eitaa logo
کانال آرشیو مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا علیه السلام
105 دنبال‌کننده
548 عکس
129 ویدیو
29 فایل
در راستای مرتب نمودن مطالب کانال موسسه صوتها و مطالب قدیمی تر به این کانال منتقل گردید. و من الله التوفیق
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 أین الطالب بدم الزهراء؟ ـ بخش ۲۶ 🔹 داستان فدک دختر پیامبر به دنبال اخذ اموال خاص خودش -یعنی سرزمین فدک- به خلیفه مراجعه کرد. آیا او حکومت تازه را داشت که برای دادخواهی به آن مراجعه کرده بود؟ یا او می خواست اثبات کند، این زمینها مال شخصي اوست؟ همه ی قواعد و قوانین هم به نفع او بود. مالی در اختیار داشت و وکلای او در آن زمین ها تصرف داشتند. اگر کسی علیه این ملکیت ادعایی داشت، او باید شاهد می آورد. در فقه اسلام، «يد» نشانه ی است. پس وقتی مال در تصرف اوست، دیگر از او شاهد طلب نمی کنند! اما مأموران دولت به فدک برده، وكلای ایشان را از آنجا رانده بودند. بنابراین پیامبر به نزد خلیفه رفته بود که: این زمین مال من است و پدرم این زمین را به من بخشیده است. 🔹خلیفه که هم مدعی بود و هم قاضی، بر مالکیت فاطمه (س) شاهد طلب کرد. در یک خانواده اگر به فرزندش چیزی ببخشد، آیا لازم است چند نفر شاهد باشند؟ چگونه ممکن است از کسی مثل پیامبر با وجود آیه ی تطهیر، شاهد طلب کرد؟ طبق یک نقل، علی (ع) به شهادت آمد. اما ابوبکرشاهد دیگری هم طلبيد. «ام ایمن» نیز شهادت داد. ابوبکر گفت: آیا با شهادت یک و یک خود را میدانی ؟؟ 🔺این حادثه به شکل دیگری نیز نقل شده است: مدائنی» از «موسى بن عقبة» نقل می کند: فاطمه بعد از بیعت مردم با ابوبکر به نزد او آمد و گفت: ام ایمن و «رباح» شهادت می دهند که رسول خدا فدک را به من بخشیده است... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص ۶۳ @qurantehran
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ـ بخش ۲۸  🔹حضرت زهرا(س) در مسجد اصلا سخن از فدک نگفت؛ بلکه به عنوان تنها وارث باقی مانده از پیامبر، همه ی اموال و املاک پدرش را طبق ادعا کرد. آنچه در آن روز در سخنرانی بلند و کوبنده ی ایشان آمده بود، راه را از همه سو بر دولت حاکم می بست و چنان که اشاره شد، خليفه ناگزیر بود بازهم در حدّ مقدور، نرمش نشان بدهد و حتّی کند! 🔹یعقوبی می گوید: ، دختر پیامبر نزد آمد و پدرش را از او خواستار گردید. اما خلیفه به او گفت که پیامبر خداوند فرموده: «انّا معاشر الانبياء لا نورث، ما تركنا صدقة»؛ ما گروه پیامبران میراث نمی دهیم. آنچه به جای می گذاریم، صدقه است. ➖ پس حضرت زهرا گفت: «أ في الله أن ترث اباک ولا ارث ابي. اما قال رسول الله المرء يحفظ في ولده»؛ آیا حکم خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم میراث نبرم؟ آیا پیامبر خدا نگفته است: حق و حرمت مرد درباره ی فرزندانش رعایت می شود؟ پس ابوبکر گریست. 🔹ما همه ی ابعاد و جوانب آنچه که دختر پیامبر انجام داد را نمی توانیم به روشنی از تاریخ به دست بیاوریم. بازار مکاره ای از دروغ و جعل در تاریخ اسلام به وجود آمده که حیرت آور است. اما خوشبختانه اسنادی در دست است که جای هیچگونه تردیدی ندارد، ازجمله عایشه طبق نقل بخاری و مسلم می گوید: فاطمه دختر پیامبر کسی را فرستاد و میراث خودش را از ابوبکر طلب کرد؛ یعنی خالصه ی پیامبر در مدينه شامل اموال بنی نضیر، سپس «فدک» و باقیمانده ای از خمس «خیبر»... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص ۶۶-۶۷ @qurantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ بخش ۲۹ 🔹... ابوبکر گفت: پیامبر فرموده است که ما ارث به جای نمیگذاریم. آنچه از ما باقی می ماند، است. لذا ابوبکر از اینکه به فاطمه چیزی بدهد، امتناع ورزید. فاطمه از رفتار او خشمگین شد و تا روزی که از دنیا رفت، از او دوری گزید و با او سخن نگفت. 🔹او شش ماه بعد از پیامبر زندگی کرد و آنگاه که وفات یافت، شوهرش على ایشان را دفن کرد و ابوبکر را از آن خبردار نساخت. 🔹دوران دختر پیامبر با مسأله فدک یا میراث پدر و عدم موفقیت ظاهری ایشان پایان نیافت. از این به بعد ایشان به همراهی شوهر بزرگوارش راه طولانی دیگری برای مقابله با وضع وجود در پیش گرفتند. 🔹امیرالمؤمنین، حضرت صدیقه را بر مرکبی سوار می نمود و همراه حسنین چندین شب به خانه ها یا مجالس انصار می رفت و بر در هر خانه، دختر پیامبر صاحب خانه را مخاطب قرار داده، می فرمود: ➖ای گروه انصار! خداوند و دختر پیامبرتان را یاری کنید... اما همت و شجاعت انصار با تفرقه شکست خورده بود و هیچکس جواب درستی نمیداد. تنها می گفتند: ❌ دیگر کار از کار گذشته است و ما با این مرد بیعت کرده ایم و نمیتوانیم با او مخالفت کنیم. آخرین کسی که دختر پیامبر به ملاقات او رفت معاذ بود؛ اما اونیز به دختر پیامبر پاسخ منفی دادو گفت: تنها با یاری من چه کار می توان انجام داد؟ 🔹 بعدازاین، در تاریخ روشن نیست چه حوادثی پیش آمد، اما می دانیم دختر پیامبر به شدت کوشید تا به همه ی اشکال ممکن نشان دهد و اثبات کند که وضع موجود مشروع نیست و خدا و پیامبر از آنچه پیش آمده است، راضی نیستند... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @qurantehran
حجت الاسلام حسینی قمی.mp3
8.87M
در این ایام که به بانوی عالمین حضرت صدّیقه طاهره، فاطمه زهراء نزدیک میشویم، یکبار دیگر گوش جان بسپریم به فرازهایی از خطبه غرّایی که صلوات الله علیه در مسجد برای باز پس گیری حقوق غصب شده اش بیان نمود: 🎙 حجت الاسلام 📚 موضوع : شرح فرازهایی از (سلام الله علیها) ۹۷/۱۱/۲ @qurantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ بخش ۳٠ ▪️ دختر پیامبر تنها بود و با این تنهایی، موقعی که مهاجر و انصار او را تنهاتر گذارده بودند؛ کاری از پیش نمی برد و نمی توانست میراث سیاسی و میراث مالی پیامبر را باز پس گیرد. ▪️ چنانکه دیدیم دختر پیامبر در آخرین حرکت خویش دیگر به به در خانه های بزرگان شهر نمی رفت و ما این را آغاز یک دوره بیماری می دانیم. ▫️ ایشان بعد از این، دیگر در صحنه های اجتماعی شرکت نکرد و گزارش ها از شدت بیماری و سپس بستری شدن آن حضرت حکایت دارد که تا چهل روز ادامه داشت. 🔲 این از کجا ناشی شده بود؟ آیا به خانه و آتشی که هجوم آورندگان به همراه داشتند، رنجی به بار آورده بود و زخمی زده بود که این بیماری از آن ناشی می شد؟ از این گذشته فقدان پدر برای دختر پیامبر مصیبتی بزرگ بود و رنجی عظیم را به دنبال داشت و تمام روزهایی که ایشان بعد از پدر زندگی کرد، پژمرده و گریان و رنجور بود. لذا این حادثه هم می توانست در از پای درآوردن ایشان سهمی به سزا داشته باشد. ▪️بنابراین در اینجا هم ما از همه ی آنچه اتفاق افتاده است، خبر نداریم. اما مسلم است کسی که بیمار و بستری شده، عیادت کنندگانی خواهد داشت. سیره نویسان از چندین عیادت و چند جور عیادت کننده در مورد دختر پیامبر گزارش داده اند. دختر پیامبر با اینکه از پای درامده و بستری بود، از این عیادتها نیز به عنوان حربه ای علیه وضع موجود استفاده نمود و در هر عیادت به شکلی دولت خلفا را به محاکمه کشید. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @qurantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ بخش ۳۱ ▪️پس از شدت یافتن بیماری، زنان مسلمان مدینه، به عیادت ایشان رفته و احوال دختر پیامبر را پرسیدند. حضرت صدیقه به جای احوال پرسی، از دردها و رنج های خود سخن گفت. در واقع ایشان علت بیماری خود را بازگو کرد و فرمود: به خدا سوگند! دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما بیزارم. آنها را آزمودم و از آنچه کردند، رضایت ندارم. وای بر آنها! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار گیرد و خلافت بر پایه ی نبوت استوار بماند؟ یعنی همان جا که محل فرود جبرئیل امین بود. ▫️عیادت خلفا روزها میگذشت و بیماری دختر پیامبر شدت بیشتری می گرفت. گردانندگان امور، دیگر تعلل را به مصلحت ندیدند. شاید به این خاطر که برای مردم این همه بی اعتنایی قابل توجیه نبود. به نقل ابن قتیبه، پیشنهاد ملاقات و عیادت دختر پیامبر را به می دهد و می گوید: ما فاطمه را نسبت به خودمان خشمناک کرده ایم. بیا با هم به عیادت او برویم. شاید بتوانیم وی را از خودمان راضی کنیم؟! بعد باهم به منزل دخترپیامبر می روند و از ایشان اجازه ورود می خواهند که جواب رد می شنوند... به نقل صدوق نه یک بار بلکه بارها برای عیادت می آیند، اما راه نمی یابند! نپذیرفتن ملاقات حاکمان به ویژه وقتی که بارها اتفاق بیفتد، به طور قطع در جامعه انعکاس می یابد و آثاری نامطلوب به بار می آورد و این، همان چیزی بود که دختر پیامبر می خواست. این خود یک مرحله ی دیگر از مراحل مقابله و ی دختر پیامبر با در آن روز بود. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان ص ۷۳-۷۴ @qurantehran
ـ بخش ۳۳ ▫️دختر پیامبر فرمود: من با شما سخن نخواهم گفت تا پدرم را دیدار کنم و از رفتار شما دو نفر به ایشان شکایت بنمایم . آنگاه رو به على کرد و گفت: من با آنها حتی یک کلمه هم سخن نمی گویم تا اینکه از آنها چیزی را بپرسم که آن دو از رسول خدا شنیده اند. اگر در این مورد راست گفتند، آن وقت تصمیم خواهم گرفت. ▫️ آنگاه آنها را قسم داد و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا از رسول خدا این سخن را نشنیده اید که: رضای فاطمه از رضای من است و خشم و غضب فاطمه از خشم و غضب من؟ هرکه او را دوست داشته باشد، مرا قطعاً دوست داشته است و هرکه فاطمه را راضی کند، مرا راضی کرده است و هرکه فاطمه را به غضب آورد، مرا به غضب آورده است؟ ▪️پاسخ دادند: چرا، ما این سخن را از رسول خدا شنیده ایم . ▫️دختر پیامبر فرمود: من، خدا و ملائکه ی او را شاهد میگیرم که شما دو نفر من را به غضب آوردید و رضای خاطر مرا به جای نیاوردید و وقتی پیامبر را دیدار کنم، از شما نزد او شکایت خواهم کرد. ▪️ابوبکر گفت: من از غضب خدا و غضب تو ای فاطمه به خدا پناه می برم. آنگاه با صدای بلند گریه کرد. ▫️دختر پیامبر فرمود: سوگند به خدا، در هر نمازی که بخوانم، تو را نفرین خواهم کرد. 🔺ابوبکر گریه کنان از محضر ایشان خارج شد. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص ۷۶ @qurantehran
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ـ بخش ۳۲ ▪️بالاخره با وساطت امیرالمؤمنین علی (ع) به محضر دختر پیامبر راه می یابند. اما آیا زور و تهدید به کار رفته بود یا فقط خواهش و تمنا بود؟ نمیدانیم! ▫️ بنابه نقل صدوق،امیرالمؤمنین (ع) به دختر پیامبر فرمود: اینها از من خواسته اند که از شما برایشان اجازه ی ورود بگیرم. ◽️دختر پیامبر عرضه داشت: به خدا سوگند به آنها اجازه نمی دهم و حتی یک کلمه هم با آنها سخن نخواهم گفت تا پدرم را ملاقات کرده از آنچه آنها نسبت به من انجام داده اند، شکایت کنم. ▫️ امیرالمؤمنین (ع) فرمود: من ضامن شده ام که آنها به ملاقات تو بیایند؟ ◽️دختر پیامبر و عرضه داشت: اگر ضامن شده ای، خانه خانه ی توست. من نیز به هیچ وجه با تو مخالفت نخواهم کرد. آن کس را که می خواهی و صلاح می دانی، اجازه بده!! ▫️به این شکل یا به هر صورت دیگری، حاکمان به خانه ی دختر پیامبر راه یافتند. وقتی نزد دختر پیامبر نشستند، سلام گفتند. به اتفاق ناقلان خانم سلام آنها را جواب نگفت و حتی روی خویش را از آنان به سوی دیگری گردانید. ◽️آنها از جای برخاسته، به مقابل روي دختر پیامبر رفتند. نمیدانیم این حادثه چندبار تکرار شد، تا بالاخره ابوبکر چاره ای نیافت و به همان شکل با ایشان سخن گفت. ابوبکر گفت: ای دختر رسول خدا! ما آمده ایم تا رضایت شما را به دست آوریم و آتش خشم شما را نسبت به خود خاموش کنیم. از شما می خواهیم که ما را ببخشی و از آنچه نسبت به شما انجام داده ایم، درگذری! ▫️ دختر پیامبر فرمود: من با شما سخن نخواهم گفت تا پدرم را دیدار کنم... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، خلاصه ص۷۳-۷۵ @qurantehran
ـ بخش ۳۵ 🔹 آخرین حلقه ی ی دختر پیامبر علیه وضع موجود، وصیت ایشان بود. وصیت به صور مختلف و در مواقع مختلفی از زبان وقلم ایشان صدور یافته و ترین نکته ی آن با دولت خلفا است. 🔹فرق این مبارزه با سایر مبارزات ایشان، این بود که آثار آن برای می ماند و لکه ی بر پیشانی تاریخ آن روزگار به جای می نهاد. 🔹اولین نصّ تاریخی که از آن دوران به جای مانده است و در آن وصیتی از دختر پیامبر وجود دارد، واقعه ای است که امیرالمؤمنین، خود، بی واسطه دیده، شنیده و نقل کرده اند. نکته ی اصلی این وصیت، داشتن و مراسم ایشان است و این نکته ای است که در تمام یا اغلب اسنادی که به شکلی وصیت ایشان را در بر دارد، تکرار می شود. ▪️دختر پیامبر به امیرالمؤمنین می فرماید: پسرعمو! من از مرگ نزدیک خود خبر یافته ام و می دانم که هر ساعت ممکن است به پدرم ملحق شوم. لذا میخواهم هرچه در دل دارم، برایت بازگویم و وصیت کنم. ▫️ امیرالمؤمنین فرمود: هرچه می خواهی، وصیت کن. بعد در کنار سر دختر پیامبر می نشیند و امر می کند تا دیگران از اتاق خارج شوند. ▪️ دختر پیامبر می گوید: پسرعمو! مرا در طول زندگی دروغگو و خائن نیافته ای و در این مدت هرگز با تو مخالفت نکرده ام! ... سپس سخنانی در مورد ازدواج امیرالمؤمنین بعد از خودش، تشییع خود و تابوتی که برای آن تهیه شده است، فرمود. آن گاه اظهار داشت: ➖ من به تو میکنم تا هیچ یک از کسانی که به من ستم کردند و حق مرا گرفتند، در مراسم جنازه ی من حضور نداشته باشند. آنها من و دشمنان رسول خدایند. مبادا هیچ یک از آنها و پیروانشان در نماز بر بدن من شرکت کنند! سپس فرمود: مرا در آنگاه که مردمان به خواب رفته اند، به خاک بسپار. 🔹بخاری، امام محدّثان مکتب خلافت، نقل میکند: نپذیرفت که چیزی از میراث پیامبر را به بدهد. به این جهت فاطمه برابوبکر غضب کرد به قهر روی گرداند و با او دیگر سخن نگفت تا آن هنگام که وفات یافت. آنگاه که رحلت کرد، بر او نماز خواند و شب هنگام او را دفن کرد و را به هیچ وجه از این حادثه خبردار نساخت... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @qurantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ بخش ۳۶ ▪️ دختر بزرگوار پیامبر بعد از نماز عصر یا در میان نماز مغرب و عشا وفات یافت و خبر رحلت ایشان مخفی نماند و در همان لحظات اول در شهر انتشار یافت و مردم را به در خانه ی ایشان کشانید. ▪️با انتشار خبر رحلت دختر پیامبر، شهر از واقعه خبردار شد و یک باره فریاد برآورد. صدای ناله و فریاد مردم شهر را به لرزه انداخت. زنان بنی هاشم در خانه ی امیرالمؤمنین علی جمع شدند. انبوه مردم از گوشه و کنار شهر به آن سوی آمدند. 🏴 امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خانه نشسته بود و حسن و حسین در برابر او گریه می کردند. خانه ی امام به تبدیل شده بود و همگان مشغول گریه و زاری بودند و ضجه میزدند. ▪️ مردم در بیرون خانه منتظر بودند که چه وقت جنازه ی پیامبر برای نماز آماده خواهد شد تا در آن مراسم شرکت کرده، سپس به بپردازند. شاید شب نزدیک شده بود. ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: ➖ همه بروید. کار دختر پیامبر به تأخیر افتاده است. مردم تردید نکردند و به امید فردا، برخاستند و رفتند. ▪️پاره ای از گزارش ها میگویند که و یارش هم در همان شب به در خانه ی ایشان آمده، از امام امیرالمؤمنین علی (ع) خواستند که بدون اطلاع آنها کاری نکند؛ و چنان که می دانیم، در نیمه ی شب بعد از اینکه مردم شهر مدینه به خواب رفته بودند، دختر پیامبر طبق وصیت خودش به خاک سپرده شد. اما هنگام صبح که مردم برای شرکت در تشییع و نماز و دفن دختر پیامبر به در خانه آمدند، با کاری انجام شده روبه رو شدند... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @qurantehran
ـ بخش ۳۷ ▪️مآخذ معتبر آورده اند: مسلمانان آن روز صبح به آمدند و در آن چهل صورت قبر مشاهده کردند. این مسأله بر آنها گران آمد و یکدیگر را ملامت کردند. ➖ با هم می گفتند: پیامبر تنها یک دختر از خود باقی گذاشت؛ او از دنیا رفت و به خاک سپرده شد و شما نه در مرگ، نه در نماز و نه در دفنش حاضر بودید؛ حتی قبر او را (هم) نمی شناسید. ▪️ والیان امور گفتند: از زنان مسلمان کسانی را بیاورید که این قبرها را بشکافند تا ما دختر پیامبر را پیدا کنیم، بر او نماز بخوانیم و را زیارت کنیم. ▪️خبر این حادثه به رسید. او غضب آلود از خانه بیرون آمد. چشم هایش از شدت خشم سرخ شده، رگ های گردن برخاسته بود و لباس زردی که در حوادث سخت و جنگ ها می پوشید، در برداشت. ▫️کسانی که این وضع را دیده بودند، خود را به بقیع رسانیده، به مردم خطری را که ممکن بود پیش بیاید هشدار دادند: على قسم خورده است اگرسنگی از این قبرها جابه جا شود، شمشیر بر گردن آمران خواهم نهاد. ▪️امام به بقیع آمد. ▫️ و اصحابش به نزد او رفتند و گفتند: تو را چه میشود؟ به خداوند سوگند، ما دختر پیامبر را نبش خواهیم کرد و بر او نماز خواهیم خواند. اینجا هم برخوردهای سخت پیش آمده است. ▪️امیــرالمؤمنین فرمود: اما خودم را رها کردم؛ زیرا می ترسیدم مردم از اسلام بازگردند. ولی قبر ؛ قسم به آن کس که جانم در دست اوست، اگرتو و یارانت به چیزی دست ببرید، زمین را از شما سیراب خواهم کرد. ▪️ وقتی خطر به این اندازه بالا گرفت، مجبور شد پا در میانی کند و این جسارت را که می رفت برای آنها شری بزرگ به پا کند، پایان دهد. آنها دست برداشتند و رفتند. سپس مردم هم پراکنده شدند. 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @qurantehran
ڪم ڪم فضٰاے عَرش‎، ڪه تاریڪ مےشود وقٺـِ غروبـِ فاطمہ نزدیڪ مےشود ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ـ پایان امام طبق وصیت دختر پیامبر به سرعت به کار غسل، کفن، نماز و دفن ایشان پرداخت. حوادث در هیچ یک از اسناد و مدارک موجود . خانه ی امام کوچک بود و بایستی از نامحرمان خالی شود تا امکان غسل فراهم بیاید. ناگزیر این کار انجام گرفت. شست وشو و دختر پیامبر و آن چنان که اسناد می گویند با حضور جمع اندکی از نزدیکان که عبارت بودند از: چهار فرزند خردسال ایشان و فضه (خادمه) و اسماء بنت عمیس انجام گرفت. غسل دهنده طبق وصیت دختر پیامبر، امام بود و اسما نیز ایشان را یاری می کرد... ▪️ یک اختلاف جدی در میان مورخان و تذکرہ نویسان وجود دارد. پاره ای گفته اند: 1⃣ جسد مطهر با همراهی همین کسان به تشییع و در آنجا به خاک سپرده شد و البته برای اینکه قبر مطهر ایشان مشخص نباشد، چندین صورت قبر ساخته شد. دیگران گفته اند: 2⃣ ایشان را در کنار ی پیامبر بین قبر و منبر به خاک سپرده اند. دسته ی سوم گفته اند: 3⃣ جایگاه دفن ایشان همان ی خود آن حضرت بود. ▪️کلینی آورده است: چون دختر پیامبر از دنیا رفت، امیرالمؤمنین او را پنهان به سپرد و آثار قبر را از میان برد. ▪️شیخ مفید، اضافه کرده: و آنگاه که دفن پایان یافت و دست ها را از خاک قبر تکان داد، اندوه چون سیلی براو هجوم آورد و اشکها بر صورت مبارک فرو ریخت. ناچار به قبر پیامبر روی کرده، همه ی دردی که بر دلش می گذشت را با ایشان در میان نهاد... ▪️به ۲۰۲ نهج البلاغه مراجعه کنید... 📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان @qurantehran