چندخطی با #سیداحمدعبودتیان
(به بهانه تیر و ترکشهایی که این روزها به سویش روانه میشود)
نمیدانم آن هنگام که آوینی این کلمات را مینگاشت، چه حالی داشت و چه ابتلایی را از سر گذرانده بود:
«آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست، پس تو ای برادر خوبم یاد بگیر در این سیاره رنج صبورترین انسانها باشی...»
اما میدانم حال امروز تو هم از آن ایام کم ندارد...
سالهاست که از زندگی و خانواده و زن و بچهها گذشتهای... آنها که گاه در گوشهوکنار جلسات، هرکدام از علیهایت را دیدهاند، به این امر گواهی میدهند...
وقتت را به جای آنها، وقف همین بچههایی کردهای که گاه ناسپاسی میکنیم و ناشکری... و در عین حال، خادمی همین جماعت را به فرصت بسیاری از مناصب و کرسیها نفروختی...
حالا وقتش رسیده آبرو را هم وسط بگذاری و تازه این اول ماجراست...
و تو میدانی توفیق این ابتلا نصیب هر کسی نمیشود...
و در این میانه، زهر نیش خودی دردناکتر و کشندهتر است، همانانی که گواهی میدهم دلت برایشان نگرانتر از دیگران است، هرچند توفیق درک محبت و مودتت را نیافته باشند...
دلم میسوزد برای برادرانی که میتوانستند -و البته انشاءالله میتوانند- در جبههای واحد، خط آتش را به سوی دشمن کینهتوز وحشی بگشایند و حال، وقت و انرژی و همتشان را گذاشتهاند برای زخمزدن بر گُرده خودی...
✳️✳️✳️
اکنون که در گوشه حسینیه یادمان قلاویزان، در چندکیلومتری مرز مهران، حرفهای راوی را میشنوم و نمیشنوم...
یادم میآید اصرارهایی که در همین دولت برای مناصب مختلف میشد و نمیپذیرفتی... و این منصب را نیز هم...
به وجبوجب این خاک مقدس، گواهی میدهم جنس تو فرق میکند، با تمام کتپوشهای دولتی فرق داری... نه، نه اینکه ردای خدمت در دولت، برای کسی مایه خواری باشد، نه! که افتخار هم هست، اگر کسی توفیق خدمت به مردم را بیابد... اما جنس تو با آنچه که رسم معهود کارمندپروری ساختارهای بروکراتیک دولتی است فرق میکند و گواهی میدهم تا به امروز، هیچگاه کارمند نشدهای...
✳️✳️✳️
قسم به لحظهلحظهای که در کوچههای #مهران، برای اربعین نفس زدی،
قسم به اشکهای ارادتت به مولای عالمین که در نام یکایک فرزندانت تجلی یافته، به روضهخوانی بیریایت، کنج حرم، روبهروی ایوان نجف، برای بچهها...
قسم به همه دلنگرانیهایت برای #شیخمحمود_جانانه در #بهبهان، #حسین_نینوا در #آبادان، #شیخداود_حمیدی در #سرخس، برای #موکب_شهیدباکری #ارومیه، #مسجد_مولای_متقیان #زاهدان، برای #هیأت_فاطمیون_گنبد، #انجمن_مساوات_باشماق، #خیمه_سوخته_عشاقالرقیه #شیراز و... تو بیش و پیش از آنکه به این عنوان دورودراز دستیاری رییسجمهور در امر مردمیسازی، بسته باشی، این عنوان به قامتت وابسته است...
✳️✳️✳️
قسم به دلسوزیهایت برای قدکشیدن قامت پهلوانان ایرانی بر جلد دفترهای مشق و بالندگی نوشتافزارهای بچههای این سرزمین، به دوندگیهایت برای پناهدادن به فعالان این مجمع و او جامعه...
برای ساماندادن فعالان پابرهنه و پراکنده یکبهیک دغدغههای آقا...
به همه لحظاتی که سپر بلا شدی تا تیر سوءتدبیر بالانشینان، تن رنجور بچههای پاییندست را نیازارد...
به #حمیدرضا_اسداللهی قسم، به #حجت_اسدی، به #محمدحسین_محمدخانی، به #محسن_حججی، به همه «بچههای فاطمه»، به #انصارالزهراء، #انصارالحیدر، #انصارالمهدی و همه #انصار_ولایت...
آنچه در توان داشتی برای انسجام و تقویت و بالندگی این جبهه قدرتمند، ولی مظلوم گذاشتهای...
✳️✳️✳️
سید! دلنگران نباش! قبلتر هم شبیه همین شرایط بر سلف صالحت گذشته است، شاید بشارتی باشد که متاعت را خریدنی یافتهاند... به یاد آور روزهای غربت آوینی را... یادداشت آن روز #مهدی_نصیری، در «کیهان» را خاطرت هست؟ تصویر رزمنده بوسنیایی، با عینک رمبویی و سربند «اللهاکبر» بر جلد «سوره» را به خاطر داری؟ حرفهایی که بازگشت از فکه را به تهران، برای #آقامرتضی سخت کرده بود...
✍️ #رحیم_آبفروش
@qoqnoos2