eitaa logo
قران پویان
464 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
695 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو نوزده تفسیر سوره قسمت چهارم از جلد پنجم کتاب ✅ایمان به غیب، اساس دعوت پیامبران اساس دعوت پیغمبران عبور دادن مردم از به اصطلاح شهادت است به ولی از راه شهادت. البته كلمه ی «عبور دادن» اسباب اشتباه نشود. یكی از كارها و اساسی ترین كارهای انبیا كه زیربنای همه ی كارهای دیگرشان است عبارت است از ایجاد ایمان به غیب (اَلَّذینَ یُؤْمِنونَ بِالْغَیْب) بشر با همان حواس حیوانی خودش عالم را می بیند، همان طور كه حیوانات هم می بینند؛ رنگها را ما می بینیم، حیوانها هم می بینند با اختلافهایی كه میان انسانها و حیوانها در دیدن رنگها هست. بعضی رنگها را بعضی حیوانات نمی بینند، انسان می بیند. باز حیواناتی هستند كه ممكن است بعضی رنگها را به شكلی ببینند كه ما نمی بینیم. بعضی صداها را حیوانات می شنوند و ما نمی شنویم و به عكس؛ ولی به هر حال دیدن این عالم به این صورت كه الآن ما داریم می بینیم یك چیزی است كه انسان و غیر انسان همه می بینند و این اسمش می شود «شهادت» . پیغمبران برای این آمده اند كه انسانها را مؤمن به غیب بكنند، یعنی غیر از این آشكار و بیان و ظاهر، نهانی هم هست، همه ی هستی و وجود در همانچه كه شما به چشم می بینید و لمس می كنید، در محسوس و ملموس خلاصه نمی شود، بلكه اساس عالم در غیب است، این شهادت یك ظهوری است از غیب. از چه راه [مؤمن كنند؟ ] آیا از راه طرد كردن شهادت؟ بگویند این را رها كنید تا به غیب برسید؟ یا نه، خود عالم آیه است، نشانه است، علامت است برای عالم غیب؛ یعنی ما از همین عالم شهادت به عالم غیب پی می بریم. این است كه در تعبیرقرآن همیشه كلمه ی «آیه» می آید. كلمه ی « » رساترین كلمه ای است كه در این زمینه می شد گفت. آیه را در جایی می گویند كه یك چیزی ماهیتش اشاره به جای دیگر باشد. سر چهارراه ها یا سر كوچه ها و خیابانها می بینیم مثلاً یك فلش نصب كرده اند، یك وقت فلش سفید در زمینه ی آبی است، این را كه شما نگاه می كنید خودش اشاره است، می گوید راه از این طرف باز است، یا اگر سفید در زمینه ی قرمز باشد علامت عبور ممنوع است. این را می گویند «آیه» یعنی چیزی كه وجودش علامت است، اصلاً وجودش وجود علامتی است، اشاره به یك چیز دیگر است؛ یك مطلبی را دارد به ما می فهماند. تفاوت یك نفر موحد و غیرموحد در این است كه غیرموحد وقتی كه به این عالم نگاه می كند مثل این است كه یك بچه ی سه ساله یا یك آدم بی خبر از این علائم قراردادی [به این علائم نگاه می كند. ] خطی كه روی كاغذ می نویسند، بچه كه آن را نگاه می كند همان را می بیند كه آدم بزرگ می بیند ولی برای آدم بزرگ معنی دارد، هر حرفش، هر نقطه اش اشاره به چیزی است ولی برای آدم بی سواد معنی و مفهوم ندارد. معنی، باطن است و لفظ ظاهر. آنجا هم تابلو ظاهر است، آن مقصودی كه میان مردم قراردادی است معنی است. ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ https://telegram.me/quranpuyan
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو بیست تفسیر سوره قسمت پنجم از جلد پنجم کتاب ✅عالم، كتاب حق تعالی تفاوت یك آدم موحد با غیرموحد این است كه عالم برای یك نفر موحد معنی دارد، یعنی كتابی است نوشته، معنی دار و هر لفظش اشاره به یك معناست؛ اما برای آدم غیرموحد، برای آدم مادی معنی ندارد، مثل خطوطی است كه یك آدم بی سواد آن را نگاه می كند. از نظر آدم بی سواد غیر از خطهایی چیز دیگری وجود ندارد، این خطوط برای فهماندن یك مقصود نیست. اینكه قرآن كریم این همه روی كلمه ی « »تكیه دارد برای همین است، یعنی می خواهد یك نفر موحد عالَم را آنچنان مطالعه كند كه یك آدم باسواد كتابی را مطالعه می كند، از آن، معنی و مقصود بفهمد؛ لذا تعبیر به «كتاب» می شود؛ عالم است و این تعبیری بوده كه از قدیم به كار می بردند. محمود شبستری می گوید:👇👇 🔺به نزد آن كه جانش در تجلّاست 🔺همه عالم كتاب حق تعالی است تو آن كتاب آشكار هستی كه با حروف آن، معانی پنهان آشكار می شود؛ یعنی ای انسان تو یك كتابی هستی كه حروف و كلماتی كه در آن هست رازها را نشان می دهد. قرآن، هم آیات خود را می گوید «آیه» و هم به كوه و دریا و خورشید و ماه و ستاره و خلقت انسان می گوید «آیه» . چرا قرآن كلمه ای را انتخاب كرده است كه آن را همان طور كه درباره ی جمله هایی از قرآن تعبیر می كند و مجموعی از جمله های قرآن را «آیه» می گوید، دستگاهی از دستگاههای آفرینش را هم «آیه» می گوید؟ 👈 می خواهد بگوید این هم كتاب خداست، آن هم كتاب خداست. همین طور كه این، حروف و الفاظی است دارای معانی، آنها هم حروف و الفاظی هستند دارای معانی، پس كوشش كنید كه به معنای آنها پی ببرید.👌👌 یك شعری هست كه در كتب فلسفه ذكر می كنند، خطاب به خداوند می گوید: 🍃اَلْكُلُّ عِبارَةٌ وَ اَنْتَ الْمَعْنی یا مَنْ هُوَ لِلْقُلوبِ مِغْناطیسُ همه ی ما به منزله ی عبارت و لفظ هستیم و معنی تویی، ای كسی كه مغناطیس قلبها هستی.🍃 معنی معانی، آن كه از همه ی معنیها معنی تر است خود خداوند متعال است. چرا به عیسی بن مریم گفته می شود «كلمه» (بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ) ؟ عیسی كه یك انسان است، چرا به او «كلمه» گفته می شود؟ به اعتبار اینكه معنی دارد، پر از معنی است. چرا ما نسبت به ائمه می گوییم «الكلماتُ التامّات» یا خودشان فرموده اند: «نَحْنُ الْكَلِماتُ التّامّات» ما كلمه های كامل و تمام هستیم؟ [چون پر از معنی هستند. ] اینجا می فرماید: در آسمانها و زمین است برای اهل ایمان. نكته ای در بعضی تفاسیر مثل تفسیر المیزان آمده است، می گویند كه در قرآن بعضی جاها این جور آمده كه «در خلقت آسمان و زمین آیه است» و بعضی جاها آمده: «خلقت آسمان و زمین آیه است» ، آیا اینها تفاوت دارد؟ می گویند بله، قرآن گاهی می گوید كه اصلاً این آسمان آیه است، زمین آیه است، یعنی این مجموع دستگاه را به منزله ی یك آیه تلقی می كند، ولی گاهی می گوید در این آسمان آیات است، می خواهد بگوید این جنبه هایی دارد، معناهایی دارد، از جنبه های مختلف می شود پی برد. 🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸 https://telegram.me/quranpuyan
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو بیست و دو تفسیر سوره قسمت ششم از جلد پنجم کتاب ✅آیه بودن انسان در این آیه ی «إِنَّ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ » یك نگاه جمعی كلی به همه ی عالم كرده است، ولی بعد به طور خصوصی بعضی موضوعات را كه مهمتر بوده ذكر كرده است و كلمه ای بالاتر از كلمه ی «مؤمنین» یعنی درجه ی كاملی از ایمان را هم برایش ذكر فرموده: «وَ فِی خَلْقِكُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ » در خلقت شما انسانها و در آنچه كه خدا می پراكند (یعنی متفرق و پخش می كند و به حركت وا می دارد) از جنبنده ها [آیه هایی برای اهل یقین است. ] در اینجا انسان مطرح است بالخصوص و سایر جنبنده ها؛ یعنی از میان همه ی مخلوقات عجالتاً جنبنده ها انتخاب شده و از جنبنده ها انسان به طور خصوصی انتخاب شده است. این برای آن است كه انسان یك ی مخصوص و خیلی عجیب و پرمعنایی است. مسلّم آیه بودن گیاهها از آیه بودن جمادها بیشتر است چون وجود كاملتری است، آیه بودن حیوانها از آیه بودن گیاهها بیشتر است و آیه بودن انسان از آیه بودن هر موجود دیگری بیشتراست و مضاعف است. این است كه در قرآن كریم راجع به آیه بودن خود انسان یك عنایت خاصی هست، یعنی حساب این [موجود] را جدا می كند، مثل اینكه در سوره ی «والذاریات» می فرماید: «وَ فِی اَلْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ » در زمین آیه هایی هست برای اهل یقین. انسان هم جزو موجوداتی است كه در زمین هستند، ولی او را یك امر جداگانه ذكر می كند: « وَ فی اَنْفُسِكُمْ اَفَلاتُبْصِرون» [ در خود شما، نمی بینید؟ این «در خود شما» حسابش جداگانه است، با كلمه ی «اَفَلا تُبْصِرون» هم ذكر شده: و در خود شما، آیا نمی بینید؟ یا در آیه ی سوره ی فصّلت: «سَنُریهِمْ ایاتِنا فِی الْافاقِ وَ فی اَنْفُسِهِمْ حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ» همه چیز را به نام «آفاق» نام برده است ولی برای انسان یك حساب جدا باز كرده، با اینكه انسان هم به یك اعتبار جزو موجودات آفاقی است. این برای این است كه آیه بودن انسان از هر موجود دیگری بیشتر است. قرآن درباره ی انسان می فرماید: «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی»این مظهری از روح الهی است. چیزی در انسان هست كه در غیر انسان وجود ندارد. 🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ https://telegram.me/quranpuyan
.. .89 ♦️خود بوده، خود شدند! ‌ 💮🔶وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ 🔹و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آنها آمد که هماهنگ با نشانه هایى بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید (آمدن این کتاب و) پیروزى بر کافران را مى دادند، با این همه، هنگامى که این (کتاب، و پیامبرى) را که شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند. پس لعنت خدا برکافران باد! (بقره/89) 🔸باز در این آیات، سخن از یهود و ماجراهاى زندگى آنها است، آنها ـ همان گونه که در شأن نزول آمده است ـ با عشق و علاقه مخصوصى براى ایمان به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در سرزمین مدینه سکنى گزیده بودند، و نشانه هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)را در کتاب آسمانى خود تورات مى خواندند، و با بى صبرى در انتظار ظهورش بودند ولى هنگامى که از طرف خداوند کتابى (قرآن) براى آنها آمد، که موافق نشانه هائى بود که با خود داشتند و پیش از این به خود نوید پیروزى بر کافران را مى دادند، با این همه، هنگامى که این (کتاب و پیامبرى) را که (از قبل) شناخته بودند، نزدشان آمد، نسبت به او کافر شدند (وَ لَمّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذینَ کَفَرُوا فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ). لعنت خداوند بر کافران باد ! (فَلَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکافِرینَ). 👈آرى، گاه انسان عاشقانه، به دنبال حقیقتى مى دود، ولى هنگامى که به آن رسید و آن را مخالف منافع شخصى خود دید، بر اثر هوا پرستى به آن پشت پا مى زند و آن را وداع مى گوید، بلکه گاه به مخالفتش بر مى خیزد. 📚تفسیر نمونه 🆔@quranpuyan
.. .90 .🔶 بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى‌ غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ‌«بقره:90» - [يهوديان متعصّب و متكبّر] خود را به بد بهايي [از غرور و حسادت] فروختند 190 كه به آنچه خداوند [بر پيامبر اسلام] نازل كرده منكر مي‌شوند. [آنها انتظار دارند نبوّت در انحصار نژاد خودشان باشد و] برتري‌طلبي باطل مي‌كنند 191 از اين كه خداوند [آيات و حقايقي] از فضل خويش را بر هر كه از بندگانش كه بخواهد [=شايسته بداند] نازل مي‌كند [نه الزاماً بني‌اسرائيل]. پس [به خاطر چنين خصلتي] به خشمي فراز خشمي [فزاينده] گرفتار شدند 192 و براي كافران [=انكار كنندگان حق از هر ملت و آييني] عذابي خواركننده است.193 __ 🔹190- سرماية هر كسي در بازار زندگي عمر محدودي است كه تجديد و تكرار نمي‌گردد، به تعبير امام علي(ع)، بهاي عمر بهشت و رضوان الهي است، به كمتر از آن نفروشيد. تا خريدار چه كالاهايي باشيم؟ كساني خريدار آنچه رنگ خدا داشته و به كار خدمت به خلق و رشد و كمال خود آيد هستند و تعداد بيشتري با تنگ‌نظري و تعصّب خريدار كالاي كفر در انواع حرص و حسد، دشمني و فتنه‌جويي، جنگ افروزي و جبّاريت‌اند. 🔸191- «بَغْيًا» طلب کردن چيزي با تجاوز به حقوق ديگران است. فرعون قوم بني‌اسرائيل را پس از فرار شبانة آنها با لشكريانش تعقيب كرد تا تنبيه و شكنجه كند. قرآن اين عمل را «بغي» ناميده است [يونس 90 (10:90)- ...فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا...]. فعل بَغْيًا [به صورت نكره] 6 بار در قرآن آمده كه 5 بار آن دربارة بني‌اسرائيل است. اختلافات دروني 12 تيرة آنها نيز از همين خوي برتري‌طلبي متجاوزانه و رقابت بر سر قدرت و ثروت بوده است. در قرآن 4 بار تكرار شده كه اختلافات آنها نه از سر ناآگاهي، بلكه پس از آگاهي و به دليل خوي تجاوز و دشمني بوده است [آل‌عمران 19 (3:19) و 213 (3:213) ، بقره 213 (2:213) ، شوري 14 (42:14) ]. 🔹192- به سخن شيرين حافظ: درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد نهال دشمني بركن كه رنج بي‌شمار آرد. تاريخ و تجربيات حدود چهار هزار سالة بني‌اسرائيل، با اختلافات و جنگ‌هاي ريشه‌دار دروني ميان 12 تيرة اصلي و درگيري و دشمني با همسايگان، سرنوشت اين قوم را به آوارگي و درماندگي رقم زده است، مگر در مقاطعي كه يا استعمارگران از مظلوميت آنان پلي براي رسيدن به اهداف خود ساخته و اسكان و اقتدارشان بخشيده‌اند، يا خود، به رغم اقليتشان، با هوشمندي و حميّت كنترل منابع قدرت، ثروت و اطلاعات و تبليغات را در چنگ گرفته و ديگران را به جان هم انداخته‌اند و [به شهادت تاريخ] هر دم به خشمي ناشي يا افزون بر خشمي گرفتار شده‌اند. صرف نظر از اقليتي خداجوي و خدمتگزار، اكثريت دنياپرست اين قوم، به تعبير قرآن، هركجا كمين كرده‌اند به ذلّت گرفتار شده‌اند، مگر با [چنگ زدن] به ريسمان خدا يا ريسمان مردم [ملت‌هاي ديگر] و... آل‌عمران 112 (3:112) . 🔸193- اين قاعده‌اي كلي است كه هر ملتي حقايق و نظامات جهان را ناديده بگيرد و غافل گردد، به خواري و زبوني و زير دستي ملت‌هاي مجاور گرفتار مي‌شود. 💫تفسیر بازرگان 🆔@quranpuyan
.. .91 . 🔴- . 💮🔶وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌«91بقره» 🔹و هنگامى كه به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل كرده ايمان آوريد، گويند: ما تنها به چيزى ايمان مى‌آوريم كه بر (پيامبر) خودمان نازل شده باشد و به غير آن كافر مى‌شوند، در حالى كه آن (قرآن) حقّ است و آنچه را (از تورات) با ايشان است، تصديق مى‌كند. بگو: اگر (به آياتى كه بر خودتان نازل شده) مؤمن بوديد پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين به قتل مى‌رسانديد؟! (آیه 91)- نژادی یهود! در تفسیر آیات گذشته خواندیم که یهود به خاطر این که این پیامبر از بنی اسرائیل نیست، و منافع شخصی آنها را به خطر می‌اندازد از اطاعت و ایمان به او سر باز زدند. ♦️🔻در تعقیب آن در این آیه به جنبه تعصّبات نژادی یهود که در تمام دنیا به آن معروفند اشاره کرده، چنین می‌گوید: «هنگامی که به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل فرموده ایمان بیاورید، می‌گویند: ما به چیزی ایمان می‌آوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر می‌شوند» (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ). 👈آنها نه به انجیل ایمان آوردند و نه به قرآن، بلکه تنها جنبه‌های نژادی و منافع خویش را در نظر می‌گرفتند «در حالی که این قرآن حق است و منطبق بر نشانه‌های و علامتهایی است که در کتاب خویش خوانده بودند» (وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ). ↩️پس از آن پرده از روی دروغ آنان برداشته و می‌گوید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمد صلّی اللّه علیه و اله از شما نیست پس چرا به پیامبران خودتان در گذشته ایمان نیاوردید؟ «بگو: پس چرا آنها را کشتید اگر راست می‌گویید و ایمان دارید»؟! (قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ). 📚تفسیر نمونه 🆔@quranpuyan
❇️۷۱_آل‌عمران 💠‏يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ۷۱- آل عمران 🌱‏ای اهل كتاب! چرا حقّ را به باطل مشتبه می‌سازيد و (يا) حقّ را كتمان می‌كنيد، در حالی كه خود (به حقّانيت آن) آگاهيد. 💬‏نكته‌ها🔻 🔷✨‏امام صادق عليه السلام درباره‌ی‌ «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» فرمودند: يعنی اهل كتاب به صفات ذكر شده برای پيامبر اسلام در تورات آگاه‌اند، (ولی آن را كتمان می‌كنند).۱ 🔷✨‏بسياری از تحريف‌گران، با نام اسلام‌شناس، مستشرق، مورّخ وجهانگرد، در كتاب‌ها و ثبت مكان‌ها وزمان‌های تاريخی تصرّف كردند و در دائرةالمعارف‌ها به عنوان محقّق چنان سيمايی از اسلام ترسيم كردند كه خواننده به فكر ايمان و تأمّل در عقايد اسلامی نيافتد. 💬‏پيام‌ها🔻 ‏1⃣ مشتبه كردن وكتمان حق، دو اهرم نيرومند دشمن برای ايجاد انحراف در بين مؤمنان است. در دو آيه‌ی قبل فرمود: «يُضِلُّونَكُمْ ...» در اين آيه می‌فرمايد: ‏«تَلْبِسُونَ، تَكْتُمُونَ» ‏2⃣ كتمان حقّ، حرام و اظهار آن واجب است. «تَكْتُمُونَ الْحَقَّ ...» ‏۱ تفسير قمی، ج ۱، ص ۱۰۵. 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️۷۴_آل‌عمران 💠يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ 🌱هر ‌کس را بخواهد، به رحمتش اختصاص می‌دهد، و (این بدان سبب است که) خداوند، لطف و عنایت بزرگ دارد. آل عمران - ۷۴ 🔷✨ وقتی فضل خدا به دست خود او باشد، و او به هر كس بخواهد بدهد و نيز وقتی خدا واسع و عليم باشد، ديگر چه مانعی دارد كه فضل خود را به بعضی از بندگانش اختصاص دهد؟ چون مالك ملك عالم، او است و او می‌تواند در ملك خود هر جور كه بخواهد تصرف كند و وقتی ممنوع التصرف در فضل خود نيست و می‌تواند به هر يك از بندگان خود بدهد، ديگر واجب نيست كه همه اقسام فضل خود را به همه و تك تك افراد بدهد، چون اگر پای وجوب در كار بيايد، خود نوعی سلب اختيار و ممنوعيت در تصرف می‌شود، پس او می‌تواند فضل خود را به هر كس كه خواست اختصاص دهد. 🔷✨‏خدای تعالی گفتار در آيه مورد بحث را با جمله:" وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ" ختم كرده، و اين در حقيقت به منزله تعليلی است برای همه مطالب قبل، چون وقتی فضل خدا عظيم باشد و آن هم عظيم علی الاطلاق، نه عظيم از يك جهت و دو جهت، لازمه‌اش اين است كه 🔻 1⃣ اختيار چنين فضلی به دست خودش باشد. 2⃣ فضلش واسع و تمام ناشدنی باشد، (چون آنچه تمام می‌شود عظيم نيست) . 3⃣ دانای به حال بندگانش باشد. (چون صاحب فضلی كه از حال محتاجان به فضل خود بی‌خبر است، فضلش عظيم كه نيست هيچ، بلكه خاصيت هم ندارد). 4⃣ بتواند فضل خود را به هر كس كه لايق دانست اختصاص دهد. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️۸۳آل‌عمران 💠‏أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ 🌱‏پس آيا آنها جز دين خدا (دينی) می‌جويند؟ در حالی كه هر كه در آسمان‌ها و زمين است، خواه ناخواه فقط تسليم اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوند. آل عمران - ۸۳ 💬‏نكته‌ها🔻 🔷✨‏موجودات آسمان‌ها و زمين، همگی تسليم خدايند. حتّی اگر در حال عادّی اين سرسپردگی را كتمان كنند، در حال احساس خطر به ناچار دل به او می‌سپارند. مؤمنان با ميل و رغبت تسليم او هستند، ولی همگان در زمان احساس خطر يا مرگ يا مغلوب شدن در جنگ و يا درماندن در استدلال، تسليم او می‌شوند. همه ذرّات عالم، از كوچك‌ترين اتم تا بزرگ‌ترين كرات، همه تابع همان قانونی هستند كه خداوند بر آنها حاكم كرده است و هر لحظه می‌تواند آن را تغيير دهد. 🔷✨‏هنگام نوشتن اين جملات در يك لحظه بدون دليل خاصّی احساس كردم نصف سر و صورتم به شدّت درد گرفت. قلم را زمين گذاشتم، دست بر سر و محل درد كشيدم، لحظاتی گذشت يك مرتبه آرام شدم، با خود گفتم: آری، تمام هستی در هر لحظه‌ای و به هر شكلی‌ در دست خداست. حركت هر برگی و نوشتن هر كلمه‌ای بدون اراده‌ی او ممكن نيست. 💬‏پيام‌ها🔻 ‏1⃣ انتخاب راه غيرخدا، با نظام هستی سازگار نيست. «أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ» ‏2⃣ حقيقت دين، تسليم است. «أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ ...» ‏3⃣ انسان، دائماً در جستجوی راه و روشی است و گرايش به مكتب در نهاد او قرار دارد. (جمله‌ «يَبْغُونَ» دلالت بر خواست و تمايل دائمی دارد.) ‏4⃣ اگر هستی تسليم اوست، چرا ما تسليم نباشيم؟ «لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ‏5⃣ در آسمان‌ها موجودات با شعور هستند. «مَنْ فِي السَّماواتِ» (حرف «مَن» برای موجودات دارای عقل و شعور بكار برده می‌شود) ‏6⃣ اگر پايان كار ما اوست، چرا از همان اوّل رو به سوی او نكنيم؟ «إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan