eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.7هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔عبد الله بن جعفر حضرت زینب چرا در کربلا حاضر نبود ❗️این که او از یاری کردن امام حسین سرباز زد حقیقت دارد ❕امام علی چرا دخترش را به عقد چنین فردی درآورد ❕❕ 💠💠 👌عبد الله بن جعفر همسر زينب كبرى و داماد على علیه السلام و پسر جعفر طيّار. وى، نخستين نوزاد در حبشه بود. در ايّامى كه پدرش جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت كرده بود، در آن كشور به دنيا آمد. مادرش «اسماء بنت عميس» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طيّار در جنگ موته، به همسرى أبو بكر، سپس على بن ابى طالب در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنايت خاصّ پيامبر اكرم بود، بويژه كه پدرش سردار بزرگ شهيد جبهه اسلام به شمار مى ‏آمد. 🔸رجالی معروف صاحب رجال الحدیث او را چنین معرفی می کند ؛ « او جلیل القدر و عظیم الشان بود ، آیت و خداوند در حلم و جود و کرم و از اصحاب رسول خدا و امیر مومنان و حسن و حسین علیهم السلام بود که در جنگ صفین در رکاب علی علیه السلام بود » 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 4 ص 500 🔸شیخ عباس قمی نیز در کنار آنکه روایات در عظمت مقام او نقل می کند تصریح می کند که او مورد علاقه امير المؤمنين بود و ارادتى شايان به امام حسن و امام حسين داشت. مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود . 📚سفینه البحار ج 6 ص 47 🔸گرچه خود در كربلا حضور نداشت، امّا دو عون و محمّد را همراه مادرشان حضرت زينب به كربلا فرستاد و اين دو فرزند، در ركاب سالار شهيدان روز عاشورا به شهادت رسيدند. او از اينكه نتوانسته بود در واقعه كربلا شركت كند تأسف مى‏ خورد. پس از عاشورا و شهادت حسين بن على وى در مدينه به سوگ نشست و مردم براى تسليت گويى نزد او مى‏ آمدند. 📚معارف و معاریف ج 4 ص 1508 🔸وى در سن 90 سالگى، در سال 80 هجرى در مدينه در گذشت و در بقيع به خاك سپرده شد. 📚همان مدرک 🔸برخى هم در گذشت او را در شام و وى را در «باب الصغير» دمشق، كنار قبر بلال مى ‏دانند. 📚تنقیح المقال ج 2 ص 173 👌در تاریخ اگر چه صراحتا علت عدم حضور او در میدان کربلا ذکر نشده است اما با توجه به سخن علامه که می گوید ؛ « امثال محمد بن حنفیه و عبد الله بن جعفر ، دارای شان و مقام ارجمندی هستند به گونه ای که امکان انحراف آنان از حق و از ایمان نمی باشد » 📚بحار الانوار ج 42 ص 110 🔸روشن می شود که عدم حضور او در میدان کربلا او مانند بیماری یا ماموریت او از جانب امام حسین برای محافظت از بنی هاشم بوده است ، چرا که خود او بارها آرزو می کرد که ای کاش فرصت در رکاب امام حسین علیه السلام را می یافت . 👌مورخین می نویسند ؛ « هنگامى كه عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب، از كشته شدن دو پسرش همراه حسين عليه السلام خبر يافت و مردم براى تسليت به مى‏ آمدند، يكى از وابستگانش ‏كه فكر نمى‏ كنم كسى جز ابو لَسْلاس باشد، گفت: مصيبتى كه ديده ‏ايم، از جانب حسين به ما رسيده است . 🔸عبد اللّه بن جعفر، او را با كفشش زد و سپس گفت: اى پسر زنِ بدبو! آيا به حسين، چنين مى‏ گويى؟ به خدا سوگند، اگر در حاضر مى‏ بودم، دوست مى‏ داشتم كه از او جدا نشوم تا همراهش كشته شوم! 👌به خدا سوگند، آنچه دلم را به از فدا شدن دو پسرم راضى و مصيبت آن دو را بر من، سبُك مى ‏كند، اين است كه در راه از خود گذشتگى براى برادر و پسرعمويم [حسين عليه السلام‏] و در كنار او، كشته شده‏ اند! 🔸سپس به همنشينانش رو كرد و گفت: خدا را بر شهادت حسين عليه السلام مى‏ ستايم كه اگر نتوانستم با دستانم حسين عليه السلام را يارى كنم، دو پسرم، او را دادند. 📚تاريخ الطبري ج 5 ص 466، الكامل في التاريخ ج 2 ص 579 ، جواهر المطالب ج 2 ص 296؛ الإرشاد ج 2 ص 124؛ كشف الغمّة ج 2 ص 280، الحدائق الوردية ج 1 ص 121، بحار الأنوار ج 45 ص 122. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال چرا در اسلام شهادت یک زن برابر شهادت دو مرد است ایا این اهانت به زن نیس ✅پاسخ بحث شهادت و اطلاع رسانى به قاضى ربطى به ماهیت مرد و زن و خلقت آن دو ندارد. ❗️ در بعضى موارد که شهادت مربوط به زنان باشد اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست چون مرد در آن موارد نمى تواند شاهد باشد. ❗️در وقایع و رخدادهاى کوچه و بازار، مردان بیشتر از زنان دست اندر کار هستند. مردان به خاطر کار و تلاش و به دست آوردن زاد و توشه و گذران زندگى با رخدادها و وقایع اجتماعى بیشتر مأنوس اند و اگر واقعه اى رخ داد، بیشتر و بهتر در معرض اطلاع اند. فرض کنیم در خیابان دو نفر با هم دعوا مى کنند و با چوب و چا قو و سنگ به جان یکدیگر افتاده اند. پس از چند دقیقه مردان اطراف آنان را گرفته و آنان را از یکدیگر جدا مى کنند. این جا اگر قتلى یا جراحتى واقع شد مردان چون شاهد و ناظر بوده اند بهتر مى توان از آنان شهادت را پذیرفت. در این جور وقایع یا اصلاً زنان حضور ندارند یا اگر حضور داشته باشند خود را کنار مى کشند یا مردان آنان را به عقب مى رانند. از این رو پذیرفتن شهادت مردان و نپذیرفتن شهادت یک زن مسئله طبیعى است و ربطى به نقص یکى و کمال دیگرى ندارد. ❗️از طرفی بر اساس نظر روانشناسان زنان ازروحیهلطیف تربرخوردارند و احساسی تر هستند بنابراین سریعتر مطالبی را قبول می کنند و زودتر تحت تاثیر قرار می گیرند در نتیجه فشار عاطفیدو احساسی دچار خطا در حسن و ادراک شده و واقعه را انگونه که است احساس و ادراک نکند ودر ادای شهادت هم ممکن است تحت تاثیر فشارهای عاطفه مثبت و یا منفی و یا ارعاب خارجی قرار گیرد ان گونه که باید شهادت ندهد و یا شهادت بر خلاف دهد ❗️ایت الله العظمی مکارم چنین می اورد : « اگر شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است به خاطر ان است که عواطف بر انان غلبه دارد و ای بسا تحت تاثیر عواطف واقع شوند و به نفع کسی و به زیان دیگری شهادت دهند » 📚پیام امام ج 3 ص 291 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا چند دلیل برای رد تثلیث وعقیده به خدایان سه گانه در ایین مسیحیت بیاورید چرا که ما در جایی هستیم که مسیحیان وجود دارند ✅پاسخ مسیحیت از یک سو خداوند را واحد می داند واز سوی دیگر برای او سه جلوه وجود عقیده دارند ۱ خدای پدر که خالق جهان است ، ۲ خدای پسر که همان مسیح است ۳ خدای روح القدس که خدای فعال است و در دل های بندگان حیات می دمد ❗️تثلیث مسیحیان به چند صورت قابل تصور است 1⃣هر یک از خدایان سه گانه وجود مستقل دارند وهر کدام با وجود و تشخص خاصی خود نمایی می کند و هر فردی خدای تام و مستقلی است ❗️یک چنین تثلیثی همان شرک جاهلیت است که در مسیحیت به صورت خدایان سه گانه تجلی پیدا کرده است در صورتی که دلایل توحید و یگانگی هر نوع شرک و دوبینی را برای خداوند ابطال کرده است که ما در پیام های گذشته کانال به برخی از انان مانند برهان تمانع اشاره کرده ایم که می توانید کلید واژه تمانع را در کانال سرچ کنید ❗️بدعت گذاران مسیحی برای جدا نشدن از توحید که اصل مسلم تمام ادیان اسمانی است سعی می کنند چنیت توجیه کنند که او در حالی که سه تا است یکی است و در عین اینکه یکی است سه تا است ❗️این سخن نیز جز تناقض گویی چیز دیگری نیست ایا در جهان فردی پیدا می شود که بگوید سه مساوی یک است 2⃣اینکه خدایان سه گانه بدون اینکه هرکدام دارای تشخص و استقلال باشند بر اثر ترکیب وبهم پیوستگی ذات خداوند جهان را تشکیل دهند ودر حقیقت هیچ یک از این اجزای سه گانه خدا نیستند بلکه خدای جهان همان نتیجه است که از ترکیب سه گانه تولید می گردد 👌اشکال این تفسیر این است که خدا در نتیجه مرکب می شود ودر تحقق خود نیاز به اجزای ذات خویش پیدا می کند وتا این اجزا دست به دست هم ندهند و به هم امیخته نشوند خدای جهان تحقق نمی پذیرد واین یعنی خدای جهان در تحقق خود به غیر خود نیاز دارد در حالی که موجود نیازمند هیچ گاه خدا نخواهد بود بلکه موجود ممکن و مخلوقی می باشد ❗️خداوند می فرماید : « انان که می گویند که خداوند یکی از سه نفر است کافر شده اند خدایی جز خدای یگانه نیست » ( مائده 73) ❗️جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب منشور جاوید علامه سبحانی ج 1 ص 242 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال سوالی در مورد شفاعت دارم بنا بر فرموده معصوم علیه السلام شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السّلام در ۵ مرحله [[دنیا توسط مصائِب،سختی زمان مرگ،عذابهای برزخ،محشر،و دست آخر به فرموده امیرالمؤمنین برخی محبین ۳۰۰سال در طبقه هفتم جهنم عذاب میبینند تا پاک شوند]] آماده و شایسته شفاعت گرددند سؤال بنده آینه که اگر قرار بر پاک شدن ما از گناهان در این مراحل است پس شفاعت اهل بیت چه معنی دارد و دیگر چه چیز را میخواهند شفاعت کنند ✅پاسخ شیخ صدوق در امالی خود روایت می کند که امام صادق فرمود : « بنده زمانی که گناهانش زیاد شود و کاری نکند تا ان ها بخشیده شود ،خداوند او را مبتلا به حزن و اندوه در دنیا می کند تا کفاره گناهانش باشد اگر چنین نشود خداوند او را گرفتار بیماری در جسمش می کند تا کفاره گناهانش باشد اگر چنین نشد خداوند جان دادنش را بر او سخت می گیرد تا کفاره گناهانش باشد و اگر چنین نشد در برزخ گرفتار می شود تا زمانی که خداوند را ملاقات می کند گناهی بر او نباشد » 📚امالی صدوق ص 294 ❗️به این نکته توجه داشته باشید که این گرفتاری انسان مومن در درجه نخست عین عدالت می باشد منتها از انجایی که از لحاظ عقیده بر مسیری است که مرضی رضای پرودگار است خداوند این گرفتاری را کفاره ای برای گناهانش قرار داده است ❗️از سوی دیگر این گرفتاری ها سبب می شود که انسان ظرفیت و شایستگی این را پیدا کند که مشمول شفاعت واقع شود ❗️ خداوند در سوره ی انبیاء ایه ی 28میفرماید: «انها جز برای کسی که خدا از او خشنود است(واجازه ی شفاعتش را داده)شفاعت نمیکنند» ❗️این گرفتاریها سبب میشود که انسان با پاک شدن برخی از گناهانش به درجه ای برسد که شفاعت شافعان در حقش مؤثر واقع شود البته در روایات امده است که ممکن است گناهان به قدری باشد که این امور و گرفتاری ها به هیچ عنوان سبب پاکی فرد نشود لذا نمی تواند مشمول شفاعت واقع شود ناگزیر باید برای پاک شدن مدتی را در جهنم سپری کند تا کفاره گناهانش باشد و شایستگی این را پیدا کند که مشمول شفاعت واقع شود 📚الفصول المهمه ،حر عاملی ،ج 1 ص 376 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی امروز را زاد روز زرتشت معرفی کرده و تبریک گفتند ❗️سوالم این است که آیا واقعا زرتشت از نظر اسلام یک پیامبر الهی برای مجوسیان بوده است ❕❕ 💠💠 ❕واژه مجوس که بر زرتشتیان اطلاق می شود فقط یک بار در قرآن مجید ( آیه 17 حج ) مطرح شده و با توجه به اینکه در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانی قرار گرفته اند چنین بر می آید که آنها دارای دین و کتاب و پیامبری بوده اند. 🌐تردیدی نیست که امروز به پیروان زرتشت گفته می شود، و یا لااقل پیروان زرتشت بخش مهمی از آنان را تشکیل می دهند، ولی تاریخ خود زرتشت نیز به هیچ وجه روشن نمی باشد، تا آنجا که بعضی ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضی در قرن ششم یا هفتم 📚اعلام قرآن صفحه 550. 👌این تفاوت و اختلاف عجیب یعنی پنج قرن ! نشان می دهد که تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است . ❗️معروف این است او کتابی به نام اوستا داشته که در سلطه اسکندر بر ایران از بین رفته است، و بعدا در زمان بعضی از پادشاهان ساسانی بازنویسی شده است . 📚تفسیر المیزان جلد 14 صفحه 392 👌از عقائد آنها مطالب زیادی در دست نداریم، ولی چیزی که امروز بیش از همه شهرت دارد مساله اعتقاد به دو مبداء خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خدای نیکیها و نور را اهورامزدا و شر و ظلمت را اهریمن می دانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا آتش احترام بسیار می گذارند تا آنجا که آنها را آتش پرست می خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده ای کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد. ❕در روایات اسلامی آنها از پیروان یکی از انبیای بر حق شمرده شده اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روی آورده اند). 👌در بعضی از روایات می خوانیم مشرکان مکه از پیامبر تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستی به آنها بدهد! پیامبر فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنین میگوئی در حالی که از مجوس منطقه ((هجر)) جزیه گرفته ای ؟! ❕پیامبر فرمود ؛ « مجوس داشتند و کتاب آسمانی، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند» 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. 👌در حدیث دیگری از اصبغ بن نباته می خوانیم که علی (علیه السلام ) بر فراز منبر فرمود ؛ از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید »اشعث بن قیس (منافق معروف ) برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ علی (علیه السلام ) فرمود: آری ای اشعث قد انزل الله الیهم کتابا و بعث الیهم نبیا ؛ « خداوند کتابی بر آنها نازل کرده و پیامبری مبعوث نموده است » 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. ❗️و در حدیثی از امام سجاد علی بن الحسین (علیه السلام ) می خوانیم که پیامبر فرمود ؛ « سنوا بهم سنة اهل الکتاب، یعنی المجوس » « با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود» 📚همان _ تفسیر نمونه ج 14 ص 44 ❕چنان که گذشت ، اصل این که مجوسیان که به نام زرتشتیان شناخته می شوند پیامبری داشته اند که او را کشته و کتابش را آتش زده اند ، قابل انکار نیست ، اما این که پیامبرشان همان زرتشت بوده این نیست چرا که اساسا برخی معتقدند که زرتشت یک شخصیت خیالی و وهمی است و اصلا وجود خارجی نداشته و خیال بافان چنین وجودی را ساخته اند و دلیل آن این است که محل و تاریخ تولدش معلوم نیست و در مکان تولد او هم اختلاف شده است پس اصل وجود چنین کسی از نظر تاریخی محل بحث است . 📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ج 4 ص 125 ❕در روایات اسلامی نیز زرتشت پیامبری الهی محسوب نشده است ، بلکه کسی بود که به دروغ ادعای نبوت کرد که نهایتا قومش او را از شهر بیرون کردند و توسط درندگان به هلاکت رسید . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هیچ امتی وجود ندارد مگر اینکه پیامبری میان آنها وجود داشته و رسولی با کتاب از جانب خدا بر انگیخته شده اما انکارش کردند . مردی سوال کرد که پیامبر مجوسیان کیست ؟ بعضی از مردم خالد بن سنان را معرفی می کنند ؟ فرمود ؛ خالد بن سنان مرد عربی بیابانی بود نه پیامبر این حرفی است که بعضی از مردم می زنند . مرد سوال کرد پس زرتشت بوده است ؟ فرمود ؛ ( زرتشت ) برای آنها با زمزمه ( کلام نا مفهوم و مباین با حق ) آمد و ادعای ( دروغ ) پیامبری کرد ، برخی ایمان آوردند و گروهی نیز منکر شدند او را در بیابان انداختند درندگان بدنش را خوردند ...» 📚الاحتجاج ج 2 ص 346_بحار الانوار ج 10 ص 193 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال مخلد در بهشت بودن لطف خداست و هیچ نفعی برای خدا ندارد و عقلی است ولی مخلد در اتش بودن هیچ نفعی برای خدا ندارد چرا عده ای مخلد در عذاب می شوند با اینکه عمر محدودی داشتند ؟ دایم بودن جهنم چه توجیحی دارد با اینکه هیچ سود و زیانی برای خداوند ندارد ✅پاسخ ایت الله مکارم چنین می اورد : « انچه مسلم است خلود کفار و افراد بی ایمان در دوزخ می باشد اما درباره معصیت کاران این معنا مسلم نیست مگر انکه عصیان و گناه انچنان عظیم و گسترده باشد که انسان را به کفر و ترک ایمان بکشاند یا بی ایمان از دنیا برود » 📚پیام قران ج 6 ص 371‌ ❗️امام کاظم فرمود : «تنها اهل کفر وجحود واهل ضلالت وشرک در جهنم تا ابد باقی خواهند ماند» 📚التوحید،صدوق،ص407 ❗️جهت اگاهیدبیشتر از روایاتی که تصریح می کند مومن تا ابد در دوزخ نمی ماند و تنها کفر سبب خلود در جهنم است رجوع کنید به کتاب فصول المهمه ،حر عاملی، ج 1 ص376 باب 84 ❗️اما اینکه گفتید یک انسان که در دنیا عمر محدودی داشته ومثلا هشتاد سال زندگی کرده وتمام عمر خود را گناه کرده،چگونه ممکن است تا ابد کیفر ببیند،ایا بین گناه و مجازات نباید برابری باشد؟؟ ❗️پاسخ ان است که گاهی قانون گذار،قانونی وضع میکند که هرکس مرتکب فلان خلاف شود باید فلان مقدار جریمه ی مالی بدهد یا تا فلان مدت در زندان بماند،مسلماً در چنین جایی باید تناسب جرم وجریمه در نظر گرفته شود،هرگز برای یک کار کوچک مجازات اعدام یا حبس ابد نمیتوان قرار داد وبه عکس برای کار مهمی همچون قتل نفس یک روز زندان بی معناست،حکمت وعدالت ایجاب میکند که این دو باهم کاملا متناسب باشند ❗️ولی کیفرهایی که در حقیقت اثر طبیعی عمل است وخاصیت تکوینی ان محسوب میشود ویا نتیجه حضور خود عمل در برابر انسان است،این گفتگوها را نمی پذیرد،خواه در مورد اثار عمل در این جهان باشد یا در جهان دیگر،مثلا کور کردن چشم خود یا دیگران در یک لحظه انجام میگیرد اما نتیجه ی ان تا پایان عمر ادامه داردحال فرض کنید که این انسان هزار سال یا یک میلیون سال در دنیا بماند،مسلما‍ باید تحمل این نابینایی را بخاطر یک لحظه کور کردن چشم خود تحمل کند ❗️مجازات ها وکیفرهای رستاخیز نیز جنبه ی اثر تکوینی و خاصیت عمل داردومثلا کیفر یک گناه مانند کفر به صورت عذاب جاودانی ظاهر میشود این نوعی رابطه ی علیت بین عمل ونتیجه ی عمل است که به وسیله ی الهی کشف وبه مردم گوشزد شده است وهیچ منافاتی باعدل الهی نخواهد داشت،چنانکه کور ماندن انسان در دنیا تا پایان عمر بخاطر بخاطر یک لحظه منافاتی با عدل الهی ندارد چون نتیجه خود عمل است وبه مقتضای عدالت خداوند افراد باید در روز قیامت به پاداش یا کیفر خود برسند،چنانکه در پاسخ های قبلی به ان اشاره داشته ایم ❗️جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه،ج9،ص239به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال سوالی دارم در مورد قبض روح توسط حضر ت عزرائیل(علیه السلام) این که مثلا افرادی که در یک کشتار جمعی در کمتر از یک ثانیه جان خود رااز دست میدهند ایا ایشان را میبینندو این که چطور آن حضرت در آن واحد در یک انفجار که صد ها نفر میمیرند جانشان را میگیرند چون من شنیده ام افراد قبل از مرگ حضرت عزرائیل(علیه السلام) رو میبینند ✅پاسخ در روایتی امده است که امام صادق فرمود: « از ملک الموت سوال کردند تو چگونه در یک لحظه قبض ارواح می کنی که بعضی در مغرب و بعضی در مشرق هستند؟ ❗️در پاسخ گفت من انها را صدا می زنم و انها اجابت دعوت من می کنند و به سوی من می ایند سپس افزود: « دنیا در برابر من همچون یک کاسه است که در برابر یکی از شما باشد از هر گوشه ای از ان بخواهد چیزی را بر می گیرد» 📚الفقیه،صدوق ج 1 ص80 ❗️همین مضمون را شیخ کلینی در کافی شریف روایت می کند 📚الکافی ج3 ص256 ❗️و علامه مجلسی در بحار روایات متعددی به این مضمون نقل می کند 📚بحار الانوار ج6 ص139 باب 5 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال تو انسان باش نمی خواهد مسلمان باشی..!!در هفته،در ماه....یک فقیر را سیر کن نمیخواهد روزه بگیری. با خدایت هر روز حرف بزن...شکر گذارش باش با زبان خودت فارسی...خدا میفهمد حرفایت را،نترس خدا عرب نیست!! تو حق کسی را نخور...دلی را نشکن...غمگین را شاد کن... رابط مداوای مریضی باش.. تو به اندازه ی توانت خوب باش و خوبی کن!!! بخدا،خدا همینجاست در دل تو در افکارت! نه در دینت نه در مذهبت نه در نمازت...نظر شما در مورد این مطلب چیست؟. ✅پاسخ: خداوند احکام وتکالیف گوناگونی را برای به کمال وبه سعادت رسیدن بندگان وضع کرده است تا آنان با عمل به تمام آن ها به سر منزل مقصود برسند. ❗️اصولا هیچ کس جز افریننده انسان که اگاه از تمام نیازهای جسم وجان و بی نیاز از همه چیز و همه کس و خالی از هرگونه خطاو اشتباه است صلاحیت طرح برنامه و قانوان گذاری برای انسان را ندارد چرا که 1⃣کسی که انسان را با تمام ریزه کاری های جسم و جانش بشناسد و از تمان قوانین و روابط حاکم بر جهان نیز مطلع باشد در میان انسان ها یافت نمی شود و هنوز کتابهایی تحت عنوان انسان موجود ناشناخته و مشابه ان از سوی دانشمندان نوشته میشود جایی که اگاهی انسان درباره ی خودش تا این حد ضعیف است درباره ی جهان پهناور چگونه خواهد بود 2⃣انسان موجودی نیازمند است لذا هر گروهی در یکی از جوامع بشری به امر قانون گذاری می پردازند منافع گروه وحزب خود را در نظر می گیرند 3⃣هیچ انسانی خالی از خطا واشتباه نیست به همین دلیل قوانین موضوعه بشری دائماً دستخوش تغییر است زیرا با گذشت زمان،اشتباهات وعیوب ان اشکار میشود ❗️برنامه ریز تکامل انسان باید دارای این شرایط باشد 1⃣انسان شناس کامل باشد ونیز به تمام اصولی که حاکم بر روابط انسان ها میباشد احاطه داشته باشد تا بتواند قوانینی هماهنگ با تمام انها وضع کند 2⃣مرتکب لغزش وگناه وخطا واشتباه نشود،مهربان ودلسوز ودر عین حال قوی الاراده باشد واز هیچ قدرتی نهراسد 3⃣خودش منافعی در ان جامعه نداشته باشد،چرا که منافع شخصی وخصوصی قانون گذار به سوی خود می کشاند ❗️تنها خالق بشر است که از تمام اسرار وجود او اگاه است واز خطا ولغزش به دور است ونیاز به چیزی وکسی ندارد تا بخواهد منافع خویش را تأمین کند واز اینجا نتیجه میگیریم که هر قانونی وحکمی غیر از حکم خداوند ناقص وبی فرجام وغیر قابل اعتماد است 📚پیام قران،ایت الله مکارم،ج7،ص43 ❗️بی شک افرادی که در برابر حکم خداوند حکم جعل می کنند واحکام و قوانین خالق بشر را زیر سوال می برند در گمراهی اشکار به سر می برند و نه تنها خود را خسران زده کرده بلکه مهر خسران بر پیشانی پیروانشان نیز می زنند ❗️ اینگونه افراد به تعبیر قرآن هوی وهوس خودرا معبود خود گرفته اند 📓 فرقان 43 ❗️در روایتی آمده است که امام صادق فرمود: "اگر ابلیس بعد از نافرمانی خدا تمام دنیا را هم برای خداوند سجده می کرد خداوند از او قبول نمی کرد تا زمانی که برای آدم سجده نمی کرد چنان که خدا فرمان داده بود" 📓بحار الانوار،ج60 ص198 ❗️این حدیث می رساند که انسان باید اعمالش را مطابق فرمان خداوند انجام دهد تا موثر واقع شود نه انکه هر انچه به نظرش خوب بود انجام دهد و انچه به نظرش بد بود ترک کند ❗️در مورد فلسفه نماز خواندن به زبان عربی نیز در گذشته پاسخ داده ایم که می توانید کلمه زبون عربی را در کانال سرچ کنید 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال حضرت عزرائیل برای همه در لحظه مرگ نمایان میشند یا فقط صالحین و اولیا ایشون رو میبینند؟ ایا افراد معمولی سربازان عزرائیل رو میبینند؟ ✅پاسخ قران در چهار دسته ایات به مرگ اشاره می کند 1⃣دسته اول ایاتی است که مرگ را مستقیما به خدا نسبت می دهند ( زمر 42) 2⃣دسته دوم ایاتی که مرگ را حضرت عزاراییل ملک الموت نسبت می دهد( سجده 11) 3⃣دسته سوم ایاتی که مرگ را به فرستادگان الهی نسبت می دهد ( انعام 61) 4⃣ایاتی که مرگ را به فرشتگان الهی نسبت می دهد ( نحل 28 و 32 و 97 نسائ) ❗️دلیل این اختلاف نسبت ها این است که مراتب و اسباب مرگ مختلف است ملائکه یا همان فرستادگان الهی علت نزدیکتر و سبب قریب مرگ هستند که مامور از طرف ملک الموت هستند و حضرت عزراییل ما فوق انها و فرمانده انهاست که او نیز مستقیما از خدا دستور می گیرد و به ملائکه دستور می دهد 👌خلاصه اینکه فرمانده اصلی خداست و فرمانده میانی حضرت عزراییل و اقدام کننده ملائکه هستند 📚المیزان ج16 ص376 📚تفسیر نمونه ج17 ص 139 ❗️در مورد برخی افراد در روایات امده است که خداوند خود بی واسطه انها را قبض روح میکند واین بیانگر جایگاه ممتاز وارزش انها در نزد خداوند است ❗️علامه مجلسی از پیامبر چنین نقل میکند که وقتی به معراج رفتند چنین فرمودند: «وقتی به اسمان چهارم رسیدم ملک الموت را دیدم که گفت:ای محمد تمام بنده ایی را که خدا افریده است من قبض روح میکنم به غیر ازتو و علی(وسایر امامان)که حق تعالی شما را با دست قدرت خود قبض روح می نماید» 📚بحارالانوار،ج57،ص303 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوآل سوال اینو قبول دارین که هیچ ماده ای به دنیا اضافه نمیشه و هیچ ماده ای از دنیا کم نمیشه و تمام ماده ها همه در حال تغییر شکل هستند ؟ سوالم اینکه اگه چنین چیزیو قبول دارین پس باید قبول داشته باشین که وقتی کسی از دنیا میره جسدش تبدیل به خاک و خاک به گیاه و... میشه و شاید ذرات سازنده ی اون جسد بعد ها در جسم کسی دیگر قرار بگیره با ای وجود ممکنه اجزای تشکیل شده ی بدن من مال هزاران انسان یا حیوان یا ... هرچیز دیگه که قبلا وجود داشته . باشه خوب حالا سوال اینه که در روز قیامت وقتی که تمام انسان ها زنده میشن و بیرون از قبر میان تکلیف چیه؟ مثلا من از دنیا میرم (با این که اجزای تشکیل دهنده ی من مال چندین نفر قبل من هم بوده) موقعی که همه ی ما بخوایم زنده بشیم حالا این ماده مال من میشه تا زنده بشم یا این که ما کسایی که قبل من زندگی میکردن و اجزای اونا به من رسیده؟ ✅پاسخ: ❗️اشکال شما یک اشکال قدیمی در باب معاد جسمانی است بنام شبهه اکل و ماکول ما اصل اشکال را دو مرتبه اورده سپس پاسخ میددهیم شبهه آکل وماکول چنین است که: گاه اتفاق می افتد بدن انسانی جزو انسان دیگری میشود خواه به صورت مستقیم مثلا در زمان قحطی کسی از گوشت دیگری تغذیه کند یا به صورت غیر مستقیم مثل اینکه بدن انسانی خاک شود ومواد غذایی ومیوه ها تغذیه کند ویا حیوانی آن گیاه را بخورد وانسانی از آن حیوان تغذیه نماید .حال سوال اینجاست که در روز قیامت وبه هنگام بازگشت روح به بدن، این اجزا جزو کدام بدن است. اگر جزو بدن اول است بدن های دیگر ناقص می گردد واگر جزو بدن های بعد باشد چیزی برای بدن اول باقی نمی ماند به علاوه ممکن است یکی از این دو نفر انسان خوب ودیگری انسان بدکاری باشد تکلیف این اجزا چه خواهد شد. ❗️ایت الله العظمی مکارم شیرازی به این شبهه پاسخ زیبایی میدهند که ما آن را نقل می کنیم: 1⃣اجزای بدن انسان بارها از زمان کودکی تا هنگام مرگ عوض میشود یعنی در حدود 7 سال تقریبا هیچ یک از ذرات پیشین بدن انسان باقی نمی ماند. البته باید توجه داشت که ذرات قبلی هنگامی که درآستانه مرگ قرار می گیرند همه خواص واثار خودرا به سلول های نوع میدهند 2⃣هریک از ذرات بدن انسان تمام مشخصات جسمی اورا در بردارد یعنی اگر هریک از سلول های بدن را بتوانیم پرورش دهیم تا به صورت یک انسان کامل دراید آن انسان تمام صفات شخصی را که این جزو از آن گرفته شده است را خواهد داشت 3⃣آنچه از آیات قرآن استفاده می شود این است که اخرین بدن انسان که مبدل به خاک شده است ودر قبر قرار دارد به فرمان خدا زنده واماده حساب وجزا میشود 4⃣ یک بدن ممکن نیست به تمام معنا متحد با بدن دیگری شود یعنی تمام بدن اول تمام بدن دوم گردد بلکه بدن اول تنها می تواند جزیی از بدن دوم را تشکیل دهد زیرا بدن دوم باید قبلا وجود داشته باشد تا همه یا قسمتی از بدت اول را از طریق تجزیه جزو خود سازد 👌اصل پاسخ: قرآن صریحا می گوید اخرین ذراتی که در بدن انسان هنگام مرگ وجود دارد روز قیامت باز میگردد بنابراین اگر این ذرات خاک شده جزو بدن انسان دیگری شود در قیامت به بدن صاحب اصلی یعنی بدن شخص اول بازمیگردد منتها خواهید گفت بدن دوم ناقص میشود چرا که اجزایی را از دست میدهد ولی بهتر است که گفته شود بدن دوم کوچک ولاغر میشود نه ناقص زیرا اجزای بدن اول در تمام بدن دوم پراکنده است نه دریک گوشه آن ولی این موضوع مشکلی را ایجاد نمی کند چرا که این بدن کوچک تمام ویژگی های آن بدن بزرگ رآ دارد واگر نمو کند به صورت همان بدن بزرگ در می آید. ❓تنها سوال باقی مانده این است که آن اجزای خاصی که عضو دو بدن یا چند بدن گردیده است ویکی از آن ها مربوط به انسان مطیع ودیگری گنهکار بوده است چه سرنوشتی دارد؟ ❗️پاسخ این نیز مشکل نیست زیرا پاداش وکیفر در حقیقت برای روح است وبدن به تنهایی پاداش وکیفر والمی ندارد وروح انسان نیز تا روز قیامت باقی می ماند 📚پیام قرآن،جلد 5 صفحه 274 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در زمان معاویه قیام نکرد ❗️معاویه که از یزید بدتر بود ❕میگن نعوذ بالله یزید چون به امام پول نداد امام حسین قیام کرد ❕❕❕ 💠💠 👌 با وجود وضع اسفناکى که در زمان تسلط معاویه حکم فرما بود، بنابر ملاحظات فراوان، قیام و انقلاب مسلحانه در آن زمان نه مقدور بود و نه مفید. دو عامل زیر را مى توان مهم ترین موانع قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان حکومت شمرد ؛ 1⃣ پیمان صلح امام حسن(علیه السلام) با معاویه ؛ اگر حسین بن على(علیهما السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، معاویه مى توانست از پیمان صلحى که با امام حسن(علیه السلام) بسته و مورد تایید حسین بن على(علیهما السلام) نیز قرار داشت، به منظور متهم ساختن حسین بن على(علیهما السلام) بهره بردارى کند؛ زیرا همه مردم مى دانستند که امام حسن و امام حسین متعهد شده اند تا زمانى که معاویه زنده است سکوت کرده به حکومت او گردن نهند، حال اگر حسین(علیه السلام) بر ضد معاویه قیام مى کرد، امکان داشت او را شخصى فرصت طلب و پیمان شکن قلمداد کند. 👌البته مى دانیم که امام حسین(علیه السلام) پیمان معاهده خود را با معاویه، پیمانى لازم الوفا نمى دانست؛ زیرا این پیمان از روى آزادى و میل و اختیار صورت نگرفته بود، بلکه پیمانى بود که تحت فشار و اجبار، و در شرائطى صورت گرفته بود که بحث و گفتگو فایده اى نداشت، بعلاوه خود آن را نقض کرده و محترم نشمرده بود و خود را به رعایت آن ملزم نمى دانست، بنابراین چنین عهد و پیمانى، اگر هم در اصل صحیح و معتبر بود، حسین بن على(علیه السلام) مقید به آن نبود؛ زیرا خود معاویه آن را زیر پا گذاشته و در نقض آن از هیچ کوششى فرو گذار نکرده بود، اما در هر حال معاهده صلح، مى توانست دستاویز تبلیغاتى معاویه در برابر قیام احتمالى حسین(علیه السلام) قرار گیرد. ❔از طرف دیگر، باید دید در برابر قیام احتمالى او اجتماع چگونه قضاوت مى کرد؟ 🔸پیداست اجتماع زمان امام حسین(علیه السلام) اجتماعى بود که حال قیام و انقلاب نداشت و شمشیر جهاد به آب عافیت شسته بود. طبعاً چنین اجتماعى عافیت طلبى خود را چنین مى کرد که حسین(علیه السلام) با معاویه پیمان بسته است و باید به آن وفا کند. 👌بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مسلحانه مى کرد، معاویه مى توانست آن را به عنوان یک شورش غیر موجه و برخلاف مواد پیمان صلح بین طرفین معرفى کند و چون جامعه آن روزجامعه اى بود که حال قیام و انقلاب نداشت، طبعا منطق معاویه را تایید مى کرد. 2⃣ ژست دینی معاویه ؛ قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان یزید، چنان پرشور و مهیج بود که خاطره آن در دلهاى مردم جاوید مانده است و چنانکه مشاهده مى کنیم پس از قرون متمادى، هنوز هم مردم، قهرمانان کربلا را براى خود نمونه و سرمشق قرار مى دهند و در ابراز و فداکارى از آنهاالهام مى گیرند، ولى به گمان قوى اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، قیام او داراى چنین شور و حماسه اى نمى شد. راز این مطلب را باید در نفوذ و شیطنت و بازیگرى معاویه، و روش خاص او در حل و فصل مشکلات جستجو کرد. 👌گر چه معاویه عملا اسلام را تحریف کرده، حکومت اشرافى اموى را جایگزین خلافت ساده و بى پیرایه اسلامى ساخته و جامعه اسلامى را به یک جامعه غیر اسلامى تبدیل کرده بود، اما او این مطلب را به خوبى درک مى کرد که چون به نام دین و خلافت اسلامى حکومت مى کند، نباید مرتکب کارهایى بشود که مردم آن را مبارزه با دین - همان دینى که به نام آن حکومت مى کند- تلقى نمایند، بلکه او لازم مى دید همیشه به اعمال خود، رنگ بدهد تا اعمال وى با مقامى که دارد، سازگار باشد، و آن دسته از کارهایى را که مشروع جلوه دادن آنها مقدور نیست در خفا انجام دهد. 🔸پاره اى از اسناد و شواهد تاریخى نشان مى دهد که معاویه فردى بی دین بوده و به هیچ چیز اعتقاد نداشته است؛ به طورى که «مغیره بن شعبه» معلوم الحال و بى بند و بار، از سخنانى که در بعضى از مجالس خصوصى معاویه، از خود وى شنیده بود، اظهار تاسف و اندوه کرده مى گفت:«معاویه ترین افراد مردم است.» 👌ولى با وجود اینها، همین روش معاویه در تظاهر به برخى از ظواهر دینى، درک ماهیت او را براى عامه مردم مشکل ساخته بود. 🔸معاویه براى آنکه به منصب و مقام خود، رنگ مذهبى بدهد، از اوضاع و شرائط به خوبى بهره بردارى مى کرد. او از یک طرف خون خواهى عثمان را عنوان مى ساخت و از طرف دیگر پس از جریان و همچنین به واسطه صلح با امام حسن(علیه السلام) و بیعت مردم با وى، خود را در افکار عمومى شایسته خلافت قلمداد مى کرد. 🔸 👇
🔸ادامه 👇 ❕بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان او قیامى مسلحانه به راه مى افکند، وى به سهولت مى توانست آن را در افکار عمومى یک اختلاف و کشمکش بر سر قدرت و حکومت معرفى کند، نه قیام حق در برابر باطل 📚 سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ش، چاپ بیست و سوم، ص 147 👌از سوی دیگر يزيد براساس تعليمات مسيحيّت پرورش يافته بود وقلباً به آن تمايل داشت واز طرفي جواني ناپخته، شهوت پرست، ، خوشگذران، عياش، فاقد دور انديشي واحتياط بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 🔸تفاوتي كه پدر با پسر داشت، در اينجا بود كه پدر به ظاهر پاي بند به اسلام بود، ولي فرزند او پس از رسيدن به حكومت نتوانست حتي به صورت ظاهر خود را ديندار وبا ايمان بنمايد ، وي آشكارا مقدّسات اسلامي را زير پاي مي‌گذاشت ودر راه ارضاي شهوات خود از هيچ چيز فرو گذار نكرد. رسماً شراب مي‌خورد ودر شب نشيني‌ها وبزم‌هاي اشرافي به باده گساري مي‌پرداخت وبي باكانه اشعاري مي‌سرود كه ترجمه آنها چنين است: «ياران هم من برخيزيد! وبه نغمه مطربان خوش آواز گوش دهيد وپياله‌ها را پي در پي سركشيد، نغمه دلپذير ساز وآواز، مرا از نداي اللّه اكبر واز شنيدن بانگ اذان باز مي‌دارد ومن حاضرم حوران بهشتي را با نيم خورده ظرف شراب عوض كنم». 📚تذکره الخواص ص 291 👌هم اوعلناً به مقدّسات اسلام مي‌كرد، گرايش خود را به آيين مسيحيت پنهان نمي داشت ومي گفت: «اگر شراب در آيين احمد حرام است تو آن را به آيين مسيح بن مريم بنوش» . 📚تتمه المنتهی ص 43 ❕دربار يزيد، كانون فساد وگناه بود وآثار شوم آن حتي به اماكن مقدسي همچون مكّه و مدينه رسيده بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 ❕در اين هنگام بود كه حسين بن علي (عليه السلام) شرايط را براي انقلاب و نهضت كاملاً آماده ديد، زيرا ديگر مزدوران بني اميه نمي توانستند هدف‌هاي قيام حسين بن علي (عليه السلام) را در افكار دگرگونه جلوه دهند وآن را كشمكشي بر سر قدرت وسلطه قلمداد كنند، زيرا توده‌ها به چشم خود مي‌ديدند كه رفتار حكومت بر ضد موازين ديني وتعاليم الهي است وهمين مطلب مجوّز آن بود كه حسين (عليه السلام) ياران راستين اسلام را از گوشه وكنار جهان پيرامون خود فرا خواند وبر ضد حكومت قيام كند; قيامي كه هدف از آن احياء اسلام و سنن ديني، نه تصاحب خلافت وقدرت بود. پس از شهادت حسن بن علي (عليه السلام) در سال پنجاه هجري، شيعيان عراق جنبش خاصي از خود نشان دادند وبا حسين (عليه السلام) به مكاتبه پرداختند واز امام درخواست كردند كه معاويه را از حكومت خلع كند ، امام در پاسخ آنان ياد آور شد كه او با معاويه عهد وپيماني دارد ونمي تواند آن را بشكند. 📚حیاه الامام الحسین ج 2 ص 229 👌پس از درگذشت معاويه، امام حسين (عليه السلام) در نيمه رجب سال شصت، وقتي موانع شرعي را منتفي ديد وشرايط را براي مفيد وسازنده آماده تشخيص داد، در پاسخ دعوت مردم عراق حرکت قیام را آغاز کرد . 📚نگاهی به زندگانی امامان معصوم ، سبحانی ، ص 127 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آيا ابوطالب، پدر امام على و عموى محمد، به اسلام ايمان آورد ؟ در یکی از معتبر‌ترین کتاب‌های تفسیری شیعه در این خصوص آمده: : ﻭﺍﻣﺎ ﻗﻮﻟﻪ: (ﺍﻧﻚ ﻻ ﺗﻬﺪﻱ ﻣﻦ ﺃﺣﺒﺒﺖ)ﻗﺎﻝ ﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻛﺎﻥ ﻳﻘﻮﻝ ﻳﺎ ﻋﻢ ﻗﻞ ﻻ ﺇﻟﻪ ﺇﻻ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﻟﺠﻬﺮ ﻧﻔﻌﻚ ﺑﻬﺎ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ ﻓﻴﻘﻮﻝ: ﻳﺎ ﺑﻦ ﺃﺧﻲ ﺃﻧﺎ ﺃﻋﻠﻢ ﺑﻨﻔﺴﻲ، ‏(ﻭﺃﻗﻮﻝ ﺑﻨﻔﺴﻲ ﻁ)ﻓﻠﻤﺎ ﻣﺎﺕ ﺷﻬﺪ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﻨﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺍﻧﻪ ﺗﻜﻠﻢ ﺑﻬﺎ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﺑﺄﻋﻠﻰ ﺻﻮﺗﻪ، ﻓﻘﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ: ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺎ ﻓﻠﻢ ﺍﺳﻤﻌﻬﺎ ﻣﻨﻪ ﻭﺃﺭﺟﻮ ﺍﻥ ﺗﻨﻔﻌﻪ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ». : علی ﺑﻦ اﺑﺮاﻫﻴﻢ در ﺗﻔﺴﻴﺮ آﻳﻪ «إنك لا تَهتَدِی مَنْ أحْبَبْتَ»(القصص۵۶) می‌ﮔﻮﻳﺪ: اﻳﻦ آﻳﻪ در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ میﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮ ﺟﺎن ﺑﮕﻮ ﻻ ﻟﻪ إﻻﱠ ﷲ روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ آن ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﻮد ﺧﻮاﻫﻢ رﺳﺎﻧﺪ، اﻣﺎ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ می‌ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ای برادرزاده ﻣﻦ ﺧﻮدم ﺑﻬﺘﺮ می‌داﻧﻢ، وقتی اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ از دنیا رفت، ﻋﺒﺎس ﺑﻦ ﻋﺒﺪاﻟﻤﻄﻠﺐ ﻧﺰد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺷﻬﺎدت داد ﻛﻪ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﺮگ اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﺑﻪ زﺑﺎن آورده اﺳﺖ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ گفت: ﻣﻦ از او اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﻧﺸﻨﻴﺪم و اﻣﻴﺪوارم روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ او ﺳﻮدی ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ». : تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه، ۱۴۲ مطابق با این سند صحیح، پیامبر اسلام اعتراف می‌کند که نزدیک‌ترین شخص به ایشان به اسلام اعتقاد نداشته است. و در یک حدیث حسن چنین آمده: : ۱۹)عَنْهُ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‌لَا يَزْدَادُ بِالْإِسْلَامِ إِلَّا عِزّاً فَنَحْنُ نَرِثُهُمْ وَ لَا يَرِثُونَّا هَذَا مِيرَاثُ أَبِي طَالِبٍ فِي أَيْدِينَا فَلَا نَرَاهُ إِلَّا فِي الْوَلَدِ وَ الْوَالِدِ وَ لَا نَرَاهُ فِي الزَّوْجِ وَ الْمَرْأَةِ. الحديث التاسع عشر: حسن موثق. : ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ١٥ صفحه : ٣٩٥ : امام‌باقر گفت: اسلام جز به عزت ما نمى‌افزايد، از اين رو ما از غيرمسلمانان ارث مى‌بريم و آنان از ما ارث نمى‌برند، ميراث ابوطالب در دست ماست(چون او کافر بود و ما مسلمانیم). ما معتقد به ارث بردن مسلمان از كافر فقط ميان فرزند و پدر هستيم نه ميان زن و شوهر ❗️❗️ 💠💠 👌اجماع ائمه اهل بیت علیهم السلام بر آن است که حضرت ابوطالب علیه السلام با ایمان از دنیا رفته است و فراتر از ایمان ، ایشان از اوصیاء عیسی نبی علیهما السلام هم محسوب می شده است . ❕شیخ صدوق روایت می کند ؛ « پس از وفات ابوطالب ، پیامبر بر بالین او وارد شد و خطاب به ایشان عرضه داشت که یا عموجان شما مرا زمانی که یتیم بودم تحت تکفل خود در آوردی و مرا که صغیر بودم تحت تربیت خود قرار دادی و در زمان بزرگسالیم مورد نصرت قرار دادی .خداوند پاداش خیر به تو دهد» پس از آن علی را امر کرد که ایشان را غسل کرده و تجهیز کند» 📚امالی صدوق ص243 🔸مرحوم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « علی علیه السلام روزی در رحبه نشسته بود و مردم نیز حول او گرد آمده بودند . مردی حضرت را مخاطب قرار داد که شما در جایگاهی الهی قرار دارید اما افسوس که پدرت در آتش است . حضرت علی فرمود ساکت باش خداوند دندانهایت را فرو ریزد . قسم به خداوندی که محمد را به حق به پیامبری برگزید اگر پدرم برای تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند را می پذیرد . پدرم در آتش معذب باشد در حالی که پسرش تقسیم کننده بهشت و دوزخ است . قسم به خداوند نور پدرم در قیامت بر تمام انوار مردمان چیره می شود الا نور پیامبر و امامان زیرا نور او از نور ماست که خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم آن را کرده بود» 📚الاحتجاج ج1 ص230 _ امالی شیخ طوسی ص192 ❕حضرت ابوطالب از جمله حضرت عیسی علیهما السلام نیز تلقی می شده است چنان که امام علیه السلام فرمود ؛ « وقتی پیامبر اسلام مبعوث شد ابوطالب نبوت را به پیامبر تقدیم کرد» 📚الکافی ج1 ص445 🔸ادامه 👇
❕حال معاند به دو روایت استناد کرده است ، تا عدم ایمان ابوطالب علیه السلام را از منابع شیعی ثابت کند ؛ 👌روایت اولی که به آن استناد کرده است از تفسیر قمی است که پاسخ روشنی دارد ؛ 1⃣نقل مذکور بدون سند بوده و حتی مستند به معصوم علیه السلام هم نیست ، حال چگونه چنین نقلی می تواند حجت باشد ❕ 2⃣تمام آنچه در تفسیر قمی است ، نوشته علی بن ابراهیم عالم بزرگ شیعه نیست ، بلکه تنها تفسیر سوره فاتحه ، بقره و کمی از آل عمران از ایشان است و بقیه آن از شاگرد ایشان ابوالفضل العباس می باشد و روایت مورد استناد در تفسیر سوره قصص نقل شده است که این هم دلیل دیگری برضعف نقل مذکور است . 📚کلیات فی علم الرجال، سبحانی ص301 3⃣اتفاقا نقل مذکور اثبات کننده ایمان ابوطالب علیه السلام است ، که معاند با تحریف روایت می خواهد بی ایمانی ابوطالب را ثابت کند ، مطابق نقل مذکور ، پیامبر گرامی از ابوطالب خواستند آشکارا ایمان بیاورند « قل لا اله الا الله بالجهر » ، حضرت ابوطالب گفتند من آگاه به حال خودم هستم و شهادت به وحدانیت خدا را در خفاء و در نفس خودم می گویم « اعلم بنفسی ، و اقول بنفسی » ، ( چرا که ابوطالب برای آنکه بتواند پیامبر را یاری کند ، علنا اظهار ایمان نمی کرد تا مشرکین ایشان را دشمن خود نپندارند و بتواند از نفوذش برای یاری پیامبر استفاده کند) ، و در هنگام مرگ نیز با صدای رسا اظهار ایمان کردند « تکلم بها باعلی صوته عند الموت » ، پیامبر هم گفتند که این اظهار روز قیامت برای ایشان مفید است و من شفاعت ایشان را خواهم کرد « لشفعت فی ابی و امی و عمی » و روشن است که روز قیامت شفاعت برای مومنین است ، نه کفار و مشرکین . 👌بنابراین ، روایت مذکور گواه بر ایمان ابوطالب علیه السلام است ، نه بی ایمانی ایشان . ❕در نقل دوم هم امام باقر علیه السلام ، عقیده شیعه در ارث را مطرح می کنند که بر خلاف اهل سنت ، ما معتقدیم که مسلمان از کافر ارث می برد ، اما کافر از مسلمان ارث نمی برد ، امام پس از این کلام می گوید میراث ابوطالب به دستان ما است و ما از ایشان ارث برده ایم « هذا میراث ابی طالب فی ایدینا » این کلام امام علیه السلام چند معنا می تواند داشته باشد ؛ 1⃣ طبق بیان علامه مجلسی ، امام علیه السلام از قاعده الزام بهره گرفته اند ، یعنی خطاب به اهل سنت می گویند که بر خلاف شما ، ما معتقدیم که مسلمان از کافر ارث می برد ، چنان که ما از حضرت ابوطالب که به عقیده شما کافر مرده است ، ارث برده ایم ؛ 📚ملاذ الاخیار ج 15 ص 395 2⃣اگر این بیان هم مورد قبول نباشد ، روشن است که روایت مذکور از باب تقیه و مطابق عقاید اهل سنت صادر شده است ، چرا که در ذیل روایت تصریح دارد که زوجه مسلمان از زوج کافر شده ارث نمی برد و این همان عقیده فرق چهار گانه اهل سنت است ؛ 📚الفقه علی المذاهب الخمسه ج 2 ص 499 👌امام علیه السلام ، به خاطر آنکه در آن مجلس از ناحیه اهل سنت مورد فشار بودند ، از باب تقیه هم در ایمان ابوطالب علیه السلام مطابق عقیده آنان سخن گفتند و هم در باب ارث زوجه از زوج ، این پاسخ در کلام صاحب وافی آمده است ؛ 📚الوافی ج 25 ص 915 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ ✅ شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید: 🔹 «ورود و شیوع ویروس کرونا در ایران را آسیب‌شناسی کنیم» 🔹طلاب چینی جامعه المصطفی عامل شیوع کرونا در ایران هستند. 🔹برای دفع آفت ویروس کرونا باید به شفادهنده حقیقی برگردیم». 🔹 ویروس کرونا ثابت کرد که شفادهنده‌ فقط خداست. 🔹بدگویی مردم ایران از صحابه رسول الله موجب شیوع کرونا در میان آنها شد 🔺 تاریخ: جمعه 23 اسفند 1398 💠💠 👌مولوی عبدالحمید یک امام جمعه ساده مسجد مکی زاهدان است که در صدد است خود را رهبر اهل سنت سیستان و بلوچستان و احیانا رهبر اهل سنت کل ایران معرفی کند ، سطح سوادش از سخنرانی اش مشخص است که اندک درک دینی ندارد و بر پایه همین سواد اندک ، سخنان فوق را به زبان می آورد که در ادامه به بررسی آن می پردازیم ؛ 1⃣او مدعی است که طلاب چینی جامعه المصطفی که در قم درس می خوانند ، عامل شیوع ویروس کرونا در ایران هستند و به سخنان رئیس علوم پزشکی مشهد استناد می کند که او چنین مطلبی را گفته است ، در حالی که آقای اعرافی ، مدیر حوزه های علمیه به شدت این قضیه را انکار کرده و می گوید ؛ « از جامعه المصطفی در دو ماه اخیر دو نفر از چین پذیرش شده که روال قرنطینه را طی کرده‌اند » 🌐https://b2n.ir/455593 👌 تدروس آدراهام رییس سازمان جهانی بهداشت می گوید ؛ « طبق گزارش تحقیقاتی که نتیجه آن روز گذشته اعلام شده سفر آوریل (بهمن ماه) سال جاری یک تاجرعربستانی به نام خالد بن فرحان به همراه همسر چینی اش که او هم از تاجران خودرو است منشا اصلی ویروس کرونا در ایران است » 🌐http://www.qomefarda.ir/16819 ❕رییس دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم ادعای عبد الحمید را انکار و تکذیب کرده است . 👌به گزارش خبرگزاری حوزه، بر اساس اطلاعیه کارگروه اطلاع رسانی بیماری کرونا در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مبنی بر اعلام مصاحبه با شخص دکتر محمد حسین بحرینی رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد با عنوان" « شیوع ویروس کووید ۱۹ در شهر قم به علت حضور ۷۰۰تبعه چینی بوده است » تاکید می شود که چنین مصاحبه ای با رییس این دانشگاه نشده است و این خبر از اساس کذب و نادرست است. این کارگروه از عموم شهروندان و اهالی رسانه خواسته است برای اطلاع یافتن از آخرین وضعیت کرونا در سطح شهر مشهد و استان خراسان رضوی حتماً به پایگاه اطلاع رسانی وب دا مراجعه کرده و از انتقال اخبار بی‌پایه و اساس جداً خودداری نمایند.» 🌐https://b2n.ir/798675 👌اساسا قم را عامل شیوع کرونا در ایران دانستن از اساس باطل و بی اساس است ، چنان که معاون مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی قم چنین می گوید ؛ وقتی اعلام شد نخستین مورد ابتلا به ویروس کرونای کشور در قم کشف شده است، کم کم این ذهنیت شکل گرفت که قم منشاء انتشار این ویروس بوده است، مطرح شد که ویروس توسط مهاجران یا تاجر چینی به قم آماده و اینجا منتشر و سپس از قم به سایر شهرها رفته است، اما مشخص نشد که این ویروس از کدام مرز هوایی یا زمینی وارد ایران و از چه مسیری وارد قم شده و آیا پیش از قم شهرهای دیگر آلوده نشده بودند همه می دانیم که قم نه فرودگاه دارد و نه بندر است ، « کادر درمان خدوم و زحمتکش عامل بروز این ویروس نبودند بلکه عامل شناسایی آن شدند و مردم ایران باید قدردان کادر درمانی قم باشند که در شناسایی این ویروس پیش‌قدم بودند ، در علم پزشکی بین "شناسایی" یک ویروس در بیماری و «بروز» آن تفاوت از زمین تا آسمان است ، ورود ویروس کرونا به کشور به ایران به دلیل مراوده‌های تجاری و توریستی مانند سایر کشورهایی که آن را در نوردیده است امر اجتناب‌ناپذیری است اما آن چیزی که دراین‌بین اهمیت دارد شناسایی افراد مشکوک بود که کادر درمانی قم به این موفقیت دست یافتند و مانع از آن شدند که مردم و همکاران پزشکی ناخواسته در دام آن گرفتار شوند.» 🌐https://b2n.ir/327010 👌از آنچه گذشت ، کذب و دروغگویی عبدالحمید کذاب که به وضوح آخرتش را به دنیای زود گذر فروخته است روشن می شود . 💠ادامه👇
💠ادامه👇 2⃣می گوید ویروس کرونا روشن کرد که شفا دهنده اصلی خداست و آنانی که تصور می کردید شفا دهنده هستند کاری از آنها ساخته نیست . استدلال این خبیث به آن است که بستن حرم های فاطمه معصومه و امام رضا علیهما السلام روشن کرد که آنان توانایی رفع مشکل را ندارند و توسل به آنان بی فایده و ما باید به خداوند رجوع کنیم . 👌آنچه که لازم است در اینجا خطاب به این دروغگو بگوییم آن است که خودتان حرم های خداوند یعنی مساجد را تعطیل کردید و برگزاری نماز جمعه ای را که واجب می دانستید ، از ترس شیوع کرونا معلق کردید . ❕طبق استدلال شما باید بگوییم بستن درب مساجد که حرم های الهی هستند و تعطیلی نماز جمعه گواه بر ناتوانی خداوند است و اگر خداوند قدرت داشت ، این ویروس را از بین میبرد تا نیاز نباشد که حرم هایش و شعائر دینی اش تعطیل شود ❔این چه استدلال مضحکی است که شما دارید . یا گاو شیرده شما ، که شما را وهابی زده کرده است ، در این ایام درب مسجد الحرام را بست و طواف کعبه را از ترس کرونا تعطیل کرد ، آیا این عمل گواه بر ناتوانی خداوند است ❗️یا چند سال پیش حاجیان در حال انجام مناسک حج در جوار کعبه به خاطر ازدحام جمعیت جان باختند و خداوند آنان را نجات نداد ، آیا این گواه بر ناتوانی خداوند است ❕یا در طول سال ها و قرن های گذشته کعبه توسط سیل و طوفان آسیب دیده است ،آیا آسیب حرم خداوند یعنی کعبه گواه بر ناتوانی خداوند است ❗️ 👌امام صادق علیه السلام فرمود: « خدا خواسته است که همه کارها از اسباب آن جاری باشد» 📚الکافی ج1ص357 ❕آسیب رسیدن به کعبه ، یا تعطیلی حرم های اهل بیت به خاطر کرونا ... با تقدس آنها منافاتی ندارد چرا که این دگرگونی ها طبق حاکم بر جهان است که یکی از این قوانین تاثیر گذاری علت ها و محقق شدن معلول هاست،و گفتیم اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که در دنیا امور از طریق اسباب طبیعی خود پیش برود نه از طریق معجزه و قدرت خارق العاده . 👌بناى خدا اين است كه در اين عالم همه چيز بطور طبيعى پيش برود و ما هم موظفیم از امکانات مادی خود در جهت مقابله با حوادث بهره جوییم که تفصیل مطلب در دو نمایه آدرس داده شده آمده است . 👌جناب عبدالحمید کذاب باید به ما پاسخ دهد که اگر شفاء دهنده اصلی خداست و توسل به اولیاء الهی باطل است ، چگونه صحيح بخارى، از انس نقل شده است كه ؛ ❕«هر گاه در مدينه قحطى می شد، عمر بن خطاب به عباس بن عبدالمطلّب متوسل مى ‏شد و تقاضاى باران مى ‏كرد. و چنين مى ‏گفت ؛ « خدايا، ما (در زمان خشكسالى در زمان رسول خدا ) به وسيله پيامبرمان به تو توسّل مى ‏جستيم و تو ما را سيراب مى‏ كردى و اكنون به ‏وسيله عموى پيامبر به تو متوسّل مى ‏شويم، پس اكنون تو ما را سيراب كن». و بدنبال آن باران مى ‏آمد و مردم سيراب مى ‏شدند». 📚 صحيح بخارى، ج 2، ص 16، ابواب الاستسقاء؛ ج 4، ص 209، باب مناقب المهاجرين وفضلهم‏ 👌یا نقل می کنند که در زمان عمر بن خطاب مردم دچار قحطی شدند . بلال بن حارث به کنار قبر پیامبر گرامی آمد و عرضه داشت که رسول خدا مردم از قحطی و خشکسالی در حال نابودی اند . برای امتت طلب باران نما ، رسول خدا به خوابش آمد و گفت به سراغ عمر برو و سلام مرا به او برسان و به او خبر ده که به زودی باران خواهد آمد و به او بگو کیسه سخاوت و بخشش را بگشا. 🔶بلال بن حارث به نزد عمر آمد و ماجرا را بازگو کرد ، عمر گریست و گفت خدایا من کوشش خود را کردم ولی ناتوان بودم » 📚دلائل النبوه ج7 ص47 _ مصنف ابن ابی شیبه ج7 ص482 _ فتح الباری ج2 ص412 _البدایه و النهایه ج7 ص105 👌یا حاکم نیشابوری نقل می کند که مروان بن حکم روزی از کنار قبر رسول خدا می گذشت که مشاهده کرد ابو ایوب انصاری صحابی معروف صورت بر قبر رسول خدا گذاشته و با او نجوا می کند . مروان دست برد و گردنش را گرفت و گفت آیا می دانی چه می کنی ؟ ابو ایوب پاسخ داد که به محضر رسول خدا آمده ام نه کنار سنگ ( و او متوجه من است )» 📚مستدرک حاکم ج4 ص515 _ مسند احمد ج5 ص422 👌یا دارمی از علمای معروف اهل سنت نقل می کند ؛ « در مدینه قحطی شدیدی آمده بود و مردم به نزد عایشه شکایت بردند و از او چاره جویی خواستند . عایشه گفت ؛ کنار قبر پیامبر بروید و سوراخی در سقف بالای قبر قرار دهید تا آنکه میان قبر و آسمان مانعی نباشد و منتظر بمانید . مردم به این دستور عمل کردند و در نتیجه باران بارید که پس از مدتی بیابان ها سبز شد و شتر ها چاق و فربه شدند » 📚سنن دارمی ج1 ص43 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌و یا نقل می کنند «زمانی که پیامبر گرامی درگذشت ، ابوبکر در منزل چهره او را باز کرد و بوسید و گفت پدرم و مادرم فدای تو باد از ما پیش پرودگار خود یاد کن و به خاطر داشته باش » 📚کشف الارتیاب ص265 👌و یا خطيب بغدادى از علماى معروف اهل سنت مى‏ نويسد ؛ ابوعلى خلال از علمای سنی مسلک مى‏ گفت ؛ «هيچ گاه مشكلى برايم پيش نمى‏ آمد، مگر آنكه آهنگ قبر موسى بن جعفر عليهما السلام مى‏ كردم و به او توسّل مى ‏جستم و آنگونه كه من دوست داشتم مشكلم را خداوند بر طرف مى‏ ساخت». 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 133 👌و یا ابن ‏حبّان از دانشمندان اهل سنت و عالم رجالى معروف مى ‏نويسد ؛ «قبر على بن موسى الرضا عليه السلام در طوس كنار قبر هارون الرشيد قرار گرفته است و زيارتگاه معروفى است و من مكرر آن را زيارت كرده‏ ام»؛ سپس مى ‏افزايد: «در مدتى كه من در طوس ساكن بودم، هر گاه مشكلى برايم پيش مى‏ آمد، قبر على بن موسى ‏الرضا عليه السلام را زيارت مى‏ كردم و (به بركت زيارت آن حضرت) رفع مشكلم را از خداوند طلب مى ‏كردم كه در اسرع وقت خواسته ‏ام به اجابت مى‏ رسيد و گرفتاريم برطرف مى‏ شد؛ من اين مسأله را بارها تجربه كرده ‏ام» 📚الثقات ج 8 ص 457 ❕شافعى- رئيس مذهب شافعيه- در اشعار خود خاندان رسول خدا را وسيله نجات خود مى ‏داند، و مى‏ گويد ؛ «خاندان پيامبر اكرم شفيع منند؛ آنها وسيله تقرب من به سوى خدايند؛ اميدوارم فرداى قيامت به سبب آنها نامه اعمالم، به دست راست من سپرده شود». 📚دیوان الامام الشافعی ص 27 👌در پایان این بحث خطاب به عبدالحمید کذاب باید بگوییم ، که اگر اولیاء الهی ، مشکلی را برطرف می کنند به اذن خداوند است و ما آنان را مستقل نمی دانیم ، چنان که عیسی مسیح چنین میگفت ؛ « من نشانه ای از طرف پرودگار شما برایتان آورده ام ، من از گل چیزی به شکل پرنده می سازم سپس در آن می دمم و به فرمان خدا ، پرنده ای می گردد ، و به اذن خدا کور مادر زاد و مبتلایان به برص را بهبودی می بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم » ( آل عمران 49) 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌عبدالحمید در ادامه می گوید که چون مردم ایران از صحابه پیامبر بدگویی می کنند ، خداوند آنان را عذاب کرده و ویروس کرونا را به جانشان انداخته است ❕ 👌خطاب به این کذاب باید بگوییم که اگر چنین است ، چرا ویروس کرونا به جان سنیان منطقه بلوچستان هم افتاده است و دارد تلفات می گیرد ❕آنان هم بدگویی از صحابه می کنند ❕و چرا این ویروس به سرزمین های سنی مسلکی چون عربستان ، امارات ، مصر ، ترکیه ، فلسطین و ... هم رسیده است ❕آیا آنان هم از صحابه بدگویی می کنند ❗️ ❕گذشته از این ، چه کسی گفته است که ما از صحابه راستین پیامبر بدگویی می کنیم ❕ما صحابه راستین پیامبر را بزرگ می انگاریم و برایشان احترام قائلیم ، چنان که شیخ طوسی شیخ الطائفه در مورد صحابه راستین پیامبر چنین می گوید ؛ « شفاعت کردن نزد ما ثابت است برای پیامبر اسلام و بسیاری از اصحابشان و جمیع امامان و کثیری از مومنین» 📚تبیان ج1 ص214 یا امام صادق در وصف صحابه راستین پیامبر فرمود ؛ « اصحاب پیامبر دوازده هزار نفر بودند که هشت هزار انها از مدینه و دو هزار از مکه و دو هزار از طلقاء و آزاد شدگان که در بین انها اصلا قدری مسلک یا مرجئه مسلک یا حروری مسلک و نه معتزلی مسلک و نه اینکه خودشان صاحب رای باشند پیدا نمیشد پیوسته از خوف خداوند شب وروز گریه می کردند» 📚الخصال ج2 ص640 👌یا علی علیه السلام در وصف آنان فرمود ؛ « كجايند برادران من؟ همانها كه در مسير صحيح گام نهادند و در راه حق پيش افتادند، كجاست «عمار»؟ كجاست «ابن تيّهان»؟ و كجاست «ذو الشهادتين». (سه نفر از بزرگان ياران امام كه شربت شهادت نوشيدند). و كجايند كسانى همچون آنان از برادرانشان كه پيمان بر جانبازى بستند و سرانجام سرهايشان براى فاجران فرستاده شد .ن‏گاه امام عليه السّلام دست به محاسن شريف خود زد و مدت طولانى گريست و فرمود ؛ « آه بر برادرانم. همانها كه قرآن را تلاوت مى ‏كردند و به كار مى ‏بستند در فرائض الهى‏ تدبّر مى‏ كردند و به‏ پا مى‏ داشتند. سنّتها را زنده كرده، بدعتها را ميراندند. هنگامى كه به سوى جهاد دعوت شدند، مشتاقانه پذيرفتند به رهبر خود اطمينان داشتند و از او پيروى كردند » 📚نهج البلاغه خطبه 182 ❕امام سجاد علیه السلام نیز بر صحابه راستین پیامبر درود فرستاده و می فرماید ؛ « بار خدايا، به آمرزش و خشنودى خود، اصحاب محمد را ياد كن، بويژه آنان كه حق صحبتش نيكو ادا كردند و در نصرتش دليريها نمودند و به يارى او بر خاستند و به ديدار او شتافتند و اجابت دعوتش را بر يكديگر پيشى گرفتند. چون حجت رسالت خويش به گوششان رسانيد، پاسخ قبول دادند و از زن و فرزند خويش براى اظهار دعوت او بريدند و در تثبيت نبوتش با فرزندان و پدران خود پيكار كردند، تا به وجود او پيروز شدند.بار خدايا، به آمرزش و خشنودى خود، آن كسان را ياد كن كه محبت او در دل داشتند و در بازار مودت او به تجارتى اميد بستند كه در آن زيان و كساد راه نيابد. و آن كسان را كه چون چنگ در ريسمان ولاى او زدند، خاندان و عشيرت از ايشان بگسست و چون در سايه پيوند او آرميدند، خويشان پيوند از ايشان ببريدند. بار خدايا، آنچه را كه آنان براى تو و در راه تو واگذاشتند فراموش منماى و به خشنودى خويش خشنودشان فرماى، زيرا كه مردم را براى اعتلاى دين تو گرد آوردند و همراه با رسول تو براى رواج آيين تو خلق را به سوى تو فرا خواندند. و به سزاى آنكه از شهر و ديار خود و از ميان قوم خويش مهاجرت كردند و امن و راحت خود به عسرت و تنگى بدل كردند، پاداش نيكشان عطا فرماى. و نيز پاداش ده آن گروه از ستمديدگان را كه در راه نصرت دين خود بر شمارشان افزوده ‏اى.» 📚صحیفه سجادیه دعای چهارم 👌بنابراین مشکل ما با صحابه راستین پیامبر نیست ، مشکل ما با آن منافقانی است که به خاطر حب جاه و قدرت ، گرد پیامبر را گرفته بودند و پس از پیامبر ، وصیت ایشان در مورد علی علیه السلام را نادیده گرفتند و دختر پیامبر را شهید کردند و بزرگترین ظلم ها را در حق آل الله علیهم السلام انجام دادند ، کسانی که پیامبر گرامی طبق نقل های خود اهل سنت آنها را لعن کرده بود ، چنان که علمای اهل نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود ؛ « شش دسته اند که من آنها را لعنت می کنم و خداوند و تمام انبیاء نیز آنها را لعنت می کنند که یک دسته از آنها کسانی هستند که هتک حرمت عترت و اهل بیتم را کنند » 📚سنن ترمذی ج 4 ص 207 👌و مطابق نقل های اهل سنت ، همین صحابه منافق که ما بغض آنان را به دل داریم ، روز قیامت به جهنم برده می شوند . ❕بخارى از پیامبر گرامی نقل می کند كه فرمود: «من پيش از شما بر حوض وارد مى ‏شوم، برخى از مردان شما از آن جلوگيرى مى ‏شوند، سپس نزد من دچار آشفتگى مى‏ گردند. مى ‏گويم: خدايا اينان اصحاب منند. گفته شود نمى‏ دانى پس از تو چه ‏ها پديد آوردند.» 📚صحیح بخاری ج4 ص227 💠ادامه 👇
💠 ادامه 👇 👌و باز نقل می کند که فرمود ؛ «گروهى از اصحابم را از ورود به حوض كوثر باز مى ‏دارند. تا آنكه من آنان را بشناسم و نزد من آشفته مى‏ شوند. من مى‏ گويم: آيا مرا مانع مى‏ شوند؟ گويند: نمى‏ دانى پس از تو چه كردند» 📚همان مدرک ص228 👌و باز نقل می کند که فرمود: «من پيش از شما بر حوض وارد مى ‏شوم. هر كه بر من بگذرد مى‏ نوشد و هر كه نوشيد، هرگز تشنه نمى ‏شود گروهى را هم جلوگيرى مى‏ كنند كه آنان را مى‏ شناسم، آنان هم مرا مى ‏شناسند و ميان من و آنان مى ‏افكنند.» 📚همان مدرک 👌و باز نقل می کند که فرمود ؛ «گروهى از اصحابم روز قيامت‏ بر من‏ وارد مى‏ شوند وآنان را از حوض كوثر محروم مى ‏كنند و من مى‏ گويم: خدايا، اصحابم مى ‏گويد: تو نمى ‏دانى پس از تو چه كردند، آنان به و به عقب برگشتند.» 📚همان مدرک ❕بنابراین کینه این صحابه منافق را به دل داشتن از لوازم ایمان است، چنان که در روایات فراوانی ، دین مساوی دانسته شده است با دوست داشتن دوستان خدا و دشمنی و بغض داشتن خداوند به گونه ای که اگر کسی به این اصل توجه نداشته باشد دین ندارد ؛ 📚بحار الانوار ج 66 ص 237 باب 36 👌اگر بدگویی از صحابه بد است و موجب نزول عذاب می شود ، چگونه معاویه دشنام گویی علی علیه السلام را باب کرد چنان که سیوطی در این باره می نویسد: 🗯« در زمان بنی امیه بر اساس سنتی که معاویه بنا نهاد بر فراز بیش از هفتاد هزار منبر،علی بن ابی طالب لعن قرار می گرفت» 📚النصائح الکافیه،ص105 ❕مسلم نیشابوری نقل می کند : « معاویه سعد را امر کرد و به او گفت چه چیز تو را از سب و دشنام به ابوتراب( علی) باز می دارد...» 📚صحیح مسلم،ج4 ص1871 _ سنن ترمذی،ج5 ص3724 🗯ابن ابی شیبه استاد بخاری نقل می کند: « سعد بن ابی وقاص گوید در یکی از سفرهای حج نزد معاویه رفتم و معاویه به آن حضرت داد» 📚المصنف ج6 ص366 🗯طبری می نویسد: ❗️هنگامی که معاویه مغیره را والی کوفه قرار داد به او چند توصیه کرد از جمله: « از فحش و ناسزا به علی مکن» 📚تاریخ طبری ج3 ص218 👌و چگونه عایشه نسبت به همسران پیامبر که صحابیه بودند ، بدگویی می کرد چنان که می نویسید ؛ « عایشه به ام سلمه و سایر همسران پیامبر فحش و می داد » 📚احادیث عائشه ج 1 ص 63 ❕بخاری جریان مفصل از گویی عایشه به همسران پیامبر را نقل می کند ؛ 📚صحیح بخاری ج 2 ص 911 👌و چگونه عمر بن خطاب فراتر از بدگویی ، صحابه پیامبر را می زد ، چنان که دارمی نقل می کند ؛ « عمر بن خطاب ابی بن کعب را به خاطر روایت کردن از رسول خدا زد » 📚سنن الدارمی ج 1 ص 132 🔸هیثمی می نویسد ؛ « عمر ابن مسعود و ابا مسعود انصاری و ابو الدرداء را کرد چون از رسول خدا روایت می کردند » 📚مجمع الزوائد ج 1 ص 372 👌و چگونه عایشه ، عثمان را نعثل یعنی پیرمرد نادان خطاب می کرد و می گفت ؛ « این نعثل را بکشید ، که کافر شده است » 📚تاریخ طبری ج4 ص 459 👌و همین عایشه هنگامی که خبر شهید شدن علی علیه السلام را شنید ، شروع به شادی کردن کرد ، چنان که ابوالفرج اصفهانی در خودش به نقل از ابو البختری می نویسد ؛ « چون خبر کشته شدن علی علیه السلام به عایشه رسید کرد » 📚 ص55 ❕طبری و دیگران از علمای اهل نیز می نویسند ؛ ❕« چون خبر کشته شدن علی علیه السلام به رسید این شعر را خواند ؛ « پس را افکند و آرزوها بدان آرام گرفت ، همان گونه که با آمدن ، دیده روشن می گردد » سپس پرسید چه کسی او را ؟ گفتند مردی از قبیله . گفت اگر چه دور بود ولی اشکالی ندارد ، کسی که خبر او را آورد پاینده باشد . 📚تاریخ ج5 ص150 _ فی التاریخ ج2 ص438 👌بنابراین اگر قرار باشد به خاطر بدگویی صحابه کسی عذاب شود ، باید امثال معاویه ها ، عمرها و عایشه ها ، عذاب شوند که حتی پا را فراتر از بدگویی ، به جنگ و جدال با صحابه کشاندند . 👌در پایان به عبد الحمید توصیه می کنیم که بیش از این ، دینش را به دنیای زودگذر نفروشد و چشمانش را به روی حقائق باز کند و به مسوولان هم توصیه می کنیم که اجازه ندهند این فرد هر روز گستاخ تر از گذشته شود و برخوردهای لازم را با او به خاطر نشر اکاذیب و به هم زدن وحدت مسلمین داشته باشند و او را بیش از آنچه است ، بزرگش نکنند ، او یک امام جماعت ساده مسجد مکی زاهدان است نه بیشتر ، بزرگ انگاشتن او ، موجب وقیح تر و گستاخ شدنش می شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
[Forwarded from کانال پرسمان اعتقادی] 🤔 ❔بنده در مورد نظریه دکتر سروش در خصوص وحی فایل سخنرانی را یافتم که در ان اقای سروش وحی را خواب رسولانه عنوان میکرد و میگفت ایاتی که بر پیامبر اسلام نازل شده همگی در خواب بوده مانند خواب حضرت ابراهیم سلام الله علیه که دستور ذبح فرزند به وی داده شد و دیگر پیامران هم بدین شکل بوده است و لذا پیامبر عزیز اسلام ایات را به نوعی برای مردم بیان میکرده که انان بفهمند لطفا جواب دهید ❕ 💠💠 👌 ارتباط پیامبران و پیامبر گرامی اسلام با عالم غیب و خداوند اختصاص به عالم خواب نداشته است چرا که قرآن کریم طرق ارتباط پیامبران با خداوند را چنین شرح می دهد ؛ « ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ » « شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن بگويد، مگر از طريق وحى، يا از وراء حجاب، يا رسولى مى ‏فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحى مى‏ كند، چرا كه او بلند مقام و حكيم است » ( شوری 51) ❕از مجموع آيه چنين بر مى ‏آيد كه راه ارتباط پيامبران با خدا منحصر به سه راه بوده است ؛ 1⃣القاى به قلب كه در مورد بسيارى از انبيا بوده است مانند نوح كه مى ‏گويد فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا:" ما به نوح وحى كرديم كه كشتى در حضور ما و مطابق فرمان ما بساز" (مؤمنون- 27). 2⃣ از پشت حجاب آن گونه كه خداوند در كوه طور با موسى سخن مى‏ گفت وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً (نساء- 164). 👌بعضى نيز « من وراء حجاب » را شامل رؤياى صادقه نيز مى‏ دانند. 3⃣ از طريق ارسال رسول آن گونه كه در مورد پيامبر اسلام ص آمده « قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ » « بگو كسى كه دشمن جبرئيل باشد (دشمن خدا است) چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل كرد »(بقره- 97). ❕وحى از طريق القاى به قلب گاه در بيدارى صورت مى‏ گرفته، چنانچه در بالا اشاره شد، و گاه در خواب و رؤياى صادقه، چنان كه در مورد ابراهيم و دستور ذبح اسماعيل آمده است (هر چند بعضى آن را مصداق مِنْ وَراءِ حِجابٍ دانسته‏ اند). 📚تفسیر نمونه ج 20 ص 486 ❕وحی به پیامبر گرامی اسلام در بیشتر موارد در عالم بیداری نازل می شده است . 👌احوَل می گوید از امام باقر عليه السلام در باره [فرق‏] رسول و نبى و محدَّث پرسيدم. 💠فرمود: «رسول، كسى است كه جبرئيل عليه السلام نزدش بيايد و او را ببيند و با وى سخن بگويد. اين، رسول است. ❕نبى، كسى است كه در خواب ببيند، مانند خواب ديدن ابراهيم [در باره ذبح اسماعيل‏] و مانند آنچه پيامبر خدا پيش از آمدن وحى، از اسباب [و علايم‏] نبوّت مى‏ ديد تا آن كه جبرئيل عليه السلام، رسالت را از جانب خداوند، برايش آورد. 👌محمّد صلى الله عليه و آله، هنگامى كه نبوّت و رسالت الهى برايش جمع شد، جبرئيل عليه السلام برايش پيغام مى ‏آورد و رو در رو با وى، سخن مى ‏گفت. برخى از پيامبران [تنها] از نبوّت بهره‏ مندند و در خواب مى ‏بينند و روح القدس، نزدشان مى‏ آيد و با آنها سخن مى ‏گويد و برايشان، بازگو مى ‏كند، بدون آن كه در بيدارى ببينند و محدَّث، كسى است كه به او خبر داده مى‏شود. [صدا را] مى ‏شنود، ولى نه مشاهده مى‏ كند و نه در خواب مى‏ بيند» 📚الکافی ج 1 ص 176 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ «نبى كسى است كه در خواب مى‏ بيند (و وحى الهى را از اين طريق دريافت مى‏ دارد) و صداى (فرشته) را ( در بیداری ) مى ‏شنود ولى فرشته وحى را نمى ‏بيند، ولى رسول كسى است كه هم صدا را مى‏ شنود و هم در خواب مى‏ بيند و هم فرشته وحى را در بيدارى مشاهده مى‏ كند». 📚همان مدرک ❕از این روایات استفاده می شود که انبیاء و رسولان الهی ، فرشته وحی را در عالم بیداری درک می کنند ، منتها تنها رسولان هستند که او را می بینند . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «هنگامى كه جبرئيل خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏آمد همچون بندگان در برابر حضرتش‏ می نشست و هرگز بدون اجازه وارد نمى‏ شد» 📚بحار الانوار ج 18 ص 256 ❕و در نقل دیگر آمده است ؛ « «هنگامى كه وحى بر پيامبرنازل مى‏ شد احساس درد شديدى مى‏ كرد و سر مباركش شديداً درد مى‏ گرفت، و در خود سنگينى فوق‏ العاده مى ‏يافت، و اين همان است كه قرآن مى ‏گويد ما به زودى بر تو گفتار سنگينى القا مى ‏كنيم. سپس مى ‏افزاید جبرئیل ۶۰ هزار بار بر پیامبر اسلام نازل شد » 📚همان مدرک ص 261 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠ادامه 👌از بعضى از روايات نیز استفاده مى‏ شود هنگامى كه وحى بر پيامبر از طريق فرشته نازل مى ‏شد حال پيامبر عادى بود اما هنگامى كه ارتباط مستقيم و بدون واسطه برقرار مى‏ گشت پیامبر سنگينى فوق‏ العاده ‏اى احساس مى ‏كرد، تا آن‏جا كه مدهوش مى‏ شد، چنان‏كه در توحيد صدوق از امام صادق عليه السلام نقل شده كه از حضرتش پرسيدند: «آن حالت مدهوش شدن كه به پيامبر به هنگام وحى دست مى‏ داد چه بود؟ فرمود، اين در هنگامى بود كه در ميان او و خداوند هيچ‏كس واسطه نبود و خداوند مستقيماً بر او تجلى مى‏ كرد» 📚التوحید ، صدوق ، ص 115 ❕ابن شهر آشوب می نویسد و نقل می کند ؛ « حارث بن هشام، از پيامبر خدا سؤال كرد و پرسيد: چگونه بر تو وحى مى‏ شود؟ فرمود: «گاه مانند صداى زنگ بر من مى‏ آيد كه اين، سخت‏ترين حالت آن براى من است، و چون از من قطع مى‏ شود، آنچه را گفته است، در مى‏ يابم. گاهى هم فرشته به صورت مردى بر من نمايان مى‏ گردد و با من سخن مى‏ گويد و من آنچه را مى‏ گويد، مى ‏گيرم». ❕روايت شده است كه هر گاه وحى بر ايشان فرود مى ‏آمد، نزديك صورتش صدايى شبيه صداى [وِز وِزِ] زنبوران عسل، شنيده مى‏ شد و نيز روايت شده است كه در يك روز بسيار سرد، وحى بر ايشان، فرود آمد و چون وحى قطع شد، از پيشانى ‏اش عرق مى‏ چكيد و باز روايت شده است كه هر گاه بر ايشان، وحى فرود مى‏ آمد، از [گرانىِ‏] آن در رنج مى‏ افتاد و چهره ‏اش به تيرگى مى ‏گراييد. سرش را پايين مى ‏انداخت و يارانش نيز سرشان را به زير مى ‏افكندند. از اين رو، به آن، دردناكىِ وحى مى‏ گويند » 📚المناقب ج 1 ص 43 ❕شیخ صدوق می نویسد ؛ « ما عقيده داريم كه پيش روى اسرافيل لوحى است هنگامى كه خداوند متعال مى‏ خواهد وحى بفرستد لوح به پيشانى اسرافيل مى ‏خورد، و او به آن نگاه مى ‏كند، و آنچه را در آن است مى‏ خواند، سپس او به ميكائيل القا مى‏ كند، ميكائيل هم به جبرئيل، و جبرئيل آن را به انبيا القا مى‏ كند، اما آن حالت بيهوشى كه عارض پيغمبر اكرم مى ‏شد، بدن سنگين مى‏ گشت و عرق مى ‏نمود مربوط به موقعى است كه خداوند مستقيماً او را مخاطب مى ‏ساخت، اما جبرئيل براى احترام پيامبرهرگز بدون اجازه وارد نمى‏ شد، و نزد حضرت بسيار مؤدب مى‏ نشست». 📚اعتقادات ص 100 👌مضمون این سخن در روایات ما آمده است ؛ 📚بحار الانوار ج 18 ص 254 👌از تمام آنچه گفتیم و نگفتیم بدست می آید که نزول وحی بر پیامبران اختصاص به عالم خواب نداشته است ، بلکه بسیاری از پیامبران و پیامبر اسلام در عالم بیداری وحی را دریافت و فرشته وحی را مشاهده می کرده اند و آنچه شما از فرد معلوم الحال نقل کردید بدون سند بوده و ساخته ذهن فرد مذکور تلقی می شود. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آيت الله مطهرى: شيعيان داستان كربلا را تحريف كرده اند هم تحريف لفظى و هم تحريف منبع: كتاب حماسه حسينى ج ١ ص ٦٢ ❗️لابد مطهرى هم وهابى شده بود و يا ادمين كانال ملحدین بود ❕❕ 💠💠 👌مساله لزوم پرهیز از تحریف در نقل واقعه کربلا و حوادث عاشوراء مورد تاکید همه علما و مراجع شیعه در طول بوده است و همگان بر لزوم استفاده از منابع معتبر و مورد استناد در نقل وقائع کربلا تاکید داشته اند . 🔸خود شهید می گوید ؛ « آن چيزى كه بيشتر دل انسان را به درد مى‏ آورد اين است كه اتفاقاً در ميان وقايع تاريخى، كمتر واقعه ‏اى است كه از نظر نقلهاى معتبر به اندازه حادثه كربلا غنى باشد. 👌من در سابق خيال مى‏ كردم كه اساساً علت اينكه اين همه دروغ اينجا پيدا شده است اين بوده كه وقايع را كسى نمى‏ داند چه بوده است؟ بعد كه مطالعه كردم، ديدم اتفاقاً هيچ قضيه ‏اى در تاريخ- در تاريخهاى دور دست مربوط به مثلًا سيزده يا چهارده قرن پيش- به اندازه حادثه كربلا تاريخ معتبر ندارد. معتبرين مورخين اسلامى از همان قرن اول و دوم قضايا را با سندهاى معتبر نقل كردند و اين نقلها با يكديگر انطباق دارد و به هم نزديك است‏ . 📚مجموعه آثار ج 17 ص 79 👌از جمله کتابهای مورد استنادی که منبع و مرجع برای آگاهی از وقائع کربلا محسوب می شود می توان به کتابهایی چون الفتوح ، کامل الزیارات ، امالی صدوق ، الارشاد مفید ، مصباح المتهجد ، روضه الواعظین ، اعلام الوری ، مقتل الحسین خوارزمی ، مناقب آل ابی طالب ، المزار الکبیر ، مثیر الاحزان ، الملهوف علی قتلی الطفوف ، کشف الغمه ، بحار الانوار ، منتهی الامال ، نفس المهموم ،و ...اشاره کرد . 👌همین طور استفاده از کتابهایی چون الامامه و السیاسه ، اخبار الطوال ، تاریخ الیعقوبی ، تاریخ الطبری ، مقاتل الطالبین ، العقد الفرید ، تاریخ مدینه دمشق و ... برای آگاهی نسبت به جریانات کربلا خالی از نیست . ❕اما متاسفانه افرادی از شیعیان به این مساله توجه نداشته و از باب اسطوره سازی و رونق دادن به مجلس عزا و پرشور کردن آن دست به یکسری تحریفات در نقل وقائع کربلا می زنند و جریاناتی را نقل می کنند که ریشه در کتب معتبر و مورد استناد ندارد و یا از کتبی نقل می کنند که اعتبار آن ها زیر سوال است مانند کتاب روضه الشهداء ، محرق القلوب ، اکسیر العبادات ، تذکره الشهداء و ... 🔸برخی از می نویسند ؛ « كتاب‏هاى تاريخ و سيره، چه در ميان شيعيان و چه اهل سنّت و حتّى غير مسلمانان، واقعه عاشورا را به عنوان يك نقطه عطف و يك پيشامد مسلّم تاريخى، گزارش كرده ‏اند، تا جايى كه اركان و وقايع اصلى آن، از مشهورات، متواترات و قطعيات تاريخى است، هر چند تفصيل‏ها و جزئيات آن، مانند هر واقعه تاريخى ديگر، با تفاوت‏هايى در نقل‏ها و يا كاستى‏ ها و مبالغه‏ هايى قابل انتظار، همراه بوده است. 🔸اين، در حالى است كه با گذشت زمان و دورتر شدن از اصل واقعه، انتظار تغيير و تحريف، بيشتر مى‏ شود و اين، همان نكته‏ اى است كه قاعده لزوم مراجعه به منابع كهن و نزديك‏تر به تاريخى را مدلّل مى ‏سازد. خوش‏بختانه منابع كهن تاريخى و سيره ‏نگارى، چنان دقيق و با تفصيل به عاشورا و كربلا پرداخته‏ اند كه غرض‏ ورزى‏ ها، اشتباهات و كم ‏دقّتى ‏هاى همزاد انسان را به آسانى نشان مى‏ دهند . ❕ از آن جا كه حادثه عاشورا، يكى از حماسى‏ ترين جلوه‏ هاى امامت شيعه است، گزارش‏ها و مآخذ را در باره عاشورا، بايد با سنجه «عصمت امام» نيز سنجيد و سيره رفتارى امامان شيعه را بر آنچه به آنان نسبت مى ‏دهند، حاكم كرد. 🔸بر اين اساس، كتاب‏ها و منابعى كه ‏هاى خود را نقّادى نكرده و آنها را با منابع اصلىِ تاريخى برابر ننموده و يا به تعارض آنها با سيره و كرامت و شخصيت امام حسين عليه السلام و يارانش توجّه نكرده‏ اند، از ديدگاه ما، دچار ضعف اند و از گردونه اعتبار و نقل و استناد، خارج مى‏ شوند. هر اندازه تعداد گزارش‏هاى بدون اصل و سند و يا نامتجانس با شخصيت كرامت‏ آميز و عزّتمند عاشورائيان در كتابى بيشتر باشد، بر ضعف آن كتاب، افزوده مى ‏شود و هر اندازه كمتر باشد، كتاب، اعتبار دارد. 📚دانشنامه امام حسین ج 1 ص 95 👌بنابراین ادعای اینکه برخی بزرگان تمام وقائع کربلا و عاشوراء را جعلی می دانند کذب محض است ، آنچه واقعیت دارد آن است که همگان تاکید و توصیه دارند که در نقل جریان های کربلا ، از منابع معتبر استفاده شود و تکیه کردن بر مطالب بی سند و بی اساس و یا کتاب های غیر معتبر به هیچ عنوان پذیرفته نیست . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⃣ 🤔 ❔امام على: شهر قم تميزترين و ايمن ترين شهرها در هنگام نزول بلاست : سئل امیر المؤمنین على بن ابى طالب عن اسلم المدن و خیر المواضع عند نزول الفتن و ظهور السیف. فقال: اسلم المواضع یومئذ قصبه قم. : بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسى جلد : ۵۷ صفحه : ۲۱۷ : از على بن ابى طالب درباره سالم‏‌ترین و بهترین شهرها و موضع‌ها به هنگام نازل شدن بلایا و فتنه ها و .... سؤال شد. علی‌ابن‌ابی‌طالب گفت: سالمترین نقاط در آن روز، شهر قم است. بر طبق کلام علی‌ابن‌ابیطالب، الله شهر قم را از بلایا حفظ می‌کند و جزو سالم ترین شهرها است؛ اما متاسفانه الله نتوانست شهر قم و مردمش را از ویروس کرونا حفظ کند و این شهر را ایمن قرار دهد و حتی درون کشور ایران، امروزه شهر قم خطرناکترین شهر نسبت به انتشار ویروس کروناست ❗️❗️ 💠💠 👌علاوه بر پاسخ های گذشته ، پاسخ دیگری به حسب روایتی که معاند به آن استناد کرد نیز می باشد و آن اینکه ، مقصود از ایمنی شهر قم از بلایا ، آن است که قم به سبب آنکه شیعیان در آن قدرت گرفته بودند ، از گزند ظالمین و معاندین مصون بود و امامان اهل بیت علیهم السلام ، شیعیانی را که تحت فشار حکام ظالم بنی امیه و بنی عباس بودند ، به شهر قم ارجاع می دادند و می فرمودند آنجا از بلا مصون است یعنی گزند حکام جور در قم به شما نمی رسد ‌‌. 👌توضیح بیشتر آنکه ؛ ❕فرزندان سعد بن مالك به نامهاى عبداللّه و احوص، از شيعيان على (عليه السَّلام) در يمن بودند. آنان از ستم هاى امويان به ستوه آمدند. آنگاه كه زيد بن على در سال 121 هجرى قيام كرد، احوص، فرماندهى سپاه زيد را برعهده گرفت. چون سپاه زيد مغلوب گشت، او دستگير شد و به زندان افتاد. پس از چند سال آزاد شد و با برادر خود عبداللّه تصميم گرفتند عراق را به قصد قم ترك كنند و همگى با خانواده هاى خود وارد قم شدند و از همان زمان، قم به عنوان مركز تشيع در ايران شناخته شد. به تدريج بستگان آنان كه همگى از قبيله اشعرى بودند، به قم آمدند و يك مركز حديثى و علمى و پايگاه شيعى را پديد آوردند. تنها اشعريان نبودند كه از ستم امويان عراق، به قم مهاجرت كردند، بلكه نياى سوم احمد بن محمد بن خالد نيز پس از انقلاب زيد، وارد «برق رود» قم شد و در آنجا سكنى گزيد. 📚 تاريخ قم، تحقيق سيد جلال الدين تهرانى، ص 247 _ رجال نجاشى، ج 1، شماره 110. ❕در رابطه با چگونگی اسکان اشعریان در قم می نویسند ؛ « اشعریان به سال 94 ق، به قريۀ ابَرشْتَجان از نواحى قم رسيدند و تصميم به اقامت موقت در اين ناحيه گرفتند. طى اين مدت، روابط‍‌ صميمانه‌اى بين ايشان و اشراف محلى منطقه به نامهاى «خربنداذ» و «يزدانفاذار» برقرار گرديد. با دفع حملۀ ديلميان به ناحيه قم به دست اشعريان، بوميان قم خواستار اقامت اشعريان در قم شدند كه با موافقت آنها روبه‌رو شدند و پيمان‌نامه‌اى متضمن صلح و دوستى و دفاع از يكديگر بين ايشان منعقد گرديد. آنها در توسعه و آبادانى شهر، تلاش وافرى داشتند، به‌طورى‌كه قم را - كه از روستاهاى پراكنده تشكيل شده بود - به شهرى اسلامى تبديل كردند. ❕در زمان خلفاى عباسى، ياران ائمه و شيعيان ايشان، جرأت اظهار نداشتند و به شدت تعقيب مى‌شدند و به ناچار، تقيه مى‌كردند. امامان شيعه نيز تحت نظارت شديد خلفا بودند و حتى براى ابراز ديدگاههاى فقهى خود نيز دچار تنگناها و مشكلات شديدى بودند. در چنين فضاى بسته‌اى، اشعريان تنها با ايجاد حوزه‌هاى درسى و علمى، توانستند فقه اهل‌بيت علیهم السلام را آشكارا تبليغ و ترويج كنند. بنا بر نقل تاريخ قم، موسى بن عبد الله بن سعد، نخستين فرد از اين خاندان بود كه به صورت آشكار تشيّع را تبليغ كرد و به ترويج آن اهتمام ورزيد. وى تربيت‌شده كوفه و اماميه بود. اشعريان نخستين شيعيانى بودند كه آشكارا خمس اموال خود را به ائمه دادند و اموال منقول و غير منقول فراوانى وقف ايشان كردند. حمايت و پشتيبانى مالى اشعريان از اهل‌بيت ، نقش مهمى در حفظ‍‌ و گسترش مكتب تشيّع داشته است. بر اين روال، ايشان، پرداخت خراج به حكومت مركزى را شرعاً حرام مى‌دانستند و از پرداخت آن به شدّت اكراه داشتند. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕امتياز ديگر اشعريان كه از استيلاى آنها بر قم ناشى مى‌شد، استقبال شايسته از طالبيانى بود كه از ستم بنى عباس به آنها پناهنده مى‌شدند. آنان سعى در برآوردن حوايج مادى پناهندگان داشتند و آنان را مورد تكريم و احترام قرار مى‌دادند. 👌 سلوك پسنديدۀ آنها، موجب مهاجرت بيشتر طالبيان به اين شهر مى‌شد، چنانكه در كتاب «مَنتقلة الطالبيه»، نام بيش از سى نفر از آنها با اولاد و فرزندانشان آمده است. همچنين وجود نزديك به چهارصد نفر از امامزادگان در قم، بيانگر كثرت ورود طالبيان به اين شهر است. اينان كه از شهرهاى مدينه، كوفه و بغداد مى‌آمدند، مكاتب حديثى اين دو شهر و احاديث اهل‌بيت را نيز منتقل مى‌كردند كه بر غناى علمى قم مى‌افزود تا آنجا كه نام شهر قم، مترادف با نام تشيّع شد . 📚تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم هجرى ص 198 _ 202 👌بر این اساس ، امامان ، شهر قم را محل امنی معرفی می کردند که از شر بلایای حکام جور در امان بود ، چرا که زمام امر آن شهر به دست شیعیان بوده است و لذا آنان شیعیان تحت فشار را توصیه به سکنی در قم می کردند . ❕حماد الناب می گوید ؛ « ما گروهى نزد امام ششم عليه السّلام بوديم كه عمران بن عبد اللَّه قمى نزد او آمد و آن حضرت از او احوالپرسى كرد و خوش باش گفت و خشنودى نشان داد و چون برخاست من به امام گفتم: اين چه كس بود كه با او چنين خوش باش كردى؟ فرمود: از خاندان نجباء بود يعنى مردم قم كه هيچ زورگوئى آهنگ آنها نكند جز آنكه خدايش بشكند و خرد كند » 📚رجال کشی ج 2 ص 624 👌تعبیر هیچ زورگویی قصد قم را نکند مگر آنکه با عنایت الهی شکست می خورد ، روشن ترین گواه بر آن است که مقصود از ایمنی قم از بلایا ، ایمنی از بلایای معاندین بوده است . ❕و باز فرمود ؛ « چون بلاء و رنجى به شما رسد بر شما است كه بقم رويد كه جايگاه بنى فاطمه و آسايشگاه مؤمنانست و زمانى آيد كه اولياء و دوستان ما از ما دور شوند و اين صلاح آنها است كه به دوستى ما شناخته نشوند، و خون و مالشان بجا ماند، كسى به قم و مردمش سوء قصد نكند جز اينكه خدا او را خوار كند و از رحمت خود دور كند » 📚بحار الانوار ج 57 ص 215 ❕در این روایت هم قم آسایشگاه برای مومنینی معرفی شده است که از گزند معاندین خون و مالشان در خطر است و نمی توانند اظهار تشیع کنند . 👌سليمان بن صالح گوید ؛ « روزى نزد امام ششم عليه السّلام بوديم و فتنه‏ هاى بنى عباس ذكر شد و آنچه از آنها به مردم ميرسد، گفتيم: قربانت، پناهگاه و گريز در اين زمان بكجا است ؛ « فرمود ... به قم و اطرافش ، شيعه ‏ها و دوستان ما در قمند، آبادانى در آن فزون شود و مردم در آن گرد آيند تا آتش ميان شهرشان باشد » 📚بحار الانوار ج 57 ص 215 ❕در این روایت نیز قم محل امنی از گزند عباسیان معرفی شده است . 👌و در نقلی هم که معاند با تحریف روایت به آن استناد کرد ، چنین آمده است ؛ « ابو موسى اشعرى روايت كرده كه سالمترين شهرها را از امير المؤمنين عليه السّلام پرسيدند و از بهترين جاها هنگام پديد شدن آشوب و شمشير، فرمود: سالم‏ترين جاها در آن روز ... قصبه قم است آن شهرى كه ياران بهترين مردم از نظر پدر و مادر و جد و جدّه و عم و عمه از آن بر آيند ...» 📚بحار الانوار ج 57 ص 217 👌در این نقل هم قم به عنوان شهر امنی برای شیعیان معرفی شده آنگاه که آشوبها و نبردها صورت گیرد و شمشیرها کشیده است و شیعیان از گزند ظالمین در خطر قرار گیرند . ❕چنان که گفتیم ، ایمنی شهر قم توسط اشعریان به وجود آمد همانانی که پیامبر در وصف آنان فرمود ؛ « خدایا بزرگ و کوچک اشعریان را مورد غفران خودت قرار ده ، آنان از من و من از آنان هستم » 📚بحار الانوار ج 57 ص 220 👌بنابراین مقصود از ایمن بودن شهر قم از بلایا ، ایمنی از بلایایی است که توسط نواصب و معاندین اهل بیت ایجاد می شود که چون شهر قم توسط اشعریان قدرت گرفته بود ، گزندهای آنان نمی توانست به شیعیان قم یا شیعیانی که به قم هجرت می کردند برسد ، لذا اهل بیت شهر قم را محل امنی برای در امان بودن از گزند حکام جور معرفی می کردند . 👌بنابراین مقصود از ایمنی تنها ایمنی از شر ظالمین و حکام جور در عصر معصومین است ، نه ایمنی از بلایای طبیعی و بیماری ها و ... 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
📸 واکنش مالک شریعتی نیاسر، منتخب مردم تهران برای مجلس یازدهم به ایثارگری پزشک شهید دکتر مظفر ربیعی