eitaa logo
بیت الحسن(پایگاه تخصصی شعر سبک مقتل )
408 دنبال‌کننده
19 عکس
6 ویدیو
15 فایل
❌ انتشار مطالب همراه با نام شاعر و ذکر صلوات جهت تعجیل فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج)❌ 🔷وقف زهراست همه گریه ما حَسنیه است حُسینیه ما 🔷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 حیدر این شب ها دگر دلتنگ زهرایش شده 💢 با همین آشفتگی، با درد، با حال بدم ... با شتاب و دلهره افطار کردم آمدم از خجالت داشتم می مُردم اما نیمه شب بین جمعیت نشستم، پیش تو زانو زدم دست خالی صید مروارید اشکم می کنم ساحل دریای من! امشب پُر از جزر و مدم من کسی جز تو ندارم، لطف کن ردّم نکن هرکسی را می شناسم از درش کرده ردم مهربان! چوبم بزن بلکه غرورم بشکند تا بخواهی ضربه خوردم از غرور بیحدم هرکسی حرمت شکست از من، تو ناراحت شدی گرچه من حرمت شکستم با گناه ممتدم یک ضمانت نامه دستم بوده که دعوت شدم تا ابد شرمنده ی الطاف شاه مشهدم نامه اعمال بد را پیش زهرا پاره کن تا نبخشی بر نمی دارم قدم را از قدم این لباس پادشاهی هم به درد من نخورد از گداهای نجف بودند جد اندر جدم هرکجایی که زمین خوردم بلندم کرده است با همین آقایی اش، او می برد تا مقصدم من بقربان غم زینب که گریان علی است گفت بابا جان نرو، تا من نخوانم اشهدم دختری دلواپس احوال بابایش شده حیدر این شب ها دگر دلتنگ زهرایش شده ✅رضا دین پرور فروردين ماه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 توشرط صوم و صلاتی چرا نمی فهمند 💢 غزل برای تو یعنی گهر زدن به خطوط علی کجا و قوافیِّ نابجا و غُلوط توشرط صوم و صلاتی چرا نمی فهمند  قبول نیست بجز این عبادت مشروط به احتجاج تو شیعه صد الغدیر آورد ندیده ایم جوابی جز حرف نامربوط زنعش منکر تو بوی گند می آید چه آنکه دفن شود بین بشکه ای ز حنوط بگو به مفتی مفلوک دائم السجده قنوت کن ولی آخر تو می روی به قَنوط نصیب ماست فراز و نصیب توست نشیب نصیب ماست صعود و نصیب توست سقوط   ✅مجید احدزاده ۱۴۰۳/۰۱/۱۱ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 علی نشسته به بستر شبیه فاطمه اش 💢 علی جمال خدا و جلال زهرا بود علی ولی خدا بود و وال زهرا بود علی نفس نفس زندگی فاطمه بود علی برای پریدن دو بال زهرا بود تنور فاطمه را گرم کرد عشق علی علی خمیره‌ی نان حلال زهرا بود نبود خلقت کامل کسی به جز زهرا دم از علی زدن اما کمال زهرا بود قرار بود که دائم دم از علی بزند علی رسالت زهرا و آل زهرا بود علی به سجده اگر رفت و شکر لله گفت تمام شکر علی در قبال زهرا بود علی نبود برای کسی به جز زهرا علی که مُلکْ و مَلِک بود مال زهرا بود علی و فاطمه بهر هم آفریده شدند و مادر و پدر عالم آفریده شدند سلام عرش بر امّ الکرم ، ابالایتام علی و فاطمه یا ذالجلال و الاکرام علیست پیکر اسلام و فاطمه صدرش صیام ، حیدر و زهراست لیلة القدرش ابالحسن که فقط بود یار ام حسن بدون فاطمه اش لم یکن له کفوا علی نماز فرادا نخواند با زهرا علی دمی تک و‌ تنها نماند با زهرا علی دلش شده تنگ ضریح فاطمه اش علی نشسته به بستر شبیه فاطمه اش چه بستری که هنوز عطر یار را دارد به خون نشستن هجده بهار را دارد آهای بستر دلخون بگو چه ها دیدی رد غلاف و رد تازیانه را دیدی نگفت خس خس سینه‌ش اسیر دود شده به تو نگفت چرا صورتش کبود شده چطور موی حسن زودتر سفید شده چطور محسن من پشت در شهید شده بیا برات بگویم چقدر پر دردم زمان غسل تنش به خدا که دق کردم برای غسل تنش سخت بود کار علی سیاه بود تنش مثل روزگار علی که هرچه شستمش آن زخم میخ بند نشد که بعد فاطمه کارم بگو بخند نشد نگفت پشت همان در چطور سوخته است چرا برای حسینش کفن ندوخته است بگو وصیت زهرا چه بود با زینب نگفت از سر و روی کبود با زینب نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد نگفت از غم گودال پیر خواهد شد نگفت داغ عروسم رباب را چه کند نگفت غصه‌ی بزم شراب را چه کند ✅وحید عظیم پور T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 شد شکسته سرم امّا نرود کنج تنور 💢 کوفیان می‌روم امّا به دلم غم دارم آن قدر که نتوانم غم دل بشمارم مثل زهرای جوان دست به دیوار شدم سر خود بسته ام و یاد درو دیوارم به سرم تیغ که زد،پهلوی من تیر کشید به زمین خوردم و یاد لگد و مسمارم به خدا پشت در سوخته قلبم می سوخت که در سوخته افتاد به روی یارم شد شکسته سرم امّا نرود کنج تنور از غم رأس بریده چکنم،می بارم با اسیران سر بازار مراعات کنید یاد دردو غم زینب وسط بازارم سر ششماهه ی ما را به سر نی نزنید فکر این صحنه ی غمبار،دهد آزارم ✅محمود اسدی شائق T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 حیدر این شب ها دگر دلتنگ زهرایش شده 💢 با همین آشفتگی، با درد، با حال بدم ... با شتاب و دلهره افطار کردم آمدم از خجالت داشتم می مُردم اما نیمه شب بین جمعیت نشستم، پیش تو زانو زدم دست خالی صید مروارید اشکم می کنم ساحل دریای من! امشب پُر از جزر و مدم من کسی جز تو ندارم، لطف کن ردّم نکن هرکسی را می شناسم از درش کرده ردم مهربان! چوبم بزن بلکه غرورم بشکند تا بخواهی ضربه خوردم از غرور بیحدم هرکسی حرمت شکست از من، تو ناراحت شدی گرچه من حرمت شکستم با گناه ممتدم یک ضمانت نامه دستم بوده که دعوت شدم تا ابد شرمنده ی الطاف شاه مشهدم نامه اعمال بد را پیش زهرا پاره کن تا نبخشی بر نمی دارم قدم را از قدم این لباس پادشاهی هم به درد من نخورد از گداهای نجف بودند جد اندر جدم هرکجایی که زمین خوردم بلندم کرده است با همین آقایی اش، او می برد تا مقصدم من بقربان غم زینب که گریان علی است گفت بابا جان نرو، تا من نخوانم اشهدم دختری دلواپس احوال بابایش شده حیدر این شب ها دگر دلتنگ زهرایش شده ✅رضا دین پرور فروردين ماه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مناجات مهدوی ماه رمضان- گریز به غسل وکفن و تدفین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام 💢 سیّدی، جان به فدای تو و آن چشم ترت باز قلبم شده محتاج به گوشه نظرت من به یاد تو نبودم همه ی عمر ولی یاد من باش پدر، وقت دعای سحرت رفتی و رفت قرار از دل هر منتظرت آه! برگرد ؛ چرا طول کشیده سفرت لحظه ای اذن بده تا که به خدمت برسم اگر افتاده به این مجلس ما هم گذرت وقت غسل و کفن ساقی کوثر شده است کیست در خیمه ی تو یار دل محتضرت روضه می خوانْد حسن موقع غسل و کفنش: بعد تو نیست خوشی بر پسر خون جگرت بِنِگر پیر شدم موقع غسل سر تو چه کنم؟ بند بیاید پدرم، خون سرت رود شد چشم ابالفضل کنار تن تو آب آور شده در موقع غسلت، قمرت بر دلم تاب دگر نیست، نخواه ای پدرم بر روی پیکر تو خاک بریزد پسرت موقع غسل و کفن، موقع تدفین تنت شد دعایم فرج منتقم  ِدر به درت ✅علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) بهار ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 رفتی به سوی فاطمه بابای بیقرار! 💢 سر باز کرده از جگرم زخم روزگار رفتی به سوی فاطمه بابای بیقرار! مادر که رفت، خانه شد آوار بر سرم آن خانه ی خراب، پس از تو شده مزار هم با عمامه ی سر تو گریه می کنم هم با لباس مادر و آن میخ نیشدار این پیرمرد بین خرابه چه میکند؟ یک شب ترا ندیده و مُرده از انتظار گرچه حسن، حسین، ابالفضل پیشم اند دارم در این خرابه دگر حال احتضار گفتی ز قاتلت که اسیر است بگذریم بعداً اسیر او بشوم میکنی چکار؟ جایت به سائلان، صدقه داده ام ولی دارم ز کوفیان نگرانی بیشمار امروز که ز کوچه گذشتم دلم شکست خوردم به خانه های یهودی بی اختیار وقتی که از حوالی بازار رد شدم ترسیدم از نگاه قماشی شرابخوار من صورتم کمی بخراشد چه می کنی؟ سخت است بی حسینِ تو برگردم این دیار باید بترسم از غم سرهای روی نی باید به روی ناقه ی عریان شوم سوار می ترسم از حسین که سر در بیاورد پیش رقیه با لب خونین و پر غبار ✅رضا دین پرور فروردين ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش 💢 یادت بماند عهد و پیمانم ابالفضل دست تو و دست یتیمانم ابالفضل امشب همه دیدند زهرا سه پسر داشت جانم حسن جانم حسین جانم ابالفضل پاشو از امشب ساقی این خاندان باش آبی بیاور سخت عطشانم ابالفضل جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش خدشه نیفتد روی قرآنم ابالفضل ای وای از وقتی که می‌گوید به صحرا کاری بکن که سوخت دامانم ابوالفضل این کوفه خولی و سنان و شمر دارد دلواپس فردای طفلانم ابالفضل امشب دو چشمم خیس و بارانیست عباس بازار کوفه جای زن‌ها نیست عباس وقتی که ناموس خدا می‌آید اینجا در کوچه‌ها جشن و چراغانیست عباس هم با سر تو ،هم حسینم بین زن‌ها در کوچه‌ها آیینه گردانیست عباس زینب که سفره‌دار کوفه است ، آه ،آن روز در پیش رویش نان مجّانیست عباس وقتی که می‌بندند بر نیزه سرت را بی روسری راهی مهمانیست عباس درکوفه خیلی چیزها می‌بینی اما آنچه نمی‌بینی مسلمانیست عباس ✅حسین قربانچه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 بعد از این كوفه ساكت و سرد است 💢 سرِ ما است و آستان نجف چشم ما است و آسمان نجف ما نگفتیم  غیرِ یا مولا ما نخوردیم غیرِ نان نجف هر شب قدر ؛ فاطمه شخصاً داد بر دستِ ما امان نجف بی نیازیم از همه  بجان رضا با علی از همه بجان نجف پیش غیرش نشستنم هیات که  نشستیم پیش خوان نجف هرکجا می‌روید می‌شنوید بین ایرانِ ما اذان نجف تا به  مشهد که می‌رسم دارم حسِ بودن در آستان نجف رو به ایوان طلا نگاه من است حرم مرتضی پناه  من است کس ما مرتضاست کس علی است تپش ما علی  نفَس علی است اول و انتهای عمرم اوست همه‌ی عمر، پیش و پس علی است اولین رکن ؛ اولین شمشیر آخرین مردِ داردرس علی است ما از أَتْمَمْتُ نِعْمَتی  خواندیم همه عالم کم است  بس علی است نباء و تین و انفطار و فلق کوثر و فاطر و عبس  علی است همه ایرانِ ما علی جان است از خلیج‌اش و تا ارس علی است خالی از غیرِ او شوی بچشی عشق، شوق، آرزو، هوس علی است حرف ما نیست حرفِ فاطمه است که غرض مرتضی نفَس علی است شُکر ممنون دست تقدیریم با علی آمدیم و می‌میریم بعد از این كوفه ساكت و سرد است كوفه تلخ است  کوفه پُر درد است كوفه امشب نميرود در خواب كوفه گرچه عجيب نامرد است چشمهایِ يتيمها پُر خون سرِ راهِ اميرِ شبگرد است كاسه‌ها خالی است از شير و... چهره از فرطِ گريه‌ها زرد است آه مادر ، غريبه امشب نيست نانِ ما را پدر نياورده است چند شب می‌شود نیامده است آنکه با بوسه خوابمان کرده است جگرم سوخت خونجگر شده‌ام من يتيمم يتيم‌تر شده‌ام پيرمردی كه می‌رسید اينجا مو سپيدی كه در دلِ شبها رویِ دوشش هميشه زخمی بود ردّی از بارِ كيسه‌ی خُرما در كنارِ تنور  نان می‌پخت خنده‌اش می‌ربود غمها را جایِ بازیِ ما به دامنِ او پهلوان بود و بود مَركبِ ما آه مادر بگو كجا رفته؟ آه بابا دلم گرفته بيا چهره‌اش بينِ خانه ديدن داشت حرفهایِ دلش شنيدن داشت گفت با ما كه طعنه‌ها نزنيد دستِ رد بر من و خدا نزنيد گريه می‌كرد و زيرِ لب ميگفت كه نمک رویِ زخمِ ما نزنيد روزگاری يتيم اگر ديديد خنده بر اشک بی صدا نزنيد پيشِ چشمانِ دختری كوچک سنگها را به نيزه‌ها نزنيد سرِ زنجیر هر طرف نکشید عمه‌اش را در آن عزا نزنيد اُف به آن روزگار و این دنیا وامصیبت به یَومِ عاشورا وای از  شهر بی وفا ای وای آه ؛ ای داد ای خدا ای وای کودکانی که شیر نوشیدند شیر گشتند کربلا ای وای نوه‌های علی کتک خوردند از همین جمعِ بی‌حیا ای وای کودکی زیرِ بوته در آتش دختری زیر دست‌و پا ای وای عمه می‌گفت: این عزیزِ علی است می‌زنی بی هوا چرا ای وای بچه‌های یتیم را کشتند پیرمردهای با عصا ای وای آخر انداخت نان خورِ مولا تکه‌نان پیش بچه‌ها ای وای بغض در سینه از علی دارند چقدر کینه از علی دارند ✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۱/۱۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 چقد سختی کشید و خسته جون داد 💢 دوباره اومدم چونکه یه عمره شده بنده نوازی کار و بارِت میشینی با دل و جون پایِ حرفام دوسِت دارم! سبک میشم کنارِت دلم خیلی گرفته، بسکه ذهنم همش درگیره و محتاجِ نوره خبر داری! میدونم! آره، اما بذا واست بگم حالم چجوره دلم رو خیلیا خیلی شکستن چه شبها سوختم تا صبح توو تب تک و تنها با گریه مثل هر سال به آغوشت پناه آوردم امشب خدایا از زمونه خیلی خسته م دلم خونه! ندارم حس و حالی میدونم که نمیذاری بمونه شب بیست و یکم دستام، خالی شب قدره، شدم حالا که مهمون بگو بخشیدمت! پیش خودم باش گذشتی از گناهام با یه توبه بدونم بیشتر قدرِ تو رو کاش شب قدره، به قدرِ چند جرعه میشه قسمت بشه رزق شهادت؟! واسه من که حسین(ع) آقامه والله... به قران اُفت داره مرگِ راحت خودت میدونی که دارم شب قدر به این نیت فقط "جوشن" میخونم میترسم آخه از مردن خدایا شهیدم کن! میخوام زنده بمونم تو رو جونِ همون آقا که دیگه تویِ بستر داره از دست میره یتیما پشتِ در میگن با گریه: دیگه شیر از گلوش پایین نمیره چقد سختی کشید و خسته جون داد بمیرم! رفت با فرقِ شکسته خبر پیچیده توو کوفه، که حیدر- تموم کرده! دیگه چشماش و بسته دلم آتیش گرفت از اینکه باید بسوزن بچه ها از غم توو خونه که تشییع علی(ع) هم خیلی آروم شبیه فاطمه(س) باشه شبونه به دورِ بستر خالی دوباره نشستن بچه ها با چشم گریون حسن(ع) شاید به زینب(س) گفته باشه دو چندان شد غم ِ بی مادریمون ندارن میلِ به افطار، دیگه دلم داره عجب حالِ وخیمی کناره سفره میخونم با گریه یتیمی درد بی درمون یتیمی! ✅مرضیه عاطفی- فروردین ماه ۱۴۰۳ T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 پدرم نبض زمان بودی و با رفتن تو... 💢 خانه با رفتنت این بار به هم ریخته است شهر بی حیدر کرار به هم ریخته است   پدرم نبض زمان بودی و با رفتن تو سحر و روزه و افطار به هم ریخته است   هرکسی دید پدر، حال مرا گفت به خویش: دختر فاطمه بسیار به هم ریخته است   بستر خالی تو گوشۀ این خانه پدر علتی شد که پرستار به هم ریخته است   بودنت مایه آرامش و آسایش بود حال با رفتن تو کار به هم ریخته است   حَسَن غم‌زده را بیشتر از زخم سرت قصۀ سینه و مسمار به هم ریخته است...   حرفی از کوچه نباید بشود پیش حسین چون که با گفتنش هر بار به هم ریخته است...   صحبت از کوفه و بازار و اسیری کردی از همان لحظه علمدار به هم ریخته است...   گفته‌ای کوفه می‌آرند مرا طوری که همۀ کوچه و بازار به هم ریخته است... ✅ مهدی نظری T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 دوبیتی و رباعی شهادت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام  💢 گلی کز درد هجران جان سپارد به روی قبر مولا اشک بارد پس از آن تشت خون و تشت زر دید غم زینب مگر پایان ندارد ♦️♦️♦️♦️ دوباره گریه و غسل شبانه دوباره داغ هایی بی کرانه پس از زهرا شده تکرار یارب دوباره یک مزار مخفیانه * * مزار آن حضرت تا زمان امام صادق علیه السلام مخفی بوده است . ♦️♦️♦️♦️ رسید آخر علی بر آرزویش ز خون دل شده غسل و وضویش ببین زخم سر او نیمه باز است بریز آب روان آرام رویش ♦️♦️♦️♦️ وقتی که برای تو کفن آوردم خونابه ی اشک را نثارت کردم تعداد کفن ها چو یکی کمتر بود گفتم : شه بی کفن فدایت گردم ♦️♦️♦️♦️ به اوج غربت دنیا دهی جان میان این همه غم ها دهی جان دلت مانده کنار زینب اما به شوق دیدن زهرا دهی جان ♦️♦️♦️♦️ امیر مهربان شهر محنت به کوفه جان سپردی بین غربت همین کوفه ز بعد بیست سالی ببین از زینبت بشکسته حرمت ♦️♦️♦️♦️ مرا در کوی هجر یار کشتند مرا با ماتم دلدار کشتند بدانید ای همه ، همراه زهرا مرا بین در و دیوار کشتند ✅ محمد مبشری T.me/paygahsher Eitaa.com/paygahsher 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷