eitaa logo
پلاک خاکی
2.6هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
7.7هزار ویدیو
48 فایل
به محفل رهروان شهدا خوش آمدید❤️🌷 شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام... کانال های دیگر ما متفاوت و ناب حتما عضو شوید👇 @saharshahriary @ghonooteghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
مَن ماتَ علی حُبّ تو انگار شهید است بی حبّ تو ای کاش نمیریم علی جان . . . @pelakkhakii 👈🌹🌹
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🕯🍂🕯 @pelakkhaki یه روزی هم میاد رو بَنِرای سطح شهر می‌بینیم نوشته « کاروان راهیان عشق » کاروانی که از ایران و افغانستان و عراق زائـر راهی میکنه به سمت سوریه میبردمون به سمت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه .. وقتی خوب دلمونو تکون دادیم و عقده ی این چندسال فراق رو جبران کردیم ، یکی مثل که از یادگارای همین سالای جنگ با تکفیریا باشه برامون شروع میکنه به روایت کردن ... : . " اینجا که نشستید اسمش است ! قریه‌ای که توش حرم مطهر خانوم زینب قرار داره .. همینجا بود که مدال شهادت گردن ، اولین شهید مدافع حرم ، انداختند ...‌ تو همین خاک بود که به معشوقش ، امام حسین رسید .. " . بعد سوار اتوبوس میشیم و میریم بعد از اینکه نشستیم رو خاکا ، راوی میگه : " اینجا حلبِ همونجایی که رو به آسمون پرواز داد همینجا بود که ، فرمانده ایرانی لشگر فاطمیون ، سرشو گذاشت رو پاهای اربابش ! خبرنگاری که دختر سه ساله‌شو به دختر سه ساله‌ی ارباب سپرد و از دنیا خداحافظی کرد .. اینجا مقتلِ ، .. جوونایی همسن و سال شماها که از همون اول عادت کرده بودن به دل ندادن ... . مقصد بعدیمون ، جنوب غربِ حلب همونجایی که تروریستا محاصره‌ش کردن و نیروهای مقاومت رو محبور به عقب نشینی .‌.. همونجایی که وقتی آزاد شد ، همه سجده شکر بجا آوردیم .. هرچند برای آزاد شدنش شهید دادیم و اسیر ... یکیشون بود که با رفتنش چهار تا بچه‌ش یتیم شدن .. ولی کاری کرد که اون دنیا ، جلو حضرت زهرا ، سرشونو با افتخار بلند کنن و بگن : ما بچه های شهید بلباسی‌ایم !‌ " . مثل شلمچه ،‌ مثل هویزه ، مثل چزابه ، مثل طلاییه ... یه روزی حلب و خان طومان و زینبیه و ریف رو قدم قدم زیارت می کنیم ... یه روزی گذرمون بهشون میخوره .. . . [ هر زمان تو خیابونا چشمتون خورد به بَنِرا و تابلوهایی که ازتون دعوت کرده با این کاروان راهی شید ، بدونید به فاصله ی اندکی ، روزی میرسه که سرتاسر ایران نوشتن « کاروان راهیان قدس » کاروانی که این بار مقصدش فراتر از شلمچه و دمشقِ ! کاروانی که میره به سمت خود بهشت نماز میخونه تو مسجدالاقصی با امامت امام دوازدهم و با حضور تمام شهدا شهدایی که روزی برای زیارتشون چفیه‌هامون و چادرامون خاکی شد ... و دیر نیست اون روز ! روزی که با چشمای خودمون ببینیم که رو سر در‌ ورودی فلسطین نوشته : «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» ] ...✋ 👇👇 @pelakkhakii 🍂🕯🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#شهید_محمودرضا_بیضایی #مدافع_حرم #نام_مستعار : حسین نصرتی #ولادت : ۱۳۶۰/۹/۱۸ #محل_تولد : تبریز #شهادت : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹ #محل_شهادت : سوریه، منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق 🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹 💢 #فرازی_از_وصیتنامه ◽️باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود، حقیقتاً. #سالروز_ولادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدو_آل_محمدو_عجل_فرجهم دعوتید به پلاک خاکی👇👇🌹🕊 @pelakkhakii
🔻 شهادتِ شهید فقط دست خودش است 🔅 یکبار خوابی دیده بودم که آن‌ را برای محمودرضا تعریف کردم.من خواب دیده بودم که‌ با دست‌دادم وهمدیگر را بغـل کردیم و به او گفتم حاجی دست مــا را هم بگیر. منظورم هم از این حرف این بود که باب شهادت را به روی ما هم باز کنید که دستش را کشید و گفت: «دست من نیست». قبل از اینکه این خواب را برای اخوی تعـــــریف کنم، روی این خواب زیاد فکـــر کرده و بـرای دوستانی هم تعریف کرده بودم. باخـودم می‌گفتم مگـر می‌شود. همه چیز دســت شهداست و شهـــدا دستشان بـاز است. این معمـا برای من حل نمی‌شد و همیشه فکر می‌کردم که تعبیــرش چیست؟ برای محمـودرضـــا که تعریف کردم به راحتی برایم حلش کرد. گفت: «شهــادتِ شهیــد دست هیچکس نیست؛ فقط دست‌خودش است. شهیـــد تا نخــــــواهد شهید شود، شهید نمی‌شود.» و در حرفهـایش به مـن فهماند که خـودش هم بخاطر تعلقـــاتش هســت کــه شهیـــد نمی‌شـــود... •|به نقل از برادر شهید|• ❤️ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
اسرائیل🇮🇱 الان دقیقا مثل آدمی می ماند که کتک خورده و افتاده گوشه رینگ و نا ندارد از جایش بلند شود اماااااا مرتب میگوید ، اِل میکنم ، بِل میکنم ...... 🌿💔 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
آن اوایل، یکبار که از معرکه برگشته بود، وسط حرفهایش خیلی محکم گفت: 💠«جانفشانی اصلا کار آسانی نیست»💠 بعد تعریف کرد که در نقطه‌ای باید چند متری را در و توی همین چند متر، آمده چشمش. اینها را می گفت تا به من که یعنی مثل وابستگی به فرزند چطور شهید است… تمرین‌های زیادی توی یکی دو سال گذشته برای رشته انجام داده بود و همه را هم برید. این بار که می‌رفت به کسی گفته بود « ». شب یکی از ها بهش گفتند که امکان تماس با خانواده هست نمیخوای صدای کوثر کوچولوت رو بشنوی؟ ؟؟ گفت : از کوثرم گذشتم. .. :92/10/29 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
| | براے شہید شدن باید شہادت را آرزو ڪرد من خودم به این یقین رسیده و با اطمینان مے‌گویم: هرڪس شہید شده خواسته ڪه شہید بشود شہادتِ شہید فقط دست خودش است. •/ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
💠گفت : عرفه بریم جنوب؟ 🍃لحظاتی بعد با چند نفر دیگه ترمینال جنوب بودیم ، ✨چند ساعت بعدش طرفای قبلِ ظهر اهواز بودیم؛ 🌴دو سه ساعت بعد ، طلائیه روی یه خاکریز نشسته بودیم ... گفت پایه اید؟ گفتیم پایه ایم ... 🌹محمودرضا ! هنوز هم پایه ایم راهمون بنداز عزیز ... ✍🏻 به نقل از ‌دوست شهید 🌷 📿 🕊 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🍃در میان العفو های و اشک برای که غم هایش را با چاه شریک می شد، حرف هایش را بر تن کاغذ به یادگار گذاشته است. قسمتی از اش، درس بزرگی است برای نسلی که امامش غائب است و منتظرهایش، غافل شده اند از ظهورش. 🍃نوشته بود: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با محقق نمی شود حقیقتا. 🍃نسیم ِغربتِ از سوی کوفه کوچ کرده و حال در دوران غیبت حسینِ زمان، در میان شیعیان می وزد. سیاهی نامه اعمال ها با درد سینه اش برابری می کند. اما به رسم مادرش دعا می کند برای شیعیان و از خدا طلب می کند برای گمراهی ها و گناهان. 🍃 گاهی هم ناله سر می دهد و خستگی هایش را با دلگیری های عصر به رخ یاران بی وفا می کشد. 🍃راه برای سرباز آقابودن باز است. ، سرباز آقاشدند و با فدا کردن جانشان، زمینه ساز شدند. به قول شهید: «امام زمان امروز سرباز باهوش و پای کار می خواهد، آدمی که شجاع و مرد میدان باشد» کاش سربار بودن را توبه کنیم و شویم. ♡♡ ✍️نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۸ آذر ۱۳۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۲۹ دی ۱۳۹۳ 📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای تبریز 🕊محل شهادت : قاسمیه جنوب شرقی دمشق
🧡 خیلی‌بہ‌امام‌زمـانﷻ ارادت‌داشـت! ازاین‌ارادتای‌خشک‌وخالی‌کہ‌نہ! همش‌دنبال‌مطالـعہ‌ درباره‌حضرت‌وشرایط‌ظھور وآمادگی‌برای‌ظھوربود ..! ‹انتظـار›محمـود، یہ‌‹انتظارواقـعی‌›بـود. محمودواقعاً دغدغہ‌امـام‌زمانش‌ روداشت ...🖇! 💙 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهادت شهید دست هیچکس نیست ‌،فقط دست خودش است.. شهید تا نخواهد شهید شود ،شهید نمی شود!! 🌷
همیشه با وضو بود موقع شهادتش هم با وضو بود دقایقی قبل از شهادتش وضو گرفت و رو به من گفت: " ان شاءالله آخریش باشه!!!" آخریش هم شد....