردن موقتیِ انبار ذهن 2⃣ تمرین استدلال مخالف 3⃣ قدم‌نهادن در آن سوی پرچین‌هایی که طی سال‌ها در پیرامون شخصیت خود ساخته‌ایم.
🚦فروتنی فکری، دریچه‌ای به سوی گفت‌ و گوهای سازنده در 📍در نخستین سال‌های استفاده‌ی گسترده از اینترنت بسیاری فکر می‌کردند که آدم‌ها هرچه بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مهربان‌تر و آگاه‌تر می‌شوند و دنیا جای پرصلح و صفاتری خواهد شد. 🔸اکنون در سال ۲۰۲۳ این باور کمی ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد. حالا به‌خوبی می‌دانیم که اینترنت انسان‌ها را به هم وصل می‌کند، اما لزوماً همدلی پدید نمی‌آورد. به‌قول ایان لزلی، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی بریتانیایی: «اینترنت، در بدترین حالت، مثل دستگاه عظیم تولید نفرتِ متقابل می‌ماند.» 🔹در وهله‌ی نخست، مشکل از جذاب‌بودن مخالفت نشئت می‌گیرد. به‌قول پل گراهام، کارآفرین سیلیکون‌ولی: «مخالفت‌ بیش از موافقت‌ْ مردم را به هیجان می‌آورد.» آدم‌ها در هنگام مخالفت حرف‌های بیشتری برای گفتن دارند و البته در قیاس با موافقت، به‌سرعت برانگیخته می‌شوند. در نتیجه، مطالب یا نظرات ستیزه‌جویانه بیشتر لایک می‌خورند و بازتوییت می‌شوند. 🔺مشکل اما از آنجا آغاز می‌شود که نظر مخالف را به هویتِ خود یا دیگران گره بزنیم. در این صورت، به‌جای آنکه ذهن خود را برای فهم دیدگاه دیگران آماده کنیم، از آن سپری می‌سازیم و بر دفاع از خویشتن تمرکز می‌کنیم. مشکل دیگر و از نظر ما، مهم‌ترین آفت از پرورش نوعی نخوتِ شناختی در شبکه‌ها‌ی اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. شواهد نشان می‌دهد که شیوه‌ی پاداش‌دهیِ اینترنت به‌گونه‌ای است که افراد برآورد نادرستی از میزان داناییِ خود دارند و آن را به‌گونه‌ای کاذب دست ‌بالا می‌گیرند. زیست‌محیطِ اینترنت با پاداش‌دادن به اتاق‌های پژواک و محیط‌های هم‌نظر و خودکامروا و تخریب روحیه‌ی پرسشگری و جست‌وجوی مُجدانه‌ی حقیقت خصلتِ گشودگی به نظرات مخالف را از بین می‌بَرد. به‌ عبارت‌ دیگر، اینترنت بر نخوتِ شناختی ما دامن می‌زند و خیال می‌کنیم بیش از آنچه می‌دانیم دانا هستیم. فیدها و الگوریتم‌های جهتمندِ شبکه‌ها‌ی اجتماعی ما را به درون اتاق‌های پژواکی می‌راند که در آن برای نظرات ما هورا می‌کشند و نظرات مخالف را دست می‌اندازند. جماعت دست‌چین‌شده‌ی خودمان ما را، که از چالش‌های جدی در امان مانده‌ایم، تشویق می‌کنند. بدین‌ ترتیب، کم‌کم توانایی‌مان برای خودارزیابیِ دقیق را از دست می‌دهیم و به‌تدریج خودمان را بسیار بیش از آنچه واقعاً هستیم آگاه می‌دانیم. اما فروتنی فکری چیست؟ ابتدا باید میان فروتنی، به‌طور عام، و فروتنیِ فکری، به‌طور خاص، فرق بگذاریم. درحالی‌که فروتنی، در معنای عمومی و اخلاقیِ خود، به نگرش انسان در مورد کاستی‌های خویش در «تمام حوزه‌ها» بازمی‌گردد، فروتنیِ فکری عمدتاً به «محدودیت‌های شناختی» راجع می‌شود. فروتنی فکری، به‌طور ساده و خلاصه، عبارت است از پذیرش محدودیت‌های فکریِ خودمان. بدیهی است که فروتنی فکری در این معنا ریشه‌ای دیرینه دارد و تبار آن به جهل سقراطی یا «دانم که ندانم» بازمی‌گردد. بااین‌حال، فروتنی فکری، در مقام حوزه‌‌ای مستقل و متمرکز از پژوهش‌های انسانی، مفهومی نو و مدرن به شمار می‌‌آید که در دهه‌های اخیر در مطالعات میان‌رشته‌ای بسط و گسترش یافته است. فروتنی فکری مفهومی چندوجهی است و براساس مدل‌های گوناگون تعاریفی متفاوت دارد. با این وصف، می‌توان برخی از مؤلفه‌هایی را برشمرد که پژوهشگران کمابیش بر سر آن توافق دارند: ▫️پذیرش اینکه باورها و نظرات ما ممکن است اشتباه باشند؛ ▫️آگاهی از خودفریبیِ ذهن و قبول محدودیت‌های فکری؛ ▫️سعی در پرهیز از حالت تدافعی‌گرفتن در زمانی که نظرات‌مان به چالش کشیده می‌شوند؛ ▫️توجه به نظرات دیگران و تأمل بر شواهد تازه‌ای که ممکن است به رد باور کنونی ما بینجامد. طبق مطالعات انجام‌شده، کسانی که در آزمون‌های فروتنیِ فکری نمرات بالاتری می‌گیرند به احتمال زیاد در برابر دیدگاه‌های سیاسی و مذهبیِ مخالف رواداریِ بیشتر و تعصب کمتری از خود نشان می‌دهند و نسبت به دوستی با اعضای برون‌گروهی در پلتفرم‌های اجتماعی تمایل بیشتری بروز می‌دهند. همچنین احتمال کمتری دارد که از گروه‌های مخالف اهریمن‌سازی کنند یا به آنان انگ نادانی یا شرارت بزنند. به‌طورکلی، درحالی‌که تفکرِ بسته به تحقیر نظرات و استدلال‌های طرف مقابل می‌انجامد، فروتنی فکری بحث‌ها را به‌سوی گفت‌وگوهای محترمانه سوق می‌دهد. 📍اما چگونه می‌توانیم فروتنی فکری را در خود تقویت کنیم و آن را رواج دهیم؟ 1⃣ خالی‌کردن موقتیِ انبار ذهن 2⃣ تمرین استدلال مخالف 3⃣ قدم‌نهادن در آن سوی پرچین‌هایی که طی سال‌ها در پیرامون شخصیت خود ساخته‌ایم. 4⃣ تبدیل باور نادرست 5⃣ هنر توجه‌کردن به نظرات متفاوت دیگران 6⃣ رفتار توأم با درنگ به‌جای رفتار تکانشی 7⃣ ابراز مخالفت در قالبی محترمانه و دوستانه 8⃣ در پی حقیقت باشیم، از زبان هرکس که خارج شود ✅ با ما باسواد شوید 🚩 نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی استان گیلان 🌐 @nasra_guilan