هدایت شده از قران پویان
✅ وقایع روز #ششممحرم سال ۶۱ هجری
در روز ششم محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
👈در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدباني گماشت تا مبادا كسي از شهر به كمك امام برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا بهتدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي ترسيد حضرت به او اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه بازگشت. در اين روز عمرو بن قرظهي انصاري به كاروان كربلا پيوست او از شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.
امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا تقواي خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟ آيا با من ميجنگي، درحالیکه ميداني پسر چه كسي هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
همچنين در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
در اين هنگام مردي از بنی اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من اولين كسي هستم كه اين دعوت را اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد عمر بن سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با چهارصد سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
🔶طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد، حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢
https://eitaa.com/quranpuyan
در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
مهر لب او بر در این خانه نهادیم
#حافظ
سلام
صبحتون بخیر
التماس دعا
🆔 @quranpuyan
📖 #قرآنچهمیگوید؟
#جملات_زیبا از قرآن
وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا ۚ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
و هر آنچه به شما داده شده است، كالاى زندگى دنيا و زيور آن است، و[لى] آنچه پيش خداست بهتر و پايدارتر است؛ مگر نمىانديشيد؟
دنیا اهل دنیا را غرور اندر غرور است؛ و آخرت اهل آخرت را سرور اندر سرور است؛ و دوستی حق اهل معرفت را نور اندر نور.
«(تذکرة الاولیا عطار)
بایزید بسطامی
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣5⃣ تدبر در سوره #صافات
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ {141}
پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد {141}
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ {142}
[او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او ملامت کننده بود {142}
👈منظور از هو مليم چيست؟ یونس چه چيزي را ملامت ميكرده است؟
مليم: بضمّ ميم اسم فاعل است بمعني ملامت كننده
اما يونس (عليه السلام ) وقتى خبردار شد كه آن عذابى كه خبر داده بود از ايشان برداشته شده ، و گويا متوجه نشده كه قوم او ايمان آورده و توبه كرده اند، لذا ديگر به سوى ايشان برنگشت در حالى كه از آنان خشمگين و ناراحت بود. همچنان پيش رفت ، در نتيجه ظاهر حالش حال كسى بود كه از خدا فرار مى كند و به عنوان قهر كردن از اينكه چرا خدا او را نزد اين مردم خوار كرد دور مى شود، و نيز در حالى مى رفت كه گمان مى كرد دست ما به او نمى رسد، پس سوار كشتى پر از جمعيت شد و رفت .
در بين راه نهنگى بر سر راه كشتى آمد، چارهاى نديدند جز اينكه يك نفر را نزد آن بيندازند، تا سرگرم خوردن او شود و از سر راه كشتى به كنارى رود، به اين منظور قرعه انداختند و قرعه به نام يونس درآمد، او را در دريا انداختند، نهنگ او را بلعيد و كشتى نجات يافت .
آنگاه خداى سبحان او را در شكم ماهى چند شبانه روز زنده نگه داشت ، و حفظ كرد يونس (عليه السلام ) فهميد كه اين جريان يك بلا و آزمايشى است كه خدا وى را بدان مبتلا كرده و اين مؤ اخذه اى است از خدا در برابر رفتارى كه او با قوم خود كرد، لذا از همان تاريكى شكم ماهى فريادش بلند شد به اينكه : ((لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين )).
از تفسير المیزان
https://v.ht/saffat
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴ #آموزه_هاي_عاشورا:
✅ امام حسین (ع) #قرباني چه چیزی شد؟
نظر بر این بودکه امام حسین (ع) قربانی #استبدادديني است.
🛑قسمت سوم:
در قسمتهای قبل، #استبدادی بودن حکومت اموی، بررسی شد.
اما بخش دومی که می خواهم خدمتتان عرض کنم، این است که در قصه کربلا به صورت خاص فجایعی اتفاق افتاده است و این فجایع به نام #دین است و اصلا تابلوی دین وجود دارد و هیچ ابایی هم نداشتند که به نام دین این کار را انجام دهند، همان جنایات وحشتناکی که آنها انجام دادند. شنیده اید که وقتی صبح روز عاشورا، سپاهیان عمر سعد حمله را شروع کردند، رمز عملیاتشان این بود که «یا خیر الله ارکبی و بالجنة ابشری» ای سپاهیان خدا حمله را آغاز کنید، بهشت در انتظار شماست. از همان اول مفاهیم دینی را استخدام کردند و به کار گرفتند حال اینکه به چه دلیل؟ و آیا اعتقاد بود یا استفاده ابزاری می کردند؟ در ادامه عرض خواهم کرد.
♦️عجیب تر اینکه فکر نکنیم که همه اینها جنبه شکلی داشت و تظاهر بود و صورت سازی بود، خیر، بسیاری از این افراد با اعتقاد این کار را می کردند و معتقد بودند که خدمتی می کنند و کار خوبی می کنند چون روایتی از حضرت سجاد(ع) است که فرمودند: هیچ روزی مثل روز #عاشورا نیست. دلیلی که حضرت فرمودند:
🔶 «ازدلف الیه ثلاثون الف رجل یزعمون انهم من هذه الامه» یعنی سی هزار نفر مسلمان آنجا حضور پیدا کردند و «کل یتقربون الی الله عزوجل بدمه» و می خواستند با ریختن خون حسین بن علی به خدا نزدیک شوند. همانطور که انسان برای عبادت قصد قربت می کنند، سپاهیان عمر سعد هم با قصد قربت آمده بودند تا خون #امام_حسین را بریزند و قصه فراتر از این بود که دین در ظاهر رنگ و لعاب این فاجعه را درست کند بلکه در عمق جان عده ای از افراد این اعتقاد نفوذ کرده بود. و اگر نگوییم در همه آنها، در بسیاری از آنها این اعتقاد وجود داشت. پس نقش #دین را در اینجا نمی شود نادیده گرفت.
🔹یک جمله ای عمرو بن حجاج از سپاهیان عمر سعد دارد که روز عاشورا به میدان آمد و به کوفیان و دوستانش که به جنگ با #امام حسین(ع) آمده بودند، این جمله را گفت که «لاترتابوا فی قتل من مرق عن الدین» پس جرم امام حسین هم این است که بی دین است و ما دین داریم و وظیفه داریم که این غده بی دینی را از بین ببریم و نابود کنیم.
🔶هرکجا که نیاز بود که از عالم دین استفاده کنند، شریح را می آوردند و از او استفاده می کردند. شریح از زمان خلیفه دوم، یک شخصیتی است که خیلی مورد احترام است و حتی موقعی که #امیرالمومنین قدرت را به دست گرفتند و خواستند شریح را از قضاوت عزل کنند، خیلی از مردم سروصدایشان بلند شد و حمایت کردند و گفتند که شریح را نباید عزل کنید و تقریبا حدود هفتاد سال، منصب قضاوت را در کوفه به عهده داشت و خودش هم سن زیادی کرد و بالای صد سال عمرش بود.
🎤استاد سروش محلاتی
💫ادامه دارد
@quranpuyan
هدایت شده از قران پویان
✅ وقايع روز #هفتممحرم سال ۶۱هجری
۷ محرم - نامه عبيدالله بن زياد به عمر بن سعد مبني بر سختگيري بر امام حسين(ع) - سال ۶۱ هجري قمري
پس از آن كه عمر بن سعد وارد كربلا گرديد، پيكي به نزد امام حسين(ع) فرستاد و از آن حضرت پرسش كرد، كه به چه منظوري به اين ديار روي آورده است و امام حسين(ع) در پاسخش فرمود: آمدن من به اين سرزمين به خاطر دعوت همشهري هاي شما بوده است، كه با ارسال هزاران نامه، مرا به سوي خود خواندند. هم اينك اگر از ادامه حركت من ناخرسنديد، من اصراري بر آن ندارم و حاضرم برگردم.👉
عمر بن سعد، پس از دريافت پاسخ امام حسين(ع)، دلگرم و به ايجاد #صلح و سازش اميدوار گرديد.
از آن پس ميان امام حسين(ع) و عمر بن سعد، پيام هاي ديگري نيز مبادله و موجب فروكش كردن حساسيت هاي ابتدايي و كاستن خصومت طرفين شد.
امّا عبيدالله بن زياد، عامل #يزيد بن معاويه در كوفه، كه بر جريان كربلا و نحوه رفتار عمر بن سعد با امام حسين(ع) إشراف و نظارت داشت، حاضر به مصالحه و پايان ماجرا بدون خون ريزي نبود و تلاش مي كرد كه اين أمر را سخت تر و حادتر نمايد.
بدين جهت، در هفتم محرم نامه اي براي عمر بن سعد نوشت و به وي دستور داد كه بر امام حسين(ع) سخت گيرد و ميان وي و آب #فرات حايل گردد و نگذارد كه آن حضرت و يارانش از رود فرات استفاده كنند، تا در فشار قرار گرفته و تسليم گردند.
عمر بن سعد كه به خاطر دلبستگي به حكومت "ري" ، حاضر به انجام هر كاري شده بود، فرمان عبيدالله را بي درنگ به اجرا در آورد و عمرو بن حجّاج زبيدي را با پانصد سواره نظام، موكل آب فرات نمود، تا از دسترسي ياران امام حسين(ع)، به شريعه فرات جلوگيري نمايد.
سپاهيان عمر بن سعد از روز هفتم محرم، با شدت تمام از آب فرات مراقبت كرده و مانع دستيابي ياران امام حسين(ع) به آن شدند.
وليكن علي رغم سخت گيري و تلاش پي گير آنان، ياران امام حسين(ع) تا شب عاشورا از تاريكي شب استفاده كرده و خود را به رود فرات رسانيده و آب خيمه ها را تامين مي كردند. حضرت عباس بن علي(ع)، كه در دليري، غيرت و وفاداري، ضرب المثل دوستان و دشمنان بود، در آب رساني خيمه ها پيش گام و بسيار كوشا بود.(۱)
نك: الارشاد (شيخ مفيد)، ص ۴۳۴؛ بحار الانوار (علامه مجلسي)، ج ۴۴، ص ۳۱۵ و ص ۳۸۹؛ كشف الغمه (علي بن عيسي اربلي)، ج۲، ص ۲۲۶ و منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج۱، ص ۳۳۵
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢
https://eitaa.com/quranpuyan
#دعاهای_روزانه
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَينِ عَلَيهِالسَّلام فِي الدُّنْيا وَ الآخِرَة»
خدايا مرا در دنيا و آخرت به واسطه حسين (ع) عزيز و مقبول قرار ده.
@quranpuyan
هدایت شده از قران پویان
✅ وقایع روز #هشتممحرم
در روز هشتم محرمالحرام سال ۶۱ هجرى قمرى با اینکه سپاه امام حسين (ع) در محاصره شديد قرار داشت، اميه بن سعد طايي خود را به ياران امام رساند.
اميه بن سعد طايي از شهداي كربلا به شمار ميآيد و روز عاشورا به نقلي در حمله اول شهيد شد. وي در سواركاري نامي، شجاعي از كوفيان و از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) بوده است و در جنگ صفين نيز حضور داشتند. در اين روز عطش بار ديگر بر همراهان امام (ع) غلبه كرد و عمر بن حجاج به محاصره شريعه فرات مباهات ميكرد و به حضرت زخمزبان ميزد.
ابومخنف از زبيدي نقل كرده كه ميگفت: از عمرو بن حجاج هنگامیکه نزديك اصحاب امام (ع) شد شنيدم ميگفت:اي كوفيان! از ابن زياد و جمع خود دست نكشيد و در كشتن كسي كه از دين بيرون رفته(امام حسين (ع)) و با امام خود يزيد مخالفت ميكند ترديد نكنيد.
امام فرمود:
اي عمرو بن حجاج! آيا مردم را بر من ميشوراني؟ آيا ما از دين خدا بيرون رفتهايم و شما بر دين پايدار ماندهايد؟ هان! به خدا سوگند، آنگاهکه جانهای شما از بدنها مفارقت كنند و بر اين اعمال خود بميريد، درخواهيد يافت كه کدامیک از ما از دين خدا بيرون رفته و چه كسي به سوختن در آتش سزاوارتر است.
با توجه به اينكه عطش بر امام و همراهان غلبه كرده بود، عبدالله بن حصين ازدي بر محاصره فرات فخر ميورزيدند عبدالله بن حصين ازدي كه مرگش در بجيله رخ داد، به رويارويي امام آمده و گفت:
اي حسين! آيا اين آب را نميبيني كه همچون دل آسمان ميدرخشد؟! به خدا سوگند يك قطره از آن را نخواهي چشيد تا تشنهکام بميري!
امام فرمود: خدايا! او را از تشنگي بميران و او را هرگز نيامرز.
حميد بن مسلم ميگويد: پسازآن، او مريض شد و من به عيادتش رفتم سوگند به خدايي كه هيچ معبود به حقي جز او نيست. او را ديدم كه پيوسته آب ميخورد و سيراب نميشد، سپس آن را پس ميداد و دوباره ميآشاميد و سيراب نميشد. بدين گونه بود تا مرد.
در پايان روز هشتم، حضرت سكينه (ع) فرزند اباعبدالله الحسين (ع) ميگويد مهتاب فضاي خيمه امام را روشن كرده بود ديدم پدرم ميان جمعيت ايستاده و خطاب به ياران و همراهان ميفرمايد:
اي مردم! هرکدام از شما كه ميتواند بر تيزي شمشير و ضربات نيزهها صبر كند، با ما قيام نمايد وگرنه از ميان ما برود و خود را نجات دهد.
سخنان امام به پايان نرسيده بود كه ياران همگي صدا زدند سوگند به خدا چنين نخواهيم كرد، بلكه جان، مال، زن و فرزندان خود را فداي تو خواهيم كرد.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢
https://eitaa.com/quranpuyan
🎙دکتر داود فیرحی:
بحث درباره #فساد و #اصلاح در نهضت عاشوراست. در نهضت عاشورا کلمه اصلاح زیاد استفاده می شود و بعضا این کلمات در طول زمان معنایش تغییر میکند .
🔺هر جامعه ای معیار خودش را دارد و فسادی که رخ می دهد در تغییر آن معیار است.
🔹معیار حسین بن علی که نگران تغییر آن بود و فساد را تغییر آن می دانست، سنت پیامبر بود و فساد از نظر امام حسین، یعنی کم و زیاد شدن سنت پیامبر و اصلاح از نگاه ایشان یعنی بازگشت به سنت پیامبر.
🔹در سالهای پس از پیامبر دو چیز تغییر کرد: یکی تفسیر وحی عوض شد و دیگری سیره پیامبر را تحریف کردند.
🔹 از نظر امیرمومنان، فساد یعنی از جادرآمدن سنت و سیره پیامبر.
🔹نظم اجتماعی که پیامبر ایجاد کرده بود مبتنی بود بر انسان آزاد مومن، این انسان جامعه را به درستی می سازد.
🔹زمان خلیفه دوم، عمر گفت اگر من کج رفتم چه می کنید؟ گفتند با شمشیر راستت می کنیم؛
یعنی معیار و شاقول مشخص بود و آن سیره و سنت بود.
🔹در زمان پیامبر انسانها آزاد بودند.
🔹 پیامبر دولت را براساس توافق و قرارداد و جامعه مدنی شکل داده بود و دولت کوچک در کنار جامعه بزرگ را شکل می داد.
🔹 اما بنی امیه جامعه را لاغر و حقوق مردم و آزادی انسانها را کاهش و دولت را فربه و مطلقه می کنند
سیدالشهدا در خطبه ای که در مکه قبل از سفر به کربلا یا سال قبل بیان می کند، تفسیر و تصویر دقیقی از جامعه نشان می دهد.
🔺در این خطبه که در منا بیان شده است، می فرماید:
شما ای نخبگان دینی و اجتماعی کاری کردید که هیبت جامعه شکسته شد و بازی را باختید. همه چیز در اختیار حکومت قرار گرفته و دین را طوری که می خواهد ارائه می دهد.
اعتبارتان را از دست ندادید جز به خاطر اختلافتان در حق و سنت پیامبر که موجب گم شدن سیره و راه درست شد.
🔺در هرکشوری چهار وضعیت ممکن است بوجود بیاید:
۱. جامعه قوی و دولت قوی، که هر کدام کار خود را می کند مثل دولتهای اروپایی.
۲. جامعه ضعیف و دولت ضعیف، نه جامعه می تواند دولت را تغییر دهد و نه دولت جامعه را مثل یمن.
۳. جامعه قوی و دولت ضعیف، که جامعه، دولت را سرنگون می کند.
۴. دولت قوی و جامعه ضعیف که دولت همه فضای فرهنگی، دینی آزادی و حرکتهای اجتماعی را تصرف می کند، دولت هم قانونگذار است و هم مفسر و جامعه را لاغر می کند و به اصطلاح خون جامعه را می مکد.
🔸 در این شرایط مردم چاره ای جز چاپلوسی دولت ندارند تا باقی بمانند.
نخبگان جامعه در چنین شرایطی رو به سوءاستفاده می روند.
نخبگان و #علمای دین شرایط دین را تحریف می کنند تا با سلیقه حکومت تطبیق پیدا کند.
🔹حضرت می فرماید:
جامعه توانش را از دست داد و تبدیل به #مستضعفانی شد که در برابر اربابان مطیعند و بخاطر نان شب، کمر خم کردند.
🔺🔺مستضعف یعنی کسی که توسط قدرت و حکومت ضعیف شده و جامعه را لاغر و ضعیف کردند تا در حکمرانی هر تقلبی که بخواهند بکنند و حقایق را وارونه کنند و هر خط و سیاستی که می خواهند می گذارند. هرکس شرورتر و زورگوتر استوارتر. به هر شهری بروی، منبرهایی وجود دارد که با صدای بلند استبداد را توجیه می کنند.
دین در واقع وسیله حکومت شده و بی اعتمادی مردم به نخبگان دینی به دین سرایت می کند و اعتقاد مردم به خدا از دست می رود.
🔺 در متن مدینه هم که بعنوان وصیت نامه امام است شرایط مدینه هم تشریح شده است.
چون راه خروج بر امام بسته شده است، ایشان ناگهانی و بصورت پوششی از مدینه و مکه خارج می شود و می فرمایید من بی دلیل یا از سر خوشی خروج نکردم بلکه می خواهم به سیره جدم باز گردم.
🔹 می فرماید من در این مسیر نظرم را خواهم گفت هرکس خواست بپذیرد هرکس خواست رد کند و من صبر می کنم تا تقدیر الهی رخ دهد.
🔹این به اصطلاح تغییر دی ان ای جامعه است
🔺در کوفه نیز شاهد متنی هستیم.
کوفیان به دلیل ترس از شام به امام حسین تمایل داشتند اما جرات میدانداری را نداشتند به همین دلیل فرزدق به امام می گوید: قلوب کوفیان با توست اما شمشیرهایشان با امویان است.
@quranpuyan
✴ #آموزه_هاي_عاشورا:
✅ امام حسین (ع) #قرباني چه چیزی شد؟
🛑قسمت چهارم :
🔶نظر بر این بودکه امام حسین (ع) قربانی #استبدادديني است
🔻در قسمتهای قبل، #استبدادی بودن حکومت اموی، بررسی شد
✅سوء استفاده استبداد از چهره های دینی موجه
آنچه که مهم است، این است که در جریان مساله امام حسین، کانون حرکت در کوفه است و مردم کوفه اول قیام کردند و دعوت کردند و از طرف دیگر #شریح هم در کوفه بود و آدمی بود که سن و سالی داشت و سوابقی داشت و با دربار خلافت در دوره های مختلف کار کرده بود و هرکجا که حکومت در مواجه با مردم کم می آورد، شریح را می آوردند و از ریش و عمامه او استفاده می کردند و او پشتیبانی می کرد، این وجود دارد حال چه فتوای به قتل #امام_حسین داده باشد و چه فتوا نداده باشد که آن را ما پیدا نکردیم.
👈مثلا وقتی عبیدالله بن زیاد به کوفه آمد، استاندار جدید بود و شهر کوفه هم ملتهب بود و بعد از این بود که مردم کوفه، نامه ها را به امام حسین نوشته بودند و او را یزید فرستاد تا کوفه را کنترل کند. به هرحال عبیدالله آمد و بر طبق رسمی که وجود دارد، افراد به دیدن او رفتند و تبریک گفتند. چند روز عبیدالله جلوس داشت و می آمدند و تبریک می گفتند. چندین روز که گذشت، شخصیت های معروف آمدند و او متوجه شد که «هانیه بن عروه» نیامده است که یکی از شخصیت های بسیار مهم و معتبر کوفه بود. بعضی ها به هانی خبر دادند که جناب حاکم سراغت را می گیرد و مجبور شد و در مجلس عبیدالله شرکت کرد و آداب صوری انجام گرفت و عبیدالله سوال کرد که مسلم بن عقیل کجاست؟ و هانی، ابراز بی اطلاعی کرد. عبیدالله، آن غلامی را که به عنوان جاسوس قرار داده بود و رفته بود به خانه هانی و می دانست که مسلم در آنجاست، را احضار کرد و غلام آمد و گزارش داد که من او را در خانه هانی دیده ام. تا هانی چهره او را دید، متوجه شد که او به عنوان رفاقت نزدیک شده بود و متوجه شد که مامور حکومت بوده است. هانی گفت بله در منزل من است. گفتند باید او را تحویل بدهی. او گفت امکان ندارد که او را تحویل دهم. همانجا درگیری فیزیکی بین هانی و عبیدالله اتفاق افتاد و پیشانی هانی شکافت و دستور داد که در دارالاماره، در یک گوشه ای او را حبس کنند. مقداری زمان گذشت و این خبر به قوم و قبیله هانی رسید و این ها دور دارالاماره برای حمایت از او جمع شدند.
🔸این قصه را می گویم تا بدانید که این عمامه و ریش، کجا بدرد این متدینین می خورد. کارهای اطلاعاتی را خودشان انجام داده اند و مسلم را هم یافته اند و معلوم شده است که کجاست. مرحله دوم اینکه او را دستگیر کنند و زندانی کنند. این دو مرحله را خودشان بلدند و انجام می دهند. اما یک مرحله سوم هست که آن این است که عده ای از مردم دور دارالاماره آمده اند و شعار به حمایت از هانی می دهند و می گویند تا هانی آزاد نشود ما از اینجا نمی رویم. در این مرحله احتیاج به عمامه و ریش شریح است تا مردم را ساکت کند، کسی که وجاهت دینی دارد، باید از این وجاهت عبیدالله استفاده کند و این کار را کرد. لذا به شریح دستور داد که به مردم بگوید که هانی حالش خوب است و مشکلی هم ندارد و یک مقدار او را نگه داشته ایم تا از او سوال کنیم و آزاد خواهد شد. در همین مسیری که شریح از نزد عبیدالله تا بیرون دارالاماره خواست بیاید، سری هم به هانی زد و سر و صورت خونی او و زیر شکنجه بودن او را دید. هانی هم به او گفت که من جان سالم از دست این دژخیم بدر نخواهم برد و او قاتل من است، مبادا تو با او همکاری کنی. ولی شریح کار خود را کرد و رفت به مردم گفت که هیچ چیزی اتفاق نیفتاده است و در شرائط خوبی است؛ شما که من را قبول دارید. مگر ممکن است کسی با آن هیبت علمایی که دارد و با آن سابقه و اینکه عالم طراز اول شهر کوفه به حساب می آید، دروغ بگوید! مردم هم گفتند که راست می گوید و به خانه های خود برگشتند و بعد از بازگشت آنها، هانی را به قتل رساندند و از بالای دارالاماره به زمین انداختند.
🔹🔻این قتل یک پشت صحنه دارد و یک جلوی صحنه. پشت صحنه همان عبیدالله و دستگاه اطلاعاتی و مامورین جنایتکار ولی جلوی صحنه که آن سفّاک ها را نمی آورند و آن چهره ها خودشان را آشکار نمی کنند. احتیاط می کنند. عبیدالله نیاز دارد که یکی حضور داشته باشد که آبرومند باشد وسابقه دار باشد و تیپش غیر از تیپ آن #جبّاران_و_سفّاکان باشد و برای مردم توجیه کند و آرامش در میان معترضین و معتقدین به وجود بیاورد.
♦️وقتی مستبدین از ابزار دین استفاده کنند، این #فاجعه اتّفاق می افتد و این نمونه ای است که در ماجرای #کربلا_و_عاشورا وجود دارد. این بخش دوم عرایض بنده بود که نشان می دهد در عاشورا با چه فاجعه ای روبرو هستیم و #امام_حسین قربانی چیست؛ قربانی استبداد، از نوع #استبداد_دینی است.
🎤استاد سروش محلاتی
@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر حضرت عباس علیهالسلام را میشناسیم؟
تفسیر سوره مبارکهٔ عنکبوت، جلسه۱۹
محمدعلی انصاری
زمان: ۰۳:۲۳ حجم: ۷.۶ MB
#ویدئو
#مناسبتها
@MohammadaliAnsari
4_5929316924675590018.mp3
2.56M
📡 ذکر مصیبت شهادت حضرت ابوالفضل(ع) از زبان شهید مطهری
🔹خطاب حضرت ابوالفضل(ع) به خودش: اى ابوالفضل! مىخواهم بعد از حسین(ع) دیگر زنده نمانى!
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻
r.me/motahari_ir
هدایت شده از قران پویان
سلام حضرت حجت علیه السلام به حضرت #ابالفضل العباس علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه:
السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ.
سلام بر ابوالفضل عبّاس، فرزند امیر مؤمنان؛ از خود در گذرنده با جان برای برادر، برگیرنده از دیروزش برای فردایش، فداییِ او، نگهدارنده، کوشنده برای رساندن آب به او، و کسی که دست هایش بُریده شد! خداوند قاتلانش یزید بن رُقاد حیتی و حَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند!
منبع مقتل الاقبال سید بن طاووس، جلد ۳, صفحه ۷۳ و
المزار الکبیر مشهدی، صفحه 486
#حدیث
🌹امام سجاد (ع) می فرمایند:
🔹أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّهِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهداءِ يَومَ القيامَةِ.
🔸#عباس را نزد خداوند #منزلتى است كه در روز قيامت همه شهيدان بر آن رشك مى برند.
بحار الأنوار ج ۲۲ ص ۲۷۴
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
هدایت شده از قران پویان
✅ وقایع روز #نهممحرم (تاسوعا) سال ۶۱ هجری
در عصر اين روز، دستور عبيدالله بن زياد به عُمر سعد رسيد که بر امام حسين(ع) و يارانش سخت گيرد و کار را يکسره کند؛ عُمر سعد آماده جنگ شد و به سوی امام حسين(ع) و اصحابش يورش برد؛ در اين هنگام، امام(ع) آن شب را تا به صبح از آنان مهلت خواست و بدين ترتيب جنگ به فردا (عاشورا) موکول شد.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢
https://eitaa.com/quranpuyan
یا ابوالفضل
#عباس فرزند علی(ع) در بینش و روش ممتاز است. آنقدر که حبیب و حر و زهیر و دیگر شهیدان که روزگار مانندشان را ندیده به مقامش غبطه خواهند خورد.
امام زین العابدین(ع) می فرمایند: «عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند»
راز این جایگاه رفیع را می توان در زیارتنامه نورانی اش جست:
«السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ»سلام بر تو اى بنده شايسته فرمانبر خدا و رسول خدا، و امير مؤمنان و حسن و حسين (درود خدا بر آنان باد)
عباس در اطاعت و محبت و تسلیم نسبت به امام زمانش از همه شهیدان سبقت گرفته است و این است راز بزرگی عباس. چنانکه در فرازی دیگر از زیارت نامه اش آمده است:
«يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ»
ای فرزند امیرالمؤمنین شهادت مي دهم براى حضرتت به تسليم و تصديق و وفا، و خيرخواهى، براى يادگار پيامبر(ص).
و اینک #تاسوعا.
قرار سالیانه عاشقان عباس است.
تا بزرگداشت جانبازی بی نظیرش را برگزار کنند.
فرصتی است برای عاشقان معرفت اندیش تا عباس گونه تجدید عهد کنند با امام زمانشان که در کربلای دنیا ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است و یاری کنند امامشان را آن گونه که در توانشان است با قلم، با کلام، احساس، اشک و...