انا لله و انا الیه راجعون بأبي انت و أمي یا حجة بن الحسن. جدة مومنة و صالحة بنده به رحمت ایزدی پیوستند. امشب نماز لیلة الدفن فاطمه بنت أمیر.

تربة الإمام حسین بن علي علیهما السلام 🖤

📍 مالیات بر درآمد. 📌[سؤال 12545]‏‏ ‏ ‏ ‏‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏ ‏‏1. بعضی از مالیات ها و عوارض مورد مطالبه دولت که در موعد معین پرداخت‏‎ ‎‏نشود مشمول جریمه دیرکرد می گردد آیا این مبلغ که اضافه بر اصل مالیات یا عوارض‏‎ ‎‏اخذ می گردد و نسبت به تأخیر در زمان پرداخت میزان آن نیز افزایش می یابد، ربا تلقّی‏‎ ‎‏می شود یا خیر؟‏ ‏‏بسمه تعالی، ربا محسوب نیست بلکه اضافه مالیات است.‏ ‏‏2. مطابق قوانین مالیاتی در صورت امتناع از پرداخت مالیات مشکلات و تضییقاتی مانند توقیف اموال‏‎ ‎‏و دارایی و صدور اجراییه و امثال آن عارض بدهکار می شود از طرف دیگر حاکم شرع می تواند شخص‏‎ ‎‏را مجبور به پرداخت وجوه شرعیه بنماید آیا اخذ دو نوع مالیات از یک مال معین مشروع است یا خیر؟‏ ‏‏بسمه تعالی، دادن مالیات کفایت از خمس نمی کند.‏ 📌‏‏[سؤال 12546]‏‏ ‏ ‏ ‏‏ ‏‏2. افرادی که از زمان مکلف شدن تا کنون خمس و سهم امام خود را پرداخت‏‎ ‎‏نموده اند، آیا مالیات هم باید بدهند؟ تقاضای جواب دارم. ‏ ‏‏بسمه تعالی، مراعات مقررات دولت اسلامی لازم است و ربطی به خمس‏‎ ‎‏مال ندارد.‏ @osol_fegh .

📍استصحاب ۵. علی الظاهر استصحاب تنها قاعده فقهی است یعنی تئوری وجودی فقه و قانون . اما باید لحاظ کرد که این قاعده مجرا ندارد الا شذ و ندر . یعنی قاعده فقهی است زمانی که قطع طریقی موضوعی با شک بل با ظن روبرو شود . یعنی درواقع ما مکلف نیستیم به احتمال تغییر در موضوع (استصحاب برائت مستمره یا استصحاب برائت اصلی قطعی) همانند قصه محرِم، که اگر سوال از امام نمی شد ایشان صحت و فساد هر حکم موضوع را نمی گفت !!! البته انسان مکلف هم نبود چون مالایعلمون بود الا اینکه می‌گفت علی التخییر یکی . بهر حال نیاز به کار بیشتری دارد. آنچه که شهید اول و فاضل تونی در مورد این قاعده پیمودند اینگونه است : ۱_ استصحاب از مستقلات عقلیه است . ۲_ اگر استصحاب از مستقلات عقلیه شد پس یا زمان است یا زمانیات چون احکام خالی از زمان نیستند. ۳_استصحاب در مورد زمان حکم معقول نیست و در مورد زمانیات حجت نیست . ۴_ استصحاب شرعی است اما نه اصل عملیه بلکه قاعده فقهیه . ۵_ قاعده فقهیه ای که البته مجرا هم ندارد چون مالایعلمون هست . [ می بینید که طی طریق شهید اول هیچ قرابتی به انچکه انسدادیان می گویند ندارد ] @osol_fegh .

📍کشف اسرار . کتابی در زمینه پرده گشایی از فقه متکلمین . @osol_fegh .

📍فقه أباضي. اباضیه همان خوارج اند ولو امروزه بر حسبه تقیه خود را از آنان ندانند . آنچه در باب سیاسات فقه بدان معتقد اند همان خروج بر مسلمین است. @osol_fegh .

عبدالله بن أباض تمیمي فقیه و راوی حدیث و مفسر قرآن و از تابعین می باشد. او موسس مکتب فقهي أباضي است. أباض را می توان به فتح ضمه و کسره خواند. خوارج دارای فرق گوناگونی اند که از آن میان فقط اباضیه تا به امروز مانده اند [البته امکانش هست فرق دیگر خوارج هنوز موجود باشند زیرا در نزد خوارج بالاخص اباضیه تقیه جایز است] . أباضیه امروزی ابا دارند که آنان را جزو خوارج بنامند البته از برخی مواضع عبدالله بن أباض نیز چنین بعمل می آید که علاقه ای به همراهی خوارج مرسوم نداشته . بالاخره عبدالله بن أباض تمیمي موسس مکتب فقهی است که در ان اندیشه های خاص، در باب سیاسات بر این نظر است که غیر از قریش نیز می تواند امام جامعه باشد !!! می دانید که اختلاف اساسی بین مذاهب فقهی برسر جانشینی و امامت بعد از حضرت رسول در باب سیاسات است، که ابوحنیفه نیز امامت قرشی را می پذیرد ولو هاشمی نباشد ! ابوحنیفه حتی زید بن علی را بعنوان امام می پذیرد لذا زیدیه اورا شیعه زیدی میدانند . اما در مورد اباضی که قائل اند غیر از قریشی نیز می تواند امامت سیاسی جامعه را بعهده گیرد، از آنان باید پرسید آیا این غیر از خروج بر دین است ؟! مگر در احادیث متواتر که در جوامع حدیثی مسلمین هست از حضرت رسول نیامده که نقباء امتي اثناء عشر کلهم من قریش !!!. حضرات اباضیه چگونه بر این حدیث خروج می کنید ؟! اما نزد شیعیان جعفری ثابت شده است که امامان و زمام داران حکومت اسلامی دوازده نفر اند و همه ی ایشان از قریش و از نسل هاشم هستند . آنچه خاطرم هست احناف نیز نقیب دوازدهم را فرزند امام حسین علیه السلام میدانند فقط بر این اعتقاد اند که در آخر الزمان متولد می شود، بهر حال بحث ما در امامت فقهی است و کلامی نیست بحث ما در مورد هادی حکومت اسلام است که حضرت حجة بن الحسن روحی فداه می باشند، و قول اباضیه در عدم لزوم بودن امام جامعه از قریش مخالف صریح احادیث متواتر است و عینا همان خروج از دین. @osol_fegh .

📍حدس [آزمایش]. _خبر دائما نقل بمعنی است حتی در روات مشافهین حضرت رسول اکرم. _نقل بمعنی دائما با حدس است . _حدس همان اجتهاد است . _نزد شیعه حدس قطعی حجة است . 🌅 تمثال وحید دوران استاد امام خمینی، آیت الله العظمی بروجردی . @osol_fegh .

📍آیت الله بروجردی و نظریه ولایت مطلقه فقیه. در خلال تقریرات درس صلاة الجمعة آیت الله بروجردی عدم فهم عبارات ایشان بازیچه دسته عده ای شده . حضرت آیت الله بروجردی در باب ولایت فقیه می فرماید که وظایف امام جامعه دو بخش است : عده ای از آنها در زمان بسط ید و عده ای در زمان عدم بسط ید . ایشان می فرماید در زمان غیبت باتوجه به روایت ابي خدیجه و مقبوله عمربن حنظله، ولایت معصومین در محدوده عدم بسط ید است . آقایان نمی گویند که وقتی آیت الله بروجردی قائل شد به ولایت فقیه در کارهای عدم بسط ید ، آیا این مطلب نافی آنجایی است که فقیه در جایگاه امام بسط ید داشته باشد و لوازم آنجا ثابت نمی شود ؟! کلا و هرگز! بلکه ایشان باتوجه به قائل بودن به نظریه انفتاح حقیقی باب علم نمی تواند ولایت فقیه را در شرایط بسط ید ، مقید به امور جزئی کند !!! . عمل ایشان در تخریب قبور برای ساخت مسجد اعظم از مویدات است . @osol_fegh .

قضیه بسط ید و عدم بسط ید همان مجرای مایعم به البلوی و ما لایعم به البلوی است . انفتاحیان در مایعم به البلوی برائت اصلیه را اجرا می کنند و در ما لا یعم به البلوی برائت مستمره را . یعنی در صورت مالایعم به البلوی یا همان صورت بسط ید سوال این است که آیا اجازه در مقبوله عمر بن حنظله یا روایت أبی خدیجه مطلق است یا مقید همان موضع، در این صورت می گویند چیزی نیست که اجازه را مقیده کند پس استمرار اطلاق است . درواقع در اینجا علامات موضوع لایدل بر انحصاره اجازه در صورت مقید یعم به البلوی عدم بسط ید، پس حاکم در اینجا برائت مستمره از قید است. @osol_fegh .

📍نظام سیاسی ولایت فقیه. در نظام سیاسی ولایت مطلقه فقیه، متولی قانون (ولی فقیه، مجلس خبرگان رهبری) بتوسط رای مردم انتخاب می شود . مردم با انتخاب یک فقیه و قانون دان اسلامی سر پرست نظام قانونی خود را انتخاب می کنند . مردم همچنین ریاست جمهوری خود (وکیل عام رعایا) و اعضای مجلس شورای اسلامی را توسط انتخابات بر می گزینند. ناگفته نماند هر دو انتخاب دست بردن در حکم الهی نیست بلکه انتخاب در این دو شعبه از باب موضوع حکم شرعی است . یعنی مردم فقیهی را برای مجلس خبرگان انتخاب می کنند که دانا به موضوع عرف زمان تشریع است تماما و کمالا. و مردم وکیلی را راهی مجلس شورای می کنند که دانا به موضوعات روز جامعه است تا بتواند بهترین مشورت را به مجلس شورای نگهبان بدهد . در حکومت ولایت فقیه قانون است که حکم فرما است و با وجود متولی قانون (ولی فقیه) هیچ آسیبی به حرکت کشور نمی خورد . رهبری نیز اخیری فرمودند دنیا بیاید و نظام حکومت قانون را مشاهده کند . پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیبی نرسد. @osol_fegh

📍شبهه دور در مجلس خبرگان. 📌قدرت خبرگان رهبری بالاترین قدرت حکومت اسلامی. 🎙 دکتر علی بهادری جهرمی. @osol_fegh .

بسمه تعالی انا لله و انا الیه راجعون بدین وسیله درگذشت والده مکرمه حجة الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله را خدمت ایشان و بقیه خاندان مجاهد ایشان تسلیت عرض می کنم. محي الدین/ قم المقدسة @osol_fegh .

📍انسداد کبیر در مناط ولو باظن خاص (انسدادصغیر) در مدرک. سید علاءالدین حسین مرعشی در تعلیقه بر معالم الدین می نویسد : ان اراد انه کان التکلیف بالظن من حیث انه ظن فالملازمة المذکورة ممنوعة، اذ انسداد باب العلم لایستلزم اعتبار ظن من حیث انه ظن لجواز اعتبار الشارع اموراً مخصوصة وان کانت مفیدة للظن لا من حیث افادتها للظن ... . سلطان در این حاشیه مقدمه چهارم انسداد خاطر نشان می‌کند که انسداد و یا انفتاح در مدرک موجب انفتاح در مناط نمی شود و انفتاح در مناط ماحصل بحث دیگری است. او می گوید کسی که قائل به انفتاح در مدرک شد و گفت ظنون خاصی هست که شارع حجة کرده همین شخص می تواند قائل به انسداد در مناط و ملاک هم باشد {لجواز اعتبار الشارع اموراً مخصوصة وان کانت مفیدة للظن} و انفتاح او و قائل شدن او به ظن خاص باعث انفتاح باب علم و مناط نمی شود !!!. 🌅تمثال فقیه عالی مقام سید علاءالدین حسین حسیني مرعشي آملي مشهور به سلطان العلماء. 📚 معالم الدین باحاشیه سلطان العلماء (تصحیح استاد محمدی خراسانی)، ص ۲۶۸. @osol_fegh .

📍درعلم اصول فقه از انفتاح و انسداد باب علم/مناط، بحث نمی شود بلکه فقط از انسداد و انفتاح در مدرک بحث می شود. فاضل توني در الوافیة می نویسد: لا یجوز أن یکون الظن من حیث هو ظن مناطا للأحکام الشرعیة، مالم یکن ناشئاً عمَّا ثبت اعتباره شرعاً، اذ کثیراً مایحصل هذا الظن بأسباب اخر، مثل: هویٰ النفس، أو التعصب، أو الحسد، أو نحو ذلك؛ کما هو محسوس مشاهد، وعلی هذا، فیحصل الهرج و المرج في الدین، لاختلاف الناس في هذه الأسباب، فیجب أن یکون الظن الذي یجوز العمل به مضبوطاً، بأن یکون ناشئاً من الکتاب المجید، أو الحدیث الصحیح، أو مطلقه لو ثبت حجیته مطلقاً . بل الحق : أن العمل بهذه الأدلة لیس عملاً بالظن، بل عملٌ بکلام من یجب اتباعه ؛ غایة الأمر الاکتفاء بالظن الخاص في نسبة هذا الکلام إلی من یجب اتباعه . می بینید که بحث در مدرکی است که مناط بوسیله آن حاصل می شود، فاضل می گوید این مدرک لابد باید مضبوط باشد یا به علم که خود او قائل است علمی است یا به ظن خاص. می بینید که کل بحث در مورد مدرک است و در مورد مناط بحث نمی شود. بحث در مناط بحث در مورد تنقیح آن است که مدار بحث در فقه است بحث در علم اصول بحث در مورد مدرک است و بحث در علم فقه بحث در مورد مناط است . منظور از انفتاح و انسداد باب علم یعنی انفتاح و انسداد مناط . به انفتاح و انسداد در مدرک می گوید انسداد مدرکی [علامه بحرالعلوم] یا انفتاح مدرکی [شیخ انصاری]. انفتاح در مناط به دو شیوه قابل طرح است که در آینده بدان خواهیم پرداخت مجملا شیوه ای همانند شیوه شهید اول و فاضل تونی که قائل به علم در انفتاح باب علم اند و این گروه منصوص العله را حجت نمی دانند! گروهی همانند علامه اعرجی و سید بحرالعلوم و میرزای شیرازی بزرگ که قائل به انفتاح باب علم به تجمیع ظنون که منجر به علم می شود، این گروه منصوص العلة را حجة می دانند . همچنین می بینید که انسداد در مدرک یا انفتاح در مدرک موجب انفتاح یا انسداد در مناط نمی شود زیرا علامه بحر العلومی که انسداد کبیر در مدرک است قائل به شیوه تجمیع ظنون در مناط است که منجر به انفتاح باب علم می شود. @osol_fegh .

📍انفتاح در مناط یا همان انفتاح باب علم. این انفتاح مختص فقه است به این صورت که بعد از ثبوت علم به مدرک یا ظن به مدرک چه کبیر چه صغیر، فقیه وارد میدان می شود و مناط در مدارک را که همان اسباب شروط موانعِ صحت و فساد موضوع حکم شرعی هست را تنقیح قطعی می کند، آنچه دخیل در حکم هست را جمع و آنچه دخالتی ندارد را طرد می کند، این کار را او در معظم مدارم مربوط به آن موضوع انجام می دهد نه همانند انسدادی و اخباری با دیدن یک مدرک !!! [صاحب معالم نیز مدرک را تکی می بیند و بین قوی و ضعیف مدارک یکی را انتخاب می کند نه اینکه تجمیع ظنون کند همانند سید بحرالعلوم]. حالا این تجمیع مناطات را گاهی شهید اول و فاضل تونی انجام می دهند که قائل به علم در مناط اند [همانند مدرک] آنان در اینجا منصوص العلة را حجت نمی دانند چون ممکن است تمام المناط در آنجا نباشد، اما آنان که منصوص العلة را حجت می دانند علة در مدرک را جزء المناط می گیرند لذا آن را از باب اماره و ظن در مناط حجت می دانند. پس فرق فقیه (انفتاحی) با اخباری در تنقیح مناط است و با انسدادی در تجمیع مناط. اخباری نمی داند مباحث ملازمات عقلیه صغریات تنقیح مناط است و نمی داند احتیاط در فقه با تنقیح جایگاهی ندارد ! انسدادی نمی داند که تمام المناط در یک مدرک نیست بلکه باید جمیع مدارک را ببیند در آن موضوع تا مناط برای او قطعی شود و به این شیوه تجمیع مناطات یا تجمیع ظنون می گویند. @osol_fegh .

📍فرق انفتاحی (فقیه)، انسدادی، اخباری . _اخباری نمی داند تنقیح مناط چیست فضلا از تجمیع مناطات . _انسدادی تنقیح مناط را بلد است ولی تجمیع مناط نمی تواند بکند . _انفتاحی (فقیه) تنقیح مناط می کند و بعد از آن تجمیع مناط [تجمیع ظنون/تجمیع جزء المناط] می کند تا تمام المناط را بدست بیاورد . 📌 بارزه فقهاء آن است که در زمان بسط ید قائل به ولایت مطلقه فقیه اند. 🌅 تمثال فقیه عالی مقام محیی معالم فقهاء آیة الله العظمی سید حسین بروجردي طباطبایي. @osol_fegh .

📍التعزیر. در بحث تعزیر قاعده کلی است تحت عنوان «التعزیر بید الحاکم» . سوال در زمینه این قاعده که به منزله مناط و سبب حکم در مالانص فیه است، دقیقا کدام حاکم است ؟ می دانید که بزرگان طایفه فقهاء (انفتاحیان) قائل اند که ما مالانص فیه نداریم! پس این حاکم کیست ؟! از جانب دیگر ما قائل به این هستیم که فقهاء مناط را از روایات میگیرند و با اکثر المناسبة و بصورت قطعی آن مناط در اصل را در فرع جاری می کنند و چون با قطع حکم می کنند می توانند قسم بخورند این فتوای من که از قطع هست با فرض انفتاح باب علم به احکام و مناطات همان کلام رسول الله است ! در واقع تعزیر هم که بید حاکم است از این مطلب مستثنی نیست، و حاکم انفتاحی مراد است که تشخیص او برخواسته قطعی از کلام معصوم است و او می تواند یقینی بگوید آن تعزیری که گفتم اگر پیغمبر اینجا می بود همان را می گفت !! . حضرت آیت الله صافی گلپایگانی بیشتر در این زمینه در کتاب تعزیرات سخن می گویند. این یعنی فقاهت. @osol_fegh .

📍استدلال در مالایعلمون به برائت ذمه. فاضل می گوید در بحث مفهوم شرط و وصف از این باب حجت اند که التعلیق یشعر بالعلیة، او خاطر نشان می کند وصفی یا شرطی که این اشعار را می رساند در مجرای برائت ذمه است زیرا احکام موقت اند . به همین قیاس هست بحث ولایت فقیه در زمان بسط ید که یدل علی الإطلاق، زیرا زمان عدم بسط ید ولایة مضیق است . در واقع دو زمان است و ما نیز گفتیم استصحاب [برائت مستمره] در زمان و زمانیات جاری نمی شود!. از همین قیاس است بحث شهادت زن که اگر بگوییم حکم شهادت زن نصف شهادت مرد کامل است بخاطر این بود که در زمان قبیله ای بوده. پس دو چیز را فقیه باید لحاظ کند: ۱_ زمان یک حکم چگونه است موقت است یا موسع. ۲_ اسباب و مناط آن حکم در آن زمان را بدست بیاورد . البته با دانستن مورد دوم مورد اول حاصل می شود، چون با وجود اسباب حکم برای موضوع هم هست و با رفع یا همان اتمام وقت مناط و سبب، حکم هم نیست . @osol_fegh .

📍خلاصة الإجتهاد. _مناط در اصل را احراز می کنیم یعنی تنقیح می کنیم . _مناط در اصل را بنسبت به وقت حکم [یا موقت به وقت خاص یا مقید به وقت دوامی] می سنجیم یعنی تحقیق می‌کنیم. _اگر مناط در وقتی از اوقات نبود یا مفقود شد حکم هم نیست یعنی برائت ذمه . _مناط همیشه موقت است یا وقت خاص یا وقت دوامی و موسع. _ عمده اجتهاد پیدا کردن وقت و زمان مناط است که این مناط تا کی هست و کی معدوم می شود ؟! همانند ناقص العقل بودن زنان که منجر به نصف شدن شهادتشان می شود، این مناط علی الدوام است یا مقید به وقت خاص؟ با دیدن روایات متعارض با نقص عقل زنان می توان پی برد که نقص عقل دائمی نیست بلکه منوط به وقت خاصی است و آن زمان قبیلگی است و در زمان ما که آن زمان نیست ما بری هستیم از آن مناط و تبعا از حکم نصف بودن شهادت آنان . #تنقیح_المناط #تحقیق_المناط #برائةالتکلیف #وقت_المناط @osol_fegh .

انا لله و انا الیه راجعون روح بلند بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست.🖤 @osol_fegh .

📍 خلاصة الإجتهاد ۲. وقت و زمان مناط (سبب)یا مذکور است یا ملحوظ . مذکور آنجا که اعرابی می گوید : واقعت امرتي في شهر رمضان. امام در جواب می گوید : اعتق رقبة . می بینیم که از ابتداء زمان حکم مقیدلفظی و موقت به وقت خاص بوده است. گاهی قید ملحوظ است و مذکور نیست، این لحاظ گاهی در روایت دیگری است که به آن خطاب منفصل می گویند . خطاب منفصل گاهی وارد است و گاهی حاکم . @osol_fegh .

📍خلاصة الإجتهاد ۳. خطاب منفصل گاهی خاص است گاهی عام. اگر عام بود به قدر متیقن دو خطاب تمسک می شود. خطاب منفصل گاهی مطلق است گاهی مقید. خطاب منفصل گاهی حاکم است و گاهی وارد. @osol_fegh .

جواب به تعدادی پرسش👇

📌پرسش : سلام علیکم پیشنهاد :بهتر است بحث را به شکل منظومه ای یا تقسیم ثنایی و.. به شکل منظم مطرح کرد. انسداد و انفتاح را اهل سنت ابداع کردند؟ زمینه ابداع آن الزام تاریخی و کلامی بوده یا صرفا زمینه علمی داشته؟ اگر جواب مثبت است شیعه چه الزام مشابهی به طرح این بحث داشته؟ آیا مشهور یا اتفاق شیعه انفتاح است ؟ دو مکتب چه تبعاتی در علم اصول دارد و راس قائلین چه کسانی هستند؟ کتب اصولی شاخص این دو چیست؟ بحث انسداد- شیعه خصوصا- حل شده یا هنوز مفتوح است و قابل تحقیق؟ اهم ادله دو مکتب چیست؟ آیا هر دو مکتب از شاخه های اصولیون در مقابل اخباریون است یا انسداد نسبتی با اخباریگری دارد؟ @osol_fegh .

📌پاسخ: سلام علیکم ۱_ انسداد و انفتاح گاهی در مورد اجتهاد است گاهی در مورد مناط . در بین اهل سنت وقتی گفته می شود انسداد منظور غالبا انسداد باب اجتهاد است یعنی همان چیزی که باعث شد که مذاهب جامعه سنی از چهار مذهب فعلی فراتر نروند. ۲_ انسداد در مناط که در بین پیروان شیعه بوجود آمد زمینه کلامی داشت . ۳_ می دانید که شرط تحقق اجماع حدسی وجود آن در بین متقدمین تا زمان شیخ طوسی است لذا اجماع حدسی امروزیان حجت نیست. با این بیان متقدمین قائل به انفتاح بودند جمیعا و همچنین محققین فقه و اصول شیعه نیز قائل به انفتاح بودند. نظریه انسداد پرورش یافته مقدس اردبیلی است. ۴_ متأخرین مکتب حله با تدقیقات غیر فنی باعث ایجاد نظریه انسداد شدند. که دیگر مدارس شیعی علیه آنان دست به تألیف زدند . نتیجه مکتب حله فربه شدن علم اصول و جدا شدن آن از علم فقه است بصورتی که دیگر این علم اصول از دل فقه بوجود نمی آمد بلکه از دل علم کلام ودر امروزی ها از دل سیره عقلا ئیه بیرون می آید . در اندیشه انفتاح احکام بصورت جهان شمول از سوی نبی اکرم وضع شده و تماما اکمال دین صورت گرفته است و فقیه انفتاحی قانون را بر مصادیق مورد سوال تطبیق می‌کند . برای این کار او بتعداد کمی از تئوری های عدمی لفظی نیاز مند است همانند : اصالة عدم المجاز (اصالةالحقیقة) اصالة عدم الاشتراک اصالة عدم القرینة اصالة عدم التخصیص اصالة عدم التقیید و از تئوری های عدمی عقلی: اصالة البرائة الاصلیة [عدم الدلیل دلیل العدم] اصالة البرائة المستمرة [عدم البیان] یک انفتاحی برای استفاده از قوانین حضرت رسول به همین تئوری ها نیاز مند است و به فروعات آنان . همانند آنکه در مدلول کلام که مباحثی چون مطلق مقید و عام و خاص بحث می شود از مفهوم موافق که تحت عنوان قیاس اولویت هم شناخته می شود فقیه انفتاحی از آن استفاده می کند . برخی از اصل استصحاب هم نام برده اند در زمینه تئوری های عدمی عقلی که بنظر با وجود برائة مستمره نیازی به ذکر آن نیست . انسدادی بیشتر مباحث اصول عملیه و سیره عقلائیه بکارش می آید . در واقع انسدادی از مناط و اسباب حکم شرعی نمی تواند بحث کند لذا سراغ مناط عقلایی در سیره مردم می رود !!! ۵_ کتب اصول فقه فقهاء شیعه را در پایین می فرستم. ۶_ بحث انسداد از نظر اتباع مرحوم کمپانی که حوزه را قبضه کردند حل شد . چون آنان قائل به انفتاح ادعائی شدند و گفتند باب علم به اسباب احکام از روایات منسد است لکن سیره عقلائیه می تواند سبب و علة احکام را استخراج کند پس از این جهت باب علم باز است! درصورتی که این صحبت از نظر فقهای انفتاحی حقیقی عین انسداد است . البته آنچه در علم اصول بحث می شود انفتاح در مدرک است و این دعوا در مدرک بوده والا پیروان مرحوم کمپانی انسداد کبیر در مناط اند زیرا نمی توانند اسباب و مناطات را از روایات مختلف در یک موضوع را در بیاورند و آزمایش (حدس) کنند . ۶_ انسدادیان موضع بحث را متوجه نشده اند و خیال کردند با قائل شدن به انسداد کبیر در مدرک می توان قائل به انسداد کبیر در مناط شد! حاشا و کلا چون مرحوم علامه بحر العلوم قائل به انسداد کبیر در مدرک است ولی با این حال مناطات این ظنون را جمع می کند و قائل به انفتاح باب علم می شود . منظور انفتاحیان از انفتاح باب علم ، علم به مناط است نه مدرک. ۷_اخباری گری قرائتی است از اصول انسدادیان، ملا امین تک تک مبانی صاحب معالم را پذیرفته فقط آن مبانی را به شیوه ای دیگر تقریر کرده. او شاگرد خوانساری است!!!. 🔴توصیه ای عام : بیشتر باید به فقه جواهری پرداخت و فقه های مضاف همان دنباله سیره عقلائیه و انسداد هست. فقیه در دایره اندیشه انفتاحیان همان محدث است که قانون اسلام را دائما در طول زمان تحدیث به خبر حدسی می کند [محدثین همیشه همین گونه بوده اند حتی راوی مشافهه حضرت رسول خبر را حدسا روایت میکرد نه لفظاً!!!] او مناط و سبب حکم را در فقه جواهری میخواند و در نظام علوم قضایی با موضوعات روز تطبیق می کند . مطالعه موضوعات روز در حیطه علم فقه نیست بلکه در حیطه علوم قضایی است . فقه مضافی ها نمی توانند بین حیطه افتاء و قضاء تفکیک کنند فضلا از اینکه بفهمند حیطه سومی هم هست تحت عنوان سیاسات! @osol_fegh .

قالَ الامام الجواد علیه السلام : لَوْسَكَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ . 📚كشف الغمّه، ج ۲ ، ص ۳۴۹ . @osol_fegh .

📍دانش غریب الحدیث بمنزله ترمینولوژی حدیث. دانش غریب الحدیث از اخبار غریبی بحث می کند که معنای لفظ خبر بمنزله خطاب قانونی مشخص نیست. این دانش را می توان همانند ترمینولوژی قانون درنظر گرفت که البته به شرح الفاظ متن حدیث بمنزله متن قانونی می پردازد نه پرداخت به اصطلاحات علم فقه و اصول که در آن زمینه نیز کتب مصطلحه نوشته شده است. @osol_fegh .

📍احادیث جعلی. اسلامی که پیامبر آورده بود ، زیر آوار احادیث جعلی و دروغین دفن شده است ، و ما برای شناخت اسلام نیز یک نوع باستان شناسی لازم داریم. ✍علامه عسگری . 📚کتاب نقش ائمه در احیای دین، ج ۲،ص۱۲۶ . @osol_fegh .

📍اعتراض به شیوه کانال. از گوشه کنار خبر می آورند که اساتید عظام در دروس خارج می فرمایند طلبه باید فقط درس بخواند یعنی اگر می خواهد هشتاد سال عمر کند شصت سالش را درس بخواند. أقول : از شصت تا هشتاد هم که باید برود دنبال دوا و دکتر . از قدیم اینگونه بوده و اصل علمی آن بنابر امور اعتباری و هوش هیجانی این هست که این علوم قانونی را و علوم عملی را جز با همنشینی با عرف و در بستر کار اجرایی اجتماعی نمی توان فهمید و فهماند و اجرا کرد. اگر طلبه مشغول به تبین فقه و قانون در جامعه نباشد بهیچ عنوان توان درک مقولات اجتماعی را ندارد فضلا از اینکه با هیجانات زبانی و اجتماعی زمان صدور قانون از زبان قانونگذار صلی الله علیه وآله وسلم ، آشنا شود . @osol_fegh .