eitaa logo
استاد محمد بیابانی اسکوئی
313 دنبال‌کننده
88 عکس
32 ویدیو
163 فایل
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی از اساتید مکتب معارفی خراسان و از شارحین آثار مرحوم آیت الله العظمی میرزا مهدی اصفهانی رضوان الله علیه آدرس سایت: https://biabanioskouei.ir/ ارتباط با ما @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴بداء بداء در روایات اهل بیت علیهم السلام نبدین ترتیب روشن می‌شود که علمی که در آن بداء می‌شود (= فیه البداء) غیر از علمی است که از آن بداء می‌شود (=منه البداء) . پس خداوند متعال به علمی که بداء از آن است، به همۀ آنچه در نظام خلق تقدیر می‌شود و همۀ آنچه مورد تقدیر قرار نمی‌گیرد، آگاهی کامل دارد و بداء از آن و به واسطۀ آن صورت می‌گیرد. در مورد نحوۀ آگاهی ائمّه علیهم السلام از تغییراتی که در تقدیرات خداوند صورت می‌گیرد و چگونگی اِخبار آن بزرگواران از این تقدیرات، از مجموع روایات چنین برمی‌آید که علم به تقدیرهایی که به طور مستمر و به تدریج از سوی خداوند متعال صورت می‌گیرد، همان زمان به پیامبر صل الله علیه و آله و از طریق ایشان به ائمّه علیهم السلام می‌رسد و این بزرگواران همۀ تقدیرهایی که از سوی خدای تعالی صورت گرفته است را می‌دانند، ولی به طول معمول آن‌ها را به عموم مردم خبر نمی‌دهند مگر به افرادی خاص در حدّی خاصّ. [  بحث مفصّل‌تر دربارۀ علم امام و بداء را در بحث امامت پی خواهیم گرفت. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۹۸-۱۰۳] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴جبر و اختیار مسألۀ جبر و اختیار همواره از مسائل اساسی و مهمّ زندگی بشر بوده و همواره فکر اندیشمندان را به خود مشغول نموده است. به یقین می‌توان گفت که یکی از درگیری‌های مهمّ عالمان دینی در تاریخ ادیان الهی به ویژه دین اسلام، حلّ شبهات مربوط به همین بحث بوده است. در میان مسلمانان، اشاعره به جبر اعتقاد دارند، معتزله قائل به تفویض‌اند و شیعیان به «امرٌ بین الأمرین» معتقدند. به همین منظور،‌ ابتدا معنای لغوی و معنای اصطلاحی واژگان کلیدیِ مربوط به این بحث را بررسی می‌نماییم: الف) جبر جبر در لغت به معنای بستن استخوان شکسته، غنی کردن و کسی را به زور بر کاری وادار کردن آمده است. ب) اکراه اکراه در لغت این‌گونه معنا شده است: وادار کردن کسی به کاری که به انجام آن مایل نبوده است.  همچنین کراهت داشتن در مقابل دوست داشتن مطرح شده است. ج) اضطرار در کتب لغت،‌ اضطرار را به معنای احتیاج پیدا کردن به چیزی عنوان نموده‌اند.  در معنای لغوی هیچ‌یک از سه واژه‌ای که ذکر گردید،‌ اثری از مفهوم جبر به معنای اصطلاحی آن وجود ندارد؛ زیرا در هر سه واژه، اختیار به طور کامل و به تمام معنا از فاعل سلب نگشته است،‌ بلکه دایرۀ اختیار فاعل و گسترۀ آن بسیار تنگ شده است. در حالی که معنای اصطلاحی جبر که در این بحث مقصود ما می‌باشد، جبر مطلق است که در مقابل اختیار مطلق قرار می‌گیرد و منظور از جبریّه، کسانی هستند که معتقدند انسان در افعال خود هیچ اراده و اختیاری ندارد و افعال انسان، بدون این‌که هیچ نقشی در ایجاد آن‌ها داشته باشد،‌ ناخواسته از او سر می‌زنند. بنابراین،‌ آنچه مراد ما از جبر می‌باشد،‌ در معنای لغوی الفاظ مذکور لحاظ نگردیده است. د) تفویض تفویض در لغت، به معنای واگذار کردن و سپردن امر به دیگری است.  امّا معنای اصطلاحی آن، که در این بحث مورد نظر می‌باشد،‌ در مقابل جبر به کار می‌رود. پس با توجّه به معنای اصطاحی جبر _ یعنی: ایجاد فعل در غیر، بدون این‌که او قدرت ممانعت از آن را داشته باشد _، تفویض در اصطلاح این‌گونه معنا می‌شود: ایجاد فعل توسّط شخص، بدون اینکه کسی دیگر بتواند مانع از کار او گردد. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۱۰۳-۱۰۷] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴جبر و اختیار امام رضا علیه السلام در مورد معنای جبر می‌فرمایند: مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ أَفْعَالَنَا ثُمَّ يُعَذِّبُنَا عَلَيْهَا فَقَدْ قَالَ بِالْجَبْر. هر كه گمان كند خداوند افعال ما را انجام مى‏دهد، سپس ما را به سبب آن‏ها عذاب مى‏كند، به جبر قائل شده است. در حدیثی چنین نقل شده که مردی به امام صادق علیه السلام گفت: جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَجْبَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي؟ فَقَالَ: اللَّهُ أَعْدَلُ مِنْ أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى الْمَعَاصِي ثُمَّ يُعَذِّبَهُمْ عَلَيْهَا. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، فَفَوَّضَ اللَّهُ إِلَى الْعِبَادِ؟ قَالَ: فَقَالَ: لَوْ فَوَّضَ إِلَيْهِمْ لَمْ يَحْصُرْهُمْ بِالْأَمْرِ وَ النَّهْيِ. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، فَبَيْنَهُمَا مَنْزِلَةٌ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ أَوْسَعُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ. فدايت گردم، آيا خدا بندگان را بر معصيت‏ها مجبور كرده است؟ امام علیه السلام فرمودند: خدا عادل‏تر از آن است كه بندگانش را بر گناه مجبور كند، سپس به سبب آن، آنان را عقاب كند. آن مرد گفت: فدايت شوم، آيا به بندگان تفويض كرده است؟ امام علیه السلام فرمودند: اگر به آن‏ها تفويض كرده بود، در تنگناى امر و نهى قرارشان نمى‏داد. سپس آن مرد گفت: فدایت شوم، آيا بين جبر و تفويض منزلت سومى هم وجود دارد؟ پس امام علیه السلام فرمودند: آرى، گسترده‏تر از آنچه بين آسمان و زمين است. طبق این حدیث شریف، قول به جبر با عدل خداوند متعال سازگار نبوده و تکلیف بندگان از ناحیۀ خدای تعالی نشان‌دهندۀ عدم تفویض در افعال است. امام هاد ی علیه السلام نیز دربارۀ معنای تفویض می‌فرمایند: فَأَمَّا التَّفْوِيضُ الَّذِي أَبْطَلَهُ الصَّادِقُ علیه السلام وَ خَطَّأَ مَنْ دَانَ بِهِ، فَهُوَ قَوْلُ الْقَائِلِ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْعِبَادِ اخْتِيَارَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ وَ أَهْمَلَهُمْ»... . امّا تفويضى كه امام صادق علیه السلام آن را باطل دانسته و معتقد به آن را تخطئه كرده، عبارت است از سخن كسى كه مى‏گويد: «خداى تعالى اختيار امر و نهى خويش را به بندگانش واگذار كرده و آن‌ها را به حال خود رها كرده است»... . ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۱۰۳-۱۰۸] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴جبر و اختیار با توجّه به توضیحی که در مورد معانی اصطلاحی جبر و تفویض داده شد، کاملاً روشن است که هیچ انسان عاقلی مجبور بودن انسان در افعالش را نمی‌پذیرد،‌ بلکه همۀ انسان‌ها در زندگی اجتماعی خود، بر اساس حسن و قبح افعال و ثنای نیکوکاران و نکوهش بدکاران رفتار می‌کنند. حتّی کسانی که معتقد به جبر هستند نیز در سیرۀ عملی خود،‌ به اعتقادشان پایبند نبوده و همین‌گونه رفتار می‌کنند؛ چراکه آزادی و اختیار انسان در اعمالش،‌ امری فطری و وجدانی می‌باشد. اعتقاد به تفویض نیز بر خلاف وجدان و فطرت آدمی است؛ چراکه هیچ انسان عاقلی نمی‌تواند ادّعا کند همواره می‌تواند هر کاری که اراده کند را انجام دهد و یا آن‌که هر کاری که مشغول آن است را حتماً می‌تواند به پایان برساند، بلکه برای هر کس در طول حیاتش فراوان اتّفاق می‌افتد که با این‌که خواست و قدرت انجام کاری را دارد،‌ امّا آن کار هیچ‌گاه عملی نمی‌گردد. امیرالمؤمنین علیه السلام این حقیقت را مایۀ تذکّر به خداوند متعال دانسته و فرموده‌اند: عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِـمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ. خدا را با به هم زدن اراده‏ها و گشودن گره‏ها شناختم. پس روشن شد که اعتقاد به جبر و تفویض، بر خلاف فطرت انسان بوده و هر کسی با عقل و وجدان خویش باطل بودن آن را درمی‌یابد. [ برای دریافت روایات؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، ص ۱۰۵-۱۱۰ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۱۰۸-۱۱۰] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🌸🌸صلی الله علیک یا عبدالعظیم الحسنی🌸🌸
🔴ب. معنای اصطلاحی اشاره اخلاق شناسان اسلامی در این که اخلاق، صفت و حالتی نفسانی است، اتفاق نظر دارند و اختلاف اساسی در معنای اخلاق از منظر آنان دیده نمی شود. ابن مسکویه می‌گوید: الْخُلُقُ حَالُ لِلنَّفْسِ دَاعِيَةُ لَهَا إِلَى أَفْعَالِهَا من غَیْرِ فِکْرٍ وَ لا رَوِیَّةٍ؛ خُلق، حالتی از نفس است که او را بدون هیچ فکر و تأملی به سوی فعل بر می‌انگیزد. [۱] علامه مجلسی رحمه الله می‌نویسد: «خلق، حالات و صفات خوب و بد ریشه دار و ثابت در نفس را گویند که در قبال اعمال قرار می‌گیرند. » [۲] 📚[۱]: تهذیب الاخلاق، ص ۵۱. 📚[۲]: بحارالانوار، ج ۷۱، ص۳۷۳. اخلاق فطری ، ص ۴۲ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
💐💐صلی الله علیک یا حسن بن علی العسکری سلام الله علیه💐💐
🔴جبر و اختیار امرٌ  بین الأمرین روشن شد که جبر و تفویض هر دو بر خلاف وجدان و سیرۀ عملیِ حیات همۀ انسان‌ها بوده و با تعالیم اهل بیت علیهم السلام نیز ناسازگار می‌باشد. آنچه از کلام امامان معصوم علیهم السلام به دست می‌آید، آن است که افعال ما نه به صورت جبری صورت می‌گیرد و نه از روی تفویض،‌ بلکه امر سومی غیر از این دو امر وجود دارد که از آن به «امرٌ بین الأمرین» تعبیر نموده‌اند و مراد از آن، مخلوط و آمیزه‌ای از جبر و تفویض نمی‌باشد و این‌گونه نیست که انسان در برخی افعالش مجبور باشد و برخی دیگر به او تفویض شده باشد، بلکه مقصود از امرٌ بین الأمرین، حقیقتی ورای جبر و تفویض است که در برخی از روایات اهل بیت علیهم السلام تبیین گشته و در مورد آن توضیح داده شده است. مردی از امام صادق علیه السلام  پرسید: أَجْبَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: فَفَوَّضَ إِلَيْهِمُ الْأَمْرَ؟ قَالَ: قَالَ: لَا. قَالَ: قُلْتُ: فَمَا ذَا؟ قَالَ: لُطْفٌ مِنْ رَبِّكَ بَيْنَ ذَلِكَ. آيا خداوند بندگان را به گناهان اجبار كرده است؟ امام علیه السلام  فرمودند: خير. گفتم: امر را به آن‏ها تفويض كرده است؟ راوى گفت: آن حضرت فرمودند: خیر. راوى مى‏گويد: گفتم: پس چيست؟ امام علیه السلام  فرمودند: لطفى از پروردگارت ميان آن دو. در این حدیث شریف، امام صادق علیه السلام از امرٌ بین الأمرین به لطف الهی تعبیر نموده‌اند؛ چراکه خدای متعال ضمن این‌که بندگان را مجبور نکرده و به آن‌ها آزادی و اختیار داده، آنان را به حال خودشان نیز رها نکرده است و این، لطفی است که خداوند در حقّ خلق نموده است. در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ فَعَلِمَ مَا هُمْ صَائِرُونَ إِلَيْهِ وَ أَمَرَهُمْ وَ نَهَاهُمْ فَمَا أَمَرَهُمْ بِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَقَدْ جَعَلَ لَهُمُ السَّبِيلَ إِلَى تَرْكِهِ وَ لَا يَكُونُونَ آخِذِينَ وَ لَا تَارِكِينَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ. همانا خداى تعالى خلق را آفريد و آيندۀ آنان را مى‏دانست. آنان را امر و نهى كرد و راه و وسيلۀ عمل به چيزى را كه به آن‏ها امر كرده و نيز راه و وسيلۀ ترک آنچه را نهى كرده در اختيارشان قرار داد و آن‏ها [به كارى‏] اقدام يا آن را ترک نمى‏كنند، مگر به اذن خداى تعالى. طبق این حدیث شریف نیز خدای تعالی، هم اسباب انجام دادن تکالیف را در اختیار بندگان قرار داده و هم وسیلۀ ترک آن را برایشان مهیّا نموده است، پس آن‌ها را مجبور به چیزی ننموده است. از طرف دیگر انجام دادن یا ترک تکالیف را به اذن خویش مشروط نموده است. نه به این معنی که خداوند افعال را ایجاد می‌کند،‌ بلکه به این معنی که وقتی بنده‌ای با وجود تمام شرایط بخواهد کاری را انجام دهد، خدای تعالی می‌تواند مانع ایجاد آن گردد. پس چیزی از سلطنت و ارادۀ خداوند متعال بیرون نبوده و هر چه صورت می‌گیرد به اذن اوست. [ برای دریافت روایات؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، ص ۱۱۰-۱۱۴ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۱۱۰-۱۱۴] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
مرحوم سید عبدالله شبر می‌گوید: خلق، صورت باطنی انسان است و خلق، صورت ظاهری او. می‌گویند فلانی حسن الخلق و الخلق است؛ یعنی فلانی نیکو صورت و نیکو سیرت است. [۱] علامه طباطبایی رحمه الله در تعریف خلق می‌گوید: خلق، صفت نفسانی است که با وجود آن افعال به آسانی از صاحب آن صادر می‌شود. [۲] 📚[۱]: الاخلاق، ص ۱۰. 📚[۲]: الميزان، ج۱۹، ص ۳۶۹. ر. ک: اسفار، ج ۴، ص ۱۱۴؛ کشف الغطاء، ص ۳۲. اخلاق فطری ص ۴۲ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔻و در جای دیگر می فرماید: لق، صفتی است که فعل مناسب آن همیشه و بدون هیچ گونه تخلف از صاحب آن سر می‌زند. [۱] بررسی تعریف اصطلاحی اخلاق اشاره در تعاریفی که برای خلق، بیان شد، نکاتی قابل بحث و بررسی است که به صورت فشرده طرح می‌گردد: ۱. صفت و حالت نفسانی در همهء این تعاریف، اخلاق؛ صفت و حالت نفسانی شمرده شده است و به هیچ وجه به فعل و رفتار انسانی خلق گفته نمی شود. به عبارت دیگر خلق در حقیقت منشأ بروز خارجی فعل است که ریشه در نفس انسانی دارد. مثلاً نوازش یک کودک و برخورد ملایم با افراد، اثر صفت عطوفت و نرمخویی است. پس به نوازش کودک و برخورد ملایم با افراد خلق گفته نمی شود، بلکه به آن صفتی که منجر به بروز این افعال شده است- مثل عطوفت و نرمخویی - خلق اطلاق می‌شود. 📚[۱]: المیزان، ج ۲۰، ص ۲۰۴ اخلاق فطری ص ۴۲ ، ۴۳ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔻مرحوم فیض کاشانی در این باره می‌فرماید: ثابت است که منظور از اخلاق، فعل آن [انسان] نیست، چه آن که بسیار دیده ایم شخصی ساخته برای سخاست، لیکن نظر به تنگدستی یا علت دیگری نمی تواند منظور خود را عملی سازد و بسیار اتفاق افتاده که شخص بخیلی دست سخاوت بیرون آورده است. [۱] ۲. ثبوت و رسوخ در نفس برخی از صفات نفسانی به گونه ای هستند که بهسادگی از نفس انسان زائل می‌شوند، چنین صفاتی را «حال» می‌نامند. ولی برخی از صفات نفسانی هستند که در نفس انسان رسوخ می‌کنند، این گونه صفات را «ملکه» می‌نامند. صفات نفسانی اخلاقی، نزد عالمان اخلاق، از قسم دوم هستند. بنابراین ممکن است با چند بار تکرار کردن کاری، در نفس انسان حالتی به وجود آید که ایجاد آن را برای انسان اندکی آسان کند، ولی تا مادامی که به حد ملکه نرسیده باشد، آن حالت را خلق نمی نامند. نشانه و علامت رسیدن صفتی به حد ملکه، آن است که افعال به آسانی و بدون هیچ گونه تأمل و فکر، از انسان صادر شود و انجام آن برای شخص زحمت و تكلفی ایجاد نکند. البته واضح است که مراد از تكلف و زحمت در اینجا، زحمت و تكلف بدنی نیست؛ زیرا ممکن است شخصی کار دشوار و سختی را به آسانی و بدون هیچگونه تأملی بپذیرد. 📚[۱]: حقایق، ص ۱۲۸ اخلاق فطری ، ص ۴۳ ، ۴۴ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴۳. صفت نفسانی خوب یا بد هر صفت نفسانی که در انسان پدید می‌آید و به حد ملکه می‌رسد، خلق نامیده نمی شود، بلکه خلق به صفاتی از نفس گفته می‌شود که منشأ صدور فعل خیر یا شر باشد و مدح و ذم عقلا و خردمندان را همراه داشته باشد. بنابراین اگر شخصی در کار مباحی - که نزد عقلا و خردمندان، عامل آن نه مدح می‌شود و نه ذم - تمرین و ممارست کند تا آن کار از او به آسانی صادر شود، این صفت نفسانی، که به واسطه تکرار کار در او پدید آمده، خلق نامیده نمی شود. اخلاق فطری ، ص ۴۴ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴۴. منشأ صفت نفسانی بعد از بیان اینکه خلق، صفتی است که در نفس رسوخ پیدا کرده باشد و منشأ کردار و رفتار خوب یا بد در انسان شود، این سؤال مطرح می‌شود که منشأ به وجود آمدن این صفت در نفس انسان چیست؟ ابن مسکویه می‌گوید: منشأ این صفات نفسانی (اخلاق) دو چیز است: اول: اصل طبیعت و مزاج انسانی؛ مانند انسانی که با اندک خشمی منقلب می‌شود و همچون ترسویی که با هر صدایی به هراس افتد و با هر خبری که به او می‌رسد به وحشت می‌افتد و مثل کسی که با هر سخن تعجب آوری می‌خندد و همین طور است کسی که با هر ناملایمی که برخورد کند، ناراحت می‌شود. دوم: عادت، تمرین، فکر و استمرار بر آن. [۱] منظور این است که انسان با تمرین، فکر و استمرار بر یک فعل می‌تواند، یک حالت نفسانی مثل شجاعت یا ترسویی را در خود تقویت یا تضعیف کند. 📚[۱]: تهذیب الاخلاق، ص ۵۱ اخلاق فطری ، ص ۴۵ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴احمد امین مصری نیز، منشأ اخلاق را در چند امر خلاصه می‌کند [۱] اول: غریزه؛ دوم: عادت و تمرین؛ سوم: وراثت و محیط زندگی. در ذیل به اختصار به این سه عامل اشاره می‌کنیم. وی غریزه را سه قسم می‌کند: یک. غریزه حفظ ذات: همه حیوانات غريزه رشد و تکامل را دارند و از مرگ و نیستی فرار می‌کنند. دو. غریزه حفظ نوع: یعنی تمایلات جنسی بین حیوانات و عواطف پدری و مادری میان آنها؛ سه. غریزه خوف: امری ریشه دار در انسان است که در تمام حالات زندگیش حضور دارد. [۲] 📚[۱]: ر. ک: الاخلاق، ص۲۳ - ۵۰ 📌[۲]: وی معتقد است که خیلی از امور ترس آور برای انسان به جهت تکامل علمی او دیگر وحشتی برای او نمی آورند، ولی با وجود این امور زیادی وجود دارد که برای انسان متمدن هم هراس انگیز است. رعد و برق، ستاره‌های دنباله دار، خسوف و کسوف و امور دیگر از این قبیل، برای انسان امروزی - به اندازه ای که برای انسان‌های اعصار گذشته هراس آور بود - ترسناک نیست، ولی امور دیگری به واسطه پیشرفت علم برای انسان امروز روشن شده که پیشینیان به جهت عدم آشنایی از آنها نمی ترسیدند، ولی انسان امروزی چون به حقیقت آنها تا اندازه ای دست یافته، از آنها می‌ترسد؛ مانند برخی میکروب‌ها و امراض ناعلاج. اخلاق فطری ، ص ۴۵ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a