#زیارتنامه_شهدا🕊
✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم✨
#شهیدسیدروحاللهعجمیان
#شهیدعبدالحسیننوروزینژاد
#شهیدسیدعلیاقبالی
#شهیدسیدمیلادمصطفوی
#شهیدسیدمحمدحسینعلمالهدی
#شهیدسیدمجتبیهاشمی
🌷شادی_ارواح_مطهر_شهدا_#صلوات
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#کلام_شهدا
✴️ راه #امام_حسین علیه السلام "راه عاقبت به خیری"
#شهیدسیدمیلادمصطفوی
صلیاللهعلیکیااباعبداالله♥️
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین
📔کتاب ستارگان حرم کریمه
#قسمت- پنجاه ویکم
عراق هرچه آتش داشت، ریخت ؛ولی نتوانست جزیره را پس بگیرد.شبانه خاکریز را شکافت و آب افتاد توی جزیره. رفتیم سمت ورودی آب .آقامهدی زودتر از ما رسیده بود. چند نفری داشتند گونی های خاک و الوارهای چوب را می گذاشتند جلوی آب گفتم (( نیروکمه بذارید به بچه ها بگم بیان کمک.)) گفت(( لازم نیست.)) الوار را گذاشت روی دوشش تا کمر رفت توی آب.
✍🏻نویسنده کتاب #مهدی_قربانی
🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زینالدین #صلوات
#ادامه_دارد..
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
#فرمانده_قلب_ها
#قسمت159
بعــد بلندشــد. مــرا هــم بوســید و حلقــه را تــوی دســتم کــرد و بــا مهربانی گفت: «هرچــی خــدا بخــواد همــون می شــه؛ و خــدا تو رو برای حســین خواســته.» من هم عمه را بوسیدم و رفتم سر مشق و درسم. آقــام بــا عقــد مخالــف بــود. می گفــت: «این نشــانی که گوهر آورده بــرای ما، مثل قســم حضرت عباســه، پروانه تا وقتی که مامانش خوب بشــه، صبر می کنه و بعد می ره خونۀ حسین.» حسین از انبار گمرک رفته بود و در تولیددارو کار می کرد. امّا همیشه به خاطر مادرم یک پایش همدان بود. همچنــان نامــزد مانــده بودیــم که برای اولین بار حرف های شــخصی با من زد. می خواست با من اتمام حجّت کند، گفت: «پروانه خانم، خوب فکر کن، هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و ما فقط یه حلقه آوردیم، شما توی خونۀ دایی، خیلی راحت زندگی کردی امّا اگه با من زندگی کنی، خیلی سختی می کشی.» حرفی نزدم و نپرسیدم چه سختی، سرم پایین بود. ادامه داد: «من رابط همدان و تهران هستم، تو یه گروه انقلابی ضد شاه کار می کنم. هر آن ممکنه، گیر بیفتم، یا حتّی اعدام بشم.» چون وچرایی نداشــتم. باز ســکوت کردم و حســین ســعی کرد به حرفم بیاورد. جدّی تر گفت: «راهی که من انتخاب کردم توش راحتی و رفاه نیست این برای شما مهم نیست؟!» یک کلمه بیشتر نگفتم: «نه.» خودمانی شد و گفت: «بیخودی نیست که دایی بهت می گه سالار.»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت160
تصمیمــم جــدّی بــود در ســیمای نجیــب و نورانــی حســین، آینــده ای بــود کــه ســعادت و خوشــبختی مــن در آن مــوج مــی زد. ذره ای تردیــد نداشــتم و مدّت زیادی بود که منتظر این اتفاق بودم. چقدر دوســت داشــتم، آن لحظه تمام نشود. چند ماه بعد عمه و حســین اسباب کشــی کردند و به همدان آمدند. همه فکر می کردند که او برای سروسامان دادن زندگی من به همدان آمده است. مامان به آقام اصرار می کرد که «تا من زند ه م، پروانه رو بفرســت ســر خونه و زندگیش، حســین هم از این در به دری نجات پیدا کنه.» بالاخره آقام قبول کرد و به عمه پیغــام داد کــه: «گوهرجــان بیــا دســت عروســت رو بگیر و ببــر امّا خیلی خودت و حسین را به زحمت ننداز.»قضیه برعکس شــده بود. حســین ســنگ تمام گذاشــت. یک ســرویس طلای عالی خرید، لباس عروسی را که همه کرایه می کردند، خرید. خانۀ مشت قنبر را هم توی کوچۀ خودمان در چالۀ قامِ دین، اجاره کرد و من در هجده سالگی، به خانۀ بخت رفتم. خانــۀ مشــت قنبر ســاده و یک طبقــه بــود. دو تــا اتــاق برای خانوادۀ مشــت قنبر بود و دو تا اتاق هم برای ما. از این دو تا یکی را عمه می نشست و دیگری را حسین و من. یک آشپزخانۀ کوچک مشترک هم برای همه بود. خانه نه آب داشــت و نه حمام، ســر حوض با آب ســرد، لباس ها و ظرف ها را می شســتیم. سخت، امّا شیرین بود.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درمحضرشهدا
#حاجقاسم
🌹صحبت های شهید سلیمانی عزیزمان درباره #کربلا
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#امامخمینی (ره) :
📌 شهادت رمز پيروزے است.
ملتے كه شهادت را آرزو دارد پيروز است.
شما چه در دنيا پيروز بشويد يا به شهادت برسيد ، پيروزمنديد.
شهادت عزت ابدے است.
📜فرازی از وصیتنامه #شهیدحاجقاسمسلیمانی:
راه امام، مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّفقیه است.
#شبجمعهیاداماموشهدا
🌷هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهرشان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🔮حفظ حجاب تربیت اولاد صالح ...
🌹ای خواهران ، بدانید که سنگر شما و جنگ شما با کفار و فاسدان ، حفظ #حجاب اسلامی است و اینکه اولاد صالح ، انقلابی و در خط ولایت و عاشق شهادت تربیت کنید .
#شهید_سیدمحمد_نوریان
#فرزند_آوری
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
شهیدالکرخ 3.mp3
20.92M
#کتابصوتی 🎧
📒 شهیدالکرخ
فصل 3⃣ #پایان
#شهیداحمدروستایی
#اللهمعجللولیکالفرج
─═༅✧🌹✧༅═─
فصل2 👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/26972
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است
🎙#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#شبجمعه
🌹قرائت #زیارتعاشورا بهنیابتازشهدا
#اللهمارزقناکربلا
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313