eitaa logo
پرتو اشراق
818 دنبال‌کننده
28هزار عکس
17هزار ویدیو
72 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
پرتو اشراق
🌹 ... 🕌 به مناسبت سالروز تاسیس (هفدهمِ ) - نام تو باید حسن باشد. - درست است؛ اما شما مرا از کجا شناختید؟ - ارباب ما، سید ابوالحسن از صبح زود منتظر شماست. گفته شما را پیش او ببریم. بفرمایید! 🧔🏻 حسن بن مثله، حاج و واج مانده بود. نمی دانست چه کند؛ ولی چون مأمور بود و معذور، با آنان به خانه سید ابوالحسن رفت. 👳🏻‍♂️ تا او را دید، به احترامش برخاست و پیشانی او را بوسید و از او پرسید: حسن بن مثله تویی؟ - آری. - اهل جمکران هستی؟ - بله. اما چطور مرا می شناسی؟ من که قبلاً سعادت نداشتم خدمت شما برسم؟ - بنشین تا برایت بگویم. 👳🏻‍♂️ سید ابوالحسن دستور داد تا از او پذیرایی کنند و به حسن گفت: 🌌 دیشب شخصی را در خواب دیدم که صورتش را پوشانده بود. او به من گفت فردا کسی به نام پیش تو خواهد آمد. حرف های او را تأیید و به او اعتماد کن. از خواب پریدم. فهمیدم خوابم، یک رؤیای معمولی نیست. حال تو بگو ببینم، ماجرا چیست؟ 🧔🏻 دیشب خوابیده بودم که صدای در شنیدم. در را که باز کردم، چند نفر را دیدم. ابتدا ترسیدم. از خود پرسیدم این وقت شب با من چکار دارند؟ آنها را نمی شناختم. گفتند صاحب الزمان تو را خواسته. باید خودت را زود برسانی. خواستم لباسهایم را عوض کنم و با سر و وضع مناسبی بروم که فرصت ندادند و مرا با خود بردند. 🌳 به زمین وسیعی رسیدم که تخت زیبایی در آن قرار داشت. روی تخت فرش نفیس و زیبایی انداخته بودند. تا حال چنین فرشی ندیده بودم. جوان برومندی - حدوداً سی ساله - بر بالش تکیه داده بود. پیرمردی نیز روی تخت نشسته بود و برای جوان کتاب می خواند. 🧔🏻 از همراهان پرسیدم که آنان کیستند؟ 👥 گفتند آن جوان (علیه السلام) است و آن پیرمرد، (علیه السلام). 📗 هنگامی نزدیکتر رفتیم، خضر (علیه السلام) کتاب را بست و آن حضرت مرا به نام خواند و فرمود: 🌹برو به حسن مسلم بگو، پنج سال است در این زمین کشاورزی می کنند؛ ولی محصولی به دست نمی آورد. به او بگو اجازه ندارد در این زمین زراعت کند و تا به حال هر چه از این زمین بهره برده، باید همه را باز گرداند. 🧔🏻پرسیدم چرا؟ 🌹 او در پاسخ گفت: این زمین، زمین شریفی است که خداوند آن را بر سایر زمین ها برتری بخشیده؛ اما او این زمین را به املاک خود افزوده است خداوند دو پسرش را از او گرفت؛ ولی او عبرت نگرفت. به او بگو اگر به این کار ادامه دهد، منتظر خشم پروردگار باشد. 🍎🍇 در این هنگام خدمتکاران سید ابوالحسن، با میوه های رسیده از حسن جمکرانی پذیرایی کردند و ظرف میوه را وسط اتاق گذاشته و رفتند. ⏳حسن چند لحظه ای سکوت کرد. 👳🏻‍♂️ سید ابوالحسن که با اشتیاق سخنان او را گوش می کرد، گفت: ادامه بده. 🧔🏻 آری، به آن حضرت گفتم ای بزرگوار این زمین با این وسعت را چگونه در میان دیگر زمینها بشناسد؟ علامتی، نشانه ای... 🌹حضرت فرمود تو نگران نباش، علامتی این جا خواهیم گذاشت تا حرف تو ثابت شود. نزد سید ابوالحسن برو و بگو حسن مسلم را حاظر کند و همه سودی را که تا به حال از این زمین برده، از او پس بگیرد و با آن، مسجدی در این جا بسازد. به مردم نیز پیغام بده که این مکان را مقدس شمرده، آن را عزیز داشته و برای نماز به این مسجد رو کنند. 🧔🏻 پرسیدم: چگونه نماز بخوانند؟ 🌹 فرمود: دو رکعت بخوانند، با یک حمد و هفت قل هو الله احد. در هر رکعت، ذکر رکوع و سجده ها را هفت مرتبه بگویند. پس از آن نیز دو رکعت نماز به نیت من بخوانند. بدین ترتیب که در هر رکعت حمد را بخوانند و هنگامی که به جمله ایاک نعبد و ایاک نستعین رسیدند، آن را صد مرتبه تکرار نمایید. سپس نماز را ادامه داده و با خواندن یک بار قل هو الله احد، ذکرهای رکوع و سجده را هفت بار بخوانند هنگامی از نماز که فارغ شدند، پس از گفتن لااله الا الله، تسبیحات مادرم، زهرا (علیها السلام) را بخوانند و سر بر سجده گذاشته، صد مرتبه به جدم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او درود فرستند. 🧔🏻 پرسیدم: این نماز خاصیتش چیست؟ 🌹 او فرمود بدان هر که این نماز را با خشوع و خضوع و حضور قلب بجای آورد، گویی در کنار خانه خدا نماز گزارده است. (۱) 📚 پی نوشت: ۱.اثبات الهداة، ص ۲۹۴. 📗 حیات پاکان ۵/ داستانهایی از زندگانی امام حسن عسکری (علیه السلام) و (عج)، مهدی محدثی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
💚 خضر نیاز دیدار او! ⚜️ علی بن محمد بن عبدالرحمان شوشتری می گوید: 🌴 روزی گذارم به قبیله بنی رواس افتاد. 🫂 به یکی از دوستان رواسیم گفتم: خوب است به برویم و نماز بخوانیم، زیرا در نماز خواندن در این مکانهای مقدسه که محل قدوم ائمه (علیه السلام) است، بسیار مستحب است. 🕌 با هم به مسجد صعصه رفتیم، کنار در مسجد شتری که رحل وجهاز داشت خوابیده بود که زانوانش را بسته بودند. وارد مسجد شدیم، مردی را دیدیم که لباس و عمامه ای حجازی پوشیده و مشغول خواندن دعایی است - که مضمون دعایش در خاطرمان نقش بست - آنگاه سجده ای طولانی نمود و رفت. 👥 من به دوستم گفتم: (علیه السلام) را دیدی؟ گویا زبانمان بند آمده بود. نتوانستیم سخنی بگوییم! 👥👤از مسجد بیرون آمدیم، ابن ابی داود رواسی را که از متدینین بود، دیدیم. 👤 گفت: از کجا می آیید؟ 👥 گفتیم: از مسجد صعصعه، و آنچه دیده بودیم، برایش تعریف کردیم. 👤 او گفت: آن سوار دو یا سه روز یک مرتبه به مسجد صعصعه می آید و با کسی حرف نمی زند. 👥 گفتیم: خوب او کیست؟ 👤 گفت: گمان می کنید که باشد؟ 👥 گفتیم: ما فکر می کنیم حضرت خضر (علیه السلام) است. 👤 او گفت: قسم به خدا! من یقین دارم او کسی است که خضر محتاج ملاقات او است، بروید که راه یافتید! 👥 من به دوستم گفتم: حتما صاحب الزمان (علیه السلام) بود! (۱) 📚 پی نوشت: ۱. حاجز بن یزید معروف به الوشا: یکی از وکلای ناحیه مقدسه بود، روجوع شود به تنقیح المقال، ج ۳، (صلی الله و علیه و آله و سلم) ۲۴۱. 📕 داستانهایی از امام زمان (عجل الله فرجه)، (برگرفته از کتاب بحار الانوار)، حسن ارشاد 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq