eitaa logo
قران پویان
443 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
680 ویدیو
611 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول آیات ۱۰-۱ سوره بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم به نام خداوند رحمتگر مهربان عَبَسَ وَتَوَلَّى ﴿١﴾ چهره در هم كشيد و روى گردانيد«1» أَنْ جَاءَهُ الأعْمَى ﴿٢﴾ كه آن مرد نابينا پيش او آمد«2» وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى ﴿٣﴾ و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد«3» أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرَى ﴿٤﴾ يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد«4» أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى ﴿٥﴾ اما آن كس كه خود را بى نياز مى پندارد«5» فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى ﴿٦﴾ تو بدو مى پردازى«6» وَمَا عَلَیْکَ أَلا یَزَّکَّى ﴿٧﴾ با آنكه اگر پاك نگردد بر تو [مسؤوليتى] نيست«7» وَأَمَّا مَنْ جَاءَکَ یَسْعَى ﴿٨﴾ و اما آن كس كه شتابان پيش تو آمد«8» وَهُوَ یَخْشَى ﴿٩﴾ در حالى كه [از خدا] مى ترسيد«9» فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى ﴿١٠﴾ تو از او به ديگران مى پردازى«10» ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول آیات ۱۰-۱ سوره نظر علامه طباطبايي در الميزان در تفسير آيات سوره عبس "عبس و تولي يعني چهره در هم کشيد و روي بگردانيد . ان جاءه الاعمي اين جمله علت عبوس شدن را بيان ميکند ، و لام تعليل در تقدير است و تقدير آن لان جاءه الاعمي است . و ما يدريک لعله يزکي او يذکر فتنفعه الذکري 👈اين آيه حال از فاعل فعل عبس و تولي است ، و کلمه تزکي به معناي در پي پاک شدن از راه عمل صالح است . که بعد از تذکر يعني پندپذيري و بيداري و پذيرفتن عقائد حقه دست ميدهد ، چون نفع ذکري همين است که آدمي را به تزکي دعوت ميکند ، يعني به ايمان و عمل صالح ميخواند . و حاصل معنا اين است که آن شخص چهره در هم کشيد ، و از آن شخص نابينا که نزدش آمده بود روي بگردانيد ، با اينکه او خبر نداشت آيا مرد نابينا مردي صالح بود ، و با اعمال صالح ناشي از ايمان خود را پاکيزه کرده بود يا نه ، شايد کرده بود ، و يا آمده تا با تذکر و اتعاظش به مواعظ رسول خدا )صلي الله عليه وآله وسلّم( بهرهمند شده ، در نتيجه به تطهير خود موفق گردد مراد از من استغني کسي است که خود را توانگر نشان دهد ، و ثروت خود را به رخ مردم بکشد . و لازمه اين عمل اين است که بخواهد از سايرين سر و گردني بلندتر باشد ، و رياست و عظمتي در چشم مردم داشته باشد ،و از پيروي حق عارش بيايد ، همچنان که در جاي ديگر فرمود : ان الانسان ليطغي ان راه استغني و کلمه تصدي به معناي متعرض شدن و روي آوردن به چيزي و اهتمام در امر آن است . در اين آيه و شش آيه بعدش اشاره مفصلي است به اينکه 👈👈ملاک در آن عبوس شدن و پشت کردن چه بوده ، که به خاطر آن مستوجب عتاب شده ، حاصل آن اين است که : تو خيلي به وضع مستکبران و اعراض کنندگان از پيروي حق ميپردازي ، و زياد به وضع آنها اعتناء ميکني ، در حالي که اگر او نخواهد خود را پاک کند بر تو تکليفي نيست ، و بر عکس از وضع آن کس که خود را پاک کرده و از خدا ميترسد بي اعتنايي ميکني فمن شاء ذکره - اين قسمت ، جمله اي معترضه است ، و ضمير به قرآن و يا آنچه که قرآن تذکر ميدهد بر ميگردد ، و معنايش اين است که : هر کس خواست ميتواند بياد قرآن و يا معارفي که قرآن تذکر ميدهد بوده باشد ، و قرآن اين را تذکر ميدهد که مردم بدانچه فطرت به سوي آن هدايت ميکند منتقل شوند ، و آن ، عقائد و اعمال حقهاي است که در لوح فطرت محفوظ است . و در اينکه تعبير فرمود به فمن شاء ذکره اشاره است به اينکه 👈👈در دعوت قرآن به تذکر ، هيچ اکراه و اجباري نيست ، و داعي اسلام که اين دعوت را ميکند براي اين نيست که نفعي عايد خودش شود ، تنها و تنها نفع آن عايد خود متذکر ميشود ، حال اختيار با خود او است http://yon.ir/Qpt3924 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️اصول و مباني حكومت اسلامي در قرآن ✅ و رای مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی( ۱۳۹۲/۸/۲۸ ) ✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ 🔹بخش سوم 👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر،وحی بود؟ *با توجه به این تحلیل، آیا می توان گفت که بخشی از دین ثابت و بخشی دیگر متغیّر است؟ ج: علّامه این تعبیر را نمی پسندد، ایشان ثابت و متغیر را در احکام قبول دارد، و مقسم آن را احکام می داند که گاه ثابت است و گاه متغیّر، ولی علّامه، اساسا آن چه را در قلمرو رأی پیامبر قرار دارد و مبتنی بر تصمیم گیری ایشان است، جزء دین نمی داند. در تعریف ایشان در دین، دین همان احکام ثابت است که مستند به وحی است، نه آن که مقام دارای صلاحیت برای جعل احکام حکومتی، با جعل آن ها، دائما به دین بیافزاید و قلمرو دین را افزایش دهد، علّامه این مطلب را قبول ندارد. ایشان در مقاله اسلام و نیاز های انسان معاصرفرموده اند: مقررات قابل تغییر که به حسب مصالح مختلف زمان ها و مکان ها اختلاف پیدا می کند و منوط به نظر پیامبر اسلام و جانشینان و منصوبین از طرف اوست، به حسب اصطلاح دین احکام و شرایع آسمانی محسوب نمی شود و دین نامیده نشده است. پس به نظر علّامه دین همان چارچوب ثابت احکام است جهت مطالعه قسمتهای قبلی ،کلیک کنید http://yon.ir/KiEAV ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
#دعاهای_روزانه اللّهُمَّ اجْعَلْ غَدى وَ ما بَعْدَهُ اَفْضَلَ مِنْ ساعَتى وَ یَوْمى پروردگارا فرداى من و مابعد آنرا بهتر از این ساعت و امروزم قرارده " فرازی از دعای روز یکشنبه " @quranpuyan
📖 ؟ فرد مسلمان در قرآن کریم 🍃🌺سوره عنکبوت آیه ۸ بیان میکند: و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند ولى اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى از ايشان اطاعت مكن سرانجامتان به سوى من است و شما را از [حقيقت] آنچه انجام میداديد باخبر خواهم كرد (۸) 🕊وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾ 🍃🌺سوره نساء ایه ۳۶ و خدا را بپرستيد و چيزى را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد و در باره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه مانده و بردگان خود [نيكى كنيد] كه خدا كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست نمى دارد (۳۶) 🕊وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴿۳۶﴾ 🍃🌺سوره اسراء آیه ۲۳ و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى (۲۳) 🕊وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿۲۳﴾ و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند (۲۴) 🕊وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿۲۴﴾ https://goo.gl/zfZiSg ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول آیات ۱۰-۱ سوره دو نظر عمده پيرامون آيات ابتدايي سوره عبس: نظر اول:فاعل عبس ،خود پيامبر است "مشهور در میان مفسران عامه و خاصه این است که: عده اى از سران قریش خدمت پیامبر (صلى الله علیه وآله) بودند، و پیامبر مشغول تبلیغ و دعوت آنها به سوى اسلام بود، و امید داشت این سخنان در دل آنها مؤثر شود در این میان «عبداللّه بن ام مکتوم» که مرد نابینا و ظاهراً فقیرى بود وارد مجلس شد، و از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) تقاضا کرد آیاتى از قرآن را براى او بخواند ، و متوجه نبود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با چه کسانى مشغول صحبت است. او آن قدر کلام پیغمبر(صلى الله علیه وآله) را قطع کرد که حضرت(صلى الله علیه وآله)ناراحت شد، و آثار ناخشنودى در چهره مبارکش نمایان گشت ، و لذا از «عبداللّه» روى برگرداند، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد. در این هنگام، آیات فوق نازل شد (و در این باره پیامبر (صلى الله علیه وآله) را مورد عتاب قرار داد) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از این ماجرا «عبداللّه» را پیوسته گرامى مى داشت، و هنگامى که او را مى دید مى فرمود: «مرحبا به کسى که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد» نظریه دوم :فاعل عبس ،فردي غير از پيامبر است این آیات، درباره مردى از «بنى امیه» نازل شده که نزد پیامبر نشسته بود، در همان حال «عبداللّه بن ام مکتوم» وارد شد، هنگامى که چشمش به «عبداللّه» افتاد قیافه در هم کشید. خداوند در آیات فوق عمل او را نقل کرده، و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است، این شأن نزول در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است. ولى، به فرض که شأن نزول اول واقعیت داشته باشد، کارى که منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمى شود. 🔺 «اوّلاً» پیامبر(صلى الله علیه وآله) هدفى جز نفوذ در سران قریش، و گسترش دعوت اسلام از این طریق، و درهم شکستن مقاومت آنها، نداشت. 🔺«ثانیاً» چهره در هم کشیدن در برابر یک مرد نابینا مشکلى ایجاد نمى کند;هرچندکه او نیز رعایت آداب مجلس را نکرده بود; و در هنگام صحبت پیامبر صلی الله علیه واله نباید سخن اورا قطع کند و به جهت اهمیت دادن خداوند به محبت وملاطفت با مومنان مستضعف، همین مقدار بى اعتنائى را در برابر این مرد مؤمن براى پیامبرش نمى پسندد، و او را مورد عتاب قرار مى دهد، اینها همه از یک سو. از سوى دیگر، اگر به این آیات، از زاویه حقانیت و عظمت پیامبر (صلى الله علیه وآله)نگاه کنیم، در سر حد یک معجزه است; چرا که رهبر بزرگ اسلام در کتاب آسمانى خود آن چنان مسئولیت براى خود ذکر مى کند که حتى کوچکترین ترک اولى، یعنى بى اعتنائى مختصرى نسبت به یک مرد نابیناى حق طلب، را مورد عتاب خداوند مى بیندو این دلیل زنده ای بر اینست که این کتاب آسمانى از سوى خدا است و او پیامبر صادق است، 🔻در پایان، این سخن را بار دیگر تکرار مى کنیم: مشهور در میان مفسران گر چه شأن نزول اول است، ولى باید اعتراف کرد که: در خود آیه چیزى که صریحاً دلیل بر این معنى باشد که منظور پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، وجود ندارد و شأن نزول دوم از جهاتى ترجیح دارد" 💢💢 نقل از http://yon.ir/Qpt3924 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو هفده تفسیر سوره قسمت دوم از جلد پنجم کتاب قرآن حال توضیح مطلب. تعبیر قرآن در اینجا تعبیر خاصی است: «حم. `تَنْزِیلُ اَلْكِتابِ مِنَ اَللّهِ اَلْعَزِیزِ اَلْحَكِیمِ » ترجمه اش این است: (حال «حم» هر چه معنایش باشد) ح، م (دو حرف از حروف الفبا) ، فرود آمدن قرآن، فرودآمدن این كتاب از ناحیه ی اللّهِ غالب قاهر حكیم؛ یا: فرود آمدن كتاب است از ناحیه ی خدا، اللّهِ عزیز حكیم. این جمله به حسب ظاهر یك جمله ی تمام نیست. فرود آمدن كتاب است. چی فرود آمدن كتاب است؟ بعضی مفسرین به خیال خودشان برای اینكه توجیهی از این جور آیات كرده باشند این طور می گویند كه كلمه ی «تنزیل» با اینكه مصدر است، به معنی اسم مفعول است؛ تنزیل در اینجا یعنی منزَّل. آنوقت تازه این جور می شود: «منزَّلُ الكتاب من اللّه العزیز الحكیم» . می گویند این اضافه ی صفت به موصوف است و شایع است كه گاهی صفت به موصوف اضافه می شود. تقریرش این می شود: «الكتاب المنزَّل من اللّه العزیز الحكیم» باز یك چیز دیگر را باید در تقدیر بگیریم، بگوییم: این است كتاب نازل شده از ناحیه ی خدای عزیز حكیم. مطلب چند پیچ می خورد. تنزیل كه مصدر است و معنایش فرود آوردن است، می گویند كه این مصدر به معنی اسم مفعول است. تازه اسم مفعول كه می شود، «منزّل الكتاب» می شود، می گویند اضافه ی صفت به موصوف است، یعنی الكتاب المنزّل، تازه «الكتاب المنزّل» هم كه تعبیر می كنیم باز یك چیزی را باید در تقدیر بگیریم و این جور بگوییم: این، كتابِ فرود آمده از ناحیه ی خدای عزیز حكیم است. حال چرا؟ این همه تقدیر و توجیه برای چه؟ ! این برای این است كه ما كلام خدا یعنی سخن گفتن خدا با پیغمبر را از نوع سخن گفتن یك انسان با انسان فرض می كنیم. این معنی ندارد كه خدا وقتی می خواهد قرآن را نازل كند به پیغمبر این جور بگوید: این است كتابِ فرود آمده؛ نه، قرآن بر قلب مبارك پیامبر اكرم فرود می آید. اول كه [می گوید «حم» ] این به منزله ی زنگ اِخبار است به قلب پیامبر اكرم، مثل یك نوع حالت هشدار و بیدارباش و آگاه كن كه: متوجه باش. تشبیه كردیم به كسی كه پشت دستگاه تلگراف نشسته؛ در حالی كه به خود مشغول است و توجهی [به اطراف ] ندارد، یكمرتبه می بیند دستگاه از آن پشت صدا كرد، یك الفبایی را گفت، او تازه متوجه می شود كه باید خبر بگیرد. اول كه می گوید «حم» این دو حرف، حالت اِخبار و اعلام است به پیغمبر اكرم و هشدار دادن به قلب پیغمبر و متمركز كردن [او] برای گرفتن وحی؛ و گفتیم این حرفی كه اخیراً آن مرد مصری در حسابهای خودش به آن رسیده بسیار حرف بجایی است كه در اول هر سوره ای آن حروفی تكرار شده است كه به نسبت از هر حرف دیگری در آن سوره بیشتر آمده ولو با كسرها و اعشاریهای خیلی زیاد؛ یعنی مثلاً سوره ی «یس» واقعاً به نسبت اگر حساب كنیم سوره ی «ی» و «س» است، یعنی سوره ای است كه در آن «ی» و «س» بیشتر آمده منتها با یك حساب ریاضی و دقیقی كه عقل بشر قادر نیست آن را حساب كند. امروز هم تا این ماشینها پیدا نشده بود كسی نمی توانست به این حساب برسد، یعنی اینقدر حسابش دقیق و ریاضی و كسورش زیاد است! حال چه رابطه هایی میان حروف و معانی هست مطلب دیگری است. این یك واقعیتی است كه میان حروف و معانی یك رابطه ای در واقع وجود دارد. این مطلب اگرچه به مرحله ی قطعی و علمی نرسیده ولی به صورت یك فرضیه موجود است. اول كه می گوید «حم» این «حم» پیغمبر را متوجه می كند به اینكه آغاز وحی است و وحی دارد آغاز می شود و هم توجه می دهد كه سوره هم سوره ی «ح» و «م» است. «تَنْزیلُ الْكِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزیزِ الْحَكیمِ» . این دیگر تقدیر نمی خواهد كه تنزیلْ [به معنی ] منزَّل است، منزَّل اضافه شده به كتاب، الكتاب المنزّل با هُوَ در تقدیر؛ اینها معنی ندارد. در حالی كه وحی دارد فرود می آید، خودش دارد خودش را بیان می كند: فرود آمدن وحی است، فرود آمدن كتاب است. این خودش مبتدای خودش است و خودش خبر خودش. نظیر این است كه شما از جلوی یك مسجد می گذرید می بینید آنجا نوشته «مسجد نور» . این معنی ندارد كه بگوییم در اینجا یك چیزی در تقدیر است: این مسجد نور است. «این» اش خود همان هیكل مسجد است كه آنجاست. دیگر لازم نیست كسی بیاید بگوید كه «این مسجد نور است» . «این» را در جایی باید گفت كه باید با حرف «این» آن را نشان داد. اما آن جایی كه «مسجد نور» را در كنار خود مسجد نوشته اند وجود عینی مسجد خودش جانشین وجود لفظی است. وجود لفظی در جایی لازم است كه وجود عینی مخفی و پنهان است، اما آنجا كه خود وجود عینی در آنجاست [نیازی به وجود لفظی نیست، ] مثل آن كارمند اداری كه در محل كار خود اسم خودش را نوشته، فرض كنید كه «احمد حسینی» . [نباید گفت كه او] باید بنویسد: «این شخص احمد حسینی است» . [وجود عینی او حكایت ] می كند از وجود لفظی. t.me/quranpuyan
امشب شب شهادت صادق آل‌ پیامبراست شبی که خورشید مدینه ی دانش چهره فروزان اهل بیت ووارث علوم رسالت درظلمتکده دوران منصوربه خون دل نشست شهادت امام صادق(ع)برشما تسلیت باد
جهان ز نور تو ناچیز شد چه چیزی تو طلسم دلبریی یا تو گنج جانانی زهی قلم که تو را نقش کرد در صورت که نامه همه را نانبشته می خوانی سلام صبحتان بخیر عاقبتتان نیک @quranpuyan
📖 ؟ فرد مسلمان 💢♻️💢قول سه باره خدا در قران براي جبران مال انفاق شده ایه ۳۹ سوره سبا قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ⚜بگو: «پروردگارم روزى را براى هر كس بخواهد وسعت مى بخشد، و براى هر كس بخواهد تنگ (و محدود) مىسازد؛ و هر چيزى را (در راه او) انفاق كنيد، عوض آن را مى دهد (و جاى آن را پر مىكند)؛ و او بهترين روزى دهندگان است!» (39) ♻️انفاق از معدود دستوراتی است که بسیار در قران تکرار شده است. در اینجا هم می گوید خدا روزی را برای هربنده اش که بخواهد وسعت میدهد یا تنگ میگیرد. (البته برخی معتقدند این جمله هم برای مقایسه بین دو بنده است وهم مقایسه بین دو مقطع زمانی متفاوت یک بنده که زمانی رزق وسیع دارد وزمانی دیگر درمضیقه است.) ♻️وهرچیزی به هرمقداری انفاق کنید خدا جایگزین انرا به شما می دهد (ویا عوضش را می هد انهم کریمانه )که بهترین روزی دهنده خداست. 🌸🍃پس در انفاق ،تردید نکنید که معامله ای سوددار است. https://goo.gl/vfBYo7 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول آیات ۱۰-۱ سوره ❓پرسش از سوره عبس: آيه "و مايدريك لعله يزكي" در سوره عبس آيا اميد به و را تقويت ميكند؟ يا اينكه برعكس، اميد به تزكيه وي را منتفي ميكند.و از اميد بستن به تزكيه چنين فردي،باز می دارد؟ 👌اين سئوال از اينرو مهم است كه يكي از مفسران،باين معنا گرفته كه اي پيامبر تو ازكجا ميداني كه اين فرد( فاعل عبس )تزكيه ميشود كه به او مي پردازي؟اميدي به تزكيه وي نيست 💢پاسخ :خانم هاديان زاده 👈نظر اول قوی تر است به دلایل زیر: ما: حرف استفهام برای طلب ماهیت اشیاء و شناخت حقیقی بکار می رود هنگاميكه حرف ما براي استفهام مي ايد بدين معناست كه راه اگاهي از حقيقت آن براي مخاطب بسته است. یدریک: فعل مضارع دومفعولی+ فاعل هو + "ک" مفعول اول جمله لعله یزکی: مفعول دوم لعل: از الفاظ ترجّی(امیدواری) به معنی امید و رجاء هرگاه امیدِ دست یابی به امری محبوب (یزّکّی) وجود داشته باشد آن را ترجّی گویند (هرگاه متکلم بخواهد مورد آرزو را در صورتی دست یافتنی بیان کند از لعل استفاده میکند) ضمیر ه: اسم لعل و به الاعمی برمیگردد یزکی: فعل و فاعل هو (به ضمیر ه لعله برمیگردد) اسناد مکرر است (برگشت ضمیر دوم) و برای تاکید می باشد. http://yon.ir/Qpt3924 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
تحقیق_موضوعی در قرآن 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 منظور از آیات محکم و متشابه در قرآن چیست؟ بخش اول پاسخ از علامه طباطبايي "مطابق آيه 7 سوره آل عمران  🌸«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا»🌸 (ترجمه: خدا كسي است كه بر تو كتاب را نازل كرد در حاليكه برخي از آن آيات محكم ميباشند كه آنها مادر- مرجع و اساس مسلم- كتابند و برخي آيات متشابه هستند اما كسانيكه در دلهاشان ميل بكجروي و انحراف از استقامت است از متشابه كتاب پيروي ميكنند براي فتنه و فريب دادن مردم و براي اينكه تأويلش را ميخواهند و حال آنكه تأويل آن را جز خداي نميداند و آنان كه در علم خود ثابت قدمند- در مورد آيات متشابه- ميگويند بآن ايمان داريم ☘☘☘☘ 👈اولا محكم آيه ايست كه در مدلول خود محكم و استوار باشد و معني مراد آن بغير مراد اشتباه نيفتد و متشابه بر خلاف آنست. 👈و ثانيا وظيفه ايماني هر مؤمني كه در ايمان خود رسوخ دارد اينست كه بآيات محكمه ايمان بياورد و عمل كند و  بآيات متشابهه ايمان آورد ولي از عمل بآنها توقف و خود داري نمايد"👌👌 آيات محكمه بامهات مطالب كتاب مشتملند و مطالب بقيه آيات بر آنها متفرع و مترتب ميباشند. و لازم بيّن اين مطلب آنست كه آيات متشابهه از جهت مدلول و مراد بآيات محكمه برگردند. يعني براي استيضاح معني آيات متشابهه آنها را بسوي محكمات رد كنند 👉👉 و بنابراين در قرآن مجيد آيه‌اي كه هيچگونه دسترسي بمراد واقعيش نباشد نداريم 👍👍و آيات قرآني يا بلاواسطه محكمند مانند خود محكمات و يا با واسطه محكمند مانند متشابهات 👈👈اما نظر مفسرين سابق كه مورد تاييد علامه نبوده است: "آنچه عملا پيش مفسرين از صدر اول تا كنون دائر و مورد اعتماد است اينست كه  آيات متشابهه آياتي هستند كه ظاهرشان مراد نيست و مراد واقعي آنها را كه تأويل آنها است جز خداي نداند و بشر را راهي بآن نيست😡، باينگونه آيات بايد ايمان آورد ولي از پيروي و عمل بآنها توقف و خودداري نمود. اين قول با اينكه عملا ميان اكثر مفسرين دائر و مورد اعتماد است از چند جهت بمتن آيه كريمه «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ الخ» و باسلوب دلالت ساير آيات قرآني انطباق ندارد http://yon.ir/Qp1595 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
#دعاهای_روزانه اَللّهُمَّ اَصْلِحْ لى دینى فَاِنَّهُ عِصْمَةُ اَمْرى خدایا دینم را اصلاح کن که دین نگهدار کار من است. دعای روز سه شنبه کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت @quranpuyan
📖 ؟ ✳️ و آداب اجتماعی در قرآن کریم از منظر اسلام 🍂درتفسیر المیزان در ذیل آیه 112 سوره نساء ۵نین آمده است: 🌟وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا ﴿۱۱۲﴾ ✳️دراين آيه شريفه دو استعاره لطيف بكار رفته است : 1⃣ تهمت زدن را (رمى ) خوانده ، و رمى به معناى انداختن تير به طرف دشمن ، و يا به طرف شكار است . 2⃣ تن در دادن به اين عمل زشت و قبول وزر و وبال بهتان را تحمل و يا به عبارتى احتمال خوانده . ✳️كانه تهمت زننده كه بى گناهى را متهم مى كند، مثل كسى مى ماند كه شخصى را بدون اطلاع ترور كند وبه نامردى از پاى در آورد، و چنين عملى بار سنگينى به دوش او مى گذارد كه او رااز هر خيرى در تمامى زندگى اش باز دارد، و محروم سازد و هرگز از دوش او نيفتد. سیدکاظم فرهنگ https://goo.gl/sAa4f4 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول سوره تدبر و پرسش و پاسخ در سوره عبس و تولي :آيا خطاب آيات اول و دوم سوره عبس،به پيامبر ص است؟چه كسي به فرد نابينا رو ترش كرد؟ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خدای بخشاینده مهربان درب پاراگراف آيات 1-10:  معیار ارزش گذاری و توجه به انسانها باید تزکیه و تلاش برای پاک ماندن باشد . درب پاراگراف آيات 11-16 :  قرآن کتابی سراسر پند و تذکر است جهت تعالی انسان و بسیار قابل اعتماد و گرامی است . -درب پاراگراف آيات 17-23: ‌ انسان باید به مراحل چندین گانه آفرینش خود و ناتوانی خویش در قبال خداوند بیاندیشد تا دچار کفران نعمت و ناسپاسی نگردد . درب پاراگراف آيات 24-32:  انسان همواره مورد لطف خداوندی است که تمام شرایط رشد جسمی و روحی انسان در دنیا را فراهم نموده است . درب پاراگراف آيات33-37:  در روز قیامت که بسیار سخت است انسان به تنهایی در محضر خداوند حاضر می شود و پاسخگوی اعمال خود خواهد بود .  درب پاراگراف آيات 38-42:  در روز قیامت که گروهی از انسانها شادمانند ، کافران و فاجران در رنج و عذاب هستند . ✅ درس سوره : مراحل آفرینش و رشد و تکامل انسانها و همینطور ارشاد آنها ( که توسط کتاب آسمانی و پیامبران است ) در روی زمین الگوی مشترکی دارد اما به خاطر نوع انتخاب و زندگی انسان در دنیا به دو نتیجه متفاوت سعادتمندی و شقاوت ختم می شود .  👌پس سعادت و شقاوت انسان در گرو انتخاب و اعمال او در دنیاست . 👈بنظر میرسد خطاب آیات اول به پیامبر اکرم ص است زیرا: ۱ـآیه دوم «ان جااه الاعمی » وآیه هشتم «واما من جااک یسعی » تقریبا یک آیه تکراری است وفاعل جا ا در هردو اعمی است. پس ضمیر« ه »در آیه دوم وضمیر «ک » درآیه هشتم هردو به یک نفر یعنی پیامبر بر می گردد. ۲ـدراینجا پیامبر اکرم مورد عتاب نیست بلکه مورد خطاب است .چون پیامبر بدلیل احساس مسئولیت زیاد بر هدایت افراد کمتر پند پذیر ،از توجه به فرد کور سرباز زدند نه از بابت فقر وثروت.حال آنکه این مد نظر پروردگار نبوده وپیامبر را به توجه به افراد پندپذیر وآزار ندادن خودش دعوت کرده است. ۳ـپیامبر در حال انجام یک عمل تبلیغی سنگینی بر افراد متکبر بودند که نمی خواستند زحمتشان به هدر برود ،به همین دلیل ترجیح دادند به فرد کور درآن لحظه پاسخی ندهند. سركار خانم خدايي http://yon.ir/Qpt3924 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو هجده تفسیر سوره قسمت سوم از جلد پنجم کتاب ✅تنزیل قسمت دوم كلمه ی « » فرود آمدن تدریجی را می گویند، یعنی یك چیزی از یك مقام عالی فوقانی به یك مقام پایین تر بیاید و تدریجاً هم بیاید نه دفعتاً. . .  «تَنْزیلُ الْكِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزیزِ الْحَكیمِ» از مقام ذاتِ اَللّه عزیز غالب حكیم دارد فرو می ریزد. زبان با زبان مكالمه ی دو تا انسان فرق می كند. این كه ما می گیریم به قیاس گرفتن با حرف زدن های دو تا انسان است. بنابراین هیچ تقدیری نمی خواهد. انسان وقتی حالت وحی را مجسم كند كه پیغمبر اكرم چگونه [به سوی آن ] كشیده می شد [مطلب برایش روشن می شود. ] آنچنان از درون خودش به سوی وحی كشیده می شد كه در بعضی از اوقاتِ وحی همین طور لَخت می افتاد و در زمستان سرد عرق می كرد. در آن آیه ی قرآن می خوانیم كه «اِنّا سَنُلْقی عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقیلاً» ما عن قریب سخن سنگینی به تو القا خواهیم كرد. 👈بنابراین «حم. تَنْزیلُ الْكِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزیزِ الْحَكیمِ» این همان خودش فرود آمدن وحی است و بیان كردن اینكه وحی دارد فرود می آید، از یك مقام عالی و بالا؛ اللّهِ عزیز حكیم دارد وحی می ریزد، [وحی دارد] نزول می كند، پایین می آید بر قلب توای پیغمبر. این نكته را مفسرین غالباً گفته اند كه هر جا كه این حروف مقطّعه در قرآن آمده است، پشت سرش به مناسبت، ذكر قرآن و نزول قرآن و وحی شده؛ یعنی این خودش نشان می دهد كه یك رابطه ای هست میان این حروف و بیان خود قرآن. تا می گوید «حم» ، «الم» ، «الر» ، «یس» ، «طه» ، كأنّه [می گوید] ما می خواهیم یك چیزی درباره ی قرآن بگوییم. «إِنَّ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ » همانا، تحقیقاً در آسمانها و زمین آیتها و علامتها و اشاره ها برای مؤمنین است. ✨🌸🌸✨🌸✨🌸🌸✨✨🌸 https://telegram.me/quranpuyan
بنام نامت و باتوڪل به اسم اعظمت میگشایم دفترامـــروزم را باشد ڪہ در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت دفترم باشد "به نام خداوند بخشنده مهربان" سلام صبحتون سرشار از خیر و برکت @quranpuyan
📖 ؟ مسلمان در قرآن کریم 🌺🍃نماز در قرآن-اوقات نماز در قرآن در این قسمت آیاتی از قران را که به وقت نمازهای یومیه اشاره شده ذکر میکنیم: 🌸اولین آیه که مفسرین برروی آن اتفاق نظردارندونمازهای پنجگانه را دربرمی گیرد،ایه {۷۸} سوره اسرا. است: 💫✨أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴿۷۸﴾ 📚فولادوند: نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار و [نيز] نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است كه درقرآن خوانى سپيده [ نماز صبح] [فرشتگان] حضور دارند🕊 طبق این آیه نمازهااز زوال آفتاب ظهرتا نیمه شب وهمچنین در فجر میباشد. https://goo.gl/3rxZfr ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
Shohre Shahruzi: ♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول سوره درس سوره عبس چيست؟ عصاره فرازها و تفسير خلاصه و نكات سوره عبس و تولي  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان {1}چهره در هم كشيد و روى گردانيد  {2}كه آن مرد نابينا پيش او آمد {3}و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد  {4}يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد  {5}اما آن كس كه خود را بى نياز مى پندارد  {6}تو بدو مى پردازى  {7}با آنكه اگر پاك نگردد بر تو [مسؤوليتى] نيست  {8}و اما آن كس كه شتابان پيش تو آمد  {9}در حالى كه [از خدا] مىترسيد  {10}تو از او به ديگران مىپردازى  🔅عصاره فرازآیات 1-10: ای پيامبر در تبلیغ (تذکر)،افراد مستعد(با خشیت )اولویت دارند. برای تزکیه افرادی که خود را بی نیاز از هدایت می دانند ؛مسئولیتی نداری و انرژی زیادی صرف نکن. 👌نکات: 1-آیات 4 و 9 با سوره اعلی (فذکر ان نفعت الذکری سیذکر من یخشی )که وظیفه پیامبر در مرحله اول دعوت را تذکربه افراد مستعد (با خشیت) معرفی کرد،مشابه و مرتبط است.هم چنین فعل یزکی که در این سوره دوبار تکرار شده،نیز در سوره اعلی (قدافلح من تزکی)و سوره شمس(قد افلح من زکیها)بکاررفته بود. {11}زنهار [چنين مكن] اين [آيات] پندى است  {12}تا هر كه خواهد از آن پند گيرد  {13}در صحيفه هايى ارجمند  {14}والا و پاكشده  {15}به دست فرشتگانى  {16}ارجمند و نيكوكار  🔅عصاره فرازآیات 11-16: ایات ارزشمند خدا مايه تذكر است برای کسانی که (هدایت خدا را) بخواهند(اجبار و اصررار بر هدایت همه نداشته باشد {17}كشته باد انسان چه ناسپاس است  {18}او را از چه چيز آفريده است  {19}از نطفهاى خلقش كرد و اندازه مقررش بخشيد  {20}سپس راه را بر او آسان گردانيد  {21}آنگاه به مرگش رسانيد و در قبرش نهاد  {22}سپس چون بخواهد او را برانگيزد  {23}ولى نه هنوز آنچه را به او دستور داده به جاى نياورده است  {24}پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد  {25}كه ما آب را به صورت بارشى فرو ريختيم  {26}آنگاه زمين را با شكافتنى [لازم] شكافتيم  {27}پس در آن دانه رويانيديم  {28}و انگور و سبزى  {29}و زيتون و درخت خرما  {30}و باغهاى انبوه  {31}و ميوه و چراگاه  {32}[تا وسيله] استفاده شما و دامهايتان باشد  🔅عصاره فرازآیات 17-32: انسان ،با غفلت از قدرت ولطف خدا در کلیه مراحل زندگی خودش (از خلقت تا مرگ و بعث) و نیز نعمات مختلف در تامین غذای خود، ناسپاس و روگردان از اوامر و هدایت الهی است. {33}پس چون فرياد گوشخراش دررسد  {34}روزى كه آدمى از برادرش  {35}و از مادرش و پدرش  {36}و از همسرش و پسرانش مى گريزد  {37}در آن روز هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مى دارد  🔅عصاره فرازآیات 33-37: سختی روز قیامت،هر کس را به خود آن چنان مشغول میکند که از دوستان و خانواده خویش فرار میکند. {38}در آن روز چهره هايى درخشانند  {39}خندان [و] شادانند  {40}و در آن روز چهره هايى است كه بر آنها غبار نشسته  {41}[و] آنها را تاريكى پوشانده است  ُ {42}آنان همان كافران بدكارند  🔅عصاره فراز آیات 38-42:عاقبت تلخ كافران بدكار درقيامت در برابر خوش عاقبتي سايرين در قيامت  👌نکته:ارتباط معنایی و تکمیل مفاهیم سوره شمس: پیش از این در سوره شمس،کلمه فجور بکار ررفته بود.فالهمها فجورها و تقویها قدافلح من زکیها و قدخاب من دسیها. در سوره عبس،کفران و ناسپاسی نسبت به هدایت و اوامر الهی را موجب فجور وسرنوشت تلخ اخروی وخشیت وهدایت پذیری الهی وتزکیه را موجب سرنوشت مطبوع اخروی بیان نمود ✅درس سوره عبس: ایات قران مایه تذکرو تزکیه (فلاح)است برای افرادی که بخواهند. انسانهای ناسپاس نسبت به قدرت و نعمات و خدا،از ایات قران و هدایت آن استغنا میورزند که سرنوشت بدي در روز سخت قيامت خواهند داشت. سید کاظم فرهنگ http://yon.ir/Qpt3924 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و قرآنی ❓❓❓❓❓❓❓ 👈سوال این است: با توجه به اينكه در قرآن بارها از تقليد از ابا واجداد و بزرگان و سران قوم،نكوهش كرده است،چرا در مسايل ديني به مراجع تقليد مراجعه ميكنيم؟ايا قران با اين گونه تقليد از يك نفر  موافق است؟ پاسخ👇👇 در اين خصوص ،ابتدا ببينيم خود مراجع تقليد در اين زمينه چه مي گويند بعنوان نمونه مطلب زير را از رساله آيت الله سيستاني مرور كنيم: 🔺مسأله ۳.  "شخص مسلمان باید اعتقادش به اصول دین از روی آگاهی و شناخت باشد و نباید در اصول دین تقلید نماید، به عبارت دیگر، وی نمی‌‌تواند گفته‌‌ كسی که عالم به اصول دین است را تنها به این دلیل كه او گفته، قبول كند و امّا در احكام دین - در غیر مسائل ضروری و قطعی دین - باید شخص، یا مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روی دلیل بدست آورد،یا از مجتهد تقلید كند ویا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید كه یقین كند تكلیف خود را انجام داده است." پس مي بينيم پس از آنكه فردي اصول اسلام را پذيرفت براي اگاهي از جزييات امور دين خود سه روش كه مورد تاييد عقل هم هست در پيش دارد: ✔️خودش آگاه شود ✔️از آگاهان بپرسد ✔️جانب اطمينان و محافظه كاري رابگيرد تا مطمئن شود درست عمل كرده است.(كه اين مورد در موارد اختلاف بين علما ،مصداق دارد http://yon.ir/Qp8232 ✨☘✨☘✨☘✨☘✨☘✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
#دعاهای_روزانه اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَ اللَّیْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً ستایش خدایى را که شب را پوشش (خلق ) قرار داد و خواب را مایه آسایش @quranpuyan
📖 ؟ از قرآن 💫در سراسر زندگی توقف ممنوع 🌻فَإِذٰا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (٧)انشراح 🌻وَ إِلىٰ رَبِّكَ فَارْغَبْ (٨) انشراح 🌻پس هنگامى كه ازكارمهمى فارغ میشوى به مهم ديگرى پرداز 💫در انتهای زندگی دور زدن ممنوع 🌻حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قٰالَ رَبِّ اِرْجِعُونِ (٩٩)مومنون 🌻لَعَلِّي أَعْمَلُ صٰالِحاً فِيمٰا تَرَكْتُ كَلا ..ّٰ (١٠٠) مومنون 🌻«هنگامی که مرگ هریک از آنان فرا رسد، می‌گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید»، «شاید در آنچه از خود به جای گذاشته‌ام، کار نیکی انجام دهم. هرگز https://goo.gl/pUXA5G ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول سوره 🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃 ⬅️میزان پذیرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پیامبر، گروهی تزکیه می‌شوند و گروهی در حدّ تذکّر سود می‌برند. «یَزَّکّٰی أَوْ یَذَّکَّرُ» ⬅️پیامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان. «وَ مٰا عَلَیْکَ أَلاّٰ یَزَّکّٰی» ⬅️ احساس بی نیازی و خود را کامل و بی نیاز دانستن، سبب محروم شدن از تزکیه است. مَنِ اسْتَغْنیٰ... أَلاّٰ یَزَّکّٰی ⬅️در شیوه تبلیغ برخورد دوگانه با فقیر و غنی جایز نیست. «فَأَنْتَ لَهُ تَصَدّٰی - فانت عنه تلهی" ⬅️آیات قرآن مایه تذکّر و عامل بیداری فطرت بشری است. «إِنَّهٰا تَذْکِرَةٌ» ⬅️مقام و مرتبه قرآن برتر از دسترسی نااهلان و تحریف و تغییر آنان است. «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» ⬅️در دعوت قرآن، اکراه و اجباری نیست و هرکس بخواهد با اختیار خودش آن را می‌پذیرد. «فَمَنْ شاء ذکره" ⬅️انسانِ کافر و ناسپاس مورد لعن خداست. «قُتِلَ الْإِنْسٰانُ مٰا أَکْفَرَهُ» ⬅️ در شیوه تبلیغ گاهی باید برای گروهی تند سخن گفت. «قُتِلَ الْإِنْسٰانُ» ⬅️ به آفرینش خود از نطفه ناچیز بنگرید تا از کفر و غرور دست بردارید. «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ» ⬅️آفریدن، دلیل قدرت و اندازه گیری، دلیل حکمت است. «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» ⬅️ با آسان بودن راه شناخت حق و پیمودن آن، چرا گروهی بی راهه می‌روند؟ قُتِلَ الْإِنْسٰانُ مٰا أَکْفَرَهُ... ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ ⬅️خداوند با آسان کردن راه تکامل، اتمام حجت کرده است. «ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ» ⬅️انسان که مرگ و قبر را می‌بیند، چرا سرسختی می‌کند؟ قُتِلَ الْإِنْسٰانُ مٰا أَکْفَرَهُ... ثُمَّ أَمٰاتَهُ فَأَقْبَرَهُ ⬅️معاد، جسمانی است. فَأَقْبَرَهُ... أَنْشَرَهُ یعنی همان را که در قبر برد، بیرون آورد. ⬅️ زمان وقوع قیامت تنها در اختیار خداست. «إِذٰا شٰاءَ أَنْشَرَهُ» ⬅️ انسان، مأمور به تفکر در غذا، به عنوان یکی از نعمت‌های خداست، خوردن بی فکر کار حیوان است. «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسٰانُ إِلیٰ طعامه" ⬅️ هستی، مدرسه خداشناسی است، چه سیر تکاملی درون انسان و چه بیرون انسان. مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ - أَمٰاتَهُ - أَنْشَرَهُ صَبَبْنَا الْمٰاءَ صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا... ⬅️ریزش باران و رویش انواع گیاهان و درختان، هدفمند است و فراهم شدن غذا برای انسان و حیوانات، یکی از حکمت‌های آن است. أَنّٰا صَبَبْنَا الْمٰاءَ... شَقَقْنَا الْأَرْضَ... فَأَنْبَتْنٰا فِیهٰا حَبًّا... مَتٰاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعٰامِکُمْ ⬅️ انگور، زیتون و خرما، از میوه‌های مورد سفارش قرآن است. عِنَباً... زَیْتُوناً وَ نَخْلاً ⬅️ قیامت، روز فرار است. فرار برادر از برادر، فرزند از پدر و مادر، مرد از همسر، پدر از پسر. فَإِذٰا جٰاءَتِ الصَّاخَّةُ یَوْمَ یَفِرُّ... ⬅️ در قیامت، هرکس به فکر نجات خویش است. لِکُلِّ امْرِئٍ... شَأْنٌ یُغْنِیهِ ⬅️ چهره باز و خندان یک ارزش است. «مُسْفِرَةٌ، ضٰاحِکَةٌ» ⬅️ خنده‌های قیامت، بر اساس بشارت به آینده ای روشن است. «ضٰاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» ⬅️ کفر، سبب ارتکاب گناه و فسق و فجور است. «الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ» ⬅️ صورتِ اهل ایمان و تقوا، شاد و خندان است. (به قرینه اینکه صورتِ اهل کفر و فجور، دود آلود است) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ... وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهٰا غَبَرَةٌ ⬅️ از بهترین شیوه‌های تبلیغ، مقایسه است. وُجُوهٌ... وُجُوهٌ ⬅️گناه، باعث می‌شود که چهره پاک الهی انسان، با نقابی زشت و سیاه پوشیده شود. «عَلَیْهٰا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهٰا قَتَرَةٌ» نقل از 🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃 http://yon.ir/Qpt3924 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو نوزده تفسیر سوره قسمت چهارم از جلد پنجم کتاب ✅ایمان به غیب، اساس دعوت پیامبران اساس دعوت پیغمبران عبور دادن مردم از به اصطلاح شهادت است به ولی از راه شهادت. البته كلمه ی «عبور دادن» اسباب اشتباه نشود. یكی از كارها و اساسی ترین كارهای انبیا كه زیربنای همه ی كارهای دیگرشان است عبارت است از ایجاد ایمان به غیب (اَلَّذینَ یُؤْمِنونَ بِالْغَیْب) بشر با همان حواس حیوانی خودش عالم را می بیند، همان طور كه حیوانات هم می بینند؛ رنگها را ما می بینیم، حیوانها هم می بینند با اختلافهایی كه میان انسانها و حیوانها در دیدن رنگها هست. بعضی رنگها را بعضی حیوانات نمی بینند، انسان می بیند. باز حیواناتی هستند كه ممكن است بعضی رنگها را به شكلی ببینند كه ما نمی بینیم. بعضی صداها را حیوانات می شنوند و ما نمی شنویم و به عكس؛ ولی به هر حال دیدن این عالم به این صورت كه الآن ما داریم می بینیم یك چیزی است كه انسان و غیر انسان همه می بینند و این اسمش می شود «شهادت» . پیغمبران برای این آمده اند كه انسانها را مؤمن به غیب بكنند، یعنی غیر از این آشكار و بیان و ظاهر، نهانی هم هست، همه ی هستی و وجود در همانچه كه شما به چشم می بینید و لمس می كنید، در محسوس و ملموس خلاصه نمی شود، بلكه اساس عالم در غیب است، این شهادت یك ظهوری است از غیب. از چه راه [مؤمن كنند؟ ] آیا از راه طرد كردن شهادت؟ بگویند این را رها كنید تا به غیب برسید؟ یا نه، خود عالم آیه است، نشانه است، علامت است برای عالم غیب؛ یعنی ما از همین عالم شهادت به عالم غیب پی می بریم. این است كه در تعبیرقرآن همیشه كلمه ی «آیه» می آید. كلمه ی « » رساترین كلمه ای است كه در این زمینه می شد گفت. آیه را در جایی می گویند كه یك چیزی ماهیتش اشاره به جای دیگر باشد. سر چهارراه ها یا سر كوچه ها و خیابانها می بینیم مثلاً یك فلش نصب كرده اند، یك وقت فلش سفید در زمینه ی آبی است، این را كه شما نگاه می كنید خودش اشاره است، می گوید راه از این طرف باز است، یا اگر سفید در زمینه ی قرمز باشد علامت عبور ممنوع است. این را می گویند «آیه» یعنی چیزی كه وجودش علامت است، اصلاً وجودش وجود علامتی است، اشاره به یك چیز دیگر است؛ یك مطلبی را دارد به ما می فهماند. تفاوت یك نفر موحد و غیرموحد در این است كه غیرموحد وقتی كه به این عالم نگاه می كند مثل این است كه یك بچه ی سه ساله یا یك آدم بی خبر از این علائم قراردادی [به این علائم نگاه می كند. ] خطی كه روی كاغذ می نویسند، بچه كه آن را نگاه می كند همان را می بیند كه آدم بزرگ می بیند ولی برای آدم بزرگ معنی دارد، هر حرفش، هر نقطه اش اشاره به چیزی است ولی برای آدم بی سواد معنی و مفهوم ندارد. معنی، باطن است و لفظ ظاهر. آنجا هم تابلو ظاهر است، آن مقصودی كه میان مردم قراردادی است معنی است. ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ https://telegram.me/quranpuyan
#دعاهای_روزانه 💫اَللّهُمَّ وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلاً 💫پروردگارا ! بوسیله او زمین را از عدل و داد پر کن کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت @quranpuyan