🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
⚜ #آیت_الله_بهجت (ره):
🎙یادم میآید در #اربعین، کربلا به اندازهای شلوغ میشد که از همان جایی که آدم از اتومبیل پیاده میشد، از آنجا ابداً دیگر کسی نمیتوانست حرکت بکند و بیاید...
▪ همین الآن هم اگر راه را باز بگذارند، شاید جمعیت برسد به اینجا که خدا میداند از چند فرسخی اینطور ازدحامی میشود که آدم نمیتواند قدم از قدم بردارد، بر همۀ اینها ثواب و برکات زیارت قبر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) صادق است.
📙 رحمت واسعه، ص ٢٣۵.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
🕓 💠🚻💠 #مشاوره_خانواده
💣بمب اتمِ چشم گفتن!
🎐هرگاه خواستهای از شوهرتان دارید و او به هر دلیلی (ولو بیجهت) با شما مخالفت میکند به او با روی باز ورضایت بگویید:
👌چون شما گفتی چشم انجام نمیدهم.
💞مردها ناخواسته شیفته و عاشق چنین زنی میشوند.
🌟و یقیناً چنین مردی به مرور، خواستههای چنین همسری برایش ارزش پیدا کرده و در رفتار، او را درک خواهد کرد.
⏳فقط کمی صبوری میخواهد.
🌐 @partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و هفتاد و هفتم
🏻سرم به قدری منگ شده بود که نمیفهمیدم مجید چه میگوید و با چه کلماتی میخواهد آرامم کند و تنها نالههای زن بیچاره را میشنیدم:
☝🏻به خدا اینا به ما خیلی ظلم کردن! زندگیمون رو نابود کردن! شوهرم رو از کار بیکار کردن! به خدا تا چند وقت پول نداشتیم کرایه خونه بدیم و آواره خونه فک و فامیل بودیم! فقط شوهر منم نبود، یه کارگر شیعه دیگه داشتن، اونم اخراج کردن! اینا شیعه رو کافر میدونن، اونوقت آخوند شیعه محله، اینا رو تو خونهاش پناه داده؟!!! این انصافه؟!!!
🏻و خبر نداشت که نه تنها کارگران شیعه که پدرم حتی به دختر اهل سنت خودش هم رحم نکرد و مرا هم به جرم حمایت از شوهری شیعه، آواره کوچه و خیابان کرد!
🌳🏣🌴 صدای مامان خدیجه را میشنیدم که به هر زبانی میخواست او را آرام کند و این زن زخم خورده، دلش پُرتر از این حرفها بود و به قلب شکستهاش حق میدادم که هر چه میخواهد نفرین کند:
✋🏻الهی خیر از زندگیاش نبینه!!! الهی دودمانش به باد بره!!! حاج خانم اینا به خاطر محبت امام حسین (علیهالسلام) ما رو به خاک سیاه نشوندن، الهی به حق همون امام حسین (علیهالسلام) به خاک سیاه بشینن!
🚪🛋 مجید مقابل پایم روی زمین نشسته و دستهای سرد و لرزانم را میان انگشتان گرم و مهربانش فشار میداد تا کمتر هول کنم و با صدایی آهسته دلداریام میداد:
🏻آروم باش الهه جان! نترس عزیز دلم! من کنارتم!
👳🏻 که صدای آسید احمد هم بلند شد:
❓چی شده راضیه خانم؟ چرا آنقدر داد و بیداد میکنی؟
👤 و او با دیدن آسید احمد، مثل اینکه داغ دلش تازه شده باشد، با صدایی بلندتر سر به شکایت گذاشت:
- حاج آقا! این خونه حرمت داره! این خونه محل روضه و دعا و قرآنه! این درسته که شما یه مشت وهابی رو تو این خونه پناه دادید؟!!! که دختره وهابی راست راست تو مجلس امام زمان (علیهالسلام) راه بره و به ریش من بخنده؟!!! اینا خون شیعه رو حلال میدونن و معامله با شیعه رو حروم! به خدا از اول مجلس هِی حرص میخوردم و نمیتونستم هیچی بگم! نمیخواستم مجلس امام زمان (علیهالسلام) رو به هم بزنم، وگرنه همون وسط رسواش میکردم!
👤و به قدری خونش به جوش آمده بود که به حرفهای آسید احمد هم توجهی نمیکرد و میان اشک و آهی مظلومانه، همچنان ناله میزد.
🌳🏣🌴صدای قدمهای خشمگینش را میشنیدم که طول حیاط را طی میکرد و آخرین خط و نشانهایش را با گریههایی عاجزانه برای آسید احمد میکشید:
✋🏻به همین شب عزیز قسم میخورم! تا وقتی که این وهابیها تو این خونه باشن، دیگه نه پامو تو خونهات میذارم، نه پشت سرت نماز میخونم!
💓 و در را آنچنان پشت سرش بر هم کوبید که قلبم از جا کنده شد و تمام تن و بدنم به لرزه افتاد.
👁 چشمان مهربان مجید به پای حال خرابم، به خون نشسته و انگار میخواست بار دیگر روزگار بدبختی و در به دریمان آغاز شود که دوباره روبروی هم عزا گرفته و هیچ کدام جرأت نداشتیم حرفی بزنیم.
⏳هر لحظه منتظر بودیم کسی به در اتاق بزند و به جرم گناه نکرده، احضارمان کند که با نگاهی وحشتزده چشم به در دوخته و حتی نفس هم نمیکشیدیم، ولی کسی به سراغمان نیامد و در عوض آسید احمد و مامان خدیجه در سکوتی ساده به خانه خودشان رفتند که صدای در اتاقشان به گوشمان رسید و نفس حبس شده در سینههایمان را بالا آورد.
🏻من این زن را نمیشناختم، ولی از حرفهایش فهمیدم همسر یکی از آن دو کارگری است که چند ماه پیش، محمد خبر اخراجشان از انبار رطب را برایم آورد و به استناد همین اقدام پدر، به من و مجید هشدار داد تا زودتر از خانه پدر برویم، ولی من به هوای خانه و خاطرات مادر، تذکرش را نپذیرفتم تا کارمان به اینهمه مصیبت کشید و حالا هم هنوز چند قطره آب خوش بیشتر از گلویمان پایین نرفته، باید دوباره رخت آوارگی به تن میکردیم.
🏻مجید دستهایم را محکم میان دستانش گرفته و آنچنان با محبت نگاهم میکرد که در برابر بارش بیدریغ احساسش، اشکم جاری شد و زیر لب ناله زدم:
🏻مجید! ما که کاری نکردیم! ما که خودمون هر چی مصیبت بود از دست بابا کشیدیم! من که بچهام به خاطر همین در به دری از دستم رفت... و دیگر نتوانستم ادامه دهم که پای حوریه به میان آمد و احساس مادریام در هم شکست که همه وجودم غرق اشک و ناله شد و میشنیدم مجید با آهنگ دلنشین کلامش، آهسته نجوا میکرد:
🏻الهه جان! آروم باش عزیزم! من خودم همه چی رو برای آسید احمد تعریف میکنم! نترس عزیز دلم! صبح خودم میرم پیشش و همه چی رو بهش میگم!
🚨🔰 لینک #قسمت_اول برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند:
🔗 eitaa.com/partoweshraq/8
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🔥 عاقبت دشمني با #امام_حسين(ع) در اين دنيا!!
📸 #عبد_بطّاط خبرنگار و عکاس جنگي عراقي داستان غم انگيز عاقبت شوم سرتيپ عراقي که عزادارن امام حسين(ع) را در حسينيه آبادان به توپ بست، را منتشر کرد.
🎙عبد بطّاط خبرنگار و عکاس جنگي عراقي بوده است که در سال هاي جنگ به همراه يگان هاي ارتش عراق به عکاسي مي پرداخته است.
📆 او در سال ١٩٩۴ با #سرتيپ_فوزي_السعد در بغداد ملاقاتي داشته است که مطالب زير حاصل آن ديدار است.
👤 سرتيب فوزي السعد فرمانده توپخانه مستقر در السيبه بود.
💥او مسئول به توپ بستن #حسينيه_آبادان در شب عاشورا است.
📄 وقتي دستور آتش توپخانه از بغداد آمد، سرتيب احمد علوان سرپيچي کرد. او همان روز با يک جيپ به عقبه منتقل شد و به زندان افتاد.
👨🏻 پس از او سرتيپ فوزي السعد فرماندهي توپخان را به عهده گرفت.
🕌 خبر اين بود که هنگام نماز مغرب بخش اعظمي از نيروهاي ايراني براي اقامه نماز مغرب و عزاداري در شب عاشورا در حسينيه اجتماع خواهند کرد. آبادان در محاصره عراقي ها بود.
✍ عبد گفت: من آنجا بودم. بعد از خلع سرتيب احمد علوان کسي جرأت سرپيچي نداشت.
🕌 همه مي دانستند که به توپ بستن حسينيه آن هم هنگام اقامه نماز کاري غير انساني و غير شرعي است.
💥 با اين حال سرتيب جانشين دستور آتش را صادر کرد و حسينيه دقيقاً در هنگام نماز مغرب و در شب عاشوراي سال ١٩٨١ (١٣۶٠) به توپ بسته شد!!
🚑 خبري که نيروهاي نفوذي عراق دادند حاکي از آن بود که گلوله باران توپخانه باعث شهادت و زخمي شدن بيش از ٢٠٠ نفر در آن شب شد.
🎙عبد گفت: سال ها از جنگ گذشت. مي خواستم بدانم سرتيب فوزي کجاست و چه مي کند.
🚙 آدرس او را در بغداد و در منطقه اي فقيرنشين در حومه شهر پيدا کردم و به سراغش رفتم.
🛌 شنيده بودم که او بيمار است. وقتي او را ديدم باور کردني نبود.
👴 دو پاي او قطع شده بود و دست راستش از کتف کنده شده بود. انگار دست راستش را همراه با بخشي از سينه تراشيده بودند.
👁 مرا که ديد زار زار مثل بچه گريه کرد.
❓مي خواستم از او بپرسم آن حادثه در شب عاشورا را يادت هست.
👴 اما او خودش بلافاصله قبل از هر سؤالي گفت:
🌌 آن شب را يادت هست؟ ١٣ سال است با اين وضع تاوان يک دستور و به توپ بستن حسينيه را مي دهم.
‼عبد گفت: برايم عجيب بود که او در فقر کاملي به سر مي برد!!
🖥 منبع: شیعه آنلاین
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#دفاع_مقدس
#تکیه
#پندها
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
👁 چشم برزخی #آخوند_کاشی!!
👹 چهره های وحشتناک ادم ها
🎙حجت الاسلام #عالی
🌐 @partoweshraq
#حـلقـہ_عشـاق
4_5913713622021833589.mp3
3.49M
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
👁 چشم برزخی #آخوند_کاشی!!
👹 چهره های وحشتناک ادم ها
🎙حجت الاسلام #عالی
🌐 @partoweshraq
#حـلقـہ_عشـاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
⁉ برادرهای شما از پیامبر خدا هم بالاترند؟!
🎙استاد #رائفی_پور
🌐 @partoweshraq
#بصيرٺ_و_روشنگرے
⛺ شرلوک هولمز كارآگاه معروف و معاونش دکتر واتسون به خارج از شهر رفته و شب چادری زدند و زير آن خوابيدند.
🌌 نيمه های شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست... بعد واتسون را بيدار كرد و گفت:
⁉ نگاهی به آن بالا بينداز و به من بگو چه می بينی؟!
🕵🏻 واتسون گفت: ميليونها ستاره می بينم.
⁉ هلمز گفت: چه نتيجه ميگيری؟
🕵🏻 واتسون گفت:
✝ از لحاظ معنوی نتيجه میگيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم.
🔭 از لحاظ ستاره شناسی نتيجه میگيرم كه زهره در برج مشتری است، پس بايد اوايل تابستان باشد.
🕒 از لحاظ فيزيكی، نتيجه ميگيرم كه مريخ در موازات قطب است، پس ساعت بايد حدود سه نيمه شب باشد.
👁 شرلوک هولمز نگاهی به او کرد و گفت: واتسون تو احمقی بيش نيستی!!
👌نتيجه اول و مهمی كه بايد بگيری اينست كه چادر ما را دزديده اند...!!!
👓 گاهی واقعا انسان از اتفاقاتی که در نزديکش ميافتد غافل و در عوض دور دستها را ميبيند.
⚠ برداشتهای جورواجور ميکند و تصميمات اشتباهی گرفته و فرصتهای خوبی را از دست ميدهد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓سئوال: مگر #امام_حسین(ع) و دیگر امامان از اعمال و احوال ما مطلع نیستند و صدای ما را نمی شنوند دیگر چه نیازی است که به زیارت قبورشان برویم و با انها صحبت کنیم؟
✅ پاسخ: در این که امامان (علیهم السلام) از احوالات ما مطلع هستند و صدای ما را می شنوند شکی نیست، اما با این وجود در روایات فراوانی امر به زیارت قبور آنان شده است.
📚 وسائل الشیعه، ج ١۴، ص ٣٢٠، باب ٢.
📚 بحارالأنوار، ج ٩٧، ص ١١۶، باب ٢.
⚜ امام رضا (علیه السلام) فرمود:
🔅«شیعیان نسبت به هر یک از امامان معصوم پیمان و تعهدی دارند که کمال وفای به آن عهد در زیارت مشتاقانه و عارفانه قبور امامان است. هر کس آن را از روی اشتیاق و تصدیق آنان زیارت کند امامان آنها شفعای آنها در روز قیامت خواهند بود».
📚 الکافی، ج ۴، ص ۵۶٧.
⚜ اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) روایت می کند که فرمود:
🔅«به مدینه بروید و بر پیامبر(ص) سلام بدهید هر چند سلام و درود از راه دور به آن حضرت می رسد».
📚 وسائل الشیعه، ج ١۴، ص ٣٣٨.
👌🏻این حدیث نشان می دهد که حضور زائر در کنار قبور اهل بیت موضوعیت و خصوصیت دارد که برخی از این خصوصیت ها چنین است:
1⃣ سبب تعظیم و تکریم و گرامی داشت آن بزرگواران و نشان دهنده محبت به آنها می باشد. همان تعظیم و تکریمی که در آیات و روایات توصیه شده است.
🏛 تلاش جوامع گوناگون بر حفظ آثار نیکان و احیای میراث بزرگواران و رواج موزه ها نمونه ای از نکوداشت مفاخر نیکان است.
2⃣ طبق روایات سبب بهره مندی از فضای معنوی حرم های شریف که محل تردد فرشتگان، ارواح انبیا و اولیا و محل تردد ارواح امامان است می شود و دعا در آن مکان ها در معرض استجابت می باشد.
📘 ثواب الاعمال، ص ٩۶.
3⃣ زیارت آنان سبب گسترس فرهنگ توحیدی و ولایت اهل بیت در بین راهها و شهرهای مسیر مشاهد مشرفه آنان می شود.
4⃣ نشانه صداقت زائر در دوستی و علاقه اش به آنان است که چگونه رنج سفر را تحمل کرده و به زیارتشان رفته است تا اجابت امر انان را کرده باشد.
5⃣ سبب ارتباط ملت ها و ملیت های مختلف و آگاهی از مشکلات، مشقات و امکانات یکدیگر می شود.
6⃣ زیارت آنان وفاداری به پیمانی است که با امامان بسته شده است (در روایت امام رضا به آن اشاره شد).
7⃣ حرم های شریف امامان در طول تاریخ مرکز علم و تبلیغ و ترویج دین و... بوده است. همه این ها از برکات زیارت آنان و آبادی قبور آنان می باشد.
📚 ادب فنای مقربان، جوادی آملی، ج ١، ص ١٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
3⃣2⃣1⃣ #ضرب_المثل «کوه به کوه نمی رسد، اما آدم به آدم می رسد!»
⛰🏔 در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت؛ چشمه ای پر آب و خنک از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید. این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد.
👨🏻 روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود. پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت:
☝🏻«چشمه آب در آبادی ماست، چرا باید آب را مجانی به پایین کوهی ها بدهیم؟ از امروز آب چشمه را بر ده پایین کوه می بندیم!»
⛰ یکی دو روز گذشت و مردم پایین کوه از فکر شوم ارباب مطّلع شدند و همراه کدخدایشان به طرف بالا کوه به راه افتادند و التماس کردند که آب را برایشان باز کند.
👨🏻اما ارباب پیشنهاد کرد که یا رعیت او شوند یا تا ابد بی آب خواهند ماند و گفت:
☝🏻«بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو کوه هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت!»
⛰ این پیشنهاد برای مردم پایین کوه سخت بود و قبول نکردند.
👴 چند روز گذشت تا اینکه کدخدای پایین ده فکری به ذهنش رسید و به مردم گفت:
⛏ بیل و کلنگ تان را بردارید تا چندین چاه حفر کنیم و قنات درست کنیم.
🕳 بعد از چند مدت قنات ها آماده شد و مردم پایین کوه دوباره آب را به مزارع و کشتزارهایشان روانه ساختند.
🏔 زدن قنات ها باعث شد که چشمه بالاکوه خشک شود!
👨🏻 این خبر به گوش ارباب بالاکوه رسید و ناراحت شد اما چاره ای جز تسلیم شدن نداشت؛ به همین خاطر به سوی پایین کوه رفت و با التماس به آنها گفت:
✋🏻 «شما با این کارتان چشمه ما را خشکاندید، اگر ممکن است سر یکی از قنات ها را به طرف ده ما برگردانید!»
👴 کدخدا با لبخند گفت:
👌🏻«اولاً؛ آب از پایین به بالا نمی رود، بعد هم یادت هست که گفتی کوه به کوه نمی رسد.
تو درست گفتی:
☝🏻«کوه به کوه نمی رسد، اما آدم به آدم می رسد!»
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
⚠ وزیر بهداشت سال گذشته:
😐 چهل میلیون نفر دانش آموز، وارنيش فلورايد کردیم!!!
🔺بعد در دنیا بر علیه فلوراید تراپی تظاهرات میکنند.
🤔 چه افتخاری میکنه وزیر #غیر_بهداشتی ما
🌐 @partoweshraq