eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
32 عکس
33 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از به نام عشق و به نام خدا... حسن دارد ردیف می‌شود این شعر با حسن این تحفه‌ایست آمده از سمت آسمان این نسخه‌ایست آمده از کبریا حسن اینجا نوشته است به خطی شبیه نور طاها حسن، بُروج حسن، والضحی حسن در نسخه‌ای به خط خداوند آمده زهرا حسن، حسین حسن، مصطفی حسن با «اِنَّمَا وَلیُّّکُم» و «اِنَّمَا یُرید» پیچیده در کرامت سبز کسا، حسن تنها نه یوسف است شبیه جمال او هستند در جمال، همه انبیا حسن هستند اهل‌بیت جمالِ جمیلِ عشق هر یازده امام ز سر تا به پا حسن دارد چقدر خاطره از کوچه‌های شهر دارد چقدر خاطره از هَلْ أَتَیٰ حسن گاهی شکفته می‌شد و گهگاه می‌شکست با خنده‌ها و گریه‌ی خیرالنسا حسن جایی که هست حضرت مشگل‌گشا علی البته هست حضرت مشگل گشا حسن پای جمل به تیغ کجش پی شد... آفرین در جنگ و صلح، مقتدر و مقتدا حسن ما: سرفرود... بنده‌، همه خاک پای او به‌به که ما رعیت و فرمانروا حسن باید به سر دوید از این بیت تا حسین باید به دل دوید از این بیت تا حسن در مصرعی نوشت که یا مجتبا حسین در مصرعی نوشت که یا مجتبی حسن زهرائی است هر که بدون مکاشفه از یا حسین می‌شنود بوی یا حسن باید نوشت آخر این ماجرا حسین باید نوشت اول این ماجرا حسن * * بر خاک‌ها نوشت عطش، نینوا، حسین بر آب‌ها نوشت عطش، کربلا، حسن اصلاً عجیب نیست که بر نیزه‌ها حسین اصلاً بعید نیست که بر نیزه‌ها حسن اصلا عجیب نیست که اَدرِک اَخا حسین باشد همان روایت اَدرِک اَخا حسن شاید قرار بوده که آن کوزه را حسین... شاید قرار بوده که این نیزه را حسن... در پیش چشم شمر، نزن دست و پا حسین در خانه، پیش جعده نزن دست و پا حسن خنجر به چنگ جعده نیامد و گرنه بود پیش از حسینِ تشنه، ذَبیحَ القَفَا... حسن از دست جبرئیل می‌افتاد روی خاک می‌رفت بین خون و گِل و بوریا حسن ... جعده کجا و نجمه کجا! ایها الغریب شکر خدا که داشت همین نجمه را حسن افتاده روی خاک، خدایا کجا حسین پیچیده روی خاک، خدایا کجا حسن؟ روز بقیع، دست حسینی اگر نبود جا مانده بود زیر سم اسب‌ها حسن دختر، پسر، عسل، همگی‌ گل، غزل غزل دارد چقدر سهمیه در کربلا حسن جز ما که شیعه‌ایم، کسی درک می‌کند، این‌که چرا شده نمکِ روضه‌ها حسن؟... * * * قاسم، همان که خمره‌ی احلی من العسل آورده محض تشنگی جان ما حسن دست مسیح گونه‌ی او پشت کارهاست قاسم طبیب باشد و دارالشفا حسن دستی پر از کرامت و‌ دستی پر از شفا باب الحوائجی‌ست سریع الرضا حسن جای‌ جمال جلوه‌ی او مشهدُ الرّضاست پس السّلام حضرت موسیَ الرِّضَا حسن خاک مدینه تاب جمالت نداشته پس السّلام ای نفس سامرا حسن هم صاحبِ زمانی و هم صاحبِ زمین مثل تو کیست این‌همه روحی فدا حسن؟ دستی کریم داری و در بقعه‌های خاک کردی درست این همه زائرسرا حسن معماری تمام حرم‌ها به دست توست دادی به خاک، این همه گنبدطلا حسن اما به احترام غم و درد مادرت کردی به خاک‌های بقیع اکتفا حسن روح کمیل! جان توسل! دعای عهد! جانم فدای نام تو... اِشفَع لَنا حَسَن دارد بقیع می‌چکد از چشم‌های ما امشب سری به خانه‌ی ما هم بیا حسن ✍ 🌹 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
تا خط ارتحال پیمبر نوشته شد دردی رسید و داغ مقدر نوشته شد داغی بزرگ بود که تسکین نمی‌گرفت بعدش چقدر زخم مکرر نوشته شد! کاین بغض‌های جاهلیت بی شمارتر یک‌جا به پای حضرت حیدر نوشته شد جرمی که او به خاطر عصمت نکرده بود پای علی هزار برابر نوشته شد پیش از هجوم غربت آتش به اهل‌بیت شکر خدا که سوره‌ی کوثر نوشته شد مقتل به دست میخِ همین خانه‌ی کبود پیش از لهوف، پشت همان در نوشته شد یک بخش روی سینه‌ی دیوار و بخش بعد بر سینه، دست، پهلوی مادر نوشته شد فصلی میان مسجد و محراب و فصل بعد بر تشت، در مقابل خواهر نوشته شد گاهی به دست نیزه و گاهی به دست تیغ مقتل به روی مقتل دیگر نوشته شد گفتم ادامه را ننویسم ولی نشد این واژه‌ی سه شعبه هم آخر نوشته شد دستی نجس در آمد و کاری پلید کرد واحیرتا که خاک، مطهر نوشته شد "گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود" این صفحه‌ها چقدر معطر نوشته شد یک فصل ناتمام که آن هم نوشته‌اند با سم اسب و پاره‌ی پیکر نوشته شد... تنها نه کربلا که شبی در هراس شام کنج خرابه مقتل دختر نوشته شد بعدش چقدر نوحه‌ی بی سر نگاشتند بعدش چقدر روضه‌ی با سر نوشته شد... بر سر بزن که نوحه‌ی مادر شنیدنی‌ست حالا بیا که روضه‌ی خواهر نوشته شد... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
؛ کو مسیحایی که جانِ رفته را باز آورد، در رگ خشک بشر خونی جنون‌ساز آورد؟ مَردهای مُرده بسیارند حرفش را نزن قتلگاهی کو که سرهای سرافراز آورد؟ حاج قاسم کو که با اعجاز نفسی مطمئن، از میان صخره‌های سخت، سرباز آورد؟ در سکوت دردناک و شرمناک منطقه نازم آن حوثی که با خود موشک‌انداز آورد بیشه‌ها از نعره لبریزند و از غُرّش پُرند شیر لبنان حمله بر گرگ دغلباز آورد این همه موشک که در قعر زمین لب بسته‌اند یک نفر باید که آن‌ها را به آواز آورد جرأتی دیوانه از جنس جنونی سرخ کو، تا بدون دکمه موشک را به پرواز آورد؟ کو علمداری که اسرائیل را ذلت دهد پرچم خون فلسطین را به اعزاز آورد؟ کو ابرمردی که پایان شب شیطان شود؟ کو ابالغوثی که دنیا را به آغاز آورد؟ کاش آن دست یداللهی که خیبر را شکست باز با یک ضربه دنیا را به اعجاز آورد... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
کاش آن دست یداللهی که خیبر را شکست باز با یک ضربه دنیا را به اعجاز آورد... 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
علیه‌السلام 🔹عمر ما گذشت🔹 این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت! این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی بر من ولی عزیز دلم، قرن‌ها گذشت... هفتاد گوشه ناله زدم تا که جمعه شد جانم به لب رسید ولی جمعه تا گذشت گفتند جمعه بوی تو می‌آورَد نسیم اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت خورشید هم هوای مرا تازه‌تر نکرد او هفت دفعه آمد و بی‌اعتنا گذشت عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعه‌ها تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
رباعی خانم‌ام‌کلثوم (س) 🥀⚡🥀⚡🥀 یکی این سان، یکی این گونه باید که شام و کوفه را رسوا نماید ببین پیشانی زینب شکسته بگو اخت المصائب لب گشاید به حق بر فاطمه بوده است، نائب که یک لحظه نشد در صحنه، غائب در این عالم به غیر از «امّ‌کلثوم» برادر را که شد اخت المصائب؟ کسی نشناختت، ‌ای دخت مظلوم! نباشد قدر تو بر خلق، معلوم اگر زینب بُوَد امّ المصائب تویی اخت المصائب، «امّ‌کلثوم»! ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
امیرالمؤمنین عليه السلام فرمودند: فَوَاللّه ِ لا اَغْضَبَتْنى وَلا عَصَتْ لى اَمْرا. وَلَقَدْ كُنْتُ اَنْظُرُ اِلَيْها فَتَنْكَشِفُ عَنِّى الْهُمُومُ وَ الأَحْزانُ ترجمه: به خدا قسم فاطمه هيچگاه مرا به خشم نياورد و از فرمان من سرپيچى نكرد و هرگاه كه به او مى نگريستم، نگراني‌ها و غم‌ها از من زدوده مى‌شد. 📚 كشف الغمة، ج ١، ص ٣۶٣ بر هر چه به غیر عشق می‌تاخت علی با خوب و بد زمانه می‌ساخت علی از غم خبری نداشت تا وقتی که بر فاطمه‌اش نظر می‌انداخت علی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
در حقیقت سندِ عقدِ "علی" و "زهرا" سندِ "نوکری" ماست که امضا می‌شد ✍ ترانه‌ی لب داوود خوش‌صدا این است: علی و فاطمه! پیوندتان مبارک باد ✍ پیچیده صدای هلهله، بوی گلاب لبخند نشسته روی لب‌ها شاداب به‌به چه مبارک است بر اهل زمین پیوند ابوتراب با مادر آب ✍ تا پرچم توحید برافراشت علی بذری زمحبّت و وفا کاشت علی با داشتن فاطمه در گلشن وحی یک باغ گل محمّدی داشت علی ✍ بر هر چه به غیر عشق می‌تاخت علی با خوب و بد زمانه می‌ساخت علی از غم خبری نداشت تا وقتی که بر فاطمه‌اش نظر می‌انداخت علی ✍ آفتاب از افق خانه‌ی‌شان سر می‌زد هر زمان فاطمه لبخند به حیدر می‌زد ✍ کار او عشق علی بود، چه خیرالعملی! کیست خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی؟!! ✍ آن خانۀ ساده را که خوشبو می‌کرد لبریز صمیمیّتِ شب‌بو می‌کرد او شاه زنان بود، ولی نان می‌پخت او گر چه فرشته بود، جارو می‌کرد ✍ تقدیم به من هم یکی از فرشتگانم با تو هر لحظه در اوج آسمانم با تو خوشبخت‌ترین زن جهانی با من خوشبخت‌ترین مرد جهانم با تو ✍ دارد به زمین شمایلی می‌بخشد بر ماه، غرور کاملی می‌بخشد این تازه عروس آسمانی دارد پیراهن خود به سائلی می‌بخشد ✍ قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی‌ست وای! وقتی می‌رسد دریا به دریا دیدنی‌ست ✍ خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمه‌ی توحید به آن نیمه رسید ✍ ▫️ تبریک‌گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانت‌دار شد ✍ جن و بشر، حور و ملک گویند امشب با علی دامادی‌ات، دامادی‌ات، بادا مبارک یا علی ✍ ریزد چو باران از سما، آیات رحمت بر زمین در مجلس دامادیِ مولا امیرالمؤمنین ✍ بی شک برای حضرت مرضیه هیچ‌کس غیر از علی نبود سزاوار همسری ✍ خطبه جاری شد و زهرا که «قَبلتُ» فرمود هر طرف زمزمه برخاست: مبارک باشد ✍ عقد علی و فاطمه بی شُبهه در ازل در پیشگاه حضرت حق گشت، محضری ✍ دل در طَبَق نور به دلدار رسید چشمان دو آیینه به دیدار رسید زهرا به علی؟! علی به زهرا؟! آری در هر دو وصال، حق به حق‌دار رسید ✍ از دور، دونور، خوش خبر می‌آیند مانند ستاره‌ی سحر می‌آیند دست علی و فاطمه در دستِ هم است این دو چِقَدَر به یکدگر می‌آیند ✍ از بحرِ خطر موجِ نجاتی بفرست مرغِ دل خود را عتباتی بفرست تا صحن مدینه و نجف پَر بگشا بر حيدر و زهرا صلواتی بفرست ✍ دریای هم‌اند و ساحلِ هم هستند زهرا و علی که هم‌دل هم هستند شفاف و عمیق و بی‌نهایت همچون دو آینه که مقابل هم هستند ✍ در گوش فرشته‌ها اذان باید گفت تفسیر خوش یَلْتَقِیان* باید گفت روزی‌که علی و فاطمه خوش حال‌اند تبریک به صاحب الزمان باید گفت ✍ * مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (سوره الرحمن آیه ۱۹) با اذن پدر جان جهان گفت: بلی! بخشیده نبی ولای خود را به ولی پیوند زمین و آسمان است! همه تبریک بگویید به زهرا و علی ✍ از عرش، فرشته‌ها اگر می‌آیند به جشن دل پیامبر می‌آیند زهراست عروس و شاه داماد علی این دو چقدر به یکدگر می‌آیند ✍ جهان بدون «علی» رنگ و بو نخواهد داشت بدون «فاطمه» هم آبرو نخواهد داشت ✍ 🌹 🌹 💠💠 ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
| | بنویس روی موشک، ما عزممان شدید است ما وعده‌های صدقیم، ما قولمان سدید است بنویس روی پهباد، برشانه‌های شمشاد ما ملت حسینیم، آن روبرو یزید است ما تیرهای سجیل، ما نیزه‌های رعدیم قرآن تیغ سرخیم، آیات‌مان حدید است در عشق، مسلکی هست با نام پاکبازی وقتی بخون بغلتی، آن روز روز عید است از ابتدای خلقت، ما ملتی بزرگیم از ابتدای خلقت، ایران پر از شهید است فرمانده‌ای گر افتاد، فرمانده‌ای به‌پاخاست "فرماندهی" به دستِ سرلشکر جدید است ما باقری نژادیم، ما حاج زاده هستیم ایران پر از سلامی، ایران پر از رشید است صهیون روسیاهید، پرونده‌تان سیاه است سبز و سپید و سرخیم، پرونده‌مان سپید است دستور حمله آمد از رهبری معظم هر چه صلاحدید است، هر چه صوابدید است ای روزگار ملعون! خاک کثیف صهیون! از نقشه‌های عالم، نام تو ناپدید است ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است ترسی از تیر ندارد، زرهش پیرهن است... دست‌خطی حسنی داشت که ثابت می‌کرد سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است! جان سرِ دست گرفت و به دل میدان بُرد خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی... تیرها! پَر بگشایید که او هم حسن است نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
شمر آمد لب گودال و سرم تیر کشید دست بر حنجره‌ات زد...، جگرم تیر کشید روی تل بود که دیدم نفسم می‌گیرد روی تل بود که ناگه کمرم تیر کشید اولین ضربه که زد...، قلب من افتاد به خاک دومین ضربه، دودست قمرم تیر کشید در همان لحظه که او شاهرگت را می‌زد حنجر و شاهرگ و شاهپرم تیر کشید ناگهان از دل گودال سرت بالا رفت ناگهان‌تر همه‌ی دوروبرم تیر کشید ذوالجناح تو که برگشت چه غوغایی شد خیمه‌ها سوخت، دل اهل حرم تیر کشید دور هر خیمه که می‌سوخت دویدم اما نیزه‌ها خوردم و از نو کمرم تیر کشید خوب شد بچه‌ی شش‌ماهه‌ی خود را بردی پای گهواره ی او چشم ترم تیر کشید دختر کوچک تو سیلی سختی خورد و صورت نیلی‌اش از درد و ورم، تیر کشید مثل آن روز که مادر به روی خاک افتاد_ مقنعه، چادر و سنجاق سرم تیر کشید پهلوی مادرمان باز هم انگار شکست باز انگار که فرق پدرم تیر کشید اسب تا سینه‌ی آقا پسرت را له کرد آن طرف سینه‌ی آقا پسرم تیر کشید شش برادر همه بر روی زمین افتادند اینچنین سینه‌ی خیرالبشرم تیر کشید خوب شد همسفرم بودی و دیدی که چقدر نیزه‌ها خوردم و پای سفرم تیر کشید چه بگویم که کجای جگرم می سوزد‌ چه بگویم که کجای جگرم تیر کشید ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
قَدْ عَجِبَتْ‏ مِنْ‏ صَبْرِكَ‏ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَات افتادی زخمی و غریب و عطشان بر پیکر تو زدند شمشیر و سنان با شیوه‌ی "قتلِ صَبر‌" کشتند تو را گشتند ملائکه ز صبرت حیران ✍ پ‌ن: (قتل صبر) امام سجاد علیه السلام در خطبه کوفه فرمود: ﴿أنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً﴾ ترجمه: منم فرزند کسی که به قتل صبر کشته شد. مرحوم طریحی در مجمع البحرین ذیل واژه صبر ذکر کرده است که قتل صبر یعنی: ﴿جان داری را زنده نگهدارند و آن قدر به او ضربه بزنند تا بمیرد﴾. فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیّ( علیه اللعنة)بِسَهْمٍ، فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ… و شاید زبان حال سیدالشهدا (ع) در گودی قتلگاه با شش ماهه‌اش این بود: ای صورت قرص ماهت آیینه‌ی من دشمن چو گرفت در دلش کینه‌ی من یک تیر سه‌شعبه رفت در حنجر تو یک تیر سه‌شعبه رفت در سینه‌ی من… ✍ عقولٌ قاصرٌ عن کُنهِ مَجدِه وَ اَنعَمنا وفَضَّلنا بِحَمدِه چه معراجی از این گودال رفتی! فَسُبحان الّذی أسری بعبدِه ✍ من کشته‌ی عشقم؛ به منایت سوگند! احرامى اشکم؛ به صفایت سوگند!  بیش از همه، اى قبله‌ی حاجات! حسین!  محتاج توأم؛ به خاک پایت سوگند! اى نوکری‌ات مرام دیرینه‌ی من! تابیده ز خاکسترت آیینه‌ی من روى تو و نام تو همیشه است؛ حسین!  در دیده‌ی من، ایده‌ی من، سینه‌ی من ای گشته ز کامت آب، ناکام، حسین! با نام تو آب گشته ادغام، حسین! اى شیعه که آب خنکى می‌نوشى! کن یاد لبش که داده پیغام، حسین من گَرد نشسته روى دامان توأم هرجا که روم حسین! مهمان توأم   کشتند تو را تشنه‌لب، اى خون خدا! من سوخته‌ی آن لب عطشان توأم اى ماه! در آفتاب کشتند تو را با بغض ابوتراب کشتند تو را  سوزد دل خواهرت که لب‌تشنه، حسین!  در بین دو نهر آب کشتند تو را روزى که حسین دست کس می‌گیرد دست دو جهان به یک نفس می‌گیرد گر قدر غلامی‌اش ندانیم، بدان! درّى که به ما سپرده، پس می‌گیرد آن گاه که در بستر خون، خفت حسین لبّیک زد و جواب بشْنفت حسین  بانوى خمیده قامتى را دیدند می‌زد به سر و سینه و می‌گفت: حسین وقتى که گناه، پشت بشکست از حر احسان حسین، نقشِ حر بست از حر  یک جلوه ز آقایى مولا این جاست حر راه از او گرفت و او دست از حر ✍مرحوم یکباره میان راه پایش لرزید مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید زینب به چه خیره شد که این‌گونه زمین از نالۀ وامحمدایش لرزید؟ ✍ گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم گیرم برویم تشنه در میدان هم دِینی دارد حسین بر گردن ما دِینی که ادا نمی‌شود با جان هم ✍ شاید همین ساعت‌ بود که... بر پا شده ولوله، خدا رحم کند کمتر شده فاصله، خدا رحم کند معصومیت از حرم به میدان آمد زانو زده حرمله... ... ... ... ... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝