eitaa logo
👥پُرسمان شیعه⁉️
122 دنبال‌کننده
10 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🍃 ﷽ 🍃 📋 هدف ما بیان شبهات و پاسخگویی به آنها و به پرسش‌های شـما در مسائل دینی أعم از اعتقادی، اخلاقی و ... می‌باشد. ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia راه ارتباطی با ما 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 با دقت در متون آیات و روایات به خوبى ثابت مى شود که مسأله عزلت و گوشه گیرى در یک سلسله شرایط خاص اجتماعى، و به صورت استثنایى توصیه شده است. در مورد اصحاب کهف مى دانیم که آنها در یک جامعه کافر و بى بند و بار گرفتار شده بودند و به جرم ایمانشان به خدا، تحت تعقیب بودند، و چاره اى جز فرار از شهر و دیار و پناه بردن به کوه و غار نداشتند. در مورد حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز چنین بود، او نهایت تلاش و کوشش خود را در طریق مبارزه با بت پرستى تا پاى جان انجام داد، ولى هنگامى که مؤثر واقع نشد و جانش در خطر بود، مأمور به مهاجرت و عزلت شد. بدیهى است این شرایط براى هر کس در هر زمان حاصل شود، چاره‌اى جز هجرت و عزلت نیست، اما این اصل یک اصل اساسى محسوب نمى شود بلکه یک استثناء مربوط به شرایط خاص است. در روایات نیز قرائن براى این جمع فراوان است. در آنجا که امام صادق (علیه السلام) گوشه گیرى را براى خود انتخاب مى کند، دلیل آن را فساد زمان و تغییر اخوان و عدم امکان همکارى با مردم آن عصر مى شمرد. در حدیثى که از امیر المؤمنین على (علیه السلام) نقل کردیم سلامت دین را در عزلت مى داند که مربوط به جایى است که معاشرت با مردم به راستى دین انسان را به خطر بیفکند. گاه بعضى از افراد شرایط خاصى دارند، و بسیار آسیب پذیر و ضعیف در برابر مظاهر فسادند، ممکن است به این گونه افراد توصیه شود، کمتر در اجتماعات ظاهر شوند. آنها شبیه افراد بسیار ضعیف المزاجى هستند که اگر در اجتماعات حاضر شوند به زودى مزاج آنها انواع بیمارى ها را به خود جذب مى کند، ممکن است طبیب به چنین شخصى دستور دهد کمتر در اجتماع ظاهر شود. امروز معمول است هنگامى که هوا بیش از حد آلوده مى شود، به افراد ضعیف مانند کودکان و پیران و بیماران قلبى و تنفّسى توصیه مى شود در خانه بمانند. بدیهى است هیچ یک از اینها یک اصل کلى نیست، بلکه مربوط به شرایط خاص اجتماعى، یا شرایط خاص فرد است. بنابراین نباید آن را به همگان و در هر زمان و مکان توصیه کرد. حال اگر امام صادق (علیه السلام) به یکى از یارانش مى فرماید: «اگر مى توانى از خانه‌ات بیرون نروى چنین کن، چرا که از غیبت، دروغ، حسد، ریا، ظاهرسازى و مداهنه نجات خواهى یافت»، حتماً یا شرایط جامعه در آن زمان چنین ایجاب مى کرده و یا آن فرد، انسان آسیب پذیر و ضعیفى بوده است. این نکته را نیز نمى توان نادیده گرفت که انسان‌هاى اجتماعى نیز براى انس به پروردگار ساعت یا ساعاتى را از روز باید به خویشتن بپردازند، مخصوصاً در ساعات آخر شب، تنها باشند و با خدا اُنس گیرند و راز و نیاز کنند، و از این فراتر، سالکان راه خدا و عاشقان پروردگار و عارفان پاکباخته در همان ساعاتى که در میان جمعند، با خدا هستند، و جز او را نمى بینند، و به غیر او انس نمى گیرند، و همه را براى او مى خواهند. گاه نیز مى شود که جدایى و قهر کردن از مردمى که راه فساد را لجوجانه مى پیمایند، یکى از طرق مبارزه منفى با مفاسد است، چرا که این امر سبب مى شود که آنها تکان بخورند و به خویش آیند. در حالات جمعى از علما دیده مى شود که وقتى مردم در فساد اصرار مى ورزیدند آنها را ترک کرده و به صورت قهر از میان آنها بیرون مى رفتند، و چیزى نمى گذشت که مردم احساس سرشکستگى و کمبود مى نمودند، و به سراغ آن عالم رفته او را به میان خود باز گردانده و اعمال خویش را اصلاح مى نمودند. همه اینها استثنائاتى است که در برابر اصل کلى اجتماعى بودن انسان قابل قبول است. 🌻 📕 اخلاق در قرآن‏، ج۳، ص۴۵۷ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ نقش اراده انسان، در چگونگی سرنوشت او آیا سرنوشت انسان به دست خودش است یا محکوم به جبر تاریخ می باشد؟ . . . ⭕ پاسخ: با توجه به آیات قرآن انسان سرنوشت خاصى از پیش تعیین شده ندارد و تحت تأثیر «جبر تاریخ» و «جبر زمان» و «محیط» نیست، بلکه عامل سازنده تاریخ و زندگى انسان دگرگونى هائى است که در روش، اخلاق و فکر و روح او، به اراده خودش پیدا مى‌شود. جبر مادى که انسان را بازیچه دست غرائز تغییر ناپذیر و اصل وراثت مى‌داند و یا جبر محیط که او را محکوم چگونگى اوضاع اقتصادى و شرایط تولید مى‌داند، از نظر مکتب اسلام و قرآن بى ارزش و نادرست است. انسان آزاد است و سرنوشت خود را به دست خویش مى‌سازد. انسان زمام سرنوشت و تاریخ خود را در دست دارد که براى خود افتخار و پیروزى مى‌آفریند. اوست که خود را گرفتار شکست و ذلت مى‌سازد، درد او خود اوست و دواى او به دست خودش، تا در وضع او دگرگونى پیدا نشود و با خودسازى خویشتن را عوض نکند، تغییرى در سرنوشتش پیدا نخواهد شد!   🌻 📕 تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۶۰ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ حرمت شراب حتی قطره‌ای از آن؟! «حرمت شراب» به خاطر اجتناب از «ضرر جسمی و یا زوال عقل» انسان است، ولی شراب «منافعی» هم دارد؛ با نوشیدن «مقدار کمی» هم به منافع آن می رسیم، هم از ضررهایش در امان هستیم. حال چرا شراب «مطلقا» حرام است؟! . . . ⭕ پاسخ: آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است بلکه در بعضى از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسى آن را حلال بداند در صورتى که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مى باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:«حَرَّمَهَا لِأَنَّهَا أُمُّ الْخَبَائِثِ وَ رَأْسُ کُلِّ شَرٍّ یَأْتِی عَلَى شَارِبِهَا سَاعَةٌ یُسْلَبُ لُبُّهُ وَ لَا یَعْرِفُ رَبَّهُ وَ لَا یَتْرُکُ مَعْصِیَةً إِلَّا رَکِبَهَا وَ لَا حُرْمَةً إِلَّا انْتَهَکَهَا وَ لَا رَحِمٌ مَاسَّةٌ إِلَّا قَطَعَهَا وَ لَا فَاحِشَةٌ إِلَّا أَتَاهَا» (خداوند شراب خواری را حرام کرد برای اینکه ریشه بدی‌ها و منشأ گناهان است و کسى که شراب مى‌خورد، عقل خود را از دست مى‌دهد و در آن موقع خدا را نمى‌شناسد و از هیچ گناهى باک ندارد. احترام هیچ کس را نگه نمى‌دارد و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمى‌کند و از زشتی‌هاى آشکار رو نمى‌گرداند). بنابراین شارع مقدّس شراب را حرام کرده است چون سبب از بین رفتن عقل آدمى مى شود و او را از همه چیز باز مى‌دارد و مفاسد فراوان دیگرى به دنبال دارد. حال اگر شخصى به مقدار بسیار کم و مثلا با قطره چکان یک قطره شراب در دهان خویش بچکاند، چه حکمى دارد؟ چرا باز هم نظر فقها بر تحریم آن است؟ اگر فلسفه حرمت شراب آن اثرات سوء است، مقدار کم شراب که دارای چنین اثراتی نیست، بنابراین چرا باید حرام باشد؟ جواب این است که نوشیدن این مقدار - هر چند هیچ یک از مفاسد بالا را ظاهرا ندارد - جایز نیست. چرا که مصالح و مفاسد احکام (واجبات و محرّمات) در بسیارى از موارد جنبه عمومى و به صورت صد درصد ندارد، بلکه از این نظر مانند قوانین بشرى است که از یک فلسفه غالبى نشأت مى گیرد. مثلا، فلسفه تحریم شراب، فساد عقل و وقوع نزاع و بغض و دور شدن از ذکر خداست؛ ولى با این حال ممکن است در فرد یا در افرادى به هنگام خوردن شراب مخصوصا به مقدار کم این آثار ظاهر نشود. به یقین این موضوع دلیل بر حلال بودن شراب براى آنان نخواهد بود چرا که موضوع تحریم «شراب به طور مطلق» است و حکمت و علّتِ آن جنبه غالبى دارد. یعنی مصرف مشروبات الکلی در «غالب افراد» اثر منفی دارد و از طرفی غالب افراد اهل نگه داشتن «اندازه» و رعایت «مقدار کم» نیستند. برداشتن حرمت از مقدار کم شراب به افراد ضعیف الایمان چراغ سبز می‌دهد که حریم این قانون الهى را بشکنند؛ چون یک نفر مى‌گوید: «با چند قطره»، دیگرى «با یک استکان»، سومى «با یک لیوان» و نفر چهارم مدعى مى‌شود که اگر «یک بطرى شراب» هم بخورد مست نمى‌شود و دیگر قابل کنترل نخواهد بود. [چرا که این «مقدار کم»، «معیاری» ندارد و هر کسی با توجّه به وضع خودش این «مقدار» را تعیین می کند، که نتیجه آن شرابخواری در «مقدارهای متفاوت» و قبح زدایی از آن است.] لذا براى این که بتوان کنترل کرد، کم و زیاد آن حرام شده است. نتیجه این سهل گیری سست شدن قانون الهی و همه گیر شدن پدیده زشت می خوارگی خواهد بود. در روایات متعدّدى نیز آمده است: «ما اسْکَرَ کَثیرُهُ فَقَلیلُهُ حَرامٌ‏»؛ (آنچه که مقدار زیادش باعث مستى شود، مقدار کمش هم حرام است). [بنابراین، حلال دانستن] مقدار کم آن که ظاهرا مفاسد شراب خوارى را ندارد، موجب سوء استفاده مى‌گردد، و برخى از مردم به این بهانه که فلان مقدار از شراب تأثیرى در ما نمى‌گذارد به شراب خوارى مى‌پردازند و به این بهانه این قانون الهى غالبا نقض مى‌شود. 🌻 📕 احکام پزشکی، ص۲۲۸ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ تهاجم وهابیت بر ضد مذهب اهل بیت (ع) انگیزه وهابیت از تهاجم بر ضد مذهب اهل بیت (علیهم السلام) چیست؟ . . . ⭕ پاسخ: یکى از انگیزه‌هاى تهاجم وسیع وهابیت بر ضدّ مذهب اهل بیت (علیهم السلام)، ترس و وحشت آنان از گسترش فرهنگ برخاسته از قرآن در میان جوانان و دانشمندان تحصیل کرده و استقبال آنان از این مکتب نورانى مطابق با سنّت راستین محمّدی (صلى الله علیه وآله) است. مثلاً دکتر عصام العماد، فارغ التحصیل دانشگاه «الإمام محمّد بن سعود» در ریاض و شاگرد بن باز (مفتى اعظم سعودى) و امام جماعت یکى از مساجد بزرگ صنعاء و از مبلّغین وهّابیّت در یمن که کتابى نیز در اثبات کفر و شرک شیعه تحت عنوان: «الصلة بین الإثنى عشریّة و فرق الغلاة» نوشته است، با آشنایى با یکى از جوان‌هاى شیعه، با فرهنگ نورانى تشیّع آشنا شده و از فرقه وهّابیّت دست مى‌کشد و به مذهب شیعه مشرّف مى‌گردد. آن گاه از قول شیخ عبدالله الغُنیمان استاد «الجامعة الإسلامیّة» در مدینة منوّره نقل مى‌کند: «وهّابیان به یقین دریافته‌اند، تنها مذهبى که در آینده، اهل سنّت و وهّابیّت را به طرف خود جذب خواهد کرد، همان مذهب شیعه امامى است». آقاى شیخ ربیع بن محمّد، از نویسندگان بزرگ سعودى مى‌نویسد: «و از جمله امورى که تعجبم را از این جهت زیاد کرده این است که برادرانى از ما و از آن جمله فرزندان یکى از علماى بزرگ و مشهور در مصر و هم چنین طالبان علمى که مدتى طولانى با ما در حلقه‌هاى علم مجالست داشته‌اند، و نیز برخى از برادرانى که ما حسن ظنّ به آن‌ها داشتیم، این راه و روش را دنبال کرده‌اند، و این راه جدید همان "تشیع" است. و به طبیعت حال، من از اولین لحظه درک کردم که این برادران را همانند دیگر افراد در عالم اسلام، پرتوهاى نورانیت انقلاب اسلام مبهوت کرده است». شیخ محمّد مغراوى از دیگر نویسندگان مشهور وهّابى مى‌گوید: «بعد از انتشار مذهب دوازده امامى در شرق عالم اسلامى، بر جوانان در کشورهاى مغرب ترسیدم...». دکتر ناصر بن عبدالله بن على قفارى استاد دانشگاه‌هاى مدینه مى‌نویسد: «و به طور جزم به سبب کوشش‌ هایى که بزرگان دوازده امامى انجام داده‌اند، عدّه‌اى از جوانان مسلمان، شیعه شده‌اند. و هر کسى کتاب "عنوان المجد فی تاریخ البصرة و نجد" را مطالعه کند، این امر او را به وحشت مى‌اندازد که برخى از قبایل، تماماً شیعه شده‌اند». جالب‌تر از این‌ها، سخن شیخ مجدى محمّد على محمّد نویسنده بزرگ وهّابى است که مى‌گوید: «یکى از جوان‌هاى اهل سنّت با حالت حیرت نزد من آمد. انگیزه حیرت او را جویا شدم، دریافتم که دست یک شیعه به وى رسیده است و این جوان سنّى تصوّر کرده که شیعیان، ملائکه رحمت و شیر بیشه حق مى‌باشند». 🌻 📕 سلفی گری و پاسخ به شبهات، ص۱۹۹ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ حجت خداوند، واسطه فیض الهى وجود حجت خدا بر روی زمین چه ضرورتی دارد؟ . . . ⭕ پاسخ: بسیارى از دانشمندان (به پیروى احادیث اسلامى) وجود پیامبر و امام (علیه السلام) را در جامعه انسانیت و یا در کل عالم هستى به وجود «قلب» در مجموعه بدن انسان تشبیه مى کنند. مى دانیم هنگامى که قلب مى تپد خون را به تمام عروق مى فرستد، و تمام سلول هاى بدن را تغذیه مى کند. از آن جا که امام معصوم به صورت یک انسان کامل و پیشرو قافله انسانیّت، سبب نزول فیض الهى مى گردد و هر فرد به مقدار ارتباطش با پیامبر و امام از این فیض بهره مى گیرد؛ باید گفت همان گونه که وجود قلب براى انسان ضرورى است وجود این واسطه فیض الهى نیز در کالبد جهان انسانیّت ضرورت دارد. اشتباه نشود پیامبر و امام از خود چیزى ندارند که به دیگران بدهند هر چه هست از ناحیه خداست، امّا همان گونه که قلب واسطه فیض الهى براى بدن است، پیامبر و امام نیز واسطه هاى فیض خدا براى انسان ها از تمام قشرها و گروه ها هستند. ما دارای خالق هستیم و بدون علت آفریده نشده ایم بلکه آفریدگاری داریم که ما را با تدبیر آفریده است. و این خالق ما حکیم است یعنی فاعلی است که افعالش هدفمند و غایتمند است. بنابر این اگر انسانها در دستیابی به کمال به راهنمایی نیاز داشته باشند خداوند دریغ نخواهد کرد و اگر امکان ارتباط همگانی با خدا نباشد نمایندگانی را به عنوان حجت هایش خواهد فرستاد تا واسطه بین او و خلقش شوند زیرا او مجرد است که منزه از ماده و جسم و لوازم جسمی می باشد بلکه از هر نقیصه ای حتی امکان، مبری است. شکی نیست که اگر بنا باشد موجودی متعالی و مجرد به نیاز ما انسانها توجه کند و ما را راهنمایی کند ما مخلوقاتش نمی توانیم او را مشاهده کنیم و نمی توانیم با او مباشرت و ملامست داشته باشیم و نیازهایمان را در یک رویارویی جسمانی با او در میان نهیم. ارتباط با مجرد نیازمند تجرد است و البته شکی نیست که همگان در جاده تجرد قدم نمی نهند بلکه برخی از انسان ها در جاده تجرد گام خواهند نهاد و این راه را خواهند پیمود. اینان شایستگی خواهند داشت تا با تعلیم و تادیب الهی، سفیر خداوند و نماینده میان خدا و مردم باشند اینان حجت در زمین و واسطه انسانها با خدایند. تا هر وقت که انسانی باشد چنین نیازی باقی است پس در هر زمانی به وجود حجت نیاز است و زمین از حجت خالی نخواهد شد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:... خداوند تبارک و تعالی امام را به پیشوایی خلقش منصوب کرده و بر روزی خواران اهل جهانش حجت قرار داده و با رشته ای الهی تا آسمان کشیده که فیوضات خدا از او منقطع نشود و آنچه نزد خداست جز از طریق وسائل او به دست نیاید. (اصول کافی، ج۱، ص۲۹۱) 🌻 📕 ۵۰ درس اصول عقائد براى جوانان، ص۲۳۷ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ تفاوت نه تبعیض آنچه در خلقت وجود دارد «تفاوت» است نه «تبعیض». «تبعیض» آن است که در شرایط مساوی و استحقاقهای همسان، بین اشیاء فرق گذاشته شود، ولی «تفاوت» آن است که در شرایط نامساوی، فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت، مربوط به گیرنده. با یک مثال ساده، مطلب روشن میشود: اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم و در یکی ده لیتر آب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در اینجا تبعیضی صورت گرفته است، منشأ اختلاف، نیرویی است که آب را(در ظرف ها)خالی میکند؛ و اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکی به ظرفیت ده لیتر و دیگری به ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در دریا فرو بریم، باز هم اختلاف هست، اما منشأ اختلاف، تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند، نه دریا و نیروی فشار آب. مثال دیگر: اگر یک معلّم به دانش آموزانی که همه در یک درجه هستند و کار آنها یکسان است نمره‌های مختلفی بدهد، این تبعیض است؛ ولی اگر معلّم، همه را به یک دیده بنگرد و همه را یک جور تعلیم دهد و یک جور امتحان کند و سؤالات امتحانی که طرح میکند برای همه یکسان باشد، آنگاه برخی از شاگردان او به خاطر کم هوشی، یا به خاطر ساعی نبودن، از عهده امتحان بخوبی یا اصلًا برنیایند و برخی دیگر از شاگردان به علّت استعداد قوی و کار خوب، سؤالات امتحانی را کاملًا جواب بدهند، و معلّم به هر کدام آنها بر طبق جوابهای امتحانی نمره بدهد که قهراً مختلف خواهد بود، در اینجا تفاوت رخ داده نه تبعیض. عدالت این نیست که معلم، همه نمره‌ها را جمع کند و بعد بین همه دانش آموزان بطور مساوی قسمت کند؛ عدالت این است که به هر کدام آنچه را که استحقاق دارد بدهد. در اینگونه موارد، فرق گذاشتن، عین عدالت و مساوات است، و فرق نگذاشتن، عین تبعیض و ظلم. . ⭕ اما راز تفاوت‌ها در چیست و چرا خداوند از آغاز، همه را یکسان نیافریده است؟ راز تفاوتها یک کلمه است: «تفاوت موجودات، ذاتی آنها می‌باشد و لازمه نظام علت و معلول است». در حکمت الهی، این بحث، تحت عنوان «کیفیت صدور موجودات از ذات باری» مطرح می‌گردد. موضوع بحث این است که: آیا اراده خدا بطور جدا جدا به آفرینش موجودات تعلّق میگیرد؟ مثلا اراده میکند و آقای «الف» را می‌آفريند؛ اراده دیگری میکند و آقای «ب» را می‌آفريند و اراده سومی می‌کند و فرضا شیء «ج» را خلق می‌کند؛ و همین طور هر چیزی را با اراده‌ای جداگانه و مخصوص به آن چیز خلق می‌کند؟ یا آنکه همه اشیاء را با یک اراده واحد و بسیط ایجاد می‌نماید؟ آنچه را که دلائل دندان شکن عقلی و براهین قاطع فلسفی اثبات می‌کند و شواهدی از قرآن کریم نیز بر درستی آن هست، نظریه دوم است. به موجب این نظریه، همه جهان، از آغاز تا انجام، با یک اراده الهی بوجود می‌آید، یعنی بی‌نهایت چیز بوجود می‌آید و همه با اراده خدا بوجود می‌آید ولی نه با اراده‌های جدا جدا، بلکه فقط با یک اراده، آن هم یک اراده بسیط، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ * وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» (قمر، ۴٩ و۵٠) «البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم! / و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن!» . ⭕ اما درباره مسئله جبر و افعال اختیاری انسان باید گفت: همانطوری که هیچ حادثه طبیعی بدون علت طبیعی رخ نمی‌دهد، افعال اختیاری انسان‌ها نیز بدون اراده و اختیار انسان رخ نمی‌دهد. قانون خدا در مورد انسان این است که آدمی دارای اراده و قدرت و اختیار باشد و کارهای نیک یا بد را خود انتخاب کند. اختیار و انتخاب، مقوّم وجودی انسان است. انسان غیر مختار محال است؛ یعنی این که فرض شده انسان است و غیر مختار، فقط فرض است نه حقیقت؛ و اگر انسان نباشد مکلّف نیست؛ مثل این است که گاو یا الاغی سر در خم شراب ببرد و بنوشد. پس قضا و قدر الهی که انسان را خواسته است، مختار بودن او را نیز خواسته است. 🌻 📕 مجموعه آثار شهید مطهری، ص١٢۵ و١۴٢ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ زندگى برزخى کیفیت زندگى برزخى چگونه است؟ . . . ⭕ پاسخ: تصویرهاى مختلفى در مورد زندگى برزخى ذکر شده است، که روشن ترین آنها آن است که: روح انسان بعد از پایان زندگى این جهان، در اجساد لطیفى قرار مى گیرد که از بسیارى از عوارضِ این ماده کثیف بر کنار است، و چون از هر نظر شبیه این جسم است، به آن «قالب مثالى» یا «بدن مثالى» مى گویند که نه به کلى مجرد است، و نه مادى محض، بلکه داراى یک نوع «تجرد برزخى» است. بعضى از محققان آن را تشبیه به وضع روح در حالت خواب کرده‌اند که در آن حال، ممکن است با مشاهده نعمت هائى به راستى لذت ببرد و یا بر اثر دیدن مناظر هولناک معذب و متألم شود آنچنان که گاه واکنش آن در همین بدن نیز ظاهر مى‌شود، و به هنگام دیدن خواب‌هاى هولناک، فریاد مى‌کشد، نعره مى زند، پیچ و تاب مى خورد، بدن او غرق عرق مى شود. حتى بعضى معتقدند: در حال خواب، به راستى روح با قالب مثالى فعالیت مى کند، و حتى بالاتر از آن معتقدند: روح قوى در حال بیدارى نیز مى تواند همان تجرد برزخى را پیدا کند، یعنى از جسم جدا شده و با همین قالب مثالى به میل خود، و یا از طریق خواب هاى مغناطیسى در جهان سیر کند و از مسائلى با خبر گردد. (١) بلکه بعضى تصریح مى کنند: قالب مثالى در باطن بدن هر انسانى هست، منتها به هنگام مرگ و آغاز زندگى برزخى، جدا مى شود و گاه در همین زندگى مادى دنیا نیز امکان جدائى ـ چنان که گفتیم ـ براى او حاصل مى شود. حال اگر تمام این مشخصات را براى قالب مثالى نپذیریم، اصل مطلب را نمى توان انکار کرد؛ چرا که در روایات بسیارى به آن اشاره شده و از نظر دلیل عقل نیز هیچگونه مانعى ندارد. _____________________________ (۱): مرحوم «علامه مجلسى» ضمن بیان این مطلب در «بحار الأنوار» تصریح مى‏کند: تشبیه حالت برزخ به حالت رویا و خواب در بسیارى از اخبار وارد شده، و حتى امکان دارد نفوس قویه عالیه، داراى جسدهاى مثالى متعددى باشند، و به این وسیله روایاتى که مى‏گوید: امامان نزد هر کس در حال جان دادن حاضر مى‏شوند، نیاز به توجیه و تفسیرى نخواهد داشت. (بحار الأنوار، ج۶، ص۲۷۱) 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۳۴۵ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ آثار تربیتی بشارت و انذار چرا در آیات قرآن «بشارت» و «انذار» در کنار یکدیگر آمده است؟ . . . ⭕ پاسخ: «بشارت» و «انذار» یا «تشویق» و «تهدید» بخش مهمى از انگیزه‌هاى تربیتى و حرکت‌هاى اجتماعى را تشکیل مى دهد، آدمى هم باید در برابر انجام کار نیک «تشویق» شود، و هم در برابر کار بد «توبیخ» بیند تا آمادگى بیشترى براى پیمودن مسیر اول و گام نگذاردن در مسیر دوم پیدا کند. «تشویق» به تنهائى براى رسیدن به تکامل فرد یا جامعه کافى نیست؛ زیرا انسان در این صورت مطمئن است انجام گناه خطرى براى او ندارد. به طور مثال مى بینیم: پیروان کنونى حضرت مسیح (علیه السلام) عقیده به «فداء» دارند، و معتقدند حضرت مسیح (علیه السلام) فداى گناهان آنها گردیده، حتى رهبرانشان گاه سند بهشت به آنها مى فروشند و گاه گناهشان را از طرف خدا مى بخشند! مسلماً چنین جمعیتى به آسانى مرتکب گناه مى شود. در «قاموس کتاب مقدس» مى خوانیم: «... فدا نیز اشاره به کفاره خون گران بهاى مسیح است که گناه جمیع ماها بر او گذارده شد و گناهان ما را در جسد خود بر صلیب متحمل شد»! مسلماً این منطق نادرست، افراد را در ارتکاب گناه جسور مى کند. کوتاه سخن این که آنها که تصور مى کنند تنها تشویق براى تربیت انسان (اعم از کودکان و بزرگسالان) کافى است، و باید تنبیه، تهدید و کیفر را به کلى شست و کنار گذاشت، سخت در اشتباهند، همان گونه که پایه تربیت را تنها بر ترس و تهدید گذاردن و از جنبه‌هاى تشویقى غافل بودن نیز گمراهى و بى‌خبرى است. این هر دو گروه در شناخت انسان در اشتباهند؛ توجه ندارند: انسان مجموعه‌اى است از بیم و امید، از حب ذات و علاقه به حیات، و نفرت از فناء و نیستى، ترکیبى است از جلب منفعت و دفع ضرر. آیا انسانى که ابعاد روح او را این دو تشکیل مى دهد، ممکن است پایه تربیتش تنها روى یک قسمت باشد؟ مخصوصاً تعادل میان این دو لازم است که: اگر تشویق و امید از حد بگذرد باعث جرأت و غفلت است؛ و اگر بیم و انذار بیش از اندازه باشد نتیجه‌اش یأس و نومیدى و خاموش شدن شعله هاى عشق و تحرک است. درست به همین دلیل در آیات قرآن، «نذیر» و «بشیر» یا «انذار» و «بشارت» در کنار هم قرار گرفته، حتى گاهى «بشارت» بر «انذار» مقدم است، مانند آیه ۱۱۹ سوره «بقره»: «إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً»؛ (ما تو را به حق براى بشارت و انذار [مردم جهان] فرستادیم)؛ و گاه به عکس، «نذیر» بر «بشیر» تقدم یافته، مانند آیه ۱۸۸ سوره «اعراف»: «إِنْ أَنَا إِلاّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ»؛ (من بیم دهنده و بشارت دهنده ام براى افرادى که ایمان مى آورند). هر چند در اکثر آیات قرآن، بشارت مقدم داشته شده این نیز ممکن است به خاطر این باشد که در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پیشى گرفته است «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ». (مصباح المتهجد، صفحات ۴۴۲ و ۶۹۶) 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج١، ص۴۸۵ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ زمان قیامت و ظهور . . ⭕ زمان فرارسیدن قیامت فقط خداوند از زمان فرارسیدن روز قیامت اطلاع دارد؛ به همین دلیل، فرارسیدن قیامت، ناگهانی است، به گونه‌ای که بسیاری در غفلت به سر می‌برند. در آیه شریفه ١٨٧ سوره اعراف می‌فرماید: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (ترجمه: درباره قیامت از تو سؤال می‌کنند، کی فرامی‌رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هیچ‌کس جز او (نمی‌تواند) وقت آن را آشکار سازد؛ (اما قیام قیامت، حتی) در آسمانها و زمین، سنگین (و بسیار پر اهمیت) است؛ و جز بطور ناگهانی، به سراغ شما نمی‌آید!» (باز) از تو سؤال می‌کنند، چنان که گویی تو از زمان وقوع آن باخبری! بگو: «علمش تنها نزد خداست؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.») عدم آگاهی از زمان وقوع رستاخیز، در کنار ناگهانی‌ بودنش، با توجه به عظمتش سبب می‌شود هیچ‌گاه مردم قیامت را دور ندانند و همواره در انتظار آن باشند، به این ترتیب خود را برای نجات در آن آماده سازند، و این عدم آگاهی اثر مثبت و روشنی در تربیت نفوس و توجه آنها به مسئولیت‌ها و پرهیز از گناه خواهد داشت. . ⭕ زمان ظهور امام زمان (عج) زمان دقیق ظهور حضرت مهدی (عج) معلوم نیست. روایات کسانی را که برای ظهور آن حضرت زمان تعیین می‌کنند، مذمت و لعن شده‌ و دروغگو نامیده‌اند. (الکافي، ج١، ص٣۶٨) . ⭕ حکمت مخفی بودن زمان «ظهور» گاهى این سؤال در ذهن انسان خطور مى کند که چرا وقت ظهور در منابع اسلامى معین نشده است؟ در جواب این سؤال مى گوییم این کار حکمت‌های بسیاری دارد؛ از جمله: ۱. کسى که منتظر شخص دوست داشتنى است و وقت آمدن او را نمى داند همیشه در حال انتظار است، همیشه آماده است و همیشه در صدد پیاده کردن دستورات او در خود و اجتماع است؛ ولى در صورتى که زمان رسیدن او را بداند خصوصاً آنکه بداند که بسیار دور است مأیوس شده و هرگز خود را به این زودى آماده نمى کند. ۲. معین نبودن وقت ظهور، یک نوع امتحان است براى مردم تا معلوم گردد آیا مردم با این همه سختى هاى مختلف، روحیه خود را از دست مى دهند یا خیر؟ ۳. گاه مصلحت در تقدیم و تأخیر زمان غیبت است که این کار با معین بودن زمان ظهور امکان پذیر نیست و لذا در قصه حضرت موسى (علیه السلام) به جهت ادامه ملاقات او با خداوند از سى روز تا چهل روز، عده اى به انحراف کشیده شدند. ۴. در صورت معین بودن ظهور، دشمنان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در صدد تدارک بر آمده و با حضرت در همان زمان به مقابله بر خواهند خاست. لذا در روایات اسلامى از عنصر «ناگهانى بودن ظهور» به عنوان عنصر اساسى در پیروزى حضرت یاد شده است. امام صادق (علیه السلام) به ابن النعمان فرمود: «اى پسر نعمان به راستى عالِم نمى تواند به هر چه اطلاع دارد تو را آگاه سازد ... پس عجله نکنید به خدا سوگند! سه بار این امر [امر فرج] نزدیک شد؛ ولى به جهت آنکه شما آن را فاش کردید خداوند آن را به تأخیر انداخت. به خدا سوگند نزد شما سرّى نیست؛ مگر آنکه دشمنانِ شما به آن از شما آگاه ترند». ۵. در صورت عدم تعیین وقت ظهور حالت انقطاع و توجه و تضرع خاصى بر انسان‌ها حاکم خواهد شد که چه بسا این امر سبب تعجیل در فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) گردد؛ ولى اگر وقت ظهور به طور قطع مشخص باشد دیگر از این اثر معنوى خبرى نیست. ۶. از آنجا که وقت ظهور همانند علایم ظهور مورد «بداء»؛ (تجدید نظر) واقع مى شود لذا نباید به طور دقیق وقت ظهور مشخص باشد تا مردم به کارهایى تشویق شوند که در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) مؤثر است. ۷. از آنجا که ممکن است ظهور حضرت به طول انجامد لذا وقت آن معین نشده است تا مردم مأیوس نباشند و با احتمال ظهور حضرت در هر لحظه حالت انتظار مثبت را از دست ندهند. 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج٧، ص۴٣؛ موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۴۹ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ شق القمر، معجزه پيامبر (ص) آیا شق القمر از معجزات پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) بود؟ . . . ⭕ پاسخ: طبق روایات مشهور که بعضى ادعاى تواتر آن را نیز کرده‌اند: «مشرکان نزد رسول خدا (صلى الله علیه وآله) آمدند و گفتند: اگر راست مى گوئى و تو پیامبر خدائى، ماه را براى ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را بکنم، ایمان مى آورید؟ عرض کردند: آرى؛ و آن شب، شب چهاردهم ماه بود؛ پیامبر (صلى الله علیه وآله) از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه را خواسته‌اند به او بدهد، ناگهان ماه به دو پاره شد، و رسول اللّه (صلى الله علیه وآله) آنها را یک یک صدا مى زد و  مى فرمود: ببینید»! گرچه بعضى از کوتاه نظران اصرار دارند این معجزه را توجیه کنند که از صورت یک خارق العاده خارج شود، چنانکه گفته‌اند: آیه (قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت)؛ «اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» (١)، از آینده خبر مى دهد، و مربوط به «اشراط ساعت»، یعنى حوادث قبل از قیامت است، ولى قرائن متعددى در آیه وجود دارد که تأکید بر وقوع یک اعجاز مى کند، از جمله ذکر این موضوع به صورت «فعل ماضى» که نشان مى دهد «شق القمر» واقع شده است، همان گونه که نزدیکى رستاخیز با ظهور آخرین پیامبر نیز تحقق یافته. به علاوه اگر سخن از معجزه نباشد، هیچ تناسبى با نسبت «سحر» به پيامبر (صلى الله علیه وآله) که در آیه بعد آمده است ندارد (و هرگاه نشانه و معجزه‌ای را ببینند روی گردانده، می‌گویند: «این سحری مستمر است»!)؛ «وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ» (٢) و همچنین با جمله (آنها [آیات خدا را] تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند)؛ «وَ کَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ» (۳) که خبر از تکذیب آنها مى دهد، هماهنگ نیست. افزون بر اینها، روایات فراوانى در کتب اسلامى در زمینه وقوع این اعجاز نقل شده، که در حد شهرت یا تواتر است و لذا قابل انکار نمى باشد. در اینجا به گفتارى از «فخر رازى» و «طبرسى»، دو مفسر معروف اهل سنت و شیعه اشاره مى کنیم، «فخر رازى» مى گوید: «عموم مفسران معتقدند، مراد از آیه این است که ماه شکافته شد، و روایات صحیحى نیز بر این معنى دلالت مى کند و امکان عقلى آن نیز جاى تردید نیست، و از سوى دیگر، پیامبر صادق (صلى الله علیه وآله) از آن خبر داده، بنابراین باید آن را پذیرفت، اما داستان عدم خرق و التیام در افلاک (طبق عقیده ابطال شده بطلمیوسى) مطلبى بى اساس و غیر علمى است؛ چرا که با دلائل عقلى ثابت شده که خرق و تخریب در آسمان ها کاملاً ممکن است.» مرحوم «طبرسى» نیز در «مجمع البیان» مى گوید: «مفسران این آیه را مربوط به معجزه «شق القمر» در زمان پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) مى دانند، سپس تنها کسانى را که در جهت مخالف این عقیده نام مى برد «عطا» و «حسن» و «بلخى» است که با بى اعتنائى از قول آنها مى گذرد». بعضى نقل کرده‌اند: «حذیفه» صحابى مشهور، داستان «شق القمر» را در حضور جمع کثیرى در مسجد «مدائن» نقل کرد و هیچ کس بر او ایراد نگرفت، با این که بسیارى از حاضران، عصر پيامبر (صلى الله علیه وآله) را درک کرده بودند» (این حدیث را درّ المنثور و قرطبى در ذیل آیه مورد بحث آورده اند). بنابراین حق این است که: مسأله «شقّ القمر» به صورت اعجاز انجام گرفته و آیات قرآن، شواهد روشنى بر این امر در بر دارد، چه خوب بود آنها در آن اعتقاد نادرست تجدید نظر مى کردند، تا بدانند که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) نیز معجزات و خوارق عادتى داشته‌، و اگر آیاتى از قرآن آن را نفى مى کند، اشاره به «معجزات اقتراحى» است که گروهى بهانه جو مطرح مى کردند، نه قصد پذیرش حق داشتند و نه بعد از انجام آن تسلیم حق مى شدند، ولى معجزاتى که براى تحقیق حقیقت مطالبه مى شد، از سوى پيغمبر (صلى الله علیه وآله) انجام مى گرفت، و شواهد فراوانى بر این امر در تاریخ زندگى آن حضرت وجود دارد. _____________________________ (۱-٣): سوره قمر، آیه ۱ تا ٣ 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج٢٣، ص١٨ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ امامت نزد شیعه و اهل سنت دیدگاه شیعه واهل سنت نسبت به حقیقت امامت چیست؟ . . . ⭕ پاسخ: حقیقت امامت نزد اهل سنت، با آن چه نزد شیعه است فرق دارد. اهل سنت به امام به عنوان رئیس یک دولت نگاه مى کنند که مردم یا نمایندگان مردم او را انتخاب مى کنند، یا با کودتاى نظامى و امثال آن بر سر کار مى آید و در چنین حاکمى جز برخى صفات معروف، چیزى شرط نیست، و روشن است که اعتقاد به ریاست یک رئیس جمهور یا نخست وزیر، از اصول اعتقادى نیست که اگر کسى به پیشوایى و رهبرى او اعتقاد نداشته باشد فاسق به شمار آید. در کشورهاى اسلامى پیوسته کسى به جاى دیگرى به حکومت رسیده است، چه با رغبت مردم یا اکراه آنان و هرگز کسى اعتقاد به زمامدارى او را از اصول عقائد نشمرده و فسق او را موجب خلع او قرار نداده است، وگرنه سنگ روى سنگ بند نمى شد. اما شیعه امامیه به امامت به عنوان استمرار وظایف رسالت مى نگرند (نه خود رسالت، چون با رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله)، نبوت و پیامبرى ختم شد). روشن است که دست یافتن به چنین مقامى یک سلسله صلاحیت‌هاى بالا مى طلبد که کسى آنها را نمى یابد مگر آن که تحت عنایت‌هاى ویژه الهى قرار گیرد و در اصول و فروع دین و در عدالت و عصمت و رهبرى حکیمانه و شئون دیگر، جاى پيامبر (صلى الله علیه وآله) بنشیند [و بدیهی است که امامت با این معنی از اصول عقائد باشد]. 🌻 📕 سیماى عقاید شیعه، ص ۱۸۷ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ مهریه حضرت زهرا (س) الگوئی برای همه چرا مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگوی مناسبی برای زنان دیگر است؟ . . . ⭕ پاسخ: بدون شک ازدواج بهترین شخص از مردان جهان با سیّده زنان عالم دختر پیامبر بزرگ اسلام باید از هر نظر الگو باشد، الگویى براى همه قرون و اعصار، لذا پيامبر (صلى الله علیه وآله) رو به امیرمؤمنان على (علیه السلام) کرد و فرمود: چیزى دارى که مهریه همسرت قرار دهى؟ عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت، تو از زندگى من به خوبى آگاهى که جز شمشیر و زره و شتر چیز دیگرى ندارم. پيامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: درست است، شمشیرت به هنگام کارزار با دشمنان اسلام مورد نیاز است؛ و با شتر نیز باید نخلستان را آب دهى، و در مسافرت‌ها از آن استفاده کنى؛ بنابراین تنها زره را مى‌توانى مهریه همسرت بنمایى، و من دخترم فاطمه را در برابر همین زره به عقد تو درآوردم» (بحار الأنوار، ج‏۴۳، ص۱۲۷) شاید بیشترین قیمتى که در تواریخ درباره این زره نوشته شده، پانصد درهم است؛ این از یک سو اما از سوى دیگر در حدیثى مى خوانیم که: فاطمه (علیها السلام) از پدرش خواست مهر او را شفاعت گنهکاران امت در قیامت قرار دهد، این درخواست قبول شد و جبرئیل فرمان آن را از آسمان بر پیامبر (صلى الله علیه وآله) نازل کرد. آرى این گونه باید ارزش‌هاى غلط درهم بشکند، و ارزش‌هاى اصیل جانشین آن گردد، و این گونه است راه و رسم مردان و زنان با ایمان، و این چنین است برنامه زندگى رهبران راستین خدا. 🌻 📕 زهرا (س) برترین بانوی جهان، ص۳۸ ⁉️ @PorsemanShia