eitaa logo
قران پویان
440 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
657 ویدیو
602 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــک صفحه قرآن بـه همراه ترجمه 📖 آیات 170 تا 176 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. مربوط به 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ از 💠 وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ"‌170/بقره" 🌱 وهنگامى كه به آنها (مشركان) گفته شود: آنچه را خدا نازل كرده است پيروى كنيد، گويند: بلكه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن يافتيم پيروى مى‌نماييم. آيا (از آنان پيروى مى‌كنند) هرچند پدرانشان چيزى نمى‌فهميدند و هدايت نيافته بودند؟ 🔷در اینجا اشاره به منطق سست مشرکان در مساءله تحریم بى دلیل غذاهاى حلال ، و یا بت پرستى ، کرده ، مى گوید: ((هنگامى که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید مى گویند ما از آنچه پدران و نیاکان خود را بر آن یافتیم پیروى مى کنیم )) (و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ماالفینا علیه آباءنا). 🔷قرآن بلافاصله این منطق خرافى و تقلید کورکورانه از نیاکان را با این عبارت کوتاه و رسا محکوم مى کند: ((آیا نه این است که پدران آنها چیزى نمى فهمیدند و هدایت نیافتند))؟! (اولو کان آباؤ هم لا یعقلون شیئا و لایهتدون ). یعنى اگر نیاکان آنها دانشمندان صاحبنظر و افراد هدایت یافته اى بودند جاى این بود که از آنها تبعیت شود، اما با اینکه مى دانند آنها مردمى نادان و بى سواد و موهوم پرست بودند پیروى آنها چه معنى دارد؟ آیا مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست ؟! 🔷مسئله قومیت و تعصبهاى قومى آنجا که به نیاکان مربوط مى شود از روز نخست در میان مشرکان عموما، و در میان غیر آنها غالبا وجود داشته است و تا امروز همچنان ادامه دارد. ولى خداپرست با ایمان این منطق را رد مى کند و قرآن مجید در موارد بسیارى پیروى و تعصب کورکورانه از نیاکان را شدیدا مذمت کرده است و این منطق را که انسان چشم و گوش ‍ بسته از پدران خود پیروى کند کاملا مردود مى شناسد. 🔷اصولا پیروى از پیشینیان اگر به اینصورت باشد که انسان عقل و فکر خود را دربست در اختیار آنها بگذارد این کار نتیجه اى جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت ، چرا که معمولا نسلهاى بعد از نسلهاى پیشین با تجربه تر و آگاهترند. ولى متاءسفانه این طرز فکر جاهلى هنوز در میان بسیارى از افراد و ملتها حکومت مى کند که نیاکان خود را همچون بت مى پرستند، یک مشت آداب و سنن خرافى را به عنوان اینکه آثار پیشینیان است بدون چون و چرامى پذیرند، و لفافه هاى فریبنده اى همچون حفظ ملیت و اسناد تاریخى یک ملت بر آن مى پوشانند. این طرز فکر یکى از عوامل بسیار مؤ ثر انتقال خرافات از نسلى به نسل دیگر است . 🔷البته هیچ مانعى ندارد که نسلهاى آینده آداب و سنن گذشتگان را مورد تحلیل و بررسى قرار دهند، آنچه با عقل و منطق سازگار است با نهایت احترام حفظ کنند و آنچه خرافه و موهوم و بى اساس است دور بریزند، چه کارى از این بهتر؟ و این گونه نقادى در آداب و سنن پیشین شایسته نام حفظ اصالت ملى و تاریخى است ، اما تسلیم همه جانبه و کورکورانه در برابر آنها چیزى جز خرافه پرستى و ارتجاع و حماقت نیست . 🔷قابل توجه اینکه درباره نیاکان آنها در آیه فوق مى خوانیم : آنها نه چیزى مى فهمیدند، و نه هدایت یافته بودند یعنى از دو کس مى توان پیروى کرد: کسى که خود داراى علم و عقل و دانشى باشد، و کسى که اگر خودش دانشمند نیست هدایت دانشمندى را پذیرفته است .اما پیشینیان آنها نه خود مردى آگاه بودند، و نه رهبر و هدایت کننده اى آگاه داشتند، و مى دانیم تقلیدى که خلق را بر باد مى دهد همین تقلید نادان از نادان است که ((اى دو صد لعنت بر این تقلید باد))!. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است كه مقدّمه‌ی باشد، و گرنه حيوانات نيز چشم و گوش دارند! 💠وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ (۱۷۱/بقره) 🌱‏و مَثل كافران، چنان است كه كسی به حيوانی كه جز صدايی (از نزديك) ويا ندايی (از دور) نمی‌شنود بانگ زند، اينان كران، لالان و كورانند و از اينروست كه نمی‌انديشند. 🔹كلمه (نداء) مصدر (نادی ينادی- مناداة) است و اين ماده از نظر معنا خصوصی‌تر از ماده- دعا- است، چون هر چند هر دو به معنای خواندن و صدا زدن است، ندا به معنای صدا زدن و خواندن با صدای بلند است، و معنای آيه اين است كه مثل تو ای پيامبر در دعوت كفار، مثل آن چوپانی است كه دام خود را نهيب ميزند و مثلا می‌گويد: (از رمه دور نشويد، كه طعمه گرگ می‌گرديد)، ولی گوسفندان تنها صدايی از او ميشنوند و به گله بر ميگردند ولی‌ سخنان او را نمی‌فهمند)، 🔹كفار هم همين طور هستند، از فهم سخنان تو كه همه بسود ايشان است كرند و چون حرف صحيحی كه معنای درستی را افاده كند ندارند، پس لال هم هستند، و چون پيش پای خود را نمی‌بينند، گويی كور هم هستند، پس كفار هيچ چيزی را نميفهمند، چون همه راههای فهم كه با چشم است يا گوش و يا زبان، برويشان بسته شده است. 🔹‏از اينجا روشن ميشود كه در كلام يا قلب بكار رفته يا عنايتی كه باز برگشت آن به قلب است، چون مثل آن چوپانی كه نهيب می‌زند به گوسفندانی كه بجز دعا و نداء نمی‌شنوند، مثل آن پيامبر است كه كفار را بسوی هدايت دعوت ميكند، نه مثل كفاری كه بسوی هدايت دعوت ميشوند، و لكن اوصاف سه‌گانه‌ای كه از مثل استخراج كرد و بعد از تمام شدن مثل، نام آنها را برد، يعنی صم، بكم، عمی، اوصاف كفار بود نه اوصاف كسی كه كفار را به حق دعوت می‌كرد، و به همين جهت لازم بود مثل را برای كفار بزند و بفرمايد (مثل كفاری كه پيامبر، ايشان را بسوی هدايت ميخواند، مثل گوسفندانی است كه چوپان آنها را صدا ميزند و آنها كر و لال و كور بی عقلند) پس با اين بيان روشن شد كه در آيه شريفه چيزی نظير قلب (وارونه سخن گفتن) بكار رفته است. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 8⃣2⃣ تدبر در سوره ❓پيام ها و نكات داستان حضرت سليمان و ملكه سبا چيست؟ واكنش سليمان نسبت به هدهد چه پيامي دارد؟ پاسخ ۳ ۱- واكنش سليمان عليه السّلام درباره اخبار هدهد قَالَ سنَنظرُ أَ صدَقْت أَمْ كُنت مِنَ الْكَذِبِينَ ضمير در ((قال - گفت )) به سليمان (عليه السّلام ) بر مى گردد، كه داورى درباره هدهد را محول به آينده كرده و او را بدون تحقيق تصديق نفرمود، چون هدهد بر گفته هاى خود شاهدى نياورد، البته تكذيبش ‍ هم نكرد، چون آن جناب دليلى بر كذب او نداشت ، لذا وعده داد كه به زودى درباره سخنانش تحقيق مى كنيم ، تا معلوم شود راست گفته اى يا دروغ . ۲- توضيح سخن ملكه بعد از ديدن نامه سليمان عليه السّلام : ((قالت يا ايها الملوا انى القى الى كتاب ...)) اين دو آيه حكايت گفتار ملكه سباء است ، كه به مردمش از رسيدن چنين نامه اى و كيفيت رسيدن آن و نيز مضمون آن خبر مى دهد و نامه را توصيف مى كند به اينكه نامه اى است كريم و ظاهر آيه دوم اين است كه مى خواهد علت كريم بودن آن را بيان كند،مى گويد: علت كرامتش اين است كه اين نامه از ناحيه سليمان است ، چون ملكه سباء از جبروت سليمان خبر داشت و مى دانست كه چه سلطنتى عظيم و شوكتى عجيب دارد، به شهادت اينكه در چند آيه بعد از ملكه سباء حكايت مى كند كه وقتى عرش خود را در كاخ سليمان ديد گفت : ((و اوتينا العلم من قبله و كنا مسلمين - ما قبلا از شوكت سليمان خبر داشتيم و تسليم او بوديم )) ((و انه بسم اللّه الرحمن الرحيم )) - يعنى اين نامه به نام خدا آغاز شده و به اين جهت نيز كريم است . آرى بت پرستان وثنى ، همگى قائلند به اينكه خداى سبحان هست منتهى او را رب الارباب دانسته نمى پرستيدند، چون خود را كوچك تر از آن مى دانستند. آفتاب پرستان نيز، وثنى مسلك ، و يكى از تيره هاى صابئين بودند، كه خدا و صفاتش را تعظيم مى كردند، چيزى كه هست صفات او را به نفى نواقص و اعدام برمى گردانيدند مثلا، علم و قدرت و حيات و رحمت را به نبود جهل و عجز و مرگ و قساوت تفسير كرده اند. پس قهرا وقتى نامه ، ((بسم اللّه الرحمن الرحيم )) باشد نامه اى كريم مى شود، چنان كه بودن آن از ناحيه سليمان عظيم نيز، اقتضاء مى كند كه نامه اى كريم بوده باشد. بنابر اين ، مضمون نامه تنها جمله ((ان لا تعلوا على و اتونى مسلمين )) خواهد بود، و حرف ((ان )) در ابتداى آن تفسيرى است . و عجب از جمعى از مفسرين است كه جمله ((انه من سليمان )) را استينافى و غير مربوط به ما قبل گرفته و گفته اند: پاسخى است از سوال مقدر، گويا كسى پرسيده ، اين كتاب از طرف چه كسى رسيده و در آن چه نوشته ؟ و ملكه سباء در پاسخ گفته است : اين از ناحيه سليمان است ... و بنا به گفته اين مفسرين جمله ((انه بسم اللّه ...)) بيان مضمون نامه ، يعنى متن نامه مى شود و خلاصه : همه جملات ((بسم اللّه الرحمان الرحيم الا تعلوا على و اتونى مسلمين )) مضمون نامه مى شود. و اين چند اشكال دارد: اول اينكه : در اين صورت كلمه ((ان )) زيادى مى شود و هيچ فايده اى در آن نمى ماند، همچنان كه بعضى به همين جهت گفته اند: اين كلمه مصدرى و كلمه ((لا)) نافيه است ، نه ناهيه . ( نمى خواهد بگويد بر من برترى جوئى مكن ، بلكه با حرف ((ان )) مصدرى ، فعل ((لا تعلوا)) مصدر مى شود و چون گفتيم ((لا)) نافيه است معنا اين مى شود كه تو بر من برترى ندارى ) ولى اين وجه بسيار بى پايه و - به بيانى كه خواهد آمد - بسيار سخيف و ضعيف است . ادامه دارد... تفسیر المیزان https://zaya.io/d06sz کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت چهاردهم : انسان 2⃣-اوصاف دوگانه انسان و تقابل آن با كرامت ذاتي ⁉دومين چالش كرامت ذاتي انسان، اوصاف انسان است؛ يعني چگونه ممكن است انسان هم كرامت ذاتي داشته باشد و از ديگر سو، مورد و تحقير قرار گيرد. اين تعارض در قالب نظرياتي چند، مطرح شده كه دو نظر در قسمت قبلي ارايه شد: ↩️نظريه سوم: تكريم، ناظر به روح ايماني و تحقير، ناظر به روح بدون ايمان 🌱🌱ملاك ، اوست؛ يعني اوصاف ستايش آميز، ناظر به انسان باايمان كه تحت تربيت مربيان الهي است و اوصاف سرزنش آميز، به انسان بي ايمان و غير معتقد به خدا اختصاص دارد. بنابراين رأي، ايمان، اعتقادات و باورهاي آدمي، مهمترين ركن شاكلة شخصيت انسان است؛«انسان به علاوه ايمان است، نه انسان مِنهاي ايمان. انسان مِنهاي ايمان، ناقص است» (مطهّري،1384 ،ج2 ،ص267 ).(اگر اين انسان، تحت تربيت مربّيان الهي قرار گيرد و از پيام عقل، الهام پذيرد و خودسازي كند، مصداق تفضيل بر ساير موجودات ميشود و اگر به ايمان و تقوي پشت كند، به صورت موجودي ظلوم، يؤوس، كفور، هلوع و كنود در مي آيد(مكارم شيرازي، 1374 ،ج27 ،ص254؛ سيّدبن قطب، 1412 ،ج6 ،ص3699؛ قرطبي، 1405،ج18 ،ص290 ). 🔻بر مبناي اين نظريه، اگر وجود انسان از ، تهي شود و باورهاي انسان، بر محوريت ايمان به خداي تعالي و وحدانيت وي شكل نگيرد، از منظر هويّت انساني موجبي براي برتري،حرمت، كرامت و شرافت ذاتي وي وجود ندارد. گرچه اين ديدگاه در جايگاه خود متين و استوار است و ايمان، منشأ همه اعمال خوب انساني و محبوب دلهاست، و طبيعت انسان همراه باايمان و عمل صالح از افراط و تفريط و انحراف و طغيان، محفوظ ميماند؛ اما مسأله ايمان وبي ايماني صرفاً بيانگر كرامت اكتسابي انسان است نه كرامت ذاتي انسان، درحاليكه قرآن، قبل از بيان موضوع ايمان و اختيار، ذات انسان را مورد مدح و ذمّ قرار داده است. 👈بنابراين بايد گفت: انسان ذاتاً داراي كرامت است اما با انكار حقايق و گاهي با قناعت به زمينه خلقت، مستحقّ سرزنش ميشود؛ بنا به گفته علامه جعفري، خدا نميگويد شما چرا هلوع (شتابگر) آفريده شده ايد؛ بلكه ميگويد چرا شما در اين وضع محبوس شده ايد؟ (جعفري،1361 ،صص 19-21 .) 🔻👈بنابراين اگر زمينه آميزش حيات انساني با پديده هاي مادي اقتضا ميكند انسان عجول يا هلوع باشد اين، باعث تقبيح انسان نيست. بلكه ركود و توقف در اين شرايط وحركت به سمت خلاف با جريان تكاملي روح، ناشايست است. لذا اوصاف مذمت آميز انسان، نميتواند اصالت و او را مخدوش نمايد. 📃برگرفته از مقاله کرامت ذاتی انسان در قرآن کریم و چالش‌ های فراروی آن 🖌نویسندگان: داود سلمان پور ،مهدی مهریزی ، سید محمد علی ایازی 💫ادامه دارد http://quranpuyan.com/yaf_postst2869_mrd-z-khrmn-bny-dm-chyst--y-nsn-jnshyn-khd-dr-zmyn-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 اللّٰهُمَّ إِنِّى بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ، وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَيْكَ، وَبِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفىٰ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَيْكَ؛ 🌸خدایا! من با گردن نهادن به دین اسلام به‌سوی تو متوسل می‌شوم و با حرمت نهادن به قرآن بر تو اعتماد می‌کنم و به دوستی محمّد، بنده برگزیده‌ات که (درود خدا بر او و خاندانش باد) نزد تو به شفاعت می‌طلبم؛ 💫فرازی از دعای  روز  پنجشنبه @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــک صفحه قرآن بـه همراه ترجمه 📖 آیات 177 تا 181 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. مربوط به 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️انسان هم مثل خدا، باید بر غالب شود 💠🔆 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ"‌178/بقره" 🌱 اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! (قانون) قصاص در مورد كشتگان، بر شما (چنين) مقرّر گرديده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحيه برادر (دينى) خود (يعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گيرد. (يا قصاص او به خون‌بهاتبديل شود) بايد شيوه‌اى پسنديده پيش گيرد و به نيكى (ديه را به ولى مقتول) بپردازد، اين حكم تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از اين (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب درناكى دارد. 🔹خداوند سبحان دارای اسمای حسنای فراوان است و آن اسما درجات متفاوت دارند. در اسمای فعلی خداوند، رحمت بیکران او صبغه امامت و رهبری نسبت به سایر اسما را بر عهده دارد: «و أنت الّذی تسعی رحمتُه اَمام غضبه» معنای سبقت رحمت خدا بر غضب او این است که هندسه ساختار جهان بر نقشه رحمت خداست. البته معنای امامت مهر نسبت به قهر و نیز سبقت رحمت بر غضب این نیست که مهر عاطفی و رحمت احساسی رهبری شئون جامعه را برعهده گیرد، بلکه مرادْ امامت مِهر عقلی و رهبری رحمت لُبّی (نه احساسی) است، به طوری که هر جا عقل برهانی یا نقل معتبر به قهر فتوا داد در همانجا مهر عقلی زمام قهر را به دست می‌گیرد و قصاص را مثلاً اجرا می‌کند. تفصیل این مطلب در تفسیر آیه آینده روشن خواهد شد. 🔹به هر تقدیر، انسان که خلیفه خدا در زمین است مناسب است معماری مستخلف عنه را الگوی خود قرار دهد، از این‏رو ضمن قرار دادن حق عفو و حق توافق بر دیه به منظور ترجیح عفو بر انتقام، واژه ﴿عُفِی﴾ به صورت مجهول و کلمه ﴿شَی‏ء﴾ به صورت نکره ذکر شد تا محتوای آن این باشد که اگر اندکی از حق قصاص عفو شد، مانند آنکه اولیای دم متعدد بودند و یکی از آنان از حق قصاص صرف‌نظر کرد و عفو محض یا توافق بر دیه را برگزید، فوراً قصاص متوقف می‌شود تا نظر او کاملاً تأمین گردد؛ همچنین در صورت توافق بر دیه اگر یکی از اولیای دم از حق دیه خود صرف‌نظر کرد، به همان نسبت ذمه جانی تبرئه خواهد شد. 🔹قدر مشترک همه احتمالهای مطروح دراین‏باره همان است که بیان شد؛ یعنی رهبری شئون اجتماعی و امامت مسائل جمعی بر عهده رحمت است: ﴿رُحَماءُ بَینَهُم) و این نیز به عنوان حق مطرح شد؛ نه تکلیف، زیرا در مورد قتل عمد هیچ‌گونه الزامی بر عفو محض یا توافق بر دیه نیست. 🔹خدای سبحان در قصاص، دست ولی دم را برای عفو یا تخفیف بازگذاشته است، بنابراین اگرچه صدر آیه بیان حکم الزامی قصاص است لیکن با اِعمال عفو و احسان مذکور، بهره‌مندی از تخفیف و رحمت الهی نیز ممکن است: ﴿ذلِکَ تَخفیفٌ مِن رَبِّکُم ورَحمَة﴾. 🔹بعد از این عفو و تخفیف، نمی‌توان به جانی تعدی کرد و چنانچه کسی پس از عفو قصد انتقام کرده و به جانی تعدّی کند، عذاب الیم در انتظار اوست: ﴿فَمَنِ اعتَدی بَعدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ اَلیم﴾، زیرا پس از عفو یا توافق بر دیه، حق ولی دم ساقط شده است، همان‌گونه که اگر جانی پس از عفو مجنی‏علیه یا ولی او تعدی کرده و به قتل مجدّد دست بزند مورد این تهدید قرار گرفته و عذاب الیم را به خود اختصاص داده و در این‌حال مشمول آیه ﴿ومَن‏عادَ فَیَنتَقِمُ اللّهُ مِنهُ)  خواهد بود، بنابراین، تجاوز از احکام قصاص و دیه و ملتزم نشدن به قوانین و مقررات الهی در این بخش، افراط در کیفیت اجرای قصاص به مُثْله کردنِ بدن قاتل در صورت اعدام، تعرض به قاتل و کشتن او پس از عفو و گذشت از حق قصاص و قبول خونبهای مقتول، همچنین تعدّی قاتل بعد از عفو یا دیه به اقدام به قتل عمدی دیگر، هر یک می‌تواند مقصود از ﴿اعتَدی﴾ در آیه مورد بحث باشد. 📚تفسیر تسنیم ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠 كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ"‌180/بقره" 🌱 بر شما مقرّر شده كه چون يكى از شما را (نشانه‌هاى) مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، براى پدر ومادر ونزديكان به طور شايسته وصيّت كند، اين كار حقّ و شايسته پرهيزكاران است. 🔹 بعضى‏ها فکر مى‏کنند وصیّت کردن، زمینه‏ى زود مردن است، در حالى که یک نوع دوراندیشى است واینکه مى‏فرماید: هنگام مرگ وصیّت کنید. چون آن لحظه، آخرین فرصت است وگرنه مى‏تواند سالها قبل از فرا رسیدن مرگ، وصیّت کند. 🔹 بعضى وصیّت کردن را واجب دانسته‏اند، امّا از جمله‏ى «حقّاً على المتّقین» استفاده مى‏شود که این عمل مستحبّ است وگرنه مى‏فرمود: «حقّاً على المؤمنین» 🔹 در آیه‏ى شریفه به جاى کلمه «مال» از کلمه «خیر» استفاده شده تا روشن شود که مال و ثروت، مایه‏ى خیر و نیکى است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام یا علاقه‏ى زیاد به مال یا ترجیح دادن مال بر کمالات فردى و نیازهاى اجتماعى و یا استثمار مردم براى تحصیل آن است. 🔹 وصیّت باید بر اساس «معروف» یعنى عقل‏پسند باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى‏هاى بى‏جا و بى‏رویه. چون از ارث، تنها بعضى از بستگان بهره‏مند مى‏شوند آن هم به مقدار معیّن، لذا اسلام سفارش مى‏کند اگر در میان فامیل کسانى هستند که از ارث محرومند و یا سهم ارث آنان اندک است با وصیّت، در مورد توسعه‏ى سهمیّه آنان اقدام نماید، ولى اگر کسى در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمى را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است. 🔹 وصیّت، نشانه‏ى آن است که مالکیّت انسان حتّى بعد از مرگ در مورد قسمتى از دارایى‏هایش ادامه دارد.مقدار وصیّت، یک سوم مال است و اگر شخصى در مورد بیش از این مقدار وصیّت کند، اجازه‏ى وارثان شرط است. براى اینکه یاد بگیریم چگونه وصیّت کنیم، بهتر است وصیّت نامه‏هاى اولیاى خدا، شهدا و علما را بخوانیم. 🔹 رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: هرکس ابتدا به عهده بگیرد که وصیّت شخصى را انجام دهد، ولى سپس بدون عذر آنرا رها کند، هیچ عملى از او قبول نمى‏شود وتمام فرشتگانِ میان آسمان و زمین او را لعنت مى‏کنند و دائماً در غضب خداوند است ودر برابر هر کلمه‏ى »یا ربّ« که مى‏گوید، یک لعنت بر او نثار مى‏شود و پاداش تمام کارهاى قبلى او به پاى وصیّت کننده ثبت مى‏گردد. 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 9⃣2⃣ تدبر در سوره ❓پيام ها و نكات داستان حضرت سليمان و ملكه سبا چيست؟ واكنش سليمان نسبت به هدهد چه پيامي دارد؟ پاسخ ۳ بخش دوم ۳- قَالَت يَأَيهَا الْمَلَؤُا أَفْتُونى فى أَمْرِى مَا كنت قَاطِعَةً أَمْراً حَتى تَشهَدُونِ كلمه ((افتاء)) به معناى اظهار نظريه و فتوا است و فتوا همان راى و نظريه است و قطع امر به معناى عملى كردن تصميم و عزم بر آن است و كلمه ((شهادت )) به معناى حضور است ، و اين جمله حكايت مشورتى است كه ملكه سباء با قوم خود كرد، مى گويد: در اين امر كه پيش آمده - يعنى همان فرمانى كه سليمان در نامه خود داده - كمك فكرى دهيد و اگر من در اين پيشامد با شما مشورت مى كنم بدان جهت است كه من تاكنون در هيچ امرى استبداد به خرج نداه ام ، بلكه هر كارى كرده ام با مشورت و در حضور شما كرده ام . ۴- رأى ملكه سبا پس از مشورت با قوم خود و خلاصه : بعد از مشورتش با درباريان خود به طورى كه از اين دو آيه استفاده مى شود نظرش اين شد كه در باره سليمان تحقيق بيشترى كند و كسى را نزد او بفرستد كه از حال او و مظاهر نبوت و سلطنتش اطلاعاتى به دست آورده ، برايش بياورد، تا او به يكى از دو طرف جنگ يا تسليم رأ ى دهد. و از ظاهر كلام درباريان ، كه كلام خود را با جمله ((نحن اولوا قوة و اولوا باس شديد)) آغاز كردند، برمى آيد كه آنان ميل داشتند جنگ كنند و چون ملكه هم همين را فهميده بود لذا نخست شروع كرد از جنگ مذمت كردن ، در آخر راى خود را ارائه داد، اول گفت : ((ان الملوك اذا دخلوا قرية افسدوها...)) يعنى ، جنگ عاقبتى ندارد، مگر غلبه يكى از دو طرف و شكست طرف ديگر، يعنى فساد قريه ها و شهرها و ذلت عزيزان آن و چون چنين است ، نبايد بدون تحقيق اقدام به جنگ كرد، بايد نيروى خود را با نيروى دشمن بسنجيم ، اگر تاب نيروى او را نداشتيم ، تا آنجا كه راهى به صلح و سلم داريم اقدام به جنگ نكنيم ، مگر اينكه راه ، منحصر به جنگ باشد و نظر من اين است كه هديه اى براى او بفرستيم ، ببينيم فرستادگان ما چه خبرى مى آورند، آن وقت تصميم به يكى از دو طرف جنگ يا صلح بگيريم . ادامه دارد... تفسیر المیزان https://zaya.io/d06sz کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت پانزدهم : انسان آيا با كرامت انساني در تناقض نيست؟ ⁉سومين چالش كرامت ذاتي انسان، حكم جهاد ابتدايي است. يعني چگونه ممكن است انسان هم كرامت ذاتي داشته باشد و از ديگر سو، بخاطر عقيده اش مورد تهاجم قراربگيرد؟ اگر انسان، و ارزش ذاتي دارد، چرا در اسلام، اين اندازه به جهاد با كفار و مشركين توصيه شده است و حتي برخي از فقيهان، جهاد را به معناي ابتدايي آن، با همه گروههاي كفار، واجب ميدانند 🔻برخي از فقها در اين زمينه ميگويند: با و بايد جنگيد تا اسلام را بپذيرند يا كشته شوند و اهل كتاب، مشروط به پرداخت جزيه، نبايد با آنان جنگيد؟ (طوسي، 1410،ص292؛ خويي، 1410 ،ج1 ،ص360 ) 🔻 البته عمده فقهاي شيعه، جهاد ابتدايي را در زمان غيبت امام جايز نمي شمارند و يكي از شرايط آن را اذن امام معصوم ميدانند 🔻برخي نيز كاملاً منكر جهاد ابتدايي اند و بر اين باورند كه در اسلام، چيزي جز جهاد دفاعي وجود ندارد و جهاد ابتدايي مخالف منطق و سيره پيامبر است (رشيد رضا، بيتا، ج2 ،ص216؛ صالحي نجفآبادي، 1382 ،ص16-39 ) 🖌علامه طباطبايي در سوره توبه مينويسد: 👈«دستورات اين آيه، نشانگر اين است كه غرض تشريعي خداوند، صرفاً به كشتن مشركين، تعلّق ندارد؛ بلكه براي درهم كوبيدن مقاومت آنان و نابودي جبهه كفر و شرك، است تا مسلمانان بتوانند از و فتنه آنان رهايي يابند» (طباطبايي، 1417 ،ج9 ،ص152 ) 👈قتال با مشركين در صورت وجود فتنه از جانب آنان است (انفال:39) و امان دادن به آن دسته از مشركين كه فتنه جو نباشند مجاز شمرده شده است بنابراين اگر جهاد ابتدايي را عاملي در جهت نجات انسانهايي بدانيم كه كرامت ذاتي و اكتسابي آنان مورد هجمه قرار گرفته، خود به گونهاي از قطعيت برخوردار است؛ 🔻 اما پذيرش اين قطعيت بدين معنا نيست كه جهاد با اصل آزادي عقيده و آزادي انتخاب، متعارض باشد پس دفع فتنه و تهديد مشركين؛ غايتِ مرتبه جنگ با مقوله شرك است نه اينكه شرك، دليل شروع جنگ با مشركين باشد. 👈 لذا به نظر نميرسد اين آيه و ساير آيات مشابه، انسان را خدشه دار سازد 📃برگرفته از مقاله کرامت ذاتی انسان در قرآن کریم و چالش‌ های فراروی آن 🖌نویسندگان: داود سلمان پور ،مهدی مهریزی ، سید محمد علی ایازی 💫ادامه دارد http://quranpuyan.com/yaf_postst2869_mrd-z-khrmn-bny-dm-chyst--y-nsn-jnshyn-khd-dr-zmyn-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━
💞﷽💞 🌱🌱السلام عَلَيْكَ يَا نُورَاللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ "سلام‌ بر تو اى نور خدا كه رهجويان به آن نور ره مى‌يابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مى‌شود،" (زیارت  روزجمعه  حضرت صاحب الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ) @quranpuyan