eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
16.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 🌀 قسمت هفتم 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از مصاحبه رزمندگان سلحشور و حماسه ساز گردان حضرت امام سجاد (ع) قبل آغاز عملیات عاشورایی ♦️ زمستان ۱۳۶۵ ، شوشتر ، مقر لشگر هشت نجف اشرف 😔 لازم به ذکر است که تعداد زیادی از این دلاور مردان در عملیات عاشورایی به درجه رفیع شهادت و جانبازی نایل آمدند.   🌺 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
22.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 🌀 قسمت هفتم 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی ♦️  در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
16.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 🌀 قسمت هشتم ( پایانی ) 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از مصاحبه رزمندگان سلحشور و حماسه ساز گردان حضرت امام سجاد (ع) قبل آغاز عملیات عاشورایی ♦️ زمستان ۱۳۶۵ ، شوشتر ، مقر لشگر هشت نجف اشرف 😔 لازم به ذکر است که تعداد زیادی از این دلاور مردان در عملیات عاشورایی به درجه رفیع شهادت و جانبازی نایل آمدند.   🌺 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
23.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 🌀 قسمت هشتم 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی ♦️  در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی در عملیات عاشورایی : 📌 💠 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🖌... حوالی ساعت یک بامداد روز چهارشنبه ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ ، بعد از ساعت‌ ها پیاده روی نفس گیر وارد یک کانال خشک کشاورزی شده و در امتداد کانال به ستون یک ردیف شده و آماده آغاز عملیات شدیم ، آسمان کاملأ تاريک بود و خط پدافندی در سکوت و آرامشی بسیار مرموز و مشکوک فرو رفته بود . دقایق به کندی پیش می‌رفت و داخل کانال چنان در سکوت بود که صدای تند ضربان قلب همسنگرم را کاملاً به گوش می شنیدم . قرار بر آن بود که پس از دریافت رمز عملیات ، از کانال خارج شده و در کمال سکوت و آرامش به مواضع دشمن نزدیک و در یک حمله غافلگیرانه خطوط اول دشمن را در هم شکسته و با پاکسازی منطقه خود را به رزمندگان لشگر هشت نجف برسانیم که در حلقه محاصره عراقی ها بودند . هم‌رزمان با شور و هیجان فراوان منتظر شنيدن رمز عملیات و فرمان حرکت بودند ، اما دقایق پشت سر هم گذشت و هیچ خبری از هیچ کس نشد ، ناگهان صدای انفجار و تيراندازی مسلسل های سبک و سنگين فضای منطقه را پر کرد و صدها گلوله منور در آسمان منفجر و شروع به نورافشانی کردند . اوضاع دشت مقابل و سر و صداهایی که از آن طرف می آمد خبر از آغاز درگیریها می داد اما دسته ما همچنان داخل کانال بود و هیچ اطلاع و خبری هم از دلیل آن همه انفجار و تیراندازی ها نداشتیم ! انگاری عملیات آغاز و رزمندگان گردان با نيروهای دشمن درگير و مشغول نبرد بودند ، اما عجیب بود که دسته ما هنوز منتظر دریافت رمز و دستور حرکت بود ! نگرانی از جا ماندن و عدم حضور در صحنه نبرد ، موجب اعتراض همرزمان شده و در اين خصوص برادر پاسدار خليل آهومند فرمانده دسته را مورد سوال قرار داده و جویای علت جاماندن دسته شدند .برادر آهومند نرسيدن دستور حرکت و عدم دریافت رمز عملیات را دلیل جاماندن دسته عنوان کرده و رزمندگان را به صبر و سکوت ‌و آرامش دعوت کردند. آتش پر حجم دشمن ، دقيقأ بر روی کانال و اطراف آن هدايت شده و گرد و غبار و دود باروت ، حاصل از انفجارات همه جا را فراگرفته و داخل کانال کاملاً تيره و تار شده و تیر و ترکش مثل باران بر سرمان ریخته می شد . از نحوه آغاز عمليات و جزئيات درگيری ها هیچ اطلاعی نداشتیم ، اما داد و فرياد رزمندگان و صدای فریاد و ناله های جانسوز مجروحان از همان نزديکها به گوش می رسید و خبر از سنگينی نبرد و اوضاع وخیم میدان نبرد می داد . دقایقی در بی خبری و نگرانی و اضطراب سپری شد تا اینکه یکدفعه سر و کله فرمانده محور سردار ميرزاعلی رستمخانی پیدا شد و از دیدنمان در داخل کانال بقدری شوکه و ناراحت شد که با عصبانیت از فرمانده دسته علت زمین گیری و عدم حرکت رزمندگان را جويا شد . پاسخ های برادر آهومند ، سردار رستم خانی را قانع نکرده و چند تذکر به ايشان داد و با گفتن رمز عمليات که نام مبارک (يا فاطمه الزهرا س ) بود ، دستور حرکت به رزمندگان ‌دسته داد . خودش هم به همراه همراهان و چند نفر بیسیم چی ، جلوی دسته راه افتاده و از کانال خارج و به سمت مواضع دشمن شروع به پيشروی کردیم . از زمين و آسمان آتش می بارید و رگبار گلوله های سرخ رسام لحظه ای قطع نمی شد ، منطقه به جهنمی آتشین مبدل شده‌ و در هر قدم صدهـا گلوله توپ و خمپاره و موشک بود که به اطراف ستون اصابت و ترکشهای ريز و درشت شأن زوزه کشان از اطراف مان رد می شدند ، حرکت واقعاً سخت و دشوار بود و مدام‌ خیز می ‌زدیم و بلند می شدیم و نیم خیز و با سرعت به راه خود ادامه می دادیم . کم کم به محل اصلی درگيری رسيده و ناگهان با چنان صحنه های دردآور و ناراحت کننده ای روبرو شدیم که زبان و قلم قادر به گفتن و نوشتن آنها نبوده و نخواهد بود . با هرقدمی که بجلو بر می داشتیم ، تعداد بيشتری از همرزمان را می دیدیم که زخم خورده و شهید در وسط میدان افتاده اند ، فضای منطقه به توسط روشنائی صدها گلوله منور و نورافکن های قوی تانکها و نور حاصل از سوختن خودروهای زرهی دشمن ، کاملا روشن و اطراف تا صدها متر به وضوح  ديده  می شد ، پيکرهای زخم خورده و غرقه در خون ياران و همسنگران در هر طرفی ديده می شد و صدای زمزمه های جانسوز و ناله های دردآلود زخمی ها که بسيار هم دلخراش و دردآور بود ، از هر سمت و سوی میدان به گوش می رسید... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab