🔻 مروری بر یک جنگ روانی؛ ظریف چگونه سخن گفت؟
✍ شایان فخاری
▫️نطق طوفانی آقای ظریف در میزگرد سیاسی صداوسیما برای بسیاری مخاطبان باور پذیر و درست تلقی شد. اما نکته جالب اینجاست که ایشان با استفاده از تکنیک های اقناعی در دو ساحت فرم و محتوا سخنان خود را برای مخاطبان باورپذیر کردند.
۱- فرمی؛ استفاده از زبان بدن و صدای بلند و رسا
۲- محتوا: دفاع از عملکرد خود در سه ساحت تئوری های بین الملل، استفاده از آیات قرآن و استناد به عدد و رقم
ویژگی های فرمی
آقای ظریف در هنگام صحبت های کارشناس ؛ زبان بدن خاصی را مورد استفاده قرار داد که بی نظیر بود ( خنده های خاص و گاه تحقیر آمیز، نگاه با تعجب و...)
از طرف دیگر صحبت با صدای بلند که این تلقی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که حتما ایشان درست می گوید که اینقدر رسا، بلند، بدون تپق و با سرعت بالا صحبت می کند.
یک قانون کلی
عمیقا باور دارم اگر فرم درست و به جا انتخاب شو اثری خواهد داشت که صرف محتوای درست نخواهد داشت.
آقای ظریف در سخنان خود از تکنیک های اقناعی و گاه تکنیک های فریب به درستی و به جا استفاده کرد که به باور پذیر کردن کلام ایشان کمک شایانی کرد. در ادامه به بیان برخی از آن ها خواهم کرد.
۱- تکنیک دروغ بزرگ
به تعبیر گوبلز دروغ باید به حدی بزرگ باشد که مردم با خود بگویند مگر می شود کسی دروغی به این بزرگی بگوید؟
آقای ظریف در بیان رشد اقتصادی کشور و کاهش تورم در سال های پس از برجام و همچنین نقل تاریخ مذاکرات به مواردی اشاره کرد که بلافاصله بعد از صحبت های ایشان موارد نقض آن بیرون آمد. ولی ضعف حافظه تاریخی و منطقی مخاطب و از طرقی ویژگی روانی دروغ بزرگ این موارد نقض از سوی مخاطب نادیده گرفته شد.
۲- توسل به عدد و رقم
مردم به طرز عجیبی تحت تاثیر آمار و ارقام قرار می گیرند و هر چه آمار و ارقام ریزتر و دقیق تر، باور پذیرتر.
ارائه نمودارها و همچنین بیان افزایش تحریم ها از ۱۵۰۰ به ۲۵۷۰ بدون اشاره به نوع، علت و مستندات علمی آن، برای مخاطب باورپذیر خواهد بود.
۳- دوگانه سازی و برچسب زنی
ایشان با خلق دوگانه اصلاحات و اصولگرا از الفاظی مانند حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای خاتمی برای رئیس دولت اصلاحات و لفظ " معجزه هزاره سوم" (به تمسخر) برای رئیس دولت اصولگرا، تصویری اهریمنی از جناح رقیب خود ایجاد کرد.
در نتیجه این راهبرد جناح اصلاحات؛ منطقی و متفکر و جناح اصولگرا؛ اندرو، بدون منطق و در تلاش جهت حفظ ایدئولوژی خود تصویر شد.
۴- ایجاد بدگمانی
در بخشی از صحبت های آقای ظریف این جمله بیان شد: " نگذارید بگوییم در آن شش ماه تلخ چه گذشت" چنین گزاره ای این تلقی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که حاکمیت با قانون راهبردی مانع بازگشت به برجام و بهبود شرایط معیشتی مردم شد و در این مسیر تیم دیپلماسی چه سختی ها و خون دل هایی خورد. در نتیجه چنین الگویی، برداشت مخاطب از آقای ظریف، فردی شجاع و جسور خواهد بود
۵- کلی گویی
ظریف در بیان علت سربلندی ایران در دوران آقای روحانی به کلی گویی روی آوردند و فرمودند: "همه دنیا گفتند"
درصورتی که یک مغالطه اتفاق افتاد و در پاسخ به سوال مشخص باید با استناد به شاخص این صحبت را اثبات کرد نه صرفا بیان یک گزاره و ارجاع به سخن ترامپ.
۶- توسل به عنصر مقدس
آقای ظریف در اثبات صحبت های خود به آیات قرآن استناد کردند. استفاده از آیات قرآن این تلقی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که ایشان فردی متدین هستند و کنش و عملکرد ایشان منشعب و برگرفته شده از تعالیم دین است. از سویی دیگر مخالفت کارشناسان هم مخالفت با مقدسات تلقی خواهد شد. لذا در این مورد پاسخی نخواهند داد. | گرالیت
#سواد_رسانه_ای
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻درباره یک پروپاگاندا؛ پرتاب میکروفون آقای مشاور!
✍ یحیی حمدی
▫️آقای محمد فاضلی مشاور آقای مسعود پزشکیان در میزگرد فرهنگی تلویزیون که به صورت زنده پخش می شد در پی جدال لفظی (در مورد اخراج از دانشگاه) که با کارشناس برنامه داشت با رفتاری عجیب و هیجانی از جایش بلند شد و در حالی که استودیو را ترک می کرد با خشم میکروفون را به سمت مجری پرتاب کرد و با داد و بیداد از صحنه خارج شد.
پس از آن موجی در فضای مجازی در میان نیروهای جناح اصلاحات شکل گرفت که شروعش با آذری جهرمی (وزیر ارتباطات روحانی) بود. آنها تلاش کردند یک هشتگ را با محتوای مشابه #بگذارید_حرفش_رو_بزنه را داغ کنند و از آن حرکت عجیب یک حماسه بسازند.
به نظر می رسد در این سناریوی تکراری فاضلی نقش اول را ایفا کرد و پروپاگاندای اصلاحات آن را ادامه می دهد. سناریویی که شبیه آن را روحانی در مقابل مجری (عابدینی) در سال ۹۲ اجرا کرد. (گفتگوی روحانی با عابدینی)
پروپاگاندا چیست؟
پروپاگاندا؛ که آن را به جو سازی ترجمه کرده اند نوعی از ارتباط است برای تاثیرگذاری یا متقاعد کردن مخاطب ( جمع یا جماعت همسو) برای پیشبرد یک هدف سیاسی؛ در این روش به مخاطب اطلاعاتی ارائه می شود با این هدف که؛ به جای پاسخ منطقی، یک واکنش هیجانی و احساسی در او ایجاد شود.
در این راستا واقعیتها به صورت گزینشی بیان و بازنمایی میشوند (حتی اگر نادرستی آن بر گوینده روشن و آشکار باشد) تا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری هیجانی_احساسی (نه آگاهانه) سر بزند. نتیجهٔ این امر، تغییر گرایش دلخواه به سوی هدفی است که برای مخاطب، در نظر گرفته شدهاست.
در پروپاگاندا از تکنیک های مختلفی بهره برده می شود که #دوگانه_سازی و #اهریمن_سازی از رقیب از مهم ترین آنهاست.
در دوگانه سازی فرد برای کسب هویت با سوار شدن بر هیجانات برای خود یک رقیب خلق می کند.
فاضلی که پیش از این به عنوان یک پادکست ساز با محتوای جامعه شناختی در فجازی شناخته می شد؛ در این سناریو به عنوان کسی که به او ظلم شده (اخراج از دانشگاه) بر علیه صدا و سیما به عنوان نماد حاکمیت نقش ایفا می کند و دوگانه ای کاذب خلق می کند و در ادامه پروپاگاندای پشت سر او نیز تلاش می کند با سوار شدن بر هیجانات مخاطب و اهریمن سازی از رقیب فرضی تصویری مخدوش از صدا و سیما بسازد سبد رای خودشان را پر کند(هدف).
دوباره به #بگذارید_حرفش_رو_بزنه نگاه کنید
اما اصل ماجرا؛ محمد فاضلی در سال ۱۴۰۰ و توسط نصیری قیداری رئیس منصوب دولت روحانی به دلیل رکود علمی از دانشگاه اخراج شده است (برای اطلاع بیشتر به اینجا بروید) و جالب تر اینکه نصیری قیداری اکنون رئیس کمیته دانشگاهیان ستاد دکتر پزشکیان است. این هنر تنها از پروپاگاندای اصلاحات بر می آید: که خود حکم به اخراج می دهد، آن را اجرا می کند و خود مدعی می شود که چرا؟
از فاضلی یک مظلوم می سازد که بر علیه نماینده حاکمیت شورش کرده و درستی آن را تئوریزه می کند بدون اینکه از نقش خود در آن ماجرا سخنی به میان آورد.
حیات آنها وابسته به همین دوگانه سازی هاست از امروز این روند شدت نیز خواهد گرفت منتظر باشید
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی تئوریک در سیاست خارجی | بخش اول
✍ یحیی حمدی
▫️سیاست خارجی؛ مجموعه موضع گیری ها، اقدامات و تصمیم هایی است که دولت ها نسبت به یکدیگر و یا نسبت به سازمان های بین المللی اتخاذ می کنند و هدف اصلی آنها تامین منافع ملی است (ن.ک به بشیریه، ۱۳۸۶) که شامل کنش ها یا واکنش هایی است که نسبت به همدیگر اعمال می کنند.
معمولا سیاست خارجی در همه کشورها از اصول ثابتی برخوردار است اما در اعمال آن دولت ها می بایست تحولات در عرصه بین الملل را نیز در نظر بگیرند به عبارت بهتر هنر مجریان سیاست خارجی در جمع این دو عامل نهفته است.
هدف اصلی در سیاست خارجی؛ #تامین_منافع_ملی کشورهاست. عناصر اصلی منافع ملی عبارت اند از: استقلال و تمامیت ارضی، حفظ وجهه ملی، امنیت مرزها، استمرار صلح و...
همه این عناصر را می توان در مفهوم #امنیت_ملی جمع کرد که شامل اجزا گوناگون از پیگیری و تامین منافع اقتصادی تا بسط قدرت ملی و تضمین تمامیت کشور را شامل می شود.
برخی تئورسین ها منافع ملی را با مفهوم مصلحت ملی نیز تعریف می کنند یعنی در عرصه بین الملل مصلحت ملی ( کشور) بر هر چیزی ارجحیت دارد.
قانون اساسی ما در اصل های متعدی ( تقریبا در ۲۷ اصل) ترسیم روابط خارجی پرداخته است و رهبر معظم انقلاب نیز در تبیین شاخص های سیاست خارجی سه مفهوم "عزت"، "حکمت" و "مصلحت" را طرح کرده اند.
بنابراین در فرایند تصمیم گیری در این عرصه؛ تصمیم گیران باید با برداشتی که از منافع ملی دارند اهداف را مشخص و امکانات و نحوه کاربردشان را برای نیل به اهداف بسنجند و در پی آن با مکانیزمی که دارند اقدامات خود را سامان دهند.
تصمیم گیری در عرصه سیاست خارجی تحت تاثیر عوامل مختلف داخلی و بین المللی قرار دارند که مهمترین آنها عبارت اند از:
الف) منابع قدرت؛ این منابع بسته به امکان کشورها متفاوت است اما به صورت کلی می توان از آن به این موارد تعبیر کرد: ثروت ملی، جمعیت، موقعیت و مساحت جغرافیایی، منابع طبیعی، تسلیحات و...
ب) بسیج افکار عمومی و انسجام نیروهای سیاسی و نظامی؛ توانایی مدیریت افکار عمومی در جهت خاص و ایجاد کنش فعال و هم ذهنی میان نیروهای سیاسی و نظامی
ج) میزان اطلاعات از اقدام احتمالی طرف مقابل؛ به میزان اطلاعات از مواضع و اقدامات احتمالی دولت های دیگر اشاره دارد نقش نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و نیز تحلیل درست در این بخش نقش اساسی دارد.
ادامه دارد...
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی تئوریک در سیاست خارجی | بخش دوم
✍ یحیی حمدی
▫️در سیاست خارجی دو نگرش قالب وجود دارد که بسته به اینکه دولت ها به کدام یک از آنها باور یا وابستگی داشته باشند تصمیم های آنها در عرصه بین الملل را تحت تاثیر قرار می دهد.
حسین بشیریه در این مورد دو رویکرد را شناسایی می کند که به نظر می رسد به صورت کامل این موضوع را پوشش می دهد که عبارت اند از: رویکرد #واقع_گرایانه و رویکرد #آرمان_گرایانه (ن.ک به بشیریه، ۱۳۸۵)
الف) واقع گرایانه: در این رویکرد به تامین مصالح ملی به هر قیمتی تاکید می شود و این نیازمند برخورداری از حداکثر منابع قدرت است. بنابراین قدرت و تولید قدرت مساله اساسی در این رویکرداست و از این نظر بدون قدرت نمی توان منافع ملی را تامین کرد.
این بیت از علی اکبر گلشن به خوبی این رویکرد را توضیح می دهد: برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی | که در نظام طبیعت؛ ضعیف پامال است
عملکرد دولت شهید رئیسی در سیاست خارجی مبتنی بر این رویکرد بود و با شناختی که از عرصه نابرابر بین المللی داشت؛ تولید قدرت دال مرکزی گفتمان دولت ایشان بود که برگرفته از انقلاب اسلامی است.
ب) رمانتیک [خوش بین به حقوق بین الملل]: به جای قدرت بر حقوق بین الملل و هنجارهای آن؛ ارزش های اخلاقی تاکید می کنند. آنها معتقدند می توان با همکاری؛ صلح و آرامش را در سطح بین الملل پیش برد. از نظر آنها جهان از کشورهایی تشکیل شده است که عضو سازمان ملل هستند و دارای هنجارها و ارزش های بین المللی (حقوق بینالملل) که بر اساس آن می توان عمل کرد و ضمانت اجرایی آن نیز سازمان های بین المللی (سازمان ملل، شورای امنیت و...) است.
اما با شرایطی که اکنون و حتی در گذشته در عرصه بین الملل حاکم بوده است این رویکرد در عمل چقدر توانایی اعمال دارد؟
عملکرد دولت حسن روحانی مبتنی بر این رویکرد بود و معاهده برجام را در این رویکرد باید دید. بر این اساس شما را ارجاع می دهم به سخنان وزیر خارجه و رئیس آن دولت که در مقابل سخن منتقدان که چه تضمینی برای عدم خروج طرف مقابل از برجام وجود دارد آنها را حواله می دادند به قواعد بین الملل و اینکه بر اساس آن نمی توان از برجام خارج شد و حتی اگر خارج شود کسی در دنیا به آن اعتنا نمی کند و مضحک تر از همه اینکه امضای کری (وزیرخارجه آمریکا) تضمین است و دیدیم که ترامپ خارج شد و همه دنیا نیز به آن اعتنا کرد و برجام به بزرگترین شکست ما در عرصه بین الملل بدل شد.
نگرش دولت ها (واقع گرایانه یا آرمان گرایانه) ریشه در شناخت آنها از وضعیت های بین الملل است که در آنجا نیز دو رویکرد مطرح وجود دارد:
الف) نگرش محافظه کارانه؛ باور به وضع فعلی موجود بین المللی و هدف آن حفظ وضع موجود از هر لحاظ است. طبعا دولت هایی که از مواضع قدرت در سطح بین الملل برخوردارند و آنها که بر این وضعیت باور دارند؛ چنین نگرشی را ترجیح می دهند. در این نگرش بر جلوگیری از منازعات و گسترش آنها، تداوم روابط دیپلماتیک و رعایت حقوق و عرف بین الملل تاکید می شود. دولت هایی که به جهان تک قطبی و تداوم آن باور دارند در این نگرش تعریف می شوند.
ب) نگرش تغییر (انقلابی)؛ در آن سیاست خارجی وسیله ای برای ایجاد تغییر در نظام بین الملل از جهات مختلف تلقی می شود. این نگرش توسط دولت هایی دنبال می شود که در صحنه بین الملل خود را مظلوم می پندارند یا صحنه بین الملل را مستعد تغییر، افول قدرت مسلط و ظهور قدرت های جدید می دانند دنبال می شود و در آن بر دگرگونی به سود خود تاکید می شود. در این نگرش بر ضرورت تقویت نیروها و جنبش های ضد نظام غالب به منظور بی ثبات کردن آن تاکید می شود و حقوق و هنجارهای بین المللی ابزار قدرت دولت های سلطه گر به شمار می رود.
پیدایش نظام موازنه قدرت که در آن جمعی از دولت ها برای مقابله با اقدامات دولت های دیگر همدست می شوند از پیامدهای این نگرش است ظهور جنبش عدم تعهد، سازمان های منطقه ای مثل سازمان همکاری های اقتصادی شانگهای و گروه بریکس در این نگرش قابل تعریف است.
اشکال متفاوت نظام موازنه قدرت؛ پیش از جنگ جهانی دوم تا اکنون بر عرصه بین الملل حاکم بوده است که دامنه آن شامل پنج کشور اروپایی(پیش از جنگ دوم جهانی)، نظام دوقطبی (دوران جنگ سرد)، نظام تک قطبی (پس از فروپاشی شوروی) و تمایل فزاینده به ایجاد نظام چند قطبی در حال حاضر(افول آمریکا و ظهور قدرت های جدید) می شود.
بنابراین در عرصه سیاست خارجی تصمیم گیری ها بستگی به شناخت دولت ها از عرصه بین الملل و نیز برداشت آنها از منافع ملی و نگرش هایی که به آنها باور دارند است که آن نیز ریشه در شناخت آنها از وضعیت حاکم در عرصه بین المللی و صورت بندی آنها از قدرت و نظام موازنه قدرت دارد.
با این مبنا می توان رویکرد دولت ها در سیاست خارجی را شناخت و حرکت آنها را پیش بینی و تحلیل کرد.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻انتخاب ریاست جمهوری انتخاب یک مدیر اجرایی نیست!
✍ حسین نجفی
▫️رئیس جمهور سایت دیجی کالا نیست که آفرهای مختلف تخفیفی را در حوزه های مختلف روی میز انتخاب بگذارد، تا ما بهینه ترین گزینه را انتخاب کنیم. رئیس جمهور مدیر یک جامعه نیست که برنامه های تحقق چند درصد بهبود بهره وری را پیش روی ما بگذارد.
رئیس جمهور ، رئیس یک ایده و یک اراده است و انتخابات ریاست جمهوری انتخاب امر سیاسی و تجلی اراده جمعی یک ملت است. ملتی که اراده و راه متفاوت از جریان غالب و قرائت رسمی شروع کرده و با تمام سختی ها دارد آن را ادامه می دهد.
انتخابات در این معنا به انتخاب گذاشتن هویت و خواست جمعی یک ملت است ، که سال های سال زیر تحریم ، جنگ ، استعمار ایستاده است. انتخابات در ایران ، یک امر سیاسی است ، چون امکان بودن و چگونه ماندن را؛ فارغ از میزان صادرات و واردات ، فارغ از تعداد پالایشگاه و ورزشگاه ، به ما نشان می دهد. به نظر من انتخابات در ایران سرمایه بزرگی است که هیچ کشوری امکان لمس و تجربه انتخاب در این سطح را ندارد.
اگر تا دیروز شما ، به طور نمونه ، از طرفداران آقای جلیلی ، سوالی می پرسیدید برنامه های یک و دو و سه را تکرار می کردند که ۱۲ سال برای آن زحمت کشیده و تدوین کرده. منتقدین ایشان نیز بحث کار امدی و نداشتن تجربه و... را طرح می کردند. اما مناظره دیشب مساله را متفاوت کرد. زیرا در جایی که صحنه منازعه ، از ریاست جمهوری به مدیر اجرایی تقلیل یافته بود ، در پاسخ به تردید های اصلاح طلبان در راه رفته شده ، دوباره به امر سیاسی ارتقا یافت و خوشحالی هواداران ، طرفداران نیز ناشی از این ارتقا و واقعی شدن صحنه نزاع است.
بعد از مناظره دیشب کاندیدهای جبهه انقلاب ، موقعیت جمهوری اسلامی و حرکتی انقلاب اسلامی را یاد آور شدند ، و این یاد آوری حماسی، در مردم ایجاد هیجان کرد. صحنه را باز آرایی کرد و موقعیت افراد در صحنه را دوباره نشان داد.
به همین علت استقبال از سخنان جلیلی ، فردی که چند روزه شبیه معلم های کسل کننده مذهبی درس مدیریت اسلامی سخن می گفت ، استقبال از موقعیت و موضع یک فرد انقلابی است ، که از اراده و خواست یک ملت دفاع کرده است و این استقبال نه به خاطر راهکار ایجاد نیروگاه های انرژی خورشیدی در روستاها، و نه به خاطر گفتن از ظرفیت سواحل مکران ، بلکه به خاطر توضیح واضح و حماسی از صحنه سیاست در ایران بود. صحنه ای که به ما نشان می داد مساله بر سر چیست ، چه اتفاقی در حال رخ دادن است و چه باید کرد.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻پوپولیسم خام پزشکیان و خطر سقوط در وضع پیشاسیاست
✍ سید حسین شهرستانی
۱. با کمال احترام مسعود پزشکیان خودِ پوپولیسم است، آنهم پوپولیسم خام.
پوپولیسم خام یعنی چه؟ یعنی برخلاف اشکال متعارف پوپولیسم که ایدئولوژیهای سیاسی را خرج کنش خود میکند، اینبار این پوپولیسم خام است که خرج ایدئولوژیها و گروههای ذینفع متناسب با آن میشود.
خدا میداند اگر در میان نامزدهای اصولگرا کسی چون او در میدان بود، اصلاحطلبان گوش فلک را از بانگ "خطر ظهور پوپولیسم" کر میکردند.
۲. بهزاد نبوی، چریک پیر اصلاحات میگوید بگذارید پزشکیان خودش باشد. ماجرا این است: ایدئولوژی و ذینفعانش اینبار در کمیناند تا از نردبان پوپولیسم بالا روند و بعد از آن بیدرنگ نردبان را کنار خواهند زد.
پزشکیان میگوید من از اینها استفاده میکنم چون رای میخواهم-یعنی میخواهد با فاصلهگذاری از رادیکالیسم اصلاحات هم از مواهب آن بهره ببرد و هم مضراتش را کنار بگذارد-؛ اما از آنجا که پزشکیان در سیاست ساده و نقشپذیر و خام است، رابطه معکوس خواهد بود: آنها او را در هاضمه خویش مستحیل خواهند کرد.
۳. پزشکیان آدم شریفی است ولی جهان سیاست را نمیشناسد. فکر میکند نزاعهای سیاسی "دعوای الکی" است و میتوان با گفتگو و رجوع به کارشناسان رفعش کرد.
این البته مزیت نسبی اوست که اهل دعوا نیست، برخلاف جریان حامیاش که سیاست را فقط با نزاع و دشمنسازی داخلی پیش میبرد (با دوستان خصومت با دشمنان مدارا)
اما نیروی "پوپولیسم غوغاسالار" در پس پوپولیسم خام پزشکیان مخفی شده است.
۴. پوپولیسم غوغاسالار چیست؟
در ادب فارسی و عربی، کلمه "غوغاء" بمعنی خیل مردمان است از جهت نابخردی و شکلپذیری و همجالرعاءبودن...
"غوغایی" کسی است که مردم را با تحریک عواطف سطحی و احساسات خامشان به میدان میکشد و هنگامه بهپا میکند.
مردمگرایی اصلاحطلبان، غوغاسالارانه است. ۸۸ نمونه آن. سیاست جاری و خرد عمومی و منافع ملی، قربانی این منش غوغایی است.
اصلاحطلبان میتوانستند در چهارچوب جمهوری اسلامی و منافع ملی، ایدههایی چون "آزادی" و گرایش به "تعامل با غرب" را نمایندگی کنند.
احزاب در یک سیستم سیاسی، هریک در اولویتبخشی به ارزشهای بنیادین از هم ممتاز میشوند.
اما اصلاحطلبان این ارزشها و گرایشها را گروگان کامجویی سیاسی و رادیکالیسم تمامیتخواهانه خود کردند. رادیکالیسمی که چون "دیگری" را بهرسمیت نمیشناسد، خود نیز بهرسمیت شناخته نخواهد شد؛ گرچه باتمام این احوال نظام آنها را در بازی شریک میکند.
۵. پوپولیسم خام پزشکیان، با سبد رای متفاوتی از سبد رای پوپولیسم غوغایی اصلاحطلبان کار میکند. سبد رای پزشکیان تا حد زیادی با سبد رای احمدینژاد و حتی رئیسی مشترک است، ترکیب درهمی از نارضایتیها و بیمها و امیدهایی که چون خام است، مرز روشنی ندارد.
۶. پزشکیان آدم خوبی است ولی باید نگران باشیم از یک آشوب و پریشانی بیلگام که نتیجه ذاتی این خامی و شکلپذیری و بساطت است.
بساطتی که وضع "پیشاسیاست" را یادآوری میکند: وضع طبیعی و خام امور، وضع جهان بیدعوا و پر از صلح نیست؛ دقیقا وضع "جنگ همه با همه" است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻یک پرسش سخت از آقای مسعود پزشکیان
▫️دوستان و عزیزان خاصه آنها که نظرشان رای به آقای پزشکیان است لطفا با تامل به این پرسش پاسخ دهند
نظر آقای پزشکیان؛ چون ایشان در هیچ کدام ایده ای ندارند و آن را به کارشناسان و تیمش واگذار می کنند؛ بهتر است بگوییم ستاد و اتاق فکر ایشان (تیم روحانی، طیف لیبرال سرمایه داری: شاگردان غنی نژاد) درباره موارد زیر چیست؟
۱- یارانه ها
۲- مسکن دولتی (مهر و ملی)
۳- آموزش و درمان دولتی
۴-دخالت دولت در بازار
پاسخ به این موارد تکلیف خیلی چیزها را مشخص می کند
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻در "سعی سعید"
✍ محمدرضا کائینی
یک: به کسی رای میدهم، که سخنش متعلق به خودش باشد. در این صورت رایش نیز، متعلق به خودش خواهد بود. سخنِ قرضی، رای قرضی و حتی وجود و عدم قرضی، یکی از بدترین پدیدهها در انتخابات است. اگر این ملاک را صحیح بدانید، کسی ارجحیت دارد که سراسر ایران را به دیدن و یافتن گشته، برای هر دردی علاجی یافته و از آن مهم تر، به اجرای آنچه ارائه میکند، اطمینان دارد. کسانی که با سرمایه "نمیتوانم" و "نمیگذارند" در صف انتخاب شدن ایستاده اند، ماقبل داوری اند!
دو: در اردوگاه نمیتوانم و نمیگذارند، کار خرابتر از این حرفهاست. یک وقت کسی گفتمان قرض میکند، اما یک وقت کسی اصلا گفتمان ندارد. "همه خراب کردهاند"، "همه دزد بودهاند"، "نباید دو تا سفره انداخت"، "ببینیم کارشناسان چه میگویند"، ارائه راهبرد انتخاباتی و اجرایی نیست. افراط در فریاد کردن "سیاستهای مقام معظم رهبری" هم، بیشتر پوشاندن دُم خروس قلمداد میشود! یکی از کاندیداها در این فقره، مرحوم حاجی بخشی را پشتسرگذاشته است! این در حالی است که سخن دومی از سرِ صدق، درد و باورپذیر بود، اما اولی با ترکیب ستادش، اسباب خنده درست کرده است.
سه: کاهش سطح مشارکت، البته مهمترین دغدغه است. اما نگرانی از آن، از سوی کسانی که بیشترین دولت ها و فرصتها و نتیجتا بیشترین سهم را ایجاد این معضل داشتهاند، مقبول نمیافتد. نباید گذاشت که خود این مساله نیز، اسباب کاسبی و رانت شود.
چهار: با این اوصاف، نویسنده و کسانی که ماوقع را چون او می بینند، در رای دادن به دکتر سعید جلیلی تردید نخواهند کرد. سود و ضرر انتخاب خلایق -به هر شکل و نوع که باشد- نهایتا به خودشان بازخواهد گشت. در این میان، تنها دیرفهمیها و بدفهمیها در تاریخ حک و ماندگار میشود.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تکنیک های جنگ روانی علیه سعید جلیلی؛ دوگانه سازی کاذب، ترساندن مردم در بستر دروغ بزرگ!
در مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری؛ سیر خط تبلیغی که در کمپین آقای پزشکیان دنبال می شود نه در پی اثبات او بلکه در نفی رقیب است بدین صورت که وقتی آنها می بینند ظرفیت ایجابی نامزدشان محدود است و کار نمی کند، به سمت نه به رقیب می روند و تلاش می شود با تکنیک های روانی خاص پروپاگاندا به هدف خود نائل شوند
ادامه در 👇👇👇
📖جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تکنیک های جنگ روانی علیه سعید جلیلی؛ دوگانه سازی کاذب، ترساندن مردم در بستر دروغ بزرگ!
✍ یحیی حمدی
در مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری؛ سیر خط تبلیغی که در کمپین آقای پزشکیان دنبال می شود نه در پی اثبات او بلکه در نفی رقیب است بدین صورت که وقتی آنها می بینند ظرفیت ایجابی نامزدشان محدود است و کار نمی کند، به سمت نه به رقیب می روند و تلاش می شود با تکنیک های روانی خاص پروپاگاندا به هدف خود نائل شوند
در پروپاگاندا؛ که آن را به جو سازی ترجمه کرده اند؛ به مخاطب اطلاعاتی ارائه می شود با این هدف که؛ به جای پاسخ منطقی یک واکنش هیجانی و احساسی در او ایجاد شود
در پروپاگاندای اتاق جنگ کمپین پزشکیان از راهبرد Targeted advertisements بهره برده می شود
در این راهبرد؛ تبلیغاتی برای مخاطبان ارائه می شود که منعکس کننده علائق، رفتار و سبک زندگی خاص آنها باشد این کار معمولا با استفاده از داده های شناختی، مخاطبان(طبقه، قوم، مذهب، علائق، رفتار اجتماعی و...) تقسیم بندی می شوند سپس متناسب با هر بخش مخاطب، تبلیغات منحصر به آن بخش ارائه می شود
استفاده از المان های دینی (قرآن و نهج البلاغه) برای اقشار مذهبی، پرداخت همراه با اغراق درباره اقوام و اهل سنت، پرداخت به آزادی پوشش، اصرار بر غربگرایی علی رغم شکست برجام، استفاده از ادبیات نئولیبرال برای طبقه فرادست و...
هدف عمده این پروپاگاندا و جنگ روانی ابتدا طبقه متوسط با علایق خاص فرهنگی خود، سپس عامه مردم را هدف گرفته است.
در پروپاگاندایی که اکنون شاهد آن هستیم و تا روز انتخابات شدت هم خواهد گرفت از سه تکنیک به صورت عمده بهره می برند:
الف) دوگانه سازی خاصه دوگانه سازی کاذب : برای کسب هویت یا سوار شدن بر هیجانات یک رقیب برساخته می شود
ب) برچسب زنی (در جهت اهریمن سازی): صفاتی اهریمنی و زشت به رقیب خود نسبت می دهد تا تصویری مخدوش از او بسازد
ج) توسل به ترس (رقیب هراسی): ترساندن مردم از عواقب رای دادن به رقیب
این سه تکنیک در بستر دروغ بزرگ سر می زند؛ به تعبیر گوبلز دروغ باید به حدی بزرگ باشد که مردم با خود بگویند مگر می شود کسی دروغی به این بزرگی بگوید؟ و هر چه دروغ بزرگتر قابل باورتر و به راحتی هم قابل رد کردن نیست!
این سناریو تکراری پیش از این در سال ۹۲ و ۹۶ اجرا شد:
در جایی که روحانی با دوگانه کاذب (سرهنگ - حقوقدان و معیشت-ساتریفیوژ) و در سال ۹۶ به صورت شدیدتر با مفاهیمی چون "کاسبان تحریم" و "اگر بیایند در پیاده رو دیوار خواهند کشید" دوگانه کاذب دیو و دلبر ساختند و با اهریمن سازی از رقیب تا توانستند مردم را ترساندند (در صورت پیروزی رقیب در پیاده رو دیوار خواهند کشید، جنگ خواهد شد و...)
امروز نیز در رقابت جلیلی - پزشکیان همان تیم در صدد تکرار این سناریو با شدت بیشتر هستند.
دال مرکزی جنگ روانی علیه سعید جلیلی با کلید واژه #تحجر است و نقش چهره های سابقا امنیتی (آذری جهرمی، ربیعی و...) بسیار پررنگ است و شروع کار با آنهاست و سپس بدنه این جریان جنگ روانی تداوم می دهند و آتش این توپخانه در دو روز آینده بیشتر نیز خواهد شد
چراغ اول را چون همیشه آذری جهرمی روشن کرد :
"نمی گذاریم کشور به دست طالبان بیفتد" (برچسب زنی با هدف اهریمن سازی)
و در ادامه علی ربیعی (عباد) بخش دیگری از این سناریو عيان کرد:
"طبقات و دهک های پایین جامعه در نتیجه سیاست های #فقر_گستر، طبقه متوسط به دلیل عدم گشایش ها و در حالت کلی تر عموم مردم به ویژه نسل جدید از سیاست های #تنش_زا و #تنگناگستر_اجتماعی_و_فرهنگی به ستوه آمده اند"
سپس بدنه این جریان در فجازی با دوگانه ایران _ کره شمالی بخش دیگری از این سناریو را عيان کرد.
و روزنامه های زنجیره ای حامی این جریان با مضمونی مشترک به استقبال این حرکت رفتند که نمونه آن:
روزنامه تئولیبرال سازندگی که در سابقه اش توصیه و توجیه شوک درمانی در راستای اقتصاد بازار را دارد؛ در صفحه اول تصویری اهریمنی با #رنگ_قرمز (تداعی کننده #خشونت) از یاران خالص ساز جلیلی رونمایی کرد
روزنامه مردم سالاری؛ با زدن برچسب #تندرو به رقیب به ایجاد #ترس از مشکل اقتصادی رو آورد
روزنامه هم میهن؛ ایجاد #ترس از جلیلی با تیتر هشدار بهزاد از خطر رئیس جمهور شدن جلیلی می گوید. (ن.ک به گرالیت)
برای توده مردم هم ترس از #جنگ و مسائل اقتصادی پر رنگ می شود .
همین روند در نطق پایانی آقای پزشکیان در مناظره اول هم تلاش شد اجرا شود اما به بار ننشست
بله در شرایطی که نامزد این کمپین دارای وجه ایجابی نیست (نه برنامه ای و نه ایده ای برای دولت) و در نتیجه کمپین انتخاباتی او نیز فاقد ابتکار عمل است به اتاق جنگ روانی بدل می شود و با پروپاگاندا تلاش می شود سوار بر موج هیجان مخاطبان به سمتی کشاند که واقعیت ها قلب شوند و حقیقت ذبح شود
تنها راه؛ افشای این جنگ روانی است
#سواد_رسانه_ای
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻من از «بیدولتی» میترسم!
✍ جواد موگویی
▫️پزشکیان میگوید دولت من دولت عمل به قانون است. مجلس قانون «اقدام راهبردی رفع تحریمها» را تصویب کرده اما ظریف صریحا این قانون را نفی میکند! پزشکیان میگوید حالا جناب ظریف یکچیزی گفته!
پزشکیان صادقانه اصل فیلترینگ را قبول دارد اما به شکلش انتقادهایی دارد، اما ستادش وعده رفع فیلترینگ میدهد!
پزشکیان میگوید عمل به سیاستهای کلان رهبری، اما ستادش شعار «نه غزه نه لبنان» سر میدهد!
پزشکیان مدام از پرهیز از اختلافات داخلی میگوید اما ستادش رقیب را «طالبان» و «چماقبدست» خطاب میکند!
پزشکیان از الگوی نهجالبلاغه میگوید اما برخی حامیانش شعار جدایی دین از سیاست سر میدهند!
پزشکیان از گفتگو و همدلی سخن میگوید اما کارشناسش میکروفن پرت میکند!
پزشکیان میگوید شنیدن صدای معترضان، ستادش آبان۹۸ رقم زدند!
پزشکیان میگوید ۴۰سال است کشور را درست نکردیم اما ستادش مملو از وزارای ۴۰سال گذشته است!
پزشکیان میگوید...
اما ستادش...
این یعنی، دولت پزشکیان حتی از «دولت سوم روحانی» هم عقبتر است.
یعنی یک «بیدولتی» در تمام شئون!
من از دولت پزشکیان میترسم!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻علوم انسانی و چهاردهمين انتخابات ریاستجمهوری!
✍ علی علیزاده
▫️مفهوم «دولت سایه» که سعید جلیلی آن را چند سال پیش تشکیل داد ترجمهای از مفهموم shadow government است که در دموکراسیهای غربی و به ویژه دموکراسیهای پارلمانی مثل بریتانیا مفهومی جاافتاده و رایج است.
به این معنی که اگر یک حزب که در پارلمان اکثریت داشته دولت تشکیل دهد حزب مقابل و بیرون از قدرت کابینهای تشکیل میدهد که سایهوار رفتار دولت را دنبال و رصد و نقد میکند.
اقدام سعید جلیلی در جهت مدرن کردن سپهر سیاسی ایران قابل تقدیر است. اینکه آقای پزشکیان وهمفکران و تیم رسانهایش مرتب به این موضوع حمله میکنند و طعنه میزنند عجیب است.
به نظر آنها فرق «دولت سایه» با «دولت پنهان» را، که به معنای دولت قدرتمندان بدون چهره و پشت پرده است نمیدانند. این همه ناآشنایی با مفاهم اولیه علوم سیاسی عجیب است.
من ایراد را در آقای پزشکیان نمیدانم؛ ایراد را در مظلوم بودن و یتیم بودن علوم انسانی در ایران میدانم. از پدر من که هنوز گمان میکند چون در دهه چهل در دانشکده فنی، مهندسی خوانده میتواند درباره مسائل مدیریتی کلان اظهار نظر کند تا آقای پزشکیان که گمان میکند جراحی قلب برایش مشروعیت نظر دادن در مدیریت انسانی میآورد. امیدوارم نسل جدید مدیرانش را، مثل همه کشورهای توسعه یافته، از میان علوم انسانیخواندهها انتخاب کند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی در بازگشت نئولیبرال ها و سیاست هایشان!
✍ یحیی حمدی
▫️هدف غایی لیبرال سرمایه داری سپردن عنان کار به بازار است؛ دولت حداقلی و دولت زدایی نتیجه آن
قوچانی سالهاست این ایده را در نشریات خود به ذهن مخاطب حقنه می کند و در فرصتی که دولت روحانی در اختیار او گذاشت تا حدودی با کمک امثال آخوندی به مرحله اجرا نیز درآورد.
در کارزار انتخابات؛ آقای پزشکیان نشان داد که در هیچ کدام از ماموریت های دولت ایده ای ندارد و با افتخار چند بار هم اعلام کرد: [در مباحث سیاسی، اجتماعی و اقتصادی] " می فهمم که نمی فهمم"
ایشان وقتی با پرسشی در این موارد مواجه می شود آن را به کارشناسان حواله می دهد و بیان می کند که نسخه آنها را اجرا خواهد کرد هر چه آنها بگویند!
مثلا نمونه ای از عدم ادراک عجیب ایشان از ابتدائیات اقتصاد در مناظره با آقای سعید جلیلی نمود داشت:
آنجا که با نشان دادن نمودار #مقدار_نقدینگی در دولت های مختلف به عنوان یک متغیر انباشته (حتی فارغ از روند کاهشی آن در دولت شهید رئیسی) نتیجه گیری کرد: که این مقدار نقدینگی ناشی از چاپ پول توسط دولت است و #تورم را نیز ناشی از آن فهم کرد! در حالی که آنچه که در اقتصاد کلاسیک و مبتنی بر تئوری #فریدمن بیان می شود؛ پدیده پولی که همیشه و همه جا عامل تورم محسوب می شود #رشد_نقدینگی است و نه مقدار آن که یک متغیر انباشته است.(ن.ک به رحیمی)
بنابراین کارشناسانی که او مدام به آنها استناد می کند آنها هستند که در ستاد و دور او جمع شده اند که عبارت اند از: شاگردان موسی غنی نژاد و ارادتمندان #هایک که در تیم قوچانی و عبده تبریزی ( علاوه بر همراهی در میزگرد اقتصادی، چند بار هم اسم او بر زبان پزشکیان جاری شد) و شبیه آنها تبلور یافته است. آنها نقطه ثقل طیف راست نئولیبرال در ایران هستند.
دولت احتمالی آقای پزشکیان محملی خواهد بود برای سپردن کار به دست بازار که نتیجه آن سرکوب مستضعفان زیر چرخ های نئولیبرالیسم خواهد بود. راه حل اقتصاد نئولیبرال برای حل مسائل اقتصادی استفاده از #ابزار_قیمت است.
آنچه که بر می آید کارگزاران دولت احتمالی آقای پزشکیان؛ تکنوکرات هایی چون آخوندی، قوچانی، مرعشی، نیلی، سریع القلم و... خواهند بود. نظر او درباره آزادسازی بنزین نیز در همین کانتکست قابل فهم است.
بر این اساس به دوران روحانی با چند گام پیش تر به سمت اجرای نسخه های #اقتصاد_بازار بر خواهیم گشت.
نسخه های نئولیبرال در هر جای دنیا اجرایی شده است منجر به سقوط دولت ها و فروپاشی ملت ها شده است از آرژانتین تا پرو...
در توسعه نئولیبرالی؛ #خودکفایی در تولید کالاها حتی از نوع استراتژیک آن مثل گندم نیز مقرون به صرفه نیست، #حامل_های_انرژی به قیمت های جهانی باید محاسبه شوند و در مقابل #دستمزدها باید سرکوب شوند
ارزانی حامل های انرژی علت قاچاق و مصرف زیاد تلقی می شود و افزایش دستمزدها خاصه برای کارگران عامل نقدینگی و در نتیجه ایجاد تورم!
در دکترین نئولیبرال ها برای پیشگیری از قاچاق و مصرف زیاد به اصلاح قیمت حامل های انرژی دست می یازند در حالی که بدون زیرساخت حمل و نقل پیشرفته یا سبد توسعه یافته سوختی؛ نه تنها مصرف کاهش پیدا نمی کند که با شوکی که ایجاد می شود نارضایتی اجتماعی پدید می آید و اینگونه است که مستضعفان هزینه جراحی تکنوکرات های نئولیبرال را می پردازند و بدنه اصلی حامی نظام را به خیابان می کشانند.
به نظر می رسد قانون بقای اصلح (داروینیسم اجتماعی) در ایدئولوژی نئولیبرالیسم که جامه علمی به تن کرده حاکم است و فقرا در زیر چرخ های توسعه موهوم له می شوند و این هزینه توسعه به این سبک است.
نئولیبرالیسم به جای اجرای سیاست های #دولت_رفاه (که در برنامه سعید جلیلی هست)؛ به ایجاد خیریه و گسترش آن می پردازد که بیشترین هدف آن تسکین وجدان ناآرام اغنیاست آنها از سر بزرگواری در مدیریت خیریه ها وارد می شوند و صله ای جمع می کنند و با رضایتی که از آن در دلشان حاصل می شود وجدانشان را آرام می کنند بعد با خیالی آسوده ثروتی که _به جهت اجرای سیاست های نئولیبرالی_ از غارت فرودستان به چنگ آورده اند بالا می کشند، کارزار راه می اندازند و گلریزان برگزار می کنند و برای فقرا اعانه جمع می کنند.
روی سخنم با شماست که دغدغه مستضعفان را دارید یا خود عضوی از آنها هستید با دست خود تیشه به ریشه نزنیم
دارد صدای نئولیبرالیسم می آید...
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
▫️و سخن آخرم با جوانان مخلص، دلدادگان نهضت خمینی، بسیجیان همیشه جان بر کف و یاران حضرت مهدی عج الله که آن پیام شهید بزرگوار را آویزه گوشتان کنید که اگر شهر سقوط کرد، ایمانتان سقوط نکند.
انقلاب خمینی تا ظهور حضرت حجت، چون نگینی درخشان بر تارک مقاومت خواهد درخشید و الهام بخش جوانان آزادی خواه در سرتاسر جهان خواهد بود. انشالله... | مکشوفات
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
▫️خدای عزیز و رحیم را سپاس که با اراده و توفیق او ملت بزرگ ایران توانست پس از مصیبت سنگین فقدان رئیس جمهور شهید، در مدت کوتاه قانونی، صحنهی انتخابات ریاست جمهوری را سامان دهد و در دو جمعهی پیاپی، انتخاباتی آزاد و شفاف برگزار کند و از میان چند نامزد، با اکثریت آراء رئیس جمهور کشور را برگزیند.
مسئولان محترم برگزاری انتخابات، با شتاب لازم و امانت کامل، وظائف خود را انجام دادند، و مردم عزیز، با احساس مسئولیت به میدان آمدند و صحنهئی گرم و پرشور آفریدند و صندوقهای انتخاباتی را در دو مرحله با بیش از ۵۵ میلیون رأی انباشتند.
این حرکت بزرگ در رویاروئی با غوغای دستسازِ تحریم انتخابات، که دشمنان ملت ایران برای القای ناامیدی و بُنبست به راه انداخته بودند، کاری درخشان و فراموش نشدنی است و همهی نامزدهای محترم و همهی کسانی که برای پیروزیِ هر یک از آنان، هفتهها تلاش شبانهروزی کردند در افتخار و ثواب آن شریکند.
اکنون ملت ایران رئیس جمهور خود را انتخاب کرده است. اینجانب با تبریک به ملت و به رئیس جمهور منتخب و به همهی فعالان این صحنهی حساس مخصوصاً جوانان پرشور ستادهای انتخاباتی نامزدها، همگان را به همکاری و نیکاندیشی برای پیشرفت و عزت روزافزون کشور توصیه میکنم. شایسته است رفتارهای رقابتی دوران انتخابات به هنجارهای رفاقتی تبدیل شود و هر کس در حدّ توان خود برای آبادانی مادی و معنوی کشور تلاش کند.
به جناب آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور منتخب نیز توصیه میکنم با توکل به خداوند رحمان به افقهای بلند و روشن چشم بدوزند و در ادامهی راه شهید رئیسی از ظرفیتهای فراوان کشور بویژه منابع انسانیِ جوان و انقلابی و مؤمن، برای آسایش مردم و پیشرفت کشور بیشترین بهره را ببرند.
بار دیگر جبههی سپاس بر درگاه حضرت حق میگذارم و به حضرت بقیة الله اعظم روحی فداه درود و سلام میفرستم و یاد شهیدان والامقام و امام بزرگوار شهیدان را گرامی میدارم و از همهی نامزدهای محترم و فعالان عرصهی انتخابات که در این برههی حساس نقشآفرینی کردند، و نیز رسانهی ملی و حافظان امنیت کشور و دستگاههای اجرای انتخابات سپاسگزاری میکنم.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻در ستایش شمایل سیاسی سعید جلیلی
✍ سجاد صفار
▫️من «جلیلیچی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعفها و محدودیتهای او در مقام یک سیاستمرد واقفم.
اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کمنظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلتها و زیباییهای انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست.
اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهمترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراثدار او از این جهت بیشک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است.
و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگیپنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن میخواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن میبندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمیدهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر میآورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است.
جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. میدانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلتهای بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، سادهزیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکتهسنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمیتواند دشمن بدارد.
همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگیهای شخصی جلیلی نیست. در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکانهای آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرتهای جهانی) به حفرههای بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز میگردد.
بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایدهای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمیانگیزد، جملگی به کاستیهای اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز میگردد. اگر این خللها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستیهاست. با مشاجره ملالآور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمیشود.
شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور میکنم روند وقایع ماهها و سالهای پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر میشود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻عواقب ریاست طلبی!
.
✍ علیرضا زادبر
▫️امام حسین(ع)، یکی از #یاران خود به نام «بریر بن حضیر» را نزد «عمر بن سعد» فرستادند تا او را نصیحت کند.
عمر سعد در #پاسخ به نصایح بریر گفت:
«می دانم هر کسی که با حسین بجنگد و او را بکشد در #آتش است !»
.
بریر پرسید:
«پس چرا می خواهی با او بجنگی؟!»
عمر سعد پاسخ داد:
«ای بریر! آیا می خواهی #حکومت ری را رها کنم تا آنجا به کس دیگری برسد؟!»
.
بریر نزد امام حسین برگشت و گفت:
«عمر سعد می خواهد برای رسیدن به #حکومت ری، شما را بکشد!»
.
📚الفتوح ، جلد ۵ ، صفحه ۱۷۱
.
حُب و شهوتِ ریاست آخرین و قدرتمندترین شهوت انسان است که او می تواند بر آن مسلط شود، #فهمیدن_محرم و امام حسین(ع) یعنی در جامعه اسلامی جاه طلبی و ریاست خواهی معنا ندارد
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تعارض عدالتخواهی پزشکیان و سرمایهداری کارگزاران!
✍ سیدیاسر جبرائیلی
▫️سرمایهداری و نئولیبرالیسم، لازم و ملزوم یکدیگرند. به عبارت دیگر، ایدئولوژی نئولیبرالیسم (اقتصاد بازار) که اینک لباس علم نیز پوشیده، برای تامین منافع سرمایهداری ابداع شده است. سرمایهداری در پی بیشینهسازی منافع خویش و مکیدن زالووار خون مردم است و میخواهد در این مسیر از هر قیدی «آزاد» باشد؛ و گرایشش به «بازار آزاد» فلسفهای جز این ندارد. این است که جریان سرمایهداری ذاتا نمیتواند معقتد به اقتصاد بازار و مروج آن نباشد.
از این رو، گرایش به اقتصاد بازار را میتوان و باید از زاویه منافع جریانهای سیاسی در ایران پس از انقلاب تحلیل کرد.
در دهه ۶۰، حزب موتلفه به عنوان طیف سرمایهدار، ذینفع اقتصاد آزاد بود و جناح راست نام گرفته بود؛ یک جریان چپ نیز در برابر آن وجود داشت که قائل به اعمال مدیریت دولت به نفع مردم بود.
اما همین جریان چپ، بعدها در قالب حزب کارگزاران متشکل شد و در جریان خصوصیسازیها، سهم قابل توجهی از کیک اقتصاد را ازآن خود کرد؛ اینجا بود که چپ دیروز نیز ذینفع آزادی! اقتصادی شد و به راست گروید.
امروز، کارگزاران و موتلفه، که نماد دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا هستند، هر دو در جناح راست قرار میگیرند و دو روی یک سکهاند. منتهی موتلفهایها ریش میگذارند، کارگزارانیها تیغ بر ریش میزنند. امروز رسانه خبرآنلاین وابسته به موتلفه همان موضعی را در اقتصاد میگیرد که روزنامه سازندگی متعلق به کارگزاران!
جریان انقلابی باید این عبارات حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) را حفظ کند و نشر دهد و شاخص تشخیص راه از بیراهه بداند: «ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست؛ و آنها که تصور مى کنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بیگانه اند. و آنهایى هم که تصور مى کنند سرمایه داران و مرفهان بى درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مى کنند آب در هاون مى کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبى، بحث دنیاخواهى و آخرت جویى دو مقوله اى است که هرگز با هم جمع نمى شوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایرانِ انقلابى باید بدانند که عده اى از خدا بیخبر براى از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد براى فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را «کمونیست» و «التقاطى» مى خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتى نترسید».
در این میان، واقعیت این است که آقای پزشکیان نهتنها از طبقه سرمایهدار نیست و زیست سرمایهدارانه هم نداشته، بلکه پرچم سیاست علوی به دست گرفته و از برقراری عدالت سخن میگوید. اما او امروز دچار یک تناقض اساسی است. پزشکیان نخواهد توانست با کابینه کارگزارانی، راه عدالت علوی را برود و به نفع محرومان و مستضعفان قدم بردارد. لذا اگر تیم اقتصادی خود را به کارگزاران بسپارد، یا در این جریان هضم شده و از گفتمان خود فاصله خواهد گرفت، یا به زودی با تیم خود دچار تعارض میشود. پزشکیان اگر نتواند نسخههایی را که کارشناسان! مینویسند، از منظر گفتمان خود بسنجد، خواسته یا ناخواسته در گفتمان سرمایهداری نئولیبرال هضم خواهد شد.
جریانی اصیل انقلابی باید مترصد باشد و اگر پزشکیان روی سیاستهای عدالتخواهانه ایستادگی کرد و با تیم کارگزاران دچار تعارض شد، دست به حمایت از او بزند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻سیاست آمریکایی؛ فراتر از منافع؛ مناظره اول ترامپ و بایدن - ۲۰۲۴
چیستی تفاوت سیاستهای دموکراتها و جمهوریخواههای آمریکا در قبال منطقهی ما شاید به اندازهی نفس وجود چنین سیاستهایی اهمیت نداشته باشد. آمریکا یک کشور است اما به سادگی نقشی مشابه دیگر کشورهای نظام بینالملل ایفا نمیکند.
بایدن و ترامپ در شدت و چگونگی حمایت از اسرائیل با هم مسابقه میدهند تا ثابت کنند چه کسی بیش از دیگری برای دفاع از اسرائیل تلاش کرده است. این رقابت در انتخابات رقم میخورد. انتخابات جایی است که نامزدها باید از خود چیزی نشان دهند که آراء بیشتری را از آن خود کنند و طرفداران رقیب را ناامید سازند. صحبت از مسأله اسرائیل در میانهی کارزار انتخاباتیِ کشوری که هزاران کیلومتر از منطقه ما فاصله دارد، بیش از هر چیز نشان میدهد که در جنگ فلسطین و رژیم صهیونیستی، امری سرنوشتساز برای هویت آمریکا نهفته است؛ امری که با دفاع متعصبانه رهبران رقیب آمریکایی به نظر نمیرسد قابل تقلیل به منافع بالفعل آمریکا باشد؛ گویا آمریکا میخواهد مسئولیت جهان را به عهده بگیرد. کسی که بتواند به معنیِ پیوند هویت آمریکایی و پروژه اسرائیل پی ببرد، احتمالا خواهد دانست که چرا دشمنیِ آمریکا با ایران و جبهه مقاومت از راه مذاکره حل نخواهد شد. | سیمافکر
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻آقای عقلانیت! لطفاً مردم را نترسانید
✍ روح الله رشیدی
▫️دکتر محسن رنانی در دهههای اخیر با تمرکز روی مفاهیمی مانند #توسعه و #عقلانیت، اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده است. او در نشر دیدگاههایش، فعال و خلاق بوده و میکوشد ایدۀ خود را عمومی کند. ظهور اجتماعی و سیاسی دارد و از این جهت توانسته از برخی همقطاران دانشگاهیاش پیشی گرفته و مخاطبان بیشتری را با خود همراه نماید.
ابتداییترین و بدیهیترین تصویری که از چنین چهرههایی نزد مردم و علاقمندان علوم انسانی و اجتماعی ساخته میشود، تصویرِ یک انسان آزاداندیش، اهل مدارا، روادار و مردممدار و... است؛ همان ویژگیهایی که بارها در قالب دستورالعملهای اخلاقی ذیل ایدۀ مرکزی توسعه و عقلانیت برشمردهاند.
در کشاکش رویدادها و منازعات اجتماعی و سیاسی، اما پردهها میافتد و بسیاری از دستورالعملها، مدعاها، گفتارها و آموزههای جذاب و خوشرنگ، رنگ میبازند و آن روشنفکرِ نسخهپیچ و اصلاحگر و الهامبخش، به یکباره در هیبت یک آدم تندمزاج و عصبی و برچسبزن ظاهر میشود!
رنانی، پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و مشخص شدن ترکیب آرای کاندیداها در استانهای مختلف، از فرط عصبانیت، به این دلیل که میزان آرای رقیب در اصفهان بیشتر بوده، زبان به طعن و تعریض و تحقیرِ همشهریانش گشوده و اصفهان را #روستا نامیده است!
چنین رفتار خشن و تحقیرآمیزی، شاید اگر از سوی برخی تندروهای حاشیهای سر میزد، چندان عجیب نبود، اما وقتی شخصی با یال و کوپال #روشنفکری و منادیِ عقلانیت و انسانمداری، اینگونه عنانِ اعتدال از کف میدهد و همزمان دست به تحقیرِ روستا و روستاییان از یک سو و همشهریانش از سوی دیگر میزند، باید به سوگ نشست.
این حد از عصبیت و خشونت و تحکم علیه گروهی از مردم، صرفاً به این دلیل که آنها مانند محسن رنانی فکر نمیکنند، عبرتانگیز و درسآموز است. این #تفکر_محدودکننده و حذفی و این اندیشۀ تبعیضآلود، چگونه میتواند بلندگوی توسعه و عقلانیت و دموکراسی باشد؟ عقلانیتی که میوۀ آن، تلاش برای #سانسور گروه بزرگی از مردم و #سلب_حق_انتخاب از آنها باشد، تنها به درد سخنرانیهای سرگرمکننده و کتابسازیهای زرد و بازاری میخورد.
رنانی البته تنها روشنفکری نیست که باور مکتوم خود را در بزنگاهها علنی میکند. دیگرانِ پرتعدادی هم سالها با نشر آموزههای توسعهگرایانه و ترویج ایدۀ تساهل و تسامح، پرمشتری شدهاند، اما در کش و قوسهای سیاسی و اجتماعیِ نه چندان پرمخاطره و دشوار، نشان دادهاند که توپِ توسعهشان فقط برای فرودستان و ضعفا پُر است. استانداردهای دوگانۀ این چهرههای پرمدعا، بارها و بارها در ساحاتِ اجتماعی، فرهنگی، هنری، سیاسی و... رخ نموده و آنها همچنان با همین تضادها و تعارضها تقدیس و تکریم میشوند.
ما نمیگوییم #محسن_رنانی علیه کسی موضع نگیرد؛ او آزاد است حتی نفسِ گروهی از مردم را که انتخابشان مانند او نیست، ببُرد؛ اما قبل از این بگیر و ببند، دکانِ خطابه در باب توسعهگرایی و عقلانیت و دموکراسی را تخته کند و جلوی دکانش بنشیند و به هر کس که دلش خواست، متلک بیندازد!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻رای قومی در انتخابات ریاست جمهوری؛ آیا این گزاره معتبر است؟!
✍ یحیی حمدی
▫️انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری چهاردهم پس از شهادت رئیس جمهور و یاران عزیزش در حالی برگزار شد که از مدتی پیش؛ نهاد انتخابات در ایران مورد هجمه سنگین رسانه ای و روانی دشمن و برخی سیاسیون داخل قرار داشت که همه تلاش خود را برای بی رونق کردن انتخابات انجام دادند.
این پروژه (تحریم انتخابات ) در انتخابات مجلس شکست خورد و در دو انتخابات (دور اول و دور دوم) ریاست جمهوری که در شرایط بحرانی پس از شهادت رئیس جمهور برگزار شد و مشارکت به ۵۰ درصد رسید؛ کامل به حاشیه رفت و به نظر می رسد دیگر مجال بروز در جامعه ایران پیدا نکند.
در تحلیل نتیجه انتخابات رویکردهای مختلفی مطرح شده است که گزاره رای قومی یکی از ناصواب ترین آنهاست.
در این نگاه با استناد به رای بالای چهار استان آذربایجان (آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و زنجان) به دکتر مسعود پزشکیان و فاصله ای که آرای این چهار استان با دکتر جلیلی ایجاد کرده (دو میلیون و هشتصد هزار رای) و با همین فاصله آقای پزشکیان از آقای جلیلی پیش افتاد و به ریاست جمهوری رسید نتیجه گیری کرده اند که چون نتیجه این رقابت بسیار نزدیک با آرای آذربایجان تعیین شده بنابراین این آرا ناشی از قوم گرایی بوده است!
اما برای تحلیل امر اجتماعی باید ابتدا به مبنا و اعتبار ابزار سنجه (تعداد آرای این ۴ استان) این تحلیل نگاه کرد که اگر داده دارای اعتبار نباشد واقعیت را بازنمایی نخواهد کرد و صرفا یک تیتر هیجانی است که به درد رسانه های زرد می خورد.
برای اطمینان از ابزار سنجه؛ #اعتبار و #روایی آن بایستی مورد سنجش قرار گیرد تا در صورت وجود آنها به نتایج حاصل از آن اطمینان کرد. بنابراین ابزار تحلیل در مرحله اول باید از اعتبار برخوردار باشد و در مرحله دوم دارای روایی (پایایی) باشد.
اعتبار ( validity) چیست؟
اعتبار بدین معناست که روش یا ابزار به کار رفته تا چه حد می تواند خصوصیت مورد نظر را سنجش کند ( تعداد آرای دکتر پزشکیان به عنوان یک آذربایجانی در ۴ استان)برای تعیین اعتبار هم روش هایی وجود دارد که اعتبار صوری، اعتبار محتوا و... از جمله آنهاست که توضیح آن بحث مفصلی را می طلبد.
روایی یا پایایی (Reliability )
روایی یعنی اگر در چند زمان (موقعیت) مختلف در یک جمعیت از آن استفاده کنیم در نتیجه بدست آمده اختلاف چندانی مشاهده نشود به عبارت دیگر ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به ما می دهند (تکرار نتایج). برای اندازه گیری روایی از شاخصی به نام ضریب پایایی استفاده می کنند.
اکنون بار دیگر برگردیم به "رای بالای ۴ استان به مسعود پزشکیان " شاخص رای قومی است.
اگر فرد دیگری (آذربایجانی و ترک زبان)غیر از پزشکیان نیز بود همین اندازه رای داشت؟
در سالهای پیشین و انتخابات های گذشته ریاستجمهوری نیز این استان ها به هم زبان های خود رای داده اند؟
در انتخابات ۱۴۰۰؛ آقای همتی با هویت ترک زبان بودن (بیان آن در تبلیغات و حتی صحبت به ترکی در مناظرات) وارد انتخابات شد اما در رقابت با شهید رئیسی کمترین رای را از این ۴ استان گرفت و رای اول با فاصله بسیار زیاد به شهید رئیسی تعلق گرفت.
در انتخابات ۸۸؛ موسوی به عنوان یک تبریزی و ترک زبان در انتخابات حاضر بود اما در ۴ استان مذکور با فاصله زیاد و پایین تر از آقای احمدی نژاد قرار گرفت.
نتیجه انتخابات های پیشین (۱۳۸۸ و ۱۴۰۰) و آرای پایین ترک زبان ها به هم زبانهایشان (موسوی و همتی) نشان می دهد این گزاره دارای روایی نیست و اعتبار نیز ندارد؛ رای بالای مسعود پزشکیان به شخصیت حقیقی خود او (فارغ گرایش جناحی که خود بارها آن را تکذیب کرده) و گستره ارتباطات او در این استان ها (نمایندگی ۵ دوره تبریز در مجلس ) و ظهور و بروز او در تبلیغات انتخابات بر می گردد و نه صرفا آذربایجانی و ترک بودن او، که در این صورت باید موسوی و همتی نیز پیش از این چنین رایی را از آذربایجان کسب می کردند.
با توجه به مباحث بالا آیا با این سنجه (تعداد رای به هم زبان ) می توان شاخص قوم گرایی را سنجش کرد؟
این گزاره (رای قومی) و ابزار تحلیل(تعداد آرا) نه دارای اعتبار است و نه روایی دارد در بهترین حالت دچار بایاس است یعنی بخشی از واقعیت را به کل تسری می دهد.
بنابراین این تحلیل و شبیه آنها هیچ امر اجتماعی را بازنمایی نمی کنند و تنها به کار رفع هیجانات روزمره و تیتر رسانه های زرد می آیند. امر اجتماعی را نباید به هیجانات ژورنالیستی موسمی تقلیل داد.
این نتیجه گیری از مشارکت و آرای مردم؛ خطایی بزرگ، ظلم به نظام اسلامی و کشور است و دارای پیامدهایی که باید از آن اجتناب کرد
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻و شهید، قلب تاریخ است
✍ دکتر علی شریعتی
▫️كسانی كه مرگ سرخ را به دست خويش به عنوان نشان دادن عشق خويش به حقيقتی كه دارد میميرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزشهای بزرگی كه دارد مسخ میشود انتخاب میكنند، شهيدند حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پيشگاه خدا كه در پيشگاه خلق نيز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمينی.
و آنها كه تن به هر ذلتی میدهند تا زنده بمانند، مردههای خاموش و پليد تاريخند، و ببينيد كه آيا كسانی كه سخاوتمندانه با حسين «علیهالسلام » به قتلگاه خويش آمدهاند و مرگ خويش را انتخاب كردهاند، در حالی كه صدها گريزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود، و صدها توجيه شرعی و دينی برای زنده ماندنشان بود، توجيه و تأويل نكردهاند و مردهاند، اينها زنده هستند؟ آيا آنها كه برای ماندنشان تن به ذلت و پستی رها كردن حسين «علیهالسلام » و تحمل كردن يزيد دادند؟ كدام هنوز زندهاند؟ هركس زنده بودن را فقط در يك لش متحرك نمیبيند، زنده بودن و شاهد بودن حسين «علیهالسلام » را با همه وجودش میبيند، حس میكند و مرگ كسانی را كه به ذلتها تن دادهاند، تا زنده بمانند، میبيند.
آنها نشان دادند، شهيد نشان میدهد و میآموزد و پيام میدهد كه در برابر ظلم و ستم، ای كسانی كه میپنداريد: «نتوانستن از جهاد معاف میكند»، و ای كسانی كه میگوييد: «پيروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد كه بر خصم غلبه شود»، نه! شهيد، انسانی است كه در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن پيروز میشود و اگر دشمنش را نمیكشد، رسوا میكند.
و شهيد، قلب تاريخ است، همچنانكه قلب به رگهای خشك اندام، خون، حيات و زندگی میدهد. جامعهای كه رو به مردن میرود، جامعهای كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش از دست دادهاند و جامعهای كه به مرگ تدريجی گرفتار است، جامعهای كه تسليم را تمكين كرده است، جامعهای كه احساس مسئوليت را از ياد برده است، و جامعهای كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبی، به اندامهای خشك مرده بیرمق اين جامعه، خون خويش را میرساند و بزرگترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل، ايمان جديد به خويشتن را میبخشد. شهيد حاضر است و هميشه جاويد. [اما] کی غايب است؟! (از کتاب حسين وارث آدم)
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻کدام امام حسین(علیه السلام)؟
✍ علیرضا زادبر
۱. امام حسین(علیه السلام) تاریخی: یک شخصیت برجسته و قهرمان که صاحب مرام و مروت است اما در صحنه تاریخی مظلوم واقع شده است. نگاه به این امام حسین(ع) نگاه در تاریخ ماندن است. این دیدگاه نمیخواهد امام حسین(ع) از دل تاریخ به روز و مسائل جاری حیات انسانی تسری یابد. محور باشد. تعیین کننده و تنظیم گر روابط سیاسی اجتماعی انسان باشد. در واقع اینجا کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا معنا ندارد. یک پدیده یا واقعه معلق در تاریخ است.
۲. امام حسین(علیه السلام) مناسکی: در این تفسیر و رویکرد غلبه بر احساسات و عواطف است. یک امام معصوم مورد ظلم واقع شده و باید هر سال طی مناسکی یاد او را صرفا گرامی نگاه داشت. غایت در اینجا همان انجام مناسک عزاداری است. مناسکی که در طول تاریخ بنا بر فرهنگ و آداب رسوم هر منطقه پیش رفته است. در اینجا نیز کل یوم عاشورا نیست. عاشورا تمام شده است. یکبار بوده، تکرار نمیشود. اینجا هم امام حسین(ع) تعیین کننده روابط در جامعه نیست. آدم خوب و مظلوم قصه است. باید احترامش حفظ شود. امام حسین(ع) را برای خود میخواهد. ارادت دارد.
۳. امام حسین(علیه السلام) هدفی:
اینجا تفسیر متفاوت است. هدف امام حسین(ع) اهمیت دارد و غلبه بر احساس و مناسک پیدا میکند. اینجا دیگر کل یوم عاشوراست. اینجا امام حسین(ع) صرفا یک مظلوم محبوب کنج تاریخ نیست. اینجا امام ضدظلم، قیام کننده و معترض است. عدالت را طلب میکند. ضدحاکم طاغوت است. مقاوم است. کوتاه نمی آید حتی اگر کمتر از صد نفر باشد. تعیین کننده و تنظیم گر حیات اجتماعی جامعه بشری برای تمام عرصه هاست. عین عقلانیت است. در اوج عواطف، عقلانیت را ملاک و مبنا قرار میدهد. این نگاه به امام حسین(ع) حرکت آفرین است.
اشک و سنت های عزاداری بنا بود و هست که هدف قیام امام حسین(ع) برای تمام عصرها زنده نگاه دارند. غایت و هدف مطلق صرف عزاداری نیست. عزاداری مهم است. مناسک اهمیت دارند اما از لابه لای آن عزاداری و مناسک باید به هدف قیام رسید وگرنه مسعود رجوی هم در آن تفسیر غلط خودش را پیرو امام حسین(ع)
می دانست و پیش از شروع عملیات متوسل می شد!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 برادری ؛ سریال عاشورا
هادی حجازیفر
کربلا، سراسر جلوه محبت است. محبت میان امام و آلهاشم و اصحاب. اوج این محبت، عشق میان اباعبدالله و حضرت عباس (ع) است. حضرت ابوالفضل، دست رد به اماننامه میزند و در حساسترین لحظات، امام را تنها نمیگذارد و همواره پشتِ او میایستد. تا جایی که امام پس از شهادت حضرت عباس است که عبارتی مشهور را به زبان میآورد؛ "أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي" (اکنون کمرم شکست)
عباسابنعلی (علیهالسلام) در صحنه کربلا اسوه برادری و معرفت است. قصه او در کربلا، ماندگارترین قصه دو بردار در تاریخ و ذهن شیعیان است.
صحنهای که میبینیم، از بیادماندنیترین بخشهای سریال عاشورا، جایی است که محمد پس از اینکه دوستش خسرو زمین میخورد و توان راه رفتن ندارد، او را بر دوش خود می گذارد و همین مسئله باعث میشود که خسرو به او پیشنهاد برادری دهد و پس از اینکه برادر شدند، خسرو از او میخواهد تا برایش نوحه امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) را بخواند. همین برادری در ادامه در حضور دو دوست/برادر در جنگ مایه آن میشود که خسرو، محمد را پس از شهادت تنها نگذارد و هر طور شده پیکر او را از میان شهدای عملیات پیدا کرده و به عقب برگرداند.
این صحنهها از رابطه خسرو و محمد به نوعی روایتی از رابطه مهدی باکری و برادرش حمید در کلیت داستان سریال عاشورا هم هست.
چند قسمت بعد، اواخر داستان، مهدی باکری پس از شهادت برادرش حمید، گویا که پشت و پناهش را از دست داده باشد، خطاب به لشکر گرفتارشده میگوید:
اگر حمید الان زنده بود، ما تنها نمانده بودیم|سیمافکر
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻ریشۀ اصلیِ قیامِ امام حسین علیه السلام
✍آیتالله العظمی سیّدعلی خامنهای
[۱]. نه میتوانیم بگوییم که حضرت برای «تشکیلِ حکومت» قیام کرد، و نه میتوانیم بگوییم حضرت برای «شهید شدن» قیام کرد. امام حسین - علیهالسّلام - هدفِ دیگری داشت که رسیدنِ به آن «هدف»، حرکتی را میطلبید که این حرکت، یکی از این دو «نتیجه» را داشت. پس حکومت یا شهادت، هیچکدام «هدف» نبودند، بلکه دو «نتیجه» بودند.
[۲]. هدف آن حضرت عبارت بود از انجامدادنِ یک «واجبِ عظیم» از واجباتِ دین که آن را هیچکس قبل از امام حسین انجام نداده بود؛ نه رسولِ اکرم این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن؛ چون زمینۀ انجامِ این واجب، در زمانِ امام حسین پیش آمد.
[۳]. دو نوع انحراف وجود دارد: گاهی مردم، فاسد میشوند، امّا احکامِ اسلامی از بین نمیرود، امّا گاهی هم مردم، فاسد میشوند، هم حکومتها، هم علمای دین، بهطوریکه حقایقِ اسلام، تحریف و منکر را معروف و معروف را منکر، و خطّ اسلام را «صدوهشتاد درجه» عوض میکنند. آن حکم، حکمِ «تغییرِ وضع» و «تجدیدِ حیات»، یا بهتعبیرِ امروز، «انقلاب» است که مربوط به «برگرداندنِ جامعۀ منحرف به خطّ اصلی» و «تضمینکنندۀ زندهشدنِ اسلام» است، بعد از آنکه مُشرف به مردن است، یا مرده و ازبینرفته است. مسأله این است که اگر جامعۀ اسلامی «منحرف» شد و این انحراف، بهجایی رسید که «خوفِ انحرافِ کلّ اسلام» بود، تکلیف چیست؟!
[۴]. افزونبراینکه باید انحرافِ اساسی در دین رخ داده باشد، شرطِ دیگرِ انجامِ این حکم، آن است که «زمینه» و «موقعیّت» برای انجامِ آن، مساعد باشد؛ چون خدایمتعال، به چیزی که «فایده» ندارد و «اثر» نمیبخشد، تکلیف نکرده است. البتّه مراد از فراهمبودنِ موقعیّت، این نیست که «خطر»ی در پی نباشد، بلکه غرض این است که «پیامِ» قیام، به مردم منتقل خواهد شد و مردم خواهند فهمید و در اشتباه، نخواهند ماند. وجودِ «خطر»، این «تکلیف» را ساقط نمیکند، بلکه انجامِ این تکلیف، همیشه توأم با خطر است. در زمانِ ما، امام خمینی نیز از خطر نهراسید و هدف و تکلیفِ خود را قیام دانست. ازاینرو، انقلابِ اسلامی، پرتوی از قیامِ عاشورا است، با این تفاوت که آن قیام به نتیجۀ شهادت انجامید و این انقلاب، به نتیجۀ برپاییِ حکومتِ اسلامی.
[۵]. در زمانِ امام حسین - علیهالسّلام - هم «انحرافِ اساسی در اسلام» بهوجود آمد و هم «فرصتِ مساعد برای اثرگذاری» پیدا شد. اوّلاً، بعد از معاویه، کسی به حکومت رسید که حتّی «ظواهرِ اسلام» را هم رعایت نمیکرد، چنانکه اهلِ شُرب خَمر و فسادهای جنسیِ واضح و شعرسرایی بر رّد دین و مخالفتِ علنی با اسلام بود، ولی چون بهعنوانِ ریاست بر جامعۀ اسلامی در قدرت قرار گرفته بود، نمیخواست اسمِ اسلام را براندازد. حاکمِ فاسد، جامعه را نیز فاسد میکند؛ چون بر جامعه و مردم، اثر میگذارد. ثانیاً، «زمینه» هم آماده است؛ یعنی فضای جامعۀ اسلامی، طوری است که ممکن است «پیامِ» امام حسین به گوشِ انسانها در همان زمان و در طولِ تاریخ برسد، درحالیکه اگر در زمانِ معاویه، امام حسین میخواست قیام کند، پیامِ او دفن میشد؛ زیرا سیاستها بهگونهای بود که مردم نمیتوانستند حقّانیتِ سخن را دریابند. ازاینرو، ایشان ده سال در زمانِ خلافتِ معاویه، امام بود، ولی قیام نکرد.
[۶]. امام حسین قیام کرد تا آن واجبِ بزرگی را که عبارت از «تجدیدِ بنای نظام و جامعۀ اسلامی»، یا «قیام در مقابلِ انحرافاتِ بزرگ در جامعۀ اسلامی» است، انجام دهد، که این خودش، یک «مصداقِ بزرگِ امربهمعروف و نهیازمنکر» است.
[۷]. آن حضرت در مناسبتهای مختلف، به همین معنا اشاره کرده است: وَعَلَی الاْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ
دیگر باید با اسلام، خداحافظی کرد، آن وقتیکه اسلام به حاکمی مثلِ یزید، مبتلا گردد.
وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ
و همانا من براى سركشى و خودنمایی و فساد و ظلم، قیام نكردم، بهیقین كه من برای اصلاح در میانِ امّتِ جدّم، قیام كردم و میخواهم به نیكی، سفارش و از بدی، نهی كنم، و مطابقِ سيرۀ جدّم، و پدرم علىبنابىطالب رفتار مینمایم.
وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ
و من شما را به کتابِ خدا و سنّتِ پیامبرش فرا مىخوانم؛ چراکه سنّتِ او را میرانده و بدعت را زنده کردند.
(در خطبههای نمازِ جمعه، ۱۹ خرداد ۱۳۷۴).
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology