eitaa logo
قران پویان
472 دنبال‌کننده
6هزار عکس
697 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
✅مراكز تهيه كتاب"مباني و روش ساده فهم قرآن" 1-#تهران:خ انقلاب، روبروی در اصلی دانشگاه تهران،پ 1248، کتاب اندیشه، 2-#شاهرود:انتشارات آواي چلچله :خيابان شهيد صدوقي،روبروي مدرسه قلعه 3-#مشهد: چهارراه دکترا- کتابفروشی امام 4-#قم: 1-نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي:خيابان ارم نبش كوچه 20 2-موسسه فرهنگي نشاط خيابان ارم،پاساژ قدس پلاك 93 فروشگاههاي زير در #مجتمع‌ناشران خيابان معلم 3-پ‍‍‍ژ‍وهشگاه حوزه ودانشگاه طبقه همكف پلاك27 4-نشر اخلاق طبقه همكف پلاك5 5-كتاب قاسمي طبقه ب پلاك 6 اطلاعات بيشتر از كتاب و خرید اینترنتی در https://t.me/fahmequran
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول تدبر در سوره ⭕️ قسمت پنجم برداشتي متفاوت از داستان ذبح اسماعيل توسط ابراهيم از محي الدين عربي ،نبرد عقل و نفس داستان های قرآن، داستان «انسان» هستند🔸 راه آموزش قرآن اين است که انسان، کلّ جريان انسانیت را در يک داستان قرآن مطالعه کند. اگر هر کس اين چنين به قرآن نگاه کند قرآن براي او هدايت کننده است. محی الدین عربی مسائل را در ارتباط با «عقل» و «نفس» می بیند. از این جهت در ذیل آیه ی «قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‌ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ ...» می گوید: : «اذ قال ابراهیم العقل لاسماعیل النفس». این تفسیر کسی است که انسان را با حدود قرآنی می‌شناسد. اگر انسان بتواند دقیق بفهمد که قرآن دربارۀ «خصوصیات انسان» صحبت می کند، آن وقت می بیند که چه قدر مطالب قرآن پربار میشود! چه قدر مطالب، عام می شود! چقد خود انسان در فهم مسائل اسلامی از زندان این تعلقات درمی آید! [اینکه قرآن این قصه ها را بیان می کند،] بهانه‎اش است. به این بهانه می خواهد «انسان» را شرح بدهد و چیزی دربارة «انسان» بگوید. این نه تفسیر به رأی است، نه تفسیر بمالا یرضی صاحبه است و نه انحراف در مسئله است. فقط این است که انسان التفات پیدا کند به ایماها و اشاره‎های قرآن. قصه های قرآن، قصه همه انسان ها در تمام زمان ها و در تمام مکان هاست. از دید محی الدین، هدف قرآن، قصه و «اساطیر اولین» نیست. هدف قرآن، تذکره و بیدار کردن است. سعدی مثل محی الدین است. چه زیبا بیان می کند: ما کشته نفسیم و بس آوخ که برآید از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم محی الدین، مسئله را در «انسان» می بیند و این دیدگاه صحیحی است. یعنی وقتی ابراهیم مطرح می شود، در واقع همه انسان ها مطرح می شوند و ابراهیم، مظهر عقل و فطرت انسانی است. ایشان در آیه ی «إذ قال ابراهیم» تفسیر می‌کند به: «اذ قال ابراهیم العقل لاسماعیل النفس». آیه، دربارۀ آنچه ابراهیم کرده است صحبت می‌کند؛ اما ایشان این‌گونه معنی می‌کند که ابراهیمِ عقل به اسماعیلِ نفس گفت: من تو را ذبح می‌کنم. اسماعیل گفت: پدر، انجام بده آنچه به آن مأموری، من را از صابران خواهی یافت. لطافت کار محی‌الدین اینجاست که می‌گوید مردم فکر می‌کنند که ابراهیم فرزند خودش را سر می‌برد و می‌دانید که خدای تعالی قبل از اینکه فرزند را ذبح کند، به او گفت: ابراهیم، مأموریتت را انجام دادی و از ذبح اسماعیل معاف شدی. محی‌الدین می‌گوید: ذبح صورت گرفت اما شما نفهمیدید؛ چون در آیه می‌گوید: وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا ما ندا کردیم به ابراهیم، ابراهیم آن رؤیا و مأموریت را تصدیق کرد و انجام شد. ابراهیم در خواب دیده بود که فرزندش را ذبح می‌کند، درصورتی‌که دستور یافت کار را متوقف کند و اگر کار متوقف شده باشد، ذبحی صورت نگرفته است [و رؤیای او هم تصدیق نشده]. محی‌الدین می‌گوید: ذبحی صورت گرفت و شما نفهمیدید! آن چیزی که بنا بود ذبح شود، ذبح شد و آن تعلقاتش بوده است. قرار نبود که خون اسماعیل ریخته شود؛ بلکه بنا بود ابراهیم «آزاد» شود. هدف این بود که ابراهیم با اطاعتی که از فرمان الهی می‌کند، از تمام علاقه‌ها و تعلقات خود که در اسماعیل تبلور پیدا کرده بود، آزاد شود. قرآن درست می‌گوید که گفت:...قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا : ذبح انجام شد. ذبح این بود که ابراهیم تعلقات خود را ذبح کند و کرد. وقتی ابراهیم کارد را بر گلوی اسماعیل می‌کشد، کارد را بر تمام روابط خود با اسماعیل می‌کشد؛ کارد را بر تعلقات خودش می‌کشد. ازاین‌جهت قرآن این‌گونه بیان می‌کند: فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ: وقتی «هر دو»، هم پدر و هم پسر تسلیم شدند ... می‌گوید: شما فکر کردید ما گفتیم بکش و بعد دلمان نیامد و گفتیم نکش و کار را نیمه‌تمام رها کردیم؟ دستوری دادیم و آن امر را انجام‌نشده نسخ کردیم؟ شما متوجه نشدید آنچه بنا بود کشته شود، کشته شد. ابراهیم آزاد شد. اسماعیل از تعلق به خود آزاد شد. ابراهیم از تعلق به اسماعیل آزاد شد. ازاین‌جهت در «اذ قال ابراهیم لاسماعیل» می‌گوید: «اذ قال ابراهیم العقل لاسماعیل النفس...» که اسماعیل جنبۀ تعلقی ابراهیم است. آنکه یک مقدار انسان را شناخته است، وقتی می‌خواهد آیات را تفسیر کند، متوجه این لطافت‌ها می‌شود؛ یعنی قرآن برای این فرد مزۀ دیگری دارد، معنی دیگر و رسایی دیگری دارد. 🔹نقل از آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ ❓معناي و چيست؟ و چه تفاوتي با هم دارند؟ 🛑قسمت سوم: 💐👈معنای کلمات و 🔶 از ریشه شکر: اصل الواحد در اين ماده: اظهار تقدير يا تجليل در مقابل نعمت ظاهري يا معنوي است كه از سوي مُنعِم به او ميرسد و در مقابل آن، كفر است كه عبارت است از: پوشاندن نعمت و عدم تقدير در مقابل إنعام منعم و إظهار تقدير؛ اعمّ از تقدير زباني و عملي است. 🔹ضمناً در تحقق حقيقت شكر، آثار مفيد و نتايج مادي و معنوي هست: 1- توجه به جنبه فقر، احتياج و ضعف نفس. 2- توجه به نعمتها، آلاء فراوان و فيوضات واصله. 3- استفاده از نعمتها و صَرف آنها در راه كمال و سعادت. 4- تقدير و تجليل از مُنعِم به خاطر إنعامش و اظهار اين معنا و اين شكر حقيقي است كه موجب جلب لطف و رحمت ميشود. 🔸شكر داراي مراتبي است: مرتبه اول: اظهار به تشكر كلامي است. مرتبه دوم: اظهار با زبان و تصديق با قلب است. مرتبه سوم: اظهار با اعضاء، جوارح و تشكر عملي است؛ و آن صَرف نعمت در راه طاعت و بر وفق رضاي خداوند است و اين حالت، مقتضي خضوع و عبوديت است و بر تقدير و تجليل دلالت ميكند. 🔸اما حقيقت شاكريت - كه از صفات خداي عزّوجلّ است -: خداي تعالي از بنده در هنگامي كه عملي را به نيت رضاي خداوند انجام ميدهد - هرگونه كه باشد - از او تشكّر ميكند و آن عمل را از او ميپذيرد و آن را بر طبق نيت بنده حساب ميكند. 👈سوره مباركه بقره آيه 158: وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ، و هر كه افزون بر فريضه، كار نيكی كند، خدا حق شناس و داناست 🔶 از ریشه حمد: حمد در مقابل ذمّ است و در فارسي از آن به ستايش و از به سپاس تعبير ميشود. همچنين حمد، ملازم تسبيح است، زيرا نسبت دادن صفات ثبوتيه به خدايتعالي، در ابتدا با نفي صفات سلبيه از او ملازمت دارد و به همين دليل در كنار هم استعمال شده اند. مانند: و إن من شيء إلّا يسبّح بحمده (سورۀ اسراء آيه 44) 🌸👈به واسطه آنچه كه گفتيم، علت استعمال اسم حَميد براي خدايتعالي به همراه اسمهاي عَزيز، غَنيّ، وَليّ، مَجيد و حَكيم آشكار ميشود، زيرا آنها در هر مورد بر نفي صفات سلبيه مطلق، در آنچه مناسب آنهاست، از خداي متعال دلالت دارند. وَ مُبَشِّراً بِرَسولٍ يَأتي مِن بَعدي اسمُهُ اَحمَدُ (سورۀ صف آيه 6) به پيامبر، به اين اعتبار كه در ذات خود، داراي خصال ستوده است، گفته شده و به اين اعتبار كه مورد ستايش واقع شده، ناميده شده است. 💫💫برگرفته از ترجمه کتاب التحقیق فی کلمات القران http://quranpuyan.com/yaf_postst5200_tfwt-Hmd-b-shkr-chyst.aspx @quranpuyan
کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت @quranpuyan
امام رضا (ع) روز مباهله مزیتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت (ع) پیشی نگرفته است. 💠۲۴ ذی الحجه، روز مباهله و نزول آیه مباهله، گرامیباد💠 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت @quranpuyan
✴️ تأمل در آيه و داستان آن 👈امروز ۲۴ذيجه روز مباهله است. اين قضيه در آيه ۶۱ سوره آل عمران بيان شده است. 🔸باين مناسبت ضمن بيان آيه وترجمه آن ،شرح داستان را هم بطور خلاصه از تفسير الميزان ذكر ميكنيم. 🔸إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ در واقع مثل نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰) پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم (۶۱) 💫تفسير الميزان در از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: نصاراى نجران وقتى براى شرفيابى حضور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حركت مى كردند، 👈سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سيد با آنان همراهى نمودند، به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نزديك شده، پرسيدند: مردم را به چه دينى دعوت مى كنى ؟ فرمود: به شهادت دادن به اينكه جز اللّه معبودى نيست و اينكه من فرستاده خدايم و اينكه عيسى (عليه السلام ) بنده اى است مخلوق كه مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت ❓پرسيدند: اگر مخلوق و بنده بود پدرش كه بود؟، در اينجا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) وحى شد كه به ايشان بگو: شما درباره آدم چه مى گوئيد؟ آيا بنده اى مخلوق بود، مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت و عمل زناشوئى انجام مى داد يا نه ؟ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) همين سوالات را از ايشان كرد، جواب دادند: بله بنده اى مخلوق بود و كارهائى كه برشمردى مى كرد، فرمود: اگر بنده بود و مخلوق پدرش كه بود؟ مسيحيان مبهوت و مغلوب شدند و خداى تعالى اين آيه را فرستاد: (ان مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب...) و نيز اين آيه را كه فرمود: (فمن حاجك فيه من بعد ماجاءك من العلم - تا جمله - فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين ). 🌸🔸رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) به ايشان فرمود: پس با من كنيد، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر كاذب باشم لعنتش بر من نازل شود، 🔹مسيحيان گفتند: با ما از در انصاف درآمدى، قرار گذاشتند همين كار را بكنند، وقتى به منزل خود برگشتند، رؤسا و بزرگانشان مشورت كردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بيايند، مباهله مى كنيم چون مى فهميم كه او پيغمبر نيست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بيايد مباهله نمى كنيم، چون هيچكس عليه زن و بچه خود اقدامى نمى كند، مگر آنكه ايمان و يقين داشته باشد كه خطرى در بين نيست و در اين صورت او در دعويش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روانه شدند، ديدند كه تنها رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) براى مباهله آمده اند، نصارا از اشخاص پرسيدند: اينان چه كسانى هستند؟ گفتند: اين مرد پسر عم و وصى و داماد او است و اين دخترش فاطمه سلام اللّه عليها است و اين دو كودك، دو فرزندانش حسن و حسين (عليهماالسلام ) هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله ) عرضه داشتند: ما حاضريم تو را راضى كنيم، ما را از معاف بدار، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با ايشان به كرد و نصارا به ديار خود برگشتند. 👌در اين محل در مدينه مسجدي به همين نام ساخته شده كه زايران نيز به بازديد آن ميروند.هم چنين تفاسير ونتايج متعددي از اين آيه بخصوص پيرامون اهلبيت وپنج تن انجام شده است . جهت مطالعه نظرات و تفاسير ديگر به لينك زير مراجعه نماييد👇👇 https://v.ht/mobahele ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅قران یک کل به هم پیوسته است که اجزای آن با هم مرتبطند و این موضوع بسادگی در کتاب بیان شده است.بخشی از سخنرانی اقای دکتر حری.24 مرداد97.در مراسم کتاب مبانی و روش ساده فهم قران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا