🔰 عمرمختار| به مناسبت ۱۷سپتامبر
🔹 #عمر_مختار ۹۳سال قبل در چنین روزی یعنی ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۱ توسط استعمار ایتالیایی به دار آویخته شد، چرا که برای استقلال کشورش با آنان میجنگید.
🔸 او شخصیت تاثیرگذاری در جهان عرب بود و مبارزانی مانند #عزالدین_القسام او را الگوی خود قرار دادند و حتی برای جهاد در کنار او به سمت لیبی رفتند. در لیبی او را با لقب «شیر صحرا» میشناسند.
🔹نامش در تاریخ جنبشهای ضداستعماری به «شیخ المجاهدین» ثبت و امروزه برای حامیان اسلام سیاسی چهره ای محترم و عزیز است.
🔸در لیبی دانشگاهی به نام او وجود دارد و چهرهاش روی اسکناسهای ده دیناری دیده میشود. تقریباً در همه کشورهای عربی، خیابانی به نام او وجود دارد.
🔹سال ۱۹۸۱ مصطفی عقاد، کارگردان معروف سوری، بخشی از زندگی عمر مختار را در فیلمی به نام شیر صحرا بازآفرینی کرد که در آن آنتونی کوئین بازیگر نقش اصلی بود. جالب اینکه بیشتر هزینه ساخت این فیلم را معمر قذافی، مستبد سرنگونشده لیبی پرداخت، زیرا هم به عمر مختار علاقه و ارادت داشت و هم در توهماتش خود را وارث و جانشین او میدید.
🔸 عمرمختار معلمی بود که نه از جاهطلبی، که به جبر شرایط زمانه سلاح به دست گرفت و زندگی خود را وقف مبارزه با دشمنان کشورش کرد. وی در جنزور، روستای کوچکی نزدیک ساحل مدیترانه متولد شد. پدرش را همان کودکی از دست داد و در یتیمی و فقر رشد کرد. شیخی که سرپرستی عمر مختار را پذیرفت هم شرایط تحصیل او را مهیا کرد و هم واسطه آشنایی او با مفاهیمی مثل استعمار و استقلال شد. در علوم دینی تحصیل کرد و معلم قرآن شد. رفتهرفته به چنان اعتبار و محبوبیتی دست یافت که برای حل وفصل دعواها و اختلافات قبایل به او رجوع میکردند و او هم با درایت مردی عاقل و سرد و گرم چشیده، مشکلات و تضادها را به بهترین شکل ممکن چاره میکرد.
🔹عمر مختار هرچه جلوتر رفت بیشتر و بیشتر از استعمار و مداخله خارجی بیزار شد و با جنبشهای ضد استعماری که فراتر از لیبی در سراسر نواحی شمالی افریقا فعال بودند – و به جز ایتالیاییها با فرانسویها و انگلیسیها هم میجنگیدند – همکاری کرد و یکی از مردان محوری این جریان شد. بعد از حمله تجاوزکارانه ایتالیا به لیبی که مبارزه شدت گرفت، عمر مختار عملاً به رهبر نیروهای مقاومت کشورش تبدیل شد و فرماندهی جنگ با دشمن اشغالگر را به عهده گرفت.
🔸 او سپاه بزرگی نداشت، اما استاد جنگ در صحرا بود. به جغرافیای منطقه تسلط داشت و از این برتری برای طراحی عملیاتهای کمین و غافلگیری، و نیز قطع خطوط ارتباطی و تدارکاتی دشمن بهره میبرد. دو دهه با فراز و نشیب بسیار با ایتالیاییها جنگید و سرانجام در یکی از درگیریها زخمی شد و به اسارت افتاد. مدت کوتاهی در زندان ایتالیاییها ماند و بعد از برگزاری دادگاهی با حکم از پیش معلوم، جلوی چشم اعضای قبیله و هوادارانش به دار آویخته شد.
📚 برگرفته از سایت مُسْلِمْنا
🆔 @Qasas_school
🔰 علی شمقدری، حسنکبابی، آیهالله قمی و دیگران
🔺بهمناسبت ۲۷شهریور، سالروز وفات علی شمقدری یار دیرین رهبرانقلاب
🟡 در بهمن ۱۳۴۱ جريان لوايح ششگانه و همان داستان معروف انجمنهاى ولايتى و ايالتى پيش آمده بود. فتوايى از امام خمينى (ره) پخش شده بود به اين مضمون كه تقيه حرام است. آقاى حسنى (چهكندى معروف به حسن كبابى) هم بر همين اساس به آن پاسبان حمله كرده بود. كار آقاى حسنى، شروع ناآرامىهاى مشهد بود و شلوغىها بعد از آن اتّفاق افتاد.
⚫️ جريان هم از اين قرار بود كه پاسبانى به نام غلامعلى شباهنگ جلوى چشم آقاى حسنى اعلاميۀ امام خمينى (ره) را از روى ديوار كنده و پاره كرده بود. حسنى هم كارد را از زير بغلش درآورده بود و طرف را ناكار كرده بود. تبعات كشتهشدن پاسبان شباهنگ خيلى زياد بود. حسنى دستگير شد. عدهاى از علما متأسّفانه از كار ايشان ابراز برائت كردند. ولى آيتالله قمى پاى كار حسنى ايستاد.
🟡 مردم مشهد به هيجان آمده بودند و حالا ما رسيده بوديم به روز ۱۲ محرّم كه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود. رفتم سمت بازار بزرگ، طرف خانۀ آيتالله قمى. آنجا هم درگيرى بود. آقاى قمى امام جماعت شبستان گرم مسجد گوهرشاد بودند. مقابل خانۀ آقاى قمى متوجه شدم كه آقاى قمى را دستگير كردهاند. آقاى قمى يك سرى باديگارد داشت ازجمله اكبر لباسفروش كه خيلى آدم قوىهيكلى بود. همۀ اينها را جلوى خانۀ آقاى قمى كتك زده بودند. همين اكبر هم كتك مفصّلى خورده بود.
⚫️ خلاصه من آن روز تا شب، ديروقت، خانه نرفتم. تا شب در خيابانها راه مىرفتم. به همهجا سرك كشيدم؛ جاهايى كه اجتماع بود، اعتراض بود. از همان روز پانزده خرداد من خيلى چيزها را گذاشتم كنار. اصلاً آدم ديگرى شدم. راهى را شروع كردم كه ديگر هرگز عوض نكردم و حتى هرگز در ادامۀ آن سرد نشدم و شك هم نكردم.
📚متولد چهل و دو، خاطرات علی شمقدری
🆔 @Qasas_school
🔰 معرفی کتاب| متولد چهل و دو
🟡 روایت رفاقت حاج علی شمقدری با آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب است. رفاقتی که از سال ۱۳۴۳ در مشهد کلید خورد و زندگی حاج علی آقای شمقدری متحول کرد. شمقدری که وارد فضای مبارزاتی علیه رژیم شده بود کمکم با جلسات تفسیر آیتالله خامنهای در مدرسه میرزا جعفر آشنا میشود. این آشنایی و حضور مستمر و پیگیر ایشان باعث میشود آهستهآهسته در زمره یاران نزدیک و صمیمی رهبر انقلاب قرار بگیرد.
⚫️ در کتاب متولد چهل و دو با بخشی از خاطرات ناشنیده درباره رهبرانقلاب مواجه میشویم. به عنوان مثال در بخشی از کتاب متولد چهل و دو را میخوانیم:
آقا برگشتند. من هنوز در اندوه رحلت امام شناور بودم. آقا با خودشان کلید نمیبردند. من مترصد بودم تا هر وقت وارد مجموعه میشوند بروم در اتاق را باز کنم که پشت در معطل نشوند.
وقتی از بالای پله ها نگاه میکردم و ایشان عصازنان از پله ها بالا میآمدند من آن آقایی را که میشناختم ندیدم. آقا نه رییس جمهور امروز صبح بود و نه رییس شورای عالی دفاع، نه امام جمعه تهران و نه آقای خامنهای که در درس تفسیر دیده بودم و نه آن مردی که در ایرانشهر دیده بودم و نه آقایی که صبح از ساختمان رفته بود؛ آقای قبلی نبود، شخصیت دیگری بود.
#متولد_چهل_دو
#علی_شمقدری
🆔 @Qasas_school
🔰قصهی اسم محمد
🟡 در روایتی آمده که حضرت آمنه هنگامهی تولد فرزند عزیزش را اینگونه توصیف میکند: وقتی فرزندم به دنیا آمد سر به آسمان بلند کرد و نوری از وی به آسمان تابید. سپس ندایی آسمانی به من گفت: نام او را «محمد» بگذار! (بحارالانوار، ج15، ص273). این نام گرچه عربی است اما عرب از آن استفاده نمیکرد. چنانچه «رحمان» را درعین عربی بودن به کار نمیبرد. وقتی عبدالمطلب نام پیامبر را خواند، مردم تعجب کردند.
⚫️ اگر بخواهیم قصهی اسم را بکاویم، به آغاز آفرینش میرسیم. آنجا که خداوند به ملائکه فرمود: من بنا دارم در زمین خلیفهای قرار دهم. ملائکه پرسیدند: آیا میخواهی در روی زمین کسی را بگذاری که فساد کند و خون بریزد؟ آن هم درحالیکه ما تو را تسبیح با حمد میکنیم و تقدیس مینماییم؟ خداوند فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید. خداوند اسامی را به آدم آموخت. سپس به ملائکه فرمود: شما از آن اسامی چیزی میدانید؟
ملائکه که فهمیدند سرّ ماجرا در همین اسامی است، به خداوند گفتند: سبحانک! ما چیزی غیر از آنچه به ما آموختی نمیدانیم. خداوند به آدم فرمود: تو به ملائکه از آن اسامی خبر بده.
🟡 در این قصهی کوتاه درسهایی است درازدامن که ردّ آن همیشه در تاریخ تازه بوده. ملائکه ضمن اعتراض به خدا، مدعی یک کارویژه میشوند: تسبیح با حمد. اما خداوند به آنها نشان میدهد که این تسبیح با حمد بدون واسطه ممکن نیست. واسطههایی که خدا از آنها با کلمه «اسماء» یاد کرده و آنها را در وجود خلیفه قرار داده است. گویی از آدم، افرادی متولد میشوند که صاحب این اسامی هستند. واسطههایی برای تسبیح با حمد که اگر آنها نباشند، تسبیح با حمد، آرزویی است محال!
⚫️ از این رو ملائکه به محض فهمیدن ضرورت واسطهها و وجود «اسماء»، از ادعای اولیه خود دست میکشند. حالا دیگر حرفی از «حمد و تحمید» نمیزنند. به تنزیه بسنده میکنند با ذکر «سبحانک». گویی دریافتهاند حمد در عالم محوری دارد که آمدنش در زمین با آدم ممکن میشود. این محور حمد چه کسی میتواند باشد جز همان وجود مبارکی که اسمش «محمد» و «احمد» است؟
🟡 سپس اگر کسی خود را در عرض «محمد» انگارد و وساطت او را نپذیرد، ولو در صف ملائکه الهی باشد، مطرود و ملعون است چنانچه ابلیس اینگونه شد.
نپذیرفتن وساطت و ادعای رشد به صورت مستقل، به محدوده امور مادی هم کشیده میشود. نه شرقی و نه غربی یا به تعبیر قرآن «لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ» یعنی ردّ شرق و غربی که مدعی امکان رشد مستقلاند. اینها چیزی نیستند جز شجره خبیثه. همانی که خداوند فرمود: «ما لها من قرار». قراری ندارد و درنتیجه رشدی هم ندارد. چنانچه اگر نطفه در رحم به عنوان «قرار مکین» جای نگیرد، جنینی هم رشد نمیکند. رشد ذیل شجره طیبه است. همانی که «اصلها ثابت و فرعها فیالسماء» است. همان شجره مبارکه زیتونه در آیه نور! همان اسماء الهی که حمد در عالم را ممکن میکنند و روابط حامدانه میسازند.
⁉️ اما روابط حامدانه یعنی چه؟
⚫️ ما میدانیم که حروف الفبا یا حروف هجا به لحاظ کتابت به دو قسم انفصال و اتصال تقسیم میشوند. یعنی چه؟
یعنی همه حروف به ماقبل خود قابلیت اتصال دارند. اما همهی حروف به حرف بعد خود متصل نمیشوند. این حروف عبارتند از: «ا، د، ذ، ر، ز، و» که به حروف انفصال نامیده شدهاند.
با این حساب «محمد» نامی است که با حرف اتصال شروع شده و با حرف انفصال ختم یافته. شاید بتوان اینطور تعبیر کرد که میم متصل یعنی حضرت به انبیاء ما قبل خود وصل است و در ادامه آنهاست و دال منفصل یعنی او خاتم رسولان است و بعد از او پیامبر نخواهد آمد. پس همهی ما تا قیامت در «عصر» و تاریخ محمد هستیم؛ در «آخرالزمان»!
🟡 یکی از ویژگیهای مهم این عصر «حمد» و ایجاد روابط حامدانه است. شاید اشتراک آخرین نبیّ و آخرین وصیّ در این اسم، به همین برگردد. جهانی انتظار ما را میکشد و ما انتظار جهانی را میکشیم که روابط در آن، حامدانه است. جالب آنکه آغاز جهان کلمات خدا در قرآن هم با سوره حمد است: «الحمدلله رب العالمین». فاتحهالکتاب و فتح کتاب با حمد است. برای این «حمد» هم باید بتوان به طور حقیقی گفت: «الحمدلله رب العالمین» و این گفتن حقیقی راهی ندارد جز تمسک به نام «محمد» و «اسماء متبرک». چون ما مستقل از او امکان حمد نداریم.
⚫️ برگردیم به روابط حامدانه با یک مثال. وقتی کسی برای من و شما غذایی تدارک میبیند، ما دو کار میکنیم: غذا را میخوریم و ذیل تعریف از رنگ و بو و مزه غذا، از صاحب سفره تشکر میکنیم. یعنی هم حمد عملی و هم حمد زبانی. گاهی هم به جای این روابط حامدانه، اول از غذا عیب میگیریم و آن را تحقیر کرده و در آخر هم دور میریزیم. روابطی میسازیم که قرآن اینگونه از آن یاد میکند: «همز و لمز».
#روابط_حامدانه
🟡 جالب آنکه خداوند در قرآن جماعت هماز و لماز را اینگونه معرفی میکند: «الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ» «يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ» یعنی جریان سرمایهداری که ثروت را برای ازدیاد ثروت میخواهد. این محاسبه و حسابگری روابط درون جامعه را از حالت حامدانه خارج کرده و آتشی به جان جامعه میاندازد که توصیف آن در ادامه آیات سوره همزه آمده است.
⚫️ جالبتر هم آنکه معنای لغوی «همز و لمز» اشاره به روش کار این افراد هم دارد. این هر دو یعنی فشارهایی که سرمایهداران بر انسانها تحمیل میکنند. فشارهایی که گاه جنس آن صریح و مستقیم است مانند رسانه(همز) و گاه جنس آن غیرمستقیم است مانند هنر (لمز). اگر بناست این روابط آتشین در جهان خاموش شود، راهی جز تمسک به محور حمد در عالم نداریم. جهانی با اقتصاد و سیاست و فرهنگ حامدانه در گرو بُریدن از شرق و غرب و قرار گرفتن زیر سایه شجره مبارکه و طیبه است!
ما در عصر محمدیم.. در دورهی تجلی اسم اعظمش!
#روابط_حامدانه
🆔 @Qasas_school
🔶 "روزهای انقلاب" نام کتابی است از مری هگلند با ترجمهی میترا دانشور. نویسنده، زنی آمریکایی است که در تابستان ۱۳۵۶، بیخبر از تحولات مهمی که کل ایران را زیر و زبر میساخت، پا به روستایی کوچک در حوالی شیراز گذاشت. او ۱۸ ماه در ایران ماند و تنها پژوهشگر آمریکاییای بود که از نزدیک انقلاب اسلامی را مشاهده کرد. روزهای انقلاب روایت تجربههای روزمرۀ هگلند در این روستاست که نشان میدهد چگونه مردمی عادی و دور از سیاست پا به جریان انقلاب اسلامی ایران گذاشتند و در خلال ماجراهای انقلاب و پس از آن متحول شدند.
🔷 من میخواهم این تحول مردم را، از زاویهی "ساخت #روابط_حامدانه " ببینم. موضوعی که در پست قبل ذیل بحث از "قصهی اسم محمد" به آن اشاره کردم. روابط حامدانه در روزهای انقلاب، امری چنان محسوس بود که هگلند در توصیف آن میگوید: "مشاهدهی ایثار، احترام برای دیگران، ازخودگذشتگی، همکاری و اتحادی که در طول ماههای التهاب انقلابی به نمایش درآمد و خوشبینی و سروری که در طول راهپیمایی راهپیماییهای انقلابی به چشم میآمد اثری بر جای گذاشت که با تحولات بعدی کاملاً از بین نرفت."
🔺ما در عصر محمدیم!
🆔 @Qasas_school
🔰دولت تروربنیاد
🔸تفاوت است میان دولتی که برای رسیدن به برخی اغراض، گاهی رو به #ترور میآورد با دولتی که بنیاد و خشت اولش با ترور بوده است؛ یعنی دولتی که شکلگیری، موجودیت و استمرار و ثبات و حتی آیندهی خود را در گرو ترور و کشتار ببیند.
🔹این دولتهای تروربنیاد، در جغرافیای زمین و تاریخ زمانه انگشتشمار بودهاند و اسرائیل در میانه این حلقه اندک، از زمره این مدالآوران خشونت وحشیانه است.
قصههای بسیاری را میتوان گواه این ماجرا گرفت از جمله قصهی ترور مخالفان عرب و انگلیسی و حتی یهودی در #هتل_کینگ_دیوید .
🔸جرالد کوفمن نماینده یهودی پارلمان انگلیس یکی از کسانی است که به این تروربنیاد بودن اسرائیل اذعان میکند و میگوید اسرائیل برای تشکیل دولت و غصب سرزمین فلسطین، حتی یهودیان مخالف صهیونیسم یا انگلیسیهای در تردید را ترور کرد.
🔹ناگفته نماند کوفمن همان فردی است که خود را در یک سخنرانی اینگونه به ما معرفی میکند: «من در خانواده يهودی متعصب و صهيونيست بزرگ شدهام. در قفسهای در آشپزخانهمان جعبه کوچکی بود که روي آن نوشته شده بود "سرمايه ملي يهود". ما سکههايمان را براي کمک به ساخته شدن اولين ساختمانهای يهوديان در فلسطين در داخل آن جعبه میريختيم.»
🔸بمبگذاری در هتل کینگ دیوید و محل اجتماع مقامات بلندپایه انگلیس و سران عرب و شخصیتهای یهودی، یک حمله هدفمند بود که از طرف گروه آرگون هدایت و با موافقت سران بلندپایه سیاسی آژانس یهود و در رأس آن دیوید بن گورین انجام شد.
رئیس میدانی عملیات زاوی لیونی پدر تسیپی لیونی وزیر خارجه سابق اسرائیل بود و عملیات تحت فرماندهی مناخیم بگین انجام گردید و منجر به کشته شدن 92نفر شد.
🔹این ترور مسیر غصب سرزمین #فلسطین را از وجود مخالفان خالی کرد و در طی دههها به صورت یک سیاست کلی درآمد. لذا میتوان مدعی شد اسرائیل اساسا یک دولت تروربنیاد است.
🆔 @Qasas_school
🔰 پزشکیان و ماراتاهای هند
▪️پزشکیان در فایل صوتیای که ابتدا تکذیبیه مسئولان دولتی را به دنبال داشت میگوید: یک نهاد بینالمللی بیاید و امنیت منطقه را تامین کند. این حرف مرا یاد قصهی نامه ماراتاهای هندوستان به ملکه انگلیس انداخت.
▪️ماراتاها سلحشورانی بودند که ابتدا در برابر انگلیس و قدرت توپها و سلاحهایش مقاومت شایانی کردند اما در نهایت مغلوب ارتش انگلیس شدند.
نوع روحیه دلاورانه آنها باعث شده بود که در روزهای پر تب و تاب پیوستن هندیها به ارتش انگلیس آن هم به هدف سیر شدن شکمهای گرسنه؛ ارتش انگلیس از پذیرفتن ماراتاها احساس خطر کند.
▪️اما گروه اندکی از ماراتاها بابت زندگی سختی که ذیل حاکمیت انگلیس بر هند تجربه میکردند به ملکه انگلیس نامه نوشتند: «ما افراد ماراته ساکن در ولایت بمبئی ورود زندگیبخش انگلستان را تجربه کردهایم و در انتظار امتیازهایی هستیم که امپراتور بزرگ آن کشور به مردم ما خواهد داد. ملکه ویکتوریای نجیب، رسیدن افراد ما را به مقامهای مهم ممنوع کرده است. ما هم چنین انتظاری نداریم؛ چون به خوبی تربیت نشدهایم و لیاقت این مقامها را نداریم! اما با فروتنی درخواست میکنیم در ارتش یا پلیس استخدام شویم. اگر هم امکان ندارد به عنوان سرباز وارد خدمت شویم، حاضریم خدمتکار یا قاطرچی باشیم.»
🔺جمهوری اسلامی که به حق مدعی نظم جدید و نوجهان است امروزه رئیس دولتش (به هر شکل) کم مانده به برهمزنندگان وحشی نظم در دنیا بگوید: بیایید ما را اداره کنید. ما حاضریم قاطرچی شما باشیم.
⁉️ آیا آمریکا نباید فکر کند فشارها اثر کرده و پدال تحریم را برای تسلیم نهایی ایران بیشتر فشار دهد؟
#پزشکیان
#نیویورک
🆔 @Qasas_school
🔰 شریف جنگیدن!
▪طی 24ساعت گذشته، 24 شهروند لبنانی توسط اسرائیل به شهادت رسیدهاند. این توحش اسرائیل درحالیست که حزبالله موشکها و راکتهای خود را به نزدیکی محل سکونت ساکنان اسرائیل میرساند اما آدم نمیکشد. خبرنگار نظامی یدیعوت آحرونوت مدعی است: «بُرد و کیفیت موشکهای حزب الله طی روزهای گذشته منعکس کننده توانمندی کامل حزب الله نیست و تنها از 10 درصد از توان خود استفاده کرده است.» نام این رفتار حزبالله چه میتواند باشد جز شریف جنگیدن؟ مردانه ستیز کردن؟ جوانمردانه به میدان رفتن؟
▪باید این ماجرای شرافت را چنان در تاریخ پررنگ نوشت تا مشتی باشد بر دهان افرادی چون لرد ولزلی. او یکی از فرمانداران انگلیسی در هند بود. کتابی را تالیف کرد به نام «کتاب جیبی سرباز برای خدمت در میدان جنگ». در بخشی از کتاب نوشت: همیشه بر سر ما میکوبند و تکرار میکنند که شرافت و صداقت بهترین سیاست است. اما این جملات زیبا برای سرمشقهای کودکان دبستانی خوب است. اگر کسی بخواهد در زمان جنگ هم شرافت داشته باشد، بهتر است شمشیرش را زمین بیندازد.»
🔺الاسلام یعلو و لایعلی علیه! بگذار این بار جور دیگری این گزارهی بنیادین را بفهمیم: اسلام نسخهی اعلای هرچیز!
#حزبالله #جنگ_شریف
📚به دنبال کادی، ص21
🆔 @Qasas_school
🔰 هستیم!
🟡 اصفهان چند سال در تصرف افغانها بود. تا آنکه نادرقلیبیگ توانست آنها را طی سه جنگ عقب براند. بعد از این موفقیت او سراغ شهرهایی رفت که عثمانی در این سالهای پس از افول صفویه تصرف کرده بود. در مسیر جنگ، نادر به قزوین رسید. در این شهر تصمیم گرفت افراد توانمند و رزمدیده را به سپاه خود اضافه کند. یک مسابقه تیراندازی صورت داد و بعد بر تنه درختی حلقه انگشتری خود را نصب کرد و به مسابقه دهندگان گفت حلقه را هدف قرار دهید. تیرهای همه به خطا رفت جز یک تفنگچی یا به قول خودشان جزایرچی. او درست به میان حلقه شلیک کرده بود. نادر متعجب از او خواست دوباره هدف بگیرد و بزند. جزایرچی دوباره به هدف زد. برای بار سوم نادر دستور شلیک داد و باز تیرانداز به هدف زد. نادر او را نزدیک خود خواند و با نگاهی لبریز از ستایش پرسید: وقتی افغانها حمله کردند تو کجا بودی؟ بدین معنا که چطور شما با این توان رزمی گذاشتید افغانها پایتخت ما را بگیرند؟ تفنگچی قزوینی جواب داد: من بودم، نادرقلیبیگ نبود!
⚫️ سربازان سلحشور همیشه بودهاند، فرماندهان غیور گاه جایشان خالی میشود. این روزها هم که صهیونیستها بابت چند عملیات تروریستی با دُم خویش از خوشحالی گردو میشکنند و چنان یابو آنها را برداشته که فکر میکنند وقت فتح تهران است، باید بدانند اینبار هم سربازش هست و هم فرماندهاش. فقط منتظریم...
🆔 @Qasas_school
⁉️آیا میدانید که صلاحالدین ایوبی در ۲ اکتبر بیتالمقدس را فتح کرد؟
🔺ما اکنون در دوم اکتبر هستیم😊
اکتبری که سال قبل طوفانالاقصی را به خود دید..
اکتبر با برکت!؟
🆔 @Qasas_school
🔰 قصهی ثبات در منطقه و «مُلک لایَبلی»
✍🏻 سیدمیثم میرتاجالدینی
🔹هر انسان عاقلی به ثبات محیطی که در آن زندگی میکند علاقه دارد و از آشوب میپرهیزد. چون در یک فضای آرام و با ثبات میشود برای خیلی چیزها برنامه ریخت، از جمله اقتصاد!
🔸از همین رو شیطان، آدم را با میل به ثبات میفریبد: فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ. ای آدم میخواهی تو را به سوی درخت جاودانگی و مُلکی که هرگز کهنه نشده و بلاء نمیبیند راهنمایی کنم؟
🔹کیست که نخواهد مالک مُلکی شود کهنه ناپذیر؟ حاضر در سرزمینی همواره در ثبات و بیکشمکش؟ دور از آشوب و نیرنگ و جنگ؟ آسوده از درگیری و بلاء؟!
وسوسهانگیز است که شیطان میتواند به وسیله آن آدم ابوالبشر را وسوسه کند و بگوید: راه دستیابی به چنین مُلکی، خوردن از میوهی ممنوعه است.
🔸...و کیست که نداند خوردن از میوهی ممنوعه آغازی بود برای گوش به فرمان کردن آدم و وابسته کردن او به دانستنیهای ابلیس. پس آدمی خورد و چشمش به جهان دون باز شد: فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا. سپس احساس کرد چیزی از او نمایان شده که مایل نیست عیان باشد. آدم غرقش نشد. به حکم فطرت برگی چید و اندام جنسی خود را پوشاند.
🔹اولین آموزهی ابلیس و آغازین وسوسهی او، حریم آدم را نقض میکرد. آدم بدون حریم، حرمت هرکسی را خواهد شکست. عصیان همین است که فرمود: وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ. اما آدم عصیان را به طغیان نرساند. حریم خود را نقض کرد اما حرمت دیگری را نشکست. پس توبهکار شد و هدایت طلب کرد. خداوند پذیرفت ولی لاجرم هبوط اتفاق افتاد. "مُلک لایَبلی" که نیامد هیچ، پای آدمی به جهان تغییر و تغیّرها گشوده شد.
🔸پیش از این خدا گفته بود ای آدم تو در جایی هستی که نه گرسنه میشوی و نه عریان: إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ. نه تشنه میشوی و نه نیازمند: وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ.
ثبات مگر همین نبود؟ آیا آدم چیزی را که داشت فروخت تا چیزی را بخرد که داشت و فروخت؟ ثبات را داد برای به دست آوردن ثبات؟ آری! سرابی آمد و آب را بُرد.
🔹اکنون در وادی دنیا و در منطقهی ما شیطان مجسمی به نام آمریکا وعده ثبات میدهد و وسوسه میانگیزد. به شرط آنکه میوهی ممنوعهای را گاز بزنیم به نام: «عادیسازی روابط با #اسرائیل ». اینجا نیز داستان فریب آغازین موبهمو تکرار میشود. آیا به وسوسه شیطان بزرگ دل بسپاریم و چشممان به جهان دون باز شود؟ سپس حریم بدریم و حرمت بشکنیم؟ آیا همانی که ثبات را از منطقه ما گرفت، بناست بُنمایهی ثبات شود؟ همان صلحی که همه صلحها را بر باد داد، بناست در منطقه صلح بسازد؟ حاشا و کلا!!
🔸 #رهبر_انقلاب: در این منطقهی ما، اساس مشکل ــ که این درگیریها و جنگها و نگرانیها و دشمنیها و مانند اینها را به وجود میآورد ــ ناشی از حضور همان کسانی است که دم از صلح و آرامش منطقه میزنند؛ یعنی آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی. اینها اگر شرّشان را از این منطقه کم بکنند، بدون شک، این درگیریها، این جنگها، این برخوردها بکلّی از بین خواهد رفت و کشورهای منطقه میتوانند خودشان را اداره کنند، منطقهشان را اداره کنند، با هم با #صلح و سلامت و عافیت زندگی کنند.
🔺پ.ن: کاش آن کشورهایی که «سوآت»شان نمایان شده، توبه کنند و در پی فطرت خویش، برگی بجویند. کاش عصیان را به طغیان نرسانند. اینگونه شاید هبوط کنند اما سقوط نخواهند کرد.
🆔 @Qasas_school
🔰 كَفٌّ يَهُودِيَّه
✍🏻دکتر مصطفی صادقی
پس از پیروزی امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) در جنگ جمل، مروان بن حکم اسیر شد. او از امام حسن و حسین (علیهماالسلام) خواست نزد پدرشان شفاعت کنند و آنان با پدر صحبت کردند. امیرمومنان علی(علیهالسلام) از او گذشت و مروان آزاد شد.
سپس سخن از بیعت مروان پیش آمد. امیرمؤمنان فرمود: مگر بعد از قتل عثمان با من بیعت نکرد؟! [کنایه از بیعت کردن و پیمان شکستن او که در جنگ جمل علیه اميرالمؤمنين شرکت کرد]. من نیازی به بیعت او ندارم. دست او همچون دست #یهودی است که اگر از پیش رو بیعت کند، از پشت خیانت میکند: إنَّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّةٌ لَوْ بَايَعَنِي بِكَفِّهِ لَغَدَرَ بِسَبَّتِه.
📚سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۷۲، ص۱۷۳.
🆔 @Qasas_school
🔰قصهی پُل آهنچی
🔶 احتمالا زائران #حرم_حضرت_معصومه ، دستکم یکبار نام #پُل_آهنچی را شنیدهاند و مجاوران حرم قطعا بارها از روی آن عبور کردهاند.
پُلی که توسط سیدرضا آهنچی ساخته شد تا مردم برای عبور از رودخانه و رسیدن به حرم حضرت معصومه دچار مشکل نشوند.
🔷 ساخت این پُل قصهی جالبی دارد. گویا سیدرضا کارگر فقیری بود که نهتنها توان اداره زندگی خود را نداشت که بار بدهی هم بر شانهاش سنگینی میکرد. اما شنیده بود خرج مال و اموال در راه اهلبیت اجری بینهایت دارد. پس در دل آرزوی وقف و خرج مال در راه حضرت معصومه داشت ولی در جیبش چیزی نبود.
🔶 یکروز که از یافتن کار در قم ناامید شد به یکی از بنادر جنوبی ایران رفت. بعد از مدتی آنجا نیز کاری نیافت. مأیوس و سرخورده در گوشهای نشسته بود که به صورت عجیبی با یک تاجر آهن شریک میشود و در عرض یک ساعت مال هنگفتی به دست میآورد. سپس در همین شغل تجارت آهن چنان پیشرفت میکند که به آهنچی شهره میشود.
به قم برمیگردد و پُل معروف آهنچی را با ۲۰۰ کارگر شروع و تمام میکند.
مفصلتر قصه را مرحوم محمدتقی انصاریان خوانساری در کتاب بازرگانان و تجار خیّر آورده.
🔺حکایت پُل آهنچی، حکایت خواستن و گرفتن است. بماند که برای هزارمینبار ثابت میکند هجرت چگونه موجب افزایش روزی است.
📷 عکس مستشار آمریکایی همراه با خانواده کنار پُل آهنچی در سال ۱۳۳۴ شمسی
🆔 @Qasas_school
🔰 قصه جعل تاریخ ولادت و وفات حضرت معصومه در بیان آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
🔸شخص جاعلی تاریخ ولادت آن حضرت را سال ۱۸۳ ذکر کرده است. آقای حاج شیخ علی نمازی حساب کرده بود که چون سال شهادت امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) ۱۸۳ است و تا آن موقع حضرت در زندان بود، پس چگونه ممکن است که حضرت معصومه (سلام الله علیها) در این سال به دنیا آمده باشد؟ لذا گفته است که تصحیف شده (در نوشتن عدد اشتباهی رخ داده) و تاریخ درست سال ۱۷۳ است! دیگران هم این تاریخ را از آنجا نقل کردهاند. لکن هر دو تاریخ نادرست است و تاریخ ولادت حضرت معصومه به دست ما نرسیده. این تاریخ را یکی از جعّالین که ویژگیهایش هم نقل شده، جعل کرده است.
🔹داستان جعل هم از این قرار است که: مرحوم متولّیباشی اعلام میکند که اگر کسی تاریخ ولادت یا وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها) را پیدا کند، دستور میدهم که در آن روز بازار قم را تعطیل کنند. آدم کلّاشی ادّعا میکند که در فلان کتاب از کتابخانه مدینه این تاریخ ذکر شده است.
🔸برخی هم تاریخ ولادت و وفات حضرت معصومه را به مجتهدی در مدینه نسبت میدهند که گویا از کتاب «لواقح الأنوار» استخراج کرده است. این ادعا هم بیاصل است و من این کتاب را دارم و اصلا چنین مطلبی در آن نیست. البته حقیر احتمال دادم شاید کتاب دیگری باشد تا اینکه خدمت علامه نسابه دانشمند آقانجفی شهابالدین تبریزی (مرحوم آیهالله مرعشی نجفی) شرفیاب شدم، این مطلب را عنوان کردم و ایشان فرمودند: کسی که چنین جعلی کرده، من او را ملاقات کردم، معلوم شد غرضی داشته که ذکر آن مصلحت نیست.
🔹مرحوم شیخ ذبیحالله محلّاتی در «ریاحین الشریعه» (ج۵، ص۳۲) نوشته است:
لا یخفی که تاریخ تولد و وفات این بانوی عظمی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) تاکنون معلوم نشده است بلکه زندگانی این مخدره و دوره حیات او مجهول بوده که آیا شوهر کرده است یا خیر؟ آیا اولادی داشته است یا خیر؟ آیا چند سال در این دنیا زندگانی کرده؟ در چه ماهی از مدینه حرکت کرده و در چه سالی و چه ماهی و چه روزی از دنیا رفته؟ آیا فوت او قبل از شهادت امام رضا علیهالسلام بوده یا بعد از شهادت ایشان؟ بیاعتنایی به شأن تاریخ، مستلزم این مجهولات است.
📚جرعهای از دریا؛ ج۲؛ ص۵۱۶.
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰کامبوزیا |یکم
به چهرهی پرهیبت او بنگرید..
اسمش امیرتوکل است و رسمش کامبوزیا. از پیشگامان مبارزه با صهیونیسم. متفکر، نویسنده، حقوقدان و نابغهای در کشاورزی. وقتی هم شد خار چشم استبداد پهلوی، تبعیدش کردند به زاهدان.
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کامبوزیا |دوم
🔶 او در زاهدان، متوقف نشد. کتابخانهای راه انداخت و باغی آباد کرد که به کلات کامبوزیا مشهور شد.
🔺ایتالو از کارشناسان کشور ایتالیا، پس از دیدار از کلات کامبوزیا گفته بود: «تا به حال سابقه نداشته که در کویر ارتفاع یونجه به صد و هشتاد سانتیمتر برسد.» و در جای دیگری میگوید: «استاد کامبوزیا در کشاورزی یک نابغه است و بعضی از چغندرهایی که کاشته وزن آن به بیست و دو کیلو میرسد و این در کشاورزی یک کشت اعجابانگیز است.»
📚 کامبوزیا به روایت ساواک، نشر مرکز بررسی اسناد تاریخی.
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کامبوزیا |سوم
🔶 در اسناد ساواک دربارهی او آمده:
"اين شخص در نزديكی زاهدان دارای مزرعهای بوده و كتابخانه بسيار مجهز و معتبري دارد و اكثرا عدهای را در كتابخانه خود جمع و در اطراف مباحث روز مباحثاتی مینمايد."
🔹 "اميرتوكل كامبوزيا از مخالفين سرسخت بهائيان بوده و قرآن را از حفظ میداند و مردی است متعصب و مذهبی."
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کامبوزیا |چهارم
🔶 استادامیرتوکل کامبوزیا درنهایت توسط عوامل ساواک مسموم و در ۲۴ مهرماه ۱۳۵۳ به شهادت رسید.
🔹 بسیاری از آثار مکتوب مهم و گرانبهای کامبوزیا توسط ساواک ربوده شد که تا به امروز نیز از سرگذشت برخی از آنها اطلاعی در دست نیست.
🔺به گفتهی نزدیکان مرحوم کامبوزیا، ایشان در مورد یادداشتهای ضبط شده خود توسط ساواک همان موقع گفته بودند که این یادداشتها در ایران نمیماند و توسط ساواک به تلآویو و یا آمریکا فرستاده میشود.
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کامبوزیا |پنجم
🔷 رهبر انقلاب:
"من سال ۴۲ با مرحوم کامبوزیا آشنا شدم، کتابخانه ایشان از کتابخانههای قیمتی است چراکه ایشان از آنجا که با مسائل علمی روز آشنا بود لذا از همه دنیا برایشان کتاب میفرستادند با اینکه آدم تنگدستی بود اما هرچه داشت برای کتاب میگذاشت، در آشنایی و ارتباط با مسائل دنیا عجیب بود، ایشان ۴همسر و ۲۶ فرزند داشت که در زاهدان زندگی میکردند؛ من با ایشان بسیار مانوس بودم با اینکه کم سفر بود اما یکبار آمد به مشهد و من هم به محضرشان در زاهدان میرسیدم، در آن موقع گفتگویمان درباره صهیونیسم بود، ایشان بهقدری که بر یهود حساسیت داشت برهیچ چیز دیگر حساسیت نداشت، دید خیلی وسیعی درباره نفوذ یهود صهیونیست داشت!"
۸۰/۴/۲۴
📚 کامبوزیا، ص۱۴.
🆔 @Qasas_school
یحیی #السنوار در آخرین مکاتبه با #سیدحسن_نصرالله:
برای ما صلح و مذاکرهای با صهیونیسم درکار نیست؛ یا پیروز میشویم و یا بار دیگر #کربلا رخ میدهد. والسلام.
رسالة من السنوار الى نصرالله: فلتكن كربلاء جديدة يا سيد! والسلام.
🆔 @Qasas_school
🔰واقعگرایی داریم تا واقعگرایی؟!
روز ۳۰مهرماه [مثل چنین روزی]، بازرگان با خمینی در ویلایی در حومهی پاریس دیدار کرد، جایی که خمینی به تازگی، بعد از ۱۴سال تبعید در عراق به آنجا رفته بود. آنها درباره راهبرد انقلاب بحث کردند. هدف بازرگان آن بود که خمینی را قانع کند که اپوزیسیون باید پیشنهاد شاه برای برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه در تابستان آتی را قبول کند. بازرگان استدلال میکرد که جنبش با این پشتوانه حقوقی و تریبون مردمی، در ادامه میتواند به شکلی روشمند قدرت اجرایی را به چنگ آورد. او این روش را نقشهی «گام به گام» مینامید. گوش خمینی به این حرفها بدهکار نبود. او اصرار میورزید که انقلاب به زودی به پیروزی تمامعیار خواهد رسید. بازرگان اعتراض کرد که آمریکاییها چنین اجازهای نخواهند داد. خمینی پاسخ داد: «چون ما حرف حق میزنیم آمریکا مخالفت نخواهد داشت.» بازرگان کوشید تا شیوهی کار دنیا را برای خمینی توضیح دهد: دنیای سیاست و محیط بینالمللی حوزهی علمیه نجف و قم نیست که با استدلال و حق، درصدد اقناع طرف بیایند. ما هزار مشکل و موضوع خواهیم داشت و آنها نیرنگ و نقشهها جور خواهند کرد. کافی نیست که حرفمان حق باشد تا آنها تسلیم شوند. بازرگان میدید که راه به جایی نمیبرد. خمینی «مثل اینکه قضایا را انجام شده و حل شده دانسته گفت: شاه که رفت و به ایران آمدم، مردم نمایندگان مجلس و بعد دولت را انتخاب خواهند کرد.»
بازرگان حیران و مبهوت بود. «از خونسردی و بیاعتنایی ایشان به مسائل بدیهی سیاست و مدیریت ماتم برد.» در عین حال، به یاد میآورد که «سادهنگری و سکینه و اطمینان ایشان به موفقیت نزدیک مرا به تعجب و تحسین انداخت.»
بازرگان به رهبری خمینی گردن گذاشت. او به تهران بازگشت و برنامهی «گام به گام» خود را کنار گذاشت، حتی وقتی در اواخر آبان مقامات شاه در زندان به او پیشنهاد نخستوزیری دادند، نپذیرفت. به آنها گفت: «متاسفانه دیر شده است.» اما فقط دو سه هفته بود که دیر شده بود. پیش از ملاقات با خمینی، احتمال داشت که او این پیشنهاد را غنیمت بشمارد.
🔺این روایتی بود از چارلز کرزمن نویسنده آمریکایی در کتاب انقلاب تصور ناپذیر در ایران. دو دیدگاه از امام خمینی و دکتر بازرگان را نسبت به وضعیت ایران و واقعیات آن دوره طرح میکند. هر دو دیدگاه واقعگرایانه به وضعیت مینگرند اما انگار صرف واقعنگری کافی نیست ولو لازم هست. امام خمینی واقعیت قدرت مردمی را میبیند که بهجای تکیه داشتن صرف بر معادلات کدخدا، نصرت خدا را پشتیبان گرفته است. واقعیتی که گویی جایی در معادلات دانشآموختگان حوزه سیاست نداشته و ندارد. از این مهمتر داشتن موضع در برابر این واقعیت است. موضعی که امام را به پیروزی رساند ولی دیگران آن را خوش نداشتند و یا خیالپردازانه میخواندند.
القصه که چه درسهای بزرگی در همین قطعه روایت کوتاه نهفته است!
🆔 @Qasas_school
🔰 مردم ایران از مردم آمریکا بهتر تفکیک را بلدند!
▪️مری هگلند زنی آمریکایی است که در تابستان ۱۳۵۶، به ایران آمد و ۱۸ ماه در این خاک ماند و تنها پژوهشگر آمریکاییای بود که از نزدیک انقلاب اسلامی را مشاهده کرد.
▪️او درباره قوه تفکیک دولت از ملت در میان ایرانیان و آمریکاییها مینویسد:
«وقتی برخلاف توصیه دوستانم، صادقانه به پرسوجوهای غریبهها در شیراز یا تهران دربارهی ملیتم جواب میدادم، پاسخ معمول این بود «اوه، ما آمریکاییها را دوست داریم. فقط دولتشان را دوست نداریم».
▪️وقتی به آمریکا برگشتم، متوجه تفاوت فضا شدم، چون میدیدم عصبانیت شدید بسیاری از آمریکاییها از دانشجویان بیچاره ایرانی است. ظاهرا آمریکاییهایی به سادگی اکثر ایرانیها، مردم را از دولتشان تمییز نمیدادند.
▪️در طول بازدیدهایی که بین سالها ۲۰۰۳ و ۲۰۰۸ از ایران داشتم نیز، ایرانیان، حتی کسانی که من را نمیشناختند نسبت به یک آمریکایی مهماننواز بودند و روی خوش نشان میدادند.»
📚 روزهای انقلاب، مری هگلند
#ایران #آمریکا #انقلاب_اسلامی
🆔 @Qasas_school
🔰 قصهی جزیرههای تمب | به مناسبت ادعای گزاف امارات
🔸جزیرههای تمب بزرگ و کوچک را در لهجههای جنوب ایران «تمب گپ» و «تمب مار» مینامند.
تمب با «تاء» مضموم و «م» و «ب» ساکن به معنی «تپه» و «تل» و «زمین برآمده» به کار رفته است. در زبان دریانوردان بومی این دو جزیره را «تمب گپ» به معنی «تمب بزرگ» و «تمب مار» مینامند. تمب مار را «تمب کوچک»، «تل مار»، «تنب مار»، «طنب کوچک»، «نابیو تنب»، «نبی تنب» نیز خواندهاند.
🔹در سال ۱۸۳۵ میلادی یا ۱۲۵۵ هجری قمری که دامنۀ فعالیت دزدان دریایی در کرانههای خلیج فارس به اوج رسیده بود و طرد دزدان دریایی و جلوگیری از اعمال آنها، بهانۀ مداخلات انگلستان در خلیج فارس گردید تا امپراتوری انگلستان بتواند این شاهراه دریایی را در دست خود گیرد، بنابه پیشنهاد حکومت هندوستان کاپیتان هنل انگلیسی، افسر بحریۀ انگلیس که از طرف دریاداری انگلیس عهدهدار امور خلیج فارس بود، یک خط فرضی به موازات ساحل رسم نمود که امتداد آن از جزیرههای بوموسی و سیری میگذشت. بعدها جانشین هنل، به نام ماژور موریسن، با شیوخ و رهبران امارات خلیج فارس مذاکراتی به عمل آورد و خط دیگری برای نشان دادن حدود آبهای ایران و سواحل جنوبی خلیج فارس روی نقشۀ خلیج فارس فرض و وضع نمود که از جزیرۀ سیر ابونعیر و شمال رأس رکن در شمال جزیرۀ قطر تا نزدیکی رأس الزور در کویت میگذشت.
این خط نسبت به خط قبلی که آن هم در جنوب جزیرههای تمب قرار داشت، جنوبیتر بود. این خطوط را خطوط محدودیت نامیدهاند و جزایر تمب و بوموسی در شمال هر دو خط قرار گرفتهاند و بر اساس خطوط فرضی وضعی هر دو مأمور دریاداری انگلستان، این جزایر در آبهای ایران واقع شدهاند و بنابراین حکومت انگلستان که سالیان دراز مدعی مالکیت جزایر تمب بزرگ و تمب کوچک و بوموسی بوده است، با تأیید حکومت هندوستان، این جزایر را در محدودۀ آبهای ایران میشناخته و در روی نقشه، تأیید کرده است و مالکیت ایران بر این جزایر را بر اساس اصول علمی و سیاسی و تاریخی پذیرفتهاند و مالکیت ایران را تأیید نمودهاند.
🔸در نقشۀ خلیج فارس که از طرف وزارت جنگ انگلیس به سال ۱۸۸۸ میلادی چاپ شده است، جزیرههای تمب بزرگ و تمب مار یا تمب کوچک همراه با جزیرههای «بوموسی» و «سیری» و «فرورو» به رنگ اصلی خاک ایران روی نقشه رنگ شدهاند، اما همین دولت انگلستان در اوائل قرن بیستم و در اولین سالهای بعد از جنگ جهانی اول با کمک نیروی دریایی گشتی خود در آبهای خلیج فارس و اقیانوس هند، مانع از فعالیت مأموران گمرکی و مالیاتی ایران در این جزیرهها گردید و در کتب و مآخذ و اسناد جدید خود آنها را به حکام رأس الخیمه و شارجه متعلق دانست.
🔹در کتاب خطی مفاص اللئالی و منار اللیالی، تألیف محمدعلی سدیدالسلطنۀ کبابی بندرعباسی که به کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران اهدا شده و هماکنون در آن کتابخانه نگهداری میشود، رونوشت سندی به خط و زبان عربی ثبت شده است که پدران و بنیاعمام حکام حالیۀ رأس الخیمه و شارجه، به اتفاق عدۀ دیگری از مردمان جزایر تمب و بوموسی و سیری حقانیت ایران را در مالکیت جزایر مذکور تأیید کرده و صریحاً اعلام کردهاند که بعضی از سنوات برای تعلیف احشام خود این جزایر یا بعضی از آنها را برای علفچر مواشی خود از حاکم ایرانی بندر لنگه اجاره مینمودهاند.»
📚 «سرگذشت تاریخی چهار جزیره در خلیج فارس»، احمد اقتداری، یغما، آبان ۱۳۵۶، ش ۳۵۰، ص ۵۰۳-۵۰۴ و فروردین ۱۳۵۷، ش ۳۵۵، ص ۴۶-۴۷.
#تنب_بزرگ
#تنب_کوچک
#بوموسی
🆔 @Qasas_school