📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
✍مردمان شریف روزگار قدیم در آبادی #دارالمومنین مالواجرد
بخاطر داشتن
#روزیحلال و طیب
👇 از
#تقوایالهی
💫 برخوردار بودند لذا آنچه از خدا
💠 #درخواست میکردند مورد
💠 #استجابت قرار میگرفت و خداوند به
🔰 #مال ایشان و
🔰 #خیرات ایشان
🔰 #برکت میداد و
💫مردمان با ایمان آبادی از آن خیرات و مبرات
#بهرهمند میشدند
✍در این بخش از حکایتهای قدیمی و شنیدنی
👇به
یکی از کرامات
🕌 #مساجدحاجیقاسم
📞 #بهروایت
✨ #آقایحاجعلینیکبخت
👇فرزند مرحوم
⚜ #حاجعباسعلیفتحاله معروف به :حاجعباسشیرهی" میپردازیم
قبل از خواندن پست بعدی درخواست میکنیم نثار ارواح نامبردگان فاتحهای قرائت فرمائید
💠اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
#قسمتاول
🔰به روایت آقای حاجعلی نیکبخت فرزند مرحوم حاجعباس علی فتحاله معروف به "عباسشیرهی"
✨اینجانب (علینیکبخت) سنین نوجوانی زمانی که تحصیلات خود را در کلاس ششم ابتدائی مدرسه خاتونآبادی مالواجرد میگذراندم
👇در
#امتحانات نهائی خردادماه ۱۳۴۶
دیکته را
#تجدیدی آوردم و از اینکه نتوانسته بودم یکضرب تصدیق ششم را در خرداد بگیرم بسیار ناراحت بودم
👇تا اینکه
#مادرم (مرحومه حاجیهزهرا حسینابراهیم) به من گفت :
علیجون، مامان
#مسجدچی حجقاسم
#حاجت میدد
برو اونجا را خوب تميز کن و تا چِل روز مرتب نمازای سه وعده را اونجا بُخون
👇تا
🔴 امتحان تجدیدی که شهریور میگیرن، نمرهٔ خوبی بگیری
✍خانهی ما آن روزگار در محلهپائین و نزدیک مساجد #حاجیقاسم بود
🔰دو مسجد کوچک که یکی مردانه و دیگری زنانه بو،
بههمراه #حوضی در کنار خانهی
⚜مرحوم
#حاجمحمدقاسمملاحسن
👇در
#محلهدامون مالواجرد واقع شده است
👇من
#حاجعلیحاجعباسعلیفتحاله
👈به قصد گرفتن نمره قبولی امتحان املا(دیکته)
👈از صبح روز اول بدینگونه شروع کردم :
قبل از طلوع آفتاب با لباسهای تمیزی که از خانه برداشته بودم خودم را به #گلندا رساندم
👇و
👈پساز شستن دست و پاهایم داخل حوض
⚜ #مرحومعباسروحاله
🔻حوض عباسروحاله در کنار گمبه سردابه واقع بود🔻
👈لباسم را عوض کردم و وضو گرفتم و به مسجد حاجقاسم آمدم
💫هنوز آفتاب نزده بود و نماز صبح را خواندم
✍سپس تمامی نمدها و بوریای کف مسجد را بیرون آوردم و حسابی تکاندم تا خاک آن به حداقل برسد سپس هر چه کتاب از منتخب مفاتیح، زیارتنامه و قرآن که روی تاقچه های مسجد بود همه بیرون آورده و حسابی گردگیری کردم و با جاروئی که داشتم کف مسجد را خوب جارو کردم
👈و بعداز آب پاشی مجددا مسجد را با همان جاجیم و بوریای که داشت مفروش کردم
🕌 #مسجدچی زنانه حجقاسم را نیز مانند مسحدچی مردانه حسابی تمیز کردم
🔆ظهر و مغرب آن روز برای خواندن
#نماز
به
#مسجدحاجقاسم رفتم و هر روز بههمین ترتیب که گفتم
👇از
#نظافت مساجد حاجقاسم تا
#خواندن سه وعده نماز در آن مکان مقدس ادامه دادم
💫حدود یک ماهی گذشته بود
🔴از یک سو چند روزی تا امتحانات تجدیدی شهریور باقی نمانده و
🔴از سوی دیگر تا کامل شدن نیت #چلروزه که برای نظافت مساجد حاجقاسم و خواندن نمازهای یومیه گرفته بودم
👇هم
🔻حدود یک هفته بیشتر باقی نمانده بود تا اینکه یک شب...
👇ادامه حکایت فرداشب...
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
✍در این بخش از حکایتهای قدیمی و شنیدنی
👇ادامه حکایت
👇یکی از کرامات
🕌 #مساجدحاجیقاسم
📞 #بهروایت
✨ #آقایحاجعلینیکبخت
👇فرزند مرحوم
⚜ #حاجعباسعلیفتحاله
👇میپردازیم
قبل از خواندن پست بعدی درخواست میکنیم #نثار ارواح نامبردگان در این پستها و والدین راوی #فاتحهای قرائت فرمائید
💠اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
#قسمتدوم
🔰به روایت آقای حاجعلی نیکبخت فرزند مرحوم حاجعباس علی فتحاله معروف به "عباسشیرهی"
💫حدود یک ماهی گذشته بود
🔴از یک سو چند روزی تا امتحانات تجدیدی شهریور باقی نمانده و
🔴از سوی دیگر تا کامل شدن نیت #چلروزه که برای نظافت مساجد حاجقاسم و خواندن نمازهای یومیه گرفته بودم
👇هم
🔻حدود یک هفته بیشتر باقی نمانده بود تا اینکه یک شب که در طبقه دوم خانهمان واقع در محلهپائین خوابيده بودم
در عالم خواب
✨خودم را در حالیکه همانجا خوابيده بودم
👈میدیدم که
👈یکدفعه دیدم
👈اتاق روشن شد و یکنفر که فرم لباسهایش مشخص بود
#معلم هست مرا با اسم صدا کرد
✨من از #خواب بلند شدم و نشستم
🔹او گفت :
کتابهایت کجاست؟
✨گفتم :
پائین، داخل #تاقچهی کادون هست
🔹گفت :
برو، بیار
✨من بلند شدم و از پلهها پائین آمدم
(حالا همهی این مطالب را که میگویم در عالم خواب اتفاق افتاده است)
✍حیاط خانهمان هم مثل داخل اتاق روشن بود و رفتم کتابهایم که داخل یکی از
#تاقچههای کاهدان بود
برداشتم و با عجله از پلهها بالا آمدم
🔹معلم رویای من گفت :
کتاب فارسی را باز کن
✨باز کردم
🔹گفت :
ورق بزن
✨من هم مطابق آنچه میگفت، عمل میکردم
👈تا اینکه به درسی از سعدی رسید
🔹گفت :
اینجا را ببین
✨نگاه کردم دیدم نوشته👇
🔴 هنگامی که از کنار خانهی سعدی گذر کردی چشم بصیرت باز کن
در آستان این خانه آئین ادب بجای آر ...
🔹گفت :
اینجا را خوب نگاه کن
و بعد دوباره گفت :
ورق بزن
👈تا این که رسیدم به درسی که از حافظ بود
در آنجا نیز چند سطری را نشان داد و گفت :
همین دو جای کتاب را خوب بخوان و تمرین کن
امتحان املای هفته آینده از این دو درس میباشد
✍من خواب بودم و آن چه نقل کردم
#خوابی بود که دیدم اما متوجه نشدم که حدود چه موقعی از شب بود
👈تا اینکه با صدای مرحوم
#حسینباقر و
#حسینعلیحسینملاحسن
👇که هر کدام در پشتبام منزلشان
#اذان صبح میگفتند
#بیدار شدم
🔥پیرَن چراغ بادی را با اهرمی که در کنار یکی از ستونهای #فانوس قرار داشت به سمت پائین فشار دادم و با زدن کبریت آن را #روشن کردم
👈از پلهها با احتياط پائین آمدم و کتاب فارسی را از بین کتابهای درون تاقچه کاهدان برداشتم و گردوخاک آن را با زدن به لبه آخوری که گوشه حيات بود، تکاندم تا تمیز شد و با ورق زدن درسهای سعدی و حافظ را پيدا کردم و برای اینکه فراموش نکنم سطرهائی که معلم رؤیای من گفته بود
👈با مدادی علامت زدم و مثل سحرگاه روزهای قبل لباسهای مخصوصی که برای حضور در مسجدحاجقاسم میپوشیدم
👈برداشتم و راهی کوچهباغ به سمت خرابلر شدم
✍حالا هوا کمی روشن شده بود
👈که برای شستن سر و دست و پاهایم و گرفتن وضو به گلندا رسیده بودم و ادامه آنچه قبلا در مورد خواندن نماز صبح و نظافت مساجد حاجقاسم قبلا گفته بودم...
🔆ساعتی از روز گذشته بود و شعاع خورشید بر دشت و صحرای آبادی گسترده شده بود
🔴که ...
👇ادامه حکایت فرداشب...
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
✍ادامه حکایت
🔴 #کرامت
🕌 #مساجدحاجیقاسم
📞 #بهروایت
✨ #آقایحاجعلینیکبخت
👇فرزند مرحوم
⚜ #حاجعباسعلیفتحاله
از شما همراهان ارجمند درخواست میکنیم
🌐 #نثار ارواح نامبردگان در پست بعدی
🔰 بهخصوص والدین #راوی حکایت جناب آقای حاجعلی نیکبخت
⚜مرحوم شادروان
🌺 #حاجعباسعلیفتحاله
⚜مرحومه مغفوره
#حاجیهخانمزهراحسینابراهیم
و اموات خودتان #فاتحهای قرائت فرمائید
💠اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
#قسمتسوم
🔆ساعتی از روز گذشته بود و شعاع خورشید بر دشت و صحرای آبادی گسترده شده بود
🔴که در مسیر صحرا و کوچه خرابلر
#رفیقم محولی حاجمشد که او هم مثل من از امتحان املا (دیکته)
#تجدیدی آورده بود را، دیدم و به او گفتم :
اگر میخوای امتحان املا را خوب بِدی و قبول شی،
نمیخواد همه کتاب را بُخونی فقط درسهای سعدی و حافظ را خوب بُخون
نمرت بیست میشه
فقط اینا بهت گفته باشم که امتحان از این دو تا درس میاد
🔺ایشون گفت :
چیچی موگوی
مگه تو از پیش خدا اومدی
برو ببینم بابا...
💫ما گفتیم و ایشون و بعدن به چندتا دیگه از #رفقامون که تجدیدی آورده بودن
👈از جمله حاجولیاله حاجسیدباقر
❌اما هیچکدام حرف ما را نشنیدن و
😀 #مسخرهمون کردند
🔆روز امتحان فرا رسید و من صبح زود مثل روزهای قبل
بعداز نماز خوندن در مسجدچی حجقاسم
#نظافت و جارو پارو کردم و اومدم خونه
⚜مادرم خدابیامرز یک چای ريخت خوردم و یک لقمه نون و مَسکه برام گرفت از در که زدم بیرون تا اومدم مدرسه
🌮اونا را خورده بودم
✍آن روزگار مدرسه خاتونآبادی مالواجرد
👈بخشی از منزل مرحوم حاجاسماعیل حسن معروفبه "حاجشیخ"
👈و در مسیر سرچشمه به در حموم واقع بود که جوی آب صحرای آبسهئر از داخل آن عبور میکرد
🔴درحالحاضر آثار جوی آب در آنجا وجود دارد
💫آبادی مالواجرد در آن زمان نسبت به سائر بلاد واقعا برتر بود و #گواه ادعای من این است که تمام #دانشآموزان بلاد جرقویه علیا از منطقه رامشه گرفته تا منطقه حسنآباد
👈که از درس املاء (دیکته) تجدیدی آورده بودند آنروز همگی برای امتحان دادن به مالواجرد آمده بودند
✍قبل از اینکه درب مدرسه را باز کنند من به آنان (دانشآموزان سائر روستاها) گفتم که تا فرصت دارید درسهای سعدی و حافظ را خوب نگاه کنید
امتحان از این دو جا میآید
👇و
👈دوباره از رفقای همولایتی حرف های نامربوط شنیدم
👇ادامه حکایت تا دقایقی دیگر در ذيل بارگذاری میشود
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
✍همراهان ارجمند در این بخش یکی از
🔴 #کرامات
🔰 #سقاخانهحسینیهمالواجرد
که مربوط به حدود بیش از یکونیم قرن پیش میباشد
را تقدیم حضورتان مینمائیم
✍قبل از آن لازم است مقدمهای که در پست بعدی آمده را با دقت مطالعه فرمائید
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
#کرامتسقاخانهمالواجرد
#قسمتاول
✍همولایتیهای عزیز و همراهان ارجمند خوب است بدانید که
💫در روزگار قدیم بهجز چندین عمارت بزرگ که به اندازه انگشتان دست میرسيدند
🟡مساحت خانههای اکثر اهالی که در محله پائین کنونی روستا
📌واقع بوده معمولا کمتر ۲۰۰ مترمربع و در دو طبقه
👈که محل نگهداری حیوانات اهلی از قبیل گاو، گوساله و یک راس الاغ
بههمراه انباری (کاهدان) در همکف (اول) و در طبقه دوم دوسه اتاق بنا شده بود و دیوار کوتاهی حدود یک متر در پشتبام حائلی مابین خانههای همسایهها ساخته شده بود بطوریکه هر کدام از اهالی براحتی از پشتبام به همسایهها مشرف بودند و تقریبا در طول شبانهروز براحتی جویای احوالات یکدیگر میشدند
💫بعضی از اهالی آبادی چندین راس برهچی barechi و کرهچی karechi در آبشا absha و طويله نگهداری میکردند
آنان در بعضی از ایام سال گَلّهی کوچک خود را برای چَرا
هر روز در دو نوبت صبح و بعد از ظهر به صحرا میبردند
و در مواقعی که کار داشتند و همچنین در فصل سرما
🦙گوسفندان را در خانه نگهداری میکردند و از علوفه های خشک که در کاهدان ذخیره کرده بودند
🐐حیوانات خود را تغذیه میکردند که به اينگونه
🐑پرورش و نگهداری احشام
#گوسفندپرواری parvati میگفتند
✍آنان گوسفندان پرواری را برای استفاده خودشان
آن هم زمانی که گوشت قرمه داخل دیزی سله ای که داشتند تمام میشد
🐏یکی از گوسفندان چاق را سر میبریدند و گوشتش را پساز پختن نمک زیادی میزدند و آن را داخل دیزی بزرگی میریختند و در مکانی خنک و دور از دسترس
🐈⬛️ گربهها مثل پستوها یا کنچی ها میگذاشتند
✍شامگاه وقتی میخواستند غذا سرو کنند مقداری از قرمهها را در آب جوش میریختند و با اضافه کردن زردچوبه و گوجه خشکه
👈بیآنکه نمکی اضافه کنند نان خشک درون آن تیریت tirit میکردند، که طعام لذیذی بههمین سرعت آماده میشد
✍همچنین اضافه گوسفندان چاق و بزرگ را به قصابی های آبادی میفروختند و از فروش آنها بخشی از هزینههای زندگی شان را تامین میکردند
👈ادامه فرداشب...
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
✍همراهان ارجمند در این بخش یکی از
🔴 #کرامات
🔰 #سقاخانهحسینیهمالواجرد
که مربوط به حدود بیش از یکونیم قرن پیش میباشد
را تقدیم حضورتان مینمائیم
✍قبل از این، قسمت اول که شبگذشته جانمائی شده است را حتما بخوانید
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
#کرامتسقاخانهمالواجرد
#قسمتدوم
✍حکایتی که در این بخش میخواهیم برای شما نقل کنیم
👇مربوط به
🦙 #پناهآوردن
👈یکی از گوسفندان مرحوم علیجعفر مالواجردی
👇به
💠 #سقاخانهحسینیهروستا
میباشد
⚜مرحومه فاطمه علیجعفر
#مادر
⚜مرحوم حاجعلی نیکبخت فرزند عموحسین معروف به "علیعموحسین" میباشد لازم بذکر است
#عموعلی
#پدرگرامی
#آقايان :
حسینعموعلی، حسنعموعلی و محمدعموعلی میباشد
🔴همراهان ارجمند خوب است بدانید که
✍اينجانب حجتاله حاجمختار حکایتی را که نگارش کردهام
👇علاوهبر اینکه
🌐سال گذشته دوسهتن از ریشسفیدان آبادی نقل کردند در ایام نوجوانی نیز شنيده بودم
✍اولین همسر
⚜مرحوم عموحسین دختر
⚜مرحوم #آقاسیدعلیحاجآقاسیدباقر به نام
⚜ #مرحومهفاطمهبگم بود که مدتی بعد از تولد فرزندش
بهنام "زهرابیگم" به رحمت الهی میرود
⚜ #مرحومهحاجیهزهرابیگم نیکبخت همسر
⚜ #مرحومحاجمصطفی اسداله میباشد
✍عموحسین مدتی بعداز وفات همسرش
با دختر
⚜ #مرحومعلیجعفر به نام "فاطمه" ازدواج میکند و حاصل زندگی او با همسر دومش پسری بهنام "علی" که همین حاجعلیعموحسین میباشد
💫بیش از یکونیم قرن پیش علی جعفر مالواجردی صاحب
🐑 گَلّه کوچک گوسفند بوده است او پس از برداشت محصول گندم و جو در مزارع خود
👈هر روز صبح گوسفندان را از خانهی خود که در محله پائین واقع بود
بیرون میکرد و برای چَرا به صحرا میبرد
💫حدود غروب یکی از روزهای تابستان
✨زمانی که علیجعفر گَلّهاش را به صحرای گمبه شاد در محله ده برده بود
هنگام بازگشت در مسیر سرچشمه به حسینیه
به در حموم میرسند گله کوچک علیجعفر شامل سهچهار راس بز و میش بههمراه چند راس کَرّه و بَرّه و سهچهار راس کرهچی و برهچی نیز در طويله منتظر مادرشان بودند تا از صحرا برگردند
میشها و بزها که در جلوی گله کوچک علیجعفر بودند هرچه به خانه نزدیک میشدند سریعتر میرفتند و علیجعفر در پس گله به دنبال بود تا اینکه گله از درحموم وارد کوچه مسجدجامع میشوند
🔻اعضای ستاد پیشرفت روستا و برگزار کنندگان هفتمین یادواره شهدای مالواجردی
👈این کوچه را در دههی اول محرم سال جاری به اسم
🌹"کوچهشهدا"🌹
نامگذاری کردند
القصه... قبل از رسیدن گوسفندان به #چلقرآن
یکی از بزها از گَلّه جدا شده و فرار میکند
مرحوم علیجعفرمالواجردی که عقب گله بوده
🐐وقتی فرار بُز را میبیند با عجله از لابلای گوسفندان جلو زده
👈وارد حسینیه میشود و
🦙بُز فراری را میبيند که داخل #سقاخانه حسینیه رفته است
👈ادامه فرداشب...
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#کهندیار شرق اصفهان
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
✍همراهان ارجمند درخواست میکنیم دو قسمت قبلی حکایت شنیدنی
ورود یکی از گوسفندان
مرحوم علیجعفر مالواجردی به
💠 #سقاخانهحسینیهمالواجرد
که در شبهای گذشته جانمائی کردهایم را حتما بخوانید
و قبل از خواندن پست بعدی نثار ارواح نامبردگان در پستها فاتحهای قرائت فرمائید
💠اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍ #حکایتهای شنیدنی از مردمان روزگار قدیم
#آبادیآبادمالواجرد
#نوشتهحجتالهصادقی
#قسمتسوم
💫حسینیه مالواجرد در آن روزگار
😢یادش بخیر...
👈 #ایوانهای آن از سطح زمین حدود ۶۰ تا ۷۰ سانتیمتر بلندتر بود و همچنین در بخش جنوبی ضلع غربی حسینیه از دروازه سنگی (برج جابر)
👇تا
👈 زاویه جنوبغربی حسینیه ایوانی نبود اما سکوئی به عرض حدود ۷۰ سانتیمتر و به همین ارتفاع بنا شده بود
🔰اما ارتفاع سطح ایوان سقاخانه از کف حسینیه نسبت به سائر ایوانها کمتر و حدود ۳۰ سانتیمتر بود و در طول ورودی
#سقاخانه دیواری حدود یکمتری بنا شده بود که ارتفاع این ديوار در سمت راست سقاخانه حدود نیم متر کوتاهتر بود طوری که براحتی هر شخصی میتوانست وارد سقاخانه شود
⚜مرحوم علیجعفر مالواجردی با گرفتن شاخهای بُز فراری
🐐حیوان زبان بسته را از سقاخانه بیرون کشید
این در حالی که بقیه گوسفندان داخل حسینیه رسيده بودن و جلوی سقاخانه نظارهگر تنبیه آن بز توسط صاحب شان بودند
✍🏾القصه
🐐 بُز فراری به گله ملحق میشود و گوسفندان از سمت بازارچه
👈راهی خانه علیجعفر میشوند و همولایتی مان حواسش را بیشتر جلب آن گوسفند میکند که دوباره از گله جدا نشود
🐑🐐گوسفندان به خانه میرسند همسر علیجعفر که از دقایقی قبل منتظر ورود شوهرش با گله کوچکشان بود
✨درب خانه را گشوده و خودش در آن طرف مسیر کوچه ایستاده بود تا گوسفندان به داخل خانه بروند
وی با دیدن علیجعفر مشغول احوالپرسی میشوند که
⁉️چرا امروز دیر کردی؟
🔰همولایتی ما در پاسخ سوال همسرش در حال گفتن قضیه فرار بُز و رفتن به داخل سقاخانه بود که
🐐 بار دیگر آن گوسفند در درگاه خانه سر بر میگرداند و این بار از کنار صاحبش به همان سمتی که آمده بود
👈 #فرار میکند و همولایتی مان سخنش را با همسرش قطع کرده
👟 #گیوههایش را بَر میکشد و به دنبال بز فراری
🏃 با عجله تمام طی طريق میکند تا به حسینیه میرسد و این بار بيشتر متعجب میشود
⁉️خدايا #بزغاله این گوسفند در خانه منتظر مادرش هست که به او شیر دهد
❗️بقیه بزها و میشها از حسینیه تا خانه
🐑برای اینکه به بچههای شان #شیر دهند
🦙سراسیمه و با عجله خودشان را به خانه رساندند
🐑و برای رفتن به داخل آبشا همدیگر را #هل میدادند
💠یارالعجب
این حیوان
از
این سقاخانه
چه میخواهد؟
هدفش چیست؟
💫اینجا بود که علیجعفر با خودش گفت :
این گوسفند مال امامحسین عليهالسلام هست
و دیگر مال من نيست
✍🏾نقل کردهاند :
چند ماهی تا ماه محرم آن سال باقی مانده بود و علیجعفر برای آن گوسفند آب و علوفه به کنار سقاخانه حسینیه میآورد
و اهالی روستا از بز میدوشیدند و شیرش را به هر مریضی که میدادند شفابخش بوده است
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd