بررسی و تحلیل جواز یا عدم جواز توبه در قیامت.mp3
28.77M
💯🔊 #بشنوید
🔸 صوت کامل کرسی بررسی و تحلیل جواز یا عدم جواز توبه در قیامت
🎙 با حضور:
#حسین_عشاقی
#محمدحسن_قدردان_قراملکی
#محمد_عابدی
✍️ دبیرعلمی: #قاسم_بابایی
📅 شنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۳
🏢 قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
#صوت
#کرسی
🆔 @iictchannel
الاقدام التالیه فی الحکمة المتعالیه جزء 2.xps
957.5K
جزء دوم از مجموعه الأقدام التالیة فی الحکمة المتعالیة
امروز 1403/3/13 تدریس جلد دوم از مجموعه «الأقدام التالیة فی الحکمة المتعالیة» پایان یافت این مجموعه، فلسفهی نوینی است که بر مبنای «وحدت شخصیه وجود» تبیین و تقریر یافته است؛ جزء اول آن قبلا تدریس شده است و بقیه مجلدات آن در سالهای آتی مورد بحث و در منظر نظر همراهان گرامی قرار خواهد گرفت؛ امید است مورد قبول حضرت حق و أولیاء گرامش واقع گردد.
نشر آثار استاد حسین عشاقی
جزء دوم از مجموعه الأقدام التالیة فی الحکمة المتعالیة
این نسخه بروزه شده است و در هنگام تدریس اصلاحاتی اعمال شده است اگر دوستان از قبل نسخه ای داشته اند، لطفا این نسخه فعلی را ملاک قرار دهند.
🟢 یادداشتهای قرآنی و روایی
موضوع: اثبات #مقام شهادت برای کشتهشدگان در راه خدا
🖌مقام معظم رهبری در مراسم سالروز ارتحال امام خمینی در سال 1403 نکتهای را در مورد آیه 154 بقره و در مقایسه با آیه 169 آل عمران ارائه فرمودند؛ که بلحاظ تفسیری، جالب و شایسته تدبر و اذعان است؛ زیرا در باب #شهادت و #شهید این پرسش مطرح است که آیا به لحاظ قرآنی مقامات شهید و شهادت که در آیات قرآنی به آن تذکر داده شده، فقط مربوط به کسانی است که توسط اقدامات دشمنان دین کشته میشوند؟ یا این مقامات شامل حال همه کسانی است که در راه خدا کشته گردند گرچه قتل آنان مستند به اقدامات دشمنان دین نباشد؟
🔷 پاسخ بدوی به این پرسش این است که بر اساس مفاد آیه «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون » (169 آل عمران) این مقامات مربوط به کسانی است که در راه خدا و توسط اقدامات دشمنان دین کشته شوند نه کسانی که قتل آنها مستند به اقدامات دشمنان دین نباشد (گرچه در راه خدا کشته شده باشند)؛
🔸 زیرا این آیه یعنی (169 آل عمران) در ضمن آیات جهاد با کفار است که به قرینه فضای جهادی این آیات، نکات مطرح شده در آیه، مربوط به جهاد با دشمن میشوند؛ پس مراد از «الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ» در این آیه کشتهشدگانی هستند که در راه خدا و با اقدامات دشمنان دین کشته شوند؛ و لذا نمیتوان سایر افراد را تحت شمول این عنوان قرار داد و بالتبع نمیتوان #مقامات_معنوی ذکر شده در این آیه را برای دیگر #کشتهشدگان راه خدا که قتل آنان مستند به اقدمات دشمنان دین نیست قائل بود.
🔶 این، مقتضای اولیه مفاد آیه (169 آل عمران) است؛ اما در آیه (154 بقره) تقریبا همین مقامات و با همین تعبیرات چنین آمده «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُون» با این تفاوت که این آیه در ضمن آیات جهاد نیست و قبل و بعد آن از مسئله جهاد با دشمنان دین سخنی به میان نیامده است بلکه یک دستور کلی است مربوط به کسانی که در راه خدا کشته میشوند «مَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ»، بدون این که این تعبیر، قید مقالی یا مقامی خاصی داشته باشد، که بالتبع مفاد آیه این میشود که مقامات مذکور در این آیه مربوط به کسانی است که در راه خدا کشته شوند (خواه قتل آنان مستند به اقدامات کفار باشد یا نباشد).
🔷 در اینجا این #پرسش شکل میگیرد که بالأخره این مقامات معنوی، موضوعش چه کسانی هستند؟
🔻«کشتهشدگان در راه خدا» که مقتضای 154 بقره است
🔻یا «کشتهگان در راه خدا که قتلشان توسط دشمنان خدا باشد» که مقتضای 169 آل عمران است؟
🔶 پاسخ این است که جمع بین دو آیه اقتضا میکند که افرادی که #یقینی_الخروج از مفاد دو آیه هستند را استثناء کنیم و بقیه افراد را (چه یقینی الدخول باشند چه مشکوک الدخول) تحت شمول نهی باقی گذاریم
🔹زیرا در شک در تعداد افراد خارج شده از حکم نهی بین اقل و اکثر باید به مقدار اقل اکتفاء کرد و چون عنوان «کشتهشدگان در راه خدا» از عنوان «کشتهشدگان در راه خدا که قتلشان توسط دشمنان خدا باشد» اعم است، پس افراد خارج شده از عنوان اول (که اعم است) کمتر از افراد خارج شده از عنوان دوم هستند؛
🔸و بنابراین طبق مفاد این قانون اصولی، بکارگیری عنوان #مرده برای همه افرادی که در راه خدا کشته شوند (خواه قتل آنان مستند به اقدامات کفار باشد یا نباشد) ممنوع و منهی است و نباید آنان را مرده پنداشت بلکه باید به #شهادت و زنده بودن آنان اعتقاد داشت.
🔷 این نتیجه در صورتی است که حکم مطرح شده در هر دو آیه را یکسان بدانیم ولی دقت در آیه نشان میدهد که گرچه هر دو آیه با توجه به ثبوت عنوان «کشتهشدگان در راه خدا» در موضوع، حکم مشترکی دارند و آن این است که چنین افرادی را نباید مرده پنداشت بلکه آنان شهید و زنده هستند؛ اما در عین حال آیه (169 آل عمران) بلحاظ این که قتل، در شرایط جنگ با دشمنان خدا رخ داده، کشتهشدگان در این آیه، یک حکم اختصاصی هم دارند، و آن این که این گروه از «کشتهشدگان در راه خدا» بخاطر حضور در میدان جهاد، به مقام #ارتزاق_عندالله نیز واصل میشوند؛
▪️ و در این صورت دو آیه دو موضوع متفاوت داشته و لذا دو حکم متفاوت هم دارند گرچه بخاطر ثبوت قدر مشترک در موضوع، در حکم هم، قدر مشترک حکمی نیز دارند.
🔶 به هر جهت هر دو آیه دلالت بر ثبوت #مقام_شهادت برای #کشتهشدگان در راه خدا» دارند چه در جنگ با کفار کشته شوند چه در سایر حوادثی که برای خدا صورت میگیرند.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🏴 يا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
◾️شهادت پنجمین پیشوای شیعیان، حضرت امام محمد باقر علیه السلام تسلیت باد.🖤
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: بحثی درباره بخش پایانی #دعای_عرفه
🔶 دعای عرفه كه سرشار از مضامين معنوي است و از مواريث گرانبهاي اهلبيت براي امت اسلامي است يك بخش پاياني دارد، كه آموزههاي #توحيد_عرفاني در آن موج ميزند؛ اما عدهاي اين بخش را، از مجموعه دعاي عرفه محسوب نکرده و ادعا ميكنند كه از تصرفات و افزودههاي #متصوفه در دعاي حضرت أباعبدالله الحسين است؛
🔸عمده سخنان متأخرین در انکار این بخش، مستند به اظهارات علامه #مجلسي رحمت الله عليه در كتاب شريف بحار الأنوار است؛ ایشان براي انکار جزء بودن این بخش، دو دليل آورده است؛ در يادداشت حاضر به طرح و بررسي اين دو دليل ايشان ميپردازيم.
🔹دلیل اول مرحوم مجلسی: اين بخش در برخي نسخ قديمي كتاب اقبال سيد بن طاووس نيست؛ همچنين در كتاب مصباح الزائر كه كتاب ديگر سيدبن طاووس است، و نيز در كتاب بلد الامين كفعمي اين بخش از دعا وجود ندارد.
🔹دلیل دوم مرحوم مجلسی: عبارات اين بخش از دعا، با سياق ادعيه معصومين سازگاري ندارد و فقط با مذاق #صوفيان هماهنگ است. (بحار ج 95 ص 227)
🟢 پاسخ دلایل مرحوم مجلسی
دقت در بیانات ایشان روشن میکند هر دو دلیل ایشان مردود بوده و پذيرفتني نیست؛
🔷 بررسي دليل اول: عبارت مرحوم مجلسي این است: «لم يوجد هذه الورقة في بعض النسخ العتيقة من الإقبال» این عبارت دلالت دارد كه اكثر نسخ قديمه اقبال واجد اين بخش اخير بوده است؛ زيرا مرحوم مجلسي مايل به جزء نبودن آن در دعاي عرفه بوده است؛ و اگر نسخ قديمه زمان مجلسی كه ايشان ديده، اكثرا فاقد اين جزء ميبود يا لااقل تعداد قابل توجهي از نسخ قديمه فاقد اين جزء ميبود او به فقدان اكثر نسخها يا به تعداد قابل توجه نسخههاي فاقد براي اثبات ديدگاه خود استناد و استدلال ميكرد؛ اما ایشان چنين كاري را نكرده است و فقط ادعا كرده که برخي نسخ قديمه، فاقد جزء اخير است؛
🔻بنابراين تعبير #بعض_النسخ_العتيقة در عبارت مرحوم مجلسي، به طور ضمني شهادت است كه به اين كه اكثر نسخ قديمة زمان مجلسي واجد اين بخش بوده است؛ و وقتي اكثر نسخ قديمه زمان مجلسي واجد جزء اخير بوده ادعاي جزء نبودن خلاف تحقيق است.
🔻اما ادعاي ايشان مبني بر اين كه اين بخش در كتاب ديگر سيد بن طاووس يعني كتاب «مصباح الزائر و زاد المسافر» نيست؛ گرچه درست است اما بايد توجه داشت شيوه سيد بن طاووس در كتاب «مصباح الزائر و زاد المسافر» بر #اختصار بوده است؛ او در اين كتاب ميخواسته زائران مسافر، كتاب مختصري را هنگام سفر براي ادعيه و زيارات، داشته باشند لذا نبودن اين بخش در كتابی که بنا بر اختصار بوده، دليل بر نبودن آن، در اصل دعا نيست.
🔻همچنين نبودن اين جزء در كتاب بلد الامين #كفعمي كه تقريبا دو قرن و نيم متأخر از سيد بن طاووس است با توجه به اين كه قبلا روشن كرديم كه كلام مجلسي شهادت ضمني است بر اين كه اكثر نسخ قديمه داراي اين بخش بوده، ضرري نميرساند؛ زيرا ترجيح، با نسخ قديمه است كه كلام مجلسي خود #شهادت ضمني است بر ثبوت آن.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
ادامه👇👇
.
ادامه از بالا
🔷 بررسي دليل دوم: ادعاي ديگر مرحوم مجلسي مبنی بر این كه مطالب اين بخش با سياق ادعيه معصومين سازگاري ندارد (عبارات هذه الورقة، لا تلائم سياق أدعية السادة المعصومين) و فقط با مذاق صوفيان هماهنگ است، نیز صحیح نیست. زیرا:
1️⃣: اولا نمونههايي از اين گونه دعاهاي عرفاني در ساير ادعيه یا زیارات ائمه علیهم السلام وجود دارد مثل:
🔻جمله «إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ☘️» در #مناجات_شعبانیه،
🔻جمله «اطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَى رَبِ الْأَرْبَابِ أَنْفُسُهُم☘️در مناجاتهاي #خمسة_عشر که هر دو به مقام فنای عارف در حضرت حق دلالت دارند؛
🔻جمله «لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ☘️ در زیارت #رجبیه که بر انحصار وجود حقیقی در وجود خداوند دلالت دارد؛
🔻جمله «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِکم☘️در زیارت جامعه كه با توجه به آیه «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها☘️ به تجلی حضرت رب الأرباب در ذوات نوری ائمه اشاره دارد؛
🔹بنابراین با استناد به وجود تعابیر عرفانی در این بخش از دعای عرفه، نمیتوان جزء بودن این بخش را انکار کرد؛ زیرا چنین تعابیری در سایر کلمات معصومین فراواناند.
2️⃣ : ثانيا ادعای عدم سازگاری قابل اثبات نیست؛ زیرا عبارات منقول از معصومین علیهم السلام چنان متفاوت و با #سطوح متخالفاند که در روایتی وارد شده اگر اباذر چیزهایی را که در دل سلمان است میدانست او را میکشت 🌸و اللَّهِ، لَوْ عَلِمَ أَبُوذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه🌸،
🔸این بدین معنی است که تفاوتها در تعلیمات معصومین در حدی است که برخی این تعلیمات در نظر بسیاری از مباشران بیواسطه با معصومین مثل ابوذر به عنوان مطالب #کفرآمیز تلقی میشده است با این که این تعلیمات هم از ناحیه معصومین به قلب امثال سلمان القاء شده است؛ بنابراین ادعای این که عبارات این بخش با سياق ادعيه معصومين سازگاري ندارد، مجازف و غیر قابل اثبات است.
3️⃣ : ثالثا همه انسانهاي گوناگون مخاطب تعليمات ائمهاند؛ و بنابراين در ادعيه اهلبيت علیهم السلام متناسب با اهل معني و اهل عرفان حتما بايد ادعيهاي وارد شده باشد بنابراين هماهنگي برخي #ادعيه_مأثورة با #حقائق_عرفاني نه تنها امر باطلی نيست بلكه يك ضرورت تعليمات ديني است.
4️⃣ : رابعا نكته ديگري كه به عنوان اشكال به بيان مرحوم مجلسي وارد است اين است كه احاديث زيادي از ناحيه ائمه علیهم السلام وارد شده است و خود مرحوم مجلسي نيز اين احاديث را در باب مفصلي در بحار (ج 2 ص 182) به بعد جمعآوري كرده است؛
🔸حاصل محتواي اين احاديث اين است كه ما نبايد احاديثي را كه به ائمه نسبت داده ميشود #تكذيب كرده و رد كنيم؛ گرچه اين احاديث يا بلحاظ سند ضعيفاند و يا بلحاظ محتوا بگونهاي هستند كه قبول آنها #ثقيل و اذعان به آنها سخت است؛ بلكه بايد در مورد آن احاديث بدون رد و اثبات، #توقف كنيم تا وضعيت آنها روشن شود؛ به عنوان نمونه دو مورد از اين احاديث را از بحار ميآوريم:
🔷 الف : ابوبصير از امام باقر يا امام صادق علیهما السلام روايت ميكند كه امام فرمود «لَا تُكَذِّبُوا بِحَدِيثٍ آتَاكُمْ مُرْجِئِي وَ لَا قَدَرِيٌ وَ لَا خَارِجِيٌ نَسَبَهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَيْءٌ مِنَ الْحَقِّ فَتُكَذِّبُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوْق عَرْشِه🥀 يعني حديثي را كه كسي از فرقههاي #مرجئه يا #قدريه يا #خوارج به ما نسبت ميدهد تكذيب نكنيد زيرا شما (واقع امر) را نميدانيد شايد مطلب حقي باشد در اين صورت شما با تكذيبتان خدا را در بالاي عرشش تكذيب كردهايد. (بحار ج 2 ص 187).
🔷 ب: سفيان بن سمط ميگويد به امام صادق علیه السلام عرض كردم مردي از ناحيه شما ميآيد و از جانب شما #خبري_عظيم را نقل ميكند كه موجب تنگي سينه ميشود بگونهاي كه ما او را #تكذيب ميكنيم؛ امام فرمود آيا نه اين است كه او خبري از من گزارش ميكند؟ گفتم بلي؛ امام فرمود آيا اين خبر (در بعيد بودن) مثل اين است كه شب، روز؛ و روز، شب گردد؟ گفتم نه؛ امام فرمود پس #امر_حديث را به ما واگذار و آن را رد نكن زيرا اگر آن را رد و تكذيب كني در حقيقت ما را تكذيب كردهاي. (بحار ج 2 ص 187).
🔸 با توجه به اين گونه احاديث كه تعدادش نيز فراوان و برخی آنها صحیح است؛ اشكال به مجلسي اين است كه چرا در مورد جزء اخير دعاي عرفه طبق اين احاديث عمل نكرده و در مورد اين بخش #توقف نكرده بلكه بجاي توقف، صريحا آن را انكار كرده و آن را به غير ائمه نسبت ميدهد؛ به نظر ميرسد اين انكار، شايسته مقام علمي علامه مجلسي نيست؛ غفر الله له و لنا.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
✨✨ بررسی شبهه #متاخرین نسبت به بخش پایانی دعای عرفه
⚡️ در سالهای أخیر منکران جزئیت با استناد به این که این بخش از دعا در کتاب #الحکم_العطائیة ابن عطاء اسکندری تحت عنوان «مناجات» موجود است گفتهاند اصل این بخش از دعا از ابداعات او بوده و بعد به کتاب اقبال سید بن طاووس و برخی کتب دیگر ملحق شده است.
💥 پاسخ شهبه: این پندار باطل است؛ زیرا
⭐️ اولا: #ابن_عطاء بلحاظ زمانی تقریبا نیم قرن از سید بن طاووس متأخر است؛ و الحاق آثار مؤلفان متأخر به آثار مؤلفان متقدم، بعید است؛
⭐️ ثانیا مکتوباتی که او در بخش حکم کتابش آورده نشان میدهد که او بلحاظ علمی در سطح یک #نصیحتگر_اخلاقی است نه در سطح یک فیلسوف و عارف عالی مقام؛ حال آن که این بخش از دعای عرفه سرشار از مضامین عالی عرفانی و فلسفی است و چنین مضامینی ممکن نیست از ابداعات چنین شخصی با چنین سطحی از معلومات باشد؛
🌟 مثلا از مضامین عالی فلسفی این بخش این جمله است که میفرماید 🌸كيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِمَا هُوَ فِي وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَيْك🌸که به #برهانهای_صدیقین اشاره دارد، برهان هایی که سخن گفتن در مورد آنها فقط از فیلسوفان بزرگ انتظار میرود؛ بنابراین آنچه معقول است این است که او چنین دعایی را در جایی مشاهد کرده و اجمالا آن را با حال وهوای #سلوک_عرفانی مناسب دیده و لذا آن را به آخر کتابش افزوده است؛
🌟چنانکه در بخش حکم نیز مسئله به همین صورت بوده است او جملات برجستهای را در راستای تهذیب و سلوک عرفانی جمعآوری کرده برخی را خود ابداع کرده و برخی را از دیگران گرفته و با تصرفاتی، آنها را در کتابش آورده است
مثلا در حکمت 37 جمله معروف 🌺کان الله و لا شیء معه و هو الآن علی ما علیه کان🌺را آورده که روشن است این حکمت از خود او نیست بلکه در روایات ائمه شیعه آمده
و نیز در حکمت 64 جمله «من لم یشکر النعم فقد تعرض لزوالها» منسوب به امیرالمؤمنین است که در کتاب عیون الحکم و المواعظ لیثی با کمی تفاوت بدین صورت آمده است که 🌸منْ لَمْ يَشْكُرِ النِّعَمَ عُوقِبَ بِزَوَالِهَا🌸؛
🔥 بنابراین درست این است که گفته شود همانگونه که ابنعطاء جملاتی را از منابع روایی شیعه گرفته و بدون این که از منبع اصلی یادی بکند، در بخش حکم آورده است؛ بخشی از دعای عرفه را نیز از منابع روایی شیعه گرفته و بدون این که از منبع اصلی یادی بکند در بخش مناجات آورده است.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: حدیث غدیر و استنتاج #مولویت_علوی از #مولویت_نبوی
🔶 در حدیث معروف غدیر، پیامبر اکرم از جمله «هر کس من مولای اویم» نتیجه گرفته است که «علیّ مولای او است» "من کنت مولاه، فعلیّ مولاه"
🔸پرسش این است که به لحاظ عقلانی، چگونه مولویت علی از مولویت پیامبر اکرم استنتاج میشود؟ و بین مولویت نبی و مولویت علیّ چه ملازمه وجودی هست که اولی بدون ضمیمه چیز دیگری، به دومی منجر میگردد؟
🔷 پاسخ این است که روح و نفس امیرالمؤمنین همان روح و نفس پیامبر اکرم است در جلوهای دیگر. بنابراین #مولویت_علوی نیز همان #مولویت_نبوی است در جلوهای دیگر؛
🔹در حقیقت پیامبر در حدیث غدیر به مردم تذکر میدهد که علی همان شخص محمدی است در جلوهای دیگر و لذا مولویت او همان مولویت حقیقت محمدی است و نه مولویتی جدید و متفاوت با مولویت حقیقت محمدی که به وضع و جعل جدیدی نیاز باشد.
✨ در اینجا باید توجه داشت این که روح و نفس امیرالمؤمنین همان روح و نفس پیامبر در جلوهای دیگر است اشارهای به یک اتحاد صرفا مجازی و یگانگی اعتباری نیست که مثلا دو دوست صمیمی به هم ابراز میکنند بلکه چنین اتحاد و یگانگی، یک #رابطه_تکوینی و #اتحاد_وجودی حقیقی است که بین روح و نفس نبوی و علوی برقرار است، اتحادی که هم در قرآن در آیه #مباهله با تعبیر «انفسنا» به آن اشاره شده است و هم در روایات متعدد شیعه و سنی آمده و با تعابیر و جملات مختلفی بیان گردیده است؛
⭐️مثل حدیثی که از پیامبر روایت شده که فرمود: «خُلِقْتُ أَنَا وَ عَلِيٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ» من و علی از نور واحدی آفریده شدیم؛ و نیز فرمود: «خُلِقْتُ أَنَا وَ عَلِيٌ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ، فَأَنَا أَصْلُهَا وَ عَلِيٌّ فَرْعُهَا» من و علی از درخت یگانهای آفرینش یافتهایم، من اصل آن درختم و علی فرع آن؛ یا فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ وَ سائِرُ النّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتّى» من و علی از یک درخت یگانهایم و سایر مردم از درختان مختلف.
❓: در اینجا این پرسش به نظر میرسد که آیا یک روح و نفس یگانه امکان دارد به دو بدن متفاوت تعلق بگیرد یا نه چنین چیزی شدنی نیست؟
✳️ پاسخ این است که چنین ادعایی #امتناع_عقلی ندارد بلکه مواردی از این قبیل وجود دارند که آنها بر امکان چنین ادعایی بلکه بر وقوع آن دلالت دارند؛ گرچه ادعای ما این نیست که این موارد عینا از قبیل اتحاد مورد نظر در باره پیامبر و امیرالمؤمنین باشد؛ ولی وقوع چنین مواردی نشان میدهد که اتحاد دو بدن در یک نفس و روح امکان وقوعی دارد گرچه این موارد یکسان نیستند؛ این موارد عبارتند از:
1️⃣ : جنین و مادر دارای دو بدن مادی هستند ولی روح و نفس مدبر و اداره کننده این دو بدن مادی یکی بیش نیست که همان روح مادر است؛ مخصوصا جنینی که هنوز روح به آن القاء نشده است؛ و حتی بعد از القاء روح به بدن جنین نیز روح جنین تحت اشراف روح مادر و تحت تدبیر و اداره روح مادر است؛ زیرا روح در دوره جنینی هنوز ادراکی به ابزار آلات مادی و بدنی خود ندارد که بر اساس آن ادراک و آگاهی، کار تدبیر و اداره بدن خود را انجام دهد؛ چنانکه در آیه «وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئا» به این عدم آگاهی اشاره شده است.
2️⃣ : نفس در هنگام رؤیا هم #بدن_مادی را اداره و تدبیر میکند و هم #بدن_مثالی و رؤیایی خود را؛ زیرا در حال رؤیا هم کارهای طبیعی بدن، تحت اشراف نفس صورت میگیرند مثل هضم غذا، تنفس هوا، و یا غلطیدن و پهلو به پهلو شدن در رختخواب با احساس خستگی از وضعیت قبل؛ و هم در رؤیا با بدن مثالی و برزخی با کسی سخنی میگوید یا منظرهای را مشاهده میکند یا حرکتی را انجام میدهد؛ پس در حالت رؤیا، نفس واحد دو بدن مثالی و بدنی را تحت تدبیر و اداره خود دارد.
3️⃣ : بنا بر نظر حق در باب #معاد، انسان در عین این که با بدن جسمانی مادی محشور میگردد دارای بدن مثالی و برزخی نیز هست که هر دو تحت تدبیر و اداره نفس قرار میگیرند.
بنابراین این که یک نفس بر دو بدن مادی یا بر یک بدن مادی و یک بدن مثالی اشراف داشته و آنها را اداره و تدبیر کند چیز محالی نیست و لذا این که روح پیامبر و امیرالمؤمنین نور واحد باشد در دو جلوه متفاوت #نبوی و #ولوی، و شجره واحدی باشد با دو میوه محمدی و علوی، بدون هیچ اشکالی پذیرفتنی و قابل قبول است.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
در ایام محرم برخی مطالب عرفانی به صورت گزینشی از دعای عرفه امام حسین استخراج شده و به عنوان «وقایع کربلا، تجسم دعای عرفانی عرفه» در سامانه قدس آنلاین منتشر میشود، پیوند آن را در کانال به اشتراک می گذاریم بخش اول را در زیر ملاحظه کنید.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram