eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
175 عکس
5 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
شب شعر ولادت حضرت فاطمه معصومه (س) در مشهد برگزار شد. در روز جمعه با حضور تعدادی از شاعران، مداحان، نوحه سرایان و خادمین اهل البیت ع به مناسبت میلاد با سعادت کریمه اهل البیت (ع) حضرت فاطمه معصومه (س) در حسینیه امام رضا (ع) به میزبانی برادر ارجمندم جناب سید مجتبی خراسانی برگزار شد. در این مراسم پس از تلاوت کلام الله مجید شعرای محترم اشعار خود را در مدح و منقبت حضرت فاطمه معصومه (س) به سمع و نظر شرکت کنندگان رساندند. اسامی شاعرانی که شعر خواندند: بودند. همچنین مداحی و مولودی خوانی میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه (س) را انجام داد. در پایان توسط آقایان جناب محمود دباغ زاده و جناب حسن نیک انجام از آقایان احمد حسینپور علوی، حمید رضازاده، محمد موحدیان قمی، ابوالفضل عامری، سید محمدرضا شمس قمی، سید محمد صالحی کوشا و سید مجتبی خراسانی تجلیل به عمل آمد. ۱۴۰٢/٢/٢٩ نوحه سرایان سُنَّتی مشهد مقدس @nohe_sonnati
زندگی با من مظلوم مدارا نکند مرگ هم عقده‌ای از مشکل من وا نکند ای امید دل من تا که تو رفتی ز برم دل ماتم‌ زده‌ام جز تو تمنّا نکند کارم از گریه گذشته‌ست، غمم نیز ز حد دل غمگین مرا نیز تسلّی نکند غمگسار دل من بعد تو جز زینب نیست غیر از او اشک مرا پاک ز سیما نکند شمع‌سان سوزم و زینب شده پروانه ی من آخر از سوختن، این غمزده پروا نکند این در سوخته را کز تو نشان‌ها دارد چه کنم تا که حسین تو تماشا نکند مخفیانه دل شب سوی مزارت آیم که کسی قبر تو را فاطمه! پیدا نکند «رستگار» آرزوی طوف حریمت دارد در ره کعبه جز این قبله تماشا نکند @nohe_sonnati
دوبیتی تا بوسه‌ی خنجری به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ‌های حسین آن نیز به قلب «امّ‌کلثوم» نشست ▪️ شأن تو و درک ما، همان سنگ و سبوست نشناخته‌ایمت آن چنانی که نکوست در نای تو، نطق مرتضی جاری بود «از کوزه همان برون تراود که در اوست» ▪️ او نور چراغ خانه‌ی حیدر بود در شام ستم، چراغ روشن‌گر بود آن روز که تکیه‌گاه آن قافله شد یک شانه برای گریه‌ی خواهر بود ▪️ الگوی فرشتگان معصوم است او بر واژه‌ی صبر و عشق، مفهوم است او از خطبه‌ی آتشین او پیدا شد بانوی قیام، «امّ‌کلثوم» است او ▪️ در چرخ وجود، محور خورشید است خاک قدمش تاج سر خورشید است باید که فروغ چشم زهرا باشد در خانه‌ی ماه، دختر خورشید است ▪️ ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر ▪️ داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق ▪️ هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام ▪️ در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم ▪️ هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله ▪️ ای پشت و پناه قافله چون زینب همراز نماز نافله، چون زینب در شام نیفتاده‌اي از پا، بانو! یک لحظه در این مقابله چون زینب ▪️ در حجب و حیا وارث زهرا هستی در مرتبه چون زینب کبرا هستی افسوس که بین شیعه هم مهجوری مظلومه ترین بانوی طاها هستی ▪️ هرکس به جهان تو ثنا کرده بسی خشنود دل فاطمه را کرده بسی ای دختر با وقار زهرا و علی درحق تو تاریخ جفا کرده بسی ▪️ بانو همه جا نام شما عقده گشاست مسکین تو از قید غم و غصه رهاست در خانه سگ پری نیاید هرگز تزویج تو با خلیفه از ریشه خطاست ▪️ در فصل بهار خود خزان را دیدی آن غصه که میبرد امان را دیدی از کرببلا و از مصیبت‌هایش ما هرچه نوشتیم تو آن را دیدی ▪️ باید که تورا به برج دین کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزت و فضل و شرف باید که تورا شریکة الزینب گفت ▪️ مثل مزار فاطمه قدرش نهان است توصیف شأنش فوق توضیح و بیان است خود را دخیل رشته های چادرش كن او عمه مظلومه صاحب‌زمان است ▪️ دگر عبّاس و اکبر دارم امشب به بر قنداق اصغر دارم امشب نه کوفی گرد خود بینم نه شامی دوباره شش برادر دارم امشب ▪️ ندارد چون نشان دین از آغاز نخواهد گشت هرگز محرم راز علی با خواستگار دخترش گفت: کبوتر با کبوتر، باز با باز ▪️ با خطبه خود کشف حقائق کردی با نوحه و دم طی دقایق کردی پیوسته به یاد کربلا سوختی و از داغ حسین عاقبت دق کردی ▪️ یکی این سان، یکی این گونه باید که شام و کوفه را رسوا نماید ببین پیشانی زینب شکسته بگو اخت المصائب لب گشاید ▪️ به حق بر فاطمه بوده است، نائب که یک لحظه نشد در صحنه، غائب در این عالم به غیر از «امّ‌کلثوم» برادر را که شد اخت المصائب؟ ▪️ کسی نشناختت، ‌ای دخت مظلوم! نباشد قدر تو بر خلق، معلوم اگر زینب بُوَد امّ المصائب تویی اخت المصائب، «امّ‌کلثوم»! ▪️ ای زینب دیگر! که جگرسوخته‌ای چو لاله ز داغ، رخ برافروخته‌ای تو درس صبوری و فداکاری را پیداست که از فاطمه آموخته‌ای ▪️ در ماتم دردانه‌ی معصوم علی خون می‌چکد از دیده‌ی مظلوم علی امروز زمین، لباس غم پوشیده از داغ غریب «امّ‌کلثوم» علی ▪️ هم خواهر و هم دختر معصوم تویی مظلوم‌تر از زینب مظلوم تویی ای شاعره‌ی حماسه‌ی عاشورا! بانوی شرافت، «امّ‌کلثوم» تویی ▪️ غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب ▪️ آن زینب او، عزیز مردم شده است این فاطمه‌اش، ملیکه‌ی قم شده است افسوس! که نام «امّ‌کلثوم» فقط مانند مزار مادرش، گم شده است @nohe_sonnati
دوبیتی تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب ،رفت در مهر و وفا بر امِّ کلثوم نگر دنبال حسین، همره زینب رفت ▪️ در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد ▪️ آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود @nohe_sonnati
دوبیتی عقل بشر از درک تو مات است، حسین نام تو کلید مشکلات است، حسین در شأن تو این بس که رسول اکرم فرمود: سفینة النّجاة است، حسین ▪️ شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین محبوب قلوب کائنات است، حسین از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم کوتاه‌ترین راه نجات است حسین ▪️ من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام آن جا که سفینة النّجاة است، حسین دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام ▪️ ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتی نجات ▪️ محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دین نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر صلوات است حسین ▪️ آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین در نای زمان، نوای عشق است حسین بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف فرهیخته ناخدای عشق است حسین ▪️ شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین ▪️ مصباح هدی به کائنات است، حسین فیاض جمیع ممکنات است، حسین کان کرم و بحر عطا و احسان یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین ▪️ شاهی که سفینة النّجاتش خوانند مصباح هدای کائناتش خوانند آلوده به خاک ماتم اوست هنوز آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند ▪️ خاک قدمش آب حیات است حسین مهریه‌ی مادرش فرات است حسین غرقیم به دریای معاصی امّا شادیم که کشتی نجات است حسین ▪️ حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ▪️ محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات خورشید رسل که بر روانش صلوات، فرمود به امّت که حسین بن علی مصباح هدایت است و کشتیّ نجات ▪️ از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند ▪️ من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ▪️ سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین ▪️ سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین ▪️ هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین غم نیست اگر غرق گناهیم همه چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین ▪️ اسباب نجات کائنات است، حسین فیاض جمیع ممکنات است، حسین چون کشتی چار موجه شد در شط خون با آن که سفینة النّجاة است حسین ▪️ در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین @nohe_sonnati
دوبیتی صهبای ولایت از ولی می‌خواهیم سرمستیِ جام ازلی می‌خواهیم در عید ولادت علی‌ّبن حسین عیدی ز حسین‌بن‌علی می‌خواهیم @nohe_sonnati
دوبیتی امشب که ز شادی شده سرشار علی در آینه دیده روی دادار علی چیده ست گلِ بوسه ز لب های حسن یعنی به رُطب نموده افطار علی @nohe_sonnati
دوبیتی جاری به تن زمان چو روح است علی در موج بلا ناجی نوح است علی حلاّل تمام مشکلاتش خواندند شک نیست که مفتاح فتوح است علی ▪️ قرآن ز علی مدح به هر آیه کند آن آیه ،جمال خویش پیرایه کند تا ذره ای از مهر علی در دلِ ماست قرآن همه جا بر سرِ ما سایه کند ▪️ ظلم است به سوی ظلمت از نور شدن در دایره ی گناه محصور شدن هر چند شفاعتش به ما نزدیک است انصاف نباشد از علی دور شدن ▪️ حق چون به وجود از عدم آورد مرا در دوستیِ فاطمه پرورد مرا چون دید نمک گیر غمِ فاطمه ام مهمان،سرِ سفره ی علی کرد مرا ▪️ ماه است و به هر آینه دیدن دارد مهرش ز دو کون برگزیدن دارد احمد که به معراج شده میداند وصف علی از خدا شنیدن دارد @nohe_sonnati
دوبیتی آواز دهد منادی از بام کرم آرد ز خدا به خلق، پیغام کرم نومید نباشید و به ره بنشینید میلاد کریمه است و هنگام کرم ▪️ عالم همه را باغ ارم فرماید وز حرمت خویش محترم فرماید معصومه بود کریمه ی اهل البیت آمد که به عالمی کرم فرماید @nohe_sonnati
دوبیتی از کوی تو ای قبله ی عالم! نرویم با دست تهی و دل پُر غم نرویم از درگه تو که کعبه ی امّید است نومید کسی نرفته، ما هم نرویم @nohe_sonnati
دوبیتی بر شمس شموس نور عین است جواد خورشید سپهر کاظمین است جواد تا حشر سزد که شیعه گرید بر او لب تشنه چو جدِّ خود حسین ست جواد ▪️ چرخ از غم زندگانی‌ات گریه کند از کینه ی خصم جانی‌ات گریه کند کم عُمرترین امامِ‌ معصوم تویی زهرا به تو و جوانی‌ات گریه کند ▪️ امروز در اضطراب باشد خورشید در سایه ی التهاب باشد خورشید بر شمس‌شموس تسلیت باید گفت زین غم که در آفتاب باشد خورشید ▪️ از آتش غم، سینه کباب ست امروز بغداد ز سیل غم، خراب ست امروز جا دارد اگر کبوتران سایه کنند خورشید میان آفتاب ست امروز @nohe_sonnati
دوبیتی موسایی و صد جلوه به هر طور کنی هر جا گذری، حکایت از نور کنی تو باب حوائجیّ و ما حاجتمند ما را نکند ز درگهت دور کنی ▪️ زیر علم امام کاظم بودن غرق کرم امام کاظم بودن خوب است ولی عجب صفایی دارد یک شب حرم امام کاظم بودن ▪️ فیض تو به ما ز والدینت برسد از مشهد و قم، دو نورعینت برسد دلتنگ زیارت تو هستم چه شود! دستم به ضریح کاظمینت برسد ▪️ طور من است مرقدِ موسای کاظمین قربان آن دو گنبدِ زیبای کاظمین بعداز غدیر و جلوه ی مستانه نجف تعظیم می کنیم به آقای کاظمین ▪️ بر آینه ی جمال داور صلوات بر نور دو‌ دیده ی پیمبر صلوات بفرست تو با امام صادق امشب ناز قدم موسی جعفر صلوات ▪️ بر احمد و آلش صلواتی بفرست بر جمله خصالش صلواتی بفرست اندر شب میلاد امام کاظم بر ماه‌ جمالش صلواتی بفرست ▪️ بر خنده ی خورشید مشارق صلوات بر آینه ی جمال خالق صلوات از مکه و از مدینه گل می بارد بر دسته گل امام صادق صلوات @nohe_sonnati
دوبیتی بگذار که خاک زیر پایت باشیم وز مِهر چو ذرّه در هوایت باشیم ما را به گدایی درِ خود بپذیر بگذار گدای سامرایت باشیم @nohe_sonnati