*⃣ #آگهی تبلیغاتی
🔴 فروش #فوری
⭕️ #زمینمسکونی
🔶 بهمساحت حدود ۲۴۰ مترمربع
⚪️ در #بهترین محله شهر حسنآباد که #نزدیک مرکز بهداشت (بهداری) است
و اطراف آن ساخته شدهاست
📌 واقع در :
شهرحسن آباد، خیابان آزادی، کوچه بهداری، داخل محله باغچه، جنب آشپزخانه علیاکبر
تلفن تماس
📱 09127641853
@paborjemalvajerd
📡🔴 #یادبادآنروزگارانیادباد آداب و رسوم ماه مبارک رمضان
در دهههای پنجاه و شصت
2⃣ #قسمتدوم
💠جیرجیری هرندو
☺️ #هوی
💠خرما بلندو
☺️ #هوی
💠یوز گردو
😊 #هوی
💠بادوم نوکچی دارو
😍 #هوی
💠گندم کپچی دارو
😊 #هوی
💠یه مرغی داریم دم کلی
😂 #هوی
💠یک چوبی داریم صد منی
😳 #هوی
💠هرچیش میزنیم راه نمیره
😢 #هوی
💠یک چیزیش بدی تا راه بره
😊 #هوووووووی_یاعلی
🌟القصه این اشعار را بچههای روستا از سرشب،
دقیقا چند دقیقه بعداز افطار
تا حدود نیمهشب بیستوهفتم ماه مبارک رمضان
در قدیم میخواندند و از همه محلههای روستا
💫حتی سمت #گاریچه و نقاط دوردست در محله پائین مثل #حودا و #ملسکندر و ...
👂بهگوش میرسید
🔴 عرض کردم خدمتتان
👈که قبل از افطار بچهها با هم قرار میگذاشتند و #هماهنگ میکردند و در دستههای دو، سه، چهار، پنج و ... نفری و #خونهبهخونه و
#محلهبهمحله میرفتند
👭🕺👬در هر گروهی #یکی از بچهها که صداش از همه بلندتر بود اشعار را میخوند و بقیه جواب "هوی " را میگفتند
✅ در انتها کلمه "هوی" را با صدای بلندتر میکشیدند
💫 صاحبخونه، خودش یا خانمش یا پسر بزرگش یا دخترش ...
🔴😁 یکی از اعضا با
🍟🍔🌭 #خوراکی که در سینی داشت و گفتم معمولا نخودچی، کشمش، آجیل، پسته، نبات، قند، خرما، بیسکویت و... بود
✨میومد دم درب خانه و سراغ #انباردارگروه را میگرفت
😄معمولا یکی از بچههای گروه که از همه #بزرگتر و #قویتر بود،
یه گونی یا بخچه ای همراه داشت و انباردار گروه بود
☄ و خوراکیها را به او میدادند و در آخر مراسم که تقریبا #نزدیک سحر میشد يکجا مینشستند و اعضای گروه به اتفاق انباردار #خوراکیها را تقسیم میکردند
⚓️🏴☠⚓️ تازه اونم اگه به پست #راهزنانی که در دالانها و کوچههای تنگ و تاریک محله پائين نخورده باشند، که اگه اینطوری شده بود، تمام خوراکی هاشون به #بادفنا میرفت
👀🧙♂👁 بعضی از بچهها که معمولا #بزرگسال هم بودند در پایان شب در دستههای دوسه نفری جمع میشدند و در #مکانهای تاریک کمین میکردند و بچهها که میآمدند #سریع گونی خوراکیها را از انباردارشون به زور میگرفتند و پا به فرار میذاشتند ...
👩🦲👶👩🦲 بچهها هم گاهی وقتها دو نفر یا سه نفر را #انباردار میکردند تا در چنین مواقعی دار و ندارشون را نبرند
🔸یادش بخیر در دهه پنجاه که #برق سراسری نبود و اون اوائل هم برق حاجعباس پتوئی نیامده بود
👈 ادامه مطلب... فرداشب
📡 #پابرجمالواجرد
@paborjemalvajerd
📡🔴 #یادبادآنروزگارانیادباد آداب و رسوم ماه مبارک رمضان
در دهههای پنجاه و شصت
2⃣ #قسمتدوم
💠جیرجیری هرندو
☺️ #هوی
💠خرما بلندو
☺️ #هوی
💠یوز گردو
😊 #هوی
💠بادوم نوکچی دارو
😍 #هوی
💠گندم کپچی دارو
😊 #هوی
💠یه مرغی داریم دم کلی
😂 #هوی
💠یک چوبی داریم صد منی
😳 #هوی
💠هرچیش میزنیم راه نمیره
😢 #هوی
💠یک چیزیش بدی تا راه بره
😊 #هوووووووی_یاعلی
🌟القصه این اشعار را بچههای روستا از سرشب،
دقیقا چند دقیقه بعداز افطار
تا حدود نیمهشب بیستوهفتم ماه مبارک رمضان
در قدیم میخواندند و از همه محلههای روستا
💫حتی سمت #گاریچه و نقاط دوردست در محله پائین مثل #حودا و #ملسکندر و ...
👂بهگوش میرسید
🔴 عرض کردم خدمتتان
👈که قبل از افطار بچهها با هم قرار میگذاشتند و #هماهنگ میکردند و در دستههای دو، سه، چهار، پنج و ... نفری و #خونهبهخونه و
#محلهبهمحله میرفتند
👭🕺👬در هر گروهی #یکی از بچهها که صداش از همه بلندتر بود اشعار را میخوند و بقیه جواب "هوی " را میگفتند
✅ در انتها کلمه "هوی" را با صدای بلندتر میکشیدند
💫 صاحبخونه، خودش یا خانمش یا پسر بزرگش یا دخترش ...
🔴😁 یکی از اعضا با
🍟🍔🌭 #خوراکی که در سینی داشت و گفتم معمولا نخودچی، کشمش، آجیل، پسته، نبات، قند، خرما، بیسکویت و... بود
✨میومد دم درب خانه و سراغ #انباردارگروه را میگرفت
😄معمولا یکی از بچههای گروه که از همه #بزرگتر و #قویتر بود،
یه گونی یا بخچه ای همراه داشت و انباردار گروه بود
☄ و خوراکیها را به او میدادند و در آخر مراسم که تقریبا #نزدیک سحر میشد يکجا مینشستند و اعضای گروه به اتفاق انباردار #خوراکیها را تقسیم میکردند
⚓️🏴☠⚓️ تازه اونم اگه به پست #راهزنانی که در دالانها و کوچههای تنگ و تاریک محله پائين نخورده باشند، که اگه اینطوری شده بود، تمام خوراکی هاشون به #بادفنا میرفت
👀🧙♂👁 بعضی از بچهها که معمولا #بزرگسال هم بودند در پایان شب در دستههای دوسه نفری جمع میشدند و در #مکانهای تاریک کمین میکردند و بچهها که میآمدند #سریع گونی خوراکیها را از انباردارشون به زور میگرفتند و پا به فرار میذاشتند ...
👩🦲👶👩🦲 بچهها هم گاهی وقتها دو نفر یا سه نفر را #انباردار میکردند تا در چنین مواقعی دار و ندارشون را نبرند
🔸یادش بخیر در دهه پنجاه که #برق سراسری نبود و اون اوائل هم برق حاجعباس پتوئی نیامده بود
👈 ادامه مطلب👇
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🌟 عالِمِ عامِلِ مالواجردی #او یڪ #روحانی بود
💠حاجملاعباس یکی از مؤسسین نخستین #هیئت روستای مالواجرد بود
✍نوشتهی : حجتالهصادقی
#قسمتهفدهم
🌐در محرم و صفر سال ۱۳۵۴ زمان #سخنرانی و #منبر مرحوم حاج ملاعباس گوشهای مینشستم و کاملا به صحبتهای ایشان و سائر #وعاظ مثل مرحوم حجتالاسلام والمسلمین
#حاجآقاسیدمحمدرضامسترحمی گوش داده آنها را در وقت دیگری مرتب برای خودم و بعد برای #بچههای همسایه بازگو میکردم
💠مرحوم حاج ملاعباس از همان #کودکی مرا #دوست داشت و در حسینیه و مسجد
یکی از مکان هائی که #دقائقی را مینشستم
در #کنار حاج ملاعباس بود
🔆 با #تعطیل شدن مدرسه در آخرین روز #خرداد سال ۱۳۵۶
و پایان #تحصیلات من در کلاس اول ابتدائی
👈در طول تابستان مادرم مرا نزد چند تن از #قاریان آن زمان مثل :
⚜مرحوم محمد اسماعیل علیسگر
⚜مرحوم حسین حسن
⚜مرحوم کربلائی عباس ابراهیم مشدی
👈برد تا خواندن قرآن را فرا گیرم
👈یکی دیگر از اساتید قرآنی من در آن زمان مرحوم حجتالاسلام والمسلمین
⚜ #حاج_شیخ_ملاعباس عبدالجباری بود
💠 از ماه مبارک #رمضان همان سال
علیرغم جثه کوچک و سن و سالی که داشتم به #سفارش مادرم هر روز بعد از اقامهی نماز ظهر و عصر و سخنرانی حاج ملاعباس در جلسهی
💠 #جزءخوانی قرآن که به آن #مقابله میگفتند
👈شرکت کرده در کنار حاج ملاعباس مینشستم
🌐چهار سال بعد از #تاسیس هیئت متوسلین به خامس آل عبا
👇توسط آقای
🌟 #حاجرضاصادقی
(حاجرضاعلیبرج)
👈سال ۱۳۴۷ در شهر ری
🔹ایشان به زادگاهش روستای مالواجرد
بازگشت و اواسط سال ۱۳۵۲ #اولین هیئت در مالواجرد را
👇با نام
💠هیئت متوسلین به قمر بنی هاشم حضرت #ابوالفضل العباس (سلامالله علیه)
👇با پیگیریهای زياد
و تشویق و همراهی مجدانه روحانی روستا
⚜مرحوم
حجتالاسلام و المسلمین
#حاجملاعباسعبدالجباری
👇به اتفاق
#آقایحاجرضانیکبخت (حاجرضامرتضی) تاسیس شد
👈 در اواخر دههی پنجاه ادارهکنندگان هیئت عبارت بودند از :
⚜مرحوم حاج ملاعباس #روحانی هیئت
✨حاج رضا صادقی (حاج رضا علی برج)
#موسس و مسئول هیئت
✨حاج رضا نیکبخت (حاج رضا مرتضی)
#مسئول هیئت
⚜مرحوم حسن عباس حسن
#صندوقدار هیئت
⚜مرحوم مصطفی محمد علی
#تدارکات هیئت
👈 در سال ۱۳۵۷ بنده خردسال ترین #عضو
هیئت قمر بنی هاشم (ع) بودم که شبهای دوشنبه و جمعه به صورت #سیار بود
#دورترین نقطهی محله پائین منزل کربلائی ابراهیم حسین ابراهیم
و دورترین نقطه در محله بالا
منزل مرحوم مصطفی محمد علی (خانهی عمهام)
و
#نزدیک ترین آن منزل حاجعباس علی صالح
و حاج رضا مرتضی به خانهی ما در کوچه حاجاحمد واقع در سرچشمه بود که شرکت میکردم
👇ادامه فرداشب...
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴آشنائی با جهادگرشهید محمدعلی نیکبخت
3⃣قسمتسوم
✍حدود ساعت ۱۰ صبح جمعه ۱۲ آذرماه ۱۳۶۱ اینجانب #حجتالهصادقیحاجمختار
و چندتن از بچهها
بالادست قلعهمحلهده بازی میکردیم که
#آقایاصغرنیکبخت
#مرحومکربلائیفرجاله
سراسیمه از راه رسید و به ما گفت : بچهها!
راننده میگعراقی
سریپل
زیر ماشینش کار میکرد که
ماشین خاموش شد و خودش همونجا زیر ماشینُش دار شده!!!
🚴دوچرخهای داشتم سوار شدم و با سرعت رسیدم سرپل
⭕️ترمز گرفتم تا سرعتم کم شود
🚴♂همینطور که از کنار میگعراقی گذر کردم آنچه اصغرفرجاله گفته بود را مشاهده کردم
🚴رکاب زنان با عجله آمدم سرچشمه
🚴♂درب مغازهی مرحومزینالعابدین رسیدم
و به ایشان و چندنفر دیگری که آنجا بودن خبر دادم
⚜مرحومحاجحسینقدمعلی با ماشین
⚜مرحومحاجعباسپتوئی که سواری شولت بژ رنگی داشت بلافاصله راه افتادند و رسيدند سرپل.
💫لباسجهادگرشهید را با قیچی و چاقو بریدن و او را با ماشین حاجعباسپتوئی به مرکزبهداشت حسنآباد بردند
😢متاسفانه تلاش همولایتیها برای
#احیای
#جهادگرمخلص
#بینتيجهماند
👇چراکه روح پاک و مطهرش
#ملکوتیشدهبود
💫از روزگار قدیم تاکنون دفن متوفیان گورستان تاریخی مالواجرد
بطور منظم انجام نشده
ضمن اینکه قبور متوفیان گروهی و خانوادگی بودهاست.
گلزارشهدای روستا در اصل قبرستان خاندان حاجعباس کربلائیباقر مالواجردی میباشد
#شهیدعلیاکبرنیکبخت
فرزند
مرحومحاجمیرزامحمدحاجحسین حاجعباس
#اولین
#شهیددفاعمقدس از ساکنان روستا هست که اواخر آبانماه ۱۳۶۱ در فکه (از مناطق عملیاتی جنوب)
ابتدا #مجروح شد و چند روز بعد در یکیاز بیمارستانها به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
🔷اهالی روستا پیکر مطهرش را اوائل آذرماه ۱۳۶۱
💫باحضور جمعیت انبوهی از بلاد بخش جرقویهعلیا
💠با شکوه خاصی تشییع و در قبرستان خانوادگی شان بهخاک سپردند.
🔶حدود یک هفته نگذشته بود که حادثه
#شهادت
#جهادگرشهید
#محمدعلینیکبخت
اتفاق افتاد و اهالی پیکر پاکش را مطابق آداب و رسوم گذشته
در قبرستان خانوادگیاش (حاجعباسیها)
#نزدیک
#برادرزادهاش
#شهیدعلیاکبرنیکبخت
دفن کردند.
#شهیدامیرناصرصادقی
#شهیدامیرحمزهنیکبخت
👇و
#آخرینشهیددفاعمقدس
#شهیدمحمدصادقی
مابین این دو شهید جای گرفتند.
#شهيدرجبعلینیکبخت
بعداز دوران دفاعمقدس شهید شد
#سمتراست
#اولینشهیدگلزارشهدایمالواجرد
بهخاک سپرده شد
💠 #ارواحشانشاد
💠 #يادشانگرامیباد
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd