🖌 نكاتي درباره دعاي جوشن كبير 🍀
1-دعاي جوشن كبير چنانكه در مصباح كفعمي آمده است داراي صد بند؛ و هر بندي مشتمل بر ده اسم از اسامي خداوند است؛ و در پايان هر بندي اين جمله آمده است كه «سُبْحَانَكَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ».
2-بايد توجه داشت كه اسماء الهي از تجليات خداوندند؛ ولي اين گونه نيست كه «ذات حق»، مصداق حقيقي آن اسماء باشد؛ زيرا هر اسمي به حد و حدودي محدود است و لذا هر اسمي، تعريف معيني دارد كه مانع اغيار است، يعني موضوعاتي كه واجد آن حد و حدود نيستند را از اندراج تحت آن تعريف بازميدارد؛ و اين كه «ذات حق» مصداق حقيقي اسم محدودي باشد، لازمهاش تحدد و تقيد «ذات حق» است؛ ولي چنين محدوديتي براي «ذات حق» باطل و ناپذيرفتني است؛
بنابراين هيچ اسمي بر «ذات حق» صدق حقيقي ندارد؛ و «ذات حق» مصداق حقيقي هيچ اسمي نيست؛ لذا در نهج البلاغة از حضرت اميرالمؤمنين اين چنين آمده كه «كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَة»؛ يعني كمال توحيد خداوند به خالصسازي او است و خالصسازي او به نفي هر صفتي از او است.
3- در پايان هر بندي ميگوييم : «سُبْحَانَكَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ»؛ با توجه به مطالبي كه در بند دوم اين نوشتار گفته شد معني اين «سُبْحَانَكَ» اين است كه خدايا گرچه ما تو را با اين اسماء ميخوانيم و تو در جلوه اين اسماء ظاهر شده و تجلي ميكني؛ اما با اين حال، تو منزّهي از اين كه مصداق حقيقي هر يك از اين اسماء محدود باشي؛ و هر گز در محدودهي تعريف هيچ يك از اين حقائق محدود اسمي، نميگنجي و محدود نميشوي؛ همچنين خدايا ما گرچه تو را با اين عناوين اسمي ميخوانيم اما تو منزّهي از محدود بودن در يكي از دو اسم متخالف يا متقابل؛ و هرگز تو اينگونهاي نيستي كه با تجلي در يك اسم از تجلي در اسم مقابل ناتوان باشي؛ مثلا اگر ما ترا با اسم «هادي» ميخوانيم اينگونه نيست كه تو در حال ظهور در اسم هادي، به اسم «مضل» كه مقابل اسم هادي است متجلي نباشي؛ و اگر تو به اسم «الظاهر» تجلي داري اين گونه نيست كه در حال ظهور به اسم ظاهر، به اسم «الباطن»، متجلي نباشي؛ تو از چنين محدوديتي منزهي.
4-از آنچه گذشت روشن ميشود كه بكار رفتن «سُبْحَانَكَ» در مورد هر اسمي، معنايش با معناي «سُبْحَانَكَ» در مورد اسم ديگر، مغاير است چون متعلَق هر تسبيحي، تقيد به همان اسمي است كه مطرح شده است؛ مثلا يك «سُبْحَانَكَ» ميگويد خدايا تو از تقيد به اسم «لطيف» منزّهي؛ و ديگري ميگويد خدايا تو از تقيد به اسم «غافر» منزّهي و نيز در بقيه اسماء.
5-جمله «الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ» در پايان هر بندي نيز تكرار شده است؛ مراد از اين آتش چيست؟ در بند 69 ميخوانيم «يَا مَنْ جَعَلَ النَّارَ مِرْصَادا» طبق اين جمله، خداوند آتش را كمينگاه قرار داده است؛ كمينگاه، جائي است كه ناگاه انسان يا حيواني را گرفته و گرفتار كرده و او را از آزادي از دسترسي به ساير جايگاهها و مراتب ديگر محروم ميكند؛ با توجه به اين كه اين دعا عمدتا به اسماء الهي پرداخته مناسب اين است كه با توجه به فضاي اسمائي اين دعا و مخصوصا بند 69 كه آتش را تعريف كرده است بگوييم مراد از آتش در اينجا كمينگاهي است كه هر اسمي از اسماء براي سالك فراهم ميكند؛ چون جلال و جمال هر اسمي كمينگاهي است براي سالك كه او را از رسيدن به مراتب بالاتر بازميدارد؛ و او را در محدوده خودش محبوس ميكند؛ لذا سالك از خدا ميخواهد كه خدايا ما را از كمينگاه هر اسمي از اسمائت نجات بده پس همه بگوييم : «سُبْحَانَكَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ» .
#دعاي_جوشن_كبير
#عرفان_در_ادعيه
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
به مناسبت #عید_فطر
🖌 فناء در #حقيقت_محمديه، راه وصول به حريم قرقگاه محمد و آل محمد:
🔸 جمله «اللهم أدخلني في كل خير أدخلتَ فيه محمدا و آل محمد و أخرجني من كل سوء أخرجتَ منه محمدا و آل محمد»🌸 هم، بخشي از دعاي قنوت #نماز_عيد_فطر است و هم بخشي از ادعيه ماه مبارك رمضان (مقنعة شيخ مفيد ص 172)
🔸 معناي اين فراز از دعا اين است كه خدايا (در سلوك معنوي) مرا داخل كن به هر خيري كه محمد و آل محمد (ص) را داخل كردي، و نيز مرا خارج كن از هر بدي كه محمد و آلش را از آن خارج كردي.
🔸 در اينجا اين پرسش به نظر ميآيد كه برخي خيراتي كه محمد و آل محمد در آن داخل شدند، مختص به آنان است و براي سايرين، دستنايافتني است؛ زيرا نياز به ورود به مرحله ولايت و مقام عصمت دارد؛ درين صورت چگونه ما در اين ادعيه، همه مراتب كمال آنها را براي خود از خدا درخواست ميكنيم!؟ آيا اين يك دعاي ناشدني نيست؟ آيا ميتوان هم حريم قرقگاه مقامات محمد و آلش را حفظ كرد و هم طمع به رسيدن آن مقامات را داشت؟
🔸 به نظر نگارنده پاسخ مثبت، و جمع بين دو سوي مسئله جايز و شدني است؛ يعني هم از سوئي، برخي مقامات عاليه محمد و آلش براي ديگران دستنايافتني است و هم از سوي ديگر درخواست از خدا براي رسيدن به چنين مقاماتي، بلكه رسيدن به چنين مراتبي، جايز و شدني است؛
🔸 با این توضیح که: رسيدن و ورود به حريم قرقگاه مقامات آنها، تنها با #فناي_انانيت_انسان در حقيقت محمد و آل محمد ممكن ميگردد؛ و در حقيقت، بازگشت معناي چنين دعائي اين است كه خدايا مرا در حقيقت محمد و آل محمد، فاني كن تا هر آنچه به محمد و آل محمد انتساب دارد به من هم كه بعد از (فناء، چيزي جز حقيقت آنها نيستم، انتساب يابد.
🔶 به عبارت دیگر: همانگونه كه در #قوس_نزول، و به مقتضاي «اول ما خلق الله نوري»🍀، #صادر_نخستين، #حقيقت_محمديه (ص) است كه جامع همه مراتب تفصيلي تجليات حق در #قوس_نزول است؛ و سپس اين حقيقت يگانه، بسط و نشر يافته و به صورت حقائق متكثر و موضوعات متفرق ظاهر شده و تجلي مييابد؛ در #قوس_صعود نيز و در مسير بازگشت كثرات به حضرت حق به مقتضاي « أَلا إِلَى اللَّهِ تَصيرُ الْأُمُور»🍀 (53 شورى) همه كثرات بواسطه رجوع به صادر نخستين، و از طريق او به صيرورت الى الله نائل ميگردند؛ چون به مقتضاي «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُون»🍀 (29 اعراف) مسير بازگشت همان مسير صدور است؛ و طريق #حشر همان طريق #نشر است؛ بنابراين همه كثرات و از جمله انسانها از طريق فناي انانيتشان در #صادر_نخستين كه همان #حقيقت_محمديه است به صيرورت الى الله كارشان پايان مييابد؛
🔸 ازينرو همه سالكان إلى الله كه با اختيار و انتخاب خود و با دستورات سلوكي با سرعت بيشتري به صيرورت الى الله نائل ميگردند ابتدا بايد در #حقيقت_محمديه فاني گردند و در اينجاست كه سالكان الى الله داخل در هر خيري ميگردند كه محمد و آلش در آن داخل شدهاند و از هر بدي كه محمد و آلش از آن خارج شدهاند خارج ميگردند؛ و اين در حالي است که هيچ غيريّتي از آن سالكان باقي نمانده تا گفته شود اين خيرات مخصوص محمد و آل است و براي ديگران دستناپافتني است؛
🔸 بنابراين بعد از #فناي_سالك در #حقيقت_محمديه، هم سالك به همهي خيرات محمد و آلش رسيده و هم مقام اختصاصي محمد و آلش به غير نرسيده و حريم قرقگاه مقامات محمد و آلش محفوظ مانده است.
🔸 لذا روزهداران سالك در ادعيه ماه رمضان و در #نماز_عيد_فطر از خدا ميخواهند «اللهم أدخلني في كل خير أدخلتَ فيه محمدا و آل محمد و أخرجني من كل سوء أخرجتَ منه محمدا و آل محمد»🌸.
#دعاي_قنوت_عید_فطر
#عید_فطر
#عرفان_در_ادعيه
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 لسان الحق بودن امام جعفر صادق «ع» :
🔹سالم بن ابي حفصه داستاني را در مورد امام صادق نقل ميكند كه حاكي از مقام لسان الحق بودن آن حضرت است. (امالي شيخ طوسي، ص 125)
🔹او روايت ميكند كه هنگامي كه امام باقر عليه السلام از دار دنيا رفتند من به همراهان خود گفتم منتظر من بمانيد تا من به نزد جعفر بن محمد (ع) وارد شده و بخاطر وفات محمد بن علي (ع) به او تسليت بگويم؛ سپس بر جعفر بن محمد (ع) وارد شدم و ابتدا به او تسليت گفتم؛
🔹سپس به آن حضرت گفتم «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» كسي از بين ما رفت كه بدون هر واسطهاي ميگفت : رسول خدا چنين و چنان گفت، و پرسشي نميشد كه واسطه وصول اين سخن از پيامبر به او كيست (يعني همه مطمئن بودند كه او اين سخن را بدون واسطه از پيامبر دريافت ميكند) بخدا قسم هر گز كسي چون او ديده نشد.
🔹سالم ميگويد: در اينجا امام صادق براي مدتي ساكت ماندند؛ سپس گفتند خدا ميگويد: هر كس از بندگان من پارهاي از خرما را صدقه دهد، من همانگونه كه كسي كرّه اسبش را ميپرورد، آن صدقه را ميپرورم تا آن را به بزرگي كوه اُحد كنم.
🔹سپس سالم از نزد امام بيرون ميآيد و به همراهانش ميگويد : من از امام صادق عجيبتر نديدم؛ ما از اين كه ابي جعفر محمد بن علي بدون واسطه ميگفت پيامبر چنين ميگويد تعجب ميكرديم، اينك امام صادق بدون هر واسطهاي ميگويد: خدا چنين ميگويد!!
🔸گرچه سالم بن حفصه از اين كه امام صادق (ع) سخن خدا را بدون هر واسطهاي اظهار ميكردند در تعجب بود؛ ولي با توجه به مباني ديني و عرفاني، ظهور اين گونه كارها از اولياء الهي كه به مقام فناء في الله رسيدهاند هيچ بعدي ندارد؛
🔸زيرا سالك الى الله در مسير سلوك معنوي ابتدا بواسطه قرب بالنوافل بجائي ميرسد كه با حفظ هويت و أنانيتش، خداوند چشم و گوش و زبان و دست او ميشود چنانكه در روايت آمده است «إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» (كافي ج 2 ص 352)؛
🔸سپس در ادامه سلوكش بجايي ميرسد كه همه هويت و أنانيت او در حقيقت اطلاقي حق فاني ميگردد؛ در اين مرتبه هر چه از او سر زند اسنادش به خدا اسناد حقيقي است؛ اين ادعا هم سند قرآني دارد و هم شاهد روايي؛
🔸از جمله در روايات ما چنين آمده است «نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِه» (كافي ج1 ص 145)
🔸و در زيارت حضرت أمير المؤمنين (ع) آمده است «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ وَ يَدَهُ الْبَاسِطَةَ وَ أُذُنَهُ الْوَاعِيَةَ» (اقبال سيد بن طاووس ج 2 ص 609)؛
🔸و سند قرآني اين ادعا آيه «إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّه» (10 فتح) است؛ بيانش اين است كه كلمه انّما در اينجا موجب حصر در مفعول «يبايعون» است؛ بر اساس اين حصر، آنان كه با پيامبر بيعت ميكنند فقط و فقط، و انحصارا با خدا بيعت ميكنند؛ اما اين انحصار در صورتي تحقق مييابد كه پيامبر اكرم هيچ أنانيتي مغاير با هويت خداوند در او باقي نمانده باشد؛ بلكه كاملا در حضرت حق، فاني باشد؛ زيرا اگر هر گونه هويت مغايري براي پيامبر اكرم باقي باشد بايد گفت طبق فرض، بيعتكنندگان با دو شخصيت متغاير بيعت ميكنند و نه منحصرا با خدا؛ و اين خلاف حصري است كه در آيه آمده است؛ بنابراين بايد گفت أنانيت پيامبر كاملا در حضرت حق، فاني بود و ازينرو اسناد هر فعلي به پيامبر اكرم واقعا اسناد حقيقي به خداوند است؛
🔶 و همين مسئله براي حضرت صادق آل محمد (ع) نيز واقع شد؛ او كاملا فاني في الله بود؛ لذا وقتي سخني ميگفت؛ ميتوان گفت آن سخن بدون هر واسطهاي سخن خدا بود لذا آنگاه كه امام ميفرمود قال الله ...، مقول قول خداوند، همان گفتهاي بود كه از دهان آن حضرت في المجلس صادر ميشد؛ و آن حضرت في الواقع لسان الله بود كه آن گفته را ميگفت چنانكه در آيه «ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» مرمي رمي خداوند همان بود كه از كمان پيامبر پرتاب ميشد؛
و ازينرو است كه در روايات آمده است «نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ».
حسين عشاقي خرداد
#عرفان_در_ادعيه
#عرفان_در_قرآن
#عرفان_و_شريعت
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 یادداشتهای قرآنی
🖌 موضوع: مقام لسان اللهی امام صادق علیه السلام
🔶 سالم بن ابي حفصه داستاني را در مورد امام صادق نقل ميكند كه حاكي از مقام #لسان_الله بودن آن حضرت است.
🔸او روايت ميكند (امالي شيخ طوسي، ص 125): هنگامي كه امام باقر از دار دنيا رفتند من به همراهان خود گفتم منتظر من بمانيد تا من به نزد جعفر بن محمد (ع) وارد شده و بخاطر وفات محمد بن علي (ع) به او تسليت بگويم؛
🔸سپس بر جعفر بن محمد (ع) وارد شدم و ابتدا به او تسليت گفتم؛ سپس به آن حضرت گفتم «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»؛ كسى از بين ما رفت كه بدون هر #واسطهاى ميگفت : رسول خدا چنين و چنان گفت، و پرسشى نميشد كه واسطه وصول اين سخن از پيامبر به او كيست (يعني همه مطمئن بودند كه او اين سخن را بدون واسطه از پيامبر دريافت کرده و نقل ميكند) بخدا قسم هر گز كسي چون او ديده نشد.
🔷سالم ميگويد: در اينجا امام صادق براي مدتي ساكت ماندند؛ سپس گفتند #خدا ميگويد: هر كس از بندگان من پارهاي از خرما را صدقه دهد، من همانگونه كه كسي بچه اسبی را ميپرورد، آن صدقه را ميپرورم تا آن را به بزرگي كوه اُحد كنم.
🔹سپس سالم از نزد امام بيرون ميآيد و به همراهانش ميگويد : من از امام صادق عجيبتر نديدم؛ ما از اين كه ابي جعفر محمد بن علي بدون واسطه از پیامبر سخن نقل میکرد تعجب ميكرديم، اينك امام صادق بدون واسطه از #خداوند، سخن نقل میکند و میگوید: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِلَا وَاسِطَة».
🟣 در توضیح و تحلیل این داستان
باید گفت گرچه سالم بن حفصه از اين كه امام صادق (ع) سخن خدا را بدون هر واسطهاي اظهار ميكردند در تعجب بود؛ ولي با توجه به مباني ديني و عرفاني، ظهور اين گونه كارها از اولياء الهي كه به مقام #فناء_فى_الله رسيدهاند هيچ بعدي ندارد؛
🔸زيرا سالك الى الله در مسير سلوك معنوي ابتدا بواسطه #قرب_بالنوافل بجائي ميرسد كه با حفظ هويت و #أنانيتش، خداوند چشم و گوش و زبان و دست او ميشود چنانكه در روايت آمده است 🌸«إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا🌸» (كافي ج 2 ص 352).
🔸سپس سالک در ادامه سلوكش بجايي ميرسد كه همه هويت و أنانيت او در حقيقت #اطلاقى_حق فاني ميگردد؛ در اين مرتبه هر چه از او سر زند اسنادش به خدا اسناد حقيقي است؛
✳️ اين ادعا هم #سند_قرآني دارد و هم #شاهد_روايي؛
🔸از جمله در روايات ما چنين آمده است «🌺نحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِه🌺» (كافي ج1 ص 145)
🔹و در زيارت حضرت أمير المؤمنين (ع) آمده است «🌸السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ وَ يَدَهُ الْبَاسِطَةَ وَ أُذُنَهُ الْوَاعِيَةَ🌸» (اقبال سيد بن طاووس ج 2 ص 609)؛
🔸و سند قرآني اين ادعا آيه «🍀إنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّه🍀» (10 فتح) است؛
بيانش اين است كه كلمه انّما در اينجا موجب حصر در مفعول #يبايعون است؛ بر اساس اين حصر، آنان كه با پيامبر بيعت ميكنند فقط و فقط، و انحصارا با خدا بيعت ميكنند؛ اما اين انحصار در صورتي تحقق مييابد كه پيامبر اكرم هيچ أنانيتي مغاير با هويت خداوند در او باقي نمانده باشد؛ بلكه كاملا در حضرت حق، فاني باشد؛
🔹زيرا اگر هر گونه هويت مغايري براي پيامبر اكرم باقي باشد بايد گفت طبق فرض، بيعتكنندگان با دو شخصيت متغاير بيعت ميكنند و نه منحصرا با خدا؛ و اين خلاف حصري است كه در آيه آمده است؛
🔸بنابراين بايد گفت #أنانيت پيامبر كاملا در حضرت حق، فاني بود و ازينرو اسناد هر فعلي به پيامبر اكرم واقعا #اسناد_حقيقي به خداوند است؛
🟣 همين مسئله براي حضرت #صادق آل محمد (ع) نيز واقع شد؛ او كاملا فاني في الله بود؛ لذا وقتي سخني ميگفت؛ ميتوان گفت آن سخن بدون هر واسطهاي سخن خدا بود لذا آنگاه كه امام ميفرمود قال الله ...، مقول قول خداوند، همان گفتهاي بود كه از دهان آن حضرت في المجلس صادر ميشد؛ و آن حضرت في الواقع #لسان_الله بود كه آن گفته را ميگفت چنانكه در آيه «🌺ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى🌺» مرمى رمى خداوند همان بود كه از كمان پيامبر پرتاب ميشد؛ و ازينرو است كه در روايات آمده است «نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ».
#عرفان_در_ادعيه
#عرفان_در_قرآن
#عرفان_و_شريعت
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram