🔵 يادداشتها
🖌 موضوع: نزاع فلاسفه و عرفا در بارة صفات خدا و تأییدی از دعای شب مبعث بر دیدگاه عرفا
🔶فلاسفه و عرفا در این که آیا خداوند در مرتبه ذاتش صفاتی دارد یا نه، نزاع دارند؛
🔸عرفای بزرگی مثل #ابنعربی و صدرالدین قونوی و پیروان آنها میگویند که #ذات_حق مقام «لا اسم و لا رسم له» است یعنی ذات او، مقامی است که هیچ اسم و رسمی ندارد؛ اما عموم فلاسفه به ثبوت صفاتی متفاوت المعنی در مرتبه ذات حق اعتقاد دارند؛ ولی میگویند این گونه صفات به عین وجود خداوند موجودند، نه به وجودی زائد بر ذات، چنانکه اشاعره میگویند.
🔷برهان بر دیدگاه اهل معرفت:
🔹از استدلالهایی که میتوان در تأیید دیدگاه عرفانی آورد اینست که وجود هر صفت، در مقام مقايسه با وجود خداوند، بهحسب واقع، از دو حال بيرون نيست؛ يا هيچ تغايری، بهحسب واقع، بين وجود اين صفات و وجود ذات حق نيست و يا بهگونهای وجود صفات با وجود ذات حق مغايرت دارد؛
🔸صورت اول، محال و باطل است؛ زيرا اين فرض مستلزم #ترجح_بلامرجح است؛ چون با اين كه طبق فرض، بهحسب واقع، بين صفت و ذات حق هيچ فرق واقعي نيست؛ اما با اين حال، هر يك از اين كمالات، صفت است و ذات حق موصوف آن، و نه عكس آن؛ و این صفت است که به وجود ذات حق، موجود است و نه عكس آن؛ روشن است اين در فرض نفي هر تغايري بهحسب واقع، ترجح بلا مرجح، و باطل و محال است.
🔸صورت دوم لازمهاش #تعدد واجب الوجود بالذات است؛ زيرا طبق فرض، بهحسب واقع، بين صفت و ذات حق اجمالا مغايرتي برقرار است؛ و از سوي ديگر اين اوصاف در مرتبة ذات واجب الوجودی قرار دارند و نه خارج از ذات او كه هنوز ممكنی شكل نگرفته است؛
🔹بنابراين وجودات متغاير اين اوصاف در مرتبه ذات واجبي، وجودات واجبی خواهند بود و به تعدد واجب بالذات منجر ميگردد؛ بنابراین دیدگاه عرفانی درست و دیدگاه فلسفی باطل است.
✳️موید روایی دیدگاه اهل معرفت
🔸از مؤیدات دیدگاه عرفانی، فرازی است در دعای #شب_معبث که در کتب دعائی ما در باره شب مبعث نقل شده است؛
در آنجا چنین آمده: 🌸«فَنَسْأَلُكَ بِهِ وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ، الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِي خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِي ظِلِّكَ فَلَا يَخْرُجُ مِنْكَ إِلَى غَيْرِكَ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِين»🌸 (مفاتیح الجنان اعمال شب مبعث)؛
✅ بر اساس این فراز از دعاء، اسم أعظم خداوند که از همه اسماء حقانی، بالاتر و برتر است مخلوق خداوند، و در ظل حق قرار دارد نه در مرتبه ذات او؛ بنابراین به طریق اولی سایر اسماء نیز چنیناند؛ پس هیچ یک از اسماء و صفات خداوند در مرتبه ذات او نیستند.
🔹البته زیادتی صفات در دیدگاه عرفانی با دیدگاه اشاعره فرق هایی دارد و نباید این دو دیدگاه را یکی دانست؛ از جمله این که در دید عرفانی همه ماسوا و از جمله صفات حق، موجود بالعرضاند و نه موجود حقیقی و بالذات.
#یادداشتهاي_تفسیری
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتها
🖌 موضوع: نزاع فلاسفه و عرفا در بارة صفات خدا و تأییدی از دعای شب مبعث بر دیدگاه عرفا
🔶فلاسفه و عرفا در این که آیا خداوند در مرتبه ذاتش صفاتی دارد یا نه، نزاع دارند؛
🔸عرفای بزرگی مثل #ابنعربی و صدرالدین قونوی و پیروان آنها میگویند که #ذات_حق مقام «لا اسم و لا رسم له» است یعنی ذات او، مقامی است که هیچ اسم و رسمی ندارد؛ اما عموم فلاسفه به ثبوت صفاتی متفاوت المعنی در مرتبه ذات حق اعتقاد دارند؛ ولی میگویند این گونه صفات به عین وجود خداوند موجودند، نه به وجودی زائد بر ذات، چنانکه اشاعره میگویند.
🔷برهان بر دیدگاه اهل معرفت:
🔹از استدلالهایی که میتوان در تأیید دیدگاه عرفانی آورد اینست که وجود هر صفت، در مقام مقايسه با وجود خداوند، بهحسب واقع، از دو حال بيرون نيست؛ يا هيچ تغايری، بهحسب واقع، بين وجود اين صفات و وجود ذات حق نيست و يا بهگونهای وجود صفات با وجود ذات حق مغايرت دارد؛
🔸صورت اول، محال و باطل است؛ زيرا اين فرض مستلزم #ترجح_بلامرجح است؛ چون با اين كه طبق فرض، بهحسب واقع، بين صفت و ذات حق هيچ فرق واقعي نيست؛ اما با اين حال، هر يك از اين كمالات، صفت است و ذات حق موصوف آن، و نه عكس آن؛ و این صفت است که به وجود ذات حق، موجود است و نه عكس آن؛ روشن است اين در فرض نفي هر تغايري بهحسب واقع، ترجح بلا مرجح، و باطل و محال است.
🔸صورت دوم لازمهاش #تعدد واجب الوجود بالذات است؛ زيرا طبق فرض، بهحسب واقع، بين صفت و ذات حق اجمالا مغايرتي برقرار است؛ و از سوي ديگر اين اوصاف در مرتبة ذات واجب الوجودی قرار دارند و نه خارج از ذات او كه هنوز ممكنی شكل نگرفته است؛
🔹بنابراين وجودات متغاير اين اوصاف در مرتبه ذات واجبي، وجودات واجبی خواهند بود و به تعدد واجب بالذات منجر ميگردد؛ بنابراین دیدگاه عرفانی درست و دیدگاه فلسفی باطل است.
✳️موید روایی دیدگاه اهل معرفت
🔸از مؤیدات دیدگاه عرفانی، فرازی است در دعای #شب_معبث که در کتب دعائی ما در باره شب مبعث نقل شده است؛
در آنجا چنین آمده: 🌸«فَنَسْأَلُكَ بِهِ وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ، الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِي خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِي ظِلِّكَ فَلَا يَخْرُجُ مِنْكَ إِلَى غَيْرِكَ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِين»🌸 (مفاتیح الجنان اعمال شب مبعث)؛
✅ بر اساس این فراز از دعاء، اسم أعظم خداوند که از همه اسماء حقانی، بالاتر و برتر است مخلوق خداوند، و در ظل حق قرار دارد نه در مرتبه ذات او؛ بنابراین به طریق اولی سایر اسماء نیز چنیناند؛ پس هیچ یک از اسماء و صفات خداوند در مرتبه ذات او نیستند.
🔹البته زیادتی صفات در دیدگاه عرفانی با دیدگاه اشاعره فرق هایی دارد و نباید این دو دیدگاه را یکی دانست؛ از جمله این که در دید عرفانی همه ماسوا و از جمله صفات حق، موجود بالعرضاند و نه موجود حقیقی و بالذات.
#یادداشتهاي_تفسیری
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتها
🖌 موضوع: استدلال علامه طباطبائی بر بیاسم و رسم بودن#ذات_حق
🔶از اختلافات مهمی که بین #فلاسفه و #عرفا وجود دارد مسئله ثبوت یا عدم ثبوت اسم و وصف برای خداوند است.
🔸عموم فلاسفه به ثبوت صفاتی #متفاوت_المعنی در مرتبه ذات حق اعتقاد دارند (قطب الدين الشيرازى، شرح حكمة الإشراق، ص 19)؛
آنها میگویند مقام «ذات حق»، خالی از صفات کمالی، مثل علم و قدرت و حیات ... نیست؛ نهایتا این گونه صفات به #عین وجود خداوند موجودند، (نه به وجودی زائد بر ذات؛ چنانکه اشاعره میگویند).
🔷اما عرفای بزرگی مثل #ابنعربی و #صدرالدین_قونوی و پیروان آنها میگویند که «ذات حق» مقامی است که هیچ اسم و رسمی ندارد؛
🟢 کلام قونوی و استدلال وی
🔻ایشان در همان ابتدای کتاب نصوصش در نص اول میگوید: «اعلم أن الحق من حيث إطلاقه الذاتي لا يصحّ أن يحكم عليه بحكم، أو يعرف بوصف، أو يضاف إليه نسبةمّا من وحدة أو وجوب وجود أو مبدئيّة أو اقتضاء أيجاد أو صدور أثر أو تعلّق علم منه بنفسه أو غيره»
🔺یعنی #ذات_اطلاقی حق درست نیست که محکوم به حکمی باشد؛ یا به وصفی شناخته شود؛ یا نسبتی مثل «وحدت»، «وجوب وجود»، «مبدئیت»، «ایجاد»، «علم به خود و به غیر» به او نسبت داده شود.
🔶استدلالی را که #قونوی بر این دعوا میآورد این است که همه این امور، #متعین و #محدودند و ذات اطلاقی حق که مقید به قیدی، و محدود به حدی نیست امکان ندارد مصداق حقیقی این امور متعین و محدود باشد (نصوص ص 6)؛
🔸علاوه کمال ذاتی حق به نفس ذات خود او است؛ نه به ملاک ثبوت صفات متفاوت المعنی در مرتبة ذات حق (قونوی، مفتاح الغیب ص 22)؛ پس ذات حق، هیچ اسم و رسمی ندارد..
🔵 استدلال علامه طباطبایی
در این بین مرحوم علامه طباطبائی در رسالة التوحید خود به دیدگاه عرفا مایل گشته و این دعوای عرفانی را با یک برهان قویم فلسفی تبیین و اثبات میکند؛
🔸بیان ایشان این است: «حيث إن كل مفهوم منعزل بالذات عن المفهوم الآخر بالضرورة فوقوع المفهوم على المصداق لا يختلف عن تحديد مّا للمصداق بالضرورة؛ و هذا ضروري للمتأمل و ينعكس إلى أن المصداق الغير المحدود في ذاته، وقوع المفهوم عليه متأخر عن مرتبة ذاته نوعا من التأخر و هو تأخر التعين عن الإطلاق.» (الرسايل التوحيدية؛ رسالة في التوحيد ص 7).
🔸توضیح برهان قویم علامه این است که بدیهی است که هر مفهومی بخودی خودش، غیر مفهوم دیگری است و با سایر مفاهیم بیگانه است؛ این بیگانگی بین مفاهیم، لازمهاش این است که هر #مفهومی، بهلحاظ مفهوم بودنش، #محدود به حدودی باشد؛ تا دیگر مفاهیم، خارج از حریم آن بوده و #بیگانگی_مفهومی بین مفاهیم شکل بگیرد؛
🔸پس «هر مفهومی، محدود است»؛ اما این محدودیت مفهوم، منجر میشود به این که #مصداق حقیقی هر مفهومی نیز به #حدودی که مفهوم برای او معین میکند، محدود باشد؛
♦️زیرا مصداق حقیقی هر مفهومی، چیزی جز #مطابَق و #منطبَقعلیه همان مفهوم در خارج ذهن نیست؛ پس هر معنایی که در مفهوم بکار رفته، مطابَقش در مصداق خارجی نیز موجود است؛ و هر معنایی که در آن مفهوم بکار نرفته، مطابَقش در مصداق حقیقی خارجی نیز موجود نیست؛
♦️بنابراین #محدودیت_مفهوم لازمهاش #محدویت_مصداق آن مفهوم است؛ پس نتیجه این بیان، درستی این گزاره است که: (هر چه مصداق مفهوم است، محدود است)؛ و طبق قانون منطقیِ عکسِ نقیض؛ هر گزاره موجبه کلیه صادق، عکس نقیضش نیز صادق است؛ پس طبق این قانون منطقی، درست است که (هر چه محدود نیست، مصداق مفهومی نیست)؛
✅بنابراین ذات حق، که حقیقتی است که هیچ محدودیتی ندارد مصداق حقیقی هیچ مفهومی #نیست؛ ازینرو ذات حق، مصداق هیچیک از مفاهیم أسماء و صفات نیز نیست؛ و لذا اگر اسم و وصفی در لسان شرع یا عرف، برای خداوند مطرح میشود این عناوین خارج و #متأخر از #ذات_حق هستند؛ و از #تجلیات او محسوب میشوند نه از اوصاف ذاتی او؛
❇️ازینرو است که در احادیث اهلبیت علیهم السلام نیز به این مسئله توجه شده است؛ و از جمله از امیرالمؤمنین نقل شده که فرمودند 🌺و كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْه🌺 و از امام رضا روایت شده که گفتهاند: 🌸و كَمَالُ التَّوْحِيدِ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْه»🌸.
#یادداشتهای_عرفانی
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram