eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
112 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/11 @ostadahadi - : مرکب از دو امر است: 1. عقلا به قول ثقه عمل می کنند و مبنای عقلا بر عمل به قول ثقه است. 2. عقلا در قول ثقه اصل عدم خطا را جاری می کنند با این دو امر عمل عقلا قطعی می شود یعنی از این عمل یقین به حجیت خبر واحد ثقه برای ما حاصل می شود : این اجماع رادع خاص ندارد مثلاعمل اهل سنت به قیاس صریحا از طرف اهل بیت ردع شده است ائمه (علیه السلام) فرمودند «ان الدین اذا قیست مُحِقت» دین اگر قیاس شود از بین می رود یا فرمودند«الدین لا یقاس» صراحتا رد کردند اما دربارۀ خبر ثقه ردعی بصورت خاص نیامده است امامی نفرموده که به خبر ثقه عمل نکنید اما رادع عام داریم موضوع ادلۀ ناهیه دو چیز است یکی غیر علم است ولا تقف ما لیس لک به علم عمل به غیر علم را نهی و حرام کرد دوم موضوع ادلآ ناهیه ظن است مثل«ان یتبعون الا الظن ان الظن لا یغنی من الحق شیئا» خبرواحد هم علم نیست و هم ظن است لذا تحت ادلۀ ناهیه قران و روایات رفت پس سیرۀ عقلا امضا نشده است بلکه رادع دارد رادعش ادلۀ ناهیۀ عمل به غیر علم و ظن است.شیخ و اخوند همین اشکال را فرمودند. جوابهایی داده شده 1) در رسائل: می فرماید اگر پیروی از ظن موجب 4 چیز شود از نظر آیات و روایات نهی شده است 1. اگر پیروی از ظن موجب تشریع در دین شود قطعا حرام است 2. اگر پیروی از ظن عامل سقوط اصل عقلی شود بازهم حرام است 3. اگرپیروی از ظن عامل سقوط استصحاب شود حرام است 4. اگر پیروی ازظن موجب سقوط حصول لفظی شود حرام است هر در سیرۀ عملی عقلا منتفی است وقتی نباشد پس سیرۀ عقلا حجت است و باید توجه کرد. عقلا به خبر ثقه عمل می کنند پس ماهم عمل می کنیم. اما : عقلا هم به خبر ثقه عمل می کنند و هم قائل به قبح تشریع اند پس مسألۀ حجیت خبر ثقه و قبح تشریع ارتکاز عقلائی است مثلا اگر کسی نسبتی به فردی دهد که ان فرد نگفته بود عقلا اورا تقبیح میکنند که چرا به فلانی نسبتی دادی که نگفته بود؟! تشریع یعنی ادخال مالیس من الدین فی الدین از اینکه عقلا تشریع را قبیح می دانند کشف می کنیم که عمل عقلا به خبر ثقه بخاطر ان است که در خبر ثقه تشریع منتفی است اما : اصل عقلی قاعده قبح عقاب بلا بیان است این اصل هم ارتکازی است مثلا اگر عبدی را بخاطر تخلف از دستور مولا مواخذه کنند و عبد اقرار کند به اینکه امری از سوی مولا نشنیده بود عقلا این مواخذه را تقبیح می کنند پس از اینکه عقلا عمل به خبر ثقه می کنند کشف می شود که اصل عقلی در اینجا نبوده و موضوع ندارد لذا عمل به خبر ثقه عامل سقوط اصل عقلی نشد بلکه اصل عقلی با وجود خبر ثقه موضوع ندارد موضوع اصل عقلی لا بیان است در حالی که خبر ثقه بیان است. اما : حجیت استصحاب، بر پایۀ دو چیز است: یک. بنای عقلا چون بنای عقلا این است که به حالت سابقه عمل می کنند در صورتی که خبر ثقه بر خلاف حالت سابقه نیاید وقتی خبر ثقه امده استصحاب، موضوعِ جریان ندارد پس خبر ثقه و عمل به بنای عقلا موجب سقوط استصحاب نشد بلکه استصحاب، موضوعش را از دست داد و سالبۀ به انتفاء موضوع شد . دو: حجیت استصحاب از باب لا تنقض الیقین بالشک است همانطوری که می دانیم روایت لا تنقض ظنی است و اگر خبر ثقه بر خلاف حالت سابقه بیاید عمل به این خبر عمل به ظن است لذا اشکالی ندارد چون با عمل به خبر ثقه رفع ید از یقین سابق نشد بلکه رفع ید از ظن شد به اعتبار اینکه لا تنقض حدیث ظنی است واما : اصول لفظیه عبارتند از اصالة العموم اصالة الاطلاق و اصالة الحقیقه منشا اعتبارش سیرۀ عقلاست از ان طرف منشأ اعتبار خبر ثقه هم سیرۀ عقلاست لذا اصالة العموم با خبر ثقه تعارض کرد مرجح شرعی نداریم چون مرجح شرعی مال تعارض خبرین است در کار عقلا تعبد نیست قهرا تقدیم خبر ثقه بر اصول لفظیه بخاطر ان است که اصل لفظی موضوع ندارد نه اینکه عمل به بنای عقلا عامل سقوط اصول لفظیه شود پس از نظر شیخ اجماع هفتم قبول است. امام و بقیه هم قبول کرند. (کسی به پیامبر گفت تا نزد شماییم خیلی حالمان خوب است ولی تا بیرون رفتیم یادمان می رود و بی حال می شویم حضرت فرمود« استعن بیمینک» از دستت کمک بگیر. یعنی شما نزد ما می ایید ولی از دست خودتان کمک نمی گیرید یعنی نمی نویسید و بعدا یادتان می رود لذا حالتان از بین می رود). 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/15 @ostadahadi یکی از که در بارۀ دم حیوان شده است. آن خونی که در درون حیوان بعد از ذبح شرعی و بعد از خارج شدن خون از حلقومش در رگها و در گوشت و قلب وکبد باقی می ماند شرعا این خون پاک است فقها بر طهارت خون متخلف بیان کرده اند: 1) ادلۀ نجاست دم اطلاق ندارد و شامل خون متخلف نمی شود. 2) سیرۀ متشرعیه بر عدم اجتناب از دم متخلف است و به نوعی اجماع عملی بر طهارت این دم است یعنی همۀ فقها در زمان غیبت صغری تا کنون به این فتوا عمل کرده اند این سیره متصل به زمان معصومین عهم است بویژه که در آن روز ابهای منازل در مکانهای زندگی ائمه عهم به حد کافی نبود و مردم ندیدند که ائمه یا اصحاب ائمه عهم درون گوسفند را بشویند همه دیدند که حلقوم گوسفند بعد از ذبح را بشویند ولی ندیدند که درونش را هم بشویند. 3) روایاتی که خوردن گوشت مذکی را حلال می داند اطلاق دارد و شامل خون متخلف همی می شود لازمِ اخص حلیت اکل مذکی طهارت گوشت مذکی با هرچیزی که همراهش است حتی خون متخلف. 4) قاعده لا حرج: اگرشستن خون متخلف درون گوسفند بعد از ذبح واجب باشد بر مردم حرج لازم می اید و حرج شخصی است و نوعی نیست مثلا بر قصاب حرج لازم می اید و ایۀ شریفۀ نفی حرج، حرج را برمی دارد پس این خون متخلف پاک است. به این ادله مخدوش اند اما دلیل اول مبنائی است بنابر مبنای کسانی که قائل به اطلاق نجاست ادله دم هستند می توانند دم متخلف را از این اطلاق بیرون کنند و بگویند شامل دم متخلف نمی شود اما بنابر مبنای ما اصل در دم طهارت بود ادلۀ نجاست دم اطلاق نداشت لذا تازمانی که دلیل خاص بر نجاست دم متخلف پیدا نشد قاعده طهارت جاری است واما دلیل دوم : سیره متشرعیه در صورتی است که اطلاق نجاست ادلۀ دم را بپذیریم. اگر قائل به اطلاق باشیم سیره این اطلاق را تقیید می زند و می گوید دم متخلف نجس نیست ولی ما منکر اطلاق ادلۀ نجاست دم شدیم . امام هم منکر شد و نیازی به سیره نیست. چنین سیره ای بر اساس قاعده طهارت است از باب تقیید اطلاق نیست واما دلیل سوم غایت این دلیل آن خونی است که در درون جگر و گوشت است نه خونی که مربوط به طحال است یا خونی که لابلای دنده های داخل شکم است اگر خوردن گوشت را حلال می دانند آن خونی است که با خود گوشت است نه آن خونی که بیرون از گوشت است. به نظرما خون متخلف دم مسفوح نیست قران می فرماید دم مسفوح نجس است و خون متخلف دم مسفوح نیست واگر شک کنیم که ایا خون متخلف نجس یا پاک است به لحاظ اینکه دراینجا فقدان نص است قاعده طهارت جاری است. در دوصورت است: یک: اگر حیوان بعد از سربریدن بخاطر اینکه زیاد نفس می زند از راه نفس کشیدن خون را به داخل ببرد آن خون نجس است نعم اذا رجع دم ... دو: اگر سرگوسفند به سمت بالا باشد خون متخلف نجس است چون ممکن است از بیرون جذب کرده باشد. : اما صورت اول: به نظرما خلاف طبیعت ذبح است و قابل تصور نیست . اوداج اربعه یک آن لوله ای است که غذا به داخل می رود. دوم مجرای نفس که مثل خرطوم است به آن رگ خرطومی گویند و سوم ورید یسار و چهارم ورید یمین . محل جریان خون را ورید گویند از حلقوم که خون نمی اید لذا امکان ندارد از راه نفس خون به داخل برود . مرحوم خوئی هم همین را می فرماید. اما قسم دوم را قبول داریم. ایا طهارت دم متخلف مربوط به حیوا ن ماکول لحم است یا شامل غیر ماکول لحم هم می شود؟ مثلا اگر کلاغ را ذبح شرعی کردیم ایا خون متخلف در شکم کلاغ پاک است؟ مرحوم سید می فرماید بنابر احتیاط واجب خون متخلف حیوان غیر ماکول باید اجتناب شود و نجس اس ت به فتوای به احتیاط واجب مشکل است چون ادله نجاست دم اطلاق ندارد تا اینکه دم متخلف در حیوان غیرماکول را شامل شود و فتوای به احتیاط دهیم لذا بهتر است که بگوئیم بل الاحوط الاجتناب عن الدم الکائن فی الجزء الحرام کالطحال. احتیاط این است که از خونی که در ظرف های حرام مثل طحال است اجتناب شود ولی از دم متخلف دلیلی بر احتیاط نداریم و عند الشک هم قاعده طهارت جاری است. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷