eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.9هزار دنبال‌کننده
348 عکس
10 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ (حرکت امام حسین ع از مدینه به کربلا) عازم مکه شد از مدینه آن حسینی که بد بی قرینه رفتی اندر حریم پیمبر بر سر قبر مخفی مادر در بقیع در کنار برادر بهر تودیع و با سوز سینه برد همره علی اکبرش را شیرخواره علی اصغرش را هم اباالفضل آب آورش را تا کند در ره دین هزینه همسفر کرد با خود زنانش سید الساجدین جوانش خواهران و دگر دخترانش از رقیه برد تا سکینه آن که بودی چراغ هدایت رهرو راه عشق و شهادت باشد آن کنز لطف و کرامت بر نجات محبان سفینه زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر @nohe_sonnati
۱ (حرکت امام حسین ع از مدینه به کربلا) نیمه شب شد حسین،حجت کبریا از مدینه روان،سوی ام القری یا حسین یا حسین،یا حسین یا حسین خواست گیرد ولید،بیعتی از حسین از برای یزید،دشمن بی حیا یا حسین یا حسین،یا حسین یا حسین دست بیعت نداد،با ولید آن امام قصد هجرت نمود،زاده ی مرتضی یا حسین یا حسین،یا حسین یا حسین رفت نزد رسول،گفت با جد خود از مدینه روم،چون که خواهد خدا یا حسین یا حسین،یا حسین یا حسین کرد با مادر و،با برادر وداع دیده گریان شد از،قبر آن ها جدا یا حسین یا حسین،یا حسین یا حسین وارد مکه شد،حرم امن حق لیک ایمن نبود،از گروه دغا یا حسین یا حسین،یا حسین یا حسین خواست تا نشکند،کعبه را احترام زین جهت شد حسین،عازم کربلا یا حسین یا حسین،یا حسین یا حسین زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست @nohe_sonnati
(پاره دم حرکت امام حسین ع از مدینه به مکه) از وطن کرده حسین قصد سفر می رود سوی سفر با چشم تر باده نوش ساغر قالوا بلی آخرین قصدش بود کرب و بلا @nohe_sonnati
(دو دمه حرکت امام حسین ع از مدینه به مکه) سوی بیت الله عازم از مدینه شد حسین(دیده گریان شد روان،سوی خلاق جهان) همره اهل و عیالاتش ضیاء العالمین(دیده گریان شد روان،سوی خلاق جهان) در وداع جد و مادر با دلی پر رنج و غم(دیده گریان شد روان،سوی خلاق جهان) گفت یا جدا خدا حافظ روم سوی حرم(دیده گریان شد روان،سوی خلاق جهان) @nohe_sonnati
۱ (خروج امام حسین ع از مدینه) آن دم که حسین ابن علی ترک وطن کن زهرا ز جگر ناله چو مرغان چمن کرد حسین ترک وطن کرد جهان پر ز محن کرد در نیمه ی شب رفت سر تربت احمد غم های دل خویش بگفتا به محمد کای جد فلک مرتبه درد دلم از حد بگذشته ز بس ظلم به من قوم فتن کرد از بس که فغان کرد حسین از دل بی تاب آن غمزده را برد سر قبر نبی خواب در عالم رؤیا نبی آن سید اطیاب تکلیف مر او را به سوی دشت محن کرد گفتا تو اگر کشته نگردی که شفاعت فردا کند از امت عاصی به قیامت برخیز و بپوشان به تن احرام شهادت ایزد خبر قتل تو را وحی به من کرد چون بیش از اینش نبدی فرصت دیدار با قلب پر از خون شده و چشم گهربار برخاست در آن نیمه شب آن خامس اطهار وان گاه دگر رو به سوی قبر حسن کرد گفت ای خلف شیر خدا سید مسموم ای کشته ی زهر ستم جعده ی میشوم داری خبر آیا تو ز حال من مظلوم اعدا به تو صد جور و به من ظلم علن کرد خم شد ز غم داغ تو جانا کمر من خون شد ز فراق تو برادر جگر من خونابه همی می چکد از چشم تر من دور از تو مرا گردش این چرخ کهن کرد با سینه ی پر آهی و با چشم ز خون تر آمد به سوی مرقد زهرای مطهر بگذاشت رخ خود به روی تربت مادر آغاز غم دل بر بانوی زمن کرد مادر منم آن زینت آغوش کنارت خوش بود دلم بعد تو بر خاک مزارت نومید شدم من دگر از قرب جوارت ناچار حسین ترک از این شهر و وطن کرد من آمدم امشب که وداع تو نمایم عازم ز وطن چون به سوی کرب و بلایم رفتم که دگر من به وطن باز نیایم هجر تو جهان را به حسین دار محن کرد از بس که روان اشک غم از سوز درون کرد از غصه دل فاطمه را غرقه ی خون کرد بی تاب و دل افسرده و بی صبر و سکون کرد بر فاطمه فردوس برین بیت حزن کرد برخاست روان شد به سوی کعبه ی مقصود از بعد طواف حرم خالق معبود زان صوب دگر رو به سوی ماریه بنمود آن وادی تف را ز شرف رشک عدن کرد افکند در آن وادیه چون رحل اقامت بربست کمر تنگ چو از بهر شهادت برخاست ز اهل حرمش شور قیامت او چون به قد اکبر ناشاد کفن کرد از بس که دگر شوق شهادت به سرش بود هرگز تو مپندار که از خود خبرش بود مقصود شفاعت به خدا در نظرش بود او رخت عزا هاشمی اش را به بدن کرد زمینه:دست بالا @nohe_sonnati
۶ (خروج امام حسین ع از مدینه) یا جدی یا خیر البشر،یا رسول الله دارد حسین عزم سفر،یا رسول الله یا جدی یا خیر البشر دارد حسین عزم سفر یا جدی یا خیر الوری،از کنار تو کرده حسین عزم سفر،از دیار تو با اهل بیت و اقربا،از جوار تو بسته دگر بار سفر،یا رسول الله جدا سر از مرقد برآر،حال زارم بین آواره از شهر و وطن،وز دیارم بین شد گاه رفتن دیده ی،اشکبارم بین هجرت به جانم زد شرر،یا رسول الله جدا حسینت عازم،کربلا گشته چون نی ز هجران غمت،در نوا گشته از دوری کویت به غم،مبتلا گشته حال حسینت را نگر،یا رسول الله جدا به سوی کوفه ام،میهمان کردند دعوت به مهمانی مرا،کوفیان کردند دانم مرا همچون پدر،قصد جان کردند عمر حسینت شد به سر،یا رسول الله جدا به سویم نامه ها،بی شمر آید گه قاصد و گه رهگذر،سر به سر آید گه نامه گه قاصد همی،گه خبر آید آرد خبر هر رهگذر،یا رسول الله جدا مرا اندر وطن،قصد جان دارند خواهم اگر مانم مرا،زنده نگذارند آماده خیل دشمنان،بهر آزارند افتاده ام اندر خطر،یا رسول الله جدا ز کویت می روم،با دل سوزان با اهل بیت اطهرت،دیده خون افشان با نوجوانان رشید،با همه یاران با نوخطانت سر به سر،یا رسول الله جدا روم در کربلا،با علی اکبر همره برم در این سفر،زاکبر و اصغر آذر فغان زان دم که گفت،شاه بی لشکر دارم حسین عزم سفر،یا رسول الله زمینه:رکمان پاره @nohe_sonnati
49 (خروج امام حسین ع از مدینه) گویا به سر قبر حسن سبط پیمبر می گفت حسین ابن علی شاه فلک فر حسن جان برادر حسن سبط پیمبر از بعد وداع نبی و حضرت زهرا آمد به سر قبر حسن حجت کبری از آه سیه کرد رخ گنبد خضرا وز اشک زمین را همه پر لؤلؤ و گوهر از بهر وداع شه خوبان حسن آمد بر تربت او بوسه زد و در سخن آمد گفت ای که ستایشگر تو ذوالمنن آمد جبریل به باب تو کمین خادم و چاکر ای جان برادر نظری کن سوی حالم از قرب جوار تو شده وقت رحالم در کوفه روان با همه اطفال و عیالم با تازه جوانان و عزیزان همه یکسر آن قوم که در بیعت تو عهد شکستند در قتل من اکنون کمر کینه ببستند غافل ز حق و از می غفلت همه مستند دین داده به دنیای دنی قوم ستمگر ای جان برادر روم از قرب جوارت با قاسم و عبد الله و با خویش و تبارت این شام وداع است خدا حافظ و یارت دیدار من و تو دگر افتاد به محشر عازم به سوی ارض عراقم ز مدینه با زینب غمدیده و کلثوم و سکینه گیسوی رباب و دل لیلای حزینه آشفته شود بهر علی اصغر و اکبر گر بود تو را حسرت دامادی قاسم تا بنگری از دام غم آزادی قاسم من ساز کنم حجله گه شادی قاسم پوشم به تنش خلعت عشرت من مضطر سَرّاج که شد محرم اهل نظر امروز از نطق به شکرانه فشاند شکر امروز اکلیل سعادت زده از حق به سر امروز امید شفاعت بودش در صف محشر زمینه:دست بالا @nohe_sonnati