eitaa logo
روزانه یک صفحه قرآن هدیه به یک شهید 🌷
442 دنبال‌کننده
958 عکس
25 ویدیو
0 فایل
قرائت روزانه یک صفحه📖 #قرآن_کریم و #هدیه_به_شهید بهمراه✍️ #خاطره ای کوتاه از شهید🌷 ادمین کانال : 🆔 @AyatZendegi ⭕️ طرح ملی آیات زندگی، حفظ موضوعی 📖 قرآن کریم 🆔 @AyatZendegi_Quran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 242 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page242.mp3
412.6K
💠 صفحه 242 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
صفحه 242 سوره ی مبارکه یوسف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 53 - و ‌من‌ ‌خود‌ ‌را‌ تبرئه‌ نمی‌کنم‌، چرا ‌که‌ مسلما نفس‌ [آدمی‌] پیوسته‌ ‌به‌ بدی‌ها امر می‌کند، مگر ‌آن‌ ‌که‌ پروردگارم‌ رحم‌ کند همانا پروردگار ‌من‌ آمرزنده‌ی‌ مهربان‌ ‌است‌ 54 - و شاه‌ ‌گفت‌: ‌او‌ ‌را‌ نزد ‌من‌ آورید ‌تا‌ وی‌ ‌را‌ [ندیم‌] ویژه‌ی‌ ‌خود‌ سازم‌ ‌پس‌ چون‌ ‌با‌ وی‌ ‌به‌ سخن‌ پرداخت‌ ‌گفت‌: تو امروز نزد ‌ما صاحب‌ مقام‌ و مورد اعتمادی‌ 55 - [یوسف‌] ‌گفت‌: سرپرستی‌ خزانه‌های‌ [‌این‌] سرزمین‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌من‌ بسپار ‌که‌ ‌من‌ نگهبانی‌ کاردانم‌ 56 - و بدین‌ گونه‌ یوسف‌ ‌را‌ ‌در‌ [‌آن‌] سرزمین‌ قدرت‌ دادیم‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ جا ‌از‌ ‌آن‌ می‌خواست‌ منزل‌ می‌کرد [و همه‌ جا نفوذ داشت‌] ‌ما رحمت‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌هر‌ کس‌ بخواهیم‌ ارزانی‌ می‌داریم‌ و اجر نیکوکاران‌ ‌را‌ ضایع‌ نمی‌سازیم‌ 57 - و البته‌ اجر آخرت‌ ‌برای‌ کسانی‌ ‌که‌ ایمان‌ آوردند و پرهیزکاری‌ می‌کردند [‌از‌ ‌این‌ ‌هم‌] بهتر ‌است‌ 58 - و برادران‌ یوسف‌ [‌به‌ مصر] آمدند و ‌بر‌ ‌او‌ وارد شدند ‌او‌ آنان‌ ‌را‌ شناخت‌ ولی‌ ‌آنها‌ وی‌ ‌را‌ نشناختند 59 - و چون‌ توشه ‌آنها‌ ‌را‌ آماده‌ کرد، ‌گفت‌: [نوبت‌ آینده‌] ‌آن‌ برادری‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌از‌ پدر دارید نزد ‌من‌ آورید مگر نمی‌بینید ‌که‌ ‌من‌ پیمانه‌ ‌را‌ تمام‌ می‌دهم‌ و ‌من‌ بهترین‌ میزبانانم‌! 60 - ‌پس‌ ‌اگر‌ ‌او‌ ‌را‌ نزد ‌من‌ نیاورید پیش‌ ‌من‌ پیمانه‌ای‌ نخواهید داشت‌ و ‌به‌ ‌من‌ نزدیک‌ نشوید 61 - گفتند: ‌او‌ ‌را‌ [‌با‌ ‌هر‌ ترفندی‌] ‌از‌ پدرش‌ خواهیم‌ خواست‌ و حتما ‌این‌ کار ‌را‌ می‌کنیم‌ 62 - یوسف‌ ‌به‌ غلامان‌ ‌خود‌ ‌گفت‌: [پرداختی‌ و] سرمایه ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ بارهایشان‌ بگذارید ‌تا‌ ‌پس‌ ‌از‌ بازگشت‌ ‌به‌ خانواده‌ی‌ خویش‌ ‌آن‌ ‌را‌ بشناسند، شاید ‌که‌ [دوباره‌] برگردند 63 - و چون‌ نزد پدرشان‌ بازگشتند، گفتند: ای‌ پدر! پیمانه‌ [و سهم‌ غلّه‌] ‌از‌ ‌ما منع‌ شد برادرمان‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌ما بفرست‌ ‌تا‌ سهم‌ خویش‌ بگیریم‌، و ‌ما حتما نگهبان‌ ‌او‌ خواهیم‌ ‌بود‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 242 سوره مبارکه یوسف تقدیم به 💖 🌷 شهید احمد کشوری 🌷 ✍️ عنوان خاطره : عنایت امام رضا 😇 احمد شروع و ختمش با امام رضا (ع) بود. در چهار ماهگی مریض شد به حدی که پزشک ها از شفایش قطع امید کردند. 🥺 خیلی ناراحت بودم. شب در عالم رؤیا سه مرد نورانی را زیارت کردم. به من الهام شد که آنها امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و امام رضا (ع) هستند. فرصت را غنیمت شمرده و شفای احمد را از آنها خواستم. موقع رفتن امام رضا (ع) در چارچوب در ایستاد و فرمود: «احمدت را من ضمانت می کنم». 🕊️ وقتی بیدار شدم حال احمد خوب شده بود در سایه ضمانت امام رضا (ع). یک هفته قبل از شهادتش هم امام رضا (ع) را در خواب دیدم. بلند شدم خواستم از ایشان بابت شفای احمد در کودکی تشکر کنم. دیدم پرونده ای در دست دارد. فرمود: «این پرونده عمر احمد است. عمر او در دنیا تمام شد. او ۲۷ سال دارد».🥀 از آقا خواستم ضمانت دیگری بکند. حضرت فرمود: «نگران نباش یک هفته دیگر هم تمدید کردم». فردای آن روز که احمد سر زده به کیا کلا آمد و خواب را برایش تعریف کردم، گویا یقین به شهادت کرده بود. قبل از رفتن با همه عکس یادگاری گرفت. موقع رفتن هم به پدرش گفت: «بابا! این دیدار آخر ماست. بابت همه کوتاهی ها حلالم کن». پدرش دست به کمر گرفت و گفت: «پسرم! کمرم را شکستی». احمد تا حال نامساعد پدرش را دید، گفت: «شوخی کردم». اما آن آخرین دیدار ما بود. راوی: فاطمه سیلا خوری؛ مادر شهید الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 243 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page243.mp3
414.7K
💠 صفحه 243 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
صفحه 243 سوره ی مبارکه یوسف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 64 - [یعقوب‌] ‌گفت‌: آیا ‌در‌ باره‌ی‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌شما‌ خاطر جمع‌ باشم‌ همان‌ طور ‌که‌ پیش‌تر ‌در‌ باره‌ی‌ برادرش‌ ‌به‌ ‌شما‌ اطمینان‌ کردم‌! [ولی‌] خداوند بهترین‌ حافظ ‌است‌ و ‌او‌ مهربان‌ترین‌ مهربانان‌ ‌است‌ 65 - و هنگامی‌ ‌که‌ بارهای‌ ‌خود‌ ‌را‌ باز کردند، دیدند ‌که‌ سرمایه‌شان‌ ‌پس‌ داده‌ ‌شده‌ ‌است‌ گفتند: ای‌ پدر! دیگر چه‌ می‌خواهیم‌! ‌این‌ سرمایه ماست‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌ما ‌پس‌ داده‌اند [بگذار برویم‌] ‌برای‌ کسان‌ ‌خود‌ آذوقه‌ می‌آوریم‌ و برادرمان‌ ‌را‌ [نیز] حفاظت‌ می‌کنیم‌ و [‌با‌ بردن‌ ‌او‌] یک‌ بار شتر بیشتر می‌گیریم‌ ‌این‌ پیمانه‌ [‌که‌ آورده‌ایم‌] اندک‌ ‌است‌ 66 - ‌گفت‌: هرگز ‌او‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌شما‌ نخواهم‌ فرستاد ‌تا‌ ‌به‌ ‌من‌ پیمان‌ اکید ‌از‌ ‌خدا‌ بدهید ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ حتما نزد ‌من‌ خواهید آورد، مگر ‌آن‌ ‌که‌ گرفتار حادثه‌ای‌ شوید ‌پس‌ چون‌ پیمان‌ ‌خود‌ ‌را‌ بدو دادند، ‌گفت‌: ‌خدا‌ ‌بر‌ آنچه‌ می‌گوییم‌ و کیل‌ [و شاهد] ‌است‌ 67 - و ‌گفت‌: ای‌ پسران‌ ‌من‌! ‌از‌ یک‌ دروازه‌ داخل‌ نشوید و ‌از‌ دروازه‌های‌ مختلف‌ وارد شوید، و ‌من‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ [تقدیر] ‌خدا‌ ‌حتی‌ اندکی‌ بی‌نیاز نمی‌کنم‌ حکم‌، حکم‌ خداست‌ و ‌من‌ ‌بر‌ ‌او‌ توکل‌ کرده‌ام‌، و اهل‌ توکل‌ باید تنها ‌بر‌ ‌او‌ توکل‌ کنند 68 - و چون‌ ‌از‌ ‌آن‌ جا ‌که‌ پدرشان‌ دستور داده‌ ‌بود‌ وارد شدند، [‌این‌ ترفند] هیچ‌ حادثه الهی‌ ‌را‌ نمی‌توانست‌ ‌از‌ ‌آنها‌ دور سازد، جز ‌این‌ ‌که‌ نیازی‌ ‌در‌ روح‌ یعقوب‌ ‌را‌ برآورده‌ کرد [و خشنودش‌ نمود]، و ‌او‌ ‌با‌ تعالیم‌ ‌ما بسیار دانا ‌بود‌، ولی‌ اکثر مردم‌ نمی‌دانند 69 - و هنگامی‌ ‌که‌ ‌بر‌ یوسف‌ وارد شدند، برادرش‌ [بنیامین‌] ‌را‌ ‌به‌ نزد ‌خود‌ جای‌ داد و ‌گفت‌: همانا ‌من‌ برادر توام‌، ‌پس‌ ‌از‌ کارهایی‌ ‌که‌ [برادرانت‌] می‌کردند غمگین‌ مباش‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 243 سوره مبارکه یوسف تقدیم به 💖 🌷 شهید حسن باقری 🌷 ✍️ عنوان خاطره : سماجت مثال زدنی! حسن كلاس‌ هشتم‌ بود. سال‌ چهل‌ و هشت‌، چهل‌ و نه‌. فاميل‌ دورشان‌ باچند تا بچه‌ی‌ قد و نيم‌قد از عراق‌ آواره‌ شده‌ بود. هيچی‌ نداشتند؛ نه‌جايی‌، نه‌ پولی‌. هفت‌ هشت‌ ماه‌ پی صندوق‌دار مسجد لُرزاده‌ شده‌بود. می‌گفت‌ «بابا يه‌ وام‌ بدين‌ به‌ اين‌ بنده‌ی‌ خدا. هيچی‌ نداره‌. لااقل‌يه‌ سرپناهی‌ پيدا كنه‌. گناه‌ داره‌.» حاجی‌ هم‌ مي‌گفت‌ «پسر جون‌! وام‌ مي‌خوايی، بايد يه‌ مقدار پول ‌بذاری‌ صندوق‌. همين‌.» آن‌قدر گفت‌ تا فاميل‌ پول‌ گذاشتند صندوق‌. همه‌ را بدهکار كرد تا يكی ‌خانه‌دار شد. منبع: کتاب یادگاران جلد ۴ الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 244 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz