eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
392 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❃ یااميرالمؤمنين على جان ❃ ازسوی خدا تو مورد تأییدی درظلمت شب مثل قمرتابیدی دادند ملائکه سلامت امشب تا جای پیمبر خدا خوابیدی
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کتیبه بر در و دیوار بستند دل آیینه رویان را شکستند عزای سامرا داغ مدینه است حسن ها داغدار کوچه هستند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ز گلبرگ دو چشمش یاس افتاد دلش در آتش احساس افتاد میان کاسه ی آبش چه میدید که یاد حضرت عباس افتاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عزایش رستخیز روضه ی ماست عطش هم اشک ریز روضه ی ماست امام از کودک خود آب میخواست همین جمله گریز روضه ی ماست ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دلش لرزید پای دستهایت نمی داند عزای دستهایت گدا از سامرا با دست پر رفت دعا کرد از برای دستهایت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دل و جان در عزایت گریه کردند فراوان در عزایت گریه کردند کریم سامرایی ای حسن جان کریمان در عزایت گریه کردند @navaye_asheghaan
4. به سامرا جان داد.mp3
1.06M
( علیه السلام ) به سامرا جان داد تشنه لب و محزون مهدی او میزد ناله به قلب خون خورد به ظرفِ آب چون لب و دندانش زنده شده داغ جدّ پریشانش خیزران بر لبِ حسین میزد پیش چشمان خواهرش زینب مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب چشم گریان خواهرش زینب ( وایِ من ، وایِ من حسین جانم ... ) تکرار گرچه به زهر غم داده به حُجره جان ولی نشد دیگر به خون خود غلطان ولی به جدّ او چه ظلم ها گردید سرش جدا از تن مِنَ القفا گردید مادری در میان قربانگاه بود و شمرِ لعین ستم ها کرد روی سینه نشست و واویلا خون به قلبِ علی و زهرا کرد ( وایِ من ، وایِ من حسین جانم ... ) تکرار @navaye_asheghaan
. سلام الله علیه طفل اشکی که در این دیده ی تر می لرزد خبر آورده ز داغی ، که جگر می لرزد رو به قبله شده خورشید و شفق می گرید پشت افلاک ، از این هول خبر می لرزد جسم بابای جوان در بغل کودک اوست شعله ی شمع در آغوش سحر می لرزد بر پسر درد یتیمی است ، مسلم وقتی کاسه ی آب به دستان پدر می لرزد حسن عسکری از زهر ستم می سوزد دل زهرا ز غم مرگ پسر می لرزد ✍ . @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 غار حرا سرآمده عاشقای کار بلده چل سالگی مصطفی تولد مجدده مژده بدید شب شادی و شب هلهله رسیده غار حرا آره شاهد یه پدیده ی جدیده هرکی که پا تو این راه بذاره خود خدا خیلی هواشوداره محمد آیینه ی خداستو وکالتش تام الاختیاره مدثر از غار اومدی رو پر ملک تا پر شه از اسم خدا گوش فلک یارسول الله یارسول الله مدد(٢) *** دریا پر از جزر و مده مجنون نشی خیلی بده مستی برای مصطفی مستحب موکده سر خفی علنی شده خنده رو لبا نشسته پشت بتا نه که خم شده علنا دیگه شکسته امشب شب شادی و امیده روی کوه سنگی گل دمیده دنیا یه دنیای دیگه می شه خورشید اگر که بزنه سپیده تابش نور دم سحر مصطفاست معلم اخلاق بشر مصطفاست یا رسول الله یا رسول الله مدد(٢) **** واسه قریش خیلی بده علی خود محمده با این که ده ساله ولی رو دست پیراشون زده به جز علی نبوده کسی همه جا پناه غمهات به جز علی نبوده کسی چراغ مدلهمات بغض قریش اصلن به علی چه پیش چشاش این بازیا هیچه طومار عمرش می ریزه در هم هر کسی که با علی بپیچه سهم یتیمان لقمه ی نان علی جان محمد بسته به جان علی یا رسول الله یا رسول الله مدد(٢) شاعر : مظاهر کثیری نژاد @navaye_asheghaan
10-shoor (1) (2).mp3
18.75M
دست تو دست گریه پا به پای غم اومدم 🎙 🎙=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @navaye_asheghaan
کربلایی‌محمدحسین_پویانفر_دوازدهمین_امام_.mp3
9.72M
بیا دعا کنیم امام غائب رو بانی روضه ی ام مصائبو 🎙=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @navaye_asheghaan
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره... غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند... یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟ این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...* با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم نام ما را که از قدیم نوشت از گدایانِ این حریم نوشت تا خدا حال و روز ما را دید بعدِ نام حسن، کریم نوشت تا که پیشِ تو درد دل کردیم نام ما را خدا کلیم نوشت دلِ ما را اسیر کرد آنکه بال جبریل را گلیم نوشت رفته بودیم مشهد و آقا باز هم روزیِ عظیم نوشت سامرا واجبیم، امام رضا! نه کبوتر که یا کریم نوشت با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم این طرف صحن صاحبِ کَرَم است آن طرف یک غریب بی حرم است این طرف هرچه هست زائر هست آن طرف بی چراغ بی عَلَم است این طرف احترام می‌بینی آن طرف ناسزا که دَم‌به‌َدم است سامرا شد خراب فهمیدم چقدر روضه‌ها شبیه هم است مادری اند هر دوتا آقا مو سپید است هرکه غرقِ غم است پیش هر دو به گریه می‌شنوی روضه‌ی پهلویی که محترم است کاش پلکت کمی تکان بخورد به زمین وَرنه آسمان بخورد پسرت آمده است تا جگرت زخم کمتر از این و آن بخورد ظرفِ آبی به دستهایش تا پدر آبی نفس زنان بخورد می‌خورد ظرف هِی به دندانت چه کند آب نیمه جان بخورد خوب شد کودکت ندیده لبت ضربه از چوبِ خیزران بخورد روی پیشانی‌ات فقط چین است آه اگر سنگِ بی امان بخورد عمه مانده است زیر هر ضربه که مبادا به دختران بخورد دختران تشنه‌اند و با خنده لقمه‌ی خویش را سنان بخورد حسن لطفی پاشو حال و روزِ ما رو ببین ببین بازم مادر خورده زمین برا خیمه ات یه عده درکمین ای لب تشنه توی گودال شمر وخولی به رقابت افتادن توی گودال سر فرصت به جسارت افتادن توی گودال رو تنِ تو برا غارت افتادن انگار اومد بر قلبِ من فرود خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود اونی که سر از تنت برید فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه اینقده مادر و صدا نزن *ای حسین!...* @navaye_asheghaan
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟! دوباره یارِ سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی؟! به حد وسع، برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم به دست شدی؟! چه روزها که فقط منفعت‌پرست شدی چقدر از غمش افتاده‌ای به کم خوابی؟! زمان پیری‌ات آمد! هنوز هم خوابی! چقدر محضر او دیده‌ی تر آوردی؟! ادای منتظران را فقط دراوردی بیا به کار بیاییم، انحطاط بس است عمل کنیم، که بازی با لغات بس است بیا که مونس شب‌های خلوتش باشیم به‌ جای ننگ شدن، باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست، دم ز او بزنیم به جای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی کربلا باشیم * * خدا کند که بسوزیم و  آه.. گریه کنیم بخواند او، همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده که داغ او به دل اهل روستا مانده ✍ @navaye_asheghaan
مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشید‌ن‌مان، بی تو مایه‌ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده، می‌دانم ببین که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده‌ام جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سال‌هاست بی رنگ است * * شنیده‌ایم که مادر، به بستر افتاده شنیده‌ایم درِ خانه‌ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه‌ی از داغ مادرم تنگ است ✍ @navaye_asheghaan
5. بافغان و بیقراری.mp3
1.09M
( علیه السلام ) با فغان و بیقراری اشک مهدی ، گشته جاری جسم بی جان باباشو دیده اِسقِنِی الماءِ او را ‌شنیده ( یا حسن ، یا حسن ، یاحسن جان ... ) سامرا دارُالعزا شد جانِ زهرا جانفدا شد دیده از کینه و ظلم اَعدا حجّتِ بنِ الحسن داغِ بابا ( یا حسن ، یا حسن ، یاحسن جان ... ) ما که در شور و نوائیم سائلانِ سامرائیم حبّ تو ، ریشه ی دین و آئین سیّدی ، کن نظر ، بر محبین ( یا حسن ، یا حسن ، یاحسن جان ... ) @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 چگونه پلك ترت ميل خواب داشته باشد ؟ اگر برادر تو درد آب داشته باشد تو خواهري و براي گلوي نازك اصغر طبيعي است دلت اضطراب داشته باشد خدا كند كه از اين لشگر خبيث ، اقلّاً يكي بيايد و قصد ثواب داشته باشد خدا كند پدرت وقت باز گشت به خيمه رباب را كه ببيند جواب داشته باشد حسين شيعتي از حلق پاره گفت به گوشت كه شعر روضه مضامين ناب داشته باشد هزار مرتبه راضي به مرگ مي شوي آري اگر پدر ، سرِ از خون خضاب داشته باشد اجازه مي دهي از شام چند جمله بگويم ؟ به شرط اينكه مصيبت حجاب داشته باشد چگونه هضم كنم ؟ اي وقار محض ، سكينه كه دستهاي تو ردّ طناب داشته باشد چگونه هضم كنم كه يزيد ، چوب به يك دست به دست ديگر خود هم شراب داشته باشد نخواستي كه بفهمد كسي ، چرا كه كشيدي چه قدر مي شود اين غم عذاب داشته باشد! اراده كرد خداوند بعد رفتن اصغر تو را به خانه كنارش ، رباب داشته باشد تصوّرش به خدا غيرممكن است برايم كه شصت سال، دلي ، پيچ و تاب داشته باشد تو هم شبيه ربابي به سايه كار نداري پس از حسين و علي اصغرش قرار نداري محمد قاسمی @navaye_asheghaan
السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ چقدر بی هوا تو را زده اند عده ای بی حیا تو را زده اند زینبت دیده بر زمین خوردی جلوی مجتبی تو را زده اند چادرت خاکی و تنت زخمی ست بر روی خاک ها تو را زده اند یک زن پا به ماه بودی تو.. نانجیبان چرا تو را زده اند؟ این یکی با غلاف آن با پا.. هرکدام از جفا تو را زده اند بازو و پهلویت شکسته شده یاس من تا کجا تو را زده اند!؟ آخرش هم به چاه می گویم.. بی گناه و خطا، تو را زده اند @navaye_asheghaan
برای مادر خود تا سپر شدی دمِ در گرفت جان تو را ضربه‌های مُحکمِ در کسی هنوز نفهمیده داغ شیر خدا غم تو بود؟ غم کوچه بود؟ یا غمِ در؟ عجب حکایت تلخی شد این که با شدت به جانِ جسم تو افتاد بی‌مقدمه، در سیاه شد همه‌ی چوب‌ها به این علت که در عزای تو باشد لباس ماتمِ در به شکلِ خون‌شده و قطره‌قطره از آن میخ به احترام تو می‌ریخت اشک نم‌نمِ در هزارسال گذشته‌ست و ماجرایی تلخ هنوز هم که هنوزست مانده در خَمِ در به ذبحِ اعظمِ گودالِ سُرخِ عشق قسم که تا ابد لقب توست: ذبحِ اعظمِ در * * به انتقام تو یک‌روز می‌رسد از راه کسی که مانده چنان راز، بین عالَمِ در... ✍ @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 فریاد عَلَیکُنَ شنیدم با پای برهنه می دویدم با دست ورم کرده به صحرا خار از کف پای خود کشیدم وقتی که عدو مرا لگد زد خوردم که زمین نفس بریدم سنگ آمد و خورد از سر من افتادم و جز خنده ندیدم در سینه ی من غصه ی بسیار با نعره ز جای خود پریدم تا زمزمه ی پدر گرفتم بر نیزه سرش بریده دیدم مثل سر تو کبود هستم زخمی شده ی یهود هستم... محمد حبیب زاده @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های استاد رحیم پور ازغدی در باب دهه هایی مثل محسنیه.
. السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ چقدر بی هوا تو را زده اند عده ای بی حیا تو را زده اند زینبت دیده بر زمین خوردی جلوی مجتبی تو را زده اند چادرت خاکی و تنت زخمی ست بر روی خاک ها تو را زده اند یک زن پا به ماه بودی تو.. نانجیبان چرا تو را زده اند؟ این یکی با غلاف آن با پا.. هرکدام از جفا تو را زده اند بازو و پهلویت شکسته شده یاس من تا کجا تو را زده اند!؟ آخرش هم به چاه می گویم.. بی گناه و خطا، تو را زده اند فاطمی، احسن الحجاب . @asharahmadrafiei
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 من همان باده نوش جام توام بلبل مست روی بام توام بی نگاهت غزل نمی خوانم شاعر فیض مستدام توام ششمین آینه سلام آقا آرزومند یک سلام توام به پر زخمی ام نگاه کنید آه؛ محتاج التیام توام باز همسفره باش با سائل دوستدار همین مرام توام مست قال الامام صادق من من مسلمان شده به نام توام روی قبرم سپرده ام آقا بنویسند من غلام توام من غلام محبت یارم به خم گیسویت گرفتارم می نویسم فقط حقایق را ماجرای عروج عاشق را با تو فهمیده ام مفهوم و معنی آیه های ناطق را می شود دید در نگاه شما عکس زیبای وجه خالق را معنی یا بصیر در بَصَرت با بصیرت کنی هر عاشق را با بیانات روشن و نابت تو شکستی صف منافق را ما به عالم نمی دهیم هرگز تار موی امام صادق را السلام ای رئیس مذهب ما ای دمادم ترانه ی لب ما دلمان را تو حیدری کردی مست انوار کوثری کردی در لباس امامت ای آقا به خدا که پیمبری کردی با احادیث و گفته های خودت تو عجب فتح خیبری کردی زنده کردی تو علم را تا حشر بسکه شاگرد پروری کردی ما کجا؟! مهر مادرت زهرا دل ما را تو مادری کردی مهرتان را به سینه دارم من آرزوی مدینه دارم من کاش ما را دعا کنی آقا خرج این روضه ها کنی آقا چشم های مرا به پای حسین نذر خیرالنّسا کنی آقا بانی روضه های عاشورا کاش روضه به پا کنی آقا کاش ما را شبی به خرج خودت راهیِ کربلا کنی آقا یاد جدّ غریب خویش کنی یاد آن سرجدا کنی آقا روضه ی زینبیه می خواهیم روزیِ فاطمیه می خواهیم شاعر : محمد جواد پرچمی @asharahmadrafiei
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 غدیر دوم شیعه امامتت عشق است به جن و اِنس و ملائک ولایتت عشق است سلام من به رکوع و سجود هر سحرت امیر عدل مجسم عبادتت عشق است به ذکر مادر مظلومه ات به پا خیزی برای عزت شیعه قیامتت عشق است به دشت خشک عدالت شبی که می آیی برنگ حضرت باران کرامتت عشق است تو از تبار حسینی و ما همه حُریم به گوشه چشم حسینی عنایتت عشق است سرشک چشم ترت بوی یاس عباس است شبیه سروِ علمدار قامتت عشق است به روز بی کسی دل کنار من بودی انیس ومونس اخر رفاقتت عشق است کنار قبه ی شش گوشه در شب جمعه صدای عرشی و سوز تلاوتت عشق است شروع قصه ی تو در ازل چنین بوده که عشق اول راه و نهایتت عشق است سجاد احمدیان @asharahmadrafiei
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 صاحب عزای سامرا آجرک الله مأنوس اشک و روضه ها آجرک الله بودی تو در شهر مدینه داغدار ِ شش ماهه ی شیر خدا آجرک الله در پشت درب خانه بین آتش و میخ مادر تو را می زد صدا آجرک الله حالا تو سمت موطن خود رهسپاری داری به لب سوز و نوا آجرک الله داغ پدر آتش زده بر سینه ی تو داری به تن رخت عزا آجرک الله آخر شده بابای تو با زهر کینه از بند زندان ها رها آجرک الله کاری شده زهر جفا در پیکر او می لرزد او سر تا به پا آجرک الله بر دامنت سر می گذارد با دل خون راحت شود از هر بلا آجرک الله شکر خدا در زیر سایه جان سپارد رأسش نمی گردد جدا آجرک الله دیگر نمی گردد تن او پاره پاره از مرکب ده بی حیا آجرک الله آقا ندیدی بر تنش زخم ِ روی زخم از نیزه و سنگ وعصا آجرک الله در وقت تدفینش خدا را شکر دیگر لازم نباشد بوریا آجرک الله ️عبدالمحسن @asharahmadrafiei
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسین حدادیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یا حَسَن بن علی اَیُّها العسکری حُسن ختام شصت و نه شبِ نوکری یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی! ای نام تو هر زمان فریادِ من من صید و نگاه تو صیادِ من ای نوکرِ اجدادِ تو اجدادِ من السلامُ عَلَی، آقازاده ی علی دومین حَسَنِ، خانواده ی علی یا ابالمهدی! یا ابالمهدی! وَ اَنتَ قالَ: مِن عَلامَةِ المؤمنین زیارةَ الحُسین، فی یومِ الاَربعین یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی! ای خورشید سامرا ای آقایِ من من مجنونم و تویی لیلایِ من جانم حَسَن، جانم حُسین، آقایِ من السلامُ عَلَی، آقازاده ی علی دومین حَسَنِ، خانواده ی علی یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی!
❣﷽❣ 🔘 سرسفره عزای امام عسگری بگو یا صاحب الزمان ما عزادار پدر بزگوارتیم یازده بار جهان در دل زندان كم نیست كنج زندان بلا گریه باران كم نیست امام عسگری هم مثل جدغریبش سالها در زندان معتمد عباسی بود قسمت كعبه نشد تا كه طوافت بكند بر دل كعبه همین داغ فراوان كم نیست خبر داری كه امام عسكری نتونست،در طول عمرش یه بار هم سفره حج بره، گشت بابای تو مسموم از جفا یا بن الحسن سوخت از زهر ستم سر تابه پا یا بن الحسن بدستور معتمد ملعون امام عسگری رو مسموم کردن یه وقت امام به عقید خدمتکارش فرمود عقید به حجره برو کودکی در حال عبادته همراه خودت بیار – عقید میگه وارد حجره شدم کودکی پنج شش ساله سر به سجده گذاشته بود همراه خودم به نزد امام آوردم – تا امام نگاهش به میوه دلش افتاد اشک در چشمانش حلقه زد یه وقت دیدم امام با کمک فرزندش وضو گرفت و اسرار امامت رو به عزیز دلش انتقال داد – امام میفرمود تو حجت خدا بر زمینی – تو صاحب الزمانی هرجا نشستی بگو یا صاحب الزمان عقید میگه یوقت دیدم آقام جان به جان آفرین تسلیم کرده آسمان ماتم گرفته از جفا يا بن الحسن سر کشيده ساقي من جام بلا يا بن الحسن بر دل ياران غمي نا گفتني بنشسته است غرق ماتم گشته شهر سامرا يا بن الحسن شیعیان خبر دار شدن بدن عزیز زهرا رو غسل دادن و کفن کردن با چه شکوهی - امام زمان بر بدن پدر نماز خواند - دلاتون آماده است يک جمله بگم عرضم تمام : به فداي اون آقایی که خواهرش زينب نبدن پاره پارشو شناختش ، ديدن زينب خيره خيره به اون بدن نگاه مي کند میگه آيا تو حسين مني همه صدا بزنين حسين جان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خارو خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حال همه با هم نوحه بخوانیم و به امام زمان تسلیت بگیم تسلیت یابن الحسن تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن تسلیت یابن الحسن کودک شش ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشم خود خون جگر يابن الحسن زود گرد بي کسي بر ماه رخسارت نشست زود کردي جامه ي ماتم به بر يابن الحسن طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردي و او زد بال و پر يابن الحسن قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين لحظه لحظه ريختي اشک از بصر يابن الحسن دانم از داغ پدر گريان و سوزاني چو شمع در کنار قبر او داري نوا يا بن الحسن دوبیتی آخر : اي اميد آخرين اي روشني بخش دلم اي که مي باشي کنون صاحب عزا يا بن الحسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9. ما به ولایتت اسیریم.mp3
959.9K
( علیه السلام ) ما به ولایتِت اسیر و مبتلاییم کبوتر صحن و سرای سامرائیم ان شاالله که واله و مدهوش تو باشیم زائرای ضریحِ شش گوش تو باشیم ولیُ الله زاده ی پیغمبری اِبنُ الزّهرا آیه ای از کوثری به اِذنِ الله تو شافع محشری در آقایی از همه عالَم سری ( یا سیّدی یا حسنِ عسکری ... ) تکرار با پای دل میرم سوی راهِ مُحرّم سوز منه از اثرِ آهِ مُحرّم ربیع الاوْل از عزای جانگدازت گرفته عطر و بویی از ماه محرّم نامَت آقا بر لبِ ما زمزمه هر چی بگم از کرمِ تو کمه از ماتمِت خونجگرِ فاطمه با نوحه و ناله و چشم تری ( یا سیّدی یا حسنِ عسکری ... ) تکرار غسل و کفن کرده تورو حضرتِ مهدی که قلبش از مصیبت تو بی قراره گریز روضه ی منم همین یه جمله اس جدّ شما توو کربلا کفن نداره واغربتا ، از دل غمدیده و واغربتا ، از لب خشکیده و واغربتا ، از سر بُبریده و زهرا خواند مرثیه در قتلگاه یا ثارالله حسین اباعبدالله ...
4. به سامرا جان داد.mp3
1.06M
( علیه السلام ) به سامرا جان داد تشنه لب و محزون مهدی او میزد ناله به قلب خون خورد به ظرفِ آب چون لب و دندانش زنده شده داغ جدّ پریشانش خیزران بر لبِ حسین میزد پیش چشمان خواهرش زینب مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب چشم گریان خواهرش زینب ( وایِ من ، وایِ من حسین جانم ... ) تکرار گرچه به زهر غم داده به حُجره جان ولی نشد دیگر به خون خود غلطان ولی به جدّ او چه ظلم ها گردید سرش جدا از تن مِنَ القفا گردید مادری در میان قربانگاه بود و شمرِ لعین ستم ها کرد روی سینه نشست و واویلا خون به قلبِ علی و زهرا کرد ( وایِ من ، وایِ من حسین جانم ... ) تکرار @navaye_asheghaan
1. نه که روضه هات.mp3
6.96M
( علیه السلام ) نه که روضه هات ، خودِ سامرات ، گریه داره غم توو نگات ، غربت چشات ، گریه داره خشکی لبات ، لرزش صدات ، گریه داره توی غربت بیقراری از غریبی ناله داری خسته از این روزگاری زَهرِ کینه زد شراره شد دل تو پاره پاره غربت تو بیشماره ( واااای ... ، امون ای دل ای دل ) تکرار « تکرار بند اول » نه که نوکرت ، دل مادرت روضه خونه بالای سرت ،گلِ مُضطرت روضه خونه دم آخرت ،چشای ترت روضه خونه روضه خونت ، ابر و بارون چشم مهدی ،گشته گریون فاطمه شد ، دل پریشون تشنه هستی ، تشنه ی آب رنگ و روت شد مثل مهتاب میسوزی با قلبی بی تاب ( واااای ... ، امون ای دل ای دل ) تکرار وعده ی خدا ، آرزوی ما کی میایی ؟ یابنَ مرتضی ، هدف دعا کی میایی ؟ ذکر شیعه ها ، توو غم و بلا کی میایی ؟ روزگار ما سیاهه کار شیعه ، اشک و آهه مادر تو ، چشم به راهه زود بیا با علَمِ عشق ای شَه باکرَم عشق باز بنا کن حرمِ عشق یابنَ زهرا ، یابنَ زهرا