ندای قـرآن و دعا📕
فتانه دستش را کشید و گفت: 🔥_درسته من محمود را دوست داشتم اما الان محمود زن داره تازه اگرم زنش را طل
💫🔥💫💫🔥💫🔥💫💫🔥💫💫🔥رمان واقعی، تلنگری و آموزنده
💫 #تجسم_شیطان
🔥قسمت ۲۹ و ۳۰
روز چهلم صمد بود و مردم در این چهل روز، هزاران حرف درباره مرگ صمد زدند و آخرش هم به فتانه رسیدند، همه اعتقاد داشتند هر چه هست زیر سر فتانه است چون در آن روستای کوچک همه میدانستند که صمد عاشقانه فتانه را دوست دارد
و فتانه او را از خود میراند و چشمش دنبال کس دیگری ست ، در این مدت چهل روز گهگاهی مخفیانه فتانه با اسحاق دیدار داشت و قول و قرار گذاشته بودند تا بعد از مراسم چهل صمد به دور از چشم مردم، هر دو به تهران بروند و بی سرو صدا زندگی رؤیایی در تهران راه بیاندازند.
شمسی هم که متوجه ارتباط عمیق فتانه و اسحاق شده بود،انگار در لاک خود فرو رفته بود و سعی میکرد به فتانه نزدیک نشود. فتانه برای اینکه نشان دهد صمد را دوست داشته، حکم کرده بود که مراسم چهلم در خانه پدربزرگش برگزار شود
خانهٔ ملا غلام مملو از جمعیت شده بود، صدای شیون مادری که جوانش را از دست داده بلند بود و دیز مملو حلوا و خرما همراه با سینی های چایی داخل اتاقها میشد و خالی برمیگشت.
فتانه لباس مشکی و روسری مشکی که اطرافش زردوزی شده بود برتن کرده بود و جمعیت را زیر نظر داشت و گهگاهی قطره اشکی هم میریخت تا مردم را #فریب دهد،
ناگهان نیروی درونی از او خواست تا از اتاق بیرون بیاید و روی حیاط برود. فتانه ناخواسته از جا بلند شد، از در اتاق بیرون رفت،جلوی در کپه ای از گالش و دمپایی های رنگارنگ بود
فتانه با پای برهنه روی کپه کفش ایستاد، خیره به دود هیزمی شد که از زیر دیگ بزرگ آبگوشت به هوا بلند بود و بچههایی که دور و بر آتش میپلکیدند و در عالم خود غرق بودند.
در همین حین صدای آشنایی از کنارش او را به خود آورد:
🔥_سلام فتانه، انشاالله غم آخرت باشه، انشالله بقای عمر شما باشه..
فتانه رویش را به سمت راستش چرخاند و تا چشمش به آن مرد افتاد، انگاری بندی درون دلش پاره شد، قلبش به تپش افتاد و احساس گر گرفتی داشت،با حالتی دستپاچه گفت:
🔥_س..س..سلام آقا محمود، خوش آمدید، کاش توی یه موقعیت دیگه به خونه ام دعوتت میکردم، خیلی لطف کردین
محمود که انگار نیروی ماورایی به او #دستور میداد که دلبری کند گفت:
🔥_غصه نخور و گریه نکن فتانه خانم که چشمای قشنگت پف میکنه، قسمت باشه جور دیگه ای هم میهمانت میشم.
با این حرف محمود عرق سردی روی تن فتانه نشست، هیکل مردانه و صورت زیبای محمود گویی سِحری داشت که تمام قول و قرارهایش با اسحاق را فراموش کرد،
فتانه چادر سیاه رنگ سرش را رها کرد به طوریکه قرص صورتش پیدا شود،همانطور که خود را مشغول بازی با روسری اش نشان میداد، روسری را عقب تر کشید تا زیبایی هایش را به رخ مردی بکشد که انگار جوانه عشقی در وجودش کاشته بود و با طنازی زنانه ای گفت:
🔥_کاش تقدیر آنطور که ما میخواییم باشه..
محمود صدایش را پایین تر آورد و گفت:
🔥_من تنها اومدم روستا، یه چند روزی هم اینجا میمونم، اگر دوست داشتی حال و هوایی عوض کنی، آخر هفته میرم تهران، تنها هم هستم، ماشین هم خالی
محمود نفهمید که این حرف از کجایش درآمد و اصلا چرا اینجور گفت!! اما قند توی دل فتانه آب میشد که ناگهان قامت حسن آقا که میخواست وارد خانه شود از دور نمایان شد، گویی نیرویی به فتانه گوشزد کرد که حسن آقا آمد، فتانه نگاهی به در ورودی کرد و گفت:
🔥_باشه خبرت میکنم
و با زدن این حرف وارد اتاق شد و نمیدانست که کمی آنطرف تر، درست توی درگاه اتاق تنور، شمسی ،از دور او و محمود را زیر نظر دارد و لبخندی مرموزانه روی لبش نشسته بود...
حسن آقا وارد خانه شد و او حس کرد که محمود و فتانه را با هم دیده، اما جلوتر که آمد، فقط محمود بود، حسن آقا دست پسرش را گرفت و گفت:
_اومدی سرسلامتی بدی، فقط به ملا غلام و پدر و مادر صمد تسلیت بده، با این دخترهٔ چش سفید،چشم تو چشم نشی که هنوز کفن شوهر بدبختش خشک نشده، با مردهای دیگه روی هم ریخته...
محمود نفسش را آرام بیرون داد و همراه با پدر به سمت اتاقی رفتند که مردها در آنجا جمع بودند..فتانه گوشه اتاقی که قبلا با صمد در آنجا زندگی میکرد، چمپاتمه زده بود
و به روزهای گذشته فکر میکرد، به عشق سوزان محمود که به جانش افتاد و فکر اسحاق را از سرش بیرون کرد، به التماس های اسحاق و بی توجهی خودش، به قرارهایی که با محمود گذاشته بود اما هر بار به طریقی بهم میخورد و این عشق سوزان را سوزان تر میکرد
فتانه توانسته بود محمود را با وجود داشتن زنی چون مطهره عاشق خود کند، مانده بود الان بی سرو صدا عقد کنند که یکباره پدر محمود متوجه شد و همه چیز را بهم ریخت، اما راهی که شمسی پیش رویش گذاشته بود، بسیار موثر و بیدردسر بود و الان منتظر نتایج عملکردش بود
ندای قـرآن و دعا📕
💫🔥💫💫🔥💫🔥💫💫🔥💫💫🔥رمان واقعی، تلنگری و آموزنده 💫 #تجسم_شیطان 🔥قسمت ۲۹ و ۳۰ روز چهلم صمد بود و مردم در ای
فتانه وقتی به نتایج کار و رسیدن به هدفش که همان جدایی مطهره از محمود و عقد خودش با محمود بود، فکر میکرد، انگار شهد و عسل در دلش پیچ و تاب میخورد،
لبخندی محو روی لبهای فتانه نشست که تقه ای به در چوبی اتاق خورد و پشت سرش ، سر مادربزرگش از بین دو لنگه در، داخل آمد و گفت:
_فتانه! بیا بیرون، برو اتاق ملا، بابابزرگت کارت داره، چکار کردی دختر؟! خیلی عصبی هست هاا
فتانه با سرعت از جا بلند شد، یعنی چیشده؟! نکنه یه حرفی حسن آقا زده و..
باید زودتر میرفت تا ببیند پدربزرگش از چی ناراحت است. دمپایی های جلوی در را لنگ به لنگ پوشید و به سرعت خود را به اتاق ملا غلام رساند،
بدون اینکه در بزند وارد اتاق شد و زیر زبانی سلام کرد. ملا غلام از زیر عینک ته استکانی اش فتانه را نگاه کرد، کتاب طلسمی را که روی میز چوبی جلویش باز بود، بست، میز را به کناری گذاشت، دستی به ریش و سبیل سفیدش کشید و گفت:
_تو چکار میکنی فتانه؟! معلوم هست این روزا سرت کجا گرمه؟!
فتانه که دستپاچه شده بود گفت:
🔥_هیچ کار، مثل قبل، من که همیشه جلو چشم شما بودم، چندبار خواستم برم تهران دنبال زندگی خودم که سر بزنگاه فهمیدین و نذاشتین
و بعد لحنش را عصبانی کرد و گفت:
🔥_تو رو خدا دست از سر من بردارین، شما جز من، بچه و نوه و نتیجه ندارین که فقط من براتون مهم شدم؟!
ملا غلام نفسش را محکم بیرون داد و همانطور که سرش را با تاسف تکان میداد گفت:
_من کاری باهات ندارم، اما فقط این را بگم این راهی که میری به ناکجا آباد هست، من که مدتهاست دستم توی دعا نویسی و سحر و رمالی هست، هنوز جرات نکردم موکل سفلی بگیرم، تو...تو چطوری تونستی این کار را بکنی؟! من قبول دارم کارم جاهایی درست نبوده، اما به طرف موکل شیطانی نرفتم، چون میدونم هرکس به طرف این موجودات بره، #دنیا و #آخرتش را از دست میده...
فتانه که تازه وارد این کارها شده بود با تعجب به پدربزرگش نگاه کرد و گفت:
🔥_شما از کجا فهمیدی؟!
ملا غلام آه بلندی کشید و همانطور که از جا بلند میشد گفت:
_فقط بدون تو با این کارت، شیطان را به زندگیت دعوت کردی و این شیطان دست از سرت برنمیداره تا بمیری و اون دنیا هم با همین شیاطینی که موکل گرفتی محشور میشی...اینو بهت گفتم چون نوه ام هستی، دوستت دارم و این یه نصیحت خیرخواهانه هست، دیگه خود دانی...
ملاغلام حرفش را تمام کرد و از اتاق بیرون رفت. فتانه به فکر فرو رفت، نه اینکه به عواقب وحشتناک کار کثیفی که کرده بلکه به این فکر میکرد که پدربزرگش از کجا فهمیده است؟!
در همین افکار بود که در اتاق به شدت باز شد،فتانه فکر کرد پدربزرگش هست که دوباره میخواد حرفی بزند که ناگهان کله شمسی از پشت پرده اتاق ظاهر شد...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان واقعی #تجسم_شیطان
✍ نویسنده ؛ «طاهره سادات حسینی»
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼.🍂.🌼.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════،🌼.🍂.🌼،═╝
ندای قـرآن و دعا📕
فتانه وقتی به نتایج کار و رسیدن به هدفش که همان جدایی مطهره از محمود و عقد خودش با محمود بود، فکر می
🌱🌱🍀🍀🍀🌱🌱
🔥کارهایی که در رمان توسط شخصیتهای منفی و شیطانی انجام میشه (فتانه، ترانه، شمسی، مادر شمسی، شراره و...) و اونها رو نام برده کارهای شیطانی هست....
مثل؛
×خودکشی کردن
×بد زبانی (فحش دادن مخصوصا فحش رکیک و ناموسی)
×اختلاف و جدایی انداختن بین زن و شوهر
×بداخلاقی
×ارتباط با نامحرم(دوست شدن بدون محرم شدن)
×طلاق گرفتن
×دروغ گفتن
×چشم ناپاک داشتن
×کاشت ناخن
×عجله کردن
×نجس بودن و طهارت نداشتن
×جسارت و توهین به قرآن
و...
✨و در مقابل کارهای خوبی که شخصیت رمان (مطهره و فاطمه و روحالله و...) انجام میدن به نورانیت و معنویت انسان اضافه میشه و شیطان فراری هست
مثل؛
✓نعمت حیات
✓خواندن قرآن
✓نماز خواندن
✓ذکر گفتن
✓شکرگزار بودن
✓با محبت بودن
✓آرامش و طمأنینه داشتن
✓شرکت در نماز جماعت
✓وضو گرفتن
✓طهارت داشتن
✓بسمالله گفتن
✓خواندن نماز هدیه به ائمه و پیامبران
و...
#نمازی_برای_برآورده_شدن_حاجات
✅ از حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله روایت است :
💙👌 در هر موقعی از شب و روز ( که مناسب تر باشد ) ۱۲ رکعت نماز به جای می آوری و پس از هر دو رکعت تشهد و سلام می دهی . چون تمام شد بدون آنکه از جای خود حرکت کنی خدای متعال را حمد و ثنا کن و بر پیغمبر ( و آل او ) صلوات فرست . سپس تکبیر الهی بگو و سجده۷ کن .
💚👌 در حالت سجده سوره فاتحه الکتاب و آیة الکرسی و قل هو الله احد را به ترتیب ۷ مرتبه بخوان و دنباله اش ده بار بگو :
●《لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير》●
بعد از آن این دعا را بخوان :
●《اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتَابِكَ وَ اسْمِكَ الْأَعْظَمِ وَ جَدِّكَ الْأَعْلَى وَ كَلِمَاتِكَ التَّامَّةِ》●
و خواسته های خود را درخواست نما و با آرامش سر از سجده بردار
❗️و مواظب باش که این نماز را افراد سفیه فرا نگیرند و گرنه انجام می دهند و به خواسته های خود می رسند
❗️بیهقی گفته است : این نماز تجربه شده است و افراد به حاجت خود رسیده اند
📚تحفة الذاکرین ص ۲۱۳
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#حاجات
❤️👌 هر کس سوره «شمس و لیل » را سه شب متوالی هر کدام 7 بار بخواند و بعد سی بار بگوید:
《● بسم الله الرحمن الرحیم. تبارک الله رب العالمین، و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم ●》
ان شاءالله حاجتش روا گردد.
📚درمان با قرآن ص 148
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#آرامش_کودکان_زن_دردمند
کودکی که زیاد گریه می کند و کسی که در شب ها بی تابی می کند و زنی که از درد تا صبح بیدار بنویسد و در گردن آویزد. این آیات است :
سوره کهف آیات 11 و 12
فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا
ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا
📚بحارالانوار ج 76 ص 194
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ذکر عظیم #مشکل_گشا
🌸رسول اکرم (ص) می فرمایند :
هر کس #مشکلی داشته باشد صد مرتبه بگوید :
اَللّهم انّی اَسأَلُک خیـَرَةً فیها عافیـۀٌ و عافیـۀٌ فیها خیـَرَةٌ
اگر آسمان بر #زمین_ساقط شود، باز هم #مشکل او را خداوند #حل_خواهد_نمود
#کلم الطیب، ص 26
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#زیاد_شدن_محصول
خاصیت این دو آیه به جهت ظهور ثمرات اشجار است و کثرت آب چاه ها .
قدری ریگ (سنگ) از قعر جوی برگیرد در نیمروز و این آیات را بر آن با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند پس آن ریگ ها را در بستان یا در چاه ریزد از کثرث آب آن بستان و کاریز مسرور گردد و انواع برکات به ظهور آید
آیات 48 و 49 سوره فرقان :
وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا
لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا
📚خواص آیات قرآن کریم
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تربیت نسل مبارز برای انقلاب امام زمان(عج)
⭕️ در آستانه ظهور، اصول تربیت فرزند چه تغییراتی میکند؟
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 توفیق یه جا جمع شدن، و برای فرج دعا کردن، نصیب هر کسی نمیشه!
از خیلیها هم که موفق به انجامش شدن، گرفته میشه!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع: استغاثه
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
حرف خاص (3).mp3
20.5M
🔹 ۷ منبع قرآنی پیرامون ایران و انقلاب ایران و نقش آن در تمدنسازی اسلام
#حرف_خاص
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های کمتر شنیده شده مرحوم علامه حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه در مورد این روزها:
مبادا کشور را از دستتان بگیرند...
#رهبری
☆ــــــــــــــــــــ
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فتنه تقابل با رهبری(1).mp3
6.62M
فتنه تقابل با رهبری 😳
صحبت های شنیدنی از حاج آقا راجی دامت توفیقاته
#بشنوید لطفاً 🙏
#کلید_بنفش!
☆ــــــــــــــــــــ
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
01 Neshanehaye Zohoor Chisti Va Cheraee (1403-09-26) Shahre Moghadas Ghom.mp3
28.48M
🔈 #نشانههای_ظهور_چیستی_و_چرایی
🔰 جلسه اول
📌 ملحقات بحث #به_وقت_شام
* چرا اهل بیت (علیهمالسلام) نسبت به شرارت سفیانی هشدار میدهند؟ تحلیلی فلسفی اثر نفوس در عالم [5:51]
* خلقت در جاده غایت نوعیه: فعلیت و کمال برای هر موجود [13:03]
* دوران ظهور=> غایت نوعیه جامعه بشری: عبور از موانع ایمان و توحید [18:08]
* ظلمی که بر زمان میشود: وقتی استعدادهای پاک صرف رفع موانع میشوند [20:11]
* شهدای 1401؛ فریاد خونهای خاموش در هیاهوی بیقانونی حجاب [26:24]
* بعضهم من بعض؛ ولایت خمینی یا سیطره نتانیاهو؟ انتخابها تو را تعریف میکنند [30:26]
* عصر ظهور؛ غایت نوعی انسان و شکوفایی تمامعیار ظرفیتها [40:16]
* حق و باطل در قله؛ جدال نهایی پیش از دوران شکوفایی [52:33]
* و اللّیل اذا یسر؛ اوج ظلمت پیش از طلوع آفتاب [59:16]
* فأصبحوا ظاهرین؛ ظهور به معنای غلبه بر قلبها و دشمنان [1:03:35]
⏰ مدت زمان: ۱:۰۸:۳۸
📆 ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
📲 مشاهده و دریافت مجموع جلسات #به_وقت_شام: 👇
https://taalei-edu.ir/workshop/480/a
#سفیانی
#غایت_نوعیه
#حجاب
#ولایت
#قم
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
⭕️سقوط ۳۳ درصدی!!
دولتی که قرار بود کار را دست کارشناسان خبره بسپارد..
این نتیجه نمیتوانم و من بلد نیستم های یک رییس جمهور است.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_فضائل_حضرت_زهرا_استاد_رفیعی.mp3
2.83M
فضائل حضرت زهرا(س)
حجت الاسلام👇
#رفیعی🎙
#سخنرانی🔊
#میلاد_حضرت_زهرا(س)🌸
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختران امروز، مادران فردا‼️
پاکترین آدم زندگیتون کیه؟!🤔
#پادکست🔊
#سخنرانی📺
#روز_مادر💐
#میلاد_حضرت_زهرا(س)🌺
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_اثر_عجیب_ناراحتی_و.mp3
1.15M
اثر عجیب ناراحتی و دلخوری مادر از فرزند
حجت الاسلام👇
#دارستانی🎙
#سخنرانی🔊
#میلاد_حضرت_زهرا(س)🌸
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_اطاعت_نادرست_از_پدر.mp3
583.9K
🌸 #میلاد_حضرت_زهرا(س)
♨️اطاعت نادرست از پدر و مادر
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #میلاد_حضرت_زهرا(س)
♨️فخر زنان عالم
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #انصاریان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_گناه_زنده_به_گور_استاد_عالی.mp3
1.59M
🌸 #میلاد_حضرت_زهرا (س)
♨️گناه زنده به گور!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_چگونه_کوثر_شویم_استاد_قرائتی.mp3
4.76M
🌸 #میلاد_حضرت_زهرا(س)
♨️چگونه کوثر شویم؟
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #قرائتی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#تصویری #کلیپ
✨ همه چشم ها به اوست...✨
#میلاد_حضرت_زهرا
#مادر
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ مادر آب
عاقبتش به خیره از صدقه سر تو
به دست هر کی باشه ریشه چادر تو💚
ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک 🌸
#میلاد_حضرت_زهرا ( س )
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕