eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
532 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
73 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
برهان دیگری را که از برهانهای عدمی استاد فیاضی مورد بحث قرار داده و درستی آن را تأیید کرده‌اند، برهان هشتم است که آن را با بیان ایشان در جلسه تدریس خداشناسی فلسفی در سایت ثقلین جلسه سی‌ و یکم http://hawzeh.thaqalain.ir می‌شنوید👇🏼
Fayazi-14020228-31.mp3
16.64M
جلسه 31ام آقای فیاضی، تدریس برهانهای عدمی شامل برهان‌ 8 http://hawzeh.thaqalain.ir سایت ثقلین
Fayazi-14020401-32.mp3
19.12M
جلسه 32‌ام آقا فیاضی، تدریس برهانهای عدمی شامل برهان نهم در سایت ثقلین http://hawzeh.thaqalain.ir
خلاصه اشکالات استاد فیاضی به برهان نهم و پاسخ به آن اشکالات را در زیر 👇🏼ملاحظه کنید. در باره اشکالات جناب آقای فیاضی به برهان نهم مطالبی را عرض می‌کنم: 1: خلاصه بیانات ایشان این است که چون نقیض موجبه کلیه، سالبه جزئیه است، نه موجبه جزئیه پس در صورت درست نبودن گزاره «1» = «هر معدومي، عدم واجب‌الوجود است»؛ گزاره «برخی معدوم‌ها عدم واجب الوجود نیستند» درست است؛ نه گزاره «برخی معدوم‌ها واجب الوجودند»؛ ولی در استدلال، دومی مطرح شده است نه اولی؛ پس استدلال درست نیست؛ علاوه، «برخی معدومها، عدم یک حقیقت امکانی‌اند، نه عدم واجب الوجود» (مثل نسل دهم من)؛ حال آن که شما در گزاره «1» می‌گویید «هر معدومي، عدم واجب‌الوجود است»؛ پس مدعای گزاره «1» هم درست نیست؛ بنابراین گزاره «1» و استدلال آن هر دو باطل‌اند؛ این خلاصه اشکالات جناب آقای فیاضی به برهان نهم؛ اما پاسخ به این اشکالات را در ادامه ملاحظه کنید👇🏼. 2: اشکال ایشان به استدلال در برهان نهم، پاسخش این است که استدلال ما مستند به نقیض گزاره «1» نبود تا شما بگویید نقیض موجبه کلیه، سالبه جزئیه است، نه موجبه جزئیه؛ بلکه استدلال ما مستند به امتناع ارتفاع نقیضین از هر موضوع مفروض بود؛ و قبلا در جواب به اشکال شما به برهان چهارم، اثبات کردیم که هر موضوعی مثل «الف»، باید یا «ب» باشد یا عدم «ب» (به سه فرسته، قبل رجوع شود) بر این اساس اگر درست نیست که «هر معدومی عدم واجب الوجود است» باید لا اقل درست باشد که «برخی معدوم‌ها واجب الوجودند»؛ اما این گزاره با گزاره «هیچ معدومی واجب الوجود نیست» که قبلا اثبات شده سازگار نیست؛ بنابراین گزاره «هر معدومی عدم واجب الوجود است» درست است. 3: پاسخ به نادرست بودن اصل ادعا در گزاره «1» = «هر معدومي، عدم واجب‌الوجود است»، این است که این گزاره «1»، عکس نقیض گزاره «2» = «هر واجب الوجودی موجود است» می‌باشد؛ و این گزاره «2» قطعا بر اساس سایر استدلالهای وجود واجب درست است؛ و اگر گزاره «2» درست است پس ادعای گزاره «1» که عکس نقیض گزاره «2» است نیز درست است گرچه ما در برهان نهم آن را مشکوک الصدق فرض کرده و از طریقی که مستند به وجود واجب نباشد آن را اثبات کردیم. 4: ادعای ایشان که «برخی معدومها، عدم یک حقیقت امکانی است»، باطل است؛ زیرا علاوه بر این که قبلا در جواب به بیانات جلسه 28 اثبات شد که تثلیث مواد باطل است و روشن شد که هر حقیقتی یا واجب بالذات است یا ممتنع بالذات؛ باید گفت آنچه فلاسفه به عنوان «حقائق امکانی» مطرح کرده‌اند فی الواقع ممتنع الوجود بالذات است نه ممکن بالذات؛ زیرا ممکن بالذات را تعریف کرده‌اند به «حقیقتی که بحسب ذاتش، نه موجود است و نه معدوم»؛ روشن است چنین حقیقتی بخاطر این که موجودیت و معدومیت هر دو بحسب ذاتش از آن مسلوب‌اند مصداقی از ارتفاع نقیضین و ممتنع بالذات است؛ بنابراین بازگشت گزاره «برخی معدومها، عدم یک حقیقت امکانی‌اند» این است که «برخی معدومها عدم ممتنع الوجود بالذات‌اند» و چون عدم ممتنع بالذات، همان واجب الوجود بالذات است نتیجه گزاره این می‌شود که «برخی معدومها واجب الوجودند» ولی روشن است که این گزاره طبق بیانات اولین مقدمه براهین عدمی، باطل است.
🔵 يادداشت‌ها 🟠یادداشت‌های قرآنی 🖌 موضوع: امکان توبه در قیامت و موثریت آن در رهائی از عذاب 🔶گرچه در مواضع خاصی از مقاطع قیامت، توبه پذیرفته نیست، (مثل یوم البعث، طبق ۵۶ و۵۷ روم)، ولی در غیر آن مواضع خاص، آیات زیادی دلالت دارند که در قیامت و رهائی از عذاب وجود دارد و توبه از گناهان نزد خداوند امر مطلوبی است؛ 🔸از جمله این آیات، آیات (۷۴ تا ۷۹ زخرف) است، در این آیات چنین آمده است. 🌸«إِنَّ الْمُجْرِمینَ فی‏ عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ، لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فیهِ مُبْلِسُونَ، وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لکِنْ کانُوا هُمُ الظَّالِمینَ، وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ، لَقَدْ جِئْناکُمْ بِالْحَقِّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ، أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُون»🌸. 🌺مجرمان، در حال یأس از رحمت خدا، در عذاب جهنم جاودانه‌اند و عذابشان کاسته نمی‌گردد؛ ما به آنان ظلم نکردیم بلکه خودشان ستمکارند؛ آنان فریاد برآورند که اى مالک دوزخ، پروردگار تو ما را بمیراند؛ اما مالک می‌گوید شما ماندگارید؛ زیرا حق بسراغ شما آمد اما اکثر شما نسبت به حق ناخوشنودید؛ آنان بر امر ناخوشنودی از حق، اصرار می‌ورزند ما هم (بر عذاب) اصرار می‌ورزیم🌺. 🔷 توضیح مدعای ما این است که جمله «وَ هُمْ فیهِ مُبْلِسُونَ» جمله حالیه است که حال و وصف افراد محکوم به حکم در جمله را بیان می‌کند؛ بنابراین این جمله قیدی برای مفاد جمله قبل است؛ 🔹و بر این اساس، معنی جمله «إِنَّ الْمُجْرِمینَ فی‏ عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ، لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فیهِ مُبْلِسُونَ» این می‌شود که مجرمان، در حال یأس از رحمت خدا، جاودانه در عذاب جهنم‌اند و عذابشان کاسته نمی‌گردد؛ 🔸نتیجه مترتب بر این قید، این است که مجرمانی که از یأس، توبه کرده، و به رحمت خدا امیدوار گردند، عذاب آنها نیست و نیز عذابشان خواهد شد؛ 🔶مؤید این بیان، فرازی از دعای کمیل است؛ مضمون این بخش، در دعای کمیل از امیرالمؤمنین نیز نقل شده است آنجا که می‌فرماید: 🌸«یا مولاى فکیف یبقى فى العذاب و هو یرجو ما سلف من حلمک ام کیف تؤلمه النّار و هو یأمل فضلک و رحمتک🌸» (یعنی: مولای من، مجرم چگونه در عذاب باقی خواهد ماند!؟ در حالی که به بردباری پیشین تو امید بسته است؛ و یا چگونه آتش او را رنج خواهد داد در حالی که به فضل و رحمت تو امیدوار گشته است!؟)؛ 🔷 قرار دادن چنین پاداش مهمی تشویقی است به توبه از یأس در جهنم که خود بر جواز توبه در آنجا دلالت دارد. @oshaghierfan & ادامه در پایین 👇👇👇
ادامه از بالا 👆👆👆 🔶 در ادامه آیه، ما به گونه دیگری نیز مطرح شده است؛ طبق مفاد این بخش، وقتی مجرمان از سرپرست جهنم برای رهائی از عذاب، با جمله «یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ» درخواست مرگ می‌کنند؛ این درخواست رد می‌شود و به آنها پاسخ داده می‌شود که شما در عذاب ماندگارید «قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ»؛ و سپس فرشتگان علت این ماندگاری در عذاب را این گونه بیان می‌کنند که ما حق را بشما عرضه کردیم اما اکثر شما آن را نمی‌پذیرید و نسبت به آن ناخوشنود‌ هستید «لَقَدْ جِئْناکُمْ بِالْحَقِّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ»؛ 🔸زمان در جمله «لکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ» زمان حال است؛ یعنی در همان زمان گفتگوی بین مجرمان و مالک جهنم، به مجرمان گفته می‌شود که علت این که شما در جهنم ماندگارید و عذابتان ادامه می‌یابد این است که در حال حاضر، نسبت به پذیرش حق بی‌میل هستید؛ 🔹به عبارت دیگر در این بخش، سخن از ماندگاری و ادامه داشتن عذاب است نه سخن از اصل گرفتاری به عذاب که سببش گناهان دنیایی است؛ 🔸مالک دوزخ می‌گوید شما در عذاب ماندگارید و گرفتاری‌تان ادامه می‌یابد چون در تن به حق نمی‌دهید؛ پس مفاد این جمله مربوط به زمان دنیا نیست بلکه مربوط به همان زمان گفتگوی اخروی است؛ و بیان می‌کند که علت ماندگاری و ادامه داشتن عذاب شما، شما در قیامت است؛ 🔷 بنابراین اولا فرشتگان انتظار دارند که آنجا مجرمان حق را بپذیرند و از راه و روش سابق دست بردارند تا عذابشان ادامه نیابد؛ و این یعنی در ؛ 🔸و ثانیا لازمه این که ادامه عذاب بخاطر حق‌ ناپذیری فعلی مجرمان است این است که اگر آنها در همان زمان گفتگو از بی‌میلی نسبت به حق، دست بردارند، و از کراهت نسبت به حق، توبه کنند، مفاد «إِنَّکُمْ ماکِثُونَ» شامل حال آنها نیست و ماندگاری عذاب از بین می‌رود و از عذاب رهایی می‌یابند؛ 🔶همچنین در دنباله آیات چنین آمده که تا زمانی که آنها به امر کراهت از حق، ابرام و اصرار می‌ورزند ما نیز به عذاب آنها ابرام و اصرار می‌ورزیم «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُون»؛ این جمله نیز لازمه‌اش این است که اگر آنها آنجا به راه غلط خود ادامه ندهند، و به آن اصرار نکنند بلکه از آن توبه کرده و بازگردند، ما هم نسبت به عذاب آنها اصرار نمی‌کنیم و عذاب را ادامه نمی‌دهیم و رهائی از عذاب را نصیبشان خواهیم کرد؛ ✳️ بنابراین اجمالا هم توبه و خداوند است و هم مجرمی که در جهنم توبه کند عذابش یا می‌شود؛ گرچه مجرم، بدون توبه عذابش بی‌پایان و بی‌تخفیف است؛ و به آنها گفته می‌شود «إِنَّکُمْ ماکِثُونَ». @oshaghierfan &
♦️ اطلاعیه مهم 📣 نظر به تعطیل شدن مدرس حضرت صاحب الزمان عج واقع در میدان روح الله مکان برگزاری دروس استاد عشاقی و همچنین یوم الشروع کلاسها متعاقبا در همین گروه اعلام خواهد شد
📣📣 اطلاعیه 📕📕📒📒 📖 دروس استاد عشاقی از 📅روز شنبه ۸ مهرماه در 🏢مدرسه حضرت امام کاظم علیه السلام ❇️طبقه همکف مدرس ۱۹ برگزار می گردد 🕖اسفار ج ۹(ادامه سال قبل) ساعت ۷:۱۵ الی ۸ 🕗ألاقدام التالیة(ادامه سال قبل )۸:۱۵ الی ۹ 🕔خارج فلسفه چهار شنبه ها ساعت ۷:۱۵ الی ۸
🔵 یادداشت‌های قرآنی 🖌 موضوع: تمهيدات خداوند در آخرت براي تقويت ايمان بي‌ايمانان (برپائی مناظرات) 🔶مدعا: خداوند بخاطر لطف و رحمتش زمينه آگاهانه و بی‌ایمانان را پس از گذشت عذاب درخوری، با تمهيداتي در عوالم بعد از مرگ فراهم مي‌كند؛ 🔷دلیل: زيرا خداوند اسماء فراواني دارد و همواره به بندگانش لطف می‌کند؛ از جمله اين اسماء لطفي، اسم است كه در فرازي از دعاي عهد به آن اشاره شده است آنجا که مي‌گويد: «بِاسْمِكَ الَّذِي‏ يَصْلُحُ‏ بِهِ‏ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُون‏»؛ 🔸بر اساس اقتضاي این اسم، خداوند با تمهيداتي كه در قيامت براي بی‌ایمانان فراهم مي‌كند، همه انسانهای بی‌ایمان، از اولين تا آخرين را مجاب به ایمان و توبه کرده، و آنان را مختارانه مؤمن و صالح خواهد كرد. 🔸لذا در قرآن آياتي آمده است كه دلالت مي‌كند كه از جانب خداوند در عالم آخرت اقداماتي تمهيدي انجام مي‌گردد تا ايمان اضطراری كه با ديدن عذاب سخت خداوند براي دوزخيان بوجود آمده است (چنانكه در برخی آيات به آن اشاره شده است) تقويت گردد و به تدريج آن به ايمان مستقري كه بر اساس آگاهي شكل مي‌گيرد تبديل گردد، در ادامه به توضيح اين آيات طی چند شماره به آن مي‌پردازيم. 🔸از اقدامات تمهيدي خداوند كه براي ايمان آوري دوزخيان در عوالم بعد از مرگ صورت مي‌گيرد جلسات مناظره‌ای است که در قیامت برای روشنگری بپا می‌شود. ✳️ توضیح این که در آیه (75 قصص) چنین آمده است: «🌸و نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ🌸». ترجمه : و از ميان هر امتى شاهدى را بيرون مى‏‌كشيم و مى‏‌گوييم: «برهان خود را بياوريد.» پس خواهند دانست كه حقّ از آنِ خداست، و آنچه مى‌‏بافتند از دستشان مى‏‌رود. 🔹 اين آيه به‌خوبي دلالت مي‌كند كه در عالم آخرت از جانب خداوند اجمالا اقداماتي براي هدايت دوزخيان صورت مي‌گيرد، كه به ايمان آگانه و مبتني بر فهم آنان منجر مي‌شود؛ يعني در حقيقت و ناشی از عذاب دوزخيان، به و مبتني بر فهم تبديل مي‌گردد؛ 🔹زيرا طبق مفاد اين آيه، در آن روز خداوند از هر امتي و هر گروهي، را بيرون كشيده و به صحنه بحث استدلالي و برهاني وارد مي‌سازد، و به او گفته می‌شود دلیلت را بر ادعایت بیاور «فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ» و اين برهاني و استدلالي در حضور جهنميان منجر مي‌شود به اين كه كافران و مشركان به حق آگاه شوند «فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ»، و همه بافته‌هاي دروغين‌شان باطل شده و پوچي آنها آشكار گشته و اعتقاد به آنها منحل گردد «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»؛ و این گونه، ايمان اضطرای آنان، كه ايماني ضعيف و غير مستقر بود، به ايماني آگاهانه و راسخ تبديل خواهد شد. 🔸در مورد اين كه مراد از «شَهيداً» در جمله «وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً» كيست؟ چند احتمال وجود دارد يك احتمال اين كه مراد، پيامبر هر امتي است؛ زيرا مراد از در (41 نساء) «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهيدا» پيامبران‌اند، احتمال ديگر اين كه مراد، فرد شاخص و متدين هر امتي است كه از عدول آن امت محسوب مي‌شود؛ @oshaghierfan & ادامه در پایین 👇👇👇
ادامه از بالا 👆👆👆 🔶 ولي به نظر نگارنده چون مراد از امت در «جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ» گروه‌هاي منحرف و گرفتار شرك هستند؛ لذا هر امتي، فرد شاخصي است كه به منزله رهبر و شاهد صدق آن گروه مطرح بوده است و در ديدگاه انحرافي گروه، او در دنيا قول و عملش شهادت به درستي راه آن گروه مي‌داد؛ 🔹به‌هر جهت چه اين از رهبران الهي باشد چه از رهبران انحرافي، مدعاي اصلي ما روشن است؛ زيرا خداوند فرد شاهد را از بين آن جمع بيرون مي‌كشد، و از براي مرام مورد ادعا، دلیل و استدلال مي‌خواهد؛ اما وقتي در حضور گروه تابعان، روشن مي‌شود كه حجت روشني بر درستی آن مرام وجود ندارد تابعان آن مرام از آن مرام و مذهب مي‌برند، و به پوچي آن مرام اذعان مي‌كنند «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ» و بجاي آن به رو مي‌آورند «فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ»؛ و کم‌کم می‌شوند اما نه به ايماني برخاسته از فشار عذاب، بلكه به ايماني كه بر اساس فهم حق و باطل براي آنان شكل مي‌گيرد؛ 🔹و لذا در مورد درك امور حقه تعبير «فَعَلِمُوا» بكار مي‌برد و می‌گوید «فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ» و در مورد بريده شدن از امور باطل تعبير از «ضلّ عنهم» بكار مي‌برد و مي‌گويد «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ». 🔸از سویی چون پاداش و کیفر در قیامت، عین همان و ما است که بشکل موجودات لذت‌بخش یا موذی تجسم می‌یابند؛ چنانچه آیاتی مثل «َالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُون» بر آن دلالت دارند، نتیجه چنین مناظراتی این می‌شود که دوزخیان گرفتار، به میزان رهائی از آراء باطله، از عذابشان ، و به میزان ایمان به آراء حقه، از _خروی بهره‌مند شوند. @oshaghierfan &
نقش عبودیت در رنگین شدن انسان به رنگ خدا @oshaghierfan &
سالن همایش های حوزه علمیه ائمه اطهار علیهم السلام @oshaghierfan &
https://www.aparat.com/hamayesh_naseri/live برنامه به صورت زنده در حال پخش است
نقش عبودیت در رنگین شدن انسان به رنگ خدا.pdf
445.8K
مقاله ارائه شده در همایش سالک الی الله با نام «نقش عبودیت در رنگین شدن انسان به رنگ خدا» @oshaghierfan &
🔵 یادداشت‌های قرآنی 🖌 موضوع: تمهيدات خداوند در آخرت براي تقويت ايمان بي‌ايمانان ✳️ قسمت دوم: 🔸قبلا گفته شد خداوند اسماء و صفات لطفي فراواني دارد و از جمله آنها، اسم است كه در فرازي از دعاي عهد به آن اشاره شده است آنجا که مي‌گويد: 💐«بِاسْمِكَ الَّذِي‏ يَصْلُحُ‏ بِهِ‏ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُون‏»💐؛ 🔹بر اساس اقتضاي این اسم، خداوند با تمهيداتي كه در قيامت براي بی‌ایمانان فراهم مي‌كند، همه انسانهای بی‌ایمان، از اولين تا آخرين را مجاب به ایمان و توبه کرده، و آنان را مختارانه مؤمن و صالح خواهد كرد. 🔹لذا در قرآن آياتي آمده است كه دلالت مي‌كنند كه از جانب خداوند در عالم آخرت اقداماتي تمهيدي انجام مي‌گردد تا ايمان اضطراری كه با ديدن عذاب براي دوزخيان بوجود آمده است تقويت گردد و به تدريج به ايمان مستقري كه بر اساس آگاهي شكل مي‌گيرد تبديل گردد؛ از اقدامات تمهیدی روشنگرانه خداوند در قيامت براي بی‌ایمانان، بيان تأويل حقائق قرآني است كه در آيه (53 اعراف) به آن اشاره شده است. 🌸«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْويلَهُ يَوْمَ يَأْتي‏ تَأْويلُهُ يَقُولُ الَّذينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُون»🌸. 🌺ترجمه: آيا بی‌ایمانان‏ جز تأويل قرآن را انتظار می‌کشند!؟ روزى كه تأويلش فرا رسد، كسانى كه قبلا آن را به فراموشى سپرده‏‌اند می‌گويند: «براستي رسولان پروردگار ما، حق را آوردند. پس آيا ما را شافعاني هست كه براى ما شفاعت كنند يا ما بازگردانيده می‌شويم، تا غير از آنچه انجام می‌داديم انجام دهيم؟»؛ به راستى به خويشتن زيان زدند، و آنچه را به دروغ می‌بافتند از دست ‌مي‌دهند🌺. 🔸تأويل چيست؟ در عرف قرآن عبارت است از حقيقت پنهان و پشت پرده يك حكم يا رخداد ظاهري كه در واقع اين حقيقت پنهان، منشأ و مناط آن حكم يا رخداد ظاهري است؛ به گونه‌اي كه وقتي انسان نسبت به آن آگاه مي‌شود حكمت و مصلحت آن امر ظاهري را متوجه گشته و نسبت به درستي آن امر ظاهري قانع مي‌شود. 🔸طبق مفاد آيه فوق، در قيامت، خداوند تأويل و احكام الهي را براي دوزخيان روشن كرده و از حكمت و مصلحت امور ديني رونمائي مي‌كند تا بی‌ایمانان، پشت پرده حقائق قرآني و احكام الهي را، و حقانيت آنها را دريافته و از انکار حقائق ديني دست بردارند؛ 🔹آيه مي‌گويد روزي كه تأويل حقائق دینی قرآن به صحنه در آيد، «يَوْمَ يَأْتي‏ تَأْويلُهُ»، انسانهائي كه به اين حقائق دینی بي‌توجهي مي‌كردند، به حقانيت اين امور مي‌كنند و بالصراحه مي‌گويند پيامبران براي ما سخن حق را آوردند «قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ» 🔹همين روشن شدن حقانيت سخن پيامبران براي بی‌ایمانان منجر به اين مي‌شود كه آنها از عقائد و رفتارهاي باطلی که قبلا براي خود مي‌بافتند دست بردارند و از آن امور باطل بريده و شوند 🔸لذا در آخر آيه مي‌گويد «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُون» یعنی بافته‌هاي اعتقادی آنان و آثار مبتنی بر آنها گم‌شده و از دستشان مي‌رود و باطل می‌گردند؛ بنابراين آشكارسازي پشت‌پرده امور ديني، و رونمائي از بخش پنهان ، از تمهيداتي است كه خداوند در قيامت انجام مي‌دهد تا دوزخيان و از روی اختیار، عقائد باطل را رها کرده و بجای آن به آراء و عقائد حقه رو آورند. @oshaghierfan & ادامه در پایین 👇👇👇
ادامه از بالا 👆👆👆 🔸از سویی چون پاداش و کیفر در قیامت، عین همان اعتقادات و اعمال ما است که بشکل موجودات یا تجسم می‌یابند؛ چنانچه آیاتی مثل «🌸الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُون🌸» بر آن دلالت دارند، نتیجه آشکار شدن تأویل و پشت‌پرده حقائق قرآنی در قیامت این می‌شود که دوزخیان گرفتار، به میزان رهائی از آراء باطله، از کاسته، و به میزان ایمان به آراء حقه، از اخروی بهره‌مند گردند. 🔸نکته قابل توجهی که در این آیه به آن توجه داده شده این است که چون در مورد ایمان به آراء حقه، صرف بدوی به حقانیت امور حقه کافی نیست؛ بلکه باید این اعتراف به مرحله برسد؛ به گونه‌ای که عقیده مورد اعتراف با قلب و روح انسان آمیخته گردد؛ و این، در دنیا با عباداتی مثل نماز که در آن مکررا به عقائد حقه اعتراف می‌شود، بتدریج رخ می‌دهد و اعتراف بدوی به ایمان راسخ منجر می‌شود؛ ولی در آخرت چون زمینه این گونه عبادات چندان فراهم نیست، رسیدن به مرحله ایمان به عقائد حقه با همراه است 🔹لذا دوزخیان آرزو می‌کنند که به دنیا برگردند تا فاصله بین اعتراف بدوی و را براحتی طی کنند لذا طبق این آیه آنها آرزو می‌کنند یا کار آنان را تکمیل کند یا به دنیا برگردند تا به آسانی به مرحله ایمان نائل شوند. 🔹به هر حال، با این که ایمان‌آوری در دشوار است اما طبق آیه أخیر، همین رها کردن اعتقادات کفرآمیز و باطل، و اعتراف به حقانیت راه انبیاء، اجمالا به از عذاب، و کسب نعم اخروی متناسب با این دو کار، منجر می‌شود. @oshaghierfan &
🔵 یادداشت‌های قرآنی 🖌 موضوع: تمهيدات خداوند در آخرت براي تقويت ايمان بي‌ايمانان ✳️ قسمت سوم: قبلا گفته شد خداوند بر اساس مفاد جمله «بِاسْمِكَ الَّذِي‏ يَصْلُحُ‏ بِهِ‏ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُون‏» همه انسانها را صالح و مؤمن می‌کند؛ لذا برای این غرض تمهیداتی را در قیامت انجام می‌دهد از جمله این تمهیدات، داوری عادلانه خداوند است که در آیات (55 تا 57 حج) به آن اشاره شده است. 🌸«وَ لا يَزالُ الَّذينَ كَفَرُوا في‏ مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقيم - الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في‏ جَنَّاتِ النَّعيمِ- وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ🌸» (55 تا 57 حج). 🌺ترجمه : و كسانى كه كفر ورزيدند، پيوسته از آن (قرآن) در شك هستند، تا ساعت (رستاخيز) ناگهان برایشان فرا رسد، يا عذاب روزى نازا (و غير قابل تكرار) به سراغشان آيد؛ در آن روز، پادشاهى از آنِ خداست ميان آنان می‌كند؛ پس كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كنند در باغهاى پرنعمت خواهند بود؛ و كسانى كه كفر ورزيده و آیات ما را دروغين بدانند، براى آنان عذابى خفّت‏‌آور خواهد بود🌺. 🔶توضیح این که در دنيا اختلافات اعتقادي و غير اعتقادي موجب مي‌شود كه بسياري از انسانها حق و باطل دعاوي را ندانند بلكه گرفتار يك سردرگمي و حيرت و نهايتا مبتلا به شوند؛ 🔸يكي از تمهيداتي كه خداوند در قيامت فراهم مي‌كند تا دوزخيان را از بي‌ايماني برهاند، او است بين اين اختلافات اعتقادي و غير اعتقادي و آشكار سازي حق و باطل آنها؛ ما در مورد اين اقدام به توضيح آيات (55 تا 57حج) مي‌پردازيم. 🔹در ابتدای اين آيات خداوند مي‌فرمايد: كفار پيوسته در مورد قرآن در يك و ترديد بسر مي‌برند و اين ترديدشان ادامه دارد تا وقتي كه قيامت یا عذاب آن بپا مي‌شود؛ «وَ لا يَزالُ الَّذينَ كَفَرُوا في‏ مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ...»؛ بعد مي‌فرمايد حاکمیت در آن روز از آنِ خدا است لذا در مورد اختلافات آنها حكم مي‌كند؛ «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ»؛ از تعبير «حَتَّى» كه دلالت بر پايان‌يافتن حکم قبلش دارد و نيز از داوري عادلانه خداوند معلوم مي‌شود كه با اين داوري خداوند، و آن اختلافات براي كفار روشن شده، و آنها در مقطعي از قيامت از شك و شبهه‌اي كه نسبت به قرآن داشتند مي‌گردند. 🔸در ادامه في‌فرمايد: «فَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في‏ جَنَّاتِ النَّعيمِ- وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ» در مورد اين بخش از آيات بايد توجه كرد كه در ابتدای اين بخش «فاء» نتيجه یا ترتیب آمده است و اين خود نشان مي‌دهد كه اين بخش از اتفاقات قیامت مترتب بر «يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ» است؛ و به عنوان مرحله‌اي متفرع بر خداوند در قيامت رخ مي‌دهد، نه اين كه اين بخش بریده از «يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ» بوده و مربوط به اتفاقات دنيائي باشد که قبل از قیامت رخ داده باشد؛ یعنی خدا بین آن کفار می‌کند؛ 🔸این حکم و مقدمات روشنگرانه‌اش را برخی از آن کفار می‌پذیرند و بدین وسیله می‌گردند و به اقتضای آن عمل می‌کنند؛ و برخی زیر بار حکم خدا نمی‌روند و به سرکشی خود ادامه می‌دهند @oshaghierfan & ادامه در پایین 👇👇👇
ادامه از بالا 👆👆👆 🔷بنابراين و كه بعدا در تتمه این آيات با تعبیر ««فَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ...» مطرح مي‌شود را بايد نتيجه آن خداوند و مترتب بر آن دانست؛ نه اين كه اين ايمان و كفر از دنيا آمده باشد؛ زيرا موضوع بحث اين آيات، كفاري هستند كه پيوسته تا روز قيامت نسبت به حقائق قرآني در شك‌ بوده‌اند و بنابراين آنها بي‌ايمان از دنيا رفته‌اند و ايماني از دنيا توسط آنها آورده نشده؛ 🔸و ضمير «بَيْنَهُمْ» كه مرجعش همان كفارند نیز دلالت مي‌كند كه اين داوري، داوري بين همان كفار بي‌ايمان است؛ پس «فاء» نتيجه یا ترتیب نيز نشان مي‌دهد كه اتفاقات اين بخش در مرحله‌ بعد از آن داوري رخ مي‌دهد؛ بنابراين بعد از داوری عادلانه خداوند عده‌اي مي‌شوند؛ و عده‌اي به ادامه مي‌دهند. 🔹پس اين داوري روشن‌گرانه خداوند در قيامت منجر مي‌گردد كه عده‌اي از بي‌ايمانان كه تا روز قيامت نسبت به حقانيت قرآن شك و ترديد داشتند در قيامت گردند و به بهشت راه يابند «فَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في‏ جَنَّاتِ النَّعيمِ»؛ گرچه برخی از کفار همچنان به کفر خود ادامه می‌دهند. 🔸از این بخش آیه نیز روشن می‌شود که ایمان‌آوری ‌و عمل صالح در آخرت، و مفید است؛ چون این بخش دلالت دارد که و عمل صالح اخروی به بهشتی شدن کفاری که کفرشان تا خداوند در قیامت ادامه دارد، منجر می‌گردد. @oshaghierfan &
دین جدید.mp3
12.64M
💯🔊 🔸 صوت کامل نشست علمی بررسی و تحلیل عرضه دین جدید با ظهور حضرت مهدی(عج) 🎙 با حضور: ➖ حسین عشاقی(عضو شورای علمی گروه فلسفه پژوهشگاه) ✍️ دبیر علمی: 📅 شنبه ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۲ 🏢 قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی @oshaghierfan &
آدرس مجموعه دروس 👇🏼 استاد عشاقی https://drive.google.com/folderview?id=1-1gzBiJUhW1STgeId4_gJrQ-fDzU1II9
🔵 یادداشت‌های قرآنی 🖌 موضوع: استمرار دعوت به دین در آخرت: _ ✳️ از آیات قرآنی که دلالت دارد بر اینکه دعوت به دین و دینداری در همانند دنیا، همچنان برقرار است و این دعوت، به ایمان بی‌ایمانان دنیوی منجر می‌گردد، آیه (25 نور) است؛ 🔸در این آیه چنین آمده است «🌸يوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ🌸» 🔸یعنی خداوند در آن روز، دین حق را کاملا به آنان خواهد داد و آنان آگاه می‌گردند که خداوند همان حق آشکار است. ❇️ توضیح این که کلمه دو معنی دارد گاهی به معنای و بکار می‌رود (اعم از پاداش خوب و بد) مثل الدین در آیه (4 حمد) «مالِكِ يَوْمِ الدِّين»؛ گاهی به معنای و بکار می‌رود مثل الدین در آیه (19 آل عمران) «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ ..»؛ 🔶ازین‌رو در بین مفسران، اختلاف است که دین در جمله «يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دينَهُمُ الْحَقَّ» در آیه مورد بحث، چه معنی دارد؟ برخی به معنای پاداش گرفته‌اند و برخی به معنای کیش و آئین؛ و برخی نیز مثل مرحوم علامه طباطبائی در المیزان (ج 15 ص 95) هر دو احتمال را در مورد آن قابل قبول دانسته‌اند. 🔹اما دقت در این آیه و آیات مرتبط با آن نشان می‌دهد معنای کیش و آئین، برای دین در این آیه، پذیرفتنی تر بلکه متعین است؛ زیرا بر این ادعا چند قرینه داخلی و خارجی هست: 🟧اولا جمله بعد از جمله مورد بحث، جمله «وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ» است که بر یکی از پایه‌های اصلی دیانت که همان اعتقاد به خدا و صفات او است دلالت می‌کند؛ و نشان می‌دهد که با دادن «دينَهُمُ» به آن انسانها، آنان به یکی از مهم‌ترین گزاره‌های کیش الهی اذعان می‌کنند؛ 🔹بدیهی است اذعان به مسائل الهیات، با دین به معنای کیش و آئین تناسب بیشتری دارد تا با دین به معنای جزاء و کیفر؛ پس این جمله «وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ» خود قرینه‌ای است بر این که دین در این آیه همان دین به معنای است. 🟧ثانیا کلمه «وفّی» به معنای دادن کامل یک چیز است «وفّی الرجُلَ حَقَّهُ» یعنی حق آن مرد را به تمام و كمال داد؛ بنابراین معنی جمله «يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دينَهُمُ الْحَقَّ» این می‌شود که خداوند به آنان دین را به تمام و می‌دهد؛ 🔹در این صورت، اگر دین در این آیه به معنای جزاء و پاداش باشد مشکلی پیش می‌آید؛ و آن ناسازگاری مفاد این آیه است با مفاد آیات و روایاتی که بر و خداوند در قیامت دلالت دارند؛ 🔸توضیح این که ادله نقلی فراوانی هست که دلالت می‌کنند بسیاری از گناه‌کاران در قیامت یا با شفاعت شافعان یا بدون شفاعت شافعان بخشیده می‌شوند مثل آیه (53 زمر) «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»؛ بنابراین بسیاری از مجرمان در قیامت به و کیفری که باید کاملا گرفتار شوند گرفتار نمی‌شوند؛ زیرا یا کاملا بخشیده می‌شوند یا حداقل بخشی از کیفرشان به آنها داده نمی‌شود؛ 🔹در هر صورت، کیفر به تمام و کمال برای چنین مجرمانی رخ نمی‌دهد؛ حال آنکه کلمه «يُوَفِّيهِمُ..» دلالت می‌کند که این کیفر به تمام و کمال به آنها داده می‌شود؛ پس اگر دین در این آیه به معنای جزاء و پاداش باشد، مفاد این آیه با آیات و روایات عفو و بخشش اخروی ناسازگار می‌شود؛ اما اگر دین در این آیه به معنای باشد بین مفاد این آیه با سایر آیات هیچ ناسازگاری شکل نمی‌گیرد؛ پس باید این دین را به معنای کیش و آئین بگیریم نه به معنای جزاء و پاداش. @oshaghierfan & ادامه در پایین 👇👇👇