🔶 غــیـــبـــت مـــادرم
من غیبت هیچ کس را نکنم جزء مادرم چون آموخته ام آنکه غیب شود نیکی غیبت کننده را برگیرد و چه بهتر آنکه پاداش من را مادرم بَرد
من ار نام مردم بزشتی برم
نگویم بجز غیبت مادرم
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
آتش عشق است کَاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
آتشی که در جان و وجود یک ولی خدا قرار دارد، آن آتش برخواسته و برآمده از عشق است؛ یعنی عشق است که آدمی را آتشین می کند، گرم و پُر حرارت می کند
آتش عشق است کَاندر نی فتاد
آتشی از جنس عشق است و برآمده از عشق است که در وجود نی(ولی خدا) افتاده است
عشق اساس هر کاری در این عالم است و هر کجا که بروید رد پای عشق را می بینید؛ چه آنکه نازلش باشد و چه آنکه عالی اش باشد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
نمونه اش آب انگور در خمر است که به راستی چرا می جوشد؟ چرا درون خمره بی تابی می کند؟ جوشش آن ریشه در این دارد که آن می خوار علاقه و دوست دارد که می بنوشد و مست بشود، پس این جوشش ریشه در یک عشقی دارد، منتهی یک عشق سخیف و نازلی...
مولانا وقتی که از عشق سخن می کند، برخلاف دیگران که از اندوخته های ذهنی خود می گویند، او از تجربیاتش یاد می کند و لذا مولوی وقتی در عرصه ی عشق سخن می کند تنها الفاظ نیست که بکار می بَرد.
روزبهان بقلی در ابهر العاشقین با وجود اینکه نثر بسیار جذابی دارد، وقتی از عشق یاد می کند، یک عشق وهم آلودی است و اصلا کاملا پیداست که این مرد عشق را نچشیده و لمس نکرده است؛ اما وقتی مولانا از عشق می گوید کاملا هویداست که این مرد با پوست و خون خود عشق را به تمام معنا درک و دریافت کرده است
سفر کردم به هر شهری دویدم
چو شهر عشق من شهری ندیدم
ندانستم ز اول قدر آن شهر
ز نادانی بسی غربت کشیدم
به غیر عشق آواز دهل بود
هر آوازی که در عالم شنیدم
#نور_ماه
#مثنوی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 تــــرس
آدمی گاهی باید از چیز هایی بهراسد؛ ولی اظهار شجاعت می کند، مانند موشی که تنها از گربه می ترسد و چون درکی و معرفتی از شیر ندارد ادعا دارد که از او ترسی هم ندارد و چه بسا گاهی هم با دم او بازی کند!
گربه باشد شحنه هر موشخو
موش که بود تا ز شیران ترسد او
یا مانند آن روستایی که گاوش را یک شیر خورد و چون تاریک بود و شناخت نداشت، با فرض گاو بودن به شیر دست می زد
روستایی گاو در آخر ببست
شیر گاوش خورد و بر جایش نشست
گفت شیر ار روشنی افزون شدی
زهرهاش بدریدی و دل خون شدی
این چنین گستاخ زان میخاردم
کو درین شب گاو میپنداردم
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نی حریف هر که از یاری بُرید
پرده هایش پرده های ما درید
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
درخت لیمو را هیچ گاه به درخت انار پیوند نمی زنند چون هیچ سنخیت و شباهتی با همدیگر ندارند چون شرط پیوستگی سنخیت است، همان که فلاسفه می گویند:
السنخیة علة إنضمام
سنخیت و تشابه شرط پیوستگی و پیوند خوردن است و بخاطر همین است که هیچ گاه یک ولی خدا با هر کسی جوش نمی خورد و هر کسی با او نمی تواند ارتباط برقرار کند و مولانا همین حقیقت را در این قالب زیبا و لطیف بیان می کند:
نی حریف هر که از یاری بُرید
پیش تر گفتیم که "نی" یک معنای نمادین دارد و نی رمز و نمادی از ولی خداست چون دقیقا یک ولی خدا شبیه نی می ماند؛ نی درونش خالی است و چون درونش خالی است دمیده می شود و از آن آهنگ خوش شنیده می شود و یک ولی خدا هم چون درونش خالی و عاری از هوا و هوس است، خداوند در او می دمد و بر لبان حق می نشیند و سخن که می کند شکر بیرون می ریزد.
این نی و ولی خدا حریف چه کسانی است؟ حریف برخلاف معنای معمول امروز که به معنای رقیب است، معنای دقیق آن هم حرف بودن و هم سخن بودن است؛ کسی برای شما حرفی داشته باشد، کسی همراه و دم ساز شما باشد به او "حریف" می گویند، و نی حریف و هم سخن و همراه چه کسی است؟
نی حریف هر که از یاری بُرید
"یار" به معنای محبوب و بت است و آن رمز تعلقات آدمی است و کسی می تواند ولی خدا بشود که از تعلقات خود بگذرد و پله پله به سوی خدا راه بپیماید، پس این یکی از ویژگی های بارز اوست که از یار و محبوب و بت ها بگذرد و حالا هر کسی ولو از یک یار و تعلقی دست کشیده باشد، طبیعتا یک سنخیتی با این ولی خدا پیدا می کند و در نتیجه این ولی خدا حریف او خواهد شد و بر او حرف خواهد داشت و حرف خواهد زد.
پرده هایش پرده های ما درید
"پرده" به معنای آهنگ و نغمه و موسیقی است؛ کلام و سخن یک ولی خدا را به یک نغمه و موسیقی تشبیه می کند؛ چطور نغمه ها و آهنگ ها وقتی فاخر و بلند باشند گوش نواز و جان نوازند، می گوید: کلام یک ولی خدا هم دقیقا چنین تمثیل و وصفی دارد که مانند پرده و موسیقی است.
"پرده هایش" یعنی سخنان و کلماتش و "پرده" دوم در این بیت به معنای حجاب و مانع است و مولانا می گوید: چطور شما یک آهنگ فاخری می شنوید برای لحظاتی فارغ از ماجرا های بیرونی می شوید و مشغله های پیرامونی را فراموش می کنید و وارد یک دنیای دیگری می شوید و غم و غصه ها را کنار می گذارید که هر کدام از غم و غصه ها یک مانع و حجابی هستند و اجازه نمی دهند انسان به نشاط و شادی واصل بشود، دقیقا کلمات اولیای خدا هم چنین مثالی دارند که حرف های آنها حجاب ها را از پیش چشمان شما دور می کنند.
#نور_ماه
#مثنوی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________