eitaa logo
استاد هاشمی طباطبایی
68 دنبال‌کننده
32 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🔹لیست دروس استاد سید محمد باقر هاشمی طباطبایی: خارج اصول، خارج فقه(خمس)، نفاق در قرآن و نهج‌البلاغه 🔹مکان: قم_ میدان روح‌الله. دفتر مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی. دو ساعت به اذان ظهر مدیر: @MR0696
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺بقره_ ۱۵: ، یکی از صفات منافقین 🔹وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (204) وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ(205) وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ (206): 🔹و من الناس من یُعجبک قوله فی الحیاة الدنیا: یکی از نشانه‌های منافقین این است که در حرف زدن کم نمی‌آورند. یعنی طوری حرف می‌زنند که قرآن درباره آنها می‌گوید: یعجبک! 🔹پس می‌توان گفت که منافقین نوعاً از زبان و استفاده می‌کنند و در ، هنرمندی دارند به گونه‌ای که مخاطبین را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. 🔹بعید نیست که مساله از صرف خوش‌بیانی هم فراتر است به این معنی که منافق دست روی نکات حساس و جذاب جامعه و یا نخبه‌ها می‌گذارد و از طرح اینگونه موارد با بیان زیبا و خوش، سعي در القاء مقاصد سوء خود دارد. 🔹منافق ذاتا باخوش بیانی آمیخته است و این یک وصف لاینفکّ برای اوست. منافق به دلیل پارادوکسی که در درون خود دارد که از یک جهت طرف مقابل و یا رفتار او را قبول ندارد و از سوی دیگر نمی‌خواهد و یا نمی‌تواند این مخالفت را علني کند، باید به گونه‌ای رفتار کند که توجّه طرف مقابل را از مخالفت خود دور کند و بهترین ابزار برای این کار، استفاده از زبان و است و چون این یک حالت غالبی است برای منافقین، لذا قرآن کریم به این وصف غالبی آنها اشاره کرده است. 🆔 @ostad_hashemi
🔺بقره_ ۱۶: منافقین، را دارند. 🔹با اقدامات و سخنان منافقین، معمولا جامعه ابتدا ابراز تعجب و شگفتی می‌کند و سپس تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرد و این دقیقا همان چیزی است که منافقین می‌خواهند. 🔹گاهی مخاطبِ اهل نفاق، در حقّانیّت گفته‌های آنها شکّ می‌کند، در این صورت منافقین از مقدّسات مردم استفاده می‌کنند، مثلا به قسم می‌خورند که ما راست می‌گوئیم و در این گفته‌هایمان و شما را می‌خواهیم تا کاملا جامعه را تسخیر و مُجاب کرده و آنها را به سوی نقشه‌های شوم خود تحریک نمایند! 🔹پس کاملا باید مراقبت شود که مردم و ارزش‌های مقدّس جامعه بازیچه دست اهل نفاق قرار نگیرد که امر بسیار خطرناکی است چرا که ممکن است جمع زیادی از مردم با این ظاهرسازی‌ها، گفته‌های آنان را تصدیق کرده، فریب توطئه‌های آنها را بخورند. 🔹بعضی از مفسّرین درباره این فراز قرآنی (و یشهد الله علی ما فی قلبه)، گفته‌اند که قرآن کریم با این تعبیر نه تنها در صدد بیان بودن اهل نفاق است، بلکه می‌خواهد بگوید منافقین نسبت دروغ به خداوند می‌دهند!! 🔹 می‌گویند خدا شهادت می‌دهد که آنچه می‌گوئیم صحیح و نیّت ما است! در حالی که خدای متعال نه تنها این مطلب را انکار می‌کند بلکه شهادت می‌دهد که اینها بسیار و هستند: و هو الدّ الخصام: یعنی منافقین نهایت دشمنی و را دارند. 🔹علاوه بر آن چون اهل نفاق نسبت دروغ به خداوند می‌دهند، عمل آنها موجب آنان می‌شود! 🆔 @ostad_hashemi
🔺ادامه خطبه دوم: مقام بی‌مانند اهل بیت(ع) 🔹لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ. تحقیقا با مشخصّات و اوصافی که برای این خاندان الهی ذکر شد نه تنها کسی به جایگاه رفیع آنها نمی‌تواند برسد، بلکه درک حقیقت آن مقام برای کسی میسور نیست. پس نمی‌توان احدی را با آنها مقایسه کرد. 🔹و َلَايُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً کسی که تمام خوبی و حُسن خود را از اهل بیت (ع) دریافت کرده، مگر می‌شود او را با اهل بیت(ع) مساوی و همسان قرار داد! 🔹چگونه می‌شود اصل را با فرع همسنگ دانست و علّت را با معلول یکی به حساب آورد. 🔹در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و معدن الرساله و ... اولیاء النعم و عناصر الابرار و دعائم الاخیار 🔹هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ استواری وثبات دین توسّط اهل بیت(ع) محقّق گشته چون معارف ناب الهی و لوح احکام شرعی و مبادی اخلاق اسلامی نزد آنهاست و راهی برای پی بردن به آنها جز از طریق رجوع به اهل بیت نیست. 🔹الَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي اهل بیت(ع) سرآمد همه کمالات هستند و به بالاترین درجات آن نائل گشته‌اند و لذا کسی توان سبقت بر آنها در این مسیر ندارد، پس باید برای کسب هر فضیلت و کمال حقیقی به آنها رجوع کرد و از آنها تبعیّت نمود. 🔹وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ خدای متعال که خالق و ولیّ مطلق ماسواه است، برای تصدّی امور جامعه و لزوم اطاعت و پیروی مردم از او، ویژگیهایی در نظر گرفته و مقرر کرده کسانی که دارای این خصائص و ویژگیها هستند، حقّ این تصدّی و ریاست را دارند. 🔹و چون تنها خداوند می‌داند که چه افرادی در بین مردم این ویژگی‌ها را دارند، لذا تنها او عهده‌دار معرفی این افراد به عنوان ولیّ و امام الکلّ، است. 🆔 @ostad_hashemi
🔺بقره_17: منافقین اهل و . 🔹و إِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِي الأَرضِ لِيُفسِدَ فيها وَ يُهلِكَ الحَرثَ وَ النَّسلَ ۗ وَ اللَّهُ لايُحِبُّ الفَسادَ - بقره 205 🔹درباره «اذا تولّی»، دو احتمال مطرح است: 1. به معنای: اگر از نزد شما رفت و از چشم شما دور شد ... 2. به معنای: اگر پُستی در حاکمیّت پیدا کرد، و یا به مقامی دست یافت ... 🔹بر اساس معنای اول معني آیه این می‌شود: منافق پس از اینکه در حضور مردم سخنان خوب و مطالب به ظاهر زیبنده زد و پس از کلّی قسم و آیه بر صدق و خیرخواهی خود، همین که از نزد آنها رفت و از چشمان آنها دور شد، و و را شروع می‌کند. 🔹بر این اساس روشن است که منافقین برای مردم، ظاهری فریبنده از خود نشان می‌دهند اما در باطن برای آنها نقشه می‌کشند و قصد شوم دارند. در ظاهر از طریق تبلیغات، رسانه‌ها، نشستها و سخنرانی‌ها، طرحهای به ظاهر اصلاحی مطرح می‌کنند تا برای خود پایگاه و مرید جمع کنند امّا در خفا به دنبال کار واقعی و مقصود حقیقی خود هستند که همان و ایجاد و است. اهل نفاق انسان‌های رو راست و مستقیمی نیستند، اینها به حسب شرایط، رنگ عوض می‌کنند تا بتوانند به هدف اصلی خود برسند که افساد است. ادامه دارد ... 🆔 @ostad_hashemi
🔺بقره_18: منافقین با فریب جامعه به دنبال رسیدن به مقام و منصبند. 🔹بر اساس معنای دوم، معني آیه این می‌شود که منافقین با یک برنامه تبلیغی حساب شده که در آن مطالب به ظاهر با شیوه‌ها و روش‌های ماهرانه و زیبنده است، سعي در فریب مردم کرده و از آنها سوء استفاده می‌کنند تا برای خود جای پایی در به دست آورند و آنگاه که به مقام و منصب رسیدند، پشت به همه وعده‌های خود کرده و به دنبال و اهداف مفسدانه خویش می‌روند. 🔹پس منافقین اغراض واقعی فسادآور خود را بعد از فریب و سوار شدن بر موج مردمی و نائل شدن به منصب و مقام، نمایان و آشکار می‌کنند. قرآن کریم در این راستا از تعبیر (سعی في الارض) استفاده می‌کند. کلمه «سعي» در لغت عرب به معنای راه رفتن مُجدّانه و سریع است، مفسّرین معتقدند که این کلمه یک استعمال کنائی است و قرآن کریم می‌خواهد بگوید منافق یک لحظه هم از و ایجاد متوقّف نمی‌شود و مدام در این فکر است که چگونه به جامعه آسیب برساند. 🔹تعبیر «فی الارض»، شاید اشاره به این معنی باشد که انسانهای منافق در هر جا قرار بگیرند، آنجا را محلّ تاخت و تاز برنامه‌های خرابکارانه خود قرار می‌دهند. تعبیر بعد که می‌فرمایند «لیفسد فیها و یهلک ...» یک توصیف قرآنی از عملکرد اهل نفاق است. 🔹تعبیر «یُفسد» در لغت به معنای انجام کاری است که شئ از بازدهی نافع بیفتد و خراب شود. افساد به خلاف «اصلاح» است که با انجام کاری شئ به بازدهی نافع برسد. حرف «ل» که بر فعل «یفسد» وارد شده، لام غایت است و بیانگر این است که غایت و هدف، افکندن جامعه در فساد است. 🔹بنابراین فرآیند عملکرد منافقین این است که روی هر حرکت، برنامه، مدیریّت و یا فرد و گروهی که اثر و خروجی مفید و نافعی دارد، متمرکز شده به این هدف که آن را از بازدهی نافع و مفید بیندازند. 🆔 @ostad_hashemi
🔺بقره_ 19: منافقین و را به نابودی می‌کشانند. 🔹و یهلک الحرث و النسل: ممکن است حرف «و» اینجا بیانیّه باشد به این معنی که این افساد به صورت و حرث و نسل است، و حاصل آن این است که منافقین نهایت همّت خود را به کار می‌گیرند برای نابودی و به تباهی کشاندن حرث و نسل. و ممکن است حرف «و» عاطفه باشد، به این معنی که منافقین علاوه بر قصد افساد، قصد نابودی و از بین بردن هر آنچه است، دارند. 🔹منظور از «حرث» و «نسل» چیست؟ «حرث» در لغت به معنای «زرع» است و ممکن است به مجموعه زمین زراعی و عملیّاتی که روی آن انجام می‌شود از قبیل شخم، آبیاری، بذرپاشی و محصول به دست آمده، اطلاق شود. بنابراین می‌توان گفت که منظور جامعه است و یا آنچه که برای بقای طبیعی و آبرومندانه جامعه لازم است که منظور جامعه است. 🔹در بعضی از روایات «حرث» بر حمل شده است. برخی مفسّرین به قرینه آیه کریمه که می‌فرماید «نسائکم حرثٌ لکم»، «حرث» را بر و «نسل» را بر حمل کرده‌اند. 🔹آنچه که به نظر می‌رسد این است که قرآن کریم دایره افساد منافقین را خیلی وسیع معرّفی کرده است: از دین و باورهای دینی جامعه گرفته تا اقتصاد و معیشت آنها و تا عفّت و سلامت روابط اجتماعی. همه این عناوین، میدان‌های تاخت و تاز برنامه‌های خرابکارانه این گروه است. 🆔 @ostad_hashemi
🔺بقره_ ۲۰: منافقین، را هم به تباهی می‌کشانند. 🔹"نسل" که در آیه آمده، یعنی خروجی یک جامعه که می‌تواند افراد باشد و یا افکار و محصولات فکری آن باشد و یا حتی برنامه‌هایی که برای مدیریّت بخشهای مختلف زندگی تدارک دیده‌اند، باشد. 🔹دایره افساد منافقین مجموع این مسائل را هم در بر می‌گیرد! لذا بسیار مهمّ است که حاکمیّت اسلامی و بلکه کلّ افراد جامعه از این خطر آگاه بوده و نسبت به تامین و محافظت از خود و افکار خود در برابر برنامه‌های منافقین، تمام تلاش و همّت خود را انجام دهند و الّا همه جامعه در معرض تباهی و هلاک خواهد بود. 🔹 تعبیر قرآن کریم در پایان این آیه کریمه که می‌فرماید "و الله لا یحبّ الفساد" ناظر به این است که خدای متعال دوست ندارد جامعه اسلامی گرفتار منافقین و برنامه‌های آنان و عاقبتی که آنها رقم می‌زنند، شود. 🆔 @ostad_hashemi
🔺خطبه دوم؛ 🔹بسم الله الرحمن الرحیم و من خطبة له(ع) و هي المعروفة بالشقشقية: "أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا کشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا الْکبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَکدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ": 🔹ترجمه: اي مردم سوگند به خدا، آن شخص جامه را به تن کرد و او خود قطعا مي‌دانست که موقعيت من نسبت به خلافت، موقعيت مرکز آسياب به آسياب است که به دور آن مي‌گردد. سيل انبوه فضيلت‌هاي انساني- الهي از قله‌هاي روح من به سوي انسانها سرازير مي‌شود. ارتفاعات سر به ملکوت کشيده امتيازات من، بلندتر از آن است که پرندگان بلندپرواز بتوانند هواي پريدن روي آن ارتفاعات را در سر بپرورانند. [در آن هنگام که خلافت در مسير ديگري افتاد]، پرده‌اي ميان خود و زمامداري آويختم و روي از آن برگرداندم، چون در انتخاب يکي از دو راه انديشيدم: يا مي‌بايست با دستي خالي به مخالفانم حمله کنم و يا در برابر حادثه‌اي ظلماني و پر ابهام شکيبايي پيشه گيرم. [چه حادثه‌اي؟!] حادثه‌اي بس کوبنده که بزرگسال را فرتوت و کم سال را پير و انسان باايمان را تا به ديدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو مي‌برد. 🔹توضیح: در مورد خطبه شقشقیه یک بحث کلی و راهبردی مطرح است که به نظر می‌رسد لازم است به نحوی بدان اشاره کرد و در عین حال از ورود به تفاصیل و لوازم این بحث – به خاطر حساسیّت و ملاحظه شرائط فعلی– اجتناب ورزید. 🔹محوریّت فرمایشات حضرت(ع) از الف تا یاء این خطبه پیرامون است که توسّط برخی از شخصیت‌های شناخته شده مدیریّت و اجرا گردید. 🔹حضرت(ع) در صدد بیان این نکات است: ۱)این پروژه بر خلاف مسیری است که پیامبر اکرم(ص) به دستور خدای متعال ترسیم نمود و امّت را ملزم به پیروی از آن کرد. ۲)اینکه مجریان و دست‌اندرکاران این پروژه با علم کامل به اینکه مسیرشان بر خلاف حقّ است آن را تا آخر ادامه دادند. 🔹این حقائق را هر منصف و حقّ‌جوئی که فرمایشات حضرت را ملاحظه کند، تشخیص می‌دهد، حتّی اگر نتواند آن را با اصول مذهبی خود وفق دهد. 🆔 @ostad_hashemi
🔹بعضی افراد که از طرح حقائق این خطبه آن هم از زبان شخصی بزرگ مانند حضرت علی(ع) احساس خطر داشته‌اند، از طریق تشکیک در سندیّت این کلام تلاش کردند آن را بی‌اعتبار کنند. برخی نیز مانند محمد عبده که انتساب این خطبه را به آن حضرت، تصدیق نمودند، دست به تاویل خلاف ظاهر آن زدند. 🔹جرات و جسارت محمد عبده را در ایستادن به حقّش در مقابل موج تشکیک و انکاری که جریان مخالف و متعصّب داشت، باید ستود و در عین حال تاویل خلاف ظاهر و تکلّف بسیار غیر مستحسنی که از سخنان حضرت(ع) مطرح کرده را باید نکوهید. 🔹چرا که شخصی مانند وی که نه تنها ابن‌اللغه است بلکه سرآمد ادیبان عرب دورانش بود نباید تا این حدّ از فهم اصول محاوره عربی فاصله بگیرد تا آن حقائقی را که حضرت علی(ع) مطرح کرده به نحوی از ذهن مخاطب دور کند و فهم دیگری را در آن القاء نماید. 🆔 @ostad_hashemi
🔹کسانی که در صدور این خطبه از حضرت(ع) تشکیک نموده و ادّعا کردند که عبارات این خطبه ساخته و پرداخته مرحوم سیّد شریف رضیّ می‌باشد، جواب‌های محکم و فنّی توسّط محققین دریافت کرده‌اند که ثابت می‌کند این خطبه با همین عبارات در کتاب‌های حدیثی و مراجع روائی که دهها سال قبل از تولّد سیّد وجود داشته، مورد نقل و تفسیر واقع شده است. 🔹با اطمینان می‌توان گفت که این خطبه، انشاء و کلام حضرت علی(ع) است و لذا باید با دقّت تمام ابعاد این کلام نورانی را بررسی کرد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺تصویرسازی اشتباه برخی درباره جانشینی پیامبر اکرم(ص) 🔹مجموع فرمایشات حضرت علی(ع) در این خطبه به عنوان یک سند روشن و بدون خدشه است که نشان می‌دهد و این ، دنبال هدفی رفتند که با هدف رسول اکرم(ص) که همان هدف الهی است، مغایرت کامل داشت. 🔹اما برخی تصّور می‌کنند که مخاصمه و منازعه پس از رحلت رسول اکرم(ص) بر سر این بود که یک طرف عقیده داشت که فلانی می‌تواند مسیر الهی که رسول اکرم(ص) پرچمدار و راهبر او بود دنبال کند و ادامه دهد و طرف دیگر عقیده داشت که برای تامین این اهداف دینی، فرد دیگری و است و این یک مخاصمه بود و الّا همه خوب، متدیّن و با اخلاص بودند!! 🔹امّا حقیقت مطلب که در کلام حضرت(ع) در این خطبه تبیین شده، بسیار عمیق‌تر از این سخن‌هاست. 🆔 @ostad_hashemi
🔺حقیقت اختلاف بعد از پیامبر اکرم(ص) 🔹اختلاف بعد از پیامبر اکرم(ص) درباره این نبود که چه شخصی مُجری اصول و سیاست‌های رسول‌ اکرم(ص) باشد، بلکه درباره این بود که یک طرف به دنبال تحقق بود و می‌خواست مسیر را طبق دستور خداوند و فرمان رسول‌اکرم(ص) ادامه دهد در حالی‌که طرف مقابل اساسا به دنبال ممانعت از تحقّق اهداف الهی بود و می‌خواست مسیری را طیّ کند که تامین‌کننده اهداف و مصالح و یا و باشد. 🔹البتّه واضح بود که طرف دوّم نمی‌توانست برای اجرای خود از طریق یک بر علیه اسلام و قرآن و رسول الله(ص) اقدام کند، چون این حرکت در شرائط آن روز امکان‌پذیر نبود و لذا مجریان کودتا در ظاهر در درون چهارچوب دین حرکت خود را مدیریّت کردند و به تعبیر معاصر، کودتا شکل به خود گرفت. 🔹این لُباب و چکیده خطبه شقشقیه است و مابقی خطبه، توصیفات حضرت(ع) از وضعیت و عملکرد هر یک از این مجریان کودتا در زمان تصدّی است و خاتمه خطبه نیز شرحی مختصر امّا گویا از اتّفاقاتی است که منتهی به پذیرش تصدّی خلافت توسّط حضرت شد. 🆔 @ostad_hashemi
🔺علت اصلی ناراحتی حضرت(ع)، در بود. 🔹مشکل و چالش اصلی از دیدگاه حضرت علی(ع) دین بود، اگر ایشان اظهار ناراحتی می‌کند و یا افسوس می‌خورد به جهت دین است چون باچشم خود می‌دیدند که کلّ زحمات رسول اکرم(ص) و بلکه زحمات و مجاهدت‌های صادقانه همه انبیاء و اولیاء الهی در طول تاریخ، در حال هدر رفتن و متلاشی شدن است. 🔹ناراحتی حضرت(ع) به این دلیل بود و الا ریاست و خلافت... و اینکه چه کسی اوّل شود و چه کسی دوّم، به تعبیر خودشان، از عطسه بز بی‌ارزشتر است، چه رسد که بخواهند درباره آن، خطبه ایراد کنند. 🔹پس ناراحتی ما از آن افراد باید به خاطر باشد، و الّا مشکل شخصی نیست، و باید در چهارچوب دین و مصالح دینی، این نارحتی را اظهار نمود. 🔹ضمنا اگر امروز افرادی همان کار را با دین‌مان انجام دهند و بخواهند دین خدا را لوث و منحرف کنند، باید همان موضع‌گیری محکم را با آنها داشته باشیم ولواینکه خودی هم باشند، در اینصورت است که ما شیعه و طرفدار حضرت(ع) خواهیم بود. 🆔 @ostad_hashemi
🔺ویژگی‌های لازم برای تصدّی امر حکومت 🔹حضرت علی(ع) از این حرکت انحرافی برای تصاحب خلافت به شکل صریح و بی‌پرده سخن به میان نیاوردند چون تشخیص ایشان این بود که شرایط و محیط پیرامون، اقتضای سخن صریح و بی‌پرده را ندارد و ترجیح دادند با اشاراتی که ابلغ من التصریح است، سخن بگویند. 🔹ایشان تکیه کردند بر اصل واضح و مسّلم و بلکه و آن اینکه حاکم و خلیفه باید دارای اهلیّت کافی برای تصدّی امر باشد و این اهلیّت عناصر زیر باید داشته باشد: 1. ، ، و 2. ، و 3. به نحوی که باشد و اسیر خواسته‌های دیگران نباشد، بلکه بر آنچه است، پافشاری کند. 🔹با توجّه به این اوصاف، حضرت علی(ع) با لطافت خاص، بیان می‌کنند که ایشان تمام این اوصاف را دارا بودند، و طرف مقابل، از آنها تهی بود. 🆔 @ostad_hashemi
🔺شهادت تاریخ نسبت به حضرت علی(ع) برای 🔹تاریخ شهادت می‌دهد که همه مسلمین و صحابه رسول اکرم(ص) اذعان داشتند که جامعیّت حضرت علی(ع) برای حکومت‌داری، بی‌بدیل بود به گونه‌ای که امکان مقایسه حضرت با هر فرد دیگری منتفی است. 🔹این شهادت تاریخ بسیار مهم است چون افراد شهادت‌دهنده نوعا با حضرت علی(ع) یا میانه خوبی نداشتند و یا نمی‌توانستند جانب ایشان را زیاد بگیرند، ولی با این همه، مطلبی که حکایت از وجود کاستی در فضیلت‌های حضرت(ع) باشد، در نوشته‌های آنها دیده نمی‌شود. 🔹تاریخ، حضرت علی(ع) را در و سرآمد، در و ، بی‌نظیر، در و ، زبانزد و در و ، مثال‌زدنی می‌داند در حالیکه همین تاریخ درباره رقبای حضرت، به عدم آگاهی، ضعف ایمان و نداشتن شجاعت، شهادت می‌دهد. 🔹سوال اساسی این است که انسانی که این ویژگی‌های بی‌نظیر را داشت، چرا اینگونه از صحنه دور گذاشته شد و ۲۵ سال خانه‌نشین شد؟! و افرادی که به شهادت تاریخ از ضعف و خلل‌های متعدّدی برخوردار بودند، چگونه به جای آن حضرت(ع)، بر مسند زعامت و خلافت نشستند؟! ... 🆔 @ostad_hashemi
✅ با سلام و عرض تسلیت اربعین حسینی، انشاءالله دروس استاد هاشمی طباطبایی از 17 مهر ماه ( دوم ربیع) برقرار است. 🔹لیست دروس: خارج اصول: شنبه تا دوشنبه ساعت 10 تا 11 خارج فقه(خمس- نظام اقتصادی اسلام): شنبه تا دوشنبه ساعت 11 تا 12 نفاق در قرآن: سه شنبه و چهارشنبه ساعت 10 تا 11 نهج‌البلاغه: سه شنبه و چهارشنبه ساعت 11 تا 12 🔹مکان: قم. ابتدای بلوار سمیه. مسجد جامع‌الکلمه 🆔 @ostad_hashemi
🔺چند سوال و احتمال در رابطه با غصب خلافت 🔹آیا حضرت علی(ع) خسته شده بودند که خود را از خلافت و سیاست کنار کشیدند؟! یا اینکه از نظر ایشان افرادی که خلافت را عهده‌دار شدند، شایسته‌تر بودند و دیگر از سوی ایشان ضرورتی برای پیش‌قدمی در این راه احساس نشد؟! یا اینکه دیگران ایشان را کنار گذاشتند؟! 🔹به نظر می‌رسد حضرت علی(ع) در این خطبه به همه این سوالات و احتمالات پاسخ می‌دهند. 🔹احتمال اوّل قطعا منتفی است چون روشن است که ایشان شرعا اجازه نداشت که نسبت به بی‌تفاوت باشد به ویژه در آن شرایط بسیار حسّاس و استثنائی که از یک جهت، کفّار روم و بلاد فارس و یهودیان زخم خورده از اسلام ناب و ... در صدد از بین بردن بنای نوپای دین اسلام بودند، و از سوی دیگر جامعه اسلامی یک صدا و هم‌رنگ و متّحد نبودند، بلکه تعصّبات قبیله‌ای چهره‌های با نفوذ فتنه و نفاق وضع جامعه اسلامی آن روز را طوری رقم زده بودند که نمی‌توان تصوّر کرد شخصی مثل آن حضرت(ع) با خیال راحت خانه‌نشینی را برگزیند، در حالی که صدای رسای پیامبر اکرم(ص) در وجود ایشان طنین می‌افکند که(من اصبح و لم یهتّم بامور المسلمین فلیس منهم) 🔹پس این احتمال فی‌نفسه ساقط است و علی‌رغم اینکه امکان ندارد کسی در حقّ حضرت(ع) چنین فکر کند، ایشان برای اتمام حجّت، خودشان این احتمال را ردّ می‌کنند. 🔹حضرت پس از بیان اینکه می‌فرمایند خلیفه اوّل با به من در امر خلافت، آن را –یعنی خلافت- بر تن پوشید و از من دریغ کرد، ادامه می‌دهند: راهی در پیشِ روی من نبود جز یکی از دو راه: یا با وجود کمبود یاور کنم و یا اینکه بر آن مصیبت بزرگ و آن حادثه پر خطر و ابهام‌برانگیز نمایم. ... 🆔 @ostad_hashemi
🔹"وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ" این عبارت حضرت به خوبی نشان می‌دهد که این ادعا که ایشان خود خواست از خلافت کنار برود، صحیح نیست. 🔹شاهد دیگر در بیانات حضرت(ع) بر عدم صحّت این احتمال، فرمایش پر سوز و گداز بعدی ایشان است که می‌فرمایند: "فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً" : راه بردباري را پيش گرفتم، چونان بردباريِ چشمي که خس و خاشاک در آن فرو رود و گلويي که استخواني مَجرايش را بگيرد. مي‌ديدم حقي که به من رسيده و از آنِ من است، به يغما مي‌رود و از مَجراي حقيقي‌اش منحرف مي‌گردد. 🔹آیا کسی که خود عُزلت را انتخاب کند، از و صحبت می‌کند! از چشمی که خاشاک در او فرو رفته شکایت می‌کند! و یا از استخوانی که مجرای گلو را گرفته ناله می‌کند! چرا از حقّ به یغما رفته‌اش یاد می‌کند! کسی که خود کنار رفته نباید اینطور سخن بگوید! 🔹پس به قطع و یقین حقیقت مطلب اینطور نبوده که ایشان با رضایت خود کنار رفته باشد بلکه او را کنار گذاشتند و حق او را تصاحب کردند و به تعبیر صریح‌تر، حق ایشان را به بردند: اَری تُراثی نهباً. 🆔 @ostad_hashemi
🔹سخنان حضرت در رد احتمال اول(خانه‌نشینی حضرت با اراده و رضایت خود)، کافی است برای بطلان احتمال دوّم(که حضرت(ع) رقیبان خود را شایسته‌تر در امر خلافت بداند) امّا حضرت(ع) باز به این سخنان اکتفا نمی‌کند و به ردّ و ابطال مستقیم احتمال دوم می‌پردازد: 🔹ایشان در یک فرازی که مربوط به خلیفه اوّل است، صریحا می‌فرمایند: "وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ": و او خود قطعا مي‌دانست که موقعيت من نسبت به خلافت، موقعيت مرکز آسياب به آسياب است که به دور آن مي‌گردد. سيل انبوه فضيلت‌هاي انساني- الهي از قله‌هاي روح من به سوي انسانها سرازير مي‌شود. ارتفاعات سر به ملکوت کشيده امتيازات من، بلندتر از آن است که پرندگان بلندپرواز بتوانند هواي پريدن روي آن ارتفاعات را در سر بپرورانند." 🔹شخصی که موقعیّت و نزدیکی خود را به مقام خلافت اینطور ترسیم می‌کند و برتری خود را به این شکل تقریر می‌کند، آیا در مورد ایشان این احتمال داده می‌شود که دیگران را شایسته‌تر از خود بداند؟! 🔹حضرت در فرازی دیگر که مربوط به شورای شش نفره که خلیفه دوّم برای تعیین جانشین خود نصب کرد، می‌فرمایند: "حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ جَعَلَهَا فِي جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ... : تا آنگاه که اين شخص دوم هم راه خود را پيش گرفت و رهسپار سراي آخرت شد و کار انتخاب خليفه را در اختيار جمعي گذاشت که گمان مي‌کرد من هم يکي از آنان هستم. پناه بر خدا، از چنين شورايي! من کي در رابطه با شخص اول در عدم استحقاقش برای خلافت مورد ترديد بودم که امروز با اعضاي اين شورا قرين شمرده شوم! 🔹بنابراین از میان احتمالات، فقط احتمال سوّم می‌ماند و آن اینکه آقایان با علم و عمد، حضرت علی(ع) را کنار گذاشته و حقّ مسلّم او را در خلافت تصاحب کردند. 🆔 @ostad_hashemi
🔹آنچه که اهمیّت این خطبه را دو چندان می‌کند، این است که حضرت(ع) با نقل اتّفاقات به شکل فنّی و حکیمانه، مقاصد اصلی خود را انتقال داده و مخاطبین را به قضاوت می‌رساند. 🔹امتیاز دیگر این خطبه آن است که ایشان برای اثبات حقّ خود در امر خلافت، از تکیه بر مواردی که احتمال تشکیک درباره آنها وجود دارد، پرهیز کردند[مانند واقعه غدیر و یا سخنان پیامبر اکرم(ص) درباره شایستگی حضرت علی(ع)]، و هیچ اشاره‌ای به آنها نکردند بلکه تنها روی حقائقی تکیه نمودند که عرف و عقلا بدون نیاز به تعبّد و رجوع به این تفسیر و آن تفسیر، به حقانیّت حضرت(ع) و عدم حقانیّت رقبای ایشان، پی ببرند. و این رسالت و پیام واقعی خطبه شقشقیّه است. 🆔 @ostad_hashemi
🔹سوال اساسی که می‌ماند این است که چرا رقیبان حضرت(ع)، ایشان را از خلافت دور نمودند و خود زمام حکومت را به دست گرفتند؟ آیا واقعا با هدف الهی این حرکت را دنبال کردند؟ آیا برای حفظ اسلامی که رسول اکرم(ص) تمام وجود خود را وقف آن نمود، این تدبیر را کردند؟ و یا اینکه نیّت دیگری در کار بود؟ 🔹حضرت(ع) با یک جمله که یک دنیا در آن سرّ و راز نهفته است، به این مطلب در آخر خطبه پاسخ می‌دهند: "کأَنَّهُمْ لَمْ‌يَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: "تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لايُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي‌الْأَرْضِ وَ لافَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ" بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا وَ لَکنَّهُمْ حَلِيَتِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا": گوئي آنان سخن خداوند را نشنيده بودند که فرموده است: ما آن سراي ابديت را براي کساني قرار خواهيم داد که در روي زمين برتري بر ديگران نجويند و فساد به راه نيندازند، و عاقبت کارها به سود مردمي است که تقوي مي‌ورزند. آري، به خدا سوگند، آنان کلام خدا را شنيده، گوش به آن فرا داده و درکش کرده بودند، ولي دنيا، خود را در برابر ديدگان آنان بياراست تا در جاذبه زينت و زيور آن خيره گشتند و خود را باختند. 🔹بله تحقیقاً مرجع ضمیر در این سخن به مارقه و ناکثه و قاسطه برمی‌گردد، امّا اهل فنّ، شمولیّت آن را به سابقین می‌فهمند، اگر سابقین را اولی‌تر در شمول ندانند! 🆔 @ostad_hashemi
▪️رحلت جانسوز پیامبر اکرم(ص)، و شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی(ع) و شهادت غریبانه امام علی بن موسی الرضا(ع) تسلیت باد‏. 🔰 قال النبی صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌ و سلم: 🔹احب الاعمال الی الله الصلاة لوقت‌ها ثم برّ الوالدین ثم الجهاد فی سبیل الله؛ 🔹بهترین کار‌ها در نزد خدا، نماز به وقت، نیکی به پدر و مادر و جهاد در راه خداست. 📚 کنز العمال، ج ۷، ص ۲۸۵. 🆔 @ostad_hashemi
✅ با سلام و تبریک حلول ماه ربیع، درس استاد هاشمی طباطبایی از فردا شنبه(دوم ربیع) ساعت ۱۰:۱۰ در مسجد جامع‌الکلمه برقرار می‌باشد. 🆔 @ostad_hashemi
🔹پس از بررسی سیر اجمالی خطبه شقشقیّه، اکنون به تفسیر و تبیین فرازهای آن میپردازیم: حضرت(ع) میفرمایند: «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا کشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا الْکبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَکدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّه ، فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً »: 🔹اي مردم سوگند به خدا آن شخص جامه خلافت را به تن کرد و او خود قطعا مي‌دانست که موقعيت من نسبت به خلافت، موقعيت مرکز آسياب به آسياب است که به دور آن مي گردد. سيل انبوه فضيلت‌هاي انساني- الهي از قله‌هاي روح من به سوي انسانها سرازير مي‌شود. ارتفاعات سر به ملکوت کشيده امتيازات من بلندتر از آن است که پرندگان بلندپرواز بتوانند هواي پريدن روي آن ارتفاعات را در سر بپرورانند. (در آن هنگام که خلافت در مسير ديگري افتاد)، پرده‌اي ميان خود و زمامداري آويختم و روي از آن گردانيدم، چون در انتخاب يکي از دو راه انديشيدم: يا مي‌بايست با دستي خالي به مخالفانم کنم و يا در برابر حادثه‌اي ظلماني و پر ابهام پيشه کنم. (چه حادثه‌اي؟!) حادثه‌اي بس کوبنده که بزرگسال را فرتوت و کم سال را پير و انسان با ايمان را تا به ديدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو مي‌برد. به حکم عقل سليم بر آن شدم که صبر و تحمل را بر حمله با دست خالي ترجيح بدهم. من راه بردباري را پيش گرفتم، چونان چشمي که خاشاک در آن فرو رود و گلويي که استخواني مَجرايش را بگيرد. (چرا اضطراب سر تا پايم را نگيرد و اقيانوس درونم را نشوراند؟). مي‌ديدم حقي که به من رسيده و از آنِ من است، به يغما مي‌رود و از مجراي حقيقي‌اش مي‌گردد». 🆔 @ostad_hashemi
🔹حضرت در عبارت فوق، چهار شاهد به کار می‌گیرد تا حجّت را بر مخاطب خود تمام کند که آنچه میخواهد بگوید عین حقّ و حقیقت است: 1.حرف تنبیه «اما»، 2.قسم به ذات اقدس خداوند، 3.لام قسم، 4.ادات «قد» بر فعل ماضی برای تاکید. 🔹این حقایق چیست؟! 1) «...تقمّصها فلان – ابن ابی قحافه –» مرجع ضمیر در «تقمّصها» به خلافت و ولایت امر مسلمین برمی‌گردد. پس ایشان میفرمایند بدانید که ابو بکر لباس خلافت را بر تن خود کرد و این کار را با و خود انجام داد و اینطور نبود که بر او تحمیل شده باشد! 🔹این شهادت حضرت(ع) یک ردّ محکم و قاطعی است بر ادّعاهای گوناگون برخی کتب تاریخ که ابوبکر خواهان خلافت نبوده و مُضطّراً و مُکرهاً و با فشار اصحاب و برای حلّ اختلاف و جلوگیری از اختلاف و نزاعی که ممکن بود به خون‌ریزی منجّر شود، قبول کرد!! 2) «و انّه لیعلم ...» مرجع ضمیر در «و انّه»،به ابوبکر برمیگردد. حضرت(ع) میفرمایند: به خدا قسم به رغم اینکه ابوبکر یقین داشت که خلافت حقّ مسلّم من است، اما به این حقّ را سلب نمود و برای خود تصاحب کرد! پس او عالماً و عامداً جامه خلافت را که حقّ او نبود به تن کرد. 3) «...طفقت ارتئي بین...» مرجع ضمیر در «طفقت» به خود حضرت(ع) بر میگردد. ایشان میفرمایند من در مقابل این حرکت، دو راه در پیش روی داشتم: یا بجنگم و به آنها بتازم ولی تنها و بی‌یاور! و یا صبر و شکیبائی کنم بر این حادثه تلخ و هولناک! 4) «فرایت انّ الصبر...احجی» حضرت میفرمایند که من راه دوّم را اختیار نمودم، چون بر اساس عقل و حکمت، مصلحت دین را، بیشتر با آن دیدم . 5) «اری تراثی نهبا...» ایشان در این فراز به تصریح این حقیقت تلخ و خطرناک را مطرح و با قسم تاکید میکنند که خود دیدم چگونه حقّم در خلافت به یغما رفت و چگونه از طریق زور از من گرفته شد و با حیله و خُدعه از من سلب گردید! 🔹لازم به ذکر است که کلمه «نهب» معنایی فراتر از سرقت دارد. در معنای این کلمه، عنصر و از یک جهت، و عنصر و از سوی دیگر نهفته است. 🆔 @ostad_hashemi