eitaa logo
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
591 دنبال‌کننده
300 عکس
36 ویدیو
7 فایل
♦️ آموزش تخصصی شعر و نویسندگی ✒️📚 💌 پرواز در دنیای ادبیات گروه همراهان پاک‌نویس: https://eitaa.com/joinchat/1348534631C0c1e9e59aa ارتباط با ادمین: @fateme_imani_62 وبگاه؛ fatemeimani.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 برای خواندن کامل مطلب و نمونه‌های دیگر، روی این لینک بزنید. https://mitrajajarmi.com/29 یا کلمه‌ی «آنافورا» را در گوگل جستجو کنید. @paknewis
✍️ یکی از مقاله های جالب درباره‌ی آرایه‌ آنافورا، نوشته‌ی آقای هادی هادیان هست با این عنوان: «تمرین آنافورا : وقتی که قافیه در ابتدای جمله ظاهر می‌شود» http://hadihadian.ir/2022/11/23/anafora-practice/ این عنوان یادآور آرایه‌ی تکرار در شعره. تکرار کلمه یا جمله، گاهی به شاعرانه‌شدن نوشته ما کمک میکنه. حتماً امتحانش کنید. 🔺نکته اینه که جمله‌های زیادی بنویسید و حتا چند روز این تمرینو ادامه بدید. ☘️ @paknewis
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
دو نمونه از در شعر دو کتاب از آقای محمدرضا عبدالملکیان که همه‌ی شعرها با این دو جمله شروع میشن : حالا که آمده ای ... حالا که رفته‌ای ... @paknewis
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
و یک نمونه هم کتابی از آقای «حمیدرضا شکارسری» به نام «شکل‌های فروتنی» که همه شعرها با این جمله شروع میشن: «چه فروتن ...» 🔺این کتاب در فیدیبو هم موجوده. @paknewis
نمونه از نسخه الکترونیکی کتاب «شکل‌های فروتنی» @paknewis
(۱) خوشبحال مرده‌ها... - مرده‌ها نگران آینده نیستن. - مرده‌ها به مرگ فکر نمی‌کنن. - مرده‌ها به پزشک نیاز ندارن. - مرده‌ها خسته نمیشن. - مرده‌ها شکست نمی‌خورن. - مرده‌ها خیط نمیشن. - مرده‌ها کثیف نمیشن... (۲) طفلک مرده‌ها... - مرده‌ها هوس قهوه نمی‌کنند. - مرده‌ها زیر بارون خیس نمیشن. - مرده‌ها جواب تلفن عزیزشون رو‌نمیدن. - مرده‌ها شب جمعه‌ها منتظرترن. - مرده‌ها نگران عزیزانشون هستن ولی... شما هم اگه این تمرین رو انجام دادید و دوست‌دارید به اشتراک بگذارید، با این هشتگ : توی گروه بذارید: https://eitaa.com/joinchat/1348534631C0c1e9e59aa
4_5994530325118586759.mp3
11.36M
مرا به‌خاطر دل شکسته‌ام ببخش...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریده ای از کتاب: «وقتی من کوچیک بودم ، با خانوادم رفتیم کنار دریا. خواهرم همیشه سنگ های بزرگی پیدا میکرد و از روشون می پرید تو آب ، شیرجه میزد و بعد برمیگشت روی آب . من همیشه بالای سنگ وایمیستادم، و اون از توی آب داد میزد بپر بریت ، فقط بپر! وقتی اون بالا وایسادی و پایین رونگاه میکنی فقط یه لحظه واسه پریدن خودت رو آماده حس میکنی. اگه این کارو کردی ، اونوقت جرئتش رو داری . اما اگه اون لحظه رد بشه و منتظر بشی تا دوباره سراغت بیاد ، هیچ وقت جرئتش رو پیدا نمیکنی و نمی پری.» 🔺پ.ن: شاید بریت ماری اول یه آدم غیرقابل درک به نظر بیاد، اما کم کم به ترتیب قاشق و چنگال توی کشوها عادت می کنید ، دلتون برای گل های بالکن تنگ میشه و در آخر هم مثل بریت ماری جرئت پریدن پیدا می‌کنید. اگرهم نه وقتی کتابو بستید حتما مثل بقیه کاملا حس میکنید که « بریت ماری اینجا بود». @paknewis