eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
532 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
73 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
05_022 P591 - S16.mp3
4.94M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 22 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 591 س 16 @oshaghierfan &
05_023 P592 - s18.wav
24.32M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 23 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 592 س 18 @oshaghierfan &
🔵 يادداشت‌ها 🖌 موضوع: محبت به امام حسین علیه السلام عینا محبت به خدا است 🔶 در کتاب الارشاد از شیخ مفید در باب فضائل امام حسين علیه السلام آمده است که پیامبر اکرم صلوات الله فرمودند: 🌸أحَبَّ اللَّه مَنْ أَحَبَّ حُسَيْنا🌸 🔶 در تركيب ادبي اين حديث دو تركيب ادبي متفاوت وجود دارد و هر يك معناي خاصي را در حديث موجب مي‌شود؛ لذا دو تفسير متفاوت براي اين حديث مي‌توان ارائه كرد كه البته هر دو درست و قابل قبولند؛ ولي يكي زيباتر و دوست داشتني‌تر است. 1️⃣: تركيب اول در اين جمله اين است كه «الله»، فاعل فعل أَحَبَّ، و «من...» مفعول اين فعل باشد؛ بر اساس اين تركيب ادبي، معناي جمله اين مي‌شود كه خدا دوست دارد هر كس را كه امام حسين علیه السلام را دوست دارد. 2️⃣: اما تركيب دوم اين جمله اين است كه «الله»، مفعول فعل أَحَبَّ، و «من...» فاعل اين فعل باشد؛ بر اساس اين تركيب ادبي، معناي اوليه جمله اين مي‌شود كه خدا را دوست مي‌دارد كسي كه امام حسين علیه السلام را دوست مي‌دارد. 🔸 ولي البته اين تمام معناي جمله نيست؛ بلكه نكته ادبي ديگري اينجا دخالت مي‌كند كه موجب مي‌شود كه معناي جمله از معناي بدوي و اوليه قبلي فاصله بگيرد؛ و آن نكته اين است كه بر اساس قواعد زبان عربي اگر كلمه‌اي بلحاظ ادبي جايگاه خاصي در جمله‌ داشته باشد ولي گوينده آن را از جايگاهش جلوتر قرار دهد اين جلو آوردن كلمه از جايگاهش در آن كلمه مي‌كند 🔸 مثلا مفعول جمله بلحاظ قواعد اوليه عربي بعد از فعل و فاعل آورده مي‌شود؛ ولي اگر مفعول از اين مرتبه جلوتر گفته شد؛ در مفاد آن كلمه حصري شكل مي‌گيرد؛ مثل «اياك نعبد» در سوره حمد كه «اياك» مفعول فعل است و قاعده اوليه ادبي اقتضاء مي‌كند كه اين مفعول بعد از «نعبد» بيايد اما در آيه، قبل از «نعبد» آورده شده؛ اين مقدم آورن موجب مي‌شود كه معني جمله در چنين مفعولي شود و لذا معني، اين مي‌شود كه «انحصارا فقط ترا عبادت مي‌كنيم». 🔷 در تركيب دوم حديث مذكور نيز مسئله همين گونه است اگر طبق فرض، «الله»، مفعول فعل أَحَبَّ باشد قاعده اوليه ادبي اين است كه اين مفعول بعد از «من...» كه فاعل فعل است، باشد اما بر خلاف اين قاعده اوليه، مفعول بر فاعل، مقدم شده است؛ و اين، طبق قاعده حصر، در معناي اين مفعول افاده حصر مي‌كند؛ 🔹 در اين صورت با توجه به چنين حصري معناي جمله اين مي‌شود كه كسي كه حسين را دوست مي‌دارد ا فقط خدا را دوست داشته است. 🔸اين حصر در معناي مفعول، ما را به يك معناي عرفاني متعالي در تفسير حديث هدايت مي‌كند؛ و آن این است که : 🌺 مي‌دانيم كه يكي از مقامات سلوك عرفاني، رسيدن به است؛ يعني سالك در سلوك عرفاني به جايي مي‌رسد كه تمام انانيت خود را و واقعيت اشياء ديگر را منحل مي‌بيند؛ در آنجاست كه به هر چه بنگرد چهره‌اي و جلوه‌اي از خدا را مي‌بيند نه هويت‌هاي بيگانه با او را 🌸 «أَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه» 🌸؛ رسيدن به چنين مقام عرفاني از انزل مراتب معنوي ائمه اطهار علیهم السلام است؛ لذا اين حديث به ما ياد‌آور مي‌شود كه امام حسين علیه السلام بخاطر رسيدن به چنين مقامي، در قبال واقعيت حق، هيچ واقعيت دومي و بيگانگي ندارد؛ و ازين‌رو اگر كسي ایشان را دوست داشته باشد متعلق اين دوستي فقط و فقط خود خدا است نه بيگانه‌اي مغاير با حضرت حق؛ و گرنه حصري كه در حديث هست منتفي مي‌شود؛ 🔸 زيرا اگر محبوب در اين محبت دو نفر باشد پس محبوبيت در حضرت حق انحصار نخواهد يافت و اين خلاف دلالت حديث است، پس روشن شد محبت به امام حسین علیه السلام عینا محبت به خدا است. @oshaghierfan &
asfar3_081 P92 - S 7.mp3
7.69M
📕 📌 جلسه 81 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 92 سطر 7 @oshaghierfan &
05_024 P593 - S6.mp3
5.61M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 24 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 593 س 6 @oshaghierfan &
asfar3_082 P93 - s 10.mp3
6.82M
📕 📌 جلسه 82 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 93 سطر 10 @oshaghierfan &
05-025 P594 - S1.mp3
5.88M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 25 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 594 س 1 @oshaghierfan &
asfar3_083 P94 - s 8.mp3
7.54M
📕 📌 جلسه 83 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 94 سطر 8 @oshaghierfan &
asfar3_084 P98 - s 1.mp3
7.31M
📕 📌 جلسه 84 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 98 سطر 1 @oshaghierfan &
5_026 P596 - S4.mp3
5.55M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 26 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 596 س 4 @oshaghierfan &
5_027 P597 - S12.mp3
5.55M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 27 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 597 س 12 @oshaghierfan &
asfar3_085 P101 - S 6.mp3
8.36M
📕 📌 جلسه 85 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 101 سطر 6 @oshaghierfan &
asfar3_086 P102 - S 1.mp3
8.11M
📕 📌 جلسه 86 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 102 سطر 1 @oshaghierfan &
5_028 P 598 - S21.mp3
4.77M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 28 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 598 س 21 @oshaghierfan &
5_029 P 599 - S 20.mp3
5.76M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 29 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 599 س 20 @oshaghierfan &
🔵 يادداشت‌ها 🖌 موضوع: ممنوع بودن یأس از رحمت خدا حتی در جهنم در فرازی از از امام سجاد علیه السلام 🌸 إلَهِي لَوْ قَرَنْتَنِي بِالْأَصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِي سَيْبَكَ مِنْ بَيْنِ الْأَشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَى فَضَائِحِي عُيُونَ‏ الْعِبَادِ وَ أَمَرْتَ بِي إِلَى النَّارِ وَ حُلْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْأَبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِي مِنْكَ وَ لَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِي لِلْعَفْوِ عَنْكَ وَ لَا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبِي أَنَا لَا أَنْسَى أَيَادِيَكَ عِنْدِي وَ سَتْرَكَ عَلَيَّ فِي دَارِ الدُّنْيَا .🌸 🌺 خدایا اگر مرا به غل و زنجیرها ببندی؛ و در حضور حاضران عطایت را از من دریغ داری؛ و عیوب من را به چشم مردم نشان دهی؛ و به بردن من به دستور دهی؛ و بین من و نیکان جدائی بیاندازی؛ با این حال من (در این وضعیت) قطع امید از تو نمی کنم (مَا قَطَعْتُ رَجَائِي مِنْكَ) و از آرزوی و بخششم منصرف نمی شوم (لَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِي لِلْعَفْوِ عَنْكَ) و محبتت از قلبم بیرون نمی رود؛ زیرا من، دستگیری و خطاپوشیت را در دنیا فراموش نمی کنم🌺. 🔶 از این فراز دعای ابوحمزه مطالب زیر را می توان استنباط کرد: 1️⃣: امام با این جملات به تعلیم می دهد که در جهنم هم نباید انسان از و مغفرت خدا مأیوس باشد؛ بلکه باید به مغفرت و رحمت او باشد (لو… أَمَرْتَ بِي إِلَى النَّارِ …. مَا قَطَعْتُ رَجَائِي مِنْكَ وَ لَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِي لِلْعَفْوِ عَنْكَ). 2️⃣ : این امیدواری به رحمت و مغفرت خدا در قیامت، خود یک کار عبادی و است؛ زیرا یأس از رحمت خود نوعی و گونه ای از کفر است چنانکه در قرآن آمده است «وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّون»؛ و نیز آمده «لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ». 3️⃣ : با توجه به بند (۲) روشن می شود که باب و ایمان آوری در قیامت به کلی مسدود نیست؛ چون امام در این فراز از دعا، به دوزخیان تعلیم می دهد که در آنجا به امیداوری به رحمت و مغفرت خدا روآورند؛ اما اگر باب عمل عبادی و ایمان آوری در قیامت به کلی باشد چنین تعلیمی و بیهوده؛ بلکه تشویق به ناممکن خواهد بود؛ که از شأن امام دور است. 🔸 و از اینجا روشن می شود که روایت «الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل» که دلالت بر منتفی بودن عمل عبادی در قیامت دارد، مربوط به همه مقاطع و مراحل نیست بلکه مربوط به مقطع خاصی مثل مقطع است. 4️⃣ : راه و بازگشت به سوی خدا حتی در باز است؛ زیرا امیدوارشدن به مغفرت خداوند در جهنم، خود نوعی توبه است چون توبه این است که انسان کفر و عصیان را رها کرده و رو به ایمان و عبادت آورد؛ و این همان کاری است که در این دعا به جهنمی تعلیم داده شده یعنی به او تعلیم داده شده که را رها و به عبادت «امیدواری به رحمت و مغفرت خدا» رو آورد. 5️⃣ : و چون راه توبه در جهنم باز است پس راه نجات از نیز باز است؛ بنابراین دوزخیان با (نه صرفا زبانی) در جهنم می توانند از عذاب دوزخ رهایی یابند. @oshaghierfan &
asfar3_087 P103 - s 8.mp3
8.27M
📕 📌 جلسه 87 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 103 سطر 8 @oshaghierfan &
5_030 P601 - S21.mp3
5.16M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 30 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 601 س 21 @oshaghierfan &
🔵 يادداشت‌ها 🖌 موضوع: خاطرات ارواح از حوادث قبل از تولد 🔶 مقدمه: تجربه‌گران گاهی خاطراتی را از حوادث قبل از تولد به یاد می‌آورند، این نوشتار است در توجیه این خاطرات. 🔶 از مسائل مشهوری که بین فلاسفه، مورد بحث و گفتگو بوده است، مسئله قبل از است؛ آیا روح هر انسانی، قبل از خلقت بدنش موجود بوده است؟ یا بعد از این که بدن هر انسانی در دوره جنینی به مرحله رشد کافی خود رسید، روح او آفریده می‌شود؟ 🔹در بین فلاسفه قبل از اسلام، به موجودیت روح قبل از بدن، بلکه به ازلیت و قدم روح، قائل است؛ اما به حدوث روح همزمان با حدوث بدن جنین، معتقد است؛ 🔹در دوره اسلامی نیز، ، موافق با دیدگاه ارسطو، قائل به حدوث روح است؛ اما ، موافق با نظریه افلاطون، معتقد به ازلیت و قدم روح است. 🔸در این میان اما، نظریه بدیعی دارد و به‌ گونه‌ای انظار دیگران را در نظریه خود جمع کرده است؛ نظریه او، به و بودن نفس معروف است. 🔴 بیان اجمالی نظریه: روح انسان، و مراحلی دارد؛ و این مراتب گوناگون، احکام مختلفی دارند که می‌توان اقوال مختلف مربوط به حدوث و قدم نفس را با هم جمع کرد؛ 1️⃣ مرتبه عقلانی در قوس نزول 🔹روح انسانی یک مرتبه عالی با تجرد عقلانی دارد؛ در این مرتبه، روح قبل از بدن به‌صورت ازلی موجود بوده است؛ و این مرحله همان مرتبه‌ای است که می‌توان بر اساس آن، دیدگاه و پیروانش را پذیرفت؛ 2️⃣ مرتبه مثالی روح در قوس نزول 🔹هبوط نفس از مرتبه عقلانی به مرتبه مادی یک مرتبه اتفاق نمی‌افتد بلکه بین این دو مرتبه عالی و دانی، یک مرتبة واسطه، قرار دارد که همان وجود مثالی روح است؛ در این مرتبه واسطه، روح عقلانی (که فاقد هر گونه صورت بود)، اینک در شکل و شمایل انسانهایی با صورتهای متفاوت، ظاهر می‌شود؛ و با قیافه‌های گوناگون صنفی و شخصی شکل می‌گیرند؛ 🔸شاید این مرحله، همان است که در آیه (11 سوره اعراف) بدان اشاره شده است آنجا که گفته شده 🌺و لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم🌺 (ما ارواح شما را آفریدیم و سپس شما را با صورتهای گوناگون صورت‌بندی کردیم)؛ 🔸در همین مرحله واسطه است که روابط نَسَبی افراد انسانی مثل پدر بودن و فرزند بودن و سایر نسبتهای خویشاوندی تعیّن یافته‌؛ و روابط خاصی بین افراد تحقق می‌یابند، روابطی که در مرتبه دنیایی نیز بعدا به صورت نازل‌تری نیز ظاهر می‌شوند و اجتماعات گوناگون انسانی در دنیا بر اساس آنها شکل می‌گیرند؛ 🔸و روایت معروف 🌸«الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اخْتَلَف‏»🌸 به آن اشاره دارد؛ معنایش این است که ارواح انسانی (در دوره مثالی) گروه‌های گوناگون دارند؛ لذا افرادی که در آنجا با هم در یک گروه، آشنایند، (در دوره دنیایی) نیز با هم الفت می‌یابند؛ و افرادی که در آنجا ناآشنایند، (در دوره دنیایی) نیز با هم ناآشنا بوده و نسبت به هم متخالف و بیگانه‌اند. ادامه 👇 @oshaghierfan &
ادامه 👆🏿 3️⃣مرتبه استعداد مادی در قوس نزول 🔹مرتبه دیگری از روح با بدن مادی او گره خورده است؛ چون روح از مقام عقلانیش به عالم مثالی و از عالم مثالی به عالم مادی هبوط می‌کند، و در عالم مادی، ابتدا به صورت در نطفه و علقه و مضغه؛ حادث و ظاهر می‌شود؛ این «استعداد مادی» نازل‌ترین مرتبه وجود روح انسانی در قوس نزولی است. 🔸 مرحله عالی عقلانی روح و هبوط و نزولش به‌صورت یک استعداد مادی و موجودی بالقوه (که پست‌ترین مرتبه موجودیت مادی است) همان دو مرحله‌ای است که در آیه (4 سوره تین) بدان اشاره شده است؛ 🌸لقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِين🌸 🔴 جسمانیة الحدوثی و روحانیة البقائی نفس در قوس صعود 🔹بعد از هبوط به مرتبه استعدادی مادی، این «استعداد مادی»، در بستر نطفه تا جنین، استکمال و ارتقاء می‌یابد؛ و این، ابتدای حرکت نفس در است؛ این حرکت استکمالی ادامه می‌یابد تا این که در پایان کامل شدن جنین، ، مثل میوه‌ای که از درخت زایش ‌شود، از بدن جنین زایش می‌شود؛ با این تفاوت که در این مرحله آن استعداد مادی و موجود بالقوه، به‌صورت یک حقیقت مجرد با پایین‌ترین مرتبة تجرد، حادث و ظاهر می‌شود؛ 🔸بنابراین نفس انسانی در عالم مادی، و است؛ معنی‌اش این است که حدوث نفس در عالم مادی، وابسته به شرایط مادی جنین است؛ اما بعد از این که نفس مثل یک میوه از جنین حادث شد، در بقایش، و مجرد است؛ یعنی بعد از حدوثش، دیگر در اصل ، به بدن مادی وابسته نیست؛ و حتی اگر بدن هم از بین برود نفس همچنان باقی است. ✳️نتیجه بحث بنابراین هر روح انسانی یک موجود ذو مراتب است؛ 1️⃣ ابتدا در مرتبه‌ای عالی در یک وجود جمعی و متمرکز، متحد با سایر ارواح انسانی موجود است این همان روح با مرتبه عقلانی است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم»؛ 2️⃣ سپس آن وجود جمعی و متمرکز، در قالبها و صورت‌های گوناگون مثالی مجرد، با هویت‌های متفرق شخصی ظاهر می‌شود «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم»؛ 3️⃣ سپس هر یک از این صورتهای مثالی مجرد، به شکل استعدادهای مادی (که پست‌ترین مرتبه موجودیت مادی است) در موضوعات مادی شخصی مناسب، هبوط می‌کند «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِين»؛ سپس، قوس صعود شروع شده و این استعداد مادی پست، در بستر حرکت جوهری نطفه تا جنین، استکمال کرده و بشکل نفس مجردی، در نشأة دنیایی حادث و ظاهر می‌شود؛ و به تدریج در دوره دنیایی کامل می‌شود؛ و از مرحله تجرد حسی به تجرد خیالی و بالاتر ارتقاء می‌یابد. 🔸 این مراتب گوناگون در دو قوس نزول و صعود، همه مراتب یک موجود واحد متصل‌اند؛ و همین یگانگی وجودی این مراتب گوناگون موجب می‌شود که برخی حوادث قبل از هبوط به شکل در نفس شخص بماند و در زمان مناسبی بعد از تولد دنیایی، بازیابی شده و دو باره به ساحت نفس آمده، و شخص متذکر آن خاطره شود. @oshaghierfan &
asfar3_088 P104 - S 11.mp3
6.98M
📕 📌 جلسه 88 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 104 سطر 11 @oshaghierfan &
asfar3_089 P106 - 9.mp3
8.01M
📕 📌 جلسه 89 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 106 سطر 9 @oshaghierfan &
05_031 p602 - s19.mp3
5.22M
📕 (قيصري) 🍀فص حكمة مهيمية في كلمة ابراهيمية🍀 📌 جلسه 31 آخرین جلسه فص ابراهیم و اولین جلسه فص اسحاقی 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 602 س 19 @oshaghierfan &