eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
647 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉ در اين 40 سال، چقدر به و نزديك شديم؟ از و ، چقدر فاصله گرفتيم؟ 🛑قسمت نهم: ⭕️حق مردم در و 🔰"مردم در خیابانهای تهران و در خیابانهای سایر شهرها راه افتاده بودند و می‌گفتند که ما شاه را نمی‌خواهیم؛ این است؟! آیا کسی بگوید که سرنوشت مملکت من با دست خود من هست [جنگ است؟]، برای ما، [و] همه عالم این مطلب را قائل هستند که هر بشری نسبت به خودش آزاد است، می‌تواند رأی آزاد بدهد؛ هر مملکتی [بخواهد] سلطان اگر داشته باشد تعیین کند، رئیس جمهور اگر بخواهد داشته باشد تعیین کند، حکومت بخواهد تعیین کند برای مملکتش، هر شکلی که این افراد مملکت بخواهند اداره بشوند، به حَسَب حقوق بشر آن شکل باید مُمضی‌ (امضا شده) باشد؛ همه دولتها هم باید او را تصدیقش بکنند. 🔰ما فرض می‌کنیم که شاه خیلی هم مرد صالحی - فرض کنید - باشد، خیلی هم آدم صحیحی باشد، خیلی هم خدمتگزار به مردم باشد، 👈خوب وقتی مردم یک خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود. ما فرض می‌کنیم اینطور که خیر ایشان مصالح مملکت را ملاحظه کرده است، ایشان می‌خواهد آزادی بدهد، ایشان می‌خواهد مملکت را مستقل‌ کند، لکن اهالی مملکت - می‌خواهند - می‌گویند ما این را نمی‌خواهیم که سلطان ما باشد؛ سرنوشت اهالی مملکت با خودشان است؛ ما همچو خدمتگزاری را نمی‌خواهیم؛ ایشان بروند کنار، ما خودمان یک خدمتگزار دیگر جایش می‌گذاریم. ✳ ما فرض می‌کنیم اگر ایشان آن هم بود، آنطور هم بود، مثل سایرِ مثلاً انسانها یک انسانیتی داشت، باز هم اهالی یک مملکت حق داشتند به اینکه بگویند که ما این خدمتگزار را، این آدم بسیار صالح خوب را که می‌خواهد مملکت ما را بهشت برین بکند، ما نمی‌خواهیم ایشان بهشت برین کند مملکتمان را! حق ندارند این را بگویند؟ حقوق بشر این نیست که هرکسی، هر بشری حق دارد که سرنوشت خودش را خودش تعیین کند؟ ⬅ اینها می‌خواهند سرنوشت خودشان را خودشان تعیین کنند و این آقای خدمتگزار را نمی‌خواهند. این تظاهرات آرامی که کردند که ما شاه را نمی‌خواهیم، این است که اینها را به دادند؟! اینها حتماً باید بگویند شاه را می‌خواهیم تا نکشندشان؟! 🔰ما می‌خواهیم که خودمان آزاد باشیم، خودمان مستقل باشیم، خودمان مملکتمان را اداره کنیم. این ابهامی در آن هست که ما می‌خواهیم خودمان اداره کنیم، نمی‌خواهیم به دست شماها اداره بشود؟! ابهامی در این نیست.آیا حق ندارند اهالی یک مملکتی، آرام این حرف را بزنند که ما نمی‌خواهیم ایشان را؟! 🔰 اگر ایشان (شاه) بعد از این کاری که مردم کردند گفته بود که بسیار خوب نمی‌خواهید، من می‌روم یک کس دیگر بیاید، جنگ و نزاع می‌شد دیگر؟ دعوا داشت دیگر؟ دنبال این معنی که مردم آرام گفتند ما شما را نمی‌خواهیم، کشیده، ارتشش را و - نمی‌دانم - قوای و همه را وادار کرده به اینکه مردم را بزنند، و به اسم مثلاً چماق به دستها و ... بیایند توی راه، توی شهرها و ایشان کتک زده مردم را، ایشان کشته از مردم، ایشان خانه‌های مردم ریخته، با مسلسل توی خانه‌ها هم حمله کردند، مساجد را آتش زدند، میزانْ است که می‌گوید که همه افراد یک ملتی آزادند در اینکه عقاید خودشان را بگویند، در اینکه سرنوشت خودشان را خودشان تعیین بکنند؛ مردم ایران این را می‌گویند، شما خلاف این را می‌گویید، کدام یکی مطابق میزان است؟ کدامِ ما بی‌میزان صحبت می‌کنیم؟! ⭕شما می‌گویید که شماها مردم را به دادید! هم همین حرف را می‌زد، منتها او حرفش منطقی تر از شما بود. معاویه هم می‌گفت که حضرت امیر او (عمارياسر) را فرستاده جنگ، وقتی فرستاد جنگ ما کشتیمش؛ پس او کشته است. مثل اینکه یک توی راه بیاید و داد بزند از یک کسی، او بکشدش و بعد بگوید نه، این مظلوم خودش خودکشی کرده برای اینکه خوب چرا داد کرد؟! مردم ایران چرا فریاد می‌زنند؟!" 📚صحیفه امام خمینی جلد 5 صفحه 248 @quranpuyan
:⁉ در اين 45 سال، از و ، چقدر فاصله گرفتيم؟ 🛑 در 🔰"مردم در خیابانهای تهران و در خیابانهای سایر شهرها راه افتاده بودند و می‌گفتند که ما شاه را نمی‌خواهیم؛ این است؟! آیا کسی بگوید که سرنوشت مملکت من با دست خود من هست [جنگ است؟]، برای ما، [و] همه عالم این مطلب را قائل هستند که هر بشری نسبت به خودش آزاد است، می‌تواند رأی آزاد بدهد؛ هر مملکتی [بخواهد] سلطان اگر داشته باشد تعیین کند، رئیس جمهور اگر بخواهد داشته باشد تعیین کند، حکومت بخواهد تعیین کند برای مملکتش، هر شکلی که این افراد مملکت بخواهند اداره بشوند، به حَسَب حقوق بشر آن شکل باید مُمضی‌ (امضا شده) باشد؛ همه دولتها هم باید او را تصدیقش بکنند. 🔰ما فرض می‌کنیم که شاه خیلی هم مرد صالحی - فرض کنید - باشد، خیلی هم آدم صحیحی باشد، خیلی هم خدمتگزار به مردم باشد، 👈خوب وقتی مردم یک خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود. ما فرض می‌کنیم اینطور که خیر ایشان مصالح مملکت را ملاحظه کرده است، ایشان می‌خواهد آزادی بدهد، ایشان می‌خواهد مملکت را مستقل‌ کند، لکن اهالی مملکت - می‌خواهند - می‌گویند ما این را نمی‌خواهیم که سلطان ما باشد؛ سرنوشت اهالی مملکت با خودشان است؛ ما همچو خدمتگزاری را نمی‌خواهیم؛ ایشان بروند کنار، ما خودمان یک خدمتگزار دیگر جایش می‌گذاریم. ✳ ما فرض می‌کنیم اگر ایشان آن هم بود، آنطور هم بود، مثل سایرِ مثلاً انسانها یک انسانیتی داشت، باز هم اهالی یک مملکت حق داشتند به اینکه بگویند که ما این خدمتگزار را، این آدم بسیار صالح خوب را که می‌خواهد مملکت ما را بهشت برین بکند، ما نمی‌خواهیم ایشان بهشت برین کند مملکتمان را! حق ندارند این را بگویند؟ حقوق بشر این نیست که هرکسی، هر بشری حق دارد که سرنوشت خودش را خودش تعیین کند؟ ⬅ اینها می‌خواهند سرنوشت خودشان را خودشان تعیین کنند و این آقای خدمتگزار را نمی‌خواهند. این تظاهرات آرامی که کردند که ما شاه را نمی‌خواهیم، این است که اینها را به دادند؟! اینها حتماً باید بگویند شاه را می‌خواهیم تا نکشندشان؟! 🔰ما می‌خواهیم که خودمان آزاد باشیم، خودمان مستقل باشیم، خودمان مملکتمان را اداره کنیم. این ابهامی در آن هست که ما می‌خواهیم خودمان اداره کنیم، نمی‌خواهیم به دست شماها اداره بشود؟! ابهامی در این نیست.آیا حق ندارند اهالی یک مملکتی، آرام این حرف را بزنند که ما نمی‌خواهیم ایشان را؟! 🔰 اگر ایشان (شاه) بعد از این کاری که مردم کردند گفته بود که بسیار خوب نمی‌خواهید، من می‌روم یک کس دیگر بیاید، جنگ و نزاع می‌شد دیگر؟ دعوا داشت دیگر؟ دنبال این معنی که مردم آرام گفتند ما شما را نمی‌خواهیم، کشیده، ارتشش را و - نمی‌دانم - قوای و همه را وادار کرده به اینکه مردم را بزنند، و به اسم مثلاً چماق به دستها و ... بیایند توی راه، توی شهرها و ایشان کتک زده مردم را، ایشان کشته از مردم، ایشان خانه‌های مردم ریخته، با مسلسل توی خانه‌ها هم حمله کردند، مساجد را آتش زدند، میزانْ است که می‌گوید که همه افراد یک ملتی آزادند در اینکه عقاید خودشان را بگویند، در اینکه سرنوشت خودشان را خودشان تعیین بکنند؛ مردم ایران این را می‌گویند، شما خلاف این را می‌گویید، کدام یکی مطابق میزان است؟ کدامِ ما بی‌میزان صحبت می‌کنیم؟! ⭕شما می‌گویید که شماها مردم را به دادید! هم همین حرف را می‌زد، منتها او حرفش منطقی تر از شما بود. معاویه هم می‌گفت که حضرت امیر او (عمارياسر) را فرستاده جنگ، وقتی فرستاد جنگ ما کشتیمش؛ پس او کشته است. مثل اینکه یک توی راه بیاید و داد بزند از یک کسی، او بکشدش و بعد بگوید نه، این مظلوم خودش خودکشی کرده برای اینکه خوب چرا داد کرد؟! مردم ایران چرا فریاد می‌زنند؟!" 📚صحیفه امام خمینی جلد 5 صفحه 248 @quranpuyan