eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
42 عکس
28 ویدیو
115 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
در مقام بندگی فوق تصوّر باورش غرق در ذات خداوند است از پا تاسرش طبق دستور خدا آداب دارد محضرش می نشیند مادر عباس پای منبرش نام او زینب شده از سوی حیِّ داورش صف کشیده می رسد این حیدر زهرا نشان تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان وَه بنازم بر امیرِ عشق و این سرلشگرش خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان وعده ی دیدار مادر داد بر آغوششان من نمی دانم چه سری گفت او در گوششان کرد از جام شهادت واله و مدهوششان مرتضی در قالب زن بود روز آخرش تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید رشته ی هرچه محبت بود، از طفلان برید کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش گفت می دانم کم است اما تو دست رد نزن در کنار گوش تو آهسته گویم این سخن گفته ای توبارها درد اسارات را به من در تن این دو نیفتد جانِ من درد حسن شد سپید از خاطرات کوچه موهای سرش گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر این غریب کربلا و هدیه های خواهرش گفت یا ابناء زینب آبرو داری کنید تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید از ابوفاضل مدد گیریدو سالاری کنید من زَنَم اما شما باید علمداری کنید جانتان قربان یک تاری ز موی اکبرش هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود لشگری را با دو رزمنده عجب رسوا نمود خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود دستی از دل بر دعا ،دستی دگر بر معجرش مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت هر دودست مستجابش را به روی سر گرفت تا خبر از کودکانش با دوچشم تر گرفت دیده آورده حسین دو یار خونین پیکرش بر سر دوش حبیبش کعبه ی آمال او چون همای پر شکسته خون چکد از بال و تا که دید آن انکسار چهره و احوال او از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او این اصول عاشقی آموخته از مادرش 👉 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یل ام البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می آموختند با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست عصمت الله است این آیینه نام دیگرش حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله حجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش 👉 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
من آقای مداح نیستم!! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم!😔 اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم!😔 مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند!! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها می‌کنند...😔 هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم...😭 بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد،😭 نگذاشت یک وقت بترسند... 😭 باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها...!! هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد...😭 یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! 😭 برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... 😭 اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند..😭 در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم... 😭 آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... 😭 بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... !! حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد...!! یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... 😭 بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند...😭 بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند...😭 بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... 😭 تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد..😭. تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب را می‌خواندم... 😭😭😭 آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکی که با خوندن این چند سطر به چشم کسی بیاد، تقدیم به پدر و مادرم که همه چیزم و بطور خاص محبت اهل‌بیت رو مدیونشون هستم.
| | رقیھ[س] یعنی : سه‌سالهـ باشی و پــــدر برای دیدنت با ســــر بهـ خرابهـ بیاید !😔💔 الحسین💔 همون دختری کهـ . . چند لحظهـ ای میشهـ کهـ از باباش جداش کردن . .💔 گفت : بابا عمو عباسم کجاست ؟! ببینید چقدر سرم داد زدن منو دعوا کردن😭 بابا دخترِ بی‌ادبی مسخرھ می‌کرد منو عمه هر بار کهـ با گریهـ بغلم کرد یادِ آن صورت نیلۍ شدھ ی‌ مادرش می‌کرد بابا جونم . . جنگ من یک بهـ هزار است خدا رحم کند . . 😭💔 کفِ پاهایم پر خار است خـدا رحم کند . . 💔 سپرش تا بهـ سرم خورد سـرم درد گرفت 😭 زد بهـ بازوی منو بال و پرم درد گرفـت . . بهـ تو حرف بدی زد جگرم درد گرفت . . 💔😭 بابایی میگم چرا امشب ماھ نمی‌تابهـ . . خیمهـ ها خیلی تاریک و سرده . . این بدنم کبود شدھ با تازیانهـ 😭 چقدر شبیهـِ مادرت فاطمهـ شدھ . . پھلو و بازوش هم شکست سیلۍ و تازیانه هم خورد . . قرار بود امروز باباش بیاد نمیدونست کهـ بابا بدون سرِ . . 😭😭 سر رو کهـ دید تاب نیاورد یهو دیدن صداش نمی‌یاد 😭💔 بعضیا گفتن شاید خوابیدھ . . آخ بابا . .💔 دل تو دلش نبود منتظر بود بابا بیاد برھ رو پاش بشینهـ . .💔 یهـ روسرےِ نو هم از سکینهـ گرفتهـ بود تا بابا میاد زیبا باشهـ 😭😭💔 آخهـ میخواست موهاے سوختش رو بابا نبینهـ 😭 هی موهاش رو میبرد لای روسرے . .😭 وای خدا وای💔 زخـمِ پاهاشو میپوشونهـ یهـ دست بهـ پھلو هاش میگیره💔 ولی بابا . . ولی بابا . . 💔😭 بابا دیگهـ نمیتونست رقیه کوچولو رو تماشا کنهـ 😭 نمیتونست ببینهـ دخترش برای اومدنش چقدر مقدمهـ چیده بود . .💔 اومد و دخترکش رو با خودش برد . . اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ🖤💔 سخت‌است‌وقتےروضہ‌وصف‌دخترے‌باشد...💔 حالاتصور‌ڪن‌بہ‌دستش‌هم‌سرے‌باشد...🖤 حالا‌تصور‌ڪن‌ڪہ‌آن‌سر، ماھ‌خون‌رنگے‌‌درهالہ‌اے‌ا‌گیسویے‌خاڪسترےباشد...💔 واااای...😭🖤 دختر‌دلش‌پر‌مے‌ڪشد‌باباڪہ‌میآید...😔💔 موهاے‌شانہ‌ڪردھ‌اش‌در‌‌معجرے‌باشد...🖤 بابا ببین روسرے‌ مو بابا . . بابا . . بابا . . نویسندھ : م.جعفرے
import_4_5800696990761225302_2.mp3
724.5K
زمینه یا شور طفلان حضرت از حسین رئوفی جان زینبیم ، هر دو مثل شیر از سر بگذریم ما در این مسیر امیری حسین و نعم الامیر ۲ خدا رو شاکریم که دایی حسین به راهتان شویم فدایی حسین می ارزه صدتا زخم اگر دم مرگ خودت کنارمون بیایی حسین آزاد آنکه شد بر عشقت اسیر با عشقت به ما ، مادر داده شیر امیری حسین و نعم الامیر ۲ نظاره ی غریبی تو بس است بدون تو جهان چو‌ خار و خس است فقط میان قلب کوچکمان شهادت به پایتان هوس است گر چه تشنه ایم در راهت امیر بر ما خوش تر است بارانی ز تیر امیری حسین و نعم الامیر ۲ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
تا چراغ خیمه‌ی ارباب روشن می‌شود فرق بین بیعتِ اصحاب روشن می‌شود عاقبت در دامن عشقِ حسینی، زاده شد مثل «حر بن ریاحی» هرکسی آزاده شد هم «حبیب» و هم «وهب» تا پای جان دارد حسین عاشقانِ جانْ به کف، پیر و جوان دارد حسین یاوری دیگر نمانده تا بیاید در خروش؟ بانگ هل من ناصر از گودال می‌آید به گوش کاش من هم بودم آن‌جا، سر به‌راهش می‌شدم روسپید عشق چون «جونِ» سیاهش می‌شدم ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
آورده‌ام تمام توانی که با من است ناقابل است، نذر تو جانی که با من است در کودکی به نام تو وا شد زبان من مشغول ذکر بوده زبانی که با من است عمری "زبان" به داغ تو چرخید در دهان فرصت بده به "مرثیه‌خوانی" که با من است بر سینه می‌زنم، به قیامت دلم خوش است تو می‌شناسی‌ام به نشانی که با من است نان می‌برم به خانه‌ام از سفره‌ی خودت از من نگیر برکت نانی که با من است من نذر کرده‌ام پسرم نوکرت شود مال تو این غلام جوانی که با من است ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
id_@mola113.mp3
2.96M
🕯🥀🍂 🥀 ❇️ نوآهنگ| گهواره 🌴 جای‌ِ بَغل‌ رُباب‌ 🕯 بِبین‌ کُجایی 🌴 قَندِ عَسل‌ِ رُباب‌ 🕯 رو‌ نِیزه‌ِهایی 🎙حاج امیر کرمانشاهی اللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِی اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِی اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن ▪️ ▪️ ▪️ علیه‌السلام 🥀 🕯🥀🍂
فاطمه هستم و با خود حَسَنین آوردم دو علمدارِ منند من دو گلدسته به ایوان حسین آوردم دو علمدارِ منند   ✍ وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری، علی بن ابی طالب شود کربلا خیبر شود ✍ ما دو تا شیر نر زینب کبرای توأیم یار سقای توأیم باده‌نوش قدح اکبر لیلای توأیم یار سقای توأیم ✍ تا نفس دارم به پای عشق می‌مانم حسین جانِ جانانم حسین نذر موی اصغر تو نوجوانانم حسین جانِ جانانم حسین ✍ فقط برای تو این شأن قابل جمع است به زیر چکمه‌ی اعدا و دادرس بودن ✍ یه دنیا روضه پشت اون صدا بود یه بغضی تو تموم واژه‌ها بود "عزادارت شه مادر"، حُر نفهمید که نفرین کرد مولا یا دعا بود! ✍ سر می‌بُرَد در خیمه‌اش احساس خود را آماده کرده هر دو تا عباس خود را ✍ افزون ز تصور است شیداییِ من این حال خوش و غم و شکیبایی من می‌بخشی اگر کم است؛ اما بپذیر این هم دو پسر، تمام داراییِ من ✍ رضا_دین_پرور تا نفس دارم به پای عشق می‌مانم حسین جانِ جانانم حسین نذر موی اصغر تو نوجوانانم حسین جانِ جانانم حسین ✍ فقط برای تو این شأن قابل جمع است به زیر چکمه‌ی اعدا و دادرس بودن ✍ یه دنیا روضه پشت اون صدا بود یه بغضی تو تموم واژه‌ها بود "عزادارت شه مادر"، حُر نفهمید که نفرین کرد مولا یا دعا بود! ✍ سر می‌بُرَد در خیمه‌اش احساس خود را آماده کرده هر دو تا عباس خود را ✍ افزون ز تصور است شیداییِ من این حال خوش و غم و شکیبایی من می‌بخشی اگر کم است؛ اما بپذیر این هم دو پسر، تمام داراییِ من ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
4_5904405779351339424.mp3
5.26M
ع تحلیل 💡 : حال مداح ـ روضه تحقیقی ـ گریز در گریز ✅ ✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️ 👇👇 می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد از خیمه یا گودال گودال انتخابش بود تا که در آغوش امامش بیشتر باشد می خواست تا که با عمو نجوا کندآنجا راهی برای بردنش پیدا کند آنجا افسوس اما لشکر دشمن مزاحم شد اینبار هم شمربن ذی الجوشن مزاحم شد داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند آی حرمله دستت قلم بشه، دو سه تا تیر زده کربلا خیلی دل ابی عبدالله رُ سوزونده، یکی تیری بود که به چشم عباس زد، یکی اون تیری بود که به گلوی علی اصغر زد، یکی هم تیری بود که به این بچه زد رو سینه ابی عبدالله. می دونی درس آموز کیه عبدالله؟ می دونی از کی یاد گرفته این جمله رُ؟ که فریاد میزد و می دوید سمت گودال میگفت والله لا افارق عمی به خدا از عموم جدا نمیشم. از عمش زینب یاد گرفته، عمشم وقتی خیمه هارُ داشتن آتیش میزدن خودشُ انداخته بود رو بدن زین العابدین می گفت: والله ازت جدا نمیشم، می خواید بکشید منم باهاش بکشید، عمش از کی یاد گرفته؟ مادرش تو کوچه ها دنبال علی می دوید دامن علی رُ گرفته بود، می گفت از علی جدا نمی شم، نانجیب گفت قنفذ چرا دست فاطمه رُ از دامن علی جدا نمی کنی؟ چنان با غلاف شمشیر به بازوی مادرش فاطمه زد....👇👇
تحلیل 💡 👇👇 ✅حال مداح: مهمترین شاخصه در روضه خوانی، حال مداح است که اگر این حال نباشد مستمع تأثیری نخواهد گرفت، این حال با رعایت تقوا، اخلاص، صداقت و به طور کلی بندگی، به دست می آید. کسی که در خلوت اهل بکاء و توسل نباشد در مجلس حالی نخواهد داشت. در این جلسه حال و سوز و گداز در ذاکر محترم کاملا محسوس است. ✅روضه تحقیقی: روضه ها به طور کلی یا احساسی هستند یا سخت و سنگین. روضه های احساسی و سخت و سنگین خود انواعی دارند که یکی از این اقسام، روضه تحقیقی است. در روضه تحقیقی روضه های مختلف از جهتی دسته بندی می شوند و این دسته بندی در جلسه بیان می شود. خواندن روضه با این دسته بندی ها نوعی نوآوری به حساب می آید و نشانه اهل تحقیق بودن مستمع است، و همین امور اثرگذاری کلام مداح را بالا می برد. در این جلسه روضة تیرهایی که حرمله در کربلا زده است و در گریز روضه دفاع از ولی خدا توسط حضرت عبدالله بن حسن(ع)، حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س)؛ جزء روضه های تحقیقی محسوب می شود. گریز در گریز: گاهی اوقات از دل ✅گریز اول، گریز دیگری بیان می شود؛ این روش هم نوعی نوآوری در روضه است. در این روش بایستی دقت شود، گریزها با توجه به سوز وگدازشان ذکر شوند و جانسوزترین گریز در آخر بیاید. در این جلسه ابتدا به روضه شام غریبان گریز زده می شود و سپس به روضه حضرت زهرا(س). نکته اینکه این گریز جزء گریزهایی است که کمتر در روضه حضرت عبدالله بن حسن(ع) خوانده شده است و همین امر این گریز را از کلیشه ای بودن خارج می کند. نکته دیگر پیامی است که در این گریز نهفته است و آن هم دفاع از ولایت تا پای بذل جان است.