eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
341 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
واحد؛ اُم ابیها.mp3
1.42M
شفیعۀ قیامت و، بانوی محشری،یا فاطمه حبیبۀ پیمبر و، هستی حــیدری، یا فاطمه با یه نگات غـم می‌بری از دل بابا کسی نبــــوده غـــــیر تو اُمّ اَبیها محبـــت و وفـای تو هـمـتا نداره جاتو نمی‌گیره کسی تُـو دل مولا فــــدایِ تو ای مهـــــربون‌مــــادر اون روزی که توکوچه شدمحشر غریــبونه یا حیـــــدر گــــفتی و تا دم آخــــــر موندی با حـــــیدر (( اُم ابیها زهرا، یا زهرا ))(۴) بارونیه چشــای ما، با یادت همیشـه، یا فاطمه اسم مدینه که میاد،داغت تازه می‌شه،یا فاطمه فـــدای این غـربت و آه و بی‌قـراری روضه‌خونه هنوزم این اشکای جاری زدی در خـــونـۀ چل نفــر رو امــا جز ســـه نفر کسـی نیومد برا یاری امـــــــا حــــالا داری یار و یاور میایـم برا یاریـت لشــــکر لشــــکر شــعارمــون نَحـــــــنُ الفاطمـــیون ذکــــر ما نَحـــنُ عُشّــــاقُ الحــیدر ((میایم همه با رمز یا زهرا))(۴)
1. بالاتری ز مدح و ثنا.mp3
3.48M
( بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی اِبنُ الرضای دوم ما أیها النقی .. ) تکرار با حبّ تو ، عبادت ما عین بندگی‌ست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم ولی‌شناسی خود را ز نور تو مولای من ، ولی خدا أیها النقی با آن نقابت نقوی یک نگاه کن پاکیزه وجود مرا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می‌کشیم سوی شما أیها النقی بخشنده‌تر زحاتم طائی تویی تویی مسکین‌ترم ز هرچه گدا أیها النقی من هرچه خواستم تو عنایت نموده‌ای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانی‌ام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌هاي حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو ، اشک مَلک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد دیگر نفس... نفس... به شماره فتاده بود شکر خدا ، که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل ، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از طعنه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرامِ قلب خسته‌اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود ... ( بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی اِبنُ الرضای دوم ما أیها النقی .. ) تکرار ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
حمزه که جان عالَم و آدم فداي او لب باز مي کنم که بگويم رثاي او ... مردي که در شجاعت و هيبت نمونه بود در غيرت و شُکوه و شهامت نمونه بود شيرِ خدا و شير نبي فارسَ العرب در انتهاي جاده یِ مردانگي ، ادب هم يکه تاز عرصه یِ جنگ و نبردها هم آشناي بي کسيِ اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود خورشيد آسماني و روشن ضمير بود شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش او صاحبِ تمام صفات حميده بود دل را به نور حضرت حق پروريده بود الگوي اهلِ سرّ و يقين بود « طاعتش » يعني زبانزد همه مي شد « عبادتش » در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهاي خسته اميدي دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد کم کم براي حمله ی‌ دشمن مَجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند تا نيزه اي به سينه ی آن نازنين زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشيد چشمهايِ رئوفش به خون نشست لبريز زخم بود و جراحت دل نبي از دست رفته بود همه حاصل نبي ميدان خروشِ ناله ی‌ واويلتا گرفت عالم براي غربت حمزه عزا گرفت جانم فدايِ پيکر پاک و مطهرش جانم فدايِ زخم فراوان پيکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد آهي ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آري ، دلم گرفته ز اندوه ديگري دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد از خيمه تا حوالي گودال « مي دويد ... » گمان نمی‌کنم این روحِ پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی‌کنم این تکه‌های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟ اگر خدای نکرده برادرم باشد! چرا عبای پیمبر نمی‌گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ فدای خواهر مظلومه‌ای که نالان گفت : کنار کشتۀ گودال ، مو پریشان گفت : گمان نمی‌کنم این زیر نیزه افتاده حسینِ فاطمه ، یعنی برادرم باشد
1. هر کس توو دنیا.mp3
5.37M
( علیه السلام ) هر کس توو دنیا کسی داره من هم دارم مهربون‌مولا مولایی که همه هستی‌شو یکجا می‌بخشه به فقرا جواد اون کسیه که حتی نگفته می‌ده حاجتا رو کسیه که امضا می‌کنه برات کاظمین ما رو (جواد بنِ الرضا یا مولا) دنیای بی‌وفايی داریم رسم این زمونه عجیبه غریب اون کسیه که تویِ خونه‌ی خودشم غریبه غریب واقعی توو دنیا اونه که خورده خنجر از پشت آقامونو زهر کینه ، نه بی‌وفايیِ همسرش کشت (غریبِ عالَم یابنَ الزهرا) (جواد بنِ الرضا یا مولا) کی دیده به اشک غریبی بخندن ، یه عده بی‌حیا کی دیده جلوی لب‌تشنه بریزن آبو روی خاکا بمیرم برای آقایی که شد حُجره‌ش مثل قتلگاه دمِ آخر ذکر لبش بود یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین یا اباعبدالله)
1. آینه توحید.mp3
658.3K
( سلام الله علیها ) آئینه ی توحید به قم می آید یا خواهرخورشید به قم می آید ... نذر نفحات فاطمی اش « صلوات ... » با آمدنش عید به قم میآید
1. من را همیشه.mp3
5.65M
قسمت اول : ( قبل از دعای کمیل خوانده شد ) من را همیشه خواندی و نشناختم تو را از غصه ها رهاندی و نشناختم تو را این بنده‌یِ اسیر معاصی و نفس را از درگهت نراندی و نشناختم تو را بی یاد تو گذشت همه عمرِ من ولی با من همیشه ماندی و نشناختم تو را بر خوانِ رحمت و کرم و استجابتت عمری مرا نشاندی و نشناختم تو را ... بی یاد تو گذشت همه عمرِ من ولی با من همیشه ماندی و نشناختم تو را .. با خدای خودت حرف بزن ، شب جمعه ، دعوتت کرده ، حرفت رو بشنوه ، دعوتت کرده راز دلت رو بشنوه ، دعوتت کرده باهاش نجوا کنی ، چرا ساکتی ؟ چرا نگاه میکنی ؟ باهاش حرف بزن ، صدات رو میشنوه ، خودش گفته بیا ، دردت رو درمان میکنم ، حاجتت رو روا میکنم ... بیکار نشین ، وصل شو ، با عالم بالا ارتباط برقرار کن ، بگو خدا گنه کارم ، معصیت کارم ، خدا دستم خالیه ، هیچی تو پروَندم ندارم ، هرچی نگاه میکنم ، گناهِ گناهِ ... اصلا خجالت میکشم سرم رو بالا بگیرم .. این بنده‌یِ اسیر معاصی و نفس را از درگهت نراندی و نشناختم تو را امسال هم که جدید شد ، منو دعوت کردی شب جمعه ، بیام باهات حرف بزنم ... زمزمه کنم ... درد دل کنم .. بر خوانِ رحمت و کرم و استجابتت عمری مرا نشاندی و نشناختم تو را ... @navaye_asheghaan
1. هر دختری.mp3
2.02M
( سلام الله علیها ) هر دختری که « اُمّ أبیها » نمی‌شود هر مادری که مادر دنیا نمی‌شود نور تمام عالَم امکان به روی هم ... یک جلوه نورِ ، چادرِ زهرا نمی‌شود وقتی که اختیارِ دو عالَم به دست اوست محشر بدون فاطمه بر پا نمی‌شود ... یعنی که بی‌ولایت او هیچ طاعتی اِذن ورودِ جنت الاعلی نمیشود فردا به قله‌های سعادت نمیرسد هر کس دخیلِ چادر زهرا نمی‌شود حبلُ‌المتین شیعه نخِ جانماز اوست بی او ، گِره ز کار کسی وا نمی‌شود ... می‌افتد از نگاهِ پُر از مِهرِ فاطمه هر کس فدائیِ رهِ مولا نمیشود @navaye_asheghaan
|⇦•حمزه‌ که‌ جانِ عالم.. و توسل ویژهٔ شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حمزه که جان عالَم و آدم فداي او لب باز مي کنم که بگويم رثاي او ... مردي که در شجاعت و هيبت نمونه بود در غيرت و شُکوه و شهامت نمونه بود شيرِ خدا و شير نبي فارسَ العرب در انتهاي جاده یِ مردانگي ، ادب هم يکه تاز عرصه یِ جنگ و نبردها هم آشناي بي کسيِ اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود خورشيد آسماني و روشن ضمير بود شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش او صاحبِ تمام صفات حميده بود دل را به نور حضرت حق پروريده بود الگوي اهلِ سرّ و يقين بود طاعتش يعني زبانزد همه مي شد عبادتش در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهاي خسته اميدي دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد کم کم براي حمله ی‌ دشمن مَجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند تا نيزه اي به سينه ی آن نازنين زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشيد چشمهايِ رئوفش به خون نشست لبريز زخم بود و جراحت دل نبي از دست رفته بود همه حاصل نبي ميدان خروشِ ناله ی‌ واويلتا گرفت عالم براي غربت حمزه عزا گرفت جانم فدايِ پيکر پاک و مطهرش جانم فدايِ زخم فراوان پيکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد آهي ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آري ، دلم گرفته ز اندوه ديگري دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد از خيمه تا حوالي گودال مي دويد ... *تا پیغمبر بالای سر پیمر حمزه رسید امیرالمومنین پیغمبر رو‌مطلع کرد آقاجان!صفیه خانوم‌ خبر رو شنیده داره میاد سمت پیکر برادرش..گفت علی جان! هرکاری میتونی بکن.. اما خواهر نباید پیکر برادرش رو اینجوری ببینه. رسم همینه اکه پیکر برادری پاره پاره باشه خواهر نباید بالا سر بدن بیاد..با هر زوری شد صفیه خانوم اومد بالای پیکر، تا پیکر و دید شروع کرد روضه خوندن‌....* گمان نمی‌کنم این روحِ پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی‌کنم این تکه‌های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟ اگر خدای نکرده برادرم باشد! چرا عبای پیمبر نمی‌گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ فدای خواهر مظلومه‌ای که نالان گفت : کنار کشتۀ گودال، مو پریشان گفت : گمان نمی‌کنم این زیر نیزه افتاده حسینِ فاطمه، یعنی برادرم باشد