هدایت شده از طومار نقد
درنگی در حدیث « قوله مرآة المومن » منسوب به امام حسین (ع)
✍️علی راد
متن حدیث :
و قال علیه السلام : إن المؤمن اتخذ الله عصمته, و قوله مرآته، فمرة ينظر في نعت المؤمنين وتارة ينظر في وصف المتجبرين، فهو منه في لطائف, ومن نفسه في تعارف, ومن فطنته في يقين, ومن قدسه على تمكين ( تحف العقول ص 248, بحار الأنوار ج 75 ص 119 ) .
معنا و آموزه :
از اوصاف مومنان راستین رشد یافته چنین است که خدای را تکیه گاه خود از گزندها و لغزش ها قرار دهند و گفتارش در قرآن را آینه فرا روی خود نهند که در آیات اوصاف خداوند از مومنان راست کیش را بنگرند و در اوصاف گردنکشان از فراعنه و نمرودیان درنگ کند و در این آیات و آینه گفتار خداوند بسی نکته ها ی ناب و گوهرهای درخشان دریابد و در بازتاب آن آینه خود را بشناسد و از فراست آن به یقین رسد و بر پیراستگی و رهایی از هر پلیدی توانا گردد . روایت بر نقش قرآن در تزکیه نفس مومن تاکید دارد و ظاهر آن بر کفایت قرآن محوری در فرایند سلوک معنوی دلالت دارد . البته تردیدی در نقش قرآن در اعتلای معنوی مومنان نیست و این مهم هماره مورد تاکید در سنّت نبوی و عترت ایشان بوده است اما سخن در کفایت قرآن و چگونگی تبیین و درک خود بایسته آن است که ظاهر متن روایت بر آن دلالت دارد .
ارزیابی :
فارغ از ارسال در سند و آسیب اعتبار کتاب تحف العقول به عنوان کهن ترین مصدر این حدیث و تفرد آن در انتساب این متن به امام , در متن روایت انگاره ها , مفاهیم و مصطلحاتی چون لطائف , تعارف , قدسه , .. به کار رفته است که در قرن نخست کاربرد آنها دشوار یاب است و بسیار به متون عرفانی قرن چهارم شباهت دارد ؛ سبک و اسلوب بیانی روایت نیز به متون عرفانی مسجع متاخر از قرن اول هجری نزدیک تر است . هر چند ممکن است گفته شود ظاهر متن روایت در مقام انحصار رشد معنوی به قرآن نیست اما اشارتی به نقش دیگر مولفه های موثر در تعالی و اعتلای جایگاه مومن و زدودن موانع مسیر معنویت چون ولایت مداری ندارد و به تعبیری قرآن بسنده است و به آموزه ولایت محوری در اندیشه شیعی و نقش مهم آن در تعالی معنوی مومنان اشارتی ندارد . و الله العالم .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
♨️ کرسی ترویجی ♨️
«تحلیل انتقادی کاربست قاعده تنظیر معنایي در تفسیر آیات سجده بر آدم»
🎙ارائه کننده: استاد حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی راد
(دانشیار دانشگاه تهران)
✍ ناقدین:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی مهدوی راد
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن نقیزاده
🖋مدیر کرسی:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر جلائیان اکبرنیا
⏱زمان: شنبه۱۳مرداد ساعت 14.45 دقیقه
🏢 مکان: مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی ساختمان شماره دو سالن اجتماعات طبرسی.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
#برنامه_مدرسه_تابستانه_دارالعلم
🔅 روز هشتم، شنبه ۱۳ مردادماه ۱۴۰۳
🔸جلسه پرسش و پاسخ علمی
🎙سخنرانی حضرت آیت الله العظمی سبحانی «دامت برکاته»
⏰ ساعت ۷
📖 دروس مدرسه قرآن و حدیث
📝 ریشه شناسی واژگان قرآنی
🎙 استاد احمد پاکتچی
⏰ ساعت ۸:۳۰ و ۱۰
🕌مدرس ادیب نیشابوری (ره)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
📝بررسی حجیت ظواهرقرآن
🎙 حجت الاسلام علی راد «زیدعزه»
⏰ ساعت ۱۶
🕌مدرس علامه طبرسی (ره)
✍🏻 مدرسه تابستانی دارالعلم
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
.
💢 *اطلاعیه:*
مرکز طبع و نشر قرآن کریم از بین #بانوان علاقمند به حوزه #تصحیح قرآن و متون دینی، دعوت به همکاری میکند.
🔹 *ملاکها:*
1️⃣ سن: 20 تا 30 سال
2️⃣ تحصیلات: فارغالتحصیل یا دانشجوی رشته علوم قرآن و حدیث، ادبیات عرب و سایر رشتههای مرتبط، یا حافظ حداقل 10جزء از قرآن کریم
3️⃣ ساکن غیرموقت در تهران
🔸 *شرایط کاری:*
کار بهصورت پروژهای و در منزل انجام میشود.
⏳ *مهلت ثبتنام برای شرکت در آزمون: 14 شهریور 1403*
♦️ جهت ثبتنام، مشخصات کامل خود را *فقط در پیامرسان #بله* به نام کاربری زیر ارسال فرمایید:
🆔 ble.ir/tas_hih2
✅ پ.ن: *مشخصات شامل:*
۱. نام
۲. نام خانوادگی
۳. شماره تلفن همراه فعال برای #تماس و دارای حساب کاربری در پیامرسان #بله
۴. سال تولد
۵. میزان تحصیلات
۶. رشته تحصیلی
۷. حافظ چند جزء از قرآن هستید؟
۸. شهر محل سکونت
💠 *کانال رسمی مرکز طبع و نشر قرآن کریم
👇👇👇👇👇
🔹@moshaf_org🔹*
هدایت شده از طومار نقد
عدم النص و اجتهاد صحابه ؛ گونه ها , اعتبار و چالشها
✍️علی راد
از جمله اصول اجتهاد مورد تاکید اهل حدیث عامّه در پاسخ گویی به مسائل مستحدثه , حجیت روش استنباط صحابه است . بر پایه این اصل صحابه به لزوم مراجعه و بازیابی مستند احتمالی حُکم از قرآن و سنّت رسول خدا (ص) تاکید داشتند و در فرض فقدان آیه و سنّت نبوی در بیان حُکم , مجاز بودند به رأی خود استناد بجویند (دارمی , السنن , ج 1 , ص 58) و این چنین رهیافت اجتهاد صحابی در فقدان نص - سنّت در فقه صحابه فقیه و مفتی پدید آمد. باورمندی صحابه فقیه به فقدان سنّـت نبوی در حُکم مسئله نوپدید به حصر عقلی از دو حالت بیرون نیست:
یک) عدم صدور سنّت از رسول خدا (ص) در موضوع مسئله ( عدم النص واقعی) ؛
دو) وجود قول , فعل و تقریر رسول خدا ( ص ) در موضوع مسئله و عدم آگاهی صحابی مفتی از آن (عدم النص غیر واقعی).
در فرض دوّم در واقع امر در مسئله مورد نظر سنّتی از رسول خدا (ص) صادر شده است ولی صحابی مفتی به دلایل مختلف از سنّت رسول خدا آگاهی ندارد و چنین می پندارد که مسئله از موارد عدم النص فی السنّة و محل جریان اصل استناد به رأی در بیان حُکم مسئله است لذا به رأی اجتهادی خود به مثابه منبع و دلیل در فتوا استناد می جوید هر چند که برای مخاطب خاستگاه و دلیل اعتبار رأی خود را بیان نمی کند .
روشن است که اجتهاد صحابی در این فرض الزاماً مطابق با سنّت نیست و چه بسا صحابی در اجتهاد خود به خطا رفته باشد که در صورت کشف خلاف قابل استناد به شریعت نخواهد بود ؛ این اصل در اجتهاد صحابه به روایت نسائی مورد تاکید عبدالله بن مسعود ( 32 ق ) از صحابه نامدار بود زیرا او در مسئله جواز و صحت نکاح بدون تعیین مهریه تاکید نمود که اگر فتوای وی بر خلاف سنّت رسول خدا ( ص ) باشد اجتهاد او به خطا رفته و فتوای او اعتباری ندارد : « قال سأقول فيها بجهد رأيي فإن كان صوابا فمن الله وحده لا شريك له وإن كان خطأ فمني ومن الشيطان والله ورسوله منه برآء » (سنن النسائی , ج 2 , ص 122 – 123 ) .
بنابراین اوّلاً این واقعیت قطعی است که صحابی ترازی چون ابن مسعود و همگنان وی از سنن رسول خدا آگاهی کامل نداشتند , ثانیاً استناد به رأی یک صحابی در مسائل فقهی اعتبار ندارد چه بسا در همان مسئله سنّت نبوی وجود داشته باشد, ثالثاً اندیشه تخطئه در فقه صحابه رایج و شایع بود و صحابه تصریح داشتند که احتمال خطا در آرای اجتهادی ایشان وجود دارد لذا صحابی بودن ملازمه ای با آگاهی از سنّت نبوی ندارد و انگاره تصویب مقبول صحابی چون ابن مسعود نبود , رابعاً احاطه و اشراف تام به سنن نبوی شرط رهایی از تخطئه در اجتهاد است که برای فرد فرد صحابه قابل تحصیل نبود زیرا شرایط تاریخی صحابه چنین نبود که بتوانند همه سنن نبوی را از رسول خدا استماع نموده باشند , خامساً اصل حکمت در تشریع و انسداد باب جهل به شریعت اقتضا می¬کند که در میان صحابه , مرجع تام و کامل به سنّت وجود داشته باشد در غیر این صورت شک و جهل به تمام ابعاد شریعت تسرّی پیدا می کند, سادساً این مرجع نمی تواند فرد فرد صحابه یا صحابه به انضمام همدیگر باشد زیرا هیچ کدام از ایشان ادعا نداشتند که به تمام سنن نبوی دسترسی یا آگاهی دارند لذا برایند آگاهی مجموع صحابه تابع آگاهی یکایک ایشان بوده لذا به همان سان از خطا و نقصان برخوردار است.
حال پرسش این است که این مرجع کامل و تمام عیار سنّـت نبوی چیست؟ این مرجع چه نسبتی با تاکید رسول خدا به عترت در حدیث ثقلین دارد که به سنّت کامل و تمام رسول خدا دسترسی داشتند و از تخطئه در بیان احکام رها بودند و بدین سان عترت با صحابه تمایز جوهری داشتند.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت مظلومانه بی بی رقیه سلام الله علیه، خدمت ساحت مقدس امام زمان عجل الله، تسلیت و تعزیت باد🖤
✨@QuranHadith_elmi_farabi✨
هدایت شده از طومار نقد
نردبان شکسته : نقد تصویر بخاری در کتاب «سیرة الامام البخاری» از غلو تا اسطوره
✍️علی راد
عبد السلام مبارکفوری از جمله مدافعان سرسخت و تندروی بخاری در سده معاصر است. او در کتاب پُر برگ خود با عنوان سیرة الامام البخاری : سید الفقهاء و امام المحدّثین به دفاع تمام عیار از شخصیت بخاری , اصالت و اعتبار تمامی احادیث کتاب الصحیح بخاری می¬پردازد ( نک: مبارکفوری , عبدالسلام , سیرة الامام البخاری , 2 جلد , دار عالم الفوائد , مکه , 1422ق ) . مبارکفوری در جلد نخست کتاب سیرة الامام البخاری تلاش دارد شخصیت علمی , حدیثی , رجالی , فقهی بخاری را تبیین کند . در جلد دوّم بیش تر به اشکالات و شبهات مخالفان و منتقدان بخاری علیه شخصیت و احادیث کتاب الجامع الصحیح او می¬پردازد. در بخشی از کتاب اسطوره بخارا به تقریر , تحلیل و نقد تصویر مبارکفوری از شخصیت و اندیشه های بخاری پرداخته ام. تا کنون کتاب مبارکفوری به زبان های فارسی , عربی و انگلیسی نقد نشده است از این رو این پژوهش فرا رو نخستین کوشش شخصی در تحلیل انتقادی آن است و نزدیک به صد نقد خرد و کلان بر مدعیات مبارکفوری در این کتاب وارد است که بخش هایی از این نقدها به زودی منتشر خواهد شد: ان شاء الله.
شاهکار مبارکفوری در اقتباس و معماری است او مطالب شرح وحال بخاری را از منابع پیشین اخذ کرده است و با عباراتی کم و بیش و گاهی با توضیحاتی در پانوشت تکرار کرده است لذا او استاد تکرار و اقتباس و البته غلو و اسطوره سازی از بخاری است و قصد او این بود که این کاستی را برای مخاطب اردو زبان برطرف کند و ایشان را با شرح و حال بخاری آشنا نماید لذا ترجمه این کتاب به عربی اساساً توجیهی نداشت که بستوی زحمت آن را برای خود هموار کرد . بخش قابل توجه ای از کتاب مبارکفوری از حجة الله البالغه دهلوی است به ویژه در جلد دوم فراوان از آن بهره برده و به طور مستقیم و غیر مستقیم عبارات دهلوی را گزارش و تحلیل کرده است . بخش دیگر از کتاب مبارکفوری اقتباس صریح از کتاب تحفة الأخباری فی ترجمة البخاری و اندیشه های ابن خلدون است . مبارکفوری در کسوت مترجم نگاشته های عربی به اردو ظهور یافته است که با افزوده های پژوهشگر نسخه چاپ اول این کتاب و تحقیقات بستوی از پَر کاهی کوه ساخته اند . از این رو نه مبارکفوری و نه بستوی نتوانسته یا نخواسته اند که جستاری را به تبیین نوآوری مبارکفوری در این کتاب اختصاص دهندبه جز اینکه به زبان اردو تالیف ( ترجمه !!) شده است و شناخت اردو زبانان از بخاری را آسان نموده است. ترجمه عربی بستوی چندان بدیع و ممتاز نیست و بسیار ساده و عامیانه است که در غالب مترجمان اردو به عربی این کاستی را شاهد هستیم .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
نقش بخاری پژوهی از عزلت تا شهرت عبدالسلام مبارکفوری
✍️ علی راد
بررسی روند تاریخی انتشار کتاب های مربوط به شرح و حال بخاری در سده اخیر گویای این نکته مهم تاریخی است که نام عبد السلام مبارکفوری در میان پژوهشگران مسلمان در سی سال اخیر و با انتشار ترجمه عربی کتاب او با عنوان سیرة الامام البخاری شناخته شد. پیش از انتشار و ترجمه این اثر او به زبان عربی وانگلیسی , مبارکفوری در میان پژوهشگران عرب زبان و خاورشناسان مشهور نبود بلکه بیش تر در شبه قاره هند و نزد اردو زبانان به عنوان یک مدرس و مبلغ سلفی شناخته شده بود زیرا سخنرانی ها , تدریس ها , مقالات و کتاب های او همگی به زبان اردو بود و به دلیل عدم حضور در کنگره های بین المللی خارج از هند چهره شناخته شده ای نبود . عبد السلام مبارکفوری همانند دیگر سلفیان شبه قاره هند از شورمندی ویژه ای در تبلیغ و گسترش اندیشه های سلفیه داشت . او از تدریس , تبلیغ و سخنرانی بیش ترین بهره را در این مسیر برد و اندکی نیز به تالیف کتاب پرداخت لکن به اندازه دیگر کوشش ها و تلاش های او نبود .سيرة الإمام البخاري معروفترین کتاب مبارکفوری در شرح و حال محمد بن اسماعیل بخاری است که با تالیف آن در شبه قاره شهرت یافت و با ترجمه این اثر توسط بستوی به عربی در میان محققان جهان اسلام نام او مطرح گردید . سویه دیگر شهرت او تلاش برای پاسخ به نقدها و شبهاتی است که شبلی نعمانی علیه بخاری مطرح کرده است . به هر روی اهتمام عبدالسلام به شخصیت بخاری و دفاع از او در مقابل منتقدان و ترجمه کتابش به زبان عربی نقش اساسی و مهمی را در شهرت عبدالسلام مبارکفوری داشت و اگر این کتاب نبود مبارکفوری هم چنان گمنام می ماند آنگونه که دیگر کتاب های او توفیق ترجمه و تعلیقه نگاری را نیافتند ولی تنها تالیف او درباره بخاری به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه و با تعلیقات و تحقیقات گسترده منتشر گردید و این چنین او را از کنج عزلت به اوج شهرت رسانید.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
کارگروه هنر و رسانه دانشآموختگان علوم قرآن و حدیث برگزار میکند:
🔸فراخوان تولید محتوای قرآنی با (محوریت غرر آیات)
🔰تولید محتواهای خود را با موضوع غرر آیات (آیات محوری و اصلی هر سوره) که با نرم افزار متن نگار و یا اینشات و یا هر نرم افزار دیگری انجام شده به آی دی زیر ارسال نمایید.
📌به بهترین تولید محتوای قرآنی که با نام کارگروه فناوری، هنر و رسانه در فضای مجازی منتشر شده و تا پایان شهریورماه بیشترین بازدید را داشته باشد، جایزه ارزندهای تعلق می گیرد.
🔹️ارسال آثار به آیدی:@fzgh800
🔹️مهلت ارسال: تا پایان شهریور ماه (بدیهی است هر چه آثار زودتر ارسال شود، امکان بازدید بیشتر است.)
برای کسب اطلاعات بیشتر وارد کارگروه فناوری، هنر و رسانه به آدرس زیر شوید.
https://eitaa.com/joinchat/2614887205Ca320d50b8b
✨https://eitaa.com/QuranHadith_elmi_farabi✨
هدایت شده از طومار نقد
فراخوان مقاله علمی - پژوهشی
مجله مطالعات فقه الحدیث وابسته به انجمن حدیث حوزه باهدف توسعه دانش فقه الحدیث و تببین علمی اموزه های حدیثی مکتب اهل بیت علیهم السلام مقاله می پذیرد.
🔷 ارسال مقالات از طریق:
سامانه نشریه مطالعات فقه الحدیث
https://www.sfhadith.ir
🔶 تلفن نشریه: 02532913455
🔶تلفن تماس و ایتا 09124510219
ادرس: قم، بلوار جمهوری اسلامی، کوچه 2، فرعی اول سمت چپ، ساختمان انجمنهای علمی حوزه، طبقه دوم ، انجمن حدیث حوزه
هدایت شده از طومار نقد
تصرف در عنوان کتاب «سیرة البخاری» مبارکفوری ؛ زمنیه ها و اهداف
✍️علی راد
در تحلیل عنوان کتاب سیرة الامام البخاری : ( سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) نکات ذیل شایان درنگ است :
یک. عنوان کامل کتاب عبد السلام مبارکفوری در نسخه چاپ شده آن از سوی دار عالم الفوائد مکه « سیرة الامام البخاری » با عبارت ( سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) در ذیل آن است . به نظر می رسد ناشر از قرار دادن این عبارت در داخل نشانک [ ( --- ) ] قصد دارد این نکته را به خواننده القا کند که عنوان اصلی کتاب همان سیرة الامام البخاری است و عبارت ذیل آن افزوده مترجم , محقق یا ناشر کتاب است . البته این افزوده با رویکرد مبارکفوری به شخصیت بخاری در این کتاب هم¬سو هست زیرا مشابه همین تعابیر را مبارکفوری بارها درباره شخصیت علمی بخاری به کار برده است ( در ادامه به آنها اشاره خواهیم داشت ) و چه بسا ناشر یا مترجم آن را از عبارات مبارکفوری اخذ و بر تارک عنوان کتاب نهاده است. در مقدمه دکتر ازهری بر چاپ اوّل ترجمه عربی ( مبارکفوری , عبدالسلام , سیرة الامام البخاری , مقدمه ازهری , ج 1 , ص 23 ) و مقدمه فرزند مبارکفوری بر چاپ دوّم این اثر به زبان اردو ( همان , ج 1 , ص 29 ) عنوان کتاب «سیرة البخاری» بدون هیچ افزوده دیگری یاد شده است . از این دو مقدمه چنین بر می آید که تا زمان چاپ بستوی در دار عالم الفوائد این کتاب با همان عنوان اصلی و اوّلیه خود یعنی «سیرة البخاری» منتشر می شد و این مترجم اثر به زبان عربی است که در چاپ جدید در عنوان کتاب تصرف کرده و کلمه الامام را در نام اصلی کتاب درج نموده و عبارت ( سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) را ذیل آن افزوده است .
این اقدام مترجم و موافقت ناشر با آن با شیوع رویکرد سلفیه گرایی عربستان و اوج گرفتن جریان نقد بخاری و لزوم پاسخ سلفیان به آن در روزگار انتشار این اثر در این کشور هم سویی لازم را دارد و چنین اقداماتی از سوی سلفیه در این مقطع تاریخی درک پذیر است زیرا هویت این جریان که وابستگی زیادی به بخاری دارد از سوی جریان انتقادی حدیث به شدت تضعیف شده است و سلفیان به عنوان اقدام متقابل تلاش دارند که بیش از پیش جایگاه بخاری را در پیشادید نسل جدید پیروان خود ارتقا بدهند .
دو. وجود این افزوده ذیل کتاب سیرة الامام البخاری بسیار معنادار و شایسته درنگ و تحلیل است زیرا این عبارت , گویای این مهم است که بر پایه دیدگاه مولف این کتاب , بخاری از جایگاهی فرازمند در میان فقیهان و محدّثان برخوردار است و این کتاب به شرح و حال چنین شخصیت ممتاز و فاخری در فقه و حدیث پرداخته است.
از مقدّم نمودن تعبیر « سیّد الفقهاء » نیز قصد دارد بر این نکته تاکید کند که بخاری افزون بر اینکه فقیه و مجتهد در دانش فقه بود در میان فقیهان نیز از شمار فرازمندان ایشان بود و سَروری و سیادت فقیهان به بخاری اختصاص دارد و فقیهان نامدار دیگر در تراز و رتبه بخاری در فقه نبودند !
ادعایی که در ذهن پژوهشگران تاریخ فقه و فقها می تواند بحران جدی و چالش عمیق ایجاد کند زیرا بخاری در کسوت فقیه از چنین جایگاهی در تاریخ فقهای تراز مذاهب فقهی برخوردار نبود , و کتاب الصحیح بخاری و دیگر آثار او در تراز اندیشه ها و آثار فقیهان نامدار پیش و معاصر او نبودند لذا اینکه امروزه از بخاری به عنوان سید فقیهان یاد می شود و بر تارک نام کتاب های مدافعان بخاری جای می گیرد , بسیار تامل برانگیز است! .
سه. بر پایه توجه به اصل آوای متعارض در گفتمان کاوی تحلیلی و دلالت های گفتمانی انگاره ها که خود را در تعابیر و اصطلاحات نمایان می سازند, عبارت ( سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) ذیل عنوان کتاب مبارکفوری به دیدگاه رقیبی دلالت دارد که جایگاهی برای بخاری در دانش فقه و اجتهاد فقهی قائل نیست و گویی این کتاب در مواجه انتقادی با این صدای مخالف به رشته تحریر درآمده است یا مترجم و محقق این کتاب را در تقابل و پاسخ به این نظریه رقیب دانسته اند. این تحلیل شاهد استوار از متن کتاب نیز دارد زیرا مبارکفوری در جاهای متعددی در کسوت مدافع و حامی در مقام پاسخ به نقد کسانی در آمده است که بخاری مجتهد در فقه نبود و تلاش وافری می کند تا نشان دهد که بخاری فقیهی مستقل و در فراز فقه بوده است ! ( بنگرید : مبارکفوری , سیرة الامام البخاری , جلد دوّم ) لذا با مطالعه دقیق و البته کامل این کتاب راز افزوده ذیل عنوان اصلی آن برای خواننده آشکار می شود.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
اربعین تراز ؛ اربعین انقلاب و تحوّل
✍️علی راد
پدیده پیاده روی زیارت اربعین از آغاز تا فرجام آن, پدیده ای چند وجهی با سویه های در هم تنیده است و نمیتوان آن را صرفا یک پدیده ساده و تک بعدی دانست، بلکه اربعین را میتوان در یک نگاه کامل و جامع , تجلی روح توحید و یکتاپرستی , تبلور قرآن و بازتاب آموزه امامت در عینیت جامعه اسلامی دانست و از اینرو گزاف نیست که ما اربعین را اربعین قرآن و بعثت، معرفت و اندیشه، جهاد و قیام، بصیرت و ایستادگی، آزادگی و وارستگی و اربعین اسارت نفس و تزکیه از هوای نفس بدانیم. از اینرو اربعین را نباید مانند یک پدیده تاریخی محدود و محصور در قرن نخست هجری در نظر داشته باشیم، بلکه اربعین را میتوان اربعین رها از قید زمان و تاریخ و رهایی از هرگونه نگاه انحصاری و محدود دانست.
از مهم ترین سویه های زیارت اربعین حسینی، سویه انقلاب و اعتراض , تغییر مطلوب و تحول اعتقادی زائر و اجتماع اربعینی است که می تواند پیاده روی اربعین را از یک سلوک فردی به یک جریان اجتماعی پویا و اثر گذار در سطح اجتماعی تبدیل کند و زائر اربعین بایستی از فرد گروی عبور و به جریان اربعینی برسد. زمینههای تفسیر اربعین حسینی به اربعین انقلاب و اعتراض در متون و نصوص زیارت اربعین وجود دارد لذا همواره حاکمان جریان جور و طاغوت از این هراس دارند که اربعین به یک ظرف انقلاب علیه جور و ستم و حاکمان جور و فساد تبدیل شود. در گستره تاریخی میبینیم که چگونه امویان و عباسیان از برآمدن یاد، نام، نمادها و شعائر امام حسین(ع) ترس داشتند و محدودیتهایی را برای زیارت مزار شریف آن حضرت ایجاد کردند و در مقابل اهل بیت(ع) همواره در نام، یاد و تعظیم زیارت حسین(ع) تأکید داشتند، اما با توجه به ظرفیت ناپیدا و بیکران زیارت امام حسین(ع)، این زیارت با محدودیتها و رنجها مواجه است. بنا بر این اربعین در یک تحلیل سیاسی زمانی برای برای نشان دادن زبان اعتراض علیه همه بنیادها و نمادهای ظلم و شرک است، و زائران اربعین بایستی با این روح انقلابی و حماسی این پدیده انس بگریند لذا زیارت اربعین این صرفا محدود به سوگ و عزاداری , پیاده روی و خواندن متن زیارت اربعین نیست بلکه اربعین، اربعین معرفت و بصیرت , حماسه و انقلاب , اعتراض و احتجاج نیز هست علیه هر آنچه که به عنوان فسق و جور در جامعه انسانی و در سطح جهانی است ظهور و بروز پیدا کند. متولیان امر اربعین بایستی نسبت به شعارها، محتواها، نمادها و کاربردهای اربعینی اهتمام لازم را داشته باشند . به نظر میرسد که هنوز ورود جدی به حوزه محتوایی اربعین نکردهایم، زیرا شاهد هستیم که سطح المانها و شعارهای اربعینی هنوز با آن اربعین مطلوب و تراز فاصله دارد، لذا پیشنهاد جدی ما این است که در کنار توجه به مدیریت اجرایی، رفاهی و فرایندهای برگزاری اربعین متولیان امر اربعین به این مهم توجه داشته باشند. اربعین حسینی نماد تضاد و تقابلهایی مانند تضاد و تقابل حق و باطل، تقابل اسلام و شرک، تقابل توحید و کفر و تقابل حسینیان و یزیدیان تاریخ بوده و هست و به نوعی فرصتی برای اندیشیدن درباره چرایی پدیداری این تضادها و تقابلهاست. از اینرو امید است که ما در اربعین این جلوههای تضادها و تقابلها را ببینیم و استشمام کنیم. در حقیقت به دلیل ظرفیتهای عمیقی که در اربعین نهفته است بایستی مورد مطالعه و واکاوی عمیق نخبگان حوزه و دانشگاه قرار گیرد. بدون شک تبیین علمی و روشمند پدیده اربعین از مصادیق احیای امر اهل بیت(ع) است و در این مهم شکی نیست که زیارت اربعین جزء امر اهل بیت(ع) و جزء لاینفک فرهنگ آن بزرگواران است.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
مطالعات اربعین ؛ ضرورت ها و عرصه ها ( بخش اوّل)
✍️ علی راد
درود و سلام خداوند بر حسین بن علی ( علیه السلام ) و یاران با وفایش که با قیام , بیان و خون خود اسلام و انسانیت را معنایی دوباره بخشیدند و حماسه ای بزرگ برای عبرت آیندگان رقم زدند و اینک, در آستانه یادمان اربعینِ آن قیام نجات بخش اسلام و قرآن , آن حماسه پُر از شعور و احساس , و آن تجلیگاه بصیرت و وفاداری قرار داریم که در امتداد عاشورا و غدیر, درس ها و عبرت ها , پیام ها و آموزه های متنوع دینی و انسانی در خود نهفته دارد که باید با درنگ و تامل در آن نگریست و برای امروز و آینده خود و امت اسلام توشه بر گرفت.
اربعین جزء مهم حماسه حسینی و مکمل آرمان و ارزشهای این مکتب است از این رو نباید اربعین را گسسته و بریده از قیام عاشوراء و عاشورا را نباید بریده از بعثت نبوی, غدیر و قرآن تفسیر نمود . آری , اربعین فقط بازگشت و مرور ساده و تاریخی یک عدد نیست , بلکه فراخوانی است بر بازخوانی حماسه عاشوراء و زنده نگه داشتن پیام آن در امتداد تاریخ , تا خفتگان در خوابِ غفلت و جهالت مقدس را از غلتیدن در آغوش جُور و طاغوت و فرو رفتن در حیرت و سرگردانی بیدار سازد و اهالی اربعین , همنوای با حسین بن علی ( ع ) ریشه ها و نمادهای کفر و شرک و ظلم و جُور را از سرزمین اسلام و دیار انسانیت بزدایند . آری و این است اربعین : اربعین قرآن و بعثت , اربعین غدیر و عاشورا, اربعین معرفت و اندیشه , اربعین جهاد و قیام , اربعین بصیرت و ایستادگی , اربعین آزادگی و وارستگی , اربعین رهایی از اسارت نفس و بندگی شهوت , اربعین اعتراض و انقلاب , اربعین آدم تا خاتم , اربعین زمین منهای کفر و شرک ؛ اربعین نماد تقابل حق و باطل , اسلام و شرک , توحید و کفر , حسینیان و یزیدیان تاریخ بوده و هست و خواهد بود است . اربعین روز تبلور تضادها و تقابل های تاریخ است و فرصتی است برای اندیشیدن .
بدون شک تبیین علمی و روشمند ابعاد متنوع پدیده اربعین از مصادیق احیای امر اهل بیت است که بر پایه حدیث رضوی مشمول رحمت خداوند به دعای معصوم است که فرمودند : رحم الله عبدا احیا امرنا . از این رو اهتمام نظری و علمی به اربعین یکی از الزامات نهادهای شیعی و به مثابه ای تکلیف مذهبی بر عهده نخبگان حوزه و دانشگاه است و این مهم از جمله نشانگان تعالی ایمان در جامعه اسلامی است . پدیده اربعین به همان اندازه که مهم , خطیر است به همان اندازه نیز حساس و شکننده است اگر دچار آسیب و انحراف شود و خرافه ها در آن رخنه کند می تواند موجب تضعیف دین شود و از اهداف متعالی خود منحرف گردد .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
🔵 چهارمین مدرسهٔ تابستانی انعکاس (آنلاین) | شهریور ۱۴۰۳
🔵 «قرآن و عهدین: سنتها، بافتارها و بینامتنها»
👥 با مشارکت دانشگاه اکستر
▫️ ۳۸ ساعت ارائۀ علمی با پرسش و پاسخ در ۶ روز
▫️ پنجشنبهها و جمعهها، ۸، ۹، ۱۵، ۱۶، ۲۲ و ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ | از ساعت ۱۴:۰۰ تا ۲۰:۱۵ به وقت تهران
▫️با حضور ۱۹ پژوهشگر از دانشگاههای ۶ کشور: ۵ ارائه به زبان فارسی و ۱۴ ارائه به زبان انگلیسی (با ترجمهٔ همزمان فارسی)
🗓 مهلت ثبتنام: تا ۶ شهریور ۱۴۰۳
📄محورهای اصلی برنامه:
◀️تأملات روششناختی
◀️بینامتنیت قرآن و عهدین
◀️قرآن و متون پساعهدینی
◀️زمینههای الهیاتی و تاریخی قرآن و عهدین
📄 برای مطالعۀ چکیدۀ ارائهها و معرفی ارائهکنندگان به کتابچۀ مدرسه رجوع کنید.
📄 اعطای گواهی
🌐 برگزاری جلسات در Zoom
💬 با ترجمهٔ همزمان فارسی
🎁دسترسی به محتوا و ویدئوهای دورۀ «آشنایی با عهدین»
☑️ طبق تفاهم بین دانشگاه فارابی و برگزارکنندگان مدرسه انعکاس، ثبتنام گروهی دانشجویان دانشگاه (حداقل ۱۰ نفر) شامل ۴۰٪ تخفیف خواهد شد.
لطفا متقاضیان به ادمین کانال پیام دهند تا با ثبت تعداد ۱۰ نفر نخست، ثبتنام نهایی صورت گیرد.
🔗 برای کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت مدرسه مراجعه کنید
inekas.org/2024
یا به @Inekas_admin در تلگرام پیام بدهید.
#رویداد_انعکاس
@Inekas
هدایت شده از طومار نقد
عبد الله بن عمر و انفعال فقیهان در واقعه کربلاء
دلالت های تاریخی و گفتمانی
✍️ علی راد
عبدالله بن عمر ( 73 ق ) پسر خلیفه دوّم , شوهر خواهر مختار ثقفی و باجناق عمر بن سعد, هماره به احتیاط و عدم مداخله در حوادث صدر سیاسی پس از رحلت نبوی شناخته شده بود, او با امام علی ( ع ) بیعت نکرد لکن سر انجام با معاویه بیعت نمود ؛ او سر انجام با حیله حجاج بن یوسف از دنیا رفت. بر پایه روایت بخاری , پس از واقعه شهادت حسین بن علی (ع) شخصی از عبد الله بن عمر درباره حکم خون پشه ( پاکی و نجاست یا کشتن آن در ایام حج) سوال نمود . او چون از کوفی بودن پرسشگر اطمینان یافت از پاسخ به سوال او اجتناب ورزید و با لحنی تحقیر آمیز گفت : اینان را بنگرید که اینک از حکم خون پشه ای ناچیز سوال می کنند و نظر شریعت را جویا می شوند حال اینکه فرزند رسول خدا ( حسین بن علی ) را کشتند و هیچ نپرسیدند و دم فرو بستند و این در حالی است خودم از زبان مبارک پیامبر شنیدم که حسن و حسین دو گل خوشبوی او از دنیا بودند . متن این روایت به گزارش بخاری چنین است :
روایت اوّل : « حدثنا موسى بن إسماعيل حدثنا مهدي حدثنا ابن أبي يعقوب عن ابن أبي نعم قال كنت شاهدا لابن عمر وسأله رجل عن دم البعوض فقال ممن أنت ؟ فقال من أهل العراق . قال : انظروا إلى هذا يسألني عن دم البعوض وقد قتلوا ابن النبي صلى الله عليه وسلم وسمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول هما ريحانتاي من الدنيا » (صحيح البخاري , ج 7 , ص 74 ) .
روایت دوّم : « حدثنا محمد بن بشار حدثنا غندر شعبة عن محمد بن أبي يعقوب سمعت ابن أبي نعم سمعت عبد الله بن عمر وسأله عن المحرم قال شعبة احسبه يقتل الذباب فقال أهل العراق يسألون عن الذباب وقد قتلوا ابن ابنة رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال النبي صلى الله عليه وسلم هما ريحانتاي من الدنيا» (صحيح البخاري , ج 4 , ص 217 )
تحلیل دلالت ها:
یک. عبد الله بن عمر در مواجه با جریان های سیاسی روزگار خود منطق دو گانه داشت لکن پس از واقعه شهادت حسین بن علی ( ع ) اعتراض خود را آشکار ساخت و نشان داد که این امر خطای بزرگ مسلمین و بر خلاف سنّـت قطعی رسول خدا در تکریم و تعظیم امام حسین ( ع ) بود.
دو.عبدالله بن عمر به فقدان بینش سیاسی شماری از دین ورزان فقه گرا روزگار خود اعتراض داشت که چگونه در مقابل جنایت بزرگ قتل حسین بن علی ( ع ) سکوت پیشه کردند ولی به دنبال تبیین طهارت یا نجاست خون ناچیز پشه هستند !! این افول اندیشه و جمود فکر برای ابن عمر بسیار شگفت انگیز بود.
سه. بر پایه روایت ابن عمر , دستگاه خلافت توانسته بود نوعی وارونگی معکوس در دیانت عوام و دین شناسی نخبگان ایجاد کند به گونه ای که اندیشیدن و پرسیدن درباره حکم خون پیشه در ایام حج یا طهارت یا نجاست آن به مسئله ای بنیادین در فقه فقیهان عراق تبدیل شده بود اما همین نخبگان درباره مسئله بسیار بزرگی چون قتل حسین بن علی ( ع ) دچار نوعی سکوت – انفعال بودند زیرا مسائل واقعه کربلاء هیچ بازتاب و انعکاسی در فقه ایشان نداشت و برای آنها اصل قتل حسین بن علی ( ع ) پرسش بر انگیز نبود .
چهار. به دلالت روایت ابن عمر , سکوت و انفعال در فقه کوفه و گفتمان فقیهان کوفی نسبت به جریان شهادت حسین علی ( ع ) سیطره و هژمونی داشت. این سکوت و انفعال خواسته دستگاه خلافت در زدودن آثار و پیامدهای جنایت بزرگ قتل زاده رسول خدا ( ص ) بود و ابن عمر این سکوت و انفعال را روا نمی دانست زیرا با آگاهی از سنّت وسیره نبوی در تعامل با امام حسین ( ع ) , قتل آن ریحانه نبوی را به هیچ وجه توجیه پذیر نمی دانست .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
فلسفه نبوت از معنا تا کارکرد
✍️ علی راد
بخش اوّل : پیشینه بحث از فلسفه نبوت : https://eitaa.com/OstadRad/1059
بخش دوّم : فلسفه نبوت در پرتو رهیافت ها : https://eitaa.com/OstadRad/1063
بخش سوّم : نبوت و تبیین هدفمندی آفرینش : https://eitaa.com/OstadRad/1064
بخش چهارم : نبوت , صیانت و شکوفایی فطرت انسانی : https://eitaa.com/OstadRad/1065
بخش پنجم : نبوت , ارائه برنامه جامع تکامل : https://eitaa.com/OstadRad/1067
بخش ششم : نبوت , اتمام حجت و انسداد باب اعتذار https://eitaa.com/OstadRad/1069
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
حدیث فقر پیامبر(ص)
از پارادایم تصوف تا ایدئولوژی زهد
✍️علی راد
«پارادایم تصوف – ایدئولوژی زهد» بر مبنای دنیاگریزی و مخالفت با ثروت و مال استوار است و از گذشته تا اکنون تصویری هم سوی با آرمان های خود از شخصیت و سیره رسول خدا (ص) ارائه کرده است و امروز در رسانه و منابر جهان اسلام نیز همین پنداره و انگاره از سیمای نبوی حضور و کارکردهای موثر در فرهنگ, تمدن, سبک زندگی, دانش اندوزی مسلمانان داشته و دارد ؛ این در حالی است که پژوهشهای عمیق و دقیق سیره پژوهی بر عکس این مدعا دلالت دارند و تمامی ادله روایی و تاریخی فقیر بودن قابل مناقشه و نقدپذیرند . خاستگاه تصویر فقرآلود از رسول خدا (ص) در اذهان مسلمانان- که بیشتر واعظان و اهل منبر آن را ترویج می دهند- در انگاره فضیلت فقر بر ثروت, جایگاه معنوی و فضایل اخروی فقیران ریشه دارد که از سوی جریان تصوف در جامعه اسلامی نهادینه شد و از این طریق ترس از ثروت در ذهن مسلمانان تثبیت یافت و فقر در جوامع اسلامی اشاعه یافت ؛ این در حالی است که ایدئولوژی فقیر بودن محمد (ص) افزون بر تعارض با آیات و اصول اسلام در تنافی آشکار با نصوص تاریخی است که اثبات میکنند ایشان فردی ثروتمند و دارای اموال قابل توجه بود که از ثروت خود برای زدودن فقر بهره برد ؛ از این رو در منابع سیره و تراجم از محمد (ص) با گزاره هایی چون «کان میسوراً غنیاً » و «لم یکن فقیرا قط » یاد شده است.
نمونه مشابه آن «پارادایم قلندریه - ایدئولوژی قدرت» است. تصور غالب این است که قلندریه فقط جریان عرفانی است لکن با رویکردهای پارادایم شناسی روشن شده است که جریانی اجتماعی- سیاسی بود که به دنبال سهم خواهی از قدرت سیاسی بود هر چند در طول تاریخ دگردیسی ها نیز داشته است .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
آموزه های رضوی
✍️علی راد
یک. امام رضا(ع) ترجمان عدالت وحیانی
https://qudsonline.ir/xbzSh
دو. تقابل امام رضا (ع) با سکولاریسم دینی و اخلاقی
https://eitaa.com/OstadRad/1062
سه . عیون اخبارالرضا(ع)به مثابه کتاب اخلاق
https://eitaa.com/OstadRad/1054
چهار. پژواک گفتمان عاشورا در کتاب عیون اخبارالرضا(ع)
https://eitaa.com/OstadRad/943
پنج. امام رضا(ع)؛ الگوی تابآوری در برابر اندیشه مخالف
https://eitaa.com/OstadRad/381
شش. تقریب، وحدت و امتگرایی از وجوه بارز سیره امام رضا(ع)
https://eitaa.com/OstadRad/383
هفت. خدشه در امنیت مردم از منظر امام رضا(ع) مردود است
https://eitaa.com/OstadRad/384
هشت. مضامین اخلاقی در اشعار منسوب به امام رضا ( ع )
https://eitaa.com/OstadRad/1077
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
تاریخ نگری شیخ بهایی در نقد بر بخاری ( بخش اوّل)
مورد مطالعه : نقد انگاره وجوب شستن پا در وضو
✍️ علی راد
شیخ بهایی در کتاب مشرق الشمسین ذیل جستار « فی مسح الرجلین» پس از اثبات وجوب مسح پا در وضو در نقد برداشت و استنباط بخاری از احادیث روایت شده از رسول خدا در لزوم شستن پا چنین می نویسد : « مع أن هذه الرواية التي تمسك به البخاري في تحتم الغسل والمنع من المسح وعنون الباب المذكورة فيه بذلك لا دلالة فيها بعد تسليم صحتها على ما زعمه لأنها إنما تضمنت أمره صلى الله عليه وآله بغسل الأعقاب فلعله لنجاستها فإن أعراب الحجاز ليبس هو أهم ومشيهم في الأغلب حفاة كانت أعقابهم تشقق كثيرا كما هو الآن مشاهد لمن خالطهم فكانت قلما تخلو من نجاسة الدم وغيره وقد اشتهر أنهم كانوا يبولون عليها ويزعمون أن البول علاج تشققها فإن صدر عنه صلى الله عليه وآله أمر بغسل الأعقاب فهو لإزالة النجاسة عنها وأيضا فليس في هذه الرواية أنه صلى الله عليه وآله نهاهم عن مسح الرجلين وإنما تضمنت أمرهم بغسل أعقابهم لا غير وتخصيصه صلى الله عليه وآله الأعقاب بالذكر وسكوته عما فعلوه من المسح يؤيد ما قلناه وأيضا أن عبد الله بن عمر والصحابة الذين توضؤا معه ومسحوا أرجلهم كما نقلهم عنهم لم يكن مسح أرجلهم في الوضوء اختراعا منهم وتشهيا من عند أنفسهم بل لا بد أن يكونوا سمعوا ذلك من النبي صلى الله عليه وآله أو شاهدوه من فعله إذ العبادات لا تكون بالاختراع والتشهي وإنما هي أمور توقيفية متلقاة من الشارع فهذه الرواية عند التأمل حجة لنا لا علينا »
تحلیل :
یک. شيخ بهايي با استفاده از اصل تاريخينگري و استفاده از دادههاي تاريخي در تحليل و تفسير روايت، سعي دارد روايت را با توجّه به فضاي پيراموني و گفتمان تاريخي حاکم برآن، معنا کند. رعايت تاريخينگري، شيخ بهايي را در شناخت راز توهمِ تعارضِ روايات تناقضنما، تقيهاي و مخالف با عامه و در نهايت فهم مقصود اصلي شارع کمک کرده است .
دو. يكي از مباني كلامي فقه الحديث، عدم صحت صدور دو گزاره متعارض در بيان حكم واقعي يك مسأله از سوي معصومان است. در تفكر شيعي گفتارهاي متعارض و احكام متناقض را ـ كه خود معلول عوامل مختلفي هستند ـ نميتوان به معصومان نسبت داد . با اين حال، در ميراث روايي مسلمانان شاهد برخي از احاديثِ متعارض هستيم. گاه، اين تعارضات ميان رواياتِ راويان شيعه با يكديگر و گاه، ميان روايات شيعي با روايات اهل سنّت است. گونه نخست، هماره دقت فقيهان و حديث پژوهان زبردستي چون شيخ طوسي در كتاب الاستبصار، و ديگران را برانگيخته، آثاري وزين و دقيق در حل اين تعارضنماييها نگاشته شده است . در گونة دوم ـ كه زير مجموعة مباحث خلافيات فقه شيعه و سنّي قرار ميگيرد ـ آثار اندكي تأليف شده است؛ مشرق الشمسين و اكسير السعادتين شيخ بهايي، يكي از اين آثار است كه به تعارضات نوع دوم، در روايات باب طهارت توجه داشته است؛ نمونههاي ذيل ترجمان تيزبيني و ژرفنگري وي در اين مسأله است.
يكي از اختلافات ريشهدار فقهي شيعه و سنّي، حكم پا هنگام وضو است. شيعه قائل به وجوب مسح دو پا بوده و اهل سنّت، شستن آن دو را واجب ميدانند. گروه اخير، به دليل تأثيرپذيري از رواياتِ صحابه، ظهور آية وضو ۵ را ـ كه ناظر به رأي شيعه است ـ به گونهاي تأويل كردهاند. در اين ميان شيخ بهايي، تأكيد دارد كه ظاهر آيه وضو و روايات اهل بيت علیهم السلام دلالت بر وجوب مسح پاها دارد و دليل فقهاي اهل سنّت بر شستن دو پا، برداشتهاي نادرست آنان از برخي روايات صحابه است كه فعل و قول پيامبر صلی الله علیه و آله را در وضو گزارش كردهاند. روايات ذيل، عمده مستند اهل سنّت، در مسأله شستن پاهاست: عبد الله بن عمر ميگويد: در مسافرتي همراه پيامبر صلی الله علیه و آله بوديم و نزديك نماز عصر بود كه پيامبر اندكي تأخير كرد و ما شروع به وضو گرفتن نموديم، بر پاها مسح كشيديم كه پيامبر ندا زد: بر پشت پاهاي خود از آتش جهنم بترسيد. ابنعباس ميگويد: پيامبر صلی الله علیه و آله وضو خود را به شستن دو پا ختم ميكرد. 👇👇 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad