eitaa logo
روزانه یک صفحه قرآن هدیه به یک شهید 🌷
444 دنبال‌کننده
958 عکس
25 ویدیو
0 فایل
قرائت روزانه یک صفحه📖 #قرآن_کریم و #هدیه_به_شهید بهمراه✍️ #خاطره ای کوتاه از شهید🌷 ادمین کانال : 🆔 @AyatZendegi ⭕️ طرح ملی آیات زندگی، حفظ موضوعی 📖 قرآن کریم 🆔 @AyatZendegi_Quran
مشاهده در ایتا
دانلود
Page165.mp3
340.4K
🎧 صوت صفحه 165 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه اعراف ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
صفحه 165 سوره ی مبارکه اعراف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 121 - گفتند: ‌ما ‌به‌ پروردگار عالمیان‌ ایمان‌ آوردیم‌ 122 - پروردگار موسی‌ و هارون‌ 123 - فرعون‌ ‌گفت‌: پیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌شما‌ رخصت‌ دهم‌ ‌به‌ ‌او‌ ایمان‌ آوردید!! حتما ‌این‌ توطئه‌ای‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ شهر ‌به‌ راه‌ انداخته‌اید ‌تا‌ ساکنانش‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آن‌ بیرون‌ کنید، ‌پس‌ ‌به‌ زودی‌ خواهید دانست‌ 124 - حتما، و یقینا دست‌ها و پاهایتان‌ ‌را‌ چپ‌ و راست‌ قطع‌ می‌کنم‌، آن‌گاه‌ ‌شما‌ ‌را‌ جملگی‌ ‌به‌ دار می‌زنم‌ 125 - گفتند: [‌هر‌ چه‌ می‌خواهی‌ بکن‌] ‌ما ‌به‌ سوی‌ پروردگارمان‌ باز می‌گردیم‌ 126 - و تو ‌از‌ ‌ما انتقام‌ نمی‌گیری‌ مگر ‌برای‌ ‌این‌ ‌که‌ ‌ما ‌به‌ آیات‌ پروردگارمان‌‌-‌ وقتی‌ ‌برای‌ ‌ما آمد‌-‌ ایمان‌ آوردیم‌ بار الها! ‌بر‌ ‌ما صبوری‌ ببار و مسلمانمان‌ بمیران‌ 127 - سران‌ قوم‌ فرعون‌ گفتند: آیا موسی‌ و قوم‌ ‌او‌ ‌را‌ وا می‌گذاری‌ ‌که‌ ‌در‌ زمین‌ فساد کنند و تو و خدایانت‌ ‌را‌ واگذارد! ‌گفت‌: ‌به‌ زودی‌ پسرانشان‌ ‌را‌ می‌کشیم‌ و زنانشان‌ ‌را‌ زنده‌ می‌گذاریم‌ ‌که‌ بی‌تردید ‌ما ‌بر‌ آنان‌ تسلط داریم‌ 128 - موسی‌ ‌به‌ قوم‌ ‌خود‌ ‌گفت‌: ‌از‌ خداوند مدد بجویید و استقامت‌ ورزید ‌که‌ زمین‌ ‌از‌ ‌آن‌ خداست‌، ‌آن‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌هر‌ کس‌ ‌از‌ بندگانش‌ ‌که‌ بخواهد ‌به‌ ارث‌ می‌دهد، و فرجام‌ [نیکو] ‌از‌ ‌آن‌ پرهیزکاران‌ ‌است‌ 129 - گفتند: پیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ سوی‌ ‌ما بیایی‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ آمدی‌ همواره‌ آزار شده‌ایم‌ [موسی‌] ‌گفت‌: امید ‌است‌ پروردگارتان‌ دشمن‌ ‌شما‌ ‌را‌ هلاک‌ کند و ‌شما‌ ‌را‌ ‌در‌ [‌این‌] سرزمین‌ جانشین‌ [آنان‌] گرداند ‌تا‌ ببیند چگونه‌ عمل‌ می‌کنید 130 - و ‌به‌ راستی‌ فرعونیان‌ ‌را‌ ‌به‌ خشکسالی‌ و کاهش‌ محصولات‌ دچار کردیم‌ ‌تا‌ ‌به‌ ‌خود‌ آیند 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 165 سوره مبارکه اعراف تقدیم به 💖 🌷 شهید سید مجتبی هاشمی🌷 ✍️ عنوان خاطره : ایثار همه جانبه سید از همه چیزش در راه انقلاب گذشت. خانه ای داشتیم به وسعت هزار متر مربع، با چندین واحد مسکونی دیگر. همه را فروخت و پول آن را خرج جبهه کرد و کوچک ترین چشم داشتی هم از کسی نداشت. همیشه می گفت: از این کمکهایی که من می کنم، حتی بعد از مرگم هم سخنی به میان نیاور. وقتی سید به شهادت رسید، چند میلیون قرض بالا آورده بود. یک روز رفتم در مغازه بقالی محل قند بگیرم. آقا اسماعیل با تعجب پرسید: یعنی واقعا شما در منزل تان قند ندارید؟ گفتم: قند نداشتن که تعجب ندارد. گفت: آخر سید با من تماس گرفت و مقدار زیادی قند و شکر سفارش داد که بفرستم جبهه. راوی: فریده قاضی؛ همسر شهید کتاب آقا مجتبی؛ خاطراتی از شهید سید مجتبی هاشمی، نویسنده: محمد عامری، ناشر: تقدیر، نوبت چاپ: دوم- تابستان ۱۳۹۶؛ صفحه 16 الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 166 سوره مبارکه اعراف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page166.mp3
309.8K
🎧 صوت صفحه 166 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه اعراف ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
صفحه 166 سوره ی مبارکه اعراف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 131 - و چون‌ ناز و نعمت‌ ‌به‌ ‌آنها‌ می‌رسید می‌گفتند: ‌این‌ حق‌ ماست‌، و چون‌ گزندی‌ ‌به‌ ‌ایشان‌ می‌رسید، ‌به‌ موسی‌ و پیروان‌ ‌او‌ فال‌ بد می‌زدند آگاه‌ باش‌ ‌که‌ بخت‌ بد ‌آنها‌ نزد خداست‌ ولی‌ اکثرشان‌ نمی‌فهمند 132 - و گفتند: هرگاه‌ ‌که‌ معجزه‌ای‌ ‌برای‌ ‌ما بیاوری‌ ‌که‌ ‌به‌ وسیله ‌آن‌ سحرمان‌ کنی‌ ‌ما ‌به‌ تو ایمان‌ نخواهیم‌ آورد 133 - ‌پس‌ طوفان‌ و ملخ‌ و شپش‌ و وزغ‌ها و خون‌ ‌را‌ ‌که‌ معجزاتی‌ ‌از‌ ‌هم‌ جدا بودند برایشان‌ فرستادیم‌، باز ‌هم‌ سرکشی‌ کردند و قومی‌ بزهکار بودند 134 - و چون‌ بلا ‌بر‌ ‌آنها‌ واقع‌ شد، گفتند: ای‌ موسی‌! پروردگار خویش‌ ‌را‌ بدان‌ عهدی‌ ‌که‌ ‌با‌ تو دارد ‌برای‌ ‌ما بخوان‌ ‌که‌: ‌اگر‌ عذاب‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌ما برداری‌ قطعا ‌به‌ تو ایمان‌ می‌آوریم‌ و حتما بنی‌ اسرائیل‌ ‌را‌ ‌با‌ تو می‌فرستیم‌ 135 - اما هنگامی‌ ‌که‌ عذاب‌ ‌را‌ ‌تا‌ موعدی‌ ‌که‌ آنان‌ ‌به‌ ‌آن‌ می‌رسیدند ‌از‌ ‌آنها‌ برمی‌داشتیم‌، باز ‌هم‌ پیمان‌ ‌خود‌ می‌شکستند 136 - ‌ما ‌هم‌ سر انجام‌ ‌از‌ آنان‌ انتقام‌ گرفتیم‌ و ‌در‌ دریا غرقشان‌ ساختیم‌، چرا ‌که‌ آیات‌ ‌ما ‌را‌ تکذیب‌ کردند و ‌از‌ ‌آن‌ غفلت‌ می‌ورزیدند 137 - و ‌به‌ ‌آن‌ گروهی‌ ‌که‌ تضعیف‌ می‌شدند، مشرق‌ها و مغرب‌های‌ [‌آن‌] سرزمین‌ ‌را‌ ‌که‌ برکت‌ داده‌ بودیم‌ واگذاشتیم‌ و وعده‌ی‌ نیک‌ پروردگار تو ‌در‌ حق‌ بنی‌ اسرائیل‌، ‌به‌ پاس‌ صبوریشان‌ تحقق‌ یافت‌ و آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ فرعون‌ و قوم‌ ‌او‌ می‌ساختند و آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌بر‌ می‌افراشتند ویران‌ کردیم‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 166 سوره مبارکه اعراف تقدیم به 💖 🌷 شهید غلامعلی رجبی🌷 ✍️ عنوان خاطره : سربازی که از میوه های باغ پسر محمد رضا شاه نمی خورد! غلام علی خیلی مواظب لقمه حلال بود. برش اول: توی دوران سربازی شده بود راننده قریب؛ پیشکار شاپور غلامرضا پهلوی. همراه او می‌رفت سرکشی باغ‌های غلامرضا پهلوی. توی باغ لب به چیزی نمی‌زد، آن‌قدر که بالاخره یک روز صدای قریب درآمده بود که «همه به من التماس می‌کنند اجازه بدم از میوه‌های باغ ببرند؛ ولی تو حتی میوه‌هایی که خودم برات کنار می‌ذارم رو هم برنمی‌داری ببری؟!» برش دوم: با قریب رفته بود کاخ شاپور غلامرضا، موقع ناهار رسیده بودند. آقای قریب او را برده بود آشپزخانه و سفارش کرده بود که هر چه می‌خواهد بهش غذا بدهند. آن روز مهمانی بود و آشپزخانه پر از غذا و دسر های مختلف. بعدها به مادرش تعریف کرد که: «غذای آن روز از گلوم پایین نرفت. رفتم تو کوچه پس کوچه‌های نانوایی پیدا کردم یه نون خریدم و کمی پنیر و انگور. نشستم کنار جوی آب و جای شما خالی ناهارم رو خوردم». الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 167 سوره مبارکه اعراف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page167.mp3
314.2K
🎧 صوت صفحه 167 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه اعراف ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
صفحه 167 سوره ی مبارکه اعراف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 138 - و بنی‌ اسرائیل‌ ‌را‌ ‌از‌ دریا عبور دادیم‌ ‌پس‌ [‌در‌ راه‌] ‌به‌ قومی‌ رسیدند ‌که‌ بت‌های‌ خویش‌ ‌را‌ پرستش‌ می‌کردند گفتند: ای‌ موسی‌! ‌برای‌ ‌ما نیز معبودی‌ بساز چونان‌ ‌که‌ ‌آنها‌ معبودهایی‌ دارند ‌گفت‌: ‌به‌ راستی‌ ‌شما‌ قومی‌ هستید ‌که‌ نادانی‌ می‌کنید 139 - بی‌تردید اینها [‌که‌ می‌بینید] کارشان‌ ‌بر‌ باد ‌است‌ و آنچه‌ می‌کنند باطل‌ ‌است‌ 140 - ‌گفت‌: آیا ‌غیر‌ ‌از‌ ‌خدا‌ معبودی‌ ‌برای‌ ‌شما‌ بجویم‌ ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌بر‌ عالمیان‌ برتری‌ داد! 141 - و [فراموش‌ نکنید] هنگامی‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ فرعونیان‌ نجات‌ دادیم‌ آنان‌ ‌شما‌ ‌را‌ عذاب‌ سختی‌ می‌کردند، پسرانتان‌ ‌را‌ می‌کشتند و زنانتان‌ ‌را‌ زنده‌ می‌گذاشتند، و ‌در‌ ‌این‌ [گرفتاری‌ها] ‌از‌ پروردگارتان‌ امتحان‌ بزرگی‌ ‌بود‌ 142 - و ‌با‌ موسی‌ سی‌ شب‌ وعده‌ کردیم‌ و ‌آن‌ ‌را‌ ‌به‌ ده‌ شب‌ دیگر کامل‌ نمودیم‌ ‌پس‌ میقات‌ پروردگارش‌ ‌در‌ چهل‌ شب‌ ‌به‌ سر آمد و موسی‌ ‌به‌ برادرش‌ هارون‌ ‌گفت‌: میان‌ قوم‌ ‌من‌ نایب‌ ‌من‌ باش‌ و ‌به‌ اصلاح‌ [کارشان‌] پرداز و طریق‌ مفسدان‌ ‌را‌ پیروی‌ مکن‌ 143 - و چون‌ موسی‌ ‌به‌ وعده‌گاه‌ ‌ما آمد و پروردگارش‌ ‌با‌ ‌او‌ سخن‌ ‌گفت‌، عرض‌ کرد: بار الها! ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌من‌ بنمای‌ ‌که‌ تو ‌را‌ بنگرم‌ ‌گفت‌: هرگز مرا نخواهی‌ دید، لیکن‌ ‌به‌ ‌این‌ کوه‌ بنگر، ‌پس‌ ‌اگر‌ ‌در‌ جایش‌ برقرار ماند مرا خواهی‌ دید، سپس‌ همین‌ ‌که‌ پروردگار ‌او‌ ‌بر‌ کوه‌ تجلّی‌ کرد، ‌آن‌ ‌را‌ متلاشی‌ ساخت‌ و موسی‌ بیهوش‌ افتاد و چون‌ ‌به‌ هوش‌ آمد ‌گفت‌: منزهی‌ تو، ‌به‌ سوی‌ تو بازگشتم‌ و ‌من‌ نخستین‌ مؤمن‌ هستم‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz