#احادیث_حسینی
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
📜بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. هَذَا مَا أَوْصَي بِهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إلَي أَخِيهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِيَّه:
إنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ. وَأَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، جَآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ. وَأَنَّ الْجَنَّه وَالنَّارَ حَقٌّ. وَأَنَّ السَّاعَه ءَاتِيَه لاَ رَيْبَ فِيهَا. وَأَنَّ اللَهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ. إنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِي أُمَّه جَدِّي مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ؛ أُرِيدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَي عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَسِيرَ بِسِيرَه جَدِّي وَسِيرَه أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام. فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَهُ أَوْلَي بِالْحَقِّ، وَمَنْ رَدَّ عَلَيَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّي يَقْضِيَ اللَهُ بَيْنِي وَبَيْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ؛ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ. وَ هَذِهِ وَصِيَّتِي إلَيْكَ يَا أَخِي ؛ وَمَا تَوْفِيقِي إلاَّ بِاللَهِ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإلَيْهِ أُنِيبُ. وَالسَّلاَمُ عَلَيْكَ وَعَلَي مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَي . وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّه إلاَّ بِاللَهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.
📝«بسم الله الرّحمن الرّحيم . اينست آن وصيّتي كه حسين بن عليّ بن أبي طالب به برادرش : محمّد كه معروف به ابن حنفيّه است مي نمايد:
حقّاً حسين بن عليّ گواهي مي دهد كه هيچ معبودي جز خداوند نيست ؛ اوست يگانه كه انباز و شريك ندارد. و بدرستيكه محمّد صلّي الله عليه وآله ، بنده او و فرستاده اوست كه به حقّ از جانب حقّ آمده است . و اينكه بهشت و جهنّم حقّ است ، و ساعت قيامت فرا مي رسد و در آن شكّي نيست . و اينكه خداوند تمام كساني را كه در قبرها هستند برمي انگيزاند.
من خروج نكردم از براي تفريح و تفرّج ؛ و نه از براي استكبار و بلندمنشي ، و نه از براي فساد و خرابي ، و نه از براي ظلم و ستم و بيدادگري ! بلكه خروج من براي اصلاح امّت جدّم محمّد صلّي الله عليه وآله مي باشد. من مي خواهم امر به معروف نمايم ، و نهي از منكر كنم ؛ و به سيره و سنّت جدّم ، و آئين و روش پدرم عليّ بن أبي طالب عليه السّلام رفتار كنم . پس هر كه مرا بپذيرد و به قبولِ حقّ قبول كند، پس خداوند سزاوارتر است به حقّ. و هر كه مرا در اين امر ردّ كند و قبول ننمايد، پس من صبر و شكيبائي پيشه مي گيرم ، تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت ، حكم به حقّ فرمايد؛ و اوست كه از ميان حكم كنندگان مورد اختيار است . و اين وصيّت من است به تو اي برادر! و تأييد و توفيق من نيست مگر از جانب خدا؛ بر او توكّل كردم ، و به سوي او بازگشت مي نمايم . و سلام بر تو و بر هر كه از هدايت پيروي نمايد. و هيچ جنبش و حركتي نيست ، و هيچ قوّه و قدرتي نيست ؛ مگر به خداوند بلند مرتبه و بزرگ .»
📚اين وصيّت را محدّث قمّي در «نفس المهموم» صفحه 45، از علاّمه مجلسي در «بحار الانوار» از محمّد بن أبي طالب موسوي آورده؛ و نيز در «ملحقات إحقاق الحقّ» جلد 11، صفحه 602، از خوارزمي در كتاب «مقتل الحسين(ع) » جلد 1، صفحه 188 طبع نجف آورده است . و در «مقتل علاّمه خوارزمي » جلد 1، صفحه 188 موجود است
کانال قران و امام حسین ع در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
#ملعونین_زیارت_عاشوراء
📜قال: و سمعت زکريا بن يحيي بن عمر الطائني، قال: سمعت غير واحد من مشيخة طي يقول: وجد شمر بن ذي الجوشن في ثقل الحسين ذهبا، فدفع بعضه الي ابنته و دفعته الي صائغ، يصوغ لها منه حليا، فلما أدخله النار صار هباء.
قال:و سمعت غير زکريا يقول: صار نحاسا . فأخبرت شمرا بذلک، فدعا بالصائغ،فدفع اليه باقي الذهب، و قال: أدله النار بحضرتي، ففعل الصائغ، فعاد الذهب هباء، و قال غيره : عاد نحاسا.
📚الاربلي، کشف الغمة، 57 - 56 / 2 مثله ابنأميرالحاج، شرح الشافية، / 377
📝و ديگر در کشف الغمه از عيسي بن حارث کندي مسطور است که گفت: از زکريا بن يحيي بن عمر طايي شنيدم که گفت: جماعتي بسيار از شمايخ طي گفتند که شمر بن ذيالجوشن لعنة الله عليه در ميان بار و اثقال امام حسين عليهالسلام، مقداري طلاي سرخ بيافت و آن ذهب را به يکي از دختران خويش بداد و آن دختر به زرگري بداد تا از بهرش حلي و زيور سازد، چون مرد صايغ آن زر در آذر برد، هباء شد. ميگويد: از ديگري غير از زکريا شنيدم که آن زر سرخ مس شد، و آن دختر با پدر خبيثش بازگفت: شمر آن زرگر را بخواست، و بقيهي آن زر را به او داد و گفت: «در حضور من به آتش بتاب!»
و چون صايغ در آتش برد، هبا شد. هبا آن گرد هوا است که از روزن در تابش آفتاب پديد شود، و به روايتي آن زر به آتش تبديل شد.
📚سپهر، ناسخ التواريخ حضرت سجاد.عليهالسلام، 368 - 365 / 3
کانال قران و امام حسین ع در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
#ملعونین_زیارت_عاشوراء
📜قال: ثم أقبلوا علي سلب الحسين ، فأخذ قميصه اسحاق بن حوية الحضرمي ، فلبسه، فصار أبرص، وامتعط شعره .
وروي: أنه وجد في قميصه مأة و بضع عشرة ما بين رمية و طعنة سهم و ضربة. و قال الصادق عليهالسلام: وجد بالحسين عليهالسلام ثلاث و ثلاثون طعنة و أربع و ثلاثون ضربة .
و أخذ سراويله بحر بن کعب التيمي لعنه الله تعالي. فروي: أنه صار زمنا مقعدا من رجليه و أخذ عمامته أخنس بن مرثد بن علقمة الحضرمي، و قيل: جابر بن يزدي الأودي لعنهما الله، فاعتم بها، فصار معتوها . و أخذ نعليه
الأسود بن خالد (لعنه الله)، و أخذ خاتمه بجدل بن سليم الکلبي، و قطع اصبعه عليهالسلام مع الخاتم، و هذا أخذه المختار، فقطع يديه و رجليه، و ترکه يتشحط في دمه حتي هلک ، و أخذ قطيفة له عليهالسلام کانت من خز قيس بن الأشعث، و أخذ درعه البتراء عمر بن سعد، فلما قتل عمر و هبها المختار لأبي عمرة قاتله. و أخذ سيفه جميع بن الخلق الأودي و قيل : رجل من بني تميم يقال له أسود بن حنظلة .
و في رواية ابن أبيسعد : أنه أخذ سيفه الفلافس النهشلي، و زاد محمد بن زکريا: أنه وقع بعد ذلک الي بنت حبيب بن بديل ، و هذا السيف المنهوب المشهور ليس بذي الفقار فان ذلک کان مذخورا و مصونا مع أمثاله من ذخائر النبوة و الامامة. و قد نقل الرواة تصديق ما قلنا و صورة ما حکيناه. .
📚ابنطاووس، اللهوف، / 131 - 129 عنه: السيد هاشم البحراني، مدينة المععجز، / 264؛ المجلسي، البحار، 58 - 57 / 45؛ البحراني، العوالم، 302 - 301 / 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 363 - 362 / 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 434؛ القمي، نفس المهموم، / 373 - 372؛ مثله المازندراني، معالي السبطين، 53 - 52 / 2
📝راوي گفت: «سپس دست به غارت لباسهاي حسين زدند. اسحاق بن حوية
حضرمي پيراهن حضرت را برد؛ ولي چون او را دربر نمود، به بيماري پيسي گفتار شد و موهاي بدنش بريخت.» و روايت شده است که در پيراهن حضرت، صد و ده و اندي جاي تير و نيزه و شمشير ديده شد. و امام صادق عليهالسلام فرمود که در پيکر شريف حسين، سي و نه زخم نيزه و سي زخم شمشير بود و بحر بن کعب تيمي ملعون شلوار حضرت را برد و روايت شده است که زمين گير شد و هر دو پايش از حرکت بازماند. اخنس بن مرثد بن علقمهي حضرمي عمامهي حضرت را برد و گفته شده است. که جابر بن يزيد اودي بود و چون بر سر گذاشت، ديوانه شد. نعلين حضرت را اسود بن خالد لعين برد و انگشترش را بجدل بن سليم برد که انگشت حضرت را با انگشتر بريد. همين بجدل را مختار دستگير کرد و دست و پايش را بريد و رهايش کرد و همچنان در خون خويش ميغلتيد تا جان سپرد. حضرت قطيفهاي داشت که از خز بود و قيس بن اشعث آن را برد و زره بتراء را (که زره رسول خدا بود) عمر بن سعد برد و چون عمر کشته شد، مختار آن را به ابيعمره که قاتل عمر بن سعد بود، بخشيد. شمشير حضرت را جميع بن خلق اودي برد و گفته شده است که مردي از بنيتميم به نام اسود بن حنظله بود. در روايت ابنابيسعد است که شمشير حضرت را فلافس نهشلي برد و محمد بن زکريا اضافه کرده است که شمشير مزبور به دست دختر حبيب بن بديل افتاد و اين شمشيري که به غارت رفت، نه آن شمشير ذوالفقار است؛ زيرا آن و چند چيز ديگر از سپردههاي نبوت و امامت است که محفوظ است و نگهداري ميشود و اين که گفتيم و صورتش را حکايت کرديم، مورد تصديق راويان حديث است.
📚فهري، ترجمهي لهوف، / 131 - 129.
کانال قران و امام حسین ع در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
📜قال الراوي: ثم أخرج النساء من الخيمة، و أشعلوا فيها النار فخرجن حواسر مسلبات، حافيات، باکيات، يمشين سبايا في أسر الذلة و قلن: بحق الله الا ما مررتم بنا علي مصرع الحسين عليهالسلام فلما نظر النسوة الي القتلي صحن و ضربن وجوههن ، قال:
فوالله لا أنسي زينب بنت علي عليهالسلام تندب الحسين عليهالسلام و تنادي بصوت حزين و قلب کئيب: يا محمداه! صلي عليک ملائکة السماء، هذا حسين مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء ، و بناتک سبايا، الي الله المشتکي، و الي محمد المصطفي، و الي علي المرتضي، و الي فاطمة الزهراء ، و الي حمزة سيدالشهداء، يا محمداه! هذا حسين بالعراء، تسفي عليه الصبا ، قتيل أولاد البغايا، وا حزناه وا کرباه ، اليوم مات جدي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يا أصحاب محمداه، هؤلاء ذرية المصطفي يساقون سوق السبايا.
و في رواية: يا محمداه! بناتک سبايا، و ذريتک مقتلة، تسفي عليهم ريح الصبا، و هذا حسين مجزوز الرأس من القفا، مسلوب العمامة و الرداء، بأبي من أضحي عسکره في يوم الأثنين نهبا، بأبي من فسطاطه مقطع العري ، بأبي من لا غائب
فيرتجي و لا جريح فيداوي، بأبي من نفسي له الفداء، بأبي المهموم حتي قضي، بأبي العطشان حتي مضي، بأبي من شيبته تقطر بالدماء، بأبي من جده محمد المصطفي ، بأبي من جده رسول الله السماء، بأبي من هو سبط نبي الهدي، بأبي [ابن] محمد المصطفي، بأبي [ابن] خديجة الکبري، بأبي [ابن] علي المرتضي عليهالسلام، بأبي [ابن] فاطمة الزهراء سيدة النساء ، بأبي من ردت له الشمس حتي صلي .
قال الراوي: فأبکت و الله کل عدو و صديق.
📚ابنطاوس، اللهوف،/134 - 132 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 59 - 58/45؛ البحراني، العوالم، 303 - 302/17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 374 - 372/4؛ الدربندي، أسرار الشهادة،/460؛ القمي، نفس المهموم، /377 376؛ القزويني، تظلم الزهراء،/224، 223؛ المازندراني، معالي السبطين، 54 - 53/2؛ الأمين، أعيان الشيعة، 138/7؛ مثله الميانجي، العيون العبري،/199، 197، 196؛ الزنجاني، وسيلة الدارين،/334 - 333؛ الصادق، زينب وليدة النبوة و الامامة،/140
📝راوي گفت: سپس زنان را از خيمه بيرون راندند و آتش به خيمهها زدند. زنان را سر برهنه و جامه به يغما رفته و پابرهنه و شيونکنان بيرون آوردند و آنان را اسير کردند و با خواري بردند. گفتند: «شما را به خدا ما را از قتلگاه حسين ببريد.»
و چنين کردند. همين که چشم بانوان بر پيکرهاي کشتهگان افتاد، صيحه زدند و صورت خراشيدند. راوي گفت: به خدا زينب دختر علي از يادم نميرود که با صداي غمناک و دل پردرد بر حسين ميناليد و صدا ميزد: «اي محمدي که فرشتگان آسمان بر تو درود فرستاد! اين حسين است که به خون آغشته و اعضايش از هم جدا شده است و اين دختران تو است که اسيرند. شکايتم را به پيشگاه خداوند ميبرم و به محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمهي زهرا و حمزه سيدالشهدا شکايت هميکنم. اي محمد صلي الله عليه و آله و سلم! اين حسين است که به روي خاک افتاده و باد صبا خاک بيابان را بر بدنش ميپاشد. به دست زنازادگان کشته شده است. آه چه غصهاي! و چه مصيبتي! امروز مرگ جدم رسول خدا را احساس ميکنم. اي ياران محمد! اينان خاندان مصطفياند که اسيرشان نمودهاند و ميبرند.»
و در روايتي است که گفت: «اي محمد! دخترانت اسير شدند و فرزندانت کشته شدند. باد صبا خاک بر پيکرشان ميپاشد و اين حسين است که سرش از پشت گردن بريده شده و عمامهاش به تاراج رفته است. پدرم به فداي آن که خيمهگاهش در روز دوشنبه تاراج شد. پدرم به قربان آن که طنابهاي خيمهاش بريده شد و خيمه و خرگاهش فرو نشست. پدرم به فداي آن که نه به سفري رفت که اميد بازگشت در آن باشد و نه زخمي برداشت که مرهم پذير باشد. پدرم به فداي آن که اي کاش من قربان او ميشد. پدرم به فداي آن که با دل پر غصه از دنيا رفت. پدرم به فداي آن که با لب تشنه جان سپرد. پدرم به فداي آن که نوادهي پيغمبر هدايت بود. پدرم به قربان فرزند محمد مصطفي. پدرم به قربان فرزند خديجهي کبري. پدرم به قربان فرزند علي مرتضي. پدرم به قربان فرزند فاطمهي زهرا بانوي همهي زنان. پدرم به قربان فرزند کسي که آفتاب براي او بازگشت تا نماز کرد.»
راوي گفت: به خدا قسم دشمن و دوست را به گريه درآورد.
📚فهري، ترجمهي لهوف،/134 - 132
کانال قران و امام حسین ع در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
#مقتل_خوانی
📜حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضى الله عنه، قال: حدّثنا محمّد بن يحيى العطّار، عن محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب، عن ابن أبي نجران، عن المثنّى، عن محمّد بن مسلم، قال: سألت الصّادق جعفر بن محمّد عليهما السلام عن خاتم الحسين بن عليّ عليهما السلام إلى من صار؟
وذكرت له: أنّي سمعت أ نّه أخذ من إصبعه فيما أخذ. قال عليه السلام: ليس كما قالوا، إنّ الحسين عليه السلام أوصى إلى ابنه عليّ بن الحسين عليهما السلام وجعل خاتمه في اصبعه، وفوّض إليه أمره، كما فعله رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم بأمير المؤمنين عليه السلام وفعله أمير المؤمنين بالحسن عليه السلام، وفعله الحسن بالحسين عليه السلام، ثمّ صار ذلك الخاتم إلى أبي عليه السلام بعد أبيه ومنه صار إليَّ فهو عندي وإنِّي ألبسه كلّ جمعة وأصلِّي فيه . قال محمّد بن مسلم: فدخلت إليه يوم الجمعة وهو يصلّي فلمّا فرغ من الصّلاة مدّ إليَّ يده فرأيت في إصبعه خاتماً نقشه: لا إله إلّا اللَّه عدّة للقاء اللَّه. فقال: هذا خاتم جدّي أبي عبداللَّه الحسين بن عليّ عليهما السلام.
📚الصّدوق، الأمالي،/ 144/ عنه: الحرّ العاملي، إثبات الهداة، 1/ 527- 528؛ المجلسي، البحار ، 43/ 247؛ البحراني، العوالم، 17/ 30- 31
📝محمّد بن مسلم گويد از امام صادق از خاتم حسين بن على پرسيدم كه: «به دست چه كسى افتاد.» و به او يادآورد شدم كه: «من شنيدم در ضمن اموال ديگر به غارت رفته ست.»
فرمود: «چنين نيست كه گمان بردهاند. حسين عليه السلام به پسرش على بن الحسين وصيت كرد و خاتم خود را در انگشت او نمود و كار امامت را به او واگذاشت؛ چنانچه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با امير المؤمنين كرد و او با حسن كرد و حسن با حسين. سپس ابن خاتم پس از پدر به پدرم رسيد و از او به من رسيد و نزد من است و من هر جمعه به دست كنم و در آن نماز كنم.»
محمّد بن مسلم گويد: «روز جمعه نزد او رفتم و نماز مىخواند و چون از نمازش فارغ شد، دست به سوى من دراز كرد و در انگشتش خاتمى ديدم كه نقش آن «لا اله الا اللَّه عدّة للقاء اللَّه» بود. فرمود: «اين خاتم جدم ابى عبداللَّه الحسين است.»
📚 كمرهاى، ترجمه امالى،/ 144
کانال قران و امام حسین ع در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#مقتل_خوانی
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
📜ثم إن شمر بن ذي الجوشن حمل على فسطاط الحسين فطعنه بالرمح، ثم قال: علي بالنار أحرقه على من فيه. فقال له الحسين عليه السلام: يا ابن ذي الجوشن! أنت الداعي بالنار لتحرق على أهلي؟! أحرقك الله بالنار. وجاء شبث فوبخه فاستحيى وانصرف.
قال الراوي: وقال الحسين عليه السلام: ابغوا لي ثوبا لا يرغب فيه أجعله تحت ثيابي لئلا أجرد منه ، فاتي بتبان، فقال: لا، ذاك لباس من ضربت عليه الذلة، فأخذ ثوبا خلقا فخرقه وجعله تحت ثيابه، فلما قتل عليه السلام جردوه منه، ثم استدعى الحسين عليه السلام بسراويل من حبرة، ففرزها ولبسها، وإنما فرزها لئلا يسلبها، فلما قتل عليه السلام سلبها بحر بن كعب (لعنه الله) وترك الحسين (صلوات الله عليه) مجردا، فكانت يدا بحر بعد ذلك تيبسان في الصيف كأنهما عودان يابسان ، وتترطبان في الشتاء فتنضحان دما وقيحا إلى أن أهلكه الله تعالى.
📚ابن طاوس، اللهوف،/ 113- 114/ عنه: المجلسي، البحار، 45/ 54؛ البحراني، العوالم، 17/ 297؛ المازندراني، معالي السبطين، 2/ 26- 27
📝سپس شمر بن ذى الجوشن به خيمههاى حسين حمله كرد و نيزهاش را به خيمه فرو برد و سپس گفت: «آتشى بياوريد تا خيمه و هركه در آن است، به آتش بسوزانم.»
حسين عليه السلام فرمود: «فرزند ذى الجوشن! اين تو هستى كه براى سوزاندن خانواده من آتش مىطلبى؟ خدايت به آتش بسوزاند.»
شبث آمد و شمر را بر اين كار سرزنش نمود. او هم خجلتزده بازگشت.-
- راوى گفت: حسين عليه السلام فرمود: جامهاى كه مورد رغبت كسى نباشد، به من بدهيد كه از زير لباسهاى خود بپوشم تا مگر آن را از تنم بيرون نياورند.»
شلوار كوتاهى به حضورش آوردند، فرمود: «نه! اين جامه كسى است كه ذلت و خوارى دامنگيرش شده باشد.» پس جامه كهنه ديگرى را گرفت و پاره پاره كرد و زير جامههايش پوشيد؛ ولى وقتى كشته شد، بدنش از آن جامه نيز برهنه بود. سپس پارچه ازارى كه بافت يمن بود، خواست و پاره كرد و پوشيد و به اين منظور پارهاش كرد كه به غارت نبرند؛ ولى وقتى كشته شد، بحر بن كعب لعين به يغمايش برد و حسين را برهنه گذاشت و پس از اين جنايت، هردو دست بحر، در تابستان همچون دو چوب خشك مىخشكيد و در زمستان، چرك و خون از آنها جارى بود تا آن كه به هلاكت رسيد.
📚فهرى، ترجمه لهوف،/ 123- 124
کانال قران و امام حسین ع در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#مقتل_خوانی
#زنان_عاشورایی
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
📝حدثنا محمد بن موسي بن المتوکل رحمه الله، قال: حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه، عن محمد بن سنان، عن أبيالجارود زياد بن المنذر، عن عبدالله بن الحسن ، عن أمه فاطمة بنت الحسين عليهالسلام قال: دخلت الغانمة (العامة) علينا الفسطاط ، و أنا جارية صغيرة و في رجلي خلخالان من ذهب، فجعل رجل يفض الخلخالين من رجلي، و هو يبکي، فقلت : ما يبکيک يا عدو الله؟! فقال: کيف لا أبکي و أنا أسلب ابنة رسول الله؟! فقلت: لا تسلبني. قال: خاف أن يجيء غيري فيأخذه . قالت: و انتهبوا ما في الأبنية حتي کانوا ينزعون الملاحف عن ظهورنا .
📚الصدوق، الأمالي، 165-164رقم 2: عنه؛ المجلسي، البحار، 82 / 45؛ البحراني، العوالم، 360 / 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 369 / 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 437؛ المازندراني، معالي السبطين، 86 / 2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، 343؛ مثله الجزائري، الأنوار النعمانية، 246-245 / 3
📝فاطمه دختر حسين فرموده است: «غارتگران بر خيمه ما هجوم کردند و من دختر خردسالي بودم. خلخال طلا پايم بود، مردي آنها را ميربود و ميگريست. گفتم: «دشمن خدا چرا گريه ميکني؟»
گفت: «چرا گريه نکنم که دختر رسول خدا را لخت ميکنم».
گفتم: «مرا واگذار!»
گفت: «ميترسم ديگري آن را بربايد»
فرمود: هر چه در خيمههاي ما بود، غارت کردند تا اين که چادر از دوش ما برداشتند.
📚کمرهاي، ترجمه امالي، / 165- 164.
کانال قران و امام حسین ع در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
هدایت شده از قرآن و امام حسین ع
در کانال قرآن و امام حسین(ع) روی هشگهای اصلی کانال بزنید و آیات و تفاسیر مربوطه را ببینید:
#آیات_الولایة
#آیات_خاص_در_شان_14_معصوم
#آیات_در_شان_رسول_اکرم_ص
#آیات_در_تاویل_امیرالمومنین_ع
#آیات_در_تاویل_فاطمة_زهراء_س
#آیات_در_تاویل_امام_حسن_مجتبی_ع
#آیات_در_تاویل_امام_حسین_ع
#قرآن_و_عاشوراء
#آیاتی_که_امام_حسین_ع_در_واقعه_عاشوراء_تلاوت_نمود
#قرآن_و_راس_الحسین_ع
#قرآن_و_اسراء
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#آیات_در_تاویل_امام_مهدی_عج
#مهدویت_در_قران_مجید
#آیات_در_تاویل_دشمنان_اهل_بیت_ع
#احادیث_ولایی
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
#معجزات_علمی_قرآن
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
https://t.me/qoranvamamhoosein
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
فاطمه از گودال و حسین ع سوال می کند
📜فَإِذَا صِرْتِ فِي أَعْلَى الْمِنْبَرِ أَتَاكِ جَبْرَئِيلُ ع فَيَقُولُ لَكِ يَا فَاطِمَةُ سَلِي حَاجَتَكِ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ أَرِنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَيَأْتِيَانِكِ وَ أَوْدَاجُ الْحُسَيْنِ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ يَقُولُ يَا رَبِّ خُذْ لِيَ الْيَوْمَ حَقِّي مِمَّنْ ظَلَمَنِي فَيَغْضَبُ عِنْدَ ذَلِكِ الْجَلِيلُ وَ يَغْضَبُ لِغَضَبِهِ جَهَنَّمُ وَ الْمَلَائِكَةُ أَجْمَعُونَ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ عِنْدَ ذَلِكِ زَفْرَةً ثُمَّ يَخْرُجُ فَوْجٌ مِنَ النَّارِ وَ يَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ وَ أَبْنَاءَهُمْ وَ أَبْنَاءَ أَبْنَائِهِمْ وَ يَقُولُونَ يَا رَبِّ إِنَّا لَمْ نَحْضُرِ الْحُسَيْنَ فَيَقُولُ اللَّهُ لِزَبَانِيَةِ جَهَنَّمَ خُذُوهُمْ بِسِيمَاهُمْ بِزُرْقَةِ الْأَعْيُنِ وَ سَوَادِ الْوُجُوهِ خُذُوا بِنَوَاصِيهِمْ فَأَلْقُوهُمْ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فَإِنَّهُمْ كَانُوا أَشَدَّ عَلَى أَوْلِيَاءِ الْحُسَيْنِ مِنْ آبَائِهِمُ الَّذِينَ حَارَبُوا الْحُسَيْنَ فَقَتَلُوهُ
📝هنگامى كه بر فراز منبر روى جبرئيل از طرف خداى سبحان نزد تو مىآيد و ميگويد:
اى فاطمه! حاجت خويشتن را بخواه! تو خواهى گفت:
پروردگارا! حسن و حسينم را بمن نشان بده! حسنين در حالى نزد تو ميايند كه خون از رگهاى گردن حسين فرو ميريزد.
حسين ميگويد بار خدايا! امروز حق مرا از آن افرادى كه بمن ظلم و ستم كردند بگير.
در همان موقع است كه درياى غضب حضرت پروردگار بجوش مىآيد، براى غضب خدا است كه ملائكه و جهنم نيز بخروش مىآيند. جهنم نعره ميزند و زبانه ميكشد و بصحراى محشر مىآيد. آنگاه قاتلين حضرت حسين را با فرزندان و فرزندان فرزندان آنان ميربايد. ايشان ميگويند:
پروردگارا! ما كه در موقع قتل حسين خلق نشده بوديم!؟ خداى قهار بزبانه آتش دستور ميدهد: اين گونه افراد را كه چشمشان كبود و صورتشان سياه است بگيريد! موهاى جلو سر ايشان را بگيريد و بكشيد و بصورت در طبقات پائين جهنم بيفكنيد! زيرا سختگيرى ايشان بر دوستان امام حسين از جنگيدن پدرانشان با خود امام حسين شديدتر بوده است.
📚باب 8- تظلمها صلوات الله عليها في القيامة و كيفية مجيئها إلى المحشر بحارالأنوار ج : 43 ص : 228
کانال قران و امام حسین ع در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
قبض روح امام حسین علیه السلام و یارانش توسط خداوند
📜فإذا برزت تلك العصابة إلى مضاجعها تولى الله عز و جل قبض أرواحها بيده
📝و هنگامى كه آن جماعت (فرزندان و اهل بيت و نيكان از امّتت) به طرف گورها و قبرهايشان نمايان مىشوند حق تعالى خودش متولى قبض ارواح آنها به يد قدرتش شده
📚کامل الزیارات باب ۸۸ حديث ۱
بخشی از روایت ام ایمن
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
حسن و حسین دو گوشواره عرش هستند
📜روایت حسن و حسین دو گوشواره عرش هستند در منابع شیعه و اهلسنت با تعابیر مختلف نقل شده است. امام علی(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده که خداوند دو فرزندم حسن(ع) و حسین(ع) را از نوری که بر علی و فاطمه افکنده، آفریده و آن دو همانند دو گوشواره آویخته به گوش، حرکت دارند و نور آن دو هفتاد هزار برابر نور شهیدان است.
براساس روایات، حضرت آدم(ع) روزی در بهشت، متوجه نوری شد که بخشی از آن به دو گوشواره تعلق داشت و جبرئیل آن دو را حسن(ع) و حسین(ع) معرفی کرد.
این حدیث علاوه بر کتابهای شیعه در کتب روایی اهلسنت نیز نقل شده است. در کتاب فیض القدیر شرح الجامع الصغیر آورده که حسن(ع) و حسین(ع) دو گوشواره عرش الهی هستند و گوشواره بودن را نه به معنای معلق و آویزان بودن، بلکه به نوعی زینت عرش دانسته است. علی بن ابوبکر هیثمی یکی دیگر از علمای اهلسنت از رسول خدا(ص) روایت میکند: «حسن و حسین(ع) دو گوشواره عرش خدا هستند. هنگامی که بهشتیان در بهشت استقرار مییابند، میگویند: پروردگارا، به ما وعده داده بودی که ما را به دو رکن از ارکانت زینت بدهی، خداوند پاسخ میدهد مگر اینگونه نیست که شما را به حسن(ع) و حسین(ع) زینت دادهام.»
📚 مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۸۴؛ مناوی، محمد عبدالرئوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۴۱۵.
جنتی، احمد، نصایح، قم، الهادی، بیست وچهارم، ۱۳۸۲ش، ص۴۲۷.
خسروی، موسی، ترجمه بحارالانوار، بخش امامت، تهران، اسلامیه، دوم، ۱۳۶۳ش، ج۷، ج۳، ص۷.
مناوی، محمد عبدالرئوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۴۱۵.
مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۸۴.
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
📜الصّادق (علیه السلام)- أَنَّهُ قَالَ فِی اللَّوْحِ الَّذِی أَنْزَلَهُ اللهُ وَ فِیهِ أَسْمَاءُ الْأَئِمَّهًِْ: وَ جَعَلْتُ حُسَیْناً (علیه السلام) خَازِنَ وَحْیِی وَ أَکْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَهًِْ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَهًِْ فَهُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَهًًْ جَعَلْتُ کَلِمَتِیَ التَّامَّهًَْ مَعَهُ وَ حُجَّتِیَ الْبَالِغَهًَْ.
📝امام صادق (علیه السلام)- و حسین (علیه السلام) را خازن وحی خود ساختم و به شهادتش مفتخر نمودم و کمال سعادت را نصیب وی کردم که او افضل شهدا و والامقامترین آنان است و کلمهی تامّهی من با او و دلیل رسای من نزد اوست.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۶۲۴ نورالثقلین
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin