eitaa logo
پراکنده_دل!
572 دنبال‌کننده
299 عکس
120 ویدیو
27 فایل
کانال شخصیم! سعی میکنم بیشتر بنویسم! تاملات! شطحیات! @nashr313 علوم تربیتی موسسه امام خمینی / درس خارج حوزه علمیه قم
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ْ استراتژی میدانی خداوند برای رهایی بندگانش از بن بست های روح، بلکه کل بن بست ها، خلق حسین بن علی است. یا عبادالله! متنعم شوید از حسین که اگر تشنه از آب گوارا ننوشد و به هلاکت افتد، خودش تقصیر کرده و مستحق ملامت است. آب مایه حیات است یعنی حسین آفريده شد برای حیات بشریت. برای آنها که زمین گیرِ عادات خود شده اند، برای آنها که دچار رکود روح شده اند و در باتلاق ضعف ها و تکرار ها گرفتار آمده اند می گویم: اگر حسین ندارید نگران باشید. زین پس بجای حسین بن علی بگویید مُحیی القلوب، بگویید محیی الأموات. ْ @mosannef
انقدر بود که نمیشد فقط به استوری ایسنتا اکتفا کرد. من از این جمع فقط مهدی گلستانی رو میشناسم که حالا بچه های تیمش بهش میگن حاج مهدی! شاید نهایت یکی دوباری که دانشگاه براشون منبر رفتم، دیده باشمشون و چندباری هم تلفنی با عشوری حرف زده باشم. خلاصه‌ی قصه اینه هیچ دخل و سنمی به هم نداریم و نخواهیم داشت اما انقدر میفهمم که حال و هوای خوبی دارند! خودشون الان متوجه نمیشن اما مجموعه های زیادی هستند که چه بسا بهتر و قوی تر از این بچه ها کار می‌کنند ولی حال خوبی ندارند! نعمتیه واسه خودش! شاید حاصل شمه هایی از اخلاصشون باشه، شاید حاصل رشدی که با استقامت و تحمل فشارها کرده‌ان، شاید بابت سرسپردگی به آرزوها و آرمان هاشون و هزارتا شاید دیگه که قابل محاسبه‌ی مادی نیست و رنگ الهی داره (صبغة الله و من احسن من الله صبغة...) اما مهدی... امیدوارم بزرگش کرده باشه این یک سال مسئولیت! یک سالی که ناخودآگاه چندتا چالش جدی براش داشت که از تجمع ها و میدون داری هاش شروع شد تا تهدیدها و فحش هایی که خورد و داد و مطالبه کرد! به خودشم گفتم که این موقعیت پیش بینی نشده یک موهبت الهی بوده که باید به فال نیک بگیره و ازش درس بگیره. همیشه مکررا به تیم های دانشجویی عرض کردم که فرصت کنش دانشجویی توی این تشکل ها رو از دست ندن تا ساخته بشن. قرار گرفتن توی این موقعیت های خواسته و ناخواسته، باطن آدم ها رو نشون میده؛ تازه اینجاست مجبوری تواوج فرماندهی و کانون توجه‌بودن بری یه گوشی بشینی و خودتو درمان کنی! امیدوارم مهدی هم به درمان روحش سرعت ببخشه! تبریک به علی آقای صداقت که سال بعد از این حرف ها میخوام براش بزنم..
: : ۲. مغرور و شکل گرفته و سرشار: غرور خود را فریفتن است و خشنودی از خویشتن؛ دلخوشی به دارایی هاست و فرار از خواستن ها. و این غرور است که قناعت می‌آورد و قناعت، رکود تحجر و مرگ. و این فاجعه انسان است که شکل بگیرد، اما سنگی بماند و ریشه هایش را قطع بکند و بارور نگردد... انگیزه این از خود راضی بودن و سنگی شدن‌ها، گم کردن معیارها و میزان‌هاست (قناعت به معیارها و ارتباط ها و میزان هایی که در حد و قدر ما نیستند)... اینها میبینند چه بهره ها به دست آورده اند و چه راه هایی طی کرده اند و چه مراحلی را پشت سر گذاشته اند در حالی که داده ها ملاک و معیار نیست، که نتیجه و بازدهی میخواهد. و بازدهی ها خود عنوانی ندارند، که نسبت گیری میخواهند. این حماقت است که سرعت یک ماشین را با الاغ شَل بسنجند. سرعت ماشین را با قدرت موتوری اش می‌توان سنجید... ما در حالی که سرمایه "مالک ها" را داریم، کارمان زارتر از "زبیرها"ست. این درست است که هزارها نفر را تربیت کرده ایم و هزارها برنامه پیاده کرده ایم؛ ولی می‌توانسته ایم بیشتر از آن ها و زیاد تر از این ها را، آن هم همراه روشی بهتر و راهی نزدیک تر تربیت کنیم و به دست آوریم... پ،ن: این ها را مشغول کنید؛ بگذارید گمان کنند استفاده میبرند و بزرگ میشوند! ارتباط دارند و سود میجویند! اما واقعیت این است غرق در روزمرگی ها و پروژه هایی کوتاه قامت در حالی چشم باز خواهند کرد که برای رسیدن به نقطه اول هم دیر شده است! این ها اگر خود را نیابند و با شرایط تطبیق نداده و تسلیم شوند همه دستاوردهایشان را بدون اینکه بفهمند از دست رفته خواهند دید! درد کشیدن ها، استفاده از تجربیات گذشته و حرکت و حرکت و حرکت تنها راه پیش روی اوست!
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما که هستیم؟! حسرت های علی کجا و ما مدعیان بی مقدار و ضعیف النفس! بعضی آدم ها برای علی (علیه السلام) هم تکرار نشدنی هستند! قدر حقیقی‌شان را فقط علی میداند و بقیه شنیده اند.. بعضی وقت ها که گله میکنیم این ها را میشنویم و خجالت میکشیم... شهادت قسمت خودمون و رفقای ما ان شاءالله قبلش از این آه و حسرت ها قسمت ما
قولِ النبيِّ صلى الله عليه و آله : إنَّ الشِّركَ أخفى مِن دَبِيبِ النَّملِ على صَفاةٍ سَوداءَ في لَيلَةٍ ظَلماءَ همانا شرك نا محسوستر از راه رفتن مورچه در يك شب تاريك بر روى تخته سنگى سياه است امان از شرک های خفی، عدم اخلاص ها و دعوت به خودها شرمنده ایم از این ناخالصی ها که همه را فلج میکند و راه موانع و انسداد را هموار... به اندازه‌ی یک لحظه!
📜 🍃 علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری‌اسلامی صرف کنید... ➕گوشه‌هایی از وصیت‌نامه سیاسی-الهی امام خمینی (ره) ✅ @EMAM_COM
در سایت جامع امام خمینی (امام دات کام) سلسله محتواهایی پارسال برای رحلت کار کردیم که امسال بازنشر میشود قسمت هایی از وصیت نامه را گزینش کردم که به حال امروز جوانان و مردم ما می‌آید! حرف های امام زنده است.. جهت ها و افق ها را تنظیم میکند! در عین سادگی تکانمان میدهد! یکی از بهترین دوره های طلبگی حقیر دوره ای بود که با یکی از اساتید برجسته در قالب طرحی، گزینشی از مهم ترین پیام ها و آثار استراتژیک امام مثل منشور روحانیت، منشور برادری، پیام به قطعنامه و حج و... را میخواندیم تک به تک جملات، اشاراتی داشت که وقتی استاد باز میکرد بال و پر در می آوردیم وصیت نامه هم دنیایی از معرفت ناب اسلامی‌ست. گاهی کم لطفی میکنیم اگر گروهی از بچه ها چه اساتید چه رفقا، پایه بودند دلم میخواهد تا روز رحلت چه مجازی چه حضوری وصیت نامه را تحلیلی مباحثه کنیم. ترجیحا اگر گروهی از دانشجویان یک دانشگاه و یک رشته‌‌ی تحصیلی آماده باشند تطبیقی تر گفت و گو خواهیم کرد سلسله عکس نوشت ها و پوسترها هر روز در کانال امام بارگذاری خواهد شد دنبال کنید https://eitaa.com/parakande_del
اینم ممنون از پیگیریتون خودم توقع نداشتم بخونید. فک میکردم تخصصی طوره😅 ان شاءالله فردا پس فردا شب فیش بعدی چشم
اوج احساسات و انگیزه بخشی حوزه😂 ما در حال تقسیم شدن به چند قسمت مساوی هستیم عزیزان دلم، پیامک میفرستند😅 باید جواب داد: تموم شد؟! خیلی تاثیرگذار بود🤪😊 ولی خداییش اگه مطمئن نبودیم به این ذخیره و توشه‌ی الهی، دیگه با این فشارهای داخلیِ بعضی شیوخ عمامه به سر، خیلی وقت پیش لفت داده بودیم نون حوزه رو میخوریم همه زندگی و تبلیغمون رو از حوزه داریم تومهد حوزه کلی برنامه برای آشنایی و معرفی حوزه و شناسایی مستعدین میتونیم داشته باشیم بعد به زور میکشونیم سمت دانشگاه هیچ، طرف مقابل هم متهم میکنیم چشم و گوش بچه ها رو میبنده میفرسته حوزه! انگار پذیرش و گزینش و مشاوره و تشخیص نداره حوزه، مستقیم میرن وسط کلاس ها!!! بابا علاقه داشته از بین هزارتا متقاضی و تست روانشناسی و سه مرحله پرسش نامه و مصاحبه و... بهترین مدارس علمیه‌ی قم قبول شده، اونا هم خودشون بلدن خانواده رو راضی کنن یا بفهمن به درد این فضا میخوره یا نه! من و تو چی کاره ایم رایش رو بزنیم آخه! خلاصه علی برکت الله...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الَّذِي ارْتَضَيْتَهُ وَرَضَّيْتَ بِهِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ. عیدتون مبارک⚘
خب توی دومی سعی کردند دوزشو بیشتر کنند جذاب تر به نظر برسه بلکه اینطوری سریالی توی انگیزه بخشی قوی تر بشیم😅
4️⃣ ذیل عنوان تربیت حماسی چند مدل تربیتی مطلوب در مقابل شیوه های مرسومی از تربیت در خانواده ها و مجموعه ها قابل بررسی است که در هر کدام از فیش های آینده به صورت مصداقی و واضح به یکی از این سبک ها اشاره خواهم کرد: ▶️ تربیتی مستقل و همراه (مقابل تربیتی محدود کننده و حراستی) به خاطر دارم چندین بار این مثال را حاج اقای حاج علی اکبری بیان کردند که در مصاحبه ای پیاده شده: (طولانیه ولی خوندنی؛ دقیق تامل کنید. دلم نیومد بعضی تیکه هاش حذف بشه!) " از ویژگی های تربیت حماسی این است که در این سبک تربیتی سهم مربا و تربیت شونده بسیار زیاد است و با مشارکت فعال خود عنصر تربیت شونده صورت می گیرد؛ بر خلاف شیوه های مرسوم و مذمومی که سهم عنصر تربیت شونده بسیار کم و اندک است و بیشتر کار تربیتی از نوع حراست و صیانت اداره ها و متاسفانه بعضا مدارس است و نه از نوع «شدن» در تربیت حماسی که فضا را طوری آماده میکنیم که فرد «بشود» و «ببالد» خودش انتخاب کند و درگیر شود. البته این تفاوت در روشها و مبانی است که مشخص میکند در سبک تربیتی مان باید چگونه برخورد کنیم. یک مسئله تخصصی است که مربی میفهمد آخر بعضی وقت ها هر کسی فکر میکند با دیدن فلان عارضه‌ی نامطلوب اول کار میتواند دخالت کند! آیا ما بیشتر روی بصیرت و آگاهی عنصر تربیت شونده کار کنیم یا او را در پس پرده تربیت کنیم؟! در تربیت حماسی ما دائماً فرد را با روشن بینی و آگاهی، قدم به قدم پیش می بریم. اصلاً سبک تربیتی اصیل همین است که دائماً فرد را از مواقعی که در آن هست با خبر کنیم تا او خودش را درگیر کند و جلو برود؛ به خلاف شیوه های ظاهر گرا و تبلیغی که مع الاسف امروزه در خیلی جاها از آن روش استفاده میشود؛ و چند سال بعد خودش را نشان میدهد! این بچه تا اخر محدود و در پس پرده نمیماند که! این روش موجب میشود تا شخص در محیط اداری و رسمی با چهره ای کاملا مثبت، محاسن، دکمه پیراهن تا بالا بسته انگشتر عقیق مبادی آداب و... ظاهر شود همه به به و چه چه؛ اما همین فرد در محیطی خارج از فضای رسمی روحش کاملا متفاوت! من یک مثال میزنم در دنیای امروز که ما با رسانه های متعدد در محیط خانه یا هر جای دیگری مواجه هستیم، سبکهای تربیتی در مواجهه با این رسانه ها چه رویکردی دارند؟ در مدل های محدود کننده و متحجر و حراستی دائما سعی میکنند که کودک، نوجوان یا جوان با این رسانه ها روبه رو نشود؛ با تلویزیون روبه رو نشود؛ فلان فیلم یا سریال را نگاه نکند (البته من هم به جد معتقدم که برخی از دیدنی ها را هرگز نباید ببیند، ولی برای اینکه هیچ وقت نبیند ما مقدمات دیگری در سبک تربیت حماسی لازم داریم) کسی که تلویزیون را حذف میکند یا به یک شکل دیگری بچه را سرگرم میکند، در واقع از یک واقعیت فرار میکند؛ در حالی که این روزها از این واقعیتها نمیشود گریخت. دوم اینکه به نوعی خودش را فریب میدهد؛ یعنی اگر فرزندش اینجا ندید جای دیگری نمیبیند؟ سوم اینکه فردا که همه چیز در یک گوشی کوچک تلفن همراه در اختیار بچه ها قرار میگیرد آیا این روش جواب میدهد!؟ اینها در حالی است که سبک تربیتی مستقل برای بچه که همراه اوست و فعال کنشگر و مصون سازی میکند همچون تربیت حماسی به شما میگوید که بگذارید بچه ببیند اما با ملاحظاتی؛ اختصاصی به تلویزیون هم ندارد؛ در محیط بیرونی اجتماع هم باید همین طور باشد چون آنجا هم تربیت متحجر و محدودکننده میگوید که اینجا نبریدش آنجا نبریدش و... . تجربه هم نشان داده که این روشهای تربیتی کارآمد نیست این در حالی است که در تربیت حماسی شما باید کودک را به تفکر انتقادی مجهز کنید من به دوستانم هم میگویم که از همان اوایل که کودک به دیدن فیلم و سریال و کارتون علاقه مند میشود، شما همراهش باشید و دائما نگاه انتقادی را به او منتقل کنید در تربیت حماسی مربی همراه با تربیت شونده است. من شخصاً این را تجربه کرده و جواب گرفتم مثلا شما که کنار بچه مینشینی در حال دیدن نقد کرده و نگاه انتقادی او را تقویت میکنید مثلا در صحنه ای که اصول اخلاقی رعایت نمیشود من میگویم این خیلی جلف بود یا بد صحبت کرد. این بچه در سالهای بعد دقیقاً همین را به خود من تحویل میدهد! یعنی با دیدن یک صحنه ضداخلاقی و یک عمل ناهنجار، اینها را یادآوری میکند البته ممکن است از شما سؤال کند که چرا به است؟ که باید بیشتر توضیح دهید؛ حتی اگر سؤال هم نکند در وقت دیگری حتما باید چرایی حرفهایتان را برایش تبیین کنید این یک مثال روشن و عینی از تربیت حماسی بود که فرد علاقه مند میشود صحنه هایی را که میبیند نقد و ارزیابی کند. اما اگر نگاه انتقادی و ارزیاب را درست نکنید و او را مستقل بار نیاورید و به جای همراهی ناظم و نیروی حراستی باشید او قطعا روزی هضم و جذب میشود.
پس غرض اینکه اگر بنا شد ما به سبک حماسی دانش آموزانمان را تربیت کنیم فضاهای کلاسمان و ادبیات معلم هایمان باید تغییر کند و جنب و جوش و پویایی نوجوان تا حد خیلی زیادی مورد قبول قرار بگیرد. در تربیت حماسی مربیان باید بسیار توانمندتر از الان باشند؛ باید سعه صدر زیادی داشته باشند؛ خودشان را پایین بیاورند چون قرار است که با بچه ها همراه باشد.. نکته دیگر در تربیت حماسی این است که ما باید در مراتب مختلف، تربیت شونده ها را در شرایط سخت و در معرض انتخاب قرار دهیم او باید دائم با چالش روبه رو شود و از این نباید ترسید ما حتی در همین روش، ورزشهای خاصی را هم پیشنهاد کنیم چون در تربیت حماسی جسم باید کاملا با روح همراهی کند. بنده در این شیوه تربیتی از کوهنوردی بسیار استفاده میکنم و همیشه هم آن را پیشنهاد کرده ام. گمان هم نمیکنم که در مدلهای طبیعی تربیت جایگزینی برای کوهنوردی پیدا شود که همزمان هم روح را تربیت کند و هم جسم را. بچه ها در کوه با موانع روبه رو میشوند؛ با خطرها دست و پنجه نرم میکنند و البته همین شرایط میتواند در فضاهای مدرسه ای هم اتفاق بیفتد به خلاف مدلهای برخی مجموعه ها و خانواده ها که فکر کرده اند مسئله صرفا تقویت بازو و کمربند فلان رنگ گرفتن است که بگوید پسرم فلان مدرک را دارد! کجای این ورزش همراهی تربیتی شما برای هماهنگی روح و جسمش بوده؟! تربیت های مستقلی که همراه متربی تجربه میکند و یادش میدهد او را حماسه ساز خواهد ساخت."
✍️ یکی از شاگردان مرحوم علامه مصباح یزدی در توضیح صحبت حضرت آقا در مورد ایشون که آقای مصباح اهل ابتکار بود می فرمودند که: ابتکار داشتن یعنی راهی را انتخاب کنی که کس دیگری تا به حال انتخاب نکرده و مسیری رو بری که کسی نرفته؛ ما یک وقت در مسیر معمولی می رویم که آسفالت شده و مرتب است اما یک وقت مسیری می رویم که تونلی در دل کوه می کنیم هم مسیر سختی است و هم جدید. این نکته خیلی برای من جالب بود که استاد پرسیدند: می دانید چرا آقای مصباح اهل ابتکار بود؟ در ذهنمان دنبال جواب می گشتیم که استاد گفت: چون از تنهایی نمی ترسید. یکی از اقتضائات راه جدید اینه که ممکنه نزدیکترین افراد هم تو رو انکار کنند و دیگه کسی دور و برت نباشه، آقای مصباح از اینکه روزی برسه که هیچ کس او رو قبول نکنه و همه ازش فاصله بگیرن نمی ترسید برا همین اهل ابتکار بود. @mosalmanekhomeini
⚜️ *بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (علیه السلام) برگزار می‌کند:* *🔰 جلسه بازخوانی وصیت‌نامه امام خمینی* 📌 با موضوع: *♦️وصیت‌نامه امام خمینی‌ (رحمه‌الله علیه) و چشم‌انداز تمدنی انقلاب* 💠 با حضور: *حجت‌الاسلام محمودی* (مدرس دانشگاه) 🗓️ تاریخ: *یکشنبه ۱۴ خردادماه ۱۴۰۲* 🕘 ساعت: *۱۷:۰۰* ❗ لینک مجازی برگزاری جلسه: https://gharar.ir/r/e4bd5b54 ** _____________________________ 🇮🇷 *بسیج‌دانشجویی‌دانشگاه‌امام‌صادق(ع) در بله* 🆔 @Hadithevelayat 🆔 @Basijisu_ir 🖥️ www.BasijISU.ir
حضرت امام خامنه‌ای: ‏طلبه‌ی بسیجی زیر شکنجه‌ها به شهادت می‌رسد، اما حاضر نیست چیزی را که دشمن میخواهد، بر زبان بیاورد. ۱۴۰۲/۰۳/۱۴
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙| کار برای خدا شکست ندارد🪴 کسانی که برای خدا کار می‌کنند هیچ وقت باخت در آن نیست.. آنهایی که برای دنیا کار می‌کنند باخت دارند ، قیام برای خدا، عمل برای خدا، این هیچ وقت شکست ندارد. 🌱|@Khakriz_mediaa
در پاسخ پست جدید دکترظریف با ادبیات همیشگیِ سانتال مانتال و درددل گونه‌ی لجن پراکنانه اش، پست اینستاگرامی آقارسول عزیزی عضو تیم اول طلبگی‌‌مون از تناسب توان و امکانات نبی مکرم در جنگ بدر خواندنی بود. مراجعه کنید mirzaa118 لطفا بقیه بچه ها هم بیشتر قلم بزنند! اگر هم پیج اینستا یا محل انتشاری چیزی ندارند همین کانال خدمت شما با عنوان منتشر میکنیم حق التالیف نمیدیم ولی حق انتشار هم نمیگیریم😊😛
1️⃣ ✏ علی طهرانی علوم سیاسی دانشگاه تهران تیم سوم دانشجویی «اقرا باسم ربک الذی خلق» وقتی که از کوه حرا پایین می آمد تنها بود، به خانه که رسید، فرمود: «زملونی و دثرونی» مرا بپوشانید چه بسا استراحتی میطلبید.. «یا ایها المدثر قم فانذر» استراحت از آنِ تو نیست! چه کسی فکرش را می کرد که یک نفر اینگونه عالم را به هم بریزد؟! هزار و اندی سال بعد؛ در آن اوایل، چه کسی فکرش را می کرد که یک نفر جهان را انگشت به دهان کند، آن هم با کاغذ و قلم بیانیه! چند سال بعد؛ در حالی که در ورود سیم خاردار ممنوعیت داشتیم، جوانان خط امام جلوی قریب به ۳۰ کشور ایستادند.
گرایش تاریخی ما این است،
شما را نمی‌دانم.
اگر تاریخ گواه نبود چه داستان ها که نمی ساختید! اما معلم تاریخ زنده است و درس می دهد. حداقل دفتر تاریخ را ورق بزنید! این ادبیات را در کلاس درس شنیده بودم و در پاسخ به سوالم چنین جوابی گرفتم. امان از این تفکر ایستاده در دانشگاه! به گمانم سری به شناسنامه‌تان بزنید، اگر رد پایی از اسلام بود، ممنون می‌شویم این تابستان را وقت بگذارید و یک دوره طرح ولایت شرکت کنید، خالی از لطف نیست! مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی‌تان نیاز به مداوا دارد! ابزار و امکانات را چه می‌بینید؟! در حیطه کاری خودتان: برجام شرح حدیث آرزوی رفیق خودتان بود، چطور آن زمان به ذهنتان نرسید که امکانات ندارید؟! شما بودید که دوره بعد هم پافشاری کردید!! اصلا اگر امکانات نداشتید چرا قبول زحمت کردید؟! شما و رفقایتان حتی همان امکانات حاضر را هم از ما گرفتید! گزارش آژانس: بیش از ۴۵۰۰ سانتریفیوژ از فردو و نطنز جمع آوری شد! امکانات دیپلماسی نداشتید، لااقل به امکانات کشور رحم می‌کردید. «نشان لیاقت» و «سکه بهار آزادی» نگذاشت برگردید! لااقل نگذاشت بر اساس باورتان عمل کنید! عینکی بردارید، مردم را ببینید و جای جای ایران قدم بزنید. امکانات و ابزار ما، ایمان ماست، غیرت ماست. کسی که میگوید: آمریکا با یک دکمه می‌تواند... قطعاً شناختی از توانمندی‌های ایران ندارد. آقای «بدیم بره»! یادتان نرود که فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار می کنند! " غیرممکنها با ارادۀ ملتها، اراده ای که تبع ارادۀ خداست، اراده ای که برای خداست، ممکن می شود و محالها واقع! " صحیفه امام/ ج۱۱ / ص۳۲۳
«امیدهای متداول» با «امیدهای ایمانی» فرق میکند. ❤️امیدمتداول همین قواعد متداول و معمول ظاهری را میبیند و همین عوامل و مقدمات ظاهری. اما امیدهای ایمانی سنتهایی را میبیند که حاکم بر قواعد ظاهری است و عواملی را مشاهده میکند که خیلی متوجه نمیشوند. امید متداول میتواند حساب کند که نتیجه از کجا به دست او میرسد اگر نتواند حساب کند امید نخواهد بست اما امید ایمانی، برای نتایج من حیث لایحتسب هم قواعدی بلد است. مثلا میداند یک قاعده اقتصادی رابطه بین اراده یک امت و روزی است. که حاکم بر قواعد ظاهری است که ما میشناسیم. بین «من یتق الله» رابطه روشنی است با «یرزقه». آن هم «من حیث لا یحتسب». ❤️امیدمتداول نمیتواند توضیح دهد که امام خمینی با چه امیدی در اوج قدرت پادشاهی ایران حرکت خود را شروع کرد؟ با چه امیدی جنگ هشت ساله را مدیریت کرد. با هزار کاستی علمی و مدیریتی و ابزاری که تشکیلات تحت فرمانش داشت. اما امید ایمانی میتواند توضیح دهد. این همان امیدی است که امام گفت این راهی که درش وارد میشویم «درش شکست معنا ندارد.» هیچ نوع شکستی. امیدمتداول وضعیت احدی الحسنین یعنی دو سر برد در تمام مراحل حرکت در یک مسیر خاص را نمیفهمد اما امید ایمانی میفهمد که ممکن است مسیر را به گونه ای بروید که درش شکست معنا نداشته باشد. ❤️امید متداول درش بین درخواست و نتیجه گیری ملازمه ای نیست. چه بسا شما میل به چیزی داشته باشید اما لزوما نتیجه نگیرید. احساس یاس و انسداد اساسا جایی است که شما میل شدید به نتیجه دارید اما عوامل و زمینه ها حصول نتیجه را دور و غیر قابل دسترسی میداند. اما امیدایمانی بین درخواست و نتیجه ملازمه میبینید. ادعونی استجب لکم. شما سراپا درخواست از خدا شوید، او اراده اش را وارد عمل میکند. نگران نباشید. «اجیب دعوه الداع اذا دعان» اگر حقیقتا از او بخواهید این یعنی همه توان فکری و عملی خود را پای کار بیاورید و نگران نقصها و قصورها نباشید دیگر. او جبران میکند. او حل و فصل میکند. ❤️امیدمتداول همان است که دشمن آنچنان دقیق همه امور را در نظر میگیرد که رهبری ایران هم به او آفرین میگوید، همه امور برای او امید به حصول نتیجه را ایجاد کرده بود. امید به پیروزی. اما امید ایمانی همان است که میگوید محاسبه تو غلط بود. چون قواعد حاکمی وجود دارد که تو هیچ گاه آن را نمیبینی و در محاسبه نمیاوری. قواعدی که به عقیده و ایمان این مردم مربوط است. به مسیرشان و به سنتهای الهی. ❤️امیدمتداول با دیدن نقص این مدیر و آن مدیر، این روال غلط و آن خرده فرهنگ خطا، آن ضعف درونی و آن تهدید بیرونی، نابود میشود اما امید ایمانی دست به رفع نقصها میزند چون ریشه پیروزی را چیزی فراتر از این امور میداند. او فقط مامور به انجام تکلیف است تا جای ممکن و نتیجه را در دست اراده الهی میبیند. امید متداول با دیدن قدرتهای ظاهری و تهدیدها احساس شکست میکند و یاس و انسداد، اما امیدایمانی همه اینها را باعث اضطرار بیشتر خود نزد خدا میداند و افزون شدن فشارها را نشانه نزدیک شدن نتیجه میبیند. همان جمله ای که در اوج محاصره در جنگ احزاب مومنین گفتند که «این همان وعده ای است که خدا و رسول داده بودند و راست هم گفته بودند. » ❤️امیدمتداول معنای جمله سردار شهید ما را که گفت فرصتی که در دل تهدیدها هست در خود فرصتها نیست نمیفهمد. اصلا این را جمله ای متناقض میبیند اما امید ایمانی میفهمد و میداند شرطش آن است که نترسد و نترساند و وارد مسیر شود. ❤️امیدمتداول برای رسیدن به نتیجه چه بسا ایمانش را هویتش را عزتش را هم بفروشد اما امیدایمانی، مصلحت اندیشی میکند اما اساس دارایی خود را که نتیجه اصلی را با آن به دست میاورد نمیفروشد و کنار نمیگذارد. ❤️دوران فشار و تهدید و تحریم و سختی ها، زمانه یافتن ارزش کالای مهمی به نام امیدایمانی است. اگر نخبه ای حقیقتا اهل این مردم باشد باید این حقیقت را تبیین کند و به چشم آورد. @ali_mahdiyan
2️⃣ ✏ علی عباسی مربی قرارگاه ملی انجمن اسلامی دانش آموزان در نقد جدایی ساحت کارکرد و ساحت آموزش(تربیت): عمدتا ساحت کارکرد به معنای جایی که محل تبلور محصول/خروجی «انسان ها» است از محل رشد/بالیدگی/ترقی فرد جدا فرض میشود. این آسیبی است که هر دوساحت را دچار اشکال میکند و این همان اشکال اصلی تربیتی است که به گلخانعه ای (غیر حماسی) وارد است. در حالی که محیط رشد و تربیت انسان اساسا یک محیط آزمایشگاهی/شبیه سازی شده که صرفا هدف آن تربیت به ما هو تربیت باشد نیست، امتحان/ابتلا که خود از مهم ترین ابزار های دستگاه ربانی است در یک محیط واقعی و از قضا کارکردی تعریف میشود. و اگر قواعدی چون تقدم جهاد بر هدایت (جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا) را از اسلوب اصلی مسیر تربیت حماسی/جهادی بدانیم، بدیهی است که محیط جهاد، محیط آزمایشگاهی و بدون کارکرد نیست، بلکه وجهه کارکرد/عایدی بر آن مستولی است. لکن عمدتا ما ساحتی بنام ساحت تربیتی تعریف میکنیم و بدون توجه به کارکرد ها و خروجی ها ممحض در امر تربیت میشویم که جای بسی شگفتی است، نهادی برای تربیت و آموزش تعریف میکنیم که خالی از خروجی قابل درک است و کیفیت پایین و عدم خروجی مناسب از مخاطبین را پای بچگی (کوچکی)شان میگذاریم در حالی که نوجوانان و جوانان مخاطب ما هستند ، و اگر چنین باید باشد پس خطابه «یا ایهاالعشرون جدوا و اجتهدوا» به مناسبت تنها یادگرفتن است؟ و کدام یاد گرفتن وقتی خرمنی برای درو نباشد عایدی ای برای سنجش؟ اساسا چند نفر از هر صد نفر از بزرگان ما با چنین الگویی پرورش یافتند؟ نهادی داریم بنام مدرسه و در آن از دانش آموز میخواهیم درس بخواند و بزرگ شود بدون آنکه بهره ای برساند و متوجه بهره اس شود. گذشته تر از امروز نهادی حتی برای آموزش طبابت به صورت مجزا وجود داشت یا اطبا حین طبابت تعلیم میدادند و دانش می آموختند؟ هرچند امروز نیز آن دانشگاه هایی برتر اند که در آموزش و رنک علمی که تولیدات دانشی مرغوب تری دارند! یا اینکه آیا معلمی به ویژه در حوزه فن به خودی خود شغل/حرفه بوده است؟ یا اغلب مردم فنون را به روش اوستا شاگردی فرامیگرفته اند؟ و کدام موفق تر بوده و مزیت داشته است؟! البته در مذمت تربیت جهادی در ادامه باید اندیشید که به فرض آدم هایی حماسی در دستگاه کارکردی - تربیتی پرورش یافتند ؛ آیا به لحاظ نهادی جامعه و حاکمیت ما قابلیت پذیرش آنها را دارد؟ ایشان که عناصری فوق عادی و به نوعی نامتجانس اند چگونه موفق به خلق حماسه میشوند؟ شاید پاسخ همین میدانی تر شدن فرایند های تربیتی باشد.. همین فضای کنکوری و نظام دانشگاهی کشور که برای فرد یک دوره حدود بیست ساله برای آموزش (محض) متصور میشود و بعد از آن تازه انتظار کار جدی از فرد میشود ، دستامد/حاصل همین نگاه است. البته اتمسفر کلی انقلاب اسلامی پس چهل واندی سال خودبه خود این محیط را فراهم آورده، لکن لازم است در اسنای این افق ما مجموعه ها و عناصر به اصطلاح تربیتی خود را برای خلق حماسه هایی بزرگ تر آماده کنیم و مگر میشود تربیتی حماسی داشت ولی حماسه خلق نکرد؟! همین فضای کنکوری و نظام دانشگاهی کشور که برای فرد یک دوره حدود بیست ساله برای آموزش (محض) متصور میشود و بعد از آن تازه انتظار کار جدی از فرد میشود ، دستامد/حاصل همین نگاه است. البته اتمسفر کلی انقلاب اسلامی پس چهل واندی سال خودبه خود این محیط را فراهم آورده ، لکن لازم است در اسنای این افق  ما مجموعه ها و عناصر به اصطلاح تربیتی خود را برای خلق حماسه هایی بزرگ تر آماده کنیم و مگر میشود تربیتی حماسی داشت ولی حماسه خلق نکرد؟ بیشتر به منظور تقریب به ذهن و باز شدن باب مباحثه، چندی سیاست راهبردی برای مجموعه های تربیتی و عناصر ذی ربط سیاهه میگردد: شاید مناسب باشد مجموعه هایی که مشغول تربیت نوجوانان و جوانان هستند برای خود ماموریتی (غیر از ساحت تربیت) کارکرد و محصولی  برای بهبودی اوضاع جامعه تعریف کنند و کم کم به آن شناخته بشوند ، این امر هم کشف استعداد ها را فراهم میکند و مانایی برای خود مجموعه به بار میآورد. این امور از حوزه غیر انتفاعی و مشارکت های مدنی و ... تا حوزه های تجاری و صنعتی و هنری و... میتواند تعریف شود (که البته در فضای رسانه امثالهم مواردی داشتیم) به همین طریق اگر باب ورود سایر مجموعه های تخصصی (غیر تربیتی) به این حوزه باز شود هم تکثر نهادی بهتری رغم میخورد (خلق مخاطب) و هم شاخص های بهره وری بالا میرود. به طور کلی از نظر نگارنده هرچه فضای تربیتی از فضای میدان/کار/عملیات جدا نباشد و این دو باهم ممزوج شوند و کمتر شاهد نهادهای متولی تربیت (جز در موارد ضرورت مثل خانواده) باشیم مناسب‌تر است..
کجایند مدافعان روی سخنم به جوانانی است که بی‌تاب فرصتی هستند تا در آن، کاری کنند کارستان؛ بخرند لبخند امام مهدی(ع) را و آباد کنند آخرت خویش را. امروز لشکر کفر و انحراف از روبرو و پشت سر با هر آنچه دارد به جان اسلام و مسلمین افتاده و درو می‌کند و پیش می‌آید. جبهه خودی بی سپاه نیست و ضرباتش کاری است؛ ولی کم است. امروز ما به مردان مردی باانگیزه و خوش‌فکر نیاز داریم که بسان مدافعان حرم از نام و نان دنیا دست بشویند و برای جان‌فشانی پا پیش گذارند و مشتاقانه، پُرتوان و ژرف، درس دین بخوانند و سپس وارد این کارزار بزرگ شوند و همان کاری را کنند که شیخ مفیدها کردند. پیوند ثبت نام حوزه علمیه جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ابوالقاسم حسین‌جانی (د. 1401 ش) 🆔 https://t.me/pishgar_ir
3️⃣ ✏ مسیح جاودان طلبه مدرسه علمیه حقانی تیم اول طلبگی چشمانش را ببین ! چشمه حکمتی که سالیان است از وجودش سرچشمه گرفته و نهال را آبیاری می کند. آبی زلال و گوارا از اعماق هستی که همه منتهی به ذات مقدس اوست.... خود چشمه نیز اما وجودش را از آن ذات لایزال می گیرد و فانی در اوست... چشمانش را ببین ! پدری که آینده فرزند خود را با دلسوزیِ تمام، در نظر می گیرد و راه را به او نشان می دهد... فرزند یک عمر تجربه را در نگاه پدر پیر خود مشاهده می کند... پدری که همه عالم را گشته و خسته تر از او نمی توانی پیدا کنی، لکن از همه چیز نزد او مهم تر است. چشمانش را ببین ! خورشیدِ که ابرهای غفلت را از دل ملت ها کنار زده... و نور خود را بر فطرت های پاک انسانی تابانده است..‌. خورشیدی که دل گرمیِ مستضعیفن جهان است... و نورش را در قلب محرومان پرورش می دهد... چشمانش را ببین ! دریای واقع‌بینی و اراده ای که عمق آن کشتی های تمدن مادی را در خود غرق کرده... و لرزه بر اندام های جهان انداخته و بعد از چهل و اندی سال، هنوز از درک این پدیده پیچیده عاجز شده... چشمانش را ببین ! تیری نافذ که بر قلب دشمن فرود می آید، و مکر آنها را برباد می دهد... تیری که پیکره را زخمی و گرمای نگاهش جهان را ذوب کرده است... اما من! با فراق چشمانش چه کنم! که از بی کران .. از تابنده ... از نگاه دلسوز ... محروم مانده! آری ... ناچارام درهمین چشم ها فانی شوم و خیال کنم...
چقدر بچه های ما طبع شاعری داشتند ما نمیدونستیم😜 یکی از یکی الحمدلله خوش قریحه تر!! توی این یادداشت هاشون داره فوران میکنه😬😅
الحمدلله رب العالمین ان شاءالله نسل پربرکت علوی مبارکت باشه پسرجان بقیه یاد بگیرند 💪 آقامحمدامین رستم پور تیم سوم دانشجویی