eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.5هزار دنبال‌کننده
42 عکس
28 ویدیو
114 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
| اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم السلام علی مهدی و علی آبائه اللهم کل لولیک... عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا همه دنیای حسین است حسن بی‌نیاز دو جهان کل نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن خلق فهمید که آقای حسین است حسن *حدیث از رسول خدا داریم: هرکس این دو تا آقازاده رو دوست داشته باشه پدرشون و مادرشون رو دوست داشته باشه، فردای قیامت هم درجه من است در بهشت...* بیرق خون خدا پرچم سبز حسنی است در قیامت خود معنای حسین است حسن قاب شش گوشه نشسته است به دیدار بقیع دائماً محو تماشای حسین است حسن با دعاهای حسن نور حسین است شروع عاشق دیدن غوغای حسین است حسن یا حسن حک شده بر مشک علمدار حسین ذکر توحیدی سقای حسین است حسن دو حسن داده به شاه شهدا شاه کرم چقدر با دل و جان پای حسین است حسن روضه خوانده است که لایوم کیومک عطشان ذکر پا خورده ی لب‌های حسین است حسن تو ندیدی که چه کردن سُم مرکب‌ها این طرف و آن طرف اعضای حسین است حسن *شب ششم شب یتیم امام حسن مجتبی، حضرت قاسم بن الحسن است...* پنجه‌های او اجل است سیزده تا قصیده و غزل است سفره‌دار کریم این محل است صفتی از صفاتی از لم یزل است آمده در کنار ثارالله وحده لا اله الا الله کاشکی با براده‌های آهن نگذارند لبش دهن به دهان تا نیفتد به دامن دشمن بغلش کرد حسین شکل حسن بغلش کرد همچنان پسرش داغ اکبر هنوز بر جگرش عبایی کرده بر تن از کفنش به به از هیبت جمل شکنش در شگفتم در جنگ تن به تنش قل هو الله قل هو الحسن گرچه در لشکری عذاب افتاد گل در شیشه گلاب افتاد وای از چهره‌اش نقاب افتاد نفسش دیگر از شمارش افتاد تا سراغش کمی عطش آمد خود زهرا حوالیش آمد قمر من پر از قمر شده‌ای پاره پاره‌تر از جگر شده‌ای در چنگ صد نفر شده‌ای چه کشیده کشیده‌تر شده‌ای مژه و پلک تو بریده چرا اسب بر ابرویت دویده چرا ای فدای تو پیچیده شد کاکل تو کنده شد برگ و ریشه تو آه من تا نجف کشیده شدی این طرف آن طرف کشیده شدی قاسم می‌روم پیکر تو می‌افتد بوسه نه حنجر تو می‌افتد سخت تراز غمت بلایی نیست روی دوشم دگر عبایی نیست *اومد اذن میدان بگیره ابی عبدالله اجازه نداد، برگردم برم شب عاشورا اینکه اجازه نداد اشاره‌ای هست، نوشتن شب عاشورا بین لشکر قاسم بلند شد، عمو جان! آیا من از شهادت بهره می‌برم؟ آقا فرمودند "کیف الموت عندک؟" گفت: عمو "اهلی مِن العسل" آقا صدا زد: بله پسرم تو هم از شهادت بهره‌ای می‌بری، به عذاب عظیمی دچار میشی... بعضیا میگن سنگ باران قاسم بلای عظیمی بود، بعضیا میگن زیر سم رفتنش، بعضیا میگن اینکه هیچ وقت قاسم رو به این اندازه ناراحت ندیده بودن، غم به دل قاسم نیفتاده بود، که وقتی اجازه نداد ابی عبدالله بره میدان، رفت پشت خیمه‌ها و زانو بغل کرد، شروع کرد به گریه کردن گفت عمه تو بیا با من بریم عمو رو راضی کن، شنیدید ابی عبدالله دست خط و رضایت نامه برادر رو که براش نوشته بود دید و راضی شد، آقا شروع کردن به گریه کردن چنان قاسم رو بغل کرد، آقا اون زمان پنجاه و هفت سالشونه و قاسم سیزده ساله ،هم قد آقا و هم هیکل ابی عبدالله از اون خیلی بلندتره، تو مقتل نوشته: وقتی امام حسین قاسم رو بغل کرد پاش از زمین بلند شد، خیلی عمو و برادرزاده گریه کردن، اینجا رو نگه دار که گفتم پاش از زمین بلند شد...ادامه⏬⏬
دیدن قاسم وقتی داره میاد هی داره گریه می‌کنه، برای چی؟ شاید داره یادش میاد من برم، کار حرم چی میشه؟ عموی من غریبه، اینقدر ذوق رفتن به میدان را داشت که در مقتل نوشتن: بند کفش پای چپش رو هم نبسته بود، وارد میدان شد، رجز میخوند:  "اِن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسن سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن" من حسن‌زاده هستم... قصه مبارزه حضرت با اون نامرد ارزق شامی رو شنیدید چهار تا پسر داشت، قاسم چهار تا پسر اون رو هم به درک واصل کرد، خود ارزق رو که هزار نفر رو نوشتن حریف بود، اون رو هم به درک واصل کرد، دیدن اینجوری نمی‌شه، صدا زد؛ عمر بن سعد لعنت الله علیه: به طفل بودنش نگاه نکنید، چه کنیم؟ تیربارانش کنید، سنگبارانش کنید، سنگ بارانش کردن، خود آقا ابی عبدالله هم به پیشونیشون سنگ خورده، یه روز هم تو کوچه‌های مدینه تابوت باباشو سنگ باران کردن... دور قاسم رو گرفتن، عمر بن سعد گفت من داغش رو به دل مادرش می‌ذارم، اومد روبروش با شمشیر به فرق قاسم علیه السلام زد، آقازاده افتاد با صورت به زمین... کجا رفتی؟ یه جا دیگه هم ابی عبدالله با صورت به زمین خورد... یه جا دیگه هم امیرالمؤمنین تا فهمید زهرا جان داده با صورت به زمین افتاد...* نفس میزد تو را می‌زد مغیره و قنفذ را صدا می‌زد مغیره از این اوضاع چادر خوب پیداست که تو را بی‌هوا می‌زد مغیره الهی بشکنه دست مغیره میون کوچه‌ها بی‌ مادرم کرد *قاسم افتاد، يكي اومده کاکلش رو گرفته سر از تنش جدا کنه، در مقتل در زیارت ناحیه نوشته: "السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ" تا عمو رو صدا زد: نوشتن عمو مثل باز شکاری خودشو بالا سر قاسم رسوند، تا اومد شمشیر و حواله کرد دست اون لعنتی رو کوتاه کرد، جنگی اونجا کنار قاسم رخ داد، شیخ جعفر شوشتری نوشتن: هر شهیدی می‌خواست جان بده یک بار ابی عبدالله رو صدا می‌کرد، ولی قاسم مکرر ابی عبدالله رو صدا می‌زد، هر سم اسبی که به بدن قاسم ميخورد، عمو رو صدا می‌زد، گاهی هم می‌گفت یا اُماه!... گرد و غبار جنگ خوابید ابی عبدالله جمعیت را کنار زده بود تا به قاسم برسه امام زمان در ناحيه می‌فرمايد: "وَ هُوَ يَفْحَصُ‏ بِرِجْلَيْهِ التُّرَاب" قاسم پا به زمین می‌کوبید، ابی عبدالله قاتل‌های قاسم رو لعنت کرد، امام زمان روضه می‌خونه: "قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ" خیلی بر عموی تو سخته، "فَلَا يُجِيبَكَ أَوْ أَنْ يُجِيبَك" منو صدا بزنی نتونم برات کاری کنم، نوشتن اینجا آقا خیلی خجالت کشید، کاری هم کنم دیگه فايده اي نداره قاسم جان... این عبارت جای دیگه اي هم استفاده شد یکی دیگه هم صدا زد: خیلی برا علی سخت بود سر و روی فاطمه را کبود ببینه... خیلی براش سخت بود پهلوی فاطمه رو شکسته ببینه... ابي عبدالله قاسم رو بغلش کرد، اومد از زمین بلندش کنه، یادتونه قاسم رو، حالا ابی عبدالله می‌خواد ببره دید پاهای قاسم به زمین کشیده میشه، وقتی علی اکبر شهید شد همه نیومدن، ولی وقتی قاسم شهید شد همه ی خیام بیرون آمدند، آخه یتیم بود تا یتیم نوازی کنند، خود ابی عبدالله بین دو تا بدن نشست صدا می‌زد: قاسم پسرم! علی اکبرم!... ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
علیه‌السلام 🔹آب بقا🔹 آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین آن که از کعبۀ گِل جانب معشوق شتافت خیمه در کعبۀ دل کرد به پا کیست؟ حسین آن که با سعی و صفا کرد وداع و چو خلیل کرد آهنگ سفر سوی منا کیست؟ حسین آن که در مدرسۀ عشق پی حفظ شرف هله آموخت به ما درس وفا کیست؟ حسین... آن که در سنگر آزادگی و آزادی سر نَهَد در خطِ تسلیم و رضا کیست؟ حسین... آن که از خون علی‌اصغر شش‌ماهه گذشت تا شود شافع ما روز جزا کیست؟ حسین آن که لب‌تشنه لب آب روان گشت شهید در عوض داد به ما آب بقا کیست؟ حسین... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
علیه‌السلام 🔹 حرم تشنۀ یاری‌ست🔹 هرچند عیان است ولی وقت بیان است عشق تو گران‌قدر‌ترین عشق جهان است این عشق، همان است که قیمت‌شدنی نیست این عشق، همان است که هم‌قیمت جان است «موجیم که آسودگی ما عدم ماست» با عشق تو عمری‌ست که دل در هیجان است هرکس سخن از عشق تو گفته‌ست بیاید روی سخنم با همۀ مدعیان است! گفتیم: بیایید که خط غرق به خون است گفتند: بمانید... چنین است و چنان است... مجنون غمت کیست؟ به‌جز عابسِ عاشق معنای جنون چیست؟ همین رزم عیان است پای علمت هر قدمی خون شهیدی‌ست خون شهدا آبروی عصر و زمانه‌ست هرکس که شهید تو نشد طعمۀ مرگ است هرکس که فدای تو نشد غرق زیان است هرکس بزند حرف امان‌نامه و تسلیم «هیهات منا الذله» فقط بر لبمان است بیزار ز نیرنگ فریبندۀ دنیا گفتیم فقط خیمۀ تو خطّ امان است جز بیرق سرخ تو نداریم به شانه «زیر علمت امن‌ترین جای جهان است» هنگام صلات آمد و قد قامت عشاق برخیز که هر گوشه پر از عطر اذان است برخیز برادر که حرم تشنۀ یاری‌ست برخیز که بر شانۀ ما بار گران است باید برسد آب به اهل حرم این‌بار برخیز که این العطش تشنه‌لبان است هنگام فداکاری انصار حسین است برخیز! علم دست علمدار حسین است 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
شور (بمونی پا به پام فکرشم نمی کردم).mp3
6.27M
بمونی پا به پام فکرش هم نمیکردی 🎙حاج امیر کرمانشاهی تاریخ ۱۷تیرماه ۱۴۰۳ 🌹 🌹 💠💠
شور حرارة فی قلوب.mp3
10.89M
حرارة فی قلوب 🎙حاج سید مجید بنی فاطمه تاریخ مداحی ۱۸تیرماه۱۴۰۳ 🌹 🌹 💠💠
شور (بمونی پا به پام فکرشم نمی کردم).mp3
6.27M
بمونی پا به پام فکرش هم نمیکردی 🎙حاج امیر کرمانشاهی تاریخ ۱۷تیرماه ۱۴۰۳ 🌹 🌹 💠💠
|⇦•کاری که کردی با دلم... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ دل زنده شد با پرچمت ای جان جانم به قربان غمت ای جان هرکس که سرباز تو شد سرباز عشق است کاری که کردی با دلم، اعجاز عشق است راز عشق است رودم و شش‌ گوشه‌ات دریای من شد جز خیال کربلا در دل ندارم در میان بزم تو شرمنده ام که هدیه جز این جان ناقابل ندارم طاقت مرا برد، فتنه‌های دوران یا مرا صدا کن، یا مرا بمیران دل شد، غبار کاروان تو غرق نگاه ناگهان تو این زندگی با تو کمال زندگی هاست در بند تو بودن بهشت بندگی‌هاست حسرت ماست... غافلم اما خبر دارم که هستی غافلم اما تو جانم را خبر کن وای اگر همراهی ات از من گذشته جان زهرا لحظه ای بر من گذر کن طاقت مرا برد، فتنه‌های دوران یا مرا صدا کن، یا مرا بمیران شاعر: میلاد عرفان پور ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
Shab06Moharram1402[06].mp3
12.9M
|⇦•کاری که کردی با دلم.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی• ◾️◾️🙏 این زندگی با تو کمال زندگی هاست در بند تو بودن بهشت بندگی‌هاست حسرت ماست... ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
|⇦بهم بگو‌ تو‌ قاسمی.. و توسل به حضرت قاسم علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی،بمیرم... *قاسمم!یادگار برادرم،یه شب من و بابای غریبت ایستاده بودیم. زینب و ام کلثوم یه طرف ایستاده بودند. اسماء آب می ریخت، بابام علی غسل میداد.به ما گفته بود:آروم گریه کنید،کسی صداتون رو نشنوه...اما یه وقت دست از غسل کشید،دستاشو مشت کرده، به دیوار می زد...دستم به بازوی شکسته ش خورد...مادرم همهٔ وجودش درهم شکست..* "صلی الله علیک یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهراء...لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلام‌الله علیها" *قاسمم!من رو یاد مادرم انداختی. مادرم هم سنی نداشت...مادرم جوان بود...«جوان ننه...یارالی ننه...»* *از ما قبول کن...دهه اول محرم پسرت به شب ششم رسید...ای موجود مقدسی که شب یازدهم وقتی این زائرا میخوان برن خونه، وقتی خادمای پسرت جمع و جور میکنن...به یه عده خداقوت میگی...میگی ازتون قبول شد....* سائلم آب و دانه میخواهم رحمت مادرانه میخواهم آی بی بی! گدا نمیخواهی؟ نوکر بی وفا نمی خواهی؟ کاش میشد ز من سوال کنی؟ پسرم(دخترم) کربلا نمیخواهی؟ «حسییین....» قاسمم! عزیزدل برادرم، تو رو که می بینم یاد خاطرات عزیزدلم، برادر خوبم با مادرم تو کوچه بنی هاشم می افتم.قاسمم!...حال مادر ما این بود:"مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَامُنَهَّدَةَ الرُّكنِ" مادرم منهدم شد...."نَاحِلَةَ الْجِسْمِ،مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، بَاكِیَةَ الْعَیْنِ"مادرم سردرد داشت...سرشو می بست...* *قاسمم! بابای غریبت برگشت خونه، به‌ من نگاه کرد..گفت:حسینم! شرمنده ام؛حمایت من بی نتیجه ماند...* *اومد بالای سر برادرزاده..."والغلام يَفحَصُ بِرِجلَيهِ..."پا به زمین می کشید.قاسم!خبر داری ساعتی بعد لحظه های آخر عموت یاد تو افتاد؟! آخرین لحظه ها راوی نوشت "وَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"عموت پا به زمین می کشید....* شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی...بمیرم... آینه‌ی برادرم، چرا پر از ترک شده این ردّ پاهای کیه، رو‌ بدن تو حک شده... الهی بمیرم... لباس تو‌ شد کفنت قاسم اینا به قصد کشتنت قاسم تا من بیام می زدنت قاسم چی شده راه نفست تنگه نبض تو دیگه ناهماهنگه لای موهای تو چرا سنگه «امانت برادرم قاسم...» «سَیدنَاالغریب حسن جانم....» کاشکی شبیه اکبرم، میذاشتمت توی عبا اخه به هم ریخته تنت، به زیر سمِّ مرکبا الهی بمیرم... دردی که داره بدنت، فراتر از تصوره با این همه شکستگی، تکون نباید بخوره الهی بمیرم... *راوی میگه نگاه کردم.دیدم نوجوون رو بلند کرد،به سینه چسبانید؛آروم آروم این پیرمرد،نوجوون رو می کشید."و رِجلاه تَخُطّانِ الارض..."پاهای نوجوون رو زمین کشیده میشد...ای حسیین...* آروم آروم میریم حرم با هم مثه قدت بلند شده آهم نمونده جز غم تو همراهم آروم آروم بسته میشه چشمات کشیده میشه رو زمین پاهات دیگه گمونم اومده بابات «سَیدنَا الغریب حسن جانم....» : محمد رسولی نغمه: مهدی زنگنه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
Shab06Moharram1402[01].mp3
45.69M
|⇦•بهم بگو‌ تو‌ قاسمی.. و توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی،بمیرم... ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
|⇦•ای تن بی سر.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ نیزه را سرور من، بستر راحت کردی شام را غلغله ی صبح قیامت کردی بر لب تشنه ‌ات آن روز حکایت می ‌کرد خاتمی را که در انگشت شهادت کردی عقل می ‌خواست بمانی به حرم ، اما عشق گفت بر نیزه بزن بوسه ، اجابت کردی بانگ لبیک که حجاج به لب می ‌آرند آیه ‌هایی است که بر نیزه تلاوت کردی اکبر و قاسم و عباس کجایند، کجا عشق چون این همه را بردی و غارت کردی ؟ چیست در تو ؟ همه امروز تو را می ‌جویند ای تن بی سر سرور چه قیامت کردی باز من ماندم و صد کوفه غریبی ، هیهات ! گرچه آزاد مرا تو ز اسارت کردی : محمدعلی عجمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
Shab06Moharram1402[09].mp3
11.18M
|⇦•ای تن بی سر.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی• ◾️◾️◾️ باز من ماندم و صد کوفه غریبی ، هیهات ! گرچه آزاد مرا تو ز اسارت کردی ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
|⇦•داغ اکبر هنوز بر جگرش.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ◾️◾️◾️ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم السلام علی مهدی و علی آبائه اللهم کل لولیک... عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا همه دنیای حسین است حسن بی‌نیاز دو جهان کل نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن خلق فهمید که آقای حسین است حسن *حدیث از رسول خدا داریم: هرکس این دو تا آقازاده رو دوست داشته باشه پدرشون و مادرشون رو دوست داشته باشه، فردای قیامت هم درجه من است در بهشت...* بیرق خون خدا پرچم سبز حسنی است در قیامت خود معنای حسین است حسن قاب شش گوشه نشسته است به دیدار بقیع دائماً محو تماشای حسین است حسن با دعاهای حسن نور حسین است شروع عاشق دیدن غوغای حسین است حسن یا حسن حک شده بر مشک علمدار حسین ذکر توحیدی سقای حسین است حسن دو حسن داده به شاه شهدا شاه کرم چقدر با دل و جان پای حسین است حسن روضه خوانده است که لایوم کیومک عطشان ذکر پا خورده ی لب‌های حسین است حسن تو ندیدی که چه کردن سُم مرکب‌ها این طرف و آن طرف اعضای حسین است حسن *شب ششم شب یتیم امام حسن مجتبی، حضرت قاسم بن الحسن است...* پنجه‌های او اجل است سیزده تا قصیده و غزل است سفره‌دار کریم این محل است صفتی از صفاتی از لم یزل است آمده در کنار ثارالله وحده لا اله الا الله کاشکی با براده‌های آهن نگذارند لبش دهن به دهان تا نیفتد به دامن دشمن بغلش کرد حسین شکل حسن بغلش کرد همچنان پسرش داغ اکبر هنوز بر جگرش عبایی کرده بر تن از کفنش به به از هیبت جمل شکنش در شگفتم در جنگ تن به تنش قل هو الله قل هو الحسن گرچه در لشکری عذاب افتاد گل در شیشه گلاب افتاد وای از چهره‌اش نقاب افتاد نفسش دیگر از شمارش افتاد تا سراغش کمی عطش آمد خود زهرا حوالیش آمد قمر من پر از قمر شده‌ای پاره پاره‌تر از جگر شده‌ای در چنگ صد نفر شده‌ای چه کشیده کشیده‌تر شده‌ای مژه و پلک تو بریده چرا اسب بر ابرویت دویده چرا ای فدای تو پیچیده شد کاکل تو کنده شد برگ و ریشه تو آه من تا نجف کشیده شدی این طرف آن طرف کشیده شدی قاسم می‌روم پیکر تو می‌افتد بوسه نه حنجر تو می‌افتد سخت تراز غمت بلایی نیست روی دوشم دگر عبایی نیست *اومد اذن میدان بگیره ابی عبدالله اجازه نداد، برگردم برم شب عاشورا اینکه اجازه نداد اشاره‌ای هست، نوشتن شب عاشورا بین لشکر قاسم بلند شد، عمو جان! آیا من از شهادت بهره می‌برم؟ آقا فرمودند "کیف الموت عندک؟" گفت: عمو "اهلی مِن العسل" آقا صدا زد: بله پسرم تو هم از شهادت بهره‌ای می‌بری، به عذاب عظیمی دچار میشی... بعضیا میگن سنگ باران قاسم بلای عظیمی بود، بعضیا میگن زیر سم رفتنش، بعضیا میگن اینکه هیچ وقت قاسم رو به این اندازه ناراحت ندیده بودن، غم به دل قاسم نیفتاده بود، که وقتی اجازه نداد ابی عبدالله بره میدان، رفت پشت خیمه‌ها و زانو بغل کرد، شروع کرد به گریه کردن گفت عمه تو بیا با من بریم عمو رو راضی کن، شنیدید ابی عبدالله دست خط و رضایت نامه برادر رو که براش نوشته بود دید و راضی شد، آقا شروع کردن به گریه کردن چنان قاسم رو بغل کرد، آقا اون زمان پنجاه و هفت سالشونه و قاسم سیزده ساله ،هم قد آقا و هم هیکل ابی عبدالله از اون خیلی بلندتره، تو مقتل نوشته: وقتی امام حسین قاسم رو بغل کرد پاش از زمین بلند شد، خیلی عمو و برادرزاده گریه کردن، اینجا رو نگه دار که گفتم پاش از زمین بلند شد... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ◾️◾️◾️ دیدن قاسم وقتی داره میاد هی داره گریه می‌کنه، برای چی؟ شاید داره یادش میاد من برم، کار حرم چی میشه؟ عموی من غریبه، اینقدر ذوق رفتن به میدان را داشت که در مقتل نوشتن: بند کفش پای چپش رو هم نبسته بود، وارد میدان شد، رجز میخوند:  "اِن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسن سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن" من حسن‌زاده هستم... قصه مبارزه حضرت با اون نامرد ارزق شامی رو شنیدید چهار تا پسر داشت، قاسم چهار تا پسر اون رو هم به درک واصل کرد، خود ارزق رو که هزار نفر رو نوشتن حریف بود، اون رو هم به درک واصل کرد، دیدن اینجوری نمی‌شه، صدا زد؛ عمر بن سعد لعنت الله علیه: به طفل بودنش نگاه نکنید، چه کنیم؟ تیربارانش کنید، سنگبارانش کنید، سنگ بارانش کردن، خود آقا ابی عبدالله هم به پیشونیشون سنگ خورده، یه روز هم تو کوچه‌های مدینه تابوت باباشو سنگ باران کردن... دور قاسم رو گرفتن، عمر بن سعد گفت من داغش رو به دل مادرش می‌ذارم، اومد روبروش با شمشیر به فرق قاسم علیه السلام زد، آقازاده افتاد با صورت به زمین... کجا رفتی؟ یه جا دیگه هم ابی عبدالله با صورت به زمین خورد... یه جا دیگه هم امیرالمؤمنین تا فهمید زهرا جان داده با صورت به زمین افتاد...* نفس میزد تو را می‌زد مغیره و قنفذ را صدا می‌زد مغیره از این اوضاع چادر خوب پیداست که تو را بی‌هوا می‌زد مغیره الهی بشکنه دست مغیره میون کوچه‌ها بی‌ مادرم کرد *قاسم افتاد، يكي اومده کاکلش رو گرفته سر از تنش جدا کنه، در مقتل در زیارت ناحیه نوشته: "السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ" تا عمو رو صدا زد: نوشتن عمو مثل باز شکاری خودشو بالا سر قاسم رسوند، تا اومد شمشیر و حواله کرد دست اون لعنتی رو کوتاه کرد، جنگی اونجا کنار قاسم رخ داد، شیخ جعفر شوشتری نوشتن: هر شهیدی می‌خواست جان بده یک بار ابی عبدالله رو صدا می‌کرد، ولی قاسم مکرر ابی عبدالله رو صدا می‌زد، هر سم اسبی که به بدن قاسم ميخورد، عمو رو صدا می‌زد، گاهی هم می‌گفت یا اُماه!... گرد و غبار جنگ خوابید ابی عبدالله جمعیت را کنار زده بود تا به قاسم برسه امام زمان در ناحيه می‌فرمايد: "وَ هُوَ يَفْحَصُ‏ بِرِجْلَيْهِ التُّرَاب" قاسم پا به زمین می‌کوبید، ابی عبدالله قاتل‌های قاسم رو لعنت کرد، امام زمان روضه می‌خونه: "قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ" خیلی بر عموی تو سخته، "فَلَا يُجِيبَكَ أَوْ أَنْ يُجِيبَك" منو صدا بزنی نتونم برات کاری کنم، نوشتن اینجا آقا خیلی خجالت کشید، کاری هم کنم دیگه فايده اي نداره قاسم جان... این عبارت جای دیگه اي هم استفاده شد یکی دیگه هم صدا زد: خیلی برا علی سخت بود سر و روی فاطمه را کبود ببینه... خیلی براش سخت بود پهلوی فاطمه رو شکسته ببینه... ابي عبدالله قاسم رو بغلش کرد، اومد از زمین بلندش کنه، یادتونه قاسم رو، حالا ابی عبدالله می‌خواد ببره دید پاهای قاسم به زمین کشیده میشه، وقتی علی اکبر شهید شد همه نیومدن، ولی وقتی قاسم شهید شد همه ی خیام بیرون آمدند، آخه یتیم بود تا یتیم نوازی کنند، خود ابی عبدالله بین دو تا بدن نشست صدا می‌زد: قاسم پسرم! علی اکبرم!... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
4_5902023017394868200.mp3
39.45M
|⇦•داغ اکبر هنوز برجگر ش.... و توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ◾️◾️◾️ عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا همه دنیای حسین است حسن بی‌نیاز دو جهان کل نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
|⇦•چرا اینقدر بی قرارین.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ◾️◾️◾️ شب هفتم شیر آوردن نذر اون که شیر نخورده چرا اینقدربی قرارین بچه اتون که تیرنخورده مجلس زنونه امشب روضه رو بهتر میفهمه حرف مادر عزادار رو فقط مادر میفهمه بری از هرکی بپرسی میگه باورم نمیشه بچه ی شیرخواره رو لب تشنه کشتندمگه میشه؟؟ به خدا تصورش هم دل ما رو می سوزونه بچه آب بخواد و بابا نتونه آب برسونه ولی کربلا چه کردندغم ما رو زنده کردند پسر از تشنگی جون داد پدر و شرمنده کردند حرفِ إن ترحمونی جون ِآدمو می گیره هی میگفت آبش بدید یا آبشم ندید می میره یه دفعه صدایی اومد علی اصغر یه تکون خورد خون گرفت صورت شاه و تیر رو دید به استخون خورد اون طرف رباب تو خیمه دنبال خبر می گرده این طرف حسین با گریه هی میره هی برمیگرده بچه رو داد دست زینب روضه رو سر بسته گفته *بچه تیرخورد تنهاکسی که می تونست به ابی عبدالله کمک کنه فقط زینب بود این بچه تیرخورده سر آویزونه برد پشت خیمه زنها...* بچه روداد دست زینب روضه روسربسته گفته زینبم مراقبت کن یه موقع سرش نیفته نمی خوام رباب ببینه خواهرم دل بی قرارم بچه امو محکم بگیرش تیر رو میخوام در بیارم یاد اون ساعتی افتاد که توی مدینه مردن وقتی از سینه ی مادر میخ و با هم می کشیدن *بدجور حسین مستأصل شده بود. میگن عمه سادات تو‌ مصیبتهایی که تو زندگیش دو جا کم آورد چشماشو بست...یکی اون لحظه ای بود که با ابی عبدالله اومد پشت خیمه که وقتی ‌امام حسین گفت: محکم بگیر علی رو، فهمید میخواد تیر رو دراره یهو چشماشو بست هول کرد.. خیلی ترسید چون دید امام حسینم به نفس نفس افتاده... یه جام اون موقعی بود که دید نامرد لگد به در خونه میزد.. صداش تو صدا گم بود هی میگفت جلوتر نیا..* «تو که می سوختی محسن عجب آغوش گرمی داشت از این غم هیچکس مثل رباب آتش نمی گرفت» یا باب الحوائج یاعلی اصغر...لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی..لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی.. یکم آروم گریه کنید علیم خوابیده خنده رو لباشه مگه چه خوابی دیده خواب دیده برگشته عموش خواب دیده خوب شده گلوش خواب دیده روی صورتش بارون چکیده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
4_5908772506960924563.mp3
38.77M
|⇦•چرا اینقدر بی قرارین..... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ◾️◾️◾️ مادر! لالایی امشب از من نخواه کودکم! این که می بینی نمی توانم آرامت کنم، از ضعف نیست؛ نمی توانم آهنگ منظّم نفس هایت را بشنوم امشب ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
دم ثابت هر شب👇 آمدم تا جان دهم درراه دین و باورم بارالها این سرم ۲ این من و این پیکر و این اصغر و این اکبرم بارالها این سرم ۲ شب اول👇 نامه‌های کوفیان پُر بوده از مکر و ریا یا حسین کوفه نیا ۲ سنگ‌بارانت کنند این مردمان بی حیا یا حسین کوفه نیا ۲ شب دوم👇 آشنایی گفت این صحرا، بیابان بلاست نام اینجا کربلاست ۲ بوی خون می‌آید از این خاک، غوغایی به پاست نام اینجا کربلاست ۲ شب سوم👇 عمه جان امشب کند خورشید غرق خون ظهور آمده از راه دور ۲ از ره تشت طلا و نیزه و کنج تنور آمده از راه دور ۲ شب چهارم (فرزندان حضرت زینب)👇 گفت زینب این دو شاگردِ دبستان حسین هردو قربانِ حسین ۲ جانِ آن‌ها هدیه ناقابلِ جانِ حسین هر دو قربانِ حسین ۲ شب چهارم (حُر)👇 توبه بر لب دارد و در حِصن قرآن آمده حر پشیمان آمده ۲ با نگاه فاطمه در بزم خوبان آمده حر پشیمان آمده ۲ شب پنجم👇 ناگهان از خیمه‌ها آمد یتیم مجتبی خیمه شد ماتم‌سرا ۲ شد سپر پیش عمو، شد دست او از تن جدا خیمه شد ماتم‌سرا ۲ شب ششم👇 وارثِ شیر جمل قاسم به میدان آمده ماه تابان آمده ۲ چون پدر بر یاری اسلام و قرآن آمده ماه تابان آمده ۲ شب هفتم👇 کودک شش‌ماهه‌ام از تیر دشمن خورده آب آه از قلب رباب ۲ بر سر دوش پدر ای نازنین راحت بخواب آه از قلب رباب ۲ شب هشتم👇 شد جوانم غرق خون در پیش چشمان ترم ارباً اربا اکبرم ۲ کاش تا این جسم خونین را نبیند خواهرم ارباً اربا اکبرم ۲ شب نهم👇 شعله زد داغ برادر بر دل حسّاس من کشته شد عباس من ۲ پشت من بشکست و شد پامال، باغ یاس من کشته شد عباس من ۲ شب دهم👇 شمر گفتا این من و این ضربه‌های آخرم این من و این خنجرم ۲ شاه گفتا راضی‌ام من بر رضای داورم این من و این حنجرم ۲ شام غریبان👇 گشته ناموس خدا آواره‌ی دشت بلا آه از کرببلا ۲ پیکر خون خدا بر خاک مانده سر جدا آه از کرببلا ۲ امام سجاد علیه السلام👇 در مرور خاطراتش اشک می‌ریزد مدام آه از بازار شام ۲ آه از بزم شراب و طعنه‌ها و ازدحام آه از بازار شام ۲ ✍️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
بخوانی مقتل حضرت قاسم علیه السلام را ⏬⏬⏬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸عمو به فدایت شود! تو را بعد از آنکه به «بلای‌عظیم» گرفتار شدی، به قتل می‌رسانند … در روایتی امام زین‌العابدین علیه‌السلام فرمودند: 🥀 در شب عاشورا وقتی که پدرم سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه وعده شهادت را به اصحاب باوفایش داد، قاسم بن الحسن علیهماالسلام به پیش آمد و عرضه داشت: ای عموجان! من هم به شهادت می‌رسم؟! پدرم با دست عطوفت بر سر او کشید و سپس فرمود: 📋 يَا ابْنَ أَخِي كَيْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ!؟ ▪️ای پسر برادرم! مرگ (در راه یاری من) را چگونه می‌بینی؟! 🥀 قاسم علیه‌السلام عرضه داشت: 📋 يَا عَمِّ! أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ ▪️ای عموجان! به خدا قسم اینگونه مرگی از عسل برایم شیرین‌تر است. 🥀 پدرم فرمود: آری به خدا؛ این مرگ خیلی شیرین است! 📋 إی واللّه فِداکَ عَمِّک! إنّک لأَحَدُ مَنْ يُقْتَلُ مِنَ الرِّجَالِ مَعِي بَعدَ أَنْ تَبْلُوَ بِبَلَاءٍ عَظِيم ▪️آری … عمویت به فدایت شود! تو هم با کسانی که همراه من کشته می‌شوند، به شهادت می‌رسی! اما بعد از آنکه تو را به «بلای عظیم» گرفتار کنند … 📚الهداية الكبرى،ص۲۰۴ (با اندکی تفاوت) 📚مدينة المعاجز، ج۴ ص۲۱۴ 📚نفس المهموم، ص۲۳۰ ✍ ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده مثل تن علی دل من پرپرت شده تا گرد و خاک بر سر جسمت بلند شد گفتم خدا به خیر کند محشرت شده رفته فرو تنت به دل خاک ها چرا پا خورده ای مگر که زمین بسترت شده چشمت زدند چشم پلیدان این سپاه که لخته خون عذار رُخ انورت شده داماد سنگ خوردهء من سر بلند کن که نو عروس تو نگران خاطرت شده پا بر زمین مکش که مرا میزنی زمین بنگر مُقلّدم که چه با رهبرت شده خوردی عسل ولی ز لبت چکّه میکند از بسکه پُر ترک لب تو، ساغرت شده ای‌کاش با زِره تو به میدان می آمدی تا لِه نمیشدی چه به این پیکرت شده چشمت به لب رسیده چه خاکی به سر کنم چه دلخراش چهرهء خوش منظرت شده گیسوی تو کنار تنت ریخته زمین سر پنجه ها مگر که شکنجه گرت شده مانند مادرم شده خُرد استخوان تو این ارث کوچه سهم تو از کوثرت شده تو درد میکشی و دلم تیر میکشد دردِ جناق وا شده درد سرت شده در زیر نعل ها بدنت قد کشیده است مثل عموی خود شده ای باورت شده ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸ای عموجان! من چگونه شما را یکّه و تنها بین دشمنان ببینم؟! در نقل‌ها آمده است: سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه به وقت وداع قاسم علیه‌السلام، با دلی پر حسرت به او فرمود: 📋 يَا وَلَدِي أَتَمْشِي بِرِجْلِكَ إِلَى الْمَوْتِ؟ ▪️ای پسرم! آیا با پای خودت داری به سمت مرگ می‌روی ؟! 🥀 قاسم علیه‌السلام عرض کرد: 📋 رُوحِي لِرُوحِكَ الْفِدَاءُ وَ نَفْسِي لِنَفْسِكَ الْوِقَاءُ وَكَيْفَ يَا عَمِّ وَأَنْتَ بَيْنَ الْأَعْدَاءِ وَحِيداً فَرِيداً؟ ▪️جان و دلم به فدای شما! تمام وجودم سپر بلای‌تان گردد! عموجان! من چگونه شما را بین دشمنان، یکّه و تنها ببینم؟! 📋 فَلَمْ يَزَلِ الْغُلَامُ يُقَبِّلُ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ؛ ▪️پس در آن حال، به روی پای سیدالشهداء علیه‌السلام افتاد و دست و پای عمویش را می‌بوسید. 📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲ 📚الدّمعة السّاكبة، ج۴ ص۳۱۵ ✍ هر چه آمد به سر من به فدای سر تو به فدای سر گیسوی علی اصغر تو خم شدی تا که مرا تنگ در آغوش کشی قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو نذر کردم همه دشت پر از من بشود تا ببینی شده‌ام مثل علی اکبر تو غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو سینه‌ام تاب ندارد که عمو گریه کند حق بده پا بکشم روی زمین در بر تو ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز هر چه آمد به سر من به فدای سر تو ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸نوعروسان شامی، جمع شدند و سر مطهر قاسم علیه‌السلام را سنگ‌باران کردند … در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که سر های مطهر شهدای کربلا را وارد شهر شام کردند، هر یک از سرها که از دروازه شهر می‌گذشت، معلونی بر در دروازه ایستاده بود و نام صاحب آن سر را می‌پرسید. 🥀 تا نوبت به سر مطهر قاسم علیه‌السلام رسید، آن حرامزاده امر کرد که عروس‌ها هر یک سنگی را برداند و سر قاسم علیه‌السلام را سنگ باران کنند. 📚سرور المؤمنین،نائینی، ص ۱۰۵، بازنویسی شده (نسخه خطی) ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸حضرت قاسم علیه‌السلام، محبوب‌ترین اولاد امام حسن علیه‌السلام در نزد پدر و عمویش … در نقلی آمده است که زینب‌ کبری سلام‌الله‌علیها فرمودند: 🥀 در وقت شهادت برادرم امام حسن «صلوات‌الله‌علیه» بود که ما را یک به یک در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید و وداع می‌کرد؛ چون نوبت به قاسم علیه‌السلام رسید، دیدم که برادرم او را در برگرفت و بر روی سینه خود چسبانید و رو بر رویش نهاد و آهی کشید و او را از همه بیشتر بوسید. 🥀 من عرض کردم: برادر جان! گویا قاسم علیه‌السلام را از همه بیشتر دوست داری!؟ برادرم فرمود: آری. عرض کردم: چرا؟ فرمود: 📋 لِأنَّهُ يُفدِي نَفسَهُ لِلحُسين علیه‌السلام في يَومِ عاشورا ▪️چرا که او جان خودش را در روز عاشورا فدای سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه می‌کند. 🧷(اولاد دیگر از امام مجتبی علیه‌السلام هم در کربلا به شهادت رسیده‌اند؛ لکن چه بسا از آن جهت که حضرت قاسم علیه‌السلام طبق روایت امام سجاد صلوات‌الله‌علیه به «بلای عظیم» به شهادت رسید، وجه قربانی‌شدنش متمایز از دیگر برادرانش شده است) 📋 ... و أخَذَ بِيَدِ القاسم و وَضَع في يَدِ أخيه الحُسين فَقال: هٰذا أمانَتي عِندك! ▪️و در آن حال دست قاسم علیه‌السلام را گرفت و در دست سیدالشهداء علیه‌السلام گذاشت و فرمود: ای برادر! این پسر امانت من است در نزد تو. 📚بحرالمصائب ج۴ ص۱۸۵ 📚مقتل ملّا نقی بروجردی، ص۸۴ (نسخه خطی) 🔖 عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض القدس» می‌نویسد: 📝 اهل خبره در روایات و مقاتل نقل کرده‌اند: 📜 أنّ قاسمَ بن حسن علیهماالسلام كان أحبَّ أولادِ الحَسن علیه‌السلام إلى عَمِّه الحُسين علیه‌السلام كما يُستَفاد من المَنقولات؛ 🔻همانگونه که از نقل ها استفاده می‌شود،‌محبوب‌ترین اولاد امام حسن علیه‌السلام در نزد سیدالشهداء علیه‌السلام، بدون شک قاسم بن الحسن علیهماالسلام بود. 🗯 و شاهد این مطلب، همان‌ نقل مرحوم علامه مجلسی است که به وقت وداع قاسم علیه‌السلام با سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه آورده است: 📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما. ▪️ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیه‌السلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند. 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴ ✍ آیینۀ روی مجتبایی قاسم مستغرق ذات کبریایی قاسم مثل علی اکبری برای ارباب چشم تو کند گره گشایی قاسم حالا که پسر دار شده شاه کریم داغ است بساط هر گدایی قاسم از گوشۀ لبهات عسل می ریزد مدهوش ز باده ی بقایی قاسم دل می برد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صدایی قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنی معصومی و از گنه جدایی قاسم تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود زیبای امام زاده هایی قاسم سوگند به پینه های پیشانی تو با سن کمت پیر دعایی قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملی الحق حسن کرب و بلایی قاسم زیر پر عباس کشیدی شمشیر شاگرد امیر خیمه هایی قاسم گردن زده ای ازرق و اولادش را زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم ای وای گرفتند همه دورت را چون گل به میان خارهایی قاسم پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر افتاده میان دست و پایی قاسم زیر سم اسب نرم شد پیکر تو بر داغ عظیم مبتلایی قاسم بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم از کهنگی نعل کفن پاره نشد سربسته شده چه روضه هایی قاسم جان داشتی و تن تو را کوبیدند فرق من و توست ماجرایی قاسم نجمه همه گیسوان خود را می کَند تو قاتل او به نیزه هایی قاسم ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸ای‌کاش هزار قاسمِ من فدا بشود اما خاری به پای برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» نرود … در نقلی آمده است: 🥀 لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام بود که دائم از هوش می‌رفتند و سپس به هوش می‌آمدند. یک‌بار به هوش آمدند، با صدای بی‌رمقی فرمودند: برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» کجاست؟ 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: به روضه منوّره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفته تا برای شما دعا کند! 🥀 پس امام حسن علیه‌السلام آهی کشید و فرمود: چه نعمت خوبی‌ست که شخصی در حال جان دادن باشد و برادرش بالای سرش باشد! ای‌خواهرم زینب! در دنیا مصیبتی بزرگ‌تر از مصیبت برادر نیست! 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: آری …برای خواهر، داغ برادر، بزرگ است اما برای مرد، داغ پسر سخت‌تر است. 🥀 در این هنگام امام حسن علیه‌السلام فرمودند: کاش هزار نفر مثل پسرم قاسم علیه‌السلام شهید شوند ولی خاری به پای برادرم حسین صلوات‌الله‌علیه نرود! 🥀 ... پس امام حسن علیه‌السلام به زن و مرد بنی‌هاشم، مصیبت‌های کربلا را خبر داد و همه بسیار گریه کردند. تا اینکه امام حسن علیه‌السلام فرمود: 📜 خدایا! شکرت که مُردم و ندیدم روزی که سر خونین برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» را به نیزه زده‌اند و در هر ولایت و مجلسی می‌گردانند! 📚 سحاب الدموع، نخجوانی، ص۱۳۶ (بازنویسی شده) ✍ أبناءِ مجتبی همه بر این عقیده‌اند ما را برایِ یاریِ تو آفریده‌اند پیش از ازل به نامِ تو ما را خریده‌اند از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیده‌اند اصلاً برایِ کشته‌شدن برگزیده‌اند جز نامِ تو نبُردم و آوازه‌ام نشد چیزی به جز غمِ تو غمِ تازه‌ام نشد غیر از لباس و جامه که شیرازه‌ام نشد... غصه نخور اگر زره اندازه‌ام نشد عمامه بینِ خیمه برایم بُریده‌اند از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن حالا که من فِتاده‌ام از پا شتاب کن مشکل شده‌ست کارِ من اینجا شتاب کن تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن این‌ها سواره بر سرِ جسمم رسیده‌اند نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم... یا سنگ می‌خورد به لبم یا به صورتم با هر طریق، خونِ مرا هم مکیده‌اند جانا بیا که خانه‌ام اینجا خراب شد خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیده‌اند شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده پیچیده پیکر من و همچون گره شده دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیده‌اند یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من با چنگ می‌زند به سر و روی و مویِ من خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من جشنی گرفته‌اند و زِ رویم پریده‌اند ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸مانند ماه‌ْپاره‌ای از دل خیمه به سوی میدان شتافت و رجز می‌خوانْد … در نقل‌ها آمده است: 📋 فَخَرَجَ و دُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ وهُوَ يَقولُ: ▪️او به ميدان آمد و در حالى كه اشك هايش بر گونه هايش روان بود، چنين رجز مى‌خواند: 📋 إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ / سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَالمُؤتَمَنْ ▪️اگر مرا نمى‌شناسيد، من شاخه حسنم. نواده پيامبرِ برگزيده و امين. 📋 هذا حُسَينٌ كَالأَسيرِ المُرتَهَنْ / بَينَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَنْ ▪️اين، مولایم حسين علیه‌السلام است، بسان اسيرى در بند ميان مردمى (تشنه مانده) كه خدا کُنَد آن مردمان هیچ‌گاه از آب باران ننوشند! 📋 و حَمَلَ وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ، ▪️سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى‌مانْد. جنگيد و با وجود كمىِ سنّش، ۳۵ حرامی را به درک واصل کرد 🔖 حُمَيد بن مسلم، گوید: 🥀 من در لشكر ابن سعد بودم و به آن نوجوان، مى‌نگريستم. او پيراهنى و بالاپوش و كفش هايى داشت كه بندِ يك لنگه‌اش پاره بود، و از ياد نبرده‌ام كه لنگه چپ آن بود. 📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۳۴ 📚المناقب، ج۴ ص۱۰۶ ✍ بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید کیست این ماه که حیدر به نظر می آید اینچنین که سوی میدان خطر می آید.. پدر ازرق شامیست که در می آید! از جلال و جبروتش همه میترسیدند بعد ده سال همه روی حسن را دیدند این‌ عمامه که به سر بسته برای حسن است تنکرونی است شعارش زرهش پیرهن است ای جمل زاده بدان قاسم ما صف شکن است ذوالفقار دوسرش تشنه گردن زدن است کیف کرده است حسین از رجز فاطمی اش جان فدای هنر رزم بنی هاشمی اش مثل باباش چه با غیظ و غضب میجنگد گاه گاهی ز جلو گه ز عقب‌ میجنگد یک‌تنه با همه یلهای عرب میجنگد همه گفتند که این‌ تشنه عجب‌ میجنگد خسته شد!دوروبرش آه چه غوغایی شد سنگ باران شدن کعبه تماشایی شد آیت الکرسی لبهاش ترک‌میخورد و.. سیب زهرا وسط معرکه لک میخورد و.. نیزه از هر طرفی سوی فدک میخورد و.. قاسم از چند نفر داشت کتک میخورد و.. نیزه مانند نوک میخ به پهلوش افتاد بی وضو دست به پیچ و‌خم گیسوش افتاد وسط اینهمه دعوا بدنش بود و‌نبود زیر سم های ستوران دهنش بود و نبود دست و پا و سر او بند تنش بود و‌نبود با لب پاره مجال سخنش بود و نبود سینه اش خرد شد و گریه نکرد و خندید یک عمو گفتن او چند نفس طول کشید! ماند عمو پیکر او را ببرد یا نبرد تا به خیمه تک و تنها ببرد یا نبرد شده هم قامت سقا ببرد یا نبرد این بدن را سوی زنها ببرد یا نبرد نجمه برخیز حسین با قد خم می آید شیر مردت به چه وضعی به حرم می آید ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝