🌹 #سواد_زندگی
🌆 گاهی برخی از افراد، در محیط بیرون از خانه، اجتماعی و پر محبت به نظر میرسند، اما درون خانه شخصیتی دیگر را از خود بروز میدهند؛ با غریبه ها با محبت اند و با اهل و عیال سر جنگ دارند!
💞 یادمان نرود که بعد از ازدواج، در زندگی مشترک، هیچ چیزی پر ثوابتر از نیکی و محبت با همسر و فرزندان نیست!!
💚 رسول اعظم (صلى الله عليه و آله):
🔅با ایمانترین مردم، خوش اخلاقترینِ آنها و مهرورزترینشان با خانوادهی خود است.
📚 بحارالأنوار، ج ٧١، ص ٣٨٧.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید
⁉دکتر خیابان انقلاب؟!
🌐 @partoweshraq
⏳ ثمره زندگی
💧به حضرت سليمان (علیه السلام) گفتند آب حيات در اختيار توست، اگر می خواهی بخور.
🏛 حضرت سليمان (علیه السلام) با حيواناتی كه در اطرافش بودند، در اين باب مشورت كرد. همه موافقت كردند.
⁉ از بوتيمار هم پرسيد؟
🐦 بوتيمار گفت: اين آب مختص وجود مبارک است يا دوستان و فرزندان نيز بهره دارند؟
⚜ حضرت فرمود: خير، ديگران حقی ندارند!
🐦 بوتيمار عرض كرد:
⏳چه ثمر دارد اين زندگی كه هر از چند گاهی مرگ يكی از دوستان و نزديكان را بايد ديد؟
📚 منبع: لطایف و پندهای تاریخی، ناهید فرشادمهر، صفحه ۶۵.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓لطفاً بگید چرا خدا پیامبر (ص) رو به معراج برد و هدف از معراج ایشون چی بود؟
✅ پاسخ:
🌌 هدف از معراج چنانکه در برخی تفاسیر آمده این بود که روح بزرگ پیامبر اسلام با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستى، مخصوصاً عالم بالا، درک و دید تازهاى براى هدایت و رهبرى انسانها بیابد.
📖 این هدف صریحاً در ابتدای سوره اسراء و آیه ١٨ سوره نجم آمده است.
📚 در منابع روایی نیز به برخی از اهداف معراج پیامبر(ص) اشاره شده است؛ از جمله:
👤 یونس بن عبد الرحمن میگوید: از امام کاظم پرسیدم:
❓به چه علت خدا پیامبرش را به سوى آسمان بالا برد و از آن به سوى سدرة المنتهى و از آن به سوى حجابهاى نور برد و با او گفتوگو و نجوا کرد، در حالیکه خداوند به مکان وصف نمیشود؟
⚜ امام(ع) فرمود:
🔅«خداى متعال به مکان وصف نمیشود و زمان بر او جارى نمیگردد ولی خداوند عزتمند و بزرگ، خواست که فرشتگان و ساکنان آسمانهاى خود را با مشاهده پیامبر احترام کند و شگفتیهای خلقت را به رسول خود نشان دهد تا پس از برگشت از معراج به مردم خبر دهد و این مسئله به گونهای که فرقه مشبهه میگویند نیست. خدا، پاک و برتر است از آنچه وصف میکنند».
📚 علل الشرائع، ج ١، ص ١٣٢.
📚 منابع جهت مطالعه بیشتر:
1⃣ تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۲۹.
2⃣ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۸۲، باب ۳.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
6⃣8⃣ #ضرب_المثل «قوز بالا قوز!»
👤 هنگامی که یک نفر گرفتار مصیبتی شده و روی ندانم کاری مصیبت تازه ای هم برای خودش فراهم می کند این مثل را می گویند.
👴🏼 فردی به خاطر قوزی که بر پشتش بود خیلی غصه می خورد.
🌕 یک شب مهتابی از خواب بیدار شد خیال کرد سحر شده، بلند شد رفت حمام.
🔥 از سر آتشدان حمام که رد شد، صدای ساز و آواز به گوشش خورد.
👣 اعتنا نکرد و رفت تو.
⛲ سر بینه که داشت لخت می شد حمامی را خوب نگاه نکرد و ملتفت نشد که سر بینه نشسته.
🎻 وارد گرمخانه که شد دید جماعتی بزن و بکوب دارند و مثل اینکه عروسی داشته باشند می زنند و می رقصند.
👴🏼 او هم بنا کرد به آواز خواندن و رقصیدن و خوشحالی کردن. درضمن اینکه می رقصید دید پاهای آنها سم دارد. آن وقت بود فهمید که آنها از جنیان هستند!!
👴🏼 اگرچه خیلی ترسید اما خودش را به خدا سپرد و به روی آنها هم نیاورد.
😈 گروه جن ها هم که داشتند می زدند و می رقصیدند فهمیدند که او از خودشان نیست ولی از رفتارش خوششان آمد و قوزش را برداشتند.
👳🏾 فردا رفیقش که او هم قوزی بر پشتش داشت، از او پرسید:
«تو چکار کردی که قوزت صاف شد؟»
👌🏻 او هم ما وقع آن شب را تعریف کرد.
🌌 چند شب بعد رفیقش رفت حمام. دید باز حضرات آنجا جمع شده اند خیال کرد که همین که برقصد جن هاخوششان می آید.
👳🏾 وقتی که او شروع کرد به رقصیدن و آواز خواندن و خوشحالی کردن، جنیان که آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد.
👿 قوز آن بابا را آوردند گذاشتند بالای قوزش آن وقت بود که فهمید کار بی مورد کرده، گفت:
👳🏾 «ای وای دیدی که چه به روزم شد ـ قوزی بالای قوزم شد!»
🔰مضمون این تمثیل را شاعری به نظم آورده است و در قالب مثنوی ساده ای گنجانده است که نقل آن را در اینجا خالی از فایده نمی دانم؛ با این توضیح که ما نتوانستیم نام سراینده را پیدا کنیم و گرنه ذکر نام وی در اینجا ضروری بود.
🔅خردمند هر کار بر جا کند
🔅خر است آنکه هر کار هر جا کند
🔅شبی گوژپشتی به حمام شد
🔅عروسیّ جن دید و گلفام شد
🔅به شادی به نام نکو خواندشان
🔅برقصید و خندید و خنداندشان
🔅ز پشت وی آن گوژ برداشتند
🔅ورا جنـّیان دوست پنداشتند
🔅شبی سوی حمام جنـّی دوید
🔅دگر گوژپشتی چو این را شنید
🔅که هریک زاهلش دل افسرده بود
🔅در آن شب عزیزی زجن مرده بود
🔅نهاد آن نگونبخت شادان قدم
🔅در آن بزم ماتم که بد جای غم
🔅نهادند قوزیش بالای قوز
🔅ندانسته رقصید دارای قوز
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#طنز
🔺عمق دردناکی و سختی شرایط زندگی و نداری و محرومیت مردم سیستان و بلوچستان در تصاویری مشهود است که هیچگاه رسانه ای نمیشود!
😡 آنوقت رسانه های اصلاحطلب دنبال دروغ فساد عراقی ها در مشهد و برخی از رسانه های اصولگرا دنبال موج رسانهای بیادبی مطهری و آخوند توهین کننده همراهش هستند...!
😴 و برخی مسئولین طبق همیشه در خواب!
🌐 @partoweshraq
#مردم_گله_مندند
🌷 میثم التّمار؛ سخنگوی شیعه
▪️به مناسبت سالروز شهادت
☀ روزی امیرالمؤمنین(ع) در حضور عده ی زیادی به میثم فرمود:
🌴 تو بعد از دو روز که بر دار شدی از دهان و دماغت خون جاری می شود به گونه ای که محاسنت را رنگین می کند و روز سوّم تو را با ضربه ای قتاله به شهادت می رسانند، منتظر آن روز باش، محل دار کشیدن تو، درب خانه ی عمرو بن حریث خواهد بود و آن درختی که چوب دار تو خواهد شد به تو نشان خواهم داد!!
🌴 بعدها حضرت آن درخت را به میثم معرّفی کرد، میثم بعضی اوقات برای انجام عبادت پای آن درخت می آمد. روزی که میثم دید آن درخت را قطع کرده اند یقین نمود که شهادتش نزدیک است گاهی میثم به عمرو بن حریث می گفت:
👳🏼 من همسایه تو هستم، برای من همسایه ی خوبی باش، عمرو متوجّه منظور میثم نمی شد. (١)
🗓 در همان سالی که مطابق خبر غیبی امام شهادتش مقرر گردیده و در مدینه خدمت امّ المؤمنین، امّ سَلَمَه همسر رسول خدا(ص) رسید.
✋🏻 امّ سلمه از میثم پرسید اهل کجایید؟
👳🏼 عرض کرد از مردم عراقم.
✋🏻 امّ سلمه پرسید از کدام قبیله و خاندانی؟
👳🏼 عرض کرد: بنده ای از بندگان علی بن ابی طالب(ع) هستم.
👈🏻 امّ سلمه پرسید: تو هیثمی؟
👳🏼 عرض کرد: نامم میثم است.
✋🏻 امّ سلمه گفت: پاک و منزه است پروردگار جهانیان، به خدا سوگند، بارها شنیدم که رسول خدا(ص) علی را درباره ی تو سفارش می کرد.
👳🏼 سپس، میثم گفت: مایلم امام حسین(ع) را ملاقات کنم او کجاست؟
🏞 امّ سلمه گفت: در نخلستان و مزرعه ای که دارد مشغول کار است.
👳🏼 میثم گفت: حیف شد، که نتوانستم او را ببینم، به آن حضرت خبر دهید که میثم دوست داشت شما را ببیند و عرض ادب و سلام نماید، چون امروز قصد بازگشت دارم و توفیق زیارت آن بزرگوار حاصل نمی شود اگر خدا بخواهد، در پیشگاه خداوند آن بزرگوار را ملاقات خواهم کرد!!
⚗ امّ سلمه عطری حاضر کرد، تا میثم محاسنش را خوشبو کند، میثم گفت:
👳🏼 به زودی با خون سرم خضاب خواهد شد.
✋🏻 امّ سلمه پرسید: چه کسی به شما این موضوع را خبر داده است؟
👳🏼 میثم گفت: مولایم علی(ع).
✋🏻 امّ سلمه گریه کرد و به میثم گفت: علی(ع) تنها مولای تو نبود، او آقای من و همه ی مسلمانها نیز بود.
🐪 میثم همان روز به سوی کوفه بازگشت.
🏰 مأموران حکومتی، او را دستگیر کرده و نزد عبیدالله بن زیاد آورده گفتند:
👈🏻 👳🏼 میثم بزرگترین ثناگوی علی بن ابی طالب است!
👤 عبیدالله بن زیاد گفت: وای بر شما همین شخص برده ی ناتوان ایرانی، چگونه چنین توانایی و همّتی دارد؟
👥 گفتند: آری چنین است!
👤 عبیدالله زیاد از میثم پرسید پروردگار تو کجاست؟
👳🏼 میثم پاسخ داد: در کمینگاه بدکاران!!
👤 عبیدالله زیاد گفت: به من خبر داده اند که تو کیفیت کشته شدن خود را می دانی و به دیگران گفته ای؟!
👳🏼 میثم گفت: آری به من خبر داده شده است.
👤 گفت: چه کسی به تو این خبر را داده است؟
👳🏼 میثم گفت: مولای من علی مرا آگاه کرده است. دهمین نفر هستم که به دار آویخته می شود، و داری که من بدان آویخته شئوم، از دیگر دارها کوتاه تر است.
👤 عبیدالله زیاد گفت: قتل تو را به گونه ای دیگر انجام می دهم، تا سخن مولایت دروغ در آید، میثم گفت:
👳🏼 هرگز جز آن چه مولایم فرموده است نخواهد شد.
🏰 عبیدالله دستور داد میثم را به زندانی بردند که مختار بن ابی عبیده ثقفی در آن محبوس بود.
👳🏼 میثم به مختار گفت: به زودی آزاد خواهی شد، و به خون خواهی امام حسین(ع) قیام می کنی و همین ستمگری را که اکنون ما در زندان او هستیم (عبیدالله زیاد) خواهی کشت، و پایت را روی سر و گونه هایش خواهی نهاد! (مختار از این خبر غیبی تعجب کرد!!)
🗡 پس از گذشتت چند روز مأموران عبیدالله بن زیاد به زندان آمدند و مختار را بردند تا به قتل برسانند.
📜 ولی همزمان نامه ای از یزید بن معاویه رسید که دستور به آزادی مختار داده بود.
🕋 چون خواهر مختار، همسر عبدالله بن عمر بود و از شوهرش خواسته بود، تا پیش یزید مختار را شفاعت نماید و یزید این شفاعت را پذیرفته و دستور رهایی مختار را صادر کرده بود. بدینسان مختار نجات پیدا کرد.
👳🏼 پس از مختار نوبت قتل میثم شد. او را بردند و چنان که امیرالمؤمنین(ع) خبر داده بود بر در خانه عمر بن حریث بر دار آویخته، مردم در اطراف میثم اجتماع کردند.
👴🏼 عمرو بن حریث چنین اظهار داشت که: میثم پیش از این به من گفته بود، من همسایه ی تو خواهم شد. من فکر می کردم، می خواهد خانه ای در این مجاورت خریداری کند!!
👴🏼 عمرو بن حریث کنیزش را دستور داده بود که هر شامگاه زیر دار میثم جارو بزند و آب پاشی کرده و گیاهان خوشبو و معطّر دود کند.
🌴👳🏼 میثم بر سر دار همچنان از فضایل علی(ع) برای مردم روایت می کرد و زشتیهای بنی امیه را بر می شمرد.
👥 خبر به ابن زیاد دادند که میثم شما را رسوا کرد، ابن زیاد دستور داد دهانش را بسته و بر دهانش لجام زدند. و این اولین کسی بود که در اسلام لجام زدند!!
👳🏼 پس از دو روز از دهان و دماغِ میثم خون جاری شد و در رز سوّم با حربه ای میثم را به شهادت رساندند.
🏴 شهادت میثم ده روز پیش از حرکت امام حسین(ع) به سمت عراق صورت گرفت. (٢)
📚 پی نوشت ها:
١- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص ۴ – ٢٩١.
٢- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ٢، ص ٢٩۴، اعیان الشّیعه، ج ١٠، ص ١٩٨.
📙 منبع: تاوان محبّت – داستان زندگی حماسی ده تن از یاران بزرگ امام علی(ع) – قربانعلی محمدی مقدم.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#داستان_کوتاه
#پندها
4_5920543826908283372.mp3
7.16M
🎧 #بشنوید | #واحد جدید و دلنشین
🎼 پیرهنی که از سال قبل...
🎤 کربلایی #جواد_مقدم
🏴 #استقبال_از_ماه_محرم
🗓 شب اول محرم ۹۶
🌐 @partoweshraq
4_5787416281867093340.mp3
5.1M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⁉ چرا در دستگاه امام حسین(ع) ریاکاری می کنیم؟!
⚠ گلایه از مسولین وخادمان هیئت ها و حسینیه ومسجدها
🎙استاد #دانشمند
🌐 @partoweshraq
📡 #نشر_حداکثری
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
⚜ #آیت_الله_بهجت (ره):
🎙عملا پیمان ببندیم که در راه خدا باشیم و عزم بر خلاف نداشته باشیم و به گناهان صغیره نزدیک نشویم که اصرارش ما را به کبایر (گناهان کبیره) و همینطور تا به مراتب عالیهی خطا و گناه میکشاند.
📚 در محضر بهجت، ج ٢، ص ۲۶۴.
🌐 @partoweshraq