eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
532 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
73 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
باور به خدا شرط باور به هر گزاره ایجابی در علم و عمل.pdf
217.5K
🖌 عنوان مقاله: باور به خدا شرط باور به هر گزاره ايجابي در علم و عمل 🍀 @oshaghierfan &
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
062 P 112 - S 9.mp3
7.22M
📕 📌 جلسه شصت و دوم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص112 س 9 @oshaghierfan &
058 P80 - S 15.mp3
10.87M
📕 📌 جلسه پنجاه و هشتم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 80 سطر 15 @oshaghierfan &
063 P 113 - S 11.mp3
7.16M
📕 📌 جلسه شصت و سوم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص113 س 11 @oshaghierfan &
059 P82 - S 11.mp3
9.19M
📕 📌 جلسه پنجاه و نهم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 82 سطر 11 @oshaghierfan &
064 P 114 - S13.mp3
9.33M
📕 📌 جلسه شصت و چهارم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص114 س 13 @oshaghierfan &
060 P83 - S 13.mp3
12.65M
📕 📌 جلسه شصتم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 82 سطر 11 @oshaghierfan &
065 P 116 - S 2.mp3
31.19M
📕 📌 جلسه شصت و پنجم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص116 س 2 @oshaghierfan &
061 P85 - S 5.mp3
13.06M
📕 📌 جلسه شصت و يكم 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 85 سطر 5 @oshaghierfan &
066 P 118 - S 5.mp3
8.28M
📕 📌 جلسه شصت و ششم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص118 س 5 @oshaghierfan &
🖌نقد حكمت متعاليه صدرائي از منظر عرفان (23) 🔵 موضوع: پاسخ به دفاعيات صدرالمتألهين از اصالت وجودات خاص : صدرالمتألهين خود متفطن به اين احتمال بوده است كه در مورد اصالت وجودات خاص، ممكن است كسي بگويد «اصالت وجود در تحقق» به «واجب الوجود بالذات» بودن موجود اصيل امكاني منجر مي‌گردد؛ ازين‌رو با طرح اين احتمال به‌ صورت اشكالي بر نظريه اصالت وجود، در صدد دفاع از نظر خود (يعني )، برآمده است؛ 🔸 ازين‌رو بعد از بيان مسئله و اين كه «وجود» بنفس ذاته موجود است، مي‌گويد: «اگر كسي اشكال كند كه در صورت موجوديت هر وجودي بنفس ذاتش، بايد هر وجودي، واجب الوجود بالذات باشد؛ زيرا واجب الوجود بالذات معنايي ندارد جز اين كه چيزي بنفس ذاتش موجود باشد»، در پاسخش خواهيم گفت: ✳️ «معنى وجود الواجب بنفسه أنه مقتضى ذاته من غير احتياج إلى فاعل و قابل؛ و معنى تحقق الوجود بنفسه، أنه إذا حصل إما بذاته كما في الواجب أو بفاعل، لم يفتقر تحققه إلى وجود آخر يقوم به‏».(اسفار ج 1 ص 40) ✳️ 🔻 توضيح جواب او اين است كه بين «بالذات» بودن موجوديت واجب الوجود و «بالذات» بودن موجوديت وجود اصيل امكاني، تفاوت هست؛ 🔷 به عبارت ديگر بالذات دو معنا دارد: 🔹 معناي اول: «بالذات» بودن موجوديت واجب الوجود، به اين معنا است كه او در موجويتش به هيچ چيزي نياز ندارد؛ نه به علت فاعلي كه او را ايجاد كند و نه به علت قابلي كه پذيراي وجودي خارج از ذاتش باشد؛ به عبارت ديگر يعني واجب الوجود موجود است بدون حيثيت تعليلي (واسطه در ثبوت) و بدون حيثيت تقييدي (واسطه در عروض)؛ 🔹معناي دوم: اما وقتي گفته مي‌شود «وجود اصيل امكاني موجود است بالذات»، يعني او موجود است بدون حيثيت تقييدي فقط؛ 🔺پس به صرف اين كه وجود اصيل امكاني در موجوديتش حيثيت تقييدي و واسطه در عروض ندارد لازم نمي‌آيد كه او واجب الوجود بالذات باشد كه نه حيثيت تعليلي نياز دارد و نه حيثيت تقييدي؛ بلكه براي واجب الوجود بودن وجود اصيل، لازم است او نه به حيثيت تعليلي نياز داشته باشد و نه به حيثيت تقييدي. 🔶 صدرالمتألهين در مشاعر (ص 20)، جواب فوق را با شيوه ديگري بيان كرده است؛ او در آنجا با فرق گذاشتن بين و به جواب مي‌پردازد؛ مي‌گويد: 🔸درست است كه موجوديت هم براي واجب الوجود و هم براي وجود امكاني، ضروري است؛ زيرا ثبوت شيء براي خودش ضرورت دارد؛ اما ضرورت موجوديت واجب الوجود، است كه موجود ضروري الوجود، به هيچ قيد و شرطي نياز ندارد؛ ازين‌رو ذات واجب بدون هيچ قيد و شرطي، موجود است؛ و لذا او مقدّم الوجود بر هر وجود، و تامّ الوجود و در وجود، غني‌ است؛ 🔸اما ضرورت موجوديت وجود اصيل امكاني است كه ضرورت موجود ضروري الوجود، مقيد به ذات موضوع است؛ چون تا ذاتي نباشد، موجوديتي نيست تا ضرورت وجودي باشد؛ و چنين ذواتي چون عين تعلق به علت‌اند؛ پس بدون حضور ذات فاعل در مرتبه ذوات آنها، اصلا ذاتي نيست تا گفته شود كه ثبوت ذات براي خودش ضرورت دارد و به دنبالش گفته شود ضرورت، ملاك واجب الوجود بودن است؛ 🔺پس فاصله وجود امكاني اصيل با واجب الوجود بودن بسيار است؛ و به صرف اين كه بر مبناي اصالت وجود، وجود امكاني، بالذات و بنفس ذاتش موجود است نمي‌توان آن را واجب الوجود بالذات قرار داد. ادامه دارد 👇👇👇 @oshaghierfan &
🔵 اما ابطال پاسخ صدرالمتالهين به نظر نگارنده هيچ يك از دو بيان صدرالمتألهين اشكال را حل نمي‌كند؛ و مشكل همچنان باقي است؛ يعني بايد گفت اصالت وجود، به واجب الوجود بودن هر وجود اصيل، و وجوب ذاتي هر متحقق بالذات، منجر مي‌گردد. 🔷 اشكال در بيان اول: 🔸بيان اول مشكل را حل نمي‌كند؛ زيرا اگر وجود متحقق بالذات، در موجوديتش به علتي و حيثيت تعليلي وابسته باشد؛ لازمه وابستگي موجوديت اين وجود به علت، اين است كه در صورت تحقق آن علت، وجود مفروض، موجود باشد، و در صورت عدم تحقق آن علت، وجود مفروض، موجود نباشد؛ و اين لازمه‌اش اين است كه موجوديت براي وجود مفروض، باشد كه گاهي براي او هست و گاهي نيست؛ 🔸و روشن است ، ممكن نيست كه عين ذات معروضش باشد بلكه زائد بر آن است؛ و اين يعني اين كه وجودي كه طبق فرض، موجوديتش عين آن بود، موجوديتش عين آن نباشد بلكه زائد بر آن باشد؛ و اين خلف در اصالت وجود مفروض است؛ 🔸بنابراين اگر بخواهيم همچنان به اصالت وجود مفروض پاي‌بند باشيم، وجود مفروض نبايد در موجوديتش به علتي و به حيثيت تعليلي وابسته باشد؛ و در اين صورت وجود اصيل، واجب الوجود بالذات است، و نه وجود امكاني؛ 👌 نتيجه كلام اين كه: پس اصالت هر وجودي، ملازم با واجب الوجود بالذات بودن آن است. 🔷 اشكال بيان دوم 🔸بيان دوم در مشاعر نيز مشكل را حل نمي‌كند؛ زيرا اگر وجود اصيلي، با تكيه بر علت، حقيقتي شود كه عين موجوديت و ضروري الوجود باشد؛ در اين صورت، اين پرسش هست كه ذات وجودي مفروض، آيا قبل از دخالت علت، وجودي كه بنفس ذاتش موجود است، هست يا نيست؟ 🔻 اگر ذات وجودي مفروض همانگونه كه بعد از دخالت علت، وجودي است كه بنفس ذاتش موجود است، قبل از دخالت نيز وجودي است كه بنفس ذاتش موجود است؛ در اين صورت او واجب الوجود بالذات و داراي ضرورت ازلي است كه به هيچ قيد و شرطي نيازمند نيست؛ زيرا طبق فرض با اين كه هنوز علت دخالت نكرده است او بنفس ذاتش موجود است، و روشن است ذاتي كه بدون دخالت علتي موجود باشد واجب الوجود بالذات و داراي ضرورت ازلي است؛ 🔻و اگر ذات وجودي مفروض، فقط بعد از دخالت علت بنفس ذاتش موجود است، لازمه‌اش است ؛زيرا وجود مفروض بعد از دخالت علت، عين موجوديت است و قبل از دخالت علت، عين موجوديت نيست؛ پس يك وجود است با دو حقيقت گوناگون؛ 🔸در حالي كه ؛ محال و ممتنع است؛ زيرا به تناقض و خلف منجر مي‌گردد؛ زيرا فرض اين است كه يك ذات در عين اين كه همان ذات است همان ذات نيست؛ چگونه ممكن است يك ذات واحد وجودي در مرحله‌اي عين موجوديت باشد و در مرحله‌اي عين موجوديت نباشد!!؟؛ پس وجود مفروض، محال است كه بنفس ذاتش موجود شود، و بنابراين امكان موجوديت ندارد. ✔️بنابراين بيان اول مثبت ادعاي ما و بيان دوم محال است. و بايد گفت اصالت وجود ملازم با وجوب ذاتي وجود است.🌺 @oshaghierfan &
062 P86 - S 12.mp3
12.69M
📕 📌 جلسه شصت و دو 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 86 سطر 12 @oshaghierfan &
067 P 119 - S 11.mp3
5.86M
📕 📌 جلسه شصت و هفتم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص119 س 11 @oshaghierfan &
🔵 لسان الحق بودن امام جعفر صادق «ع» : 🔹سالم بن ابي حفصه داستاني را در مورد امام صادق نقل مي‌كند كه حاكي از مقام لسان الحق بودن آن حضرت است. (امالي شيخ طوسي، ص 125) 🔹او روايت مي‌كند كه هنگامي كه امام باقر عليه السلام از دار دنيا رفتند من به همراهان خود گفتم منتظر من بمانيد تا من به نزد جعفر بن محمد (ع) وارد شده و بخاطر وفات محمد بن علي (ع) به او تسليت بگويم؛ سپس بر جعفر بن محمد (ع) وارد شدم و ابتدا به او تسليت گفتم؛ 🔹سپس به آن حضرت گفتم «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» كسي از بين ما رفت كه بدون هر واسطه‌اي مي‌گفت : رسول خدا چنين و چنان گفت، و پرسشي نمي‌شد كه واسطه وصول اين سخن از پيامبر به او كيست (يعني همه مطمئن بودند كه او اين سخن را بدون واسطه از پيامبر دريافت مي‌كند) بخدا قسم هر گز كسي چون او ديده نشد. 🔹سالم مي‌گويد: در اينجا امام صادق براي مدتي ساكت ماندند؛ سپس گفتند خدا مي‌گويد: هر كس از بندگان من پاره‌اي از خرما را صدقه دهد، من همانگونه كه كسي كرّه اسبش را مي‌پرورد، آن صدقه را مي‌پرورم تا آن را به بزرگي كوه اُحد كنم. 🔹سپس سالم از نزد امام بيرون مي‌آيد و به همراهانش مي‌گويد : من از امام صادق عجيب‌تر نديدم؛ ما از اين كه ابي جعفر محمد بن علي بدون واسطه مي‌گفت پيامبر چنين مي‌گويد تعجب مي‌كرديم، اينك امام صادق بدون هر واسطه‌‌اي مي‌گويد: خدا چنين مي‌گويد!! 🔸گرچه سالم بن حفصه از اين كه امام صادق (ع) سخن خدا را بدون هر واسطه‌اي اظهار مي‌كردند در تعجب بود؛ ولي با توجه به مباني ديني و عرفاني، ظهور اين گونه كارها از اولياء الهي كه به مقام فناء في الله رسيده‌اند هيچ بعدي ندارد؛ 🔸زيرا سالك الى الله در مسير سلوك معنوي ابتدا بواسطه قرب بالنوافل بجائي مي‌رسد كه با حفظ هويت و أنانيتش، خداوند چشم و گوش و زبان و دست او مي‌شود چنانكه در روايت آمده است «إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ‏ إِلَيَ‏ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» (كافي ج 2 ص 352)؛ 🔸سپس در ادامه سلوكش بجايي مي‌رسد كه همه هويت و أنانيت او در حقيقت اطلاقي حق فاني مي‌گردد؛ در اين مرتبه هر چه از او سر زند اسنادش به خدا اسناد حقيقي است؛ اين ادعا هم سند قرآني دارد و هم شاهد روايي؛ 🔸از جمله در روايات ما چنين آمده است «نَحْنُ‏ لِسَانُ‏ اللَّهِ‏ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِه‏» (كافي ج1 ص 145) 🔸و در زيارت حضرت أمير المؤمنين (ع) آمده است «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ وَ يَدَهُ الْبَاسِطَةَ وَ أُذُنَهُ الْوَاعِيَةَ» (اقبال سيد بن طاووس ج 2 ص 609)؛ 🔸و سند قرآني اين ادعا آيه «إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّه» (10 فتح) است؛ بيانش اين است كه كلمه انّما در اينجا موجب حصر در مفعول «يبايعون» است؛ بر اساس اين حصر، آنان كه با پيامبر بيعت مي‌كنند فقط و فقط، و انحصارا با خدا بيعت مي‌كنند؛ اما اين انحصار در صورتي تحقق مي‌يابد كه پيامبر اكرم هيچ أنانيتي مغاير با هويت خداوند در او باقي نمانده باشد؛ بلكه كاملا در حضرت حق، فاني باشد؛ زيرا اگر هر گونه هويت مغايري براي پيامبر اكرم باقي باشد بايد گفت طبق فرض، بيعت‌كنندگان با دو شخصيت متغاير بيعت مي‌كنند و نه منحصرا با خدا؛ و اين خلاف حصري است كه در آيه آمده است؛ بنابراين بايد گفت أنانيت پيامبر كاملا در حضرت حق، فاني بود و ازين‌رو اسناد هر فعلي به پيامبر اكرم واقعا اسناد حقيقي به خداوند است؛ 🔶 و همين مسئله براي حضرت صادق آل محمد (ع) نيز واقع شد؛ او كاملا فاني في الله بود؛ لذا وقتي سخني مي‌گفت؛ ميتوان گفت آن سخن بدون هر واسطه‌اي سخن خدا بود لذا آنگاه كه امام مي‌فرمود قال الله ...، مقول قول خداوند، همان گفته‌‌اي بود كه از دهان آن حضرت في المجلس صادر مي‌شد؛ و آن حضرت في الواقع لسان الله بود كه آن گفته را مي‌گفت چنانكه در آيه «ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» مرمي رمي خداوند همان بود كه از كمان پيامبر پرتاب مي‌شد؛ و ازين‌رو است كه در روايات آمده است «نَحْنُ‏ لِسَانُ‏ اللَّهِ». حسين عشاقي خرداد @oshaghierfan &
063 P87 - S 14.mp3
11.33M
📕 📌 جلسه شصت و سه 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 87 سطر 14 @oshaghierfan &
068 P 121 -S 4.mp3
6.23M
📕 📌 جلسه شصت و هشتم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص121 س 4 @oshaghierfan &
064 P88 - S 10.mp3
12.32M
📕 📌 جلسه شصت و چهار 📖 الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة / مکتبة المصطفوی / ۱۳۶۸ صفحه 88 سطر 10 @oshaghierfan &
069 P122 - S 14.mp3
7.95M
📕 📌 جلسه شصت و نهم 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص122 س 14 @oshaghierfan &
🔹 در راستای برگزاری همایش عرفان اهل بیتی(ع)؛ 🔺توسط گروه پژوهشگاه برگزار می‌گردد: ✅ کرسی علمی “فنای ما سوی الله در ربّ محمدی(ص) و در پرتو حقیقت محمدی(ص)” 🎙 با حضور: 📅 دوشنبه 2 تیر ماه 99 / ساعت 11 🏢 قم l سالن فرهنگ پژوهشگاه 📡 همچنین به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ و ارتباط از طریق : 👇👇👇👇👇👇 https://join.skype.com/gYYopjLfpEzZ 🆔 @iictchannel