ممنون دَم از سپیده، دَم از صبحدم زدی
ممنونم از دمیدن خورشید دَم زدی
ممنون دم از امید به آیندهای بعید
-آن روز روسپید که میخواستم- زدی=))))
ممنون که مشقهای شب روزگار را
ای صبح در نگاه تو جاری! قلم زدی
در کِسوتِ بهار به پاییزم آمدی:»
مفهوم فصلها را ممنون به هم زدی
ممنونم از تو، از تو که این خاطرات را
در متنِ بدترین لحظاتم رقم زدی!
از پیش من چه زود، چنان رود رد شدی
ممنون که چند ثانیه با من قدم زدی:))
#محمد_حسین_نجفی
#خاکستر_کوچه_های_ذهن
هدایت شده از چامه؛
ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی کنیم
ما حتی بر کره ی زمین هم زندگی نمی کنیم
منزل حقیقی ما
قلب کسانی است که دوست شان داریم
"جین استن"
`
بفرمایید🎍https://eitaa.com/kahandcoffe (کتابخانه خیابان نوزدهم)
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی کنیم ما حتی بر کره ی زمین هم زندگی نمی کنیم منزل حقیقی ما قلب کسانی است
جین استن»»»»»»»»
پس باید عرض کنم خدمتتون که بانو استن در قلب ما سالیان بسیاری است منزل و سکنا گزیدهاند! 🙃🙃
بسیار متشکرم بابت این تقدیمی بس منطبق با نظر دل🙏🏻☘✨
هدایت شده از 𝑺𝑻𝒀𝑳𝑬
نویسندهای گمنام ، که مردم تنها داستانهایت را میخواندند ،لذت میبردند و اما تورا نمیشناختند !
آن روز داستان جدیدت به مشکل خورده بود ،و ناچار بودی هرچه سریعتر رفعش کنی .
ولی افسوس که گویی ذهنت را قفل کرده باشند ،چیزی در آن پیدا نمیشد!
هوای سرد پاییز در کوچه پس کوچه ها میوزید و تا استخوانت را به لرزه میانداخت !
به ناگه کاغذی کوچک ،دستان باد را رها کرد و مقابل پایت ارام گرفت.
کاغذ را برداشتی و نگاهش نمودی!
تنها یک جمله بر رویش قابل رؤیت بود؛
[ خواندن برای افرادی که به دنبال بالا رفتن از حد معمولاند ،ضروری است!]
گویی ذهنت آرام شده است ،
راهت را کج کردی به سمت کتابخانهی شهر!
باید این را بگویم ،که داستانت پس از مدتی منتشر شد ،و به حدی رسید طرفدارانش را هیچگاه نتوانستی بشماری!
From me:@Street_Stockholm
For you:@kahandcoffe
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
نویسندهای گمنام ، که مردم تنها داستانهایت را میخواندند ،لذت میبردند و اما تورا نمیشناختند !
حقیقتا وقتی مطالعه کردم متن تقدیمیتون رو بسیار بسیار مشعوف شده و لذت بردم!! از انتخاب چنین جملهی عالی که یافتنش نزدیک به خودم دور از ذهن نیست، یک دنیای بینهایت سپاسگزارم🙏🏻🪴✨
جدا تو این کمخوابیها و فشار کاری خیلی خستگیمو در کرد. 🍂🍪🧋
Yanni-Prelude-Nostalgia.mp3
9.25M
At the first place, It's the first song i recall from my childhood...
It actuall streams during my whole life'til now and goes on(:
This takes me down into itself and makes me sunk...Like I'm stick in the world behind the song, and there's no way to scape... In spite of i personally don't want to abandon ((;
03:03
03:18
04:27
05:23
07:12
08:04
08:08
08:12
08:41
#Song
در قمار خودم برنده شدم
تو بیا هی مرا ببازان پس
بی تو یک خانهی پر از ابرم
تو بیا هی مرا بباران پس
یکباره حمله کن و بنه بوسه بر ورق
دل دل نکن، بنه که ببازم در این قمار
#امین_زمانیان
#سبزینه_های_خیال
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
_تقدیم به_ @kahandcoffe
ای وای ای وای🥲🥲🥲🥲🥲
تشکرااات!! واقعا بهش نیاز داشتم چقدر به جا و گوش نواز بود🤌🏽🤌🏽🤌🏽
خیلی دمتون گرم🍃✨🪴
#Song
4_6012597547430842221.mp3
11.09M
این اهنگ پر از غمه برای من... اصلا غمگین نیست ولی من رو یک غبار شدیدی از غم میگیره و حسای عمیقی که روحم رو درگیر میکنه، میاره با خودشـ...
Nighty 🌱✨
#Song
آمده حزن بی حد و از این سمت
رفته از دست من تمامی تو...
#امین_زمانیان
#سبزینه_های_خیال
The Chainsmokers - I Love U(1).mp3
7.72M
Tryin' to find a reason whay we can't work this out!(((;
When it ends, I'm convinced that u know it's not over..
All my love's gonna fade, unless u're coming over!:D
Do u think of my voice when your city gets colder?!=)))))
01:50
01:54
#Song
هدایت شده از - قرین -
آیا کسی هست که پابهپای آنچه که من
برایش مینویسم ، برایم بنویسد ؟ ..
هدایت شده از Careless Whisper!
سخن گفتن با کلمات دشوار ترین کار است، زمانی که میدانم هرگز و هیچ موقع کافی نخواهند بود؛
هدایت شده از Careless Whisper!
تلخ ترین چیز بین ما
این بود که شدیم دوتا
غریبه که همه چیو راجب هم
میدونیم؛ (شایدم هیچ چیو)
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
سخن گفتن با کلمات دشوار ترین کار است، زمانی که میدانم هرگز و هیچ موقع کافی نخواهند بود؛
در گلو میشکند نالهام از رِقت دل؛
قصهها هست ولی طاقت ابرازم نیست...
#هوشنگ_ابتهاج
#سبزینه_های_خیال
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
𝘖𝘩, 𝘴𝘪𝘮𝘱𝘭𝘦 𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨, 𝘸𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘩𝘢𝘷𝘦 𝘶 𝘨𝘰𝘯𝘦?!
𝘐'𝘮 𝘨𝘦𝘵𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘰𝘭𝘥, 𝘢𝘯𝘥 𝘐 𝘯𝘦𝘦𝘥 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 𝘵𝘰 𝘳𝘦𝘭𝘺 𝘰𝘯;))
𝘚𝘰, 𝘵𝘦𝘭𝘭 𝘮𝘦 𝘸𝘩𝘦𝘯 𝘶'𝘳𝘦 𝘨𝘰𝘯𝘯𝘢 𝘭𝘦𝘵 𝘮𝘦 𝘪𝘯?!..
𝘐'𝘮 𝘨𝘦𝘵𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘵𝘪𝘳𝘦𝘥, 𝘢𝘯𝘥 𝘐 𝘯𝘦𝘦𝘥 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘸𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘵𝘰 𝘣𝘦𝘨𝘪𝘯«":
𝘈𝘯𝘥 𝘪𝘧 𝘶 𝘩𝘢𝘷𝘦 𝘢 𝘮𝘪𝘯𝘶𝘵𝘦, 𝘸𝘩𝘺 𝘥𝘰𝘯'𝘵 𝘸𝘦 𝘨𝘰[[=
𝘛𝘢𝘭𝘬 𝘢𝘣𝘰𝘶𝘵 𝘪𝘵 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘸𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘰𝘯𝘭𝘺 𝘸𝘦 𝘬𝘯𝘰𝘸?!
𝘛𝘩𝘪𝘴 𝘤𝘰𝘶𝘭𝘥 𝘣𝘦 𝘵𝘩𝘦 𝘦𝘯𝘥 𝘰𝘧 𝘦𝘷𝘦𝘳𝘺𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨;
𝘚𝘰, 𝘸𝘩𝘺 𝘥𝘰𝘯'𝘵 𝘸𝘦 𝘨𝘰?!
#Tuneful
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
𝘖𝘩, 𝘴𝘪𝘮𝘱𝘭𝘦 𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨, 𝘸𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘩𝘢𝘷𝘦 𝘶 𝘨𝘰𝘯𝘦?! 𝘐'𝘮 𝘨𝘦𝘵𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘰𝘭𝘥, 𝘢𝘯𝘥 𝘐 𝘯𝘦𝘦𝘥 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 𝘵𝘰 𝘳𝘦𝘭𝘺 𝘰𝘯;)) 𝘚𝘰, 𝘵𝘦𝘭𝘭
keane_somewhere_only_we_know.mp3
7.53M
ولی من عاشق زندگی کردنم. صبح زود پاشم بدو بدو کارامو بکنم، خودمو در درس و محیطی که روحم ارامش داره، غرق کنم. مردمو ببینم. مردم، مردم، مردم!... دختربچهای با خواهر بزرگترش بشینه تو اتوبوس و کل مسافت رو ریز ریز باهم بخندن، زوج جوانی که طاقت ندارن دور از هم بشینند و در میانهی اتوبوس خالی میایستند به گفتوگو، پیرمردی با تسبیح وارد میشه و هر چند ثانیه بلند میگه الهی شکر و...
وقتی تو خیابون قدم میزنی و مردم رو مشغول زندگی کردن میبینی، اون حس>>>>>>
از کنار مدرسه عبور میکنی و پدر و مادر هایی که منتظرن فرزندانشون تعطیل بشوند،.... اینها برای من نشونهای از زندگی هستش. چرا سختش کنیم؟! وقتی میشه به آسونی ازش لذت برد و لبخند زد.
وقتی مردم لبخند میزنند، تو هم لبخند میزنی. این یعنی ما داریم زندگی میکنیم. با همهی خوب و بدش ما داریم زندگی میکنیم و از همدیگه مراقبت میکنیم.
شهر منبع تغذیهی روحه، یک تراپی تمام عیار و رایگان. از تک به تک دیواری شهر تجربه و نصیحت میریزه پایین، سایدهای گوناگون زندگی رو شما نظاره میکنید و متوجه میشید که شما تنها نبودید؛ در هیچیک از اون لحظات سخت شما تنها نبودهاید.
(There's no dubiety that's one of my most FAV)
#Song
#Human_being_human
#ریوجی
#روشنترین_رنگ_لحظهها
هدایت شده از ‹ 𝙋𝙖𝙣𝙖𝙝𝙦𝙖𝙝 | 🇵🇸 ›
+ هروقت از تو شعر می سرودم
آسمان ابری میشد و خورشید پنهان !
آیا این بود رسم عاشقی
آیا این بود دلگرمی خورشید !
شبانگاه که به رخسار ماه خیره میشدم ،
و سرم را به روی شانه هایش می گذاشتم
غصه دل برایش باز گو میشد ؛
گویا او و شب تیره شنوای سخنان و شعر های من بودن .
از آن به بد ماه و شب تیره شدن همدم و هم راز گریه های شبانه من ؛ من فقد با تو گویم راز دل ای ماه من پس بر ملا مکن غم های دل
یار من رفت دگر یاری ندارم پس تو بمان یار و غم خوار دل :)
تو بودی که در آن شب های تیره کنارم نشستی ،
عجب شاخه گل ها به پایم شکستی .
توی شبهات اگر اون ماه رو داری من آن ماه را به تو دادم یادگاری ؛
- کرشمه .
به دلم چنگ باش، اما باش
ناهماهنگ باش اما باش
خطر و خون و انفجار و غبار
همه جا جنگ باش، اما باش
نالهی باد در بهارم باش
گریهی باغ در انارم باش
خون پاییز در رگانم شو
خنجر تیز در کنارم باش
بر سرم سرگذشت خاکم باش
خوردگیهای اصطکاکم باش
باش در قطعی سیاهرگم
لحظهی حتمی هلاکم باش
کشتهی خواب باش، اما باش
حوض بیاب باش، اما باش
زنگ بین دو استراحت من
روی اعصاب باش، اما باش
غم برگشتهی درونم باش
بدترین حالت جنونم باش
رگ با پیچ و مهره بستهی من
خفگی با طناب خونم باش
زود یا دیر باش، اما باش
عشق بی پیر باش، اما باش
گره افتادن و بریدن من
غمِ تغییر باش، اما باش
مرگ مظروف و ظرف در من باش
یک شنود از دو حرف در من باش
بکش و تکّه تکّه دفنم کن
اوج و تاثیر و ژرف در من باش
دیر یا زود باش، اما باش
از سرم دود باش، اما باش
ارتفاعِ تورمِ غمِ من
حجم کمبود باش، اما باش
شامهی کورم و تو فردا باش
تنهی سوزم و تو گرما باش
آخرین نسل را نجات بده
پسر نوحم و تو دریا باش
سالها قهر باش، اما باش
بند این نهر باش، اما باش
سر این سادگی معامله کن
دختر شهر باش، اما باش
کفنم باش، خاک گورم باش
خارج از خاک گور، نورم باش
من دیوانه را تمیز بده
سقف ویرانهی نمورم باش
دل در خون تپیدهی من باش
نفسِ نم کشیدهی من باش
به هلاکت رسیدهی تو منم
به حیات آرمیدهی من باش
افق دور باش، اما باش
در افق گور باش، اما باش
یک بهار موقّت کوتاه
گل و شیپور باش، اما باش
#حسین_هدایتی
#قهوه_های_آرام
#خاکستر_کوچه_های_ذهن
هدایت شده از Motivation🇵🇸
کل سال دارم میدوعم درس میخونم تفریح میکنم مشوش و آشوب میشم سر مسائل این دنیا هی راهمو گم میکنم و سردرگم میشم و تهش وقتی مُحَرم میشه باز یادم میاد که هیچی جز خودش مهم نیست، که دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ، که این چیزا خیلی فانی و حقیرن و اصل چیز دیگه ایه:)